
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار با دانشجویان در ماه مبارک رمضان، مهمترین وظیفهی تشکلهای دانشجویی را «آرمانخواهی» دانستند و فرمودند اگر آرمانها با جدیت و پیگیری دنبال شود به گفتمانسازی و تصمیمسازی در جامعه تبدیل خواهد شد. رهبر انقلاب در این دیدار الزاماتی را برای تأثیرگذاری تشکلهای دانشجویی بر آیندهی کشور برشمردند که در جدول زیر مرور شده است:|
الزامات افزایش تأثیرگذاری تشکلهای دانشجویی مطرح شده در بیانات رهبر انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از دانشجویان ۱۳۹۴/۰۴/۲۰ |
|||||
| فعّالیّتهای متنوّع دانشجویی، تأثیرگذار در آیندهی کشور است... اگر تشکّلها و جریان دانشجویی بخواهند یک چنین تأثیرگذاریای را بهدست بیاورند، این الزامات را باید رعایت کنند: | |||||
| ۱ | کار عمقی روی مفاهیم اسلامی و پرهیز از سطحینگری | تشکلّهای دانشجویی، روی معارف اسلامی کار کنند. کتاب هم کم نداریم؛ کتاب خیلی داریم... شیوهها و روشهای مطالعاتی انتخاب بکنند، مطالعه کنند. | |||
| ۲ | جذب بدنه دانشجویی |
اینکه برای نشاط بخشیدن به محیط دانشجویی، دانشجوها را به اردوی مختلط ببریم یا کنسرت موسیقی در دانشگاه تشکیل بدهیم، جزو غلطترین کارها است. یکی از انواع ایجاد جاذبه این است که حرف نو پیدا کنید... وقتی در تشکّل خودتان حرف نو، سخن نو مطرح کردید، جوان جذب میشود. یکی دیگر از روشها استفاده از بخشی از شیوههای هنری است که کمتر مورد توجّه قرار گرفته؛ مانند تئاتر دانشجویی، طنز و کاریکاتور، سرود، نشریّههای صوتی، شعر و... یکی از از راههای جذّاب شدن تشکّلها، اقناع فکری است؛ طرف را بتوانید قانع کنید. یکی از چیزهای دیگر حضور اساتید ارزشی است. از این اساتید ارزشی استفاده کنید. از عناصری که نامطمئن بودنِ خودشان را اثبات کردند، مطلقاً استفاده نکنید؛ همینهایی که سال ۸۸ آن بازی را راه انداختند ... من استفادهی از اینها را مطلقاً توصیه نمیکنم. |
|||
| ۳ | فهم واقعیات کشور |
فهم وضع کشور، منظور فقط وضع داخلی و مشکلات موجود نیست؛ چند واقعیّت مهم دیگر وجود دارد: یک واقعیّت این است که در این کشور از بعد از رحلت امام، سعی یک مجموعهی مصمّمی بر این شد که آرمانهای انقلاب را بکلّ بشویند بگذارند کنار... علیرغمِ و به کوری چشم آنها، آرمانها از بعد از رحلت امام تا امروز اوج گرفته. یکی از واقعیّتهای کشور، حضور شگفتآور جمهوری اسلامی در منطقه است؛ نه حضور مادّی و جسمانی و حضور فیزیکی، بلکه حضور معنوی. |
|||
اینکه ما بیاییم دانشجوها را به خیال خودمان برای نشاط بخشیدن به محیط دانشجویی، به اردوی مختلط ببریم یا کنسرت موسیقی در دانشگاه تشکیل بدهیم، جزو غلطترین کارها است. برای تحرّک دانشجویی و تلاش دانشجویی و نشاط دانشجویی، راههای دیگری وجود دارد؛ آنها را به گناه نباید کشاند، آنها را به سمت شکستن پردههای تقوا -که خوشبختانه جوان متدیّن امروزی بر حفظ آن اصرار دارد- نباید کشاند؛ آنها را به سمت بهشت باید برد، نه به سمت دوزخ...
