بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
با توجه به نیاز مبرم صنایع به فنآوری روز و رفع نیازهای کشور در زمینههای مختلف، متأسّفانه هنوز شاهدیم ارتباط سازمانیافتهای میان صنعت و دانشگاه برقرار نشده است. برقراری نظام صحیح میان صنعت و دانشگاه، علاوه بر حل معضل بیکاری و ایجاد اشتغال، باعث صرفهجویی ارزی و استقلال صنعتی خواهد شد. امیدواریم با پیگیری دلسوزانه شما، این بخش از مشکلات کشور حل شود.
بله، جواب بنده این است که این موضوع درست است.
چندی است حرکت بسیار جالب و پسندیدهای در بعضی از دانشگاهها به نام جهاد علمی و کمک به مناطق محروم ایجاد شده است. این مسأله بدون شک علاوه بر کمک به مناطق محروم، باعث بهوجود آمدن روحیه جهادی در میان جوانان میشود. امیدواریم با رهنمودهای شما، این حرکت در دانشگاهها گسترش بیشتری پیدا کند.
این هم درست است.
خواهشمندم توضیح دهید که چرا چینِ کمونیست، اینترنت را بهشدّت سانسور میکند؛ ولی در ایرانِ اسلامی این کار انجام نمیشود؟
در همه جای دنیا - مخصوص چین نیست - وقتی جهاز عظیم و فراگیر اینترنت وارد میشود، معمولاً فیلترهایی هم وجود دارد که هر کشور به فراخور تمایلات و تفکّرات و مصالحی که دارد، آنها را کار میگذارد؛ این یک امر طبیعی است. در اینجا هم در آغاز کار مقداری بیتوجّهی شد، لیکن بعد اقداماتی کردند و باید بکنند؛ این درست است. البته که باید فیلترهای مناسب و لازم را بگذارند.
چرا مغازهها را به خاطر نداشتن جواز پلمب میکنند، ولی بهخاطر فروش و حتّی نمایش تصاویر مبتذل جریمه نمیکنند؟! چرا در نمایشگاه بینالمللی شرکتها حق دارند هر تصویر و یا موسیقی ضدّ دین را پخش کنند؟!
خدا لعنتشان کند!
سه سؤال از محضر مبارکتان داشتم:
بنده احساس میکنم رکود عجیبی فضای دانشگاه را فرا گرفته است. به نظر حضرتعالی راهبرد مناسب برای برونرفت از این فضا چیست؟
البته تا آنجایی که بنده از دانشگاهها اطّلاع دارم، احساس رکود نکردهام؛ بلکه بعکس، نشاط وجود دارد؛ هم نشاط سیاسی و هم نشاط علمی و درسی. اگر واقعاً در جایی احساس شود که رکودی وجود دارد، باید مجموعههای جوان نگذارند و مانع شوند. واقعاً رکود در محیط جوان دانشجویی به هیچوجه مصلحت نیست.
حدود و خطوط قرمزِ ما در جنبش عدالتخواهی چیست؟ چون گاهی برخی مسؤولان رده پایین در سخنرانیهای خود، رفتار ما را تخریبی و مغایر با منافع نظام تفسیر میکنند. نظر حضرتعالی چیست؟
ای کاش میگفتند عملی که به عنوان رفتار تخریبی تعریف میشود، چیست، تا بنده بگویم تخریبی است یا نه. بنده نمیدانم چطور رفتاری بوده که آنها آن را تخریبی دانستهاند. به هرحال، جنبش عدالتخواهی هنگامیکه در جمع دانشجویان و خطاب به آنها گفته میشود، مقصود این است که این طلب و خواسته و خواهش به عنوان یک خواسته عمده مطرح شود. نباید بگذارید این مطالبه مهم از ذهنها دور شود؛ یعنی بایستی عدالت آنچنان از طرف مردم، قشرها و بخصوص جوانان مطالبه شود که هر مسؤولی - چه بنده و چه هر کس دیگری که در جایی مسؤول است - ناچار باشد به مقوله عدالت، ولو برخلاف میلش هم باشد، بپردازد. یک وقت است که ما مثلاً به وزارت اقتصاد و دارایی میگوییم عدالت را رعایت کن، یا به قوّه قضاییّه میگوییم عدالت را رعایت کن؛ اما یک وقت به جوانان میگوییم شما عدالت را مطالبه کنید. هر کدام معنای خاصّی دارد. مطالبه عدالت به معنای این است که عدالت، گفتمان غالب در محیطهای جوان و دانشجویی شود؛ عدالت را مطالبه کنند و آن را از هر مسؤولی بخواهند. اگر غیر از این کاری صورت گیرد، ممکن است درست و یا غلط باشد، که بنده چون نمیدانم، نظری نمیدهم.
لطفاً نظر صریح خود را راجع به لوایح دوگانه دولت که این روزها در سطح رسانهها جنجال زیادی برایش ایجاد کردهاند، بیان فرموده و راهنماییهای لازم را برای روشن شدن افکار مبذول فرمایید.
درباره محتوای این لوایح، بنده قطعاً اظهارنظر نمیکنم. اینکه ایشان فرمودند نظر صریحتان را بگویید، بنده نظر غیر صریحم را هم نمیگویم! این کار، یک روند قانونی دارد. مجلس در اینجا شأنی دارد، دولت و شورای نگهبان هم شأنی دارند، راه قانونی هم وجود دارد که باید طی شود. هر لایحهای که دولت به مجلس بدهد و مجلس و شورای نگهبان آن را بگذرانند، طبعاً معتبر است؛ هم برای بنده و هم برای شما. هر کدام هم این روند را طی نکند، طبعاً معتبر نیست. بنابراین درباره محتوایش بنده نظر نمیدهم.
اینجانب بدون یک ذرّه عقبنشینی از اصول و ارزشهای انقلاب و ولایت، به عرض میرساند که موارد زیر در کشور دارای مشکل است:
1- نهاد قوّه قضاییّه با همه زحماتی که میکشد، دچار مشکلات فراوانی است. قاضی بهشدّت در حال خراب شدن است و نظارت کافی و لازم بر اجزای قوّه قضاییّه نمیشود.
البته قوّه قضاییّه مُحسّناتی هم دارد؛ کارهای خوبی هم در آن شده؛ ممکن است عیوبی هم داشته باشد. آنچه بنده میتوانم عرض کنم، این است که قوّه قضاییّه رو به پیشرفت است؛ این چیزی است که بنده میفهمم و واقع قضیه هم همین است. معیار و ملاک باید این باشد. خیلی از کارها تدریجی انجام میگیرد؛ اما آنچه مهم است این است که انسان باید احساس کند این جریان به سمت جلو حرکت میکند. البته گاهی کمشتاب است، که باید پر شتابترش کرد؛ اما آنچه باید مورد اعتراض قرار گیرد - اگر هست - سکوت، رکون، نرفتن به سمت جلو و یا - خدای نکرده - رفتن به سمت عقب است. بنده اینرا در قوّه قضاییّه احساس نمیکنم؛ بنده حرکت به جلو را بهطور روشن حس میکنم. البته بلاشک عیوبی هم وجود دارد؛ همانطور که در خیلی جاهای دیگر هم هست؛ در خود ما هم وجود دارد.
