حضرت آیتالله خامنهای در دیدار اخیر مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی در روز عید مبعث ضمن اعلام مجدد حمایت نظام اسلامی از مظلومین بر مبنای آموزهی اسلامیِ «کُن للِظّالِمِ خَصماً وَ لِلمَظلومِ عَونا» بر ادامهی حرکت بیداری اسلامی تأکید کردند: «خوشبختانه ملّتهای منطقه بیدار شدهاند؛ بله، بیداری اسلامی را موقتاً سرکوب کردند لکن بیداری، سرکوبشدنی نیست؛ بصیرت، سرکوبشدنی نیست».
اکنون با گذشت بیش از چهار سال از آغاز موج جدید بیداری اسلامی و فراز و نشیب آن، پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR گزارشی از بیانات و اقدامات رهبر انقلاب در تحولات و قیامهای بیداری اسلامی منطقه را منتشر میکند.
حمایت صریح از قیام ملتها در دنیای اسلام
۱۵ بهمن ۱۳۸۹ هنوز حُسنی مبارک دیکتاتور مخلوعِ مصر بر کرسی قدرت تکیه زده بود که حضرت آیتالله خامنهای در سخنرانی عمومی خود در خطبههای نماز جمعه رسما حاکم مصر را «نامبارک» نامیدند و خطاب به مردم مصر گفتند: «من به شما و قیامتان افتخار میکنم.»
[۱]
رهبری ضمن تبیین اهمیت فوقالعادهی این قیامها مردم را به ادامهی حرکتِ خود تا حصول پیروزی نهایی تشویق کردند:
«اکنون در دنیای اسلام حادثهئی بزرگ و باشکوه و سرنوشتساز در حال وقوع است. حادثهئی که میتواند همهی معادلات استکبار را در این منطقه بسود اسلام و بسود ملتها دگرگون سازد. حادثهئی که میتواند عزت و کرامت را به ملتهای عرب و امت اسلامی برگرداند... این حادثهی معجزآسا بهوسیلهی ملت تونس آغاز شد و بهوسیلهی ملت بزرگ و رشید مصر به اوج رسیده است.»
[۲]
در فضایی که هنوز مشخص نبود سرانجام اعتراضات مردمی چه خواهد شد و در عرصهی تحولات میدانی چه روی خواهد داد رهبر انقلاب اسلامی فراتر از گمانهزنیهای مرسوم رسانهای به تحلیل زمینهها و علل قیام ملت مصر پرداخته و «وابستگی و احساس ذلت و تحقیر» را به عنوان زمینههای نارضایتی و «خشم مقدس» مردم معرفی نمودند.
سخنرانی رهبری در خطبههای نماز جمعه پانزدهم بهمن را که بخشی از آن به زبان عربی ایراد شد، میتوان فصلی جدید در گفتگوی عمومی رهبر انقلاب با ملتهای مسلمان در زمینهی قیامهای اعتراضی مردم و شکلگیری دور جدید تحولاتِ بیداری اسلامی دانست. در واقع این سخنرانی نمونهای از مدیریت و رهبری گفتمانی آیتالله خامنهای در سطح دنیای اسلام بوده و فضایی جدید را برای انتقال تجربیات ملت ایران در جریان انقلاب اسلامی به سایر ملتهای مسلمان ایجاد کرد:
«نمیتوان چیزی را که در انقلاب کبیر اسلامی در ۳۰ سال پیش در ایران واقع شد، عیناً در مصر یا تونس یا هر کشور دیگر اسلامی انتظار داشت، لیکن مشترکاتی هم وجود دارد که در آنها، تجربیات هر ملتی میتواند برای ملتهای دیگر به کار آید.»