یکی از انواع ایجاد جاذبه این است که حرف نو پیدا کنید: «سخن نو آر که نو را حلاوتیست دگر»؛ حرفهای نو. حرفهای نو به معنای حرفهای مندرآوردی نیست، خیلی از حقایق هست که با مطالعهی در قرآن، با مطالعهی در نهجالبلاغه و در روایات، انسان به آنها برخورد میکند... خیلی حرفهای تازه وجود دارد؛ بگردند حرفهای تازه را پیدا کنند؛ منتها آدمهایی باشند که اهلیّت این کار را داشته باشند؛ بتوانند. حرف نو [هم] فقط حرف نو دینی نیست، حرف نو سیاسی هم هست، حرف نو اجتماعی هم هست، حرف نو در زمینهی مسائل بینالملل هم هست. شما وقتیکه در تشکّل خودتان حرف نو، سخن نو مطرح کردید، جوان جذب میشود؛ جاذبه دارد دیگر؛ حرف نو جاذبه دارد.
یکی دیگر از روشها استفاده از بخشی از شیوههای هنری است که کمتر مورد توجّه قرار گرفته؛ [مثلاً] تئاتر؛ تئاتر دانشجویی. متأسّفانه در محیط هنری ما، تئاتر از اوّل هم بد متولّد شده... گروههای هنرمند بنشینند واقعاً مفاهیم حقیقی اسلامی را [بیان کنند]. در همین حسینیّه سالها پیش -شاید بیست سال پیش- یک تئاتری اجرا کردند برای ما، مربوط به حضرت ایّوب پیغمبر که طول هم کشید؛ یک ساعت، دو ساعت، طول کشید. بعد که تمام شد، من به آن کارگردان گفتم که من داستان ایّوب را در قرآن، شاید صدبار یا صدها بار تا حالا خواندهام امّا این فهمی را که امشب از ماجرای ایّوب از تئاتر تو فهمیدم، در این مدّت از خواندن قرآن، این فهم را پیدا نکرده بودم. این چیز کمی است؟
یکی از راههای تأثیرگذاری و جذّاب شدن تشکّلها، اقناع فکری است؛ اقناع فکری؛ طرف را بتوانید قانع کنید. این، فرع بر این است که خودتان درست کار کرده باشید. خودتان درست کار کنید؛ حقیقتاً [وقتی] یک حقیقتی جزو فکر شما و ذهن شما شد، میتوانید، قدرت اقناع پیدا میکنید، مخاطبتان را اقناع میکنید؛ اقناع فکری. اگر چنانچه ما بخواهیم با تشر و تُشور و تهدید و ضرب و زور، یک چیزی را به ذهن طرف تحمیل بکنیم، ممکن هم هست مثلاً فرض کنید که تحت تأثیر هیجانات، [بهصورت] لحظهای قبول هم بکند امّا ماندگار نیست.
یکی از چیزهای دیگر حضور اساتید ارزشی است. از این اساتید ارزشی استفاده کنید. آنروز در جمعِ استادان دانشگاه که اینجا تشریف داشتند گفتم؛ اوایل انقلاب، یکروزی بود که همهی اعضای هیئت علمی ما در سراسر کشور حدود چهار پنجهزار نفر تخمین زده میشد که امروز خوشبختانه نزدیک به هشتادهزار نفر یا بیشتر، اعضای هیئت علمی ما هستند. اکثر این هشتادهزار نفر، بچّههای مسلمان و انقلابی و علاقهمند و خوبند. البتّه بعضی هم هستند بیتفاوتند -این را هم در همین دانشگاه خودمان داریم؛ بیاطّلاع هم نیستیم- آدمهایی را هم داشتیم که حالا امیدوارم دیگر نباشند که دانشجوهای زبده را نشان میکردند، اینها را میخواستند، تشویق میکردند به مهاجرت از کشور؛ [میگفتند] آقا! اینجا ماندهای چه کار کنی؟ اینجا چه فایده دارد؟ برو. یعنی استاد، دانشجو را به جای اینکه تشویق کند که در کشور بماند، تشویق میکرد که از کشور مهاجرت کند برود؛ از اینها هم داریم، امّا خب اینها اقلّیّتند؛ اکثراً اساتید ارزشی، اساتید مؤمن؛ هم در وزارت علوم، هم در وزارت آموزش پزشکی همینجور است، عناصر بسیار خوبی هستند؛ از اینها استفاده کنید در تشکّلها؛ از اینها بخواهید بیایند وقت بگذارند؛ [حتّی] از خارج از دانشگاه. اینجا اسم آوردند از یکی از برادران خیلی خوب ما که در خطبههای نماز جمعه صحبت میکردند؛ خیلی خوب، از ایشان، از امثال ایشان استفاده کنید، اینها را در تشکّلها بخواهید.
