Khamenei.ir

1394/10/05

از ایرانشهر تا غزه و لبنان

گزارش تحلیلی نشریه‌ی خط حزب‌الله (شماره‌ی سیزدهم)
«وحدت»، دغدغه‌ی بسیاری از مسلمانان خصوصاً در قرن‌های اخیر بوده است. متفکرانشان، مصلحانشان، سیاستمداران خیرخواهشان و حتی مردم عادی. در کتاب‌هایشان، خطابه‌هایشان و آرزوهایشان نوشته‌اند و گفته‌اند و پرسیده‌اند از رمز و رازهای وحدت امت اسلام. از سیدجمال‌ها و شلتوت‌ها تا بروجردی‌ها و کاشانی‌ها؛ اما شاید نتوانستند آنطور که باید جسم‌های خواب‌زده را از یک خواب طولانی بیدار کنند. انقلاب امام خمینی رحمة‌الله‌علیه اما نور امیدی بود پرفروغ در سیاهی یأس امت. مردی «برخاسته» بود تا خود را به حرف‌ها و شعارها و کتاب‌ها قانع نکرده باشد. او با اتکا و اعتماد بر دست قدرت الهی؛ انقلابش را انقلاب برای همه‌ی مسلمان‌ها و مستضعفان عالم معرفی نمود.

پس از امام، آنکه متعهد به قرارِ این عهد شد، خود از پیشگام‌ترین «قیام‌کنندگان» برای وحدت قوم نبوی بود. از همان «ایرانشهر»، که قرار بود «تبعیدگاه» او در دوران طاغوت پهلوی باشد، سنی و شیعه را «جمع» کرد: «بزرگان مبارزه‌ی انقلابی در آن روز - که هنوز خبری از حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی نبود - در جهت وحدت شیعه و سنی تلاش می‌کردند. من خودم در بلوچستان تبعید بودم... دستگاه‌ها نمی‌خواستند بگذارند تلاشی از سوی ما انجام بگیرد؛ اما در عین حال ما گفتیم بیائید کاری کنیم که یک نشانه‌ای از اتحاد شیعه و سنی را در این شهر نشان بدهیم؛ که این مسئله‌ی هفته‌ی وحدت - ولادت نبی اکرم در دوازدهم ربیع‌الاول به روایت اهل سنت، و در هفدهم ربیع‌الاول به روایت شیعه - آن روز به ذهن ما رسید و در ایرانشهر آن را عمل کردیم؛ یعنی از دوازدهم تا هفدهم جشن گرفتیم. این یک فکر عمیقی بوده است، مال امروز و دیروز نیست.»(۱۳۹۰/۰۷/۲۵)

آن فکر ابتدایی، به دوران مبارزه محدود نشد و با پیروزی انقلاب اسلامی وحدت ادامه یافت. «هفته وحدت» به اشاره امام و همت اصحاب انقلاب، سال به سال پررونق‌تر و ریشه‌دارتر شد. اهل سنت نیز به امر امام و حکم قانون، همچون سایر مردم کرسی مجلس گرفتند و خود بر سرنوشت شهرها و روستاهایشان حاکم شدند. جنگ هم که آمد، خیلی‌هایشان با بعثیان دروغگو که ادعای تسنن داشتند سینه به سینه پیکار کردند: «من در سال ۵۹، اوائل جنگ تحمیلی، سرتاسر این استان [کرمانشاه] را رفتم و از نزدیک دیدم. در گیلانغرب و اسلام‌آباد که مردم شیعه هستند، در پاوه و اورامانات که مردم سنی هستند... همه جا مردم در حال دفاع، در حال اظهار ارادت به نظام جمهوری اسلامی بودند...»(۱۳۹۰/۰۷/۲۰)
 
حتی، «آن وقتی که شوروی‌ها آمدند و وارد افغانستان شدند، همه‌ی این دولت‌های مسلمانی که در این منطقه بودند، با ملاحظات گوناگون سکوت کردند. امام رحمة‌الله‌علیه صریح پیغام داد به شوروی‌ها که: باید شما از افغانستان خارج شوید. من خودم در یک مجمع بین‌المللی بزرگ حضور داشتم - که آنجا غیرمتعهدها و تعداد زیادی از کشورهای اسلامی هم بودند - شاهد بودم که هیچ‌کدام از آنها اسمی از ورود شوروی به افغانستان نیاوردند و فقط من آنجا در نطقم شدیداً حمله کردم؛ چون در آنجا یک عده‌ای چپ‌ها و دولت‌های سوسیالیست و طرفدار شوروی بودند، به ملاحظه‌ی آنها هیچ‌کدام از کشورهای اسلامی، کلمه‌ای حرف نزدند؛ فقط ما گفتیم؛ ما آنجا هم به امریکا حمله کردیم، هم به شوروی حمله کردیم؛ بدون تفاوت.»(۱۳۸۵/۱۰/۲۵)
https://farsi.khamenei.ir/ndata/news/25090/B/13921106_0225090.jpg
مجموعه عکس پوستری | تکلیف بزرگ همه مسلمانان
پدیده‌ی تازه‌ای بود. کشوری که پرچمدار اسلام شده است، عملاً و نه در شعار به «وحدت» فرا می‌خواند و خود را «اسیر محدودیت‌ اختلاف مذهبی» نکرده بود. «ما در حمایت از مظلوم نگاه به مذهب طرف مقابل نمی‌کنیم؛ و نکردیم؛ خطّ امام بزرگوار این بود. امام همان رفتاری را که با مقاومت شیعه در لبنان داشت، همان رفتار را با مقاومت سنّی در فلسطین [هم] داشت؛ بدون هیچ تفاوتی.»(۱۳۹۴/۰۵/۲۶) همین صراحت و عمل صادقانه خیلی‌ها را بی‌تاب کرد. همان‌ها که تا وحدت «شعار» بود، ترسی نداشتند و حالا که یک «عمل» شده بود هراسناک شده بودند و همان‌ها به نام «سنی» و یا به نام «شیعه» و البته در لوای فریب‌پیشگان انگلیسی و آمریکایی‌شان طبل جدایی نواختند: «خیلی از این مردم بیچاره‌ی بی‌خبرِ سلفی و وهّابی که بوسیله‌ی دلارهای نفتی تغذیه می‌شوند تا بروند در اینجا و آنجا عمل‌های تروریستی انجام بدهند... آن مرد شیعی هم که می‌رود به مقدسات اهل سنت اهانت می‌کند و دشنام می‌دهد، او هم مزدور دشمن است... خیلی‌هاشان نمی‌فهمند و این مایه‌ی تأسف است که چرا نمی‌فهمند. امروز این جماعت وهّابی و سلفی، شیعه را کافر می‌داند؛ سنی محب اهل بیت را هم کافر می‌داند... مردم سنی شافعی در شمال آفریقا، یا مالکی در کشورهای آفریقائی مرکزی کافرند؛ چرا؟ چون به مرقد حسین بن علی در قاهره احترام می‌گذارند و مسجد رأس‌الحسین را مورد تقدیس قرار می‌دهند؛ به این جهت این‌ها کافرند! شیعه که کافر است... این فکر، چه فکری است؟»(۱۳۸۸/۰۲/۲۲)

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای هنوز بر عهد خود مستحکمند و ایستاده. آن روز که جواز پخش اذان اهل سنت در کردستان به حکم ایشان گشوده شد و توهین به  مقدسات مذاهب را تحریم کردند، همگان فهمیدند که «حقیقت» ی وجود دارد که تابش پرتو آشکار آن از دیده هیچ چشم بینایی پنهان نمی‌ماند. حقیقتی که خون شوشتری‌ها  و جنگی‌زهی‌ها را به ودیعه و امانت سپرده است تا ضمانتی باشد برای تحقق کامل آن آرزوی «رو به تکامل»(۱۳۹۲/۰۲/۲۴). «مذاهب اسلامى باید دست در دست هم، برادروار در جهت اهداف و آرمان‌هاى بلند اسلامى به کمک هم حرکت کنند. دشمن امید بسته است که بتواند پیروان مذاهب گوناگون را مقابل هم قرار بدهد. هیچ کس نباید تسلیم این نقشه‌ى خائنانه و خباثت‌آمیز دشمن بشود... . براى همین است که من اعلام کردم، باز هم تأکید می‌کنم: خط قرمز از نظر نظام اسلامى و از نظر ما، عبارت است از اهانت به مقدسات یکدیگر. آن کسانى که نادانسته، از روى غفلت، گاهى از روى تعصب‌هاى کور و بی‌جا، چه سنى و چه شیعه، به مقدسات یکدیگر توهین می‌کنند، نمی‌فهمند چه می‌کنند. بهترین وسیله براى دشمن همین‌ها هستند؛ بهترین ابزار در دست دشمن همین‌ها هستند؛ این خط قرمز است.»(۱۳۸۸/۰۲/۲۹)

و این‌گونه است که  از ایرانشهر تا غزه جبهه انقلاب اسلامی به دنبال «انسجام اسلامی» است تا فریاد یک امت یگانه شود و زمینه‌ای شود برای ظهور اتفاق‌هایی که چشمی ندیده و بر قلوب مومنان آرزویش دائم خطور می‌کند.
 

پیوندهای مرتبط:

ارسال پیوند با پیامک
بالای صفحه

دفتر حفط و نشر آثار آیت الله العظمی خامنه ای