Khamenei.ir

1394/02/05

نقش مرحوم فردی در تشکیل حلقه هنرمندان انقلابی

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif پنجم اردیبهشت‌ماه یادآور درگذشت هنرمندی مؤمن و انقلابی است که رهبر انقلاب ایشان را «از بنیان‌گذاران هسته‌های جوانان هنرمند انقلابی» برشمردند که «نهال پرطراوت هنر انقلاب را در برابر دشمنان عَنود و همراهان سست‌عنصر، با انگیزه و ایمان راسخ خویش» پاسداری کرد. با آقای جواد محقق، نویسنده، شاعر و از دوستان نزدیک «مرحوم امیرحسین فردی»، درباره‌ی ویژگی‌هایی که موجب شد رهبر انقلاب، مرحوم فردی را متصف به چنین توصیفاتی کنند، به گفت‌و‌گو نشستیم.
 
* چطور شد که مرحوم فردی از میان همه‌ی کارهای نویسندگی و در میان رسانه‌های مختلف، مجله‌ی «کیهان بچه‌ها» را برای کار انتخاب کرد؟
من آقای فردی را از سال‌های اول انقلاب می‌شناسم. قبل از انقلاب به‌واسطه‌ی اینکه من در همدان بودم و ایشان در تهران حضور داشتند، ارتباطی با ایشان نداشتم تا اینکه بعد از انقلاب، حزب جمهوری اسلامی تأسیس شد. در کنار کارهای حزب، یک مجله به نام «عروه‌الوثقی» برای نوجوانان منتشر می‌شد که مرحوم فردی در آن مجله حضور داشتند و من هم از شهرستان با آن همکاری می‌کردم. فکر می‌کنم اولین‌بار اسم امیرحسین فردی را در آنجا دیدم.

بعد از آن حوزه‌ی اندیشه و هنر اسلامی تأسیس شد و من به حوزه پیوستم. آن‌موقع من تنها عضو ساکن در شهرستان حوزه‌ی هنری بودم و از همدان می‌آمدم و برمی‌گشتم. اولین‌بار که آقای فردی را دیدم، همان روزهای آغاز به کار حوزه بود که متوجه شدم ایشان در مسجدی در جنوب غرب تهران، به نام مسجد جوادالائمه، فعالیت می‌کنند. از قبل انقلاب ایشان در آن مسجد برای بچه‌های محله، کلاس قصه‌نویسی و کتابخانه راه انداخته بودند و آنجا کار می‌کردند و در کنار فعالیت کتاب‌خوانی، کار نمایش هم انجام می‌دادند. بعد که حوزه‌ی هنری تشکیل شد، آقای فردی با همان دوستان و شاگردان خود به حوزه منتقل شدند و هسته‌ی اولیه‌ی جبهه‌ی هنر و ادبیات انقلاب این‌چنین تشکیل شد.

گزارش تصویری | گفت‌و‌گو با جواد محقق
بعدها مرحوم فردی ارتباطش با حوزه کمتر می‌شود. بعد از تأسیس مجله‌ی «کیهان بچه‌ها»، یکی دو بار سردبیر این نشریه عوض شد تا اینکه آقای فردی به‌عنوان سردبیر «کیهان بچه‌ها» انتخاب شدند. البته این را بگویم که آقای فردی از همان ابتدا، هم در حوزه‌ی کودکان و هم در حوزه‌ی بزرگ‌سالان کار می‌کردند و قلم می‌زدند، منتها چون سردبیر مجله‌ی «کیهان بچه‌ها» شده بودند، طبیعتاً بخش عمده‌ای از وقت خود را به کودکان و نوجوانان اختصاص می‌دادند و ناخودآگاه به آن سمت می‌رفتند. آن‌موقع «کیهان بچه‌ها» تنها مجله‌ای بود که به‌صورت منظم و هفتگی منتشر می‌شد و صاحب بخش‌های شعر و داستان بود. در واقع می‌شود گفت که «کیهان بچه‌ها» مدرسه‌ی ادبیات کودک و نوجوانان بعد از انقلاب است و بسیاری از نویسندگان و شعرای امروز به‌نوعی تربیت‌شده‌ی «کیهان بچه‌ها» هستند؛ مجله‌ای که مرحوم فردی با دغدغه‌های فرهنگی هنری خودشان، آن را اداره می‌کردند.