البتّه این جنبهی اثباتی قضیّه است، جنبهی سلبی هم این است که از عناصری که نامطمئن بودنِ خودشان را اثبات کردند، مطلقاً استفاده نکنید؛ مطلقاً استفاده نکنید. بعضیها هستند که نشان دادند و ثابت کردند که عناصر نامطمئنّیاند. برای چه کسی نامطمئنند؟ برای شخص حقیر؟ نه -من که خیلی راحتم در برخورد با این و آن؛ با همهجور آدمی میتوانم برخورد کنم؛ ارتباطگیری من خوب است؛ میتواند کسی با من هیچ مشکلی نداشته باشد، جز از لحاظ عقیده- بیاعتمادی خودشان را برای نظام ثابت کردند، برای کشور ثابت کردند، برای جمهوری اسلامی ثابت کردند؛ هم برای اسلامیّتش، هم برای جمهوریّتش. همینهایی که سال ۸۸ آن بازی را راه انداختند، خب اینها با جمهوریّت نظام جمهوری اسلامی مخالفت کردند، بدون هیچ منطقی، بدون هیچ حرف قابل قبول و پسندیدهی در مقابل آدمهای باانصاف. اینها نامطمئنند؛ من استفادهی از اینها را مطلقاً توصیه نمیکنم، بههیچوجه؛ نه به شماها و نه به هیچ دانشجویی و نه به هیچ دانشگاهی توصیه نمیکنم. اساتید خوب هستند، از اینها استفاده کنید.
یک واقعیّت این است که در این کشور از بعد از رحلت امام، سعی یک مجموعهی مصمّمی بر این شد که آرمانهای انقلاب را بکلّ بشویند بگذارند کنار... علیرغمِ و به کوری چشم کسانی که میخواستند آرمانها در کشور نابود بشود و از بین برود، آرمانها از بعد از رحلت امام تا امروز اوج گرفته. این یکی از واقعیّتهای کشور است.
یکی از واقعیّتهای کشور، حضور شگفتآور جمهوری اسلامی در این منطقه است؛ نه حضور مادّی و جسمانی و حضور فیزیکی، بلکه حضور معنوی. یکی از چیزها [این] که آمریکاییها در مذاکراتشان -در مذاکرات پنهانشان، مذاکرات پشت پردهشان- در نشستهایی که با عناصرِ دولتیهای این منطقه و با بعضی از همین مرتجعین عرب دارند که مینشینند حرف میزنند، گپ میزنند و در واقع با هم درددل میکنند، آنها از ایران شکایت میکنند و از آمریکا توقّع دارند که اعمال فشار کند، او هم میگوید خب چه کار کنم، نمیتوانم! خلاصهی بگوبشنوشان این است! همهی این گلهها و ناراحتیها و شِکوهها از این است که نفوذ ایران گسترده شده. الان بیش از صد روز است که سعودیها دارند یمن را بمباران میکنند؛ نه مراکز نظامی یمن را که خیلی دسترسی به آنها ندارند؛ بیمارستان را، مسجد را، خانه را، بازار را، میدان عمومی را، و گروه گروه زن و مرد و کوچک و بزرگ را میکُشند؛ صد روز؛ صد روز شوخی نیست! جنگ ۳۳ روزه در لبنان، ۳۳ روز طول کشید. بلندترین جنگ منطقه در این چند سال که رژیم صهیونیستی راه انداخته، جنگ پارسال با غزّه بود که پنجاهوچند روز طول کشید. اینها صد روز است دارند میکوبند.
دیدار جمعی از دانشجویان با رهبر انقلاب
بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان
دیدار جمعی از دانشجویان با رهبر انقلاب
جدول | مرور سریع بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان