Khamenei.ir

1394/07/20

خطر تبدیل خانواده به اقامتگاه مشترک

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif در بیان اهمیت مسئله‌ی خانواده همین بس که رهبر انقلاب درباره‌ی آن چنین فرموده‌اند: «مسئله‌ی خانواده، مسئله‌ی بسیار مهمی است؛ پایه‌ی اصلی در جامعه است، سلول اصلی در جامعه است. نه اینکه اگر این سلول سالم شد، سلامت به دیگرها سرایت میکند؛ یا اگر ناسالم شد، عدم سلامت به دیگرها سرایت میکند؛ بلکه به این معناست که اگر سالم شد، یعنی بدن سالم است. بدن که غیر از سلول‌ها چیز دیگری نیست. هر جهازی، مجموعه‌ی سلول‌هاست. اگر ما توانستیم سلول‌ها را سالم کنیم، پس سلامت آن جهاز را داریم. مسئله اینقدر اهمیت دارد. » در همین باره با خانم دکتر عزت‌السادات میرخانی، عضو گروه مطالعات زنان دانشگاه تربیت مدرس و مدرس حوزه‌ی علمیه به گفت‌و‌گو نشستیم.

* مهم‌ترین آسیب امروز جامعه‌ی زنان و دختران ما در ایران چیست؟ چه چیزی بیشتر از همه آن‌ها را تهدید می‌کند؟
آنچه می‌توان به‌عنوان بیشترین و جدی‌ترین آسیب در همین پنج سال گذشته در نظر گرفت، دقیقاً موج شدت‌یابی جنگ نرم علیه فرهنگ اسلامی و جایگاه ریشه‌ای زن است و امروز سرعت تحولات نسبت به دهه‌های قبل بسیار بیشتر است. اُم یعنی ریشه و در واقع به‌طور کلی سلامت یک جامعه را، علاوه بر سلامت خانواده، ملت و تاریخ در گرو سلامت مادران است. به این اعتبار، چه در برنامه‌ریزی فرهنگی و چه در سیاست‌گذاری اجرایی یا نظام قانون‌گذاری، همسویی همه‌ی نهادها و سازمان‌ها و ایجاد زمینه‌های مناسب برای هویت‌یابی زن مسلمان و تربیت دختران شایسته، می‌تواند بهترین بستر و مهم‌ترین نقش را برای آینده‌ی جامعه‌ی دینی ما و فرایند پیش رو، داشته باشد. لذا به نظرم می‌رسد مهم‌ترین آسیبی که امروز ما را تهدید می‌کند، این است که از ابزار زندگی در راستای اهداف زندگی هنوز درست استفاده نمی‌کنیم و اقدامات مناسبی که برای هر مرحله از مراحل کودکی و نوجوانی و ... لازم است و در متون اسلامی بسیار به آن تاکید شده، متاسفانه در نظام تربیتی ما مورد توجه نیست.

امیرمؤمنان علیه‌السلام می‌فرمایند: نفس و عقل دائماً با هم در جنگ و گریزند. تا اینکه انسان به هجده‌سالگی می‌رسد. می‌گویند این سن دیگر سن ثبات  شخصیت است؛ یا نفس غالب می‌شود یا عقل و باقی عمر تابع همان بخش است. پس باید بیشترین سرمایه‌گذاری را برای آن دو دهه‌ی اول بکنیم، درحالی‌که عمدتاً والدین نسبت به دوران کودکی و نابالغی غفلت دارند و فکر می‌کنند در مرحله‌ی بلوغ، یک‌شبه می‌شود همه‌ی فرهنگ اسلامی را به بچه انتقال داد.
حضرت آقا فرمودند یک زمان هست خلأ حضور شما در خانه را صد مرد هم نمی‌تواند جبران کند. یعنی ما باید زنی بسازیم که به‌لحاظ رشد شخصیتی به‌جایی برسد که اگر امروز احساس می‌کند حضورش در خانه مهم‌تر از حضورش در محل کار است، این اهمیت را قائل بشود و نگوید شغلم را از دست می‌دهم.