[۳]
در ادامهی همین سخنرانی رهبر انقلاب توصیههایی را برای دستیابی این قیامها به موفقیت هرچه بیشتر و ناکام گذاشتن برنامههای دشمن داشتند. تبیین وظایف مهمِ نخبگان دینی، علمی و سیاسی در مقابل توطئههای دشمنان از جمله خطوط اصلی مباحث رهبر انقلاب اسلامی در این بُرهه بود که بعدا هم متناسب با شرایط مختلف ادامه پیدا کرد:
«وظیفهی عالمان دین، نخبگان سیاسی، نخبگان علمی و دانشگاهی خیلی سنگین است... اینها باید نگذارند دستگاه استکبار با وسائل گوناگونی که دارد، این حرکت عظیم ملتها را مصادره کند، قیام مردم را از آنها سرقت کند؛ باید مراقب باشند. اینها باید مردم را به سمت اهداف عالیهای که برای هر کشوری این اهداف، اهداف و آرمانهای والاست، هدایت کنند.»
[۴]
این گفتگوی عمومی رهبری با ملتها با هدف «انتقال تجربیات انقلاب اسلامی» به سایرین و «ناکام گذاشتن طرحهای کلان دشمنان» در سخنرانیها و دیدارهای بعدی متناسب با اقتضائات، نیازها و چالشهای گوناگون ادامه یافت که در ادامه به برخی از مهمترین و تأثیرگذارترین محورهای این بیانات اشاره میکنیم.
تلاش در جهت تبیین هویت قیامها
از اواخر سال ۸۹ و طی سال ۹۰ بخش عمدهای از سخنان رهبر انقلاب به «تبیین ماهیت و هویت قیامها» اختصاص داشت. شاید بتوان برنامههای دشمن و عوامل آن برای مصادره به مطلوب و جهتدهی انحرافی این قیامها را علت تأکیدات چندبارهی رهبری در این زمینه دانست. رهبری به مناسبتهای مختلف سعی بر ارائهی تصویری درست و منطبق بر تاریخ و واقعیتهای منطقه از این تحولات داشتند. تأکید بر «بیداری فطری انسانها در واکنش به تحمیلات تمدن مادی و دخالتهای مستکبرین» از جمله نکات مورد توجه آیتالله خامنهای در این زمینه بود:
«امروز دنیا در زیر بار سنگین تحمیلات ناشی از تمدن مادی به ستوه آمده است و دنبال راه نجاتی میگردد. آنچه که شما امروز از
بیداری اسلامی در برخی از کشورهای اسلامی مثل مصر و تونس ملاحظه میکنید، یک نشانه و نمونهای از بهستوهآمدگی بشریت است. وقتی شیاطین بر زندگی مردم غالب میشوند - که شیاطین انس از شیاطین جن خطرناکترند - مستکبران عالم که در زندگی اجتماعی مردم، زندگی خصوصی مردم، در اقتصاد مردم، در فهم و بینش مردم دخالت میکنند و آنها را به راههای بیراهه میکشانند، زندگی فضای تاریک پیدا میکند و این فضای سنگین و تاریک با فطرت انسانها ناسازگار است و بالاخره فطرت انسان بیدار میشود؛ این آن چیزی است که امروز دارد در دنیا اتفاق میافتد.»
[۵]
تأکید بر «جهتگیری اسلامی» و «حضور عمومی ملتها» در این حرکتها موضوع دیگری بود که در بیانات حرم رضوی به صورت پُررنگی مطرح شد و بعد از آن نیز ادامه پیدا کرد:
«به توفیق پروردگار یک حرکت جدیدی در این منطقه آغاز شده است. این حرکت، حرکت ملتهاست؛ حرکت امت اسلامی است؛ حرکت با شعار اسلام است؛ حرکت به سمت اهداف اسلامی است؛ نشاندهندهی بیداری عمومی ملتهاست... دو خصوصیت در این تحولات وجود دارد: یکی عبارت است از حضور مردم، و دیگری عبارت است از سمت و سوی دینی در این حرکتها. این، دو عنصر اساسی است.»