2- بودجههایی که در نهادهای فرهنگی کشور هزینه میشود، نتیجه درستی در پی ندارد. اگر این بودجه فرهنگی صرف زیرساختها شود، نتیجه بهتری میدهد.
نهادهای فرهنگی یکسان نیستند. حقیقتاً بعضی از نهادهای فرهنگی کارشان مؤثّر و بسیار مفید است؛ نباید اینرا منکر شد. بنده نمیدانم منظور از زیر ساختها چیست. طبعاً کار فرهنگی هم میتواند ناظر به زیر ساختها باشد؛ زیر ساختهای فکری و اعتقادی و ... . البته بنده این را قبول دارم که خیلی از کارهای فرهنگی، کمعمق، رقیق و فاقد ارزشِ لازم است - که این از عیوب کارهای ماست - اما بسیاری از نهادهای فرهنگی حقّاً خوب کار میکنند.
با توجه به رویکرد جامعه به فساد و فحشا، آیا باز هم میتوان گفت در این جامعه دغدغه دین و اسلام وجود دارد؟ پیشنهاد میکنم جنابعالی طی فرمایشی، اساتید محترم را از باندبازی در گروههای آموزشی باز دارید.
این، دو تا مطلب شد. اینکه گفته شود چون جامعه به فساد و فحشا رویکرد دارد، پس در آن دغدغه دین و اسلام وجود ندارد، به نظر بنده به هیچوجه ارزیابی درستی نیست. گرایش به فحشا و فساد، البته یک چیز بسیار بد و منفی است؛ اما چون در بخشی از جامعه یا در گوشهای از آن وجود دارد، نمیشود کلّ جامعه را متّهم کرد که دغدغه دین ندارند. شما جوانان عزیز، دوران قبل از انقلاب را ندیدهاید. وضع فعلی را میبینید؛ انتظاراتتان هم بالاست؛ حق هم دارید. میدانید قبل از انقلاب این مملکت چگونه بود؟ در طول پنجاه سال چگونه پایههای اخلاقی در این مملکت عمداً و با حساب و پیگیری متزلزل شد؛ زنان و دختران و جوانان را به چه وضعی کشاندند؟ اگر میدانستید، آنگاه میفهمیدید طبقه جوانِ صالح و نورانی - چه دختران و چه پسران که در بخشهای مختلف جامعه هستند - چقدر ارزش دارند.
در دانشگاهها و در همین دانشگاه شهید بهشتی، قبل از انقلاب چند جوان متدیّن بودند که اگر اسم بیاورم، بعضی از آنها را میشناسید. بعضی از آنها با بنده دوست و خویشاوند بودند؛ میآمدند از این جا - که آن زمان اسمش دانشگاه ملی بود - مطالبی برای بنده نقل میکردند. اوّلاً مراسم مذهبی که هیچ، حتّی یک محیط کوچک هم برای نماز خواندن نداشتند. خودشان دور هم جمع شدند و با پول شخصی جای کوچکی را به عنوان نمازخانه درست کردند. مگر دستگاه اجازه میداد؟ آن روز همین دانشگاه - که عمدتاً محل اعیان و اشراف و بچه پولدارها بود - اینگونه بود؛مرکز چه فجایع و فسادهایی! دانشگاههای دیگر هم همینگونه بود. واقعاً استاد و دانشجوی متدیّن در دانشگاه زیر فشار بودند. در سطح جامعه هم همین مسائل بود. زنی که مایل بود حجابش را حفظ کند - نه اینکه با چادر و روگیری، بلکه با یک حجاب معقول - مگر میتوانست در جامعه راه برود؟! ما ماجراها دیدیم و شنیدیم و اطّلاع داریم، که الان نه وقتش هست، نه مناسب است آنها را بگوییم. آن وقایع را شما ندیدید. امروز جامعه ما، جامعه دینی و اخلاقی است؛ البته در آن فساد هم هست. زمان امیرالمؤمنین هم فساد بود. شما خیال میکنید آن زمان فساد و بدی نبود؟ آن زمان آدمهایی که احیاناً دچار فساد و فحشا بشوند، نبودند؟ چرا، آن زمان هم بودند. عمده این است که در هر نظامی اگر به فکر اصلاح هستند، برای مقابله با عوامل فساد همّت بگمارند. باید برای مبارزه با فساد همّت گماشت؛ چه با پدیدهها، چه با زیربناها و ریشهها. اینکه باشد، جامعه رشد خواهد کرد، پیش خواهد رفت و همین مقدار فسادی هم که میبینید، بهمرور از بین خواهد رفت.
چرا در مبارزه با مفاسد اقتصادی وقتی نوبت به مسؤولان نظام میرسد، این حرکت متوقّف میشود؟
البته اینطور که تصوّر میکنید، نیست؛ این از همان موارد ابهام آفرینی است. اینطور نیست که وقتی به مسؤولان میرسد، مبارزه نشود؛ نه، در مواردی نسبت به مسؤولان سختگیری بیشتری هم میشود. شما بدانید الان قوّه قضاییّه از طرف جماعتی - نمیگویم چه کسانی - که آدمهای بدنامی هم نیستند؛ مردمان خوبی هم هستند، متّهم است به اینکه نسبت به مسؤولان دولتی و نظام زیادی سختگیری میکند؛ حالا این دوستمان - برادر یا خواهرمان - مینویسند که نسبت به مسؤولان اغماض میشود؛ نخیر، به هیچوجه اینطور نیست. جرم را باید شناخت، میزان جرم را باید فهمید، آنگاه توقّع مجازات متناسب با میزان جرم را داشت. اینها و پروندههای دیگری هم که اسم آوردید، بررسی شده است. اگر بنده بدانم در نمایندگانم مفاسدی وجود دارد، قطعاً برخورد میکنم و ملاحظه هیچکس را نمیکنم؛ منتها نباید به شایعات اعتماد کنید. شایعه درست کنند که فلانی بخوربخور دارد، فلانی فاسد است؛ نخیر، اینطور نیست؛ ما اطّلاع داریم و میدانیم. کانالهای ارتباطی بنده خیلی وسیع است و برخلاف آنچه بعضیها تبلیغ میکنند، به هیچوجه منحصر به یک یا دو کانال نیست؛ من از راههای مختلف ارتباط برقرار میکنم و خیلی چیزها را میدانم. اینطور نیست که واقعاً جرم و فسادی اتّفاق افتاده و نسبت به آن اغماض شده باشد؛ نه. بنده با مفاسد میانهای ندارم و نسبت به آن اغماض نمیکنم.