اساساً در دنیای سلطه، به‌ویژه بعد از عصر روشنگری، طراحی برای زنان و دختران بیشتر است. حتی در انقلاب‌هایی که در کشورهای مختلف روی داده است، می‌توان این موضوع را به خوبی مشاهده کرد که یکی از عوامل موفقیت‌شان، تمرکز بر قشری است که هم خود را می‌سازد و هم نیمه‌ی دیگر را یعنی زنان. از نظر اسلامی هم تربیت دختران با تربیت پسران فرق می‌کند. در اولویت‌بندی‌ها، به‌تبع اهمیت و نقش آینده‌ی افراد، اسلام به تربیت دختران توجه بیشتری کرده است؛ و تربیت را ناظر بر مسئولیت‌پذیری آینده فرزندان تنظیم کرده است. مثلاً می‌فرمایند وقتی پدری می‌رود برای خرید، اول از دختر خانه شروع کند و وقتی وارد خانه می‌شود، اولین کسانی که از جهت عاطفی مورد توجه قرار می‌دهد باید دخترانش باشند؛ از کوچک‌تر به بزرگ‌تر. یا در روایاتی داریم که کسی که برای تربیت دخترش می‌کوشد آن دختر برایش مثل سپری در مقابل آتش و عذاب است. بنابراین در مورد دختران، ما یک سبک تربیتی ویژه داریم.

* اگر بخواهیم صحبت‌های شما را خلاصه کنیم، می‌توان گفت شما معتقدید بزرگ‌ترین آسیبی که امروز زنان و دختران ما را تهدید می‌کند، نبود انسجام و برنامه‌ی لازم برای تربیت دینی و عاطفی و عقلانی آن‌هاست تا آن‌ها یک سرمایه‌ی بالفعل برای تربیت نسل‌ها شوند.
بله، متاسفانه استعدادهای زنان و دختران بالقوه مانده و بالفعل نشده است. مرحوم آقای فلسفی در کتاب «کودک فلسفی» می‌گویند: در کودکی قوای عقلانی خفته و قوای عاطفی بیدار است. به‌میزانی که ما به نیاز عاطفی فرزندانمان پاسخ بدهیم، به‌ویژه در دهه‌ی اول که پاسخ براساس نیاز عاطفی است، در دوره‌ی بعد عقل مجال رشد پیدا می‌کند، اما اگر این نیازها از ناحیه‌ی والدین، مخصوصاً برای دخترها از ناحیه‌ی مادر پاسخ داده نشود، فصل رشد عقل هم با آسیب‌های جدی مواجه می‌شود و نهایتاً ما یک دختر یا نسل آسیب‌دیده داریم که محصولش یک جامعه‌ی بیمار خواهد بود.

آسیب‌ مهدکودک‌ها جدی است. آسیب‌های جدایی مادر از بچه، به‌ویژه برای دختران، بسیار پیچیده است. بایستی سبک مادری را به‌صورت جدی در تحقیقاتمان مورد توجه قرار بدهیم. مادری هم به این معنا نیست که فقط نیازهای جسمانی کودک را رفع کند وظیفه مادر به‌عنوان ریشه این است که بتواند همه‌ی ابعاد را پاسخ‌گو باشد. یکی از این ابعاد لازمه‌اش رشد فکری و فرهنگی مادر است تا بتواند واقعاً نیاز فکری و فرهنگی کودک و حتی شوهرش را متناسب با جریانات اجتماعی پاسخ بدهد. مادری که در فضای جریانات مختلف روز جامعه نیست، به‌تناسب نیازهای جامعه همت و فکرش جریان ندارد و فقط پای آینه بوده یا مشغول تلفن است، این زن مادر ایده‌آل نیست.

* به نظر شما، زن در جامعه چه نقشی دارد؟ یعنی مهم‌ترین نقش زن چیست؟ و چه باید بکنیم که زن از داشتن این نقشش راضی باشد؟ مثلاً شما مهم‌ترین نقشی را که به زن می‌دهید به جهت انسان‌سازی‌اش است و انسان را مهم‌ترین سرمایه‌ی یک جامعه می‌دانید و از این جهت، مهم‌ترین نقش یک زن را قاعدتاً مادری‌اش قرار می‌دهید. حال سؤال این است که چه باید بکنیم تا زنان جامعه‌ی ما این نقش را دوست داشته باشند و عاشقانه آن را انتخاب کنند؟
ببینید با ظهور انقلاب اسلامی، عرصه‌ای برای فعالیت‌های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی به روی زنان ما باز شد و زنان قدم‌هایی برداشتند که این قدم‌ها، قدم‌های کوچکی هم نبود. درحالی‌که با قانون‌گذاری و ایجاد بستر مناسب، رشد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی را برای زن میسر کردیم، برای تقویت رفتار مادرانه در زنان کار خاصی انجام ندادیم. تا نُه سال پیش، یعنی سال ۸۵ که برای اولین‌بار پایان‌نامه‌ای با عنوان «مبانی حقوق و وظایف مادری در نظام قانون‌گذاری اسلامی» را بنده و یکی از دانشجویان دوره‌ی ارشد همین دانشگاه تربیت‌مدرس کار کردیم، کاری در این زمینه انجام نشده بود. جالب است که دایره‌المعارف مادری در انگلستان، به‌عنوان اولین پایان‌نامه‌ای که در عرصه‌ی مادری و آن‌هم براساس مبانی اسلامی نوشته شده است، آن را از ما خواست تا به دایره‌المعارف خودش اضافه کند. در این عرصه خلأ بزرگی داشتیم و هنوز هم داریم. می‌خواهم بگویم ما در راستای اعطای حقوق زنان، در عرصه‌های مختلف قوانینی تصویب کردیم، اما آن راه اصلی و تأثیر ریشه‌ای مادری را برای زنان باز نکردیم.
وقتی به‌عنوان مبلغ به سفر حج رفته بودم، آقای ادیب یزدی به من گفتند چقدر خوب شد خانم‌های مبلغ به حج اعزام شدند، ما واقعاً نمی‌توانستیم مسائل زنان را حل کنیم چرا که نمی‌توانستند مشلکشان را به ما انتقال دهند تا از نظر فقهی به آن پاسخ دهیم. خیلی از مسائل مربوط به حوزه‌ی زنان همین‌گونه است.

متأسفانه برنامه‌ریزی نداریم. در وزارت علوم یا آموزش‌وپرورش، هنوز نتوانسته‌ایم آن برنامه‌ریزی شایسته‌ای که اسلام مدنظرش است، در مورد زن پیاده کنیم. البته به تعبیر مقام معظم رهبری، انجام واجبات نظامیه یک واجب است. ما در عرصه های گوناگون جامعه نیازمند زن متعهد و متخصص  هستیم. ایشان در سال ۷۴ در پیامی که برای کنفرانس ضرورت‌های پزشکی و فقهی زنان در دانشگاه فردوسی مشهد فرستاده بودند، فرمودند: مشکلات زنان ما چه در عرصه‌ی پزشکی و چه عرصه‌ی فقهی، بایستی توسط خودشان حل شود و میان این دو گروه بایستی تعاملات علمی برقرار شود. امروز ۲۰ سال از آن پیام می‌گذرد و ایشان کرارا تذکرات لازم را در این زمینه داده اند. ما استقلال فرهنگی را به زنانمان داده‌ایم که به‌سمت حل مشکلات خودشان حرکت کنند. اما به‌رغم اینکه حضرت آقا این‌قدر اصرار دارند روی تشکیل یک مجمع فراقوه‌ای برای مسائل زنان، بازهم می‌بینیم در سیاست گذاری‌های کلان مسائل زنان باز هم این آقایان هستند که تصمیم می‌گیرند. نمی‌گویم آقایان نباشند، چراکه عرصه‌ی برنامه‌ریزی زن و مرد نمی‌شناسد، اما زنان ما بعد از چهار دهه مهارت‌هایی یافته‌اند که می‌توانند به چاره اندیشی در مسائل خودشان بپردازند و حتی ممکن است آن‌ها از منظری به مسائل نگاه کنند که مردان به آن توجه ندارند.