[۶]
ترسیم وضعیت دشمن و افشای توطئهها
«ترسیم وضعیت استکبار» در مقابل این حرکتها و «افشای توطئهها و تحرکات آن» در مقابله با بیداری اسلامی محور دیگر بیانات رهبری را تشکیل میداد:
«آمریکائیها اول در مقابل این حوادث متحیر ماندند، دچار بیتحلیلی شدند؛ نمیفهمیدند چه دارد اتفاق میافتد، باورشان نمیآمد. بعد از آنکه این حوادث اتفاق افتاد، چون تحلیل درستی از حوادث نداشتند، مردم را نمیشناختند، مواضع متناقضی گرفتند. البته آنچه که تا امروز در مورد این کشورها و دیگر کشورها همواره در رفتار آمریکائیها دیده شده، پشتیبانی از دیکتاتورها بوده است...
اینها بعد از آنکه عوامل خود را در این کشورها از دست دادند، دو تا ترفند را در پیش گرفتند: یکی فرصتطلبی، یکی شبیهسازی.»
[۷]
همچنین آیتالله خامنهای در فرصتهای مختلف نسبت به تحرکات دشمن و دور خوردن قیامها از دشمنان مستکبر هشدار میدهند:
«این کشورهائی که بحمداللَّه به پیروزی رسیدند - مخصوصاً
مصر که کشوری بزرگ و دارای میراث غنی اسلامی و معنوی و فرهنگی است - باید مراقب باشند؛ دشمن از در بیرون رفته است، از پنجره برنگردد. این کمکهائی که میگویند آمریکا ممکن است به مصر یا به هر کشور دیگری بکند، خودش مایهی گرفتاری است. آمریکائیها از راه همین کمکها و همین دلارهاست که تسلط خود را بر کشورها تحکیم میکنند.»
[۸]
طرح مهمترین توطئههای دشمن برای «عقیمسازی» و «به انحراف کشیدن این قیامها و تسلط بر آنها» در ادامهی همین روند مطرح میگردد:
«غربیها خیلی تلاش میکنند. امروز همهی دستگاههای تبلیغاتی و سیاسی و اقتصادی آمریکا و بعضی از مزدورانشان در این منطقه به کار افتاده است تا این انقلابهای مردمی را، این قیامهای بزرگ را از مسیر اصلی منحرف کنند؛ جنبهی اسلامی آن را مخفی کنند، مکتوم کنند، انکار کنند؛ کسانی را پیدا کنند که با فریب مردم بر سر کار بیایند و همهی معادلهها را باز دوباره به نفع غرب برگردانند... امروز آمریکائیها به کمک صهیونیستها، به کمک برخی از همپیمانان و مزدوران خودشان در منطقه تلاش میکنند این انقلابها را منحرف کنند، بر اینها مسلط شوند، بر روی امواج اینها سوار شوند.»
[۹]
با ورود جدیتر دشمنان به تحولات میدانی این عرصه، رهبری ضمن اعلام موضع رسمی نظام در مقابل حرکتهای مردمی بر «مرزبندی با حرکتهای برآمده براثر تحریک آمریکائیها و صهیونیستها» تأکید کردند:
«موضع ما در مقابل این حرکتهای مردمی روشن است: هر جا حرکت اسلامی است، مردمی است، ضد آمریکائی است، ما با این حرکت همراهیم؛ اما اگر در جائی ببینیم با تحریک آمریکائیها، با تحریک صهیونیستها، یک حرکتی به راه افتاده است، با آن حرکت همراهی نمیکنیم... این موضع ماست.»
[۱۰]
حرکت در مسیر آسیبشناسی و جلوگیری از انحراف قیامها
از جمله رخدادهای مهم دیگر در سال نود «دیدار رهبری با شرکتکنندگان در
اجلاس بینالمللی بیداری اسلامی»
[۱۱] در تهران بود. در این دیدار که با حضور صدها عالم، روشنفکر و صاحبنظر از کشورهای مختلف جهان به ویژه جهان اسلام برگزار شد آیتالله خامنهای به برشماری «آسیبها و خطرات بزرگ پیشرو» پرداخته و در نهایت «پیشنهاداتی برای علاججوئی آسیبها و خطرات» ارائه دادند.