به نظر جنابعالی، راه حلّ عملی و کارگشا درباره «تهاجم فرهنگی» چیست؟
تهاجم فرهنگی یک مسأله بسیط نیست؛ بلکه طرّاحیها و برنامهریزیهایی که دشمن برای هدف قرار دادن اعتقاد، اخلاق و فضیلت در قشرهای مختلف میکند، هرکدام به نحوی با وسایل و ابزارهای فرهنگی است و طبعاً مقابله با آنها نیز متنوّع است و نمیشود یک نسخه واحد برای همه جا نوشت. به نظر من در محیط دانشگاه، همین مجموعهها - تشکّلهایی که نامهای هم به نام آنها خطاب به بنده خوانده شد - خوب کار میکنند. الان کارهای خوبی در دانشگاهها انجام میگیرد. آنطور که من در ذهنم هست، در بعضی از دانشگاهها کارهای بسیار خوب فرهنگی از طرف خود جوانان انجام میگیرد. این را هم عرض کنم که در خیلی از این زمینهها اصلاً شما نباید از بنده بپرسید که چهکار کنیم. شما خودتان جوانید، با فکر و دانشجو هستید؛ بگردید ببینید چهکار باید بکنید. خیلی تلاش و مجاهدت در زمینههای فرهنگىِ خوب میشود کرد؛ البته مواظب باشید عمیق باشد. کار سطحىِ فرهنگی مفید نیست؛ گاهی هم مضرّ است.
تبلیغات منفی در مورد نظام - چه در داخل و چه در خارج از کشور - بسیار زیاد شده است و تأثیرات منفی این تبلیغات را بهشدّت در جامعه مشاهده میکنیم. آیا فکر نمیکنید چهره اسلام و مسلمانان در نزد جوانان و نوجوانان کشور بهشدّت تضعیف شده است؟ برای مبارزه با این تبلیغات، چه راهنماییهایی برای دانشجویان دارید؟
بنده فکر میکنم چهره اسلام و مسلمانان را میخواهند نزد جوانان تضعیف کنند؛ این همان بحثی است که کردم. بله، واقعاً میخواهند تضعیف کنند و باید هم با آن مقابله کرد. در خلال صحبت، راههای این مبارزه تا حدودی مطرح شد.
شما آینده عراق را چگونه پیشبینی میکنید؟
من نمیتوانم پیشبینی قطعی کنم. آنچه به گمان زیاد و طبق محاسبات، انسان میفهمد، این است که نقشهای که امریکاییها برای عراق داشتند، تحقّق نخواهد یافت. آنچه تا الان تحقّق پیدا کرده، مقدّمات نقشه آنهاست. امریکاییها با مشکلات و چالههای زیادی مواجه خواهند شد. چیزهایی در صحنه عراق اتّفاق افتاده و میافتد که قبلاً به هیچوجه آنها را محاسبه نکرده بودند. همین استقبالهایی که از بعضی علما و بزرگان در عراق میشود، ما میدانیم و اطّلاع داریم که بهکلّی امریکاییها غافلگیر شدهاند. چه زمانی آدم غافلگیر میشود؟ وقتی به هیچوجه وقایع را پیشبینی و محاسبه نکرده باشد. امریکاییها اتّحاد گروههای شیعه، همراهی گروههای شیعه و سنّی، شعارهای مردم عراق و خواست صریح حکومت مردمی و برخاسته از آراءِ مردم را در مقابل کارشان - که گفتند حاکم نظامی میگذاریم و گذاشتند و قدرتنمایی هم کردند - محاسبه نکرده بودند و کار، بیمحاسبه این جوانب صورت گرفته است و چون بیمحاسبه است، دچار ضربه خواهد شد. هر کار بیمحاسبهای همینطور است؛ یعنی از همانجایی که محاسبه نکردند، ضربه را خواهند خورد. این پیشبینىِ اجمالی است که من میکنم.
لطف کنید برای تقویت اراده ما جوانان، قدری نصیحتمان کنید.
خدا انشاءاللَّه شما جوانان عزیز را حفظ کند.
چرا پس از گذشت بیش از دو دهه از انقلاب فرهنگی، هنوز دانشگاهها اسلامی نشده است؟ مسؤولیت آن به عهده چه کسی است؟
البته کارهای خیلی خوبی شده؛ اما بله، شما راست میگویید؛ دانشگاهها صددرصد اسلامی نیست. اسلامی هم فقط به معنای رعایت کردن حجاب و این حرفها نیست؛ همین تحقّق علم و تحقیق، اسلامی است. اگر بخواهیم دانشگاه بهطور کامل اسلامی باشد، باید همه جنبهها در آن رعایت شود، که نشده است. البته باید تلاش کنید؛ کار دست شما دانشجویان است.
به نظر شما نقش مدیریّت اسلامی در دانشگاه و تأثیر آن بر حرکتهای اسلامی دانشجویان چیست؟
اگر به معنای حقیقی کلمه، موازین اسلامىِ مدیریّت مورد توجّه قرار گیرد، بدون تردید در همه حرکتهای علمی و فرهنگی دانشگاه تأثیر میگذارد و در همه بخشها خیلی ساماندهی میکند؛ به اعتقاد ما اینطور است. بنده الان هرچه نگاه میکنم، در بخشهایی که موفّقیتهای چشمگیر داریم - چه در دانشگاه و چه در خارج دانشگاه - جای پای عناصر مؤمن و مسلمان و معتقد را میبینم. در دانشگاهِ شما هم بنده کارهای برجستهای را مشاهده کردم که کار همین بچههای مؤمن و متدیّن و معتقد است. کارهای خوب، از انسانهای مؤمن صادر میشود. علیالقاعده مدیریّت اسلامی بر حرکت اسلامی دانشجویان تأثیر مثبتی خواهد داشت؛ هم کمک میکند به این حرکتها، و هم کمک میکند تا این حرکتها راه درستشان را ادامه دهند و دچار اشتباه و خطا نشوند.
آیا تولید کردن علم را که مسأله بسیار گسترده و نیازمند توانهای ذهنی و فردی و نیز اکتسابی بسیار گسترده است، میتوان از تکتک دانشجویان انتظار داشت، یا منحصر به افرادی است که چنین تواناییهایی را دارند و بنابراین وظیفه آماده کردن محیط را به عهده دارند؟
وظیفه همه است. این که ما مسأله تولید علم را مکرّر در دانشگاه مطرح کردیم و باز هم مطرح میکنیم و در آینده هم انشاءاللَّه مطرح خواهیم کرد، معنایش این نیست که از یکیک مخاطبان میخواهیم تولید علم کنند؛ بلکه معنایش این است که این ارزش، هدف و حرکت جمعی - که انگیزههای فردی در پی آن است - بشود. البته علمِ ترجمهاىِ محض خوب نیست؛ مگر به عنوان یک وسیله. ما نباید دچار ترجمه شویم. علم و فرهنگ ترجمه و سیستمها و روشهای ترجمهای، درست نیست. این بحثها در جلسه اساتید هم مطرح بود. بنده میگویم ما به عنوان یک ملت با استعداد، باید علمآفرینی کنیم و میتوانیم. کسانیکه علمآفرینی کردهاند، هم از لحاظ استعداد و هم از لحاظ سوابق علمىِ درخشانِ تاریخیای که ما داریم، از ما جلوتر نبودند؛ بنابراین ملت ما میتواند. این به عنوان طرح یک خواسته عمومی در دانشگاههاست، تا انشاءاللَّه همه آن را دنبال کنند.
در این زمانه وانفسا، برای حفظ دین خود چه کنیم که مورد تأیید امام زمان باشیم؟
همین کارهایی که الان میکنید، خوب است: توجّه به دین، به نماز، به سیاست، پایبندی به نظام، حضور در اجتماعات بزرگ و حضور در صحنههای نظام.