* به ادعای دوستان و اطرافیان مرحوم فردی، ایشان دارای خصوصیاتی بود که موجب تمایز او نسبت به بسیاری از اهالی هنر و ادبیات انقلاب می‌شود. این خصوصیات چه بودند؟
اول باید بگویم تا آنجا که به ذهنم می‌رسد، ایشان کارمند بانک بود، ولی به دلیل اینکه این کار با روحیاتش همخوانی نداشت، از آنجا کناره‌گیری کرد و به «کیهان بچه‌ها» آمد. به نظرم آقای فردی چند ویژگی داشت که باعث جذب دوستان اهل قلم شد. از ویژگی‌های ایشان این بود که بسیار صمیمی و مهربانی بود و در حرکات و سکناتشان هیچ‌گونه حرکت تند و واژه‌ی تیزی نمی‌دیدید که مایه‌ی رنجش دیگران شود.

این نوع نگاه آقای فردی بود. ایشان با بچه‌های نشریه بسیار مهربان بود و با همه صداقت داشت. چیزی که از ایشان به یاد دارم این بود که افراد را کمتر با زبان به اسلام، انقلاب و نظام دعوت می‌کرد و به مصداق «کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم»، دعوتش با رفتار خودش بود و به دلیل متخلق بودن به اخلاق الهی، می‌توانست این کار را انجام دهد. یادم می‌آید ما هر پنج‌شنبه در دفتر مجله، جلسات قصه‌نویسی و نقد و بررسی داشتیم و گاهی صحبت‌ها طول می‌کشید و به اذان ظهر می‌خوردیم.

من پانزده سال با مرحوم فردی در «کیهان بچه‌ها» بودم و در این جلسه‌های پنج‌شنبه‌ها شرکت می‌کردم. هر سال حدود پنجاه جلسه داشتیم. یادم نمی‌آید که حتی یک بار ایشان بخواهد جلسه را با هیاهو و شلوغ کردن به هم بزند. همیشه خیلی آرام صندلی‌اش را از میز جدا می‌کرد و یواش‌یواش خود را از بحث عقب می‌کشید و به اتاق خودش می‌رفت، جانماز را می‌انداخت و پس از اقامه‌ی نماز، بلافاصله به جلسه بازمی‌گشت؛ به‌گونه‌ای که بعضی از بچه‌ها اصلاً متوجه نمی‌شدند که ایشان برای نماز بیرون رفته است، اما چون این کارشان استمرار داشت، کم‌کم همه فهمیده بودند که آقای فردی برای نماز خارج می‌شود و با این کارشان از طریق عمل و نه به زبان، دعوت به کار خیر می‌کردند.
ایشان با بچه‌های نشریه بسیار مهربان بود و با همه صداقت داشت. چیزی که از ایشان به یاد دارم این بود که افراد را کمتر با زبان به اسلام، انقلاب و نظام دعوت می‌کرد و به مصداق «کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم»، دعوتش با رفتار خودش بود و به دلیل متخلق بودن به اخلاق الهی، می‌توانست این کار را انجام دهد.

یا مثلاً به قوانینی مثل رد شدن از خط عابر پیاده و عبور از چراغ قرمز به‌شدت پایبند بود. انصافاً در سی سال ارتباطم با مرحوم فردی، از ایشان ندیدم که یک بار، چه به‌عنوان عابر پیاده حتی هنگامی که در پنج‌شنبه عصرها خیابان خلوت بود و چه به‌عنوان راننده، از چراغ قرمز عبور کرده باشد. این ویژگی‌های فردی بود که نشان می‌داد ایشان روی خودشان کار کرده‌اند. ممکن بود فرد دیگری توانمندی ادبی ایشان را داشته باشد، ولی نمی‌توانست به تعبیر مقام معظم رهبری، «هسته‌ی اولیه‌ی هنری و ادبی انقلاب» را تشکیل بدهد.