برای مثال، وقتی به‌عنوان مبلغ به سفر حج رفته بودم، آقای ادیب یزدی به من گفتند چقدر خوب شد خانم‌های مبلغ به حج اعزام شدند، ما واقعاً نمی‌توانستیم مسائل زنان را حل کنیم چرا که نمی‌توانستند مشلکشان را به ما انتقال دهند تا از نظر فقهی به آن پاسخ دهیم. خیلی از مسائل مربوط به حوزه‌ی زنان همین‌گونه است. مقام معظم رهبری می فرمایند: مقصر اصلی خود خانم‌ها هستند خانم‌های باسواد و تحصیل کرده و اهل معرفت به نظر من کوتاهی می‌کنند و کار را به دست انسان‌های عامی و کسانی که دلشان می‌خواهد حرف بزنند رها می‌کنند و این درست نیست.

ما در دهه‌ی چهارم انقلاب هستیم. دهه‌ی چهارم دیگر دهه‌ی اول نیست که بگویند زنان ما هنوز آن تدبیر و مهارت و شایستگی‌های لازم را ندارند. حضرت آقا فرمودند یک زمان هست خلأ حضور شما در خانه را صد مرد هم نمی‌تواند جبران کند. یعنی ما باید زنی بسازیم که به‌لحاظ رشد شخصیتی به‌جایی برسد که اگر امروز احساس می‌کند حضورش در خانه مهم‌تر از حضورش در محل کار است، این اهمیت را قائل بشود و نگوید شغلم را از دست می‌دهم.

ما بایستی واقعاً جایگاه مادری را پررنگ کنیم تا مادر خوب بسازیم و نسل خوب داشته باشیم. اول از همه باید مادر باتدبیر و بامهارت بسازیم تا نسلمان مدیر و مدبر باشد. بعد از چهار دهه، به یک برنامه‌ریزی‌ جدی در این مسئله نیاز داریم. مثلاً اخیراً بحمدالله تسهیلاتی برای دخترها در مقطع دکترا گذاشته‌اند که با خیال راحت می‌توانند فرزند بیاورند و بعد درسشان را ادامه بدهند، چون دو سال مرخصی دارند. به این ترتیب می‌توانند آن نقشی که به‌لحاظ مادری دارند را با اولویت بیشتری انجام دهند. یک زن نخبه برای کشور سرمایه است و امروز می‌بینیم همین مرخصی دادن به دانشجوهای دکترا چقدر در روحیه‌ی آن‌ها مؤثر است و خیلی‌ها از این فرصت برای مادر شدن استفاده می‌کنند.