چند سالی است که از رهبر فقید و بنیانگذار جمهوری اسلامی، حضرت امام، جز پخش تصاویر و اندکی سخنرانی در بدترین ساعتهای کاری شبکههای صدا و سیما، چیزی نمیبینیم. چرا شبکههای پر بیننده در برنامههای خود کمترین وقت را برای حضرت امام و بیاناتشان در نظر میگیرند؟
اگر واقعاً اینطور باشد، اشکال واردی است؛ باید به آنها تذکّر داده شود.
از شما رهبرم خواهش میکنم در مورد وظیفه ما دانشجویان صحبت کنید و بفرمایید آینده کشورمان چگونه خواهد بود؟
فکر میکنم در همین صحبتهایی که کردم، پاسخ به این سؤال تا حدودی داده شد.
امام فرمودند دانشجویان باید در مقابل انحرافات، شجاعانه بایستند. اگر ایستادگی دانشجو باعث اصلاح مسؤولان نشد، تکلیف چیست؟
چرا، عاملِ اصلاح خواهد شد. البته ایستادگی دانشجو معنایش این نیست که مبارزه مسلّحانه کند. انسان به مسؤول باید بگوید، تذکّر بدهد و بخواهد؛ این خواستن باید در روش، برخورد و انتخاب او اثر بگذارد، که بلاشک اثر میکند؛ ممکن نیست اثر نکند؛ بنده این را بهصورت یک امر قطعی عرض میکنم. اگر روی این نکته دقّت کنید، خواهید دید امکان ندارد یک مجموعه چیزی را بخواهد و در نظامی مثل نظام ما - که نظام مردمسالاری و انتخاب است - تحقّق پیدا نکند؛ بالاخره تحقّق پیدا خواهد کرد.
ملاک شما برای انتخاب دانشگاه و گفتگوی دانشجویی چیست؟ مبنای انتخاب دانشگاه را لطفاً بیان بفرمایید.
بنده سالهاست که با دانشگاهها ارتباط دارم و به همه دانشگاهها رفتهام؛ به دانشگاه شما هم چند بار آمدهام، که آن زمان شما دانشجو نبودید. با دوستانی که با دانشگاهها ارتباط دارند، مشورت میکنیم و هر دانشگاهی که نرفته باشیم، میرویم. من به دانشگاه تهران، تربیت مدرّس، صنعتی شریف، امیر کبیر و دانشگاه امام حسین رفتهام و بالاخره حالا نوبت دانشگاه شهید بهشتی شد؛ انشاءاللَّه خداوند قبول کند. بنده دوست دارم همچنانکه از دوره جوانی با قشر دانشجو ارتباط داشتهام - نه ارتباط صوری، بلکه واقعاً ارتباطگیری داشتهام؛ حرف میزدم، حرف میشنیدم، مباحثه میکردم، تعلیم میدادم، یاد میگرفتم - و تا الان هم ادامه دارد، این ارتباط تا هر وقت که زنده هستم، با جماعت جوان و دانشجو قطع نشود.
به ما بگویید در این اوضاع آشفته، وظیفه یک دانشجوی آگاه و آماده در مقابل جریانهای سیاسی مختلف چیست؟
درست فکر کردن، درست تحلیل کردن، تحلیل درست را به دیگران منتقل کردن و سعی در روشن و آگاه کردن کسی که فکر میکنید ناآگاه است.
خواهشمندم تذکّر دهید به وضعیت حجاب دختران و روابط میان دختران و پسران رسیدگی شود. امضاء: جمعی از دانشجویان.
آقای دکتر ندیمی اینجا تشریف دارند، ما هم گفتیم، خود دختران و پسران هم اینجا هستند. حجاب را واقعاً باید خوب رعایت کنید.
آیا اقدامات قوای سهگانه در مورد پیام هشت مادّهاىِ حضرتعالی در خصوص مبارزه با مفاسد اقتصادی راضی کننده است؟ لطفاً نظر خود را بیان بفرمایید.
من خصوصی به شما عرض میکنم: نه! واقعاً من از آنچه اتّفاق افتاده، راضی باشم؟ نه، کمتر از آن حدّی است که بنده را خشنود و راضی کند؛ اما انصافاً تلاش کردند. در جلسهای که اخیراً با مسؤولان قوای سهگانه داشتیم، به آنها گفتم دو سال گذشت. قوّه قضاییّه و قوّه مجریّه گزارش فعالیتهای خود را آوردند. حجم فعالیتها خوب است - در این نمیشود تردیدی داشت - ستادی هم تشکیل دادهاند که نسبتاً فعال است؛ لیکن آن مقداری که بنده را راضی کند، نیست.
چرا با مسؤولان ردهبالایی که در زمینه فعالیت اقتصادی دچار فساد شدهاند، یا با مفاسد اقتصادی برخورد قاطع نمیکنند، برخورد لازم نمیشود؟ چرا شفّافیت لازم در این مورد برای مردم صورت نمیگیرد؟
اینکه بگویید با کسانی که دچار فساد شدهاند، برخورد قاطع نمیشود، این را قبول ندارم؛ نه، برخورد میشود. اینکه بگویید با کسانیکه قاطع برخورد نمیکنند، چرا برخورد نمیشود، جواب این است که با کسانیکه قاطع برخورد نمیکنند، چگونه برخورد کنیم؟ برخورد لازم همین است که تذکّر و هشدار بدهیم و به آنها بگوییم؛ اما شفّافیت لازم در این مورد برای مردم صورت نمیگیرد. یک وقت این انتظار وجود دارد که مرتّب اعلامیه داده شود و بگویند فلان کس را گرفتیم، پدر فلان کس را درآوردیم، فلان کس این فساد را کرده؛ این درست نیست و برخلاف سیاست اعلام شده ماست؛ ما گفتیم اصلاً نگویید. در مواردی هم که اعلام و جنجال شد، بنده با آن وضعیت موافق نبودم. این تصمیم را بر اساس محاسبه گرفتیم و این محاسبه هم حکیمانه است و بر این اساس نیست که چیزی لاپوشی و پنهان نگه داشته شود؛ ابداً. بنده نمیخواهم ملاحظه کسی را بکنم؛ منتها فکر نمیکنم تا چیزی قطعی و اثبات نشده، بزرگ بودن و اهمیتش ثابت نشده، محاکمه نشده و روی آن قضاوتی نیست، باید سرِ زبانها بیفتد و مطرح شود. هر کس این کار را بکند، بنده موافق نیستم؛ چه مطبوعاتیها، چه رادیو و تلویزیون و چه دیگران؛ اما آمارِ کارشان را بیان کنند؛ آن هم در صورتی که اسم افراد آورده نشود. این را من به شما عرض کنم: یک نفر جرمی میکند، آدمِ خیلی بدی هم هست، باید هم مجازات شود؛ اما اگر ما اسم او را اعلام کردیم، با این اعلان، چند نفر مجازات میشوند؟ پسر و دختر او هم که در مدرسه یا دانشگاه درس میخوانند و در محلّه خود رفت و آمد دارند، مجازات میشوند. این کار چه لزومی دارد؟ بگذارید مجرم زندان برود و فیالجمله گفته شود این کار انجام گرفته؛ دیگر چه لزومی دارد ما بچه دبستانی، دبیرستانی و دانشگاهیاش را هم - که هیچ گناهی ندارند - مجازات کنیم؟ مگر وقتی که اجبار باشد؛ یعنی زمانیکه وضعیت به گونهای است که غیر از این امکان ندارد. آنجا چارهای نیست؛ اما تا هنگامی که میشود اعلان نکرد، با اینطور کارها خیلی موافق نیستم.