در بخش تبیین خطرات دو دستهی اصلی آسیبها از سوی ایشان مورد اشاره قرار گرفت:
«من این آسیبها را به دو قسم میکنم: آنها که در درون خود ما ریشه دارد و از ضعفهای ما بر میخیزد، و آنها که دشمن به طور مستقیم آن را برنامهریزی میکند.»
[۱۲]
در بخش دوم خطرات و آسیبها مواردی چون: «بر روی کار آوردن عناصر متعهد به آمریکا و غرب و حفظ سیستمهای وابسته»، «ایجاد هرج و مرج، تروریزم و جنگ داخلی»، «حصر اقتصادی، تحریم و بلوکه کردن سرمایههای ملی» و نیز «هجوم همه جانبهی تبلیغاتی و رسانهای» از جمله سرفصلهای اصلی بود که توسط ایشان مطرح شد.
بخش عمدهای از پیشنهادات آیتالله خامنهای خطاب به موثرین جهان اسلام نیز ناظر به برنامهها و توطئههای دشمن و برای جلوگیری از انحراف و ناتمام ماندن قیامها بود. یکی از فرازهای مهم هشدارها و توصیههای آیتالله خامنهای به خطر «تعصبهای جاهلانه و افراطهای مذهبی» و نقش آن در «شکست انقلاب» اختصاص داشت:
«اسلامگرائی نباید با
تحجر و قشریگری و تعصبهای جاهلانه و افراطی مشتبه گردد. مرز میان این دو نیز باید پر رنگ باشد. افراطهای مذهبی که غالباً با خشونت کور همراه است، عامل عقبماندگی و دور شدن از هدفهای والای انقلاب است، و این به نوبهی خود مایهی جدا شدن مردم و در نتیجه شکست انقلاب خواهد بود.»
[۱۳]
دیگر بیانات مهم رهبری در سالگرد پیروزی قیامها و بار دیگر در خطبههای نماز جمعه ایراد شد. در این سخنرانی نیز توطئههای غرب برای به شکست کشاندن قیامهای ملل مسلمان و استفاده از «تاکتیک بَدلسازی و تولید نمونههای تقلبی» مورد اشاره قرار گرفت:
«غرب در دهههای بیداری اسلامی و بویژه سالهای اخیر پس از شکستهای پیاپی از ایران و افغانستان تا عراق و لبنان و فلسطین و اینک مصر و تونس و ... کوشیده است پس از شکست تاکتیک اسلامستیزی و خشونت علنی، به تاکتیک بدلسازی و تولید نمونههای تقلبی دست بزند، تا عملیات تروریزم ضد مردمی را به جای «شهادتطلبی»، «تعصب و تحجر و خشونت» را به جای «اسلامگرائی و جهاد»، «قومیتگرائی و قبیلهبازی» را به جای «اسلامخواهی و امتگرائی»... قلمداد کند.»
[۱۴]
تبیین طرح تکفیر
در سال ۹۱ و با جدیتر شدن تحرکات دشمن و به خصوص فعالتر شدن حرکتهای تکفیری در نقاط مختلف جهان اسلام شاهد توجه و تأکید رهبری بر تبیین توطئهی «طرح تکفیر» هستیم. ایشان در حکم انتصاب دبیرکل مجمع تقریب مذاهب اسلامی با صراحت نسبت به عملیاتی شدن طرح تکفیر و تحمیل آن به جهان اسلام هشدار دادند:
«دشمنان اسلام و امپراطوران کفر و نفاق به رهبری امریکا و اسرائیل میخواهند معادلهی جهاد و مقاومت را تبدیل به طرح تکفیر و ترور فرزندان اسلام نموده و در یک کلام، جنگ شیعه - سنی را به مثابه دلمشغولی ملتهای مسلمان بر جهان اسلام تحمیل کنند.»