* به نظر شما، چه نسبتی بین همسرداری و تربیت کودک و اشتغال زنان وجود دارد.
برنامه‌ریزی و تدبیر درون خانواده از سوی مادران در ابعاد مختلف بسیار تاثیرگذار است. مثلا بنده در دورانی که چهار بچه مدرسه‌ای داشتم با این‌که مشغول تحقیق و تدریس هم بودم شاید باور نکنید که حتی یک‌بار هم بچه‌های من غذای مدرسه را نخورده‌اند. همیشه چهار قابلمه کنار آشپزخانه‌مان بود. حتی زمانی که دانشگاه می‌رفتند هم از خانه غذا می‌بردند. براساس همین اعتقاد، آن موقع که بچه داشتم، می‌گفتم اصلاً کار رسمی قبول نمی‌کنم. کار رسمی منافات دارد با مادر بودن من و الحمدلله خدا هم برکت داد و امروز فرزندانم در جایگاه خودشان موفق و پرتلاشند. شما ببینید که در جامعه‌ی ما چقدر قواعد اسلامی رعایت می‌شود؟ بسیاری از زنان ما دچار ضرر و حرج‌اند. اسلام دین دشواری نیست. زن ذاتاً و فطرتاً عاشق مادری است و البته نیاز به تسهیلات بیشتری دارد. به قول اهل اندیشه، به همان میزانی که بچه نیاز به مادر دارد، مادر هم برای رشدش نیاز به بچه دارد. بسیاری از استعداد‌های یک زن در سایه‌ی همسری و مادری شکوفا می‌شود. عمدتاً به دانشجوهایم می‌گویم که چند سال اول زندگی زناشویی ‌را خیلی مهم بدانید، چون دارید پایه‌های یک رابطه عاشقانه و دائمی را بنا می‌کنید. امروز اگر اعتمادسازی نکنید، پنجاه سال هم با آن مرد زندگی کنید، لذت نخواهید برد. یعنی در ابتدای زندگی پایه زوجیت بر اساس اعتماد و مودت و رحمت مطرح است و با به دنیا آمدن فرزندان مسئولیت والدین افزوده می‌شود و این خود یک اشتغال مهم است و اولویت سنجی مادر را می‌طلبد و البته فراهم شدن تسهیلات مادری در نظام اسلامی را، بعد از آن تربیت کودکان و بزرگ شدن آن‌ها و پرداختن به دلخواه‌های خود مثل اشتغال بیرون از خانه. مانند فقه شناور. فقه شناور یعنی فقه متناسب با شرایط. یک وقت بر من واجب یا مستحب است اینجا بنشینم و یک زمان همین کار بر من حرام یا مکروه است. ولی ما این رشد را به زنانمان نداده‌ایم که به‌تناسب شرایط و مقتضیات زندگی‌شان برنامه‌ریزی کنند. در اصل هیچ الگوی واحدی وجود ندارد.
بنده در دورانی که چهار بچه مدرسه‌ای داشتم با این‌که مشغول تحقیق و تدریس هم بودم شاید باور نکنید که حتی یک‌بار هم بچه‌های من غذای مدرسه را نخورده‌اند. همیشه چهار قابلمه کنار آشپزخانه‌مان بود. حتی زمانی که دانشگاه می‌رفتند هم از خانه غذا می‌بردند.


* یعنی یک زن متناسب با مقطع زندگی، موقعیت اجتماعی و سن خود، باید شرایط را تنظیم کند. درست است؟
بله، ما اگر بخواهیم زنانمان رشد کنند، باید این آموزش را به آن‌ها بدهیم که بدانند خداوند متعال در زندگی بشر همیشه جایگاه‌ها، سرمایه‌ها و استعدادهایی را قرار می‌دهد و اگر ما از آن میزانی از لیوان زندگی‌مان که پر است خوب استفاده کنیم، آن میزانی که خالی است، خودش پر می‌شود. چون خدا قول داده است که اگر تو مصلحت خانواده را بر منفعت خودت مقدم دانستی، من به زندگی‌ات برکت می‌دهم. قرآن کریم در آیه‌ی نوزدهم سوره‌ی نساء خطاب به مردان می‌گوید: «...فَعَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَیَجْعَلَ اللّهُ فِیهِ خَیْرًا کَثِیرًا»؛ خودت را کنار بگذار و من را باور کن. توکل یعنی چه؟ از خدا کمک خواستن یعنی چه؟ تضرع یعنی چه؟ از خدا بخواهیم.

* به نظر شما چه اشکالاتی در سیاستگذاری‌های کشور در زمنیه‌ی موضوع عفاف و حجاب وجود دارد؟
ببینید ما قبل از بحث حجاب، بحث لباس را داریم. قبل از بحث لباس، بحث عفاف را داریم و قبل از بحث عفاف، نگرش اسلام روی تعاملات اجتماعی مطرح است. من بارها به رسانه گفته‌ام اول یک اتاق فکر تأسیس کنید. مدام از حجاب یا چادر شروع نکنید. روی روابط و تعاملات اجتماعی بین زن با زن، زن با مرد، بچه با مرد و... کار کنید. قرآن حتی بین بچه‌ی ممیز و غیرممیز تفاوت قائل است؛ یعنی حتی روابط ما و بچه‌های نابالغ به‌لحاظ ممیز بودن یا غیرممیز بودن، باید تفاوت داشته باشد. مقاطع سنی مختلف، تعاملات متفاوتی دارد. آیه‌ی شصت سوره‌ی نور «والقواعد من النسا اللاتی لا یرجون نکاحا...»، وجوب حجاب را برای زنی که امیدی به ازدواجش نیست، برمی‌دارد، اما بازهم می‌گوید غیرمتبرجات. یعنی تبرج نداشته باشد. ببینید چقدر آسیب‌های اجتماعی را خوب با تبیین علت و حکمت بیان می‌کند. این است که می‌گوییم نفی تبرج، تجمل، تزیین و تشبه. ما حتی این چهار رکن را نتوانسته‌ایم جا بیندازیم. آن‌وقت می‌بینیم خانمی چادر سرش است، ولی آن‌قدر این چادر تزیین شده که کارکردش از بین رفته و به‌وسیله‌ی تبرج تبدیل شده است. خلاصه که ما برای تعاملاتمان و عفاف و لباس جامعه برنامه نداریم و فقط حجاب را بدون برنامه و تفاهم درست، در جامعه مطالبه می‌کنیم که متأسفانه جواب نمی‌دهد.