بنده پیرامون پیام جنابعالی به کنگره دانشجویی آبان هشتادویک است. برخی از مسؤولان فرهنگی و حتّی روحانیون و افراد موجّه و دلسوز، ما را نصیحت میکنند که اعتراض به مسائل ضدّعدالت، به نظام و انقلاب ضربه میزند و این کارها تندروی است. در پاسخ به این افراد چه باید گفت؟
باید گفت مطالبه عدالت نه فقط به نظام ضربه نمیزند، بلکه نظام را تقویت میکند. البته من نمیدانم شما آن را چگونه مطالبه کردهاید که آنها گفتهاند ضربه میزند. ممکن است روش مطالبه، تند یا خشن یا نامناسب بوده، که من در این باره قضاوتی ندارم؛ اما اصل مطالبه عدالت، هیچ ضربهای به انقلاب نمیزند؛ کاملاً هم در جهت تقویت انقلاب است.
در حرکت به سمت پیام جنابعالی، با برخی از مسؤولان متخلّف مواجه میشویم که جنابعالی آنها را منصوب فرمودهاید. عدّهای از دوستان میگویند اگر رهبری لازم میدانست، به آنها تذکّر میداد یا آنها را برکنار میکرد. نظر جنابعالی چیست؟
اگر من کسی را منصوب کرده باشم و بعد در او عیبی از قبیل همین مفاسد اقتصادی ببینم، بدون تردید با او مماشات نمیکنم و او را کنار میگذارم - مثل نمایندگیهایی که هستند و بعضی سمتهای معروف - منتها معلوم نیست آنچه درباره آن شخص گفته شده، حقیقت داشته باشد. نسبت به برخی افراد حرفهایی میزنند که من هم آن حرفها را شنیدهام و از نزدیک میدانم که خلاف است و درست نیست؛ ممکن است این هم از آن قبیل باشد. به هرحال بنده فساد را در کسی که با حکم من منصوب شده و میتوانم او را از آن کار برکنار کنم، تحمّل نمیکنم؛ اما اینکه «اگر رهبری لازم میدانست، به آنها تذکّر میداد» بله، آنجایی که جای تذکّر است، تذکّر میدهم؛ اما تذکّر به شخص چیزی نیست که از تلویزیون پخش شود. آن مقدار که شما میبینید بنده در سخنرانیها، نماز جمعه و در دیدار با هیأت دولت تذکّر میدهم و نصیحت میکنم - که در خبرها پخش میشود - چند برابرش را گاهی با زبانهای بسیار تلخ، در جلسات خصوصی به مسؤولان میگویم؛ لیکن بنا نیست که هرچه به مسؤولان تذکّر میدهیم و میگوییم یا تلخی نشان میدهیم، حتماً پخش شود تا مردم مطّلع شوند. هدف این است که آن شخص راهنمایی شود، که خیلی از اوقات اثر میکند و گاهی هم اثر نمیکند و بعد میبینید آن شخص میرود.
برخی از مسؤولان منصوب جنابعالی - مثل برخی از مسؤولان بیت - زندگی چندان سادهای ندارند. جنابعالی چقدر به آنها تذکّر میدهید؟
البته زندگی ساده خیلی خوب است، ما هم خلاف آن را در افراد نمیبینیم؛ اما بنده اصرار ندارم به کسانیکه با ما کار میکنند - بهقول شما منصوبان - بگویم باید حتماً در وضع زاهدانهای زندگی کنید؛ نه، زندگی معمولی. بله، اگر تشریفاتی زندگی کنند، به آنها تذکّر میدهیم. بین زاهدانه و تشریفاتی زندگی کردن فاصله است و حدّ وسطی وجود دارد: زندگی معمولی داشته باشند که تشریفاتی و اشرافی نباشد، زاهدانه آنطوری هم نباشد. اگر کسی اینطور زندگی کند، ما به او ایرادی نخواهیم گرفت. اصرار هم نمیکنیم که چون منصوب ما هستید، باید زندگی زاهدانهای داشته باشید. البته اگر کسی اطّلاع دارد که منصوبانِ همکار بنده زندگی اشرافی دارند، بد نیست خبر دهد تا ما هم مطّلع شویم و اگر اقدامی لازم بود، بکنیم.
آیا حرکتهایی همچون تجمّع مقابل قوّه قضاییّه و مطالبه شدید از آنها در جهت مبارزه با مفاسد اقتصادی، تضعیف نظام است؟
فرق میکند. گاهی اوقات قوّه قضاییّه مایل است واقعاً کاری انجام دهد، که اگر پشتوانه اینطوری هم ببیند، حتماً انجام خواهد داد. بعضی از امواج سیاسی جلوِ قوّه قضاییّه را در بعضی از کارها میگیرد؛ بنابراین تصوّر نمیکنم این کار تضعیف نظام باشد. البته گاهی ممکن است در شرایطی تضعیف باشد، اما در شرایطی هم تقویت است؛ یعنی در واقع کمک به آنهاست تا کاری را که میخواهند، بتوانند بکنند و در برابر بعضی از جریانهای سیاسی که مزاحمت ایجاد میکنند، حربه قویتری داشته باشند.
چرا بودجههایی که به وزارت علوم اختصاص مییابد، درست مصرف نمیشود؟ چرا رابطه اساتید با دانشجویان اینقدر کم است؟ همچنین چرا توان و وقت علمی دانشجویان صرف مسائل سیاسی میشود و فقط شصت درصد توانایی علمی آنها بهکار گرفته میشود؟
این شد خیلی حرف و باید ادّعاها را ثابت کرد. اوّلاً رابطه اساتید و دانشجویان اگر کم باشد، این یک عیب است. بنده در دیدار با اساتید - نه امروز در اینجا، بلکه در دیدارهای دیگری که داشتهام - همیشه توصیه و تأکیدم این بوده است که استاد برای دانشجو وقت بگذارد. اینکه در دانشگاهها معمول بود - لابد الان هم هست - که اتاقهایی به اساتید اختصاص میدادند و در آنجا صرف وقت و مطالعه میکردند؛ دانشجویان هم هر وقت میخواستند، به آنها مراجعه میکردند، سنّت خیلی خوبی است و این ارتباط باید باشد. این هم که فقط شصت درصد توانایی علمی دانشجویان به کار گرفته میشود، بنده از آن اطّلاع ندارم. البته توقّع ما این است که بیشتر از اینها از توان علمی دانشجو و استاد استفاده شود.
بعد از گذشت دو سال که در دانشگاه امیرکبیر مسأله تولیدِ علم را مطرح کردید، هنوز این بحث برای ما شفّاف نیست. تصورّم این است که جنبش نرمافزاری، یک تکان و حرکت است؛ عدّهای باید امکانات و ارتباطات و فضا و شور را برای این جنبش فراهم کنند و عدّهای نیز به تولیدِ علم بپردازند. آیا این مسأله درست است؟
بله، درست است. عدّهای باید فضا سازی کنند و این را به عنوان یک مطالبه عمومی دربیاورند؛ دستگاههای تولیدِ علم هم - مانند محیطهای پژوهشگاهی، تحقیقات، کلاسهای دانشگاهی، دانشجویان و اساتید - باید آن را دنبال کنند.
آیا تولیدِ علم را که مسألهای بسیار گسترده و نیازمند تواناییهای ذهنی و فردی و نیز اکتسابىِ بسیار است، میتوان از تکتک دانشجویان انتظار داشت، یا منحصر به افرادی است که چنین تواناییهایی دارند؟
جواب این سؤال را عرض کردیم. نه؛ ما از تک تک دانشجویان توقّع نداریم تولیدِ علم کنند. اصلاً این مسأله به این صورت، فردی نیست و شاید هم همه توانایی تولیدِ علم را ندارند؛ باید این به عنوان یک مطالبه عمومی درآید و سنّت کار در دانشگاه شود تا فقط به فکر یادگرفتن آنچه دیگران به دست آوردهاند، نباشیم؛ بلکه افزودن بر ذخیره به دست آمده به وسیله دیگران را هم وجهه همّت خود قرار دهیم.
اکثر کسانیکه با آنها برخورد دارم، در تقوا و سادهزیستی شما شک ندارند و حرفهای شما، حرفهای دل آنها هم هست؛ ولی میگویند چرا میگذارند اطرافیان اینطور عمل کنند؛ چرا جلوِ آنها را نمیگیرند؟ چرا جلوِ درآمد میلیونی نمایندگان مجلس و آقازادهها را نمیگیرند؟
نمایندگان مجلس که اطرافیان من نیستند. قانون در اختیار نمایندگان است و برطبق آن عمل میکنند. البته این را به شما عرض کنم: نباید انتظار داشته باشید که ما به دستگاههای دولتی نگاه کنیم، ببینیم چه کسی درآمدش زیاد است و یا سادهزیستی ندارد، فوراً او را از کار برکنار کنیم؛ این اصلاً روش درستی نیست و ممکن هم نیست. آنچه مورد توقّع است، این است که اطرافیان و کسانی که به من نزدیک هستند، باید در زندگی خود سادهزیست باشند. تا آنجایی که من خبر دارم، همینطور است. اشخاص درجه یک دفتر ما با پیکان رفت و آمد میکنند و تشریفاتی هم ندارند. اگر کسی خبر دیگری غیر از این دارد، به ما بگوید تا بدانیم.
من نمیدانم منظور از «آقازادهها» چیست. «آقازادهها» یک عنوان کلّی است. یعنی فرزندان علما؟ فرزندان مسؤولان؟ یا فرزندان هر آقایی؟ بالاخره هر آقایی، فرزندش آقازاده است. آقازاده و غیر آقازاده ندارد؛ باید جلوِ همه را بگیرند و میگیرند؛ اینطور نیست که کسی ملاحظه کسی را بکند. البته گاهی شایعه و حرف و گپ هم درست میکنند؛ همه آنها را باور نکنید؛ خیلی از آنها درست نیست.
با توجّه به اختلافات جدّی مجلس و شورای نگهبان در خصوص لوایح دوگانه، پیشنهاد شما برای فیصله یافتن این قضیه چیست؟
به نظر بنده باید ممشای قانونی طی شود؛ بالاخره قانون برای همین چیزهاست. اصلاً قانون برای این است که کسی نتواند با صدای کلفت، حرف خودش را در جایی سبز کند و به کرسی بنشاند. قانون، فاصل است؛ همه چیز باید طبق قانون و بر اساس ممشا و روال قانونی باشد. قانون اساسی روالی را معیّن کرده، قوانین عادّی هم دارند؛ بنابراین همان روال باید طی شود. به نظر بنده این لوایح و لوایح دیگر، هیچکدام از این جهت تفاوتی ندارند.
یک پیشنهاد: لطفاً به منظور پاسخگویی به شبهات دانشجویان در دانشگاهها، مرکزی را ایجاد کنید تا عزیزان دانشجو بهصورت مفیدتر و سریع با حضرتعالی ارتباط داشته باشند و مشکلات خود را حل کنند.
چه مرکزی؟ الحمدللَّه اینهمه مرکز در دانشگاهها وجود دارد، حالا یک مرکز دیگر هم ما درست کنیم؛ فکر نمیکنم خیلی کار بجایی باشد. ضمناً شما همه سؤالات را هم از بنده نکنید. من به دانشگاه شما آمدهام و هرچه سؤال کنید، تا جایی که وقت باشد، جواب میدهم؛ اما این همه افراد هستند که میشود از آنها سؤال کرد. نقطه نظرات آنها را بخواهید؛ به شما جواب میدهند و شبهات ذهنی را برطرف میکنند. اینطور نیست که فقط بنده باید بیایم و جواب بدهم؛ نه، افراد زیادی هستند که انشاءاللَّه میتوانند مطلوب شما را برایتان برآورده کنند.
با توجه به تبلیغات و فعالیت گسترده دشمن برای تحریف افکار نسل جوان - بخصوص دانشجویان - به سمت و سوی موردنظر خود، از جانب نهادها و تشکیلات داخلی آنگونه که شایسته و لازم است، فعالیتی به منظور خنثیسازی توطئههای بیگانه و سوق دادن فرهنگ دانشگاهها و جامعه به سمت اسلام عزیز صورت نمیگیرد و فضا کاملاً برای مانور دشمن مهیّاست. رهبر عزیزم! در این مورد اقدامات لازم و مصلحتی را مبذول فرمایید.
انشاءاللَّه.
مسؤولان دانشگاهی (که اسم آنها در این برگه آورده شده است) برای سرپوش گذاشتن بر تخلّفات خود، قوانین را از دید دانشجو مخفی میکنند، تا جایی که عدّهای از دانشجویان برای احقاق حقّ خود ناچار به مراجعه به محاکم قضایی میشوند. ضمناً وضعیت ظاهر اسلامی در دانشگاه علوم پزشکی بسیار زشت و تأسّفبار است؛ چرا کسی رسیدگی نمیکند؟
مگر میشود قانون را مخفی کرد؟ انسان قانون را میخواند. قانون که دست کسی نیست؛ قانون چاپ شده است و میشود رفت آن را پیدا کرد. بنابراین، این حرف درست نیست. اما درباره وضعیت اسلامی در دانشگاه علوم پزشکی؛ اگر همینطور باشد، باید آقایان رؤسا که اینجا تشریف دارند، آن را دنبال کنند. بله، هم بواطن را باید رعایت کنند، هم ظواهر را.