[۱۵]
آیتالله خامنهای در دیدارهای جداگانهای که با حاضرین در دو اجلاس جهانی «زنان و بیداری اسلامی» و «اساتید دانشگاههای جهان اسلام و بیداری اسلامی» داشتند به طرح نکات مهمی از ابعاد توطئههای دشمن و ارائهی راهکارهایی برای مقابله با آن پرداخته و از ملتها خواستن با هوشیاری از مهار حرکت توسط آمریکا و صهیونیسم جلوگیری کنند.
[۱۶]
از همینرو در این مقطع شاهد تأکیدات جدیتر رهبری نسبت به «خطر تحجر و تکفیر» و همچنین «توطئهی اختلافافکنی» برای ضربه به قیامها هستیم:
«اسلام مال همیشهی دنیاست، اسلام مال همهی قرنهاست، اسلام مال همهی دورانهای پیشرفت بشری است؛ جوابگوست. آن فکری که بتواند پاسخگوئی اسلام را به این نیازها بفهمد، باید آن را پیدا کرد. بعضیها این فکر را ندارند؛ فقط بلدند این را تکفیر کنند، آن را تفسیق کنند، اسم خودشان را هم مسلمان بگذارند. در نهایت هم یک وقتهائی انسان میبیند که در یک مواردی سرشان با سر مزدوران دشمن در یک آخور است!... اختلاف شیعه و سنی، اختلاف قومیتها، اختلاف ملیتها، تفاخرهای غلط. مسئلهی شیعه و سنی را دارند بزرگ میکنند، سعیشان این است اختلاف ایجاد کنند. میبینید در کشورهای اسلامی، در همین کشورهای انقلاب کرده، اختلاف ایجاد میکنند؛ در نقاط دیگر دنیای اسلام اختلاف ایجاد میکنند؛ همه باید بیدار باشند، همه باید هشیار باشند. غرب و آمریکا دشمن دنیای اسلام است؛ با این چشم باید به حرکات آنها نگاه کرد. تحریک میکنند، سازمانهای جاسوسیشان مشغول فعالیتند؛ هرجا دستشان برسد، تخریب میکنند.»
[۱۷]
در مقابل نقشههای دشمن و عوامل آن، تأکید بر عنصر «اتحاد و جلوگیری از هرگونه اختلافافکنی» بین مسلمانان به صورت جدی از سوی آیتالله خامنهای مورد توجه قرار گرفت:
«امروز مهمترین دستاویز دشمن برای مقابلهی با بیداری اسلامی، ایجاد اختلاف است. مسلمان را در مقابل مسلمان قرار دادن، مسلمان را به دست مسلمان از بین بردن، اینها را به هم مشغول کردن؛ چه چیزی بهتر از این برای دشمنان استقلال اسلامی که مسلمانان را به هم مشغول کنند؟
...
علاج این بیماری، احساس اتحاد بین مسلمین است؛ ملتهای مسلمان باید با هم متحد شوند... امروز راه، فقط این است.»