* یکی از مسائلی که رهبر معظم انقلاب بر آن تأکید دارند، مسئله‌ی خانواده است. ایشان می‌گویند نقطه‌ضعف غرب خانواده‌ است. چه اتفاقی برای خانواده در غرب افتاده است و ما چه کار باید انجام دهیم که راه آن‌ها را نرویم؟
در غرب تعاریف گوناگونی وجود دارد. مثلاً می‌گویند اقامتگاه مشترک. آیا خانواده یک اقامتگاه مشترک است؟ خوابگاه را می‌توان یک اقامتگاه مشترک دانست. یا مثلاً می‌گویند خاستگاه تولید نسل یا پاسخ‌گویی به نیاز جنسی براساس تعهدات اخلاقی بین زوجین. مثلاً تعهد می‌کنند و نسبت به هم حس وفاداری دارند. واقعاً این‌ها تعاریف خانواده هستند؟ خانواده نه اقامتگاه مشترک است و نه کانون پاسخ‌گویی به نیاز جنسی. متأسفانه این‌قدر معنای خانواده را توسعه می‌دهند که شامل همجنس‌گرایان و ازدواج با حیوانات هم می‌شود.
خانواده در غرب تعاریف گوناگونی دارد. مثلاً می‌گویند اقامتگاه مشترک. آیا خانواده یک اقامتگاه مشترک است؟ خانواده نه اقامتگاه مشترک است و نه کانون پاسخ‌گویی به نیاز جنسی. متأسفانه این‌قدر معنای خانواده را توسعه می‌دهند که شامل همجنس‌گرایان و ازدواج با حیوانات هم می‌شود.


بنده می‌گویم انسان بیش از هرچیز نیاز به مؤانست دارد، نه‌فقط برای ارضای جنسی. نیاز فطری انسان مؤانست است و اولین کانونی که علقه، مودت، محبت، سکونت، آرامش و عشق ایجاد می‌کند، خانواده است. خانواده یعنی پایگاه انس و عشق و گرایش فطری، ذاتی، عاطفی و انسانی.

برای فرار از دام غرب، باید تعریف قرآنی از خانواده ارائه بدهیم، ولی متأسفانه ما از تعاریفی که از کمیسیون‌ها و معاهدات و گفت‌وگوهای بین‌المللی و اندیشه‌های مادی‌گرایانه می‌آید، استقبال می‌کنیم. بنابراین برای تعریف خانواده باید جایگاه محوری آن را که تعریف قرآنی است، قبول کنیم و اصل قرار دهیم، نه جایگاه اولین هسته‌ی جامعه را.

در پایان، براساس آنچه در اندیشه‌ی ناب مقام معظم رهبری می‌بینم، بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب که متناسب با شخصیت یک زن مسلمان است، فاصله‌ی زیادی وجود دارد، ولی امید و آرزو داریم که در دهه‌های بعد که دهه‌های پختگی و ثمر دادن انقلاب است، تحولی ایجاد شود که مادران ما عزت و استقلال اسلامی و جایگاه مادری‌شان را با هیچ جایگاهی عوض نکنند. ان‌شاءالله.
 

در این رابطه ببینید:

ارسال پیوند با پیامک
بالای صفحه

دفتر حفط و نشر آثار آیت الله العظمی خامنه ای