توصیه جنابعالی به مجلس درباره شانه خالی کردن از وظایف اصلی و رسیدگی به مسأله فقر، بیکاری، تبعیض و فساد چیست؟
ما به دوستان مجلس و دیگر مسؤولان توصیه میکنیم به مسائل اساسی مردم بپردازند. من در صحبتهایی که قبلاً عرض کردم، این را گفتم. یکی از وسایل تشویق و امید دادن به دشمن برای تهاجم و حمله، این است که ما به مشکلات جامعه نرسیم. بنابراین همه باید در این زمینه تلاش کنند.
نظر شما درباره ارتباط محدود علمی و اقتصادی با امریکا - بهغیر از تسلیم و زیر سلطه رفتن - چیست؟
به نظر ما ارتباط علمی با هر جامعهای از جوامع علمی دنیا خوب است؛ البته در صورتی که مستلزم حاشیههای مضرّی نباشد. تماس علمی، فی نفسه بسیار خوب است و ارتباط اقتصادی هم همینطور است. شرکتهای گوناگونی در مراکز نفتی ما و در جاهای دیگر میآمدند و میرفتند؛ حتّی شرکتهای اقتصادی امریکایی هم تا چند سال قبل میآمدند نفت میخریدند و یا کار میکردند، تا اینکه خودشان این تحریمها را شش، هفت سال پیش گذاشتند. از نظر ما ارتباط با شرکتها و دستگاههای علمی ایرادی ندارد. آنچه روی آن حسّاسیت داریم، دولت امریکاست، که این هم کاملاً یک منطق مستحکم و قوی دارد، که مایلم در زمان دیگری در جمعی مطرح شود؛ الان وقت آن نیست.
چرا در یک جامعه اسلامی، افرادی روزبهروز میلیاردر و افرادی فقیرتر میشوند؟
بله؛ این اشکال وارد است. خود من یکی از کسانی هستم که به این مسأله ایراد دارم. البته اگر کسی از راه صحیح میتواند ثروت جمع کند، هیچکس به او اعتراضی ندارد؛ منتها اینکه کسانی باسرعت به ثروتهای کذایی میرسند، اصلاً از راه صحیح و جز با تقلّب و روشهای ممنوع و حرام امکان ندارد. منابع کشور محدود است. لازمه انباشته شدن ثروت حرام در یکجا، گود افتادن و خالی شدن کیسه عدّهای دیگر در کنار آن است؛ همینکه امیرالمؤمنین فرمود:«ما رأیت نعمة موفورة الّا و فی جانبها حقّ مضیّع(1)». اصلاً تمام تلاش ما این است که این موضوع نباشد. تکیه ما روی مبارزه با مفاسد اقتصادی و قاچاق برای همین است. روی این خیلی کار تبلیغاتی نشده و نمیخواستیم هم بشود. بنده در یکی دو سال اخیر تلاش مفصّلی را برای وادار کردن دستگاهها - چه قضایی، چه اجرایی - به مبارزه با قاچاق شروع کردهام. قاچاق، پدیده عجیبی است و همین مفاسد از آن در میآید.
چند وقتی است که مشکل بدحجابی و ارائه فرهنگهای غلط در دانشگاهها دغدغه بسیج این دانشگاهها شده است. اگر قاطعیت را ملازمه کارمان کنیم، مطرود خواهیم شد. پیشنهاد حضرتعالی چیست؟
قاطعیت یعنی چه؟ یعنی برخورد فیزیکی و جسمانی؟ اینکه درست نیست و ما اصلاً این را توصیه نمیکنیم؛ اما گفتن و تذکّر دادن، خوب است. چه اشکال دارد با اخلاقِ خوب تذکّر دهند؟ دیروز حدیثی را برای جمعی میخواندم که آمر به معروف و ناهی از منکر باید خودش به آنچه دارد امر و نهی میکند، هم عالم باشد و هم عامل. «رفیق لمن یأمر و رفیق لمن ینهی(2)»؛ با رفق و مدارا امر و نهی کند. امر و نهی، یعنی دستور دادن - بکن، نکن - غیر از تمنا کردن است؛ اما همین را با رفق، مدارا و محبّت - نه با خشونت - انجام دهد. به نظرم اینطوری باید عمل شود.
ما قصد داریم با شما دیدار خصوصی کنیم؛ خواهشمندیم در این مورد اقدام بفرمایید.
اگر وقت داشته باشم، از دیدار خصوصی با دوستان استقبال میکنم؛ منتها یک مقدار مشکلِ وقت دارم.
با توجه به اهمیت وحدت میان کشورهای اسلامی و نیز نزدیکی هفته وحدت، نقش تقریب میان مذاهب اسلامی را تا چه حد در جهت نیل به اهداف جمهوری اسلامی ضروری میدانید؟
تقریب را لازم و واجب و ضروری و در جهت اهداف نظام اسلامی میدانیم و معتقدیم وحدتشکنی ضربه بزرگی نه فقط به ما، بلکه به کل امّت اسلامی است.
سؤالم که شاید پرسش همه عزیزانی باشد که در این جلسه حضور دارند، این است که وظیفه ما در حال حاضر در همه عرصهها چیست؟
این از آن سؤالهایی است که یک کلمه است، اما جوابش خیلی طولانی است؛ منتها حُسن آن این است که من در خلال صحبتهای امروز به بخشهای مهمّی از آن اشاره کردم؛ فکر میکنم دیگر نیاز به تکرار نباشد.
با توجّه به اینکه یکی از جنبههای تهاجم دشمن، تهاجم فرهنگی و فاسد کردن جوانان و بخصوص زنان و توجه دادن مردم به شهوات و نفسانیّات است و در بسیاری از جوامع اسلامی، دشمنان ابتدا از این طریق مردم را خلع سلاح کردهاند، و نیز با توجّه به بحران کنونی حجاب در جامعه و حتّی در دانشگاهها، وظیفه مردم، بخصوص دانشجویان و تشکّلهای اسلامی در جامعه و در دانشگاهها چیست و راه حل، حکم و توصیه شما در این مورد به تشکّلهای اسلامی چیست؟
توصیه بنده معلوم است: حجاب را رعایت کنید و این لازم و واجب است. به برادر یا خواهری که این نامه را نوشتهاند، میخواهم بگویم اینطور هم نیست که شما میگویید زنهای ما بیحجاب شدهاند. ممکن است بعضی بگویند چشم شما به خواهرانی افتاده که همه حجاب دارند؛ نه، من گاهی به خیابان میروم تا مخصوصاً وضع مردان و زنان را ببینم؛ البته با نگاه حلال و نه حرام. آنطور که بعضی تصویر میکنند، به نظر من نمیآید. البته چرا، اشکالاتی وجود دارد؛ من هم از همه گوشه و کنارها با خبر نیستم. هرجا چنین وضعی وجود داشته باشد، راه آن نهی از منکر است.
ما دانشجویان بنا به گفتهی امام حسین علیهالسّلام نماز را دوست داریم، ولی متأسّفانه در دانشگاه علوم پزشکی نمازخانه نداریم.
خیلی خوب است که مسؤولان محترم دانشگاه علوم پزشکی به فکر نمازخانه باشند و به آن اهمیت دهند.