[۱۸]
هشدار نسبت به تبدیل نهضت به معارضه
برگزاری اجلاس جهانی «علما و بیداری اسلامی» در اوایل سال ۹۲ فرصت دیگری بود تا رهبر انقلاب ضمن «فعالسازی ظرفیت نخبگانیِ جهان اسلام» بخش دیگری از تجربیات انقلاب اسلامی به خصوص در مواجهه و به شکست کشاندن نقشههای مستکبرین را به جهان اسلام و ملتهای مسلمان منتقل کنند. علاوه بر طرح برخی از عناصر اصلی پازلِ طراحی شده توسط دشمن همچون: «سلب مرجعیت فکری از پایگاههای دینی» و «جدائی از مردم براثر آلوده شدن به احسانِ صاحبان زر و زور» همچنان تکفیر و اختلافافکنی محورِ مهم مباحث رهبری را تشکیل میداده است:
«امروز یکی از خطرناکترین چیزهائی که نهضت بیداری اسلامی را تهدید میکند، اختلافافکنی و تبدیل این نهضتها به معارضههای خونین فرقهای و مذهبی و قومی و ملّی است. این توطئه هماکنون از سوی سرویسهای جاسوسی غرب و صهیونیزم، با کمک دلارهای نفتی و سیاستمداران خودفروخته، از شرق آسیا تا شمال آفریقا و بویژه در منطقهیعربی، با جد و اهتمام دنبال میشود و پولی که میتوانست در خدمت بهروزی خلق خدا باشد، خرج تهدید و تکفیر و ترور و بمبگذاری و ریختن خون مسلمانان و برافروختن آتش کینههای درازمدت میگردد... نگاه هوشمندانه به صحنهی درگیریهای داخلی، دست دشمن را در پس این فاجعهها بروشنی نشان میدهد... د. اکنون لیبی به گونهای، مصر و تونس به گونهای، سوریه به گونهای، پاکستان به گونهای، و عراق و لبنان به گونهای درگیر یا در معرض این شعلههای خطرناکند. باید بشدت مراقب و در پی علاج بود.»
[۱۹]
اما در ادامهی تحولات در کشورهای اسلامی رویدادهای گوناگونی رُخ داد که برخی از آنان بیش از آنکه در خدمت منافع مسلمانان و جهان اسلام باشد عملا به تحکیم مناسبات سلطهطلبانه و مداخلهجویانهی مستکبرین کمک میکرد. پس از این رخدادها بود که آیتالله خامنهای به تحلیل حوادث پرداخته و سعی کردند با نشان دادن ریشههای غفلت و توطئه، ضمن کاهش هزینهها عوامل اصلی انحراف در جریان بیداری اسلامی را به مسلمانان بشناسانند. ایشان فقدان «یک خطّ درست راهنما»
[۲۰] را از جمله عوامل مهم در ایجاد خسارتها معرفی کرده و در پیام خود به کنگره حج «ظهور گروهها و جریانهای افراطگر» و «رواج تروریسم قساوتآمیز» و اوضاع محنتبار منتج از آن را عامل «عقیمسازی بیداری اسلامی» دانستند:
«جنگهای داخلی؛ عصبیّتهای کور دینی و مذهبی؛ بیثباتیهای سیاسی؛ رواج تروریسم قساوتآمیز؛ ظهور گروهها و جریانهای افراطگر...؛ همه و همه محصول نقشهی شیطانی و استکباری سرویسهای امنیّتی بیگانگان و عوامل حکومتی همدست آنان در منطقه است که در زمینههای مستعدّ داخلی کشورها امکان وقوع مییابد... این اوضاع محنتبار، میتواند بیداری اسلامی را عقیم و آمادگیهای روحی پدید آمده در دنیای اسلام را ضایع سازد و بار دیگر، سالهای دراز، ملّتهای مسلمان را به رکود و انزوا و انحطاط بکشاند.»
[۲۱]
رهبری ضمن معرفی «اقدامات جریان تکفیر به عنوان نتیجهی برنامهریزی دشمنان»
[۲۲] به صراحت جریان تکفیر را منحرف کنندهی حرکت بیداری اسلامی دانسته و این مسئله را به عنوان «خدمت به دشمن» معرفی کردند:
«
جریان تکفیر توانست حرکت بیدارى اسلامى را منحرف کند... جریان تکفیر، این حرکت عظیم ضدّاستکبارى و ضدّآمریکایى و ضدّاستبدادى را تغییر جهت داد به جنگ بین مسلمانان و به برادرکشى. خطّ مقدّم مبارزات در این منطقه مرزهاى فلسطین اشغالى بود. جریان تکفیر آمد این خطّ مقدّم را تبدیل کرد به خیابانهاى بغداد و مسجد جامع سوریّه و دمشق و خیابانهاى پاکستان و شهرهاى مختلف سوریّه، و اینها شد خطّ مقدّم مبارزه!... تبدیل این حرکت، کارى است در خدمت آمریکا، در خدمت انگلیس، کارى است در خدمت سرویسهاى جاسوسى آمریکا و انگلیس و موساد و مانند اینها.»