یک خاطره دیگر از ایشان به یاد دارم که مدتی آخر هر هفته، برای سرکشی به محله‌های اطراف تهران می‌رفتیم. در یکی از این سفرها، آقایان امیرخانی، بایرامی، مؤمنی و دوستان دیگر که الآن به یاد ندارم، حضور داشتند. یک بار در این سفرها که به شوش می‌رفتیم، با یک منظره‌ی سرسبز مواجه شدیم. پیاده شدیم که یک عکس یادگاری بگیریم. همه وارد آن چمنزاری شدیم که زمین کسی نبود و گیاهان خودرو در آن رشد کرده بود. همه که آماده شدیم، ناگهان دیدیم آقای فردی کنار جاده ایستاده‌اند و به داخل چمن‌زار نمی‌آیند. همگی شروع به صدا زدن کردیم که امیرخان بیایید شما هم در عکس ما حضور داشته باشید و می‌دیدم که ایشان انگار دارند در زمین دنبال چیزی می‌گردند. در نهایت، در عکس حاضر نشدند. بعد که از ایشان پرسیدیم، گفتند دنبال راهی بودم که پا روی این علف‌ها نگذارم و به آنجا بیایم، اما راهی پیدا نشد. تا این اندازه ایشان لطافت طبع داشتند و عاطفی بود. حال انسانی با چنین دل‌رحمی و لطافتی که داشت، حاضر نبود بر سر مواضع خود که همان انقلاب بود، کوتاه بیاید.

ایشان در مواضع خود بسیار جدی بود، منتها با محبت و رأفت. این ویژگی‌ها مرحوم فردی را در میان دوستان، محبوب کرده بود. نگاهشان به همکاران بسیار عاطفی و انسانی بود.
 
* با توجه به آشنایی سی‌ساله‌ای که با مرحوم فردی داشتید، تعبیر «بنیان‌گذار هسته‌های هنرمند انقلابی» که آقا در مورد امیرحسین فردی بیان کردند، به چه معناست و ایشان چه کارها و فعالیت‌هایی را در این راستا انجام داده‌اند که متصف به چنین عبارتی شده‌اند؟
یکی از روحیاتی که آقای فردی داشتند، سعه‌ی صدر بود. در همان روزگارانی که خط‌وخطوط چپ و راست با عناوین مختلف حضور داشتند، برای آقای فردی نگاه داشتن نیروهای معتقد به نظام و ولایت‌فقیه، بدون توجه به خطوط فکری و سیاسی آن‌ها و بهره بردن از توانمندی‌های ادبی ایشان بدون توجه به گرایش‌های سیاسی‌شان، یک اصل بود. با آنکه طبیعتاً خودش معتقد به گرایش سیاسی خاصی بود، ولی از همه‌ی خطوط معتقد به اصل نظام، در مجله استفاده می‌کرد.

پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی درگذشت آقای امیرحسین فردی
فردی معتقد بود که کنار گذاشتن چنین ظرفیتی نه با مبانی عقلی و اعتقادی سازگار است و نه امام و رهبری چنین شیوه‌ای داشته و دارند. آدم‌ها محصول شرکت نیستند که شکل و اندازه‌ی واحدی داشته باشند. به دلیل تربیت‌های مختلف در محیط‌های گوناگون، در میان افراد تفاوت‌هایی وجود دارد و قشنگی دنیا هم در همین تفاوت‌هاست. منتها همه می‌بایست حول محور امام، انقلاب و رهبری باشند. ایشان نگاهی این‌چنینی داشتند.

طبیعتاً مرحوم فردی با کسی که از خطوط اصلی نظام زاویه می‌گرفت، زاویه‌ی جدی داشت که نمونه‌اش را در نامه‌اش به مخملباف مشاهده می‌کنید. با وجود آنکه مخملباف ابتدا از دوستان آقای فردی بود، وقتی که ایشان دید مخملباف با نظام و رهبری زاویه پیدا کرده است، دیگر سکوت نکرد. این ویژگی آقای فردی باعث شد که همه‌ی کسانی که در حوزه‌ی ادبیات انقلاب اسلامی فعالیت می‌کردند، در «کیهان بچه‌ها» جا داشته باشند.
 
* رهبر انقلاب در قسمتی از پیام تسلیت‌شان گفته‌اند که «مراقبت از نهال انقلاب در برابر دشمنان عَنود و همراهان سست‌عنصر» از ویژگی‌های مرحوم فردی بود. به نظرتان این جمله ناظر به چه موضوعاتی است و مرحوم فردی چگونه این مراقبت را انجام می‌دادند؟
ببینید ایشان به تمام معنا، از بچه‌ها مواظبت می‌کردند؛ مراقبت روحی، عاطفی، سیاسی، اعتقادی و حتی جسمی. مثلاً هنگامی که در حیاط ساختمان «کیهان بچه‌ها»، گل‌کوچک بازی می‌کردند، ایشان نمی‌گذاشت کسی بدون نرمش وارد بازی شود؛ با این استدلال که اگر به بدنتان آسیبی برسد، نمی‌توانم جواب همسران و فرزندانتان را بدهم. یعنی همه‌جوره مواظب بچه‌ها بود.

معتقد بود مشکلی که در کشور داریم این است که وقتی حمله‌ی فرهنگی صورت می‌گیرد و عده‌ای زخمی می‌شوند، ما به زخمی‌ها، جانبازان و اسیران فرهنگی کشورمان بی‌اعتنا هستیم. برخلاف جبهه که اگر یک نفر زخمی می‌شد، همه به کمک او می‌شتافتند و او را برای درمان به عقب می‌کشیدند، در عرصه‌ی فرهنگی هرگز به این کارها نپرداخته‌ایم. مرحوم فردی به این باور رسیده بود که ما در عرصه‌ی فرهنگی، اسیر و جانباز و زخمی داریم. از همه مهم‌تر اینکه دشمن داریم. بنابراین طوری نبود که اگر در عرصه‌ی فرهنگی زخمی ببیند، رهایش کند تا بمیرد یا اگر کسی اسیر بشود، اصلاً اسمی از او نیاورد.
فردی معتقد بود اگر ما همه‌ی پل‌های پشت سر یک نفر را خراب کنیم، اگر روزی پشیمان شود، دیگر راهی برای بازگشت ندارد و این غلط است. برخی از این دوستان با هجمه‌های فرهنگی و با رفتار تندِ ما به حاشیه رفته‌اند، ولی نباید با آن‌ها رفتار دفعی کرد. به همین خاطر، این مراقبت از نهال انقلاب که رهبر انقلاب فرموده‌اند، در نوع سلوک و رفتار مرحوم فردی وجود داشت.
 

به خیلی از بچه‌های انقلاب که در جنگ نرم فرهنگی زخمی می‌شوند، بی‌توجهی می‌شود و هیچ‌کس آن‌ها را تیمار نمی‌کند، درحالی‌که آقای فردی در کار این‌گونه بود. به آن‌ها به‌عنوان یک سرباز جبهه‌ی خودی نگاه می‌کرد که زخمی شده‌اند و نیاز به رسیدگی دارند، نه آنکه آن‌ها را به حال خودشان رها کنیم. به تعبیر مقام معظم رهبری، صیانت از نهال نیروهای انقلاب، به این معناست که اگر بچه‌ها کژی داشتند، مرحوم فردی با اولین زخم برداشتن، آن‌ها را رها نمی‌کرد، علیه آن‌ها موضع نمی‌گرفت و بد برخورد نمی‌کرد.

ایشان حتی گاهی اوقات به دوستانی که مدت‌ها در ادبیات و هنر انقلاب خبری از آن‌ها نبود، زنگ می‌زد و سعی می‌کرد دوستی و ارتباطش با آن‌ها تداوم پیدا کند. معتقد بود اگر ما همه‌ی پل‌های پشت سر یک نفر را خراب کنیم، اگر روزی پشیمان شود، دیگر راهی برای بازگشت ندارد