امیدوارم جواب سؤال مرا بدهید؛ اگر جوابی داشته باشید. چرا در گذشته مسؤولان دانشگاه به فکر تعمیر و بازسازی و خدمت به دانشجویان نبودند؛ اما به محض شنیدن خبر آمدن شما، به فکر خدمت به دانشجویان افتادند؟
از این برادر یا خواهرمان که این مطلب را نوشتهاند، باید تشکّر کنم؛ چون میبینم تقریباً همه همین مطلب در ذهنشان بوده است. این را شما بدانید؛ بنده هر جایی که بناست برای بازدید بروم - البته من یادم نیست این تذکّر به اینجا داده شده یا نه - به دوستان و همکارانم گفتهام که بگویند به خاطر رفتن من هیچ کاری نکنند. من به پادگانها، دانشگاهها و جاهای مختلف میروم و گفتهام برای رفتن من کاری نکنید. اگر میخواهید خودتان کاری بکنید، به روال طبیعی بکنید؛ اما بهخاطر آمدن من، هیچ کاری نکنید. اگر چنین کاری شده باشد، من موافق نیستم. هر کاری برای دانشگاه لازم است، باید انجام گیرد؛ بنده کاملاً به این مطلب اعتقاد دارم.
همه مشکلات را به گردن نیروهای خارجی (امریکای بیچاره!) نیندازید. رهبر کشور، خود باید پاسخگوی مشکلات کشورش باشد، نه یک کشور بیگانه.
کاملاً درست است. اوّلاً امریکا خیلی هم بیچاره نیست؛ آنچنان هم که بعضی خیال میکنند، باچاره نیست! یک چیز میانهای است. ما همه مشکلات را به گردن امریکا نمیاندازیم - مشکلات ما از خودمان است - منتها دشمن میخواهد از این مشکلات حدّاکثر استفاده را بکند و پدر کشور و ملت را دربیاورد؛ این را هم نگوییم؟! ما نمیگوییم اگر تورّم هست، تقصیر امریکاست؛ نه، اگر تورّم و کاهش قدرت خرید و کمبود اشتغال هست، چه کسی گفته تقصیر امریکاست؟ این تقصیر خود ماست، تقصیر مسؤولان است؛ اما اگر اسم امریکا را میآوریم، میخواهیم بگوییم گرگی کمین گرفته و پشت خم کرده تا به شما حمله کند؛ از این غافل نباشید. به مسؤولان میگوییم ضعفها را برطرف کنید؛ به شما میگوییم متوجّه این دشمن باشید تا به شما حمله نکند. وقتی دزدی کمین کرده است، وقتی حیوان وحشیای در کمین انسان است، وقتی دشمن سلطهگری در کمین یک ملت است، یکی از وظایف اساسی و مهم مسؤولان و رهبری کشور این است که به مردم بگویند توجّه کنید؛ و نیز کارهایی که میدانند جلوِ آسیب دشمن را میگیرد، به مردم بگویند و از آنها بخواهند؛ والّا نخیر، ما مشکلات داخلی کشور را به گردن امریکا نمیاندازیم.
اما اینکه رهبر باید پاسخگوی مشکلات کشور باشد، البته همینطور است و شکّی در این نیست؛ قانون هم موازین پاسخگویی را مشخّص کرده است. هر کس به هر اندازه که حوزه اختیارات اوست، باید پاسخگو باشد. البته مسؤولیت مدیریّت انقلاب با مدیریّت اجرایی کشور فرق دارد؛ این را توجّه داشته باشید. رهبری طبق قانون اساسی در کشور مسؤولیت اجرایی ندارد؛ جز در زمینه نیروهای مسلّح. مسؤولیت اجرایی به عهده قوای سهگانه است، منتها مدیریّت انقلاب - که همان رهبری باشد - مسؤولیت حفظ جهتگیری انقلاب و نظام را دارد؛ باید مواظب باشد انقلاب و نظام از آرمانها منحرف و منصرف نشود؛ فریب دشمن را نخورد و راه را عوضی نرود؛ اینها مسؤولیتهای رهبری است. مسؤولیت اجرایی به عهده مسؤولان اجرایی است و هر کس مسؤولیتی دارد، باید طبق مسؤولیت خود عمل کند. رهبری نمیآید به وزارت اقتصاد یا بازرگانی بگوید اینطوری کن؛ یا به رئیسجمهور و فلان وزیر و فلان قاضی بگوید آنطوری کن؛ اینها کارهایی است که رهبری نباید وارد شود؛ هم بر خلاف قانون است، هم بر خلاف حقّ و مصلحت. مملکت باید طبق روال قانونی و با مسؤولیتهای مشخص شده حرکت کند؛ هر کس هم بر خلاف مسؤولیتش رفتار کرد، بالاخره تبعه، دنباله و نتیجهای خواهد داشت که با آن هم طبق قانون باید رفتار کرد. بنابراین مطلب کاملاً روشن است.
از آنجایی که بیکاری یکی از مشغلههای فکری دانشجویان مقاطع مختلف است و همین امر خود باعث ناامیدی و یأس در جوانان میشود، آیا نظام فعلی در رفع این مشکل برنامهای دارد و آیا این وضع خاتمه پیدا میکند یا نه؟
بله؛ مسأله اشتغال یقیناً در دستور کار قرار دارد و جزو مسائل مهمِّ مورد اهتمام دستگاهها هم هست و بنده با مسؤولان اجرایىِ این کار در دولت جلسات متعدّدی داشتهام و آنها آمدهاند و گزارش دادهاند. کارهایی که کردهاند، کارهایی که باید بکنند، نتایجی که گرفتهاند و اشکالاتی که بر کارشان وارد بوده، در جلسات بحث شدهاست. مطمئنّاً یکی از مباحث مهمّ ما همین موضوع است.
خواهشمندم به وضعیت خوابگاهها بیشتر از این رسیدگی شود. ای کاش در فرصتی که پیش آمده، از خوابگاهها هم بازدید میکردید تا ببینید قشر عظیمی از دانشجویان این دانشگاه - که بیشتر آنها در مقایسه با سایر دانشجویان، موفّقتر و متعهّدترند - در چه شرایط بد و نامناسبی به تحصیل ادامه میدهند.
انشاءاللَّه مسأله خوابگاهها را با مسؤولان مربوط صحبت میکنیم تا ببینیم چه کار باید کرد.
چرا بعضی از مسؤولان نسبت به مشکلات مردم بیتفاوت هستند؟ نظر حضرتعالی درباره وظیفه دانشجویان در این خصوص چیست؟ آیا دانشجو باید در مقابل بیعدالتیها و عدم مساوات همچنان ساکت و بیتفاوت باشد یا خیر؟
درباره این موضوع صحبت کردیم. بنده معتقد به این نیستم که دانشجویان باید سکوت کنند و هیچ حرفی نزنند؛ به این هم معتقد نیستم که دانشجویان باید از خودشان در وسط میدان تحرّک عملی نشان دهند؛ بلکه معتقدم دانشجو در زمینه عدالتخواهی باید اصل قضیه را مطالبه کند: جا انداختن فکر عدالتخواهی در ذهن مردم، در ذهن خانوادهها و در ذهن هر کسی که در حوزه کار او قرار میگیرد.
1) .
2) .