[۲۳]
ترسیم چشمانداز آینده و امتداد حرکت
هرچند برخی رویدادها و اتفاقات تأسفبار در جهان اسلام نقش مهمی در توقف قیامهایِ بیداری اسلامی و تبدیل تحولات به جنگ و تروریسم در برخی نقاط جهان اسلام داشت اما آیتالله خامنهای در آخرین بیانات و موضعگیریهای خود دربارهی این موضوع ضمن تأکید بر ریشهکَن نشدن بیداری اسلامی، تلاش میکنند امت اسلامی از تجربیات برامده از این رویدادها برای آیندهی خود استفاده کند. از منظر رهبر انقلاب «بیداری اسلامی یک حادثهی سیاسیِ محض نبود»
[۲۴] بنابر این صرفا با برخی رویدادهای سیاسی مانند: اقدامات تروریستی و کودتا و... این جریان سرکوب نخواهد شد.
ایشان در
دیدار با مسئولان نظام و سفراى کشورهاى اسلامى به مناسبت سالروز بعثت پیامبر اکرم (صلىاللهعلیهوآلهوسلم) ضمن اعلام مجدد حمایت نظام اسلامی از مظلومین بر مبنای آموزهی اسلامیِ «کُن للِظّالِمِ خَصماً وَ لِلمَظلومِ عَونا» بر ادامهی حرکت بیداری اسلامی تأکید کردند:
«خوشبختانه ملّتهای منطقه بیدار شدهاند؛ بله، بیداری اسلامی را موقّتاً سرکوب کردند لکن بیداری، سرکوبشدنی نیست؛ بصیرت، سرکوبشدنی نیست. ملّت ایران بیدار است، بسیاری از ملّتهای منطقه آگاه و بیدارند و امّت اسلامی هم بحمدالله در حال بیداری است... باید توجّه داشته باشیم رسالت امّت اسلامی را فراموش نکنیم و نیروی امّت اسلامی را نادیده نگیریم.»
[۲۵]
در این نگاه چشمانداز پیشروی حرکت بیداری اسلامی روشن بوده و امتداد این جریان تأثیری بنیادین در شکلگیری آیندهی دنیا خواهد داشت:
«اکنون اسلام از حاشیهی معادلات اجتماعی و سیاسی جهان خارج شده و در مرکز عناصر تعیینکنندهی حوادث عالم، جایگاهی برجسته و نمایان یافته است و نگاه تازهای را در عرصهی زندگی و سیاست و حکومت و تحولات اجتماعی عرضه میکند؛ و این در دنیای کنونی که پس از شکست کمونیزم و لیبرالیزم، دچار خلأ عمیق فکری و نظری است، پدیدهای مهم و پرمعنی به شمار میرود. این نخستین اثری است که حوادث سیاسی و انقلابی در شمال آفریقا و منطقهی عربی، در مقیاس جهانی بر جای گذاشته است، و خود مبشّر حقایق بزرگتری است که در آینده اتفاق خواهد افتاد... ابعاد این بیداری مبارک بسی گسترده و دارای امتدادی رمزگونه است؛ ولی آنچه از دستاوردهای نقد آن در چند کشور شمال آفریقا دیده شد، میتواند دلها را به نتائج بزرگ و شگرف آینده به اطمینان برساند.»
[۲۶]
از نظر ایشان مواجهه با چالشها، درس گرفتن از تجربیات و رشد آگاهیهای مسلمانان میتواند به اعتلای حرکت بیداری اسلامی منجر شود به شرط آنکه «بصیرت» امت اسلامی به صورت جدی تقویت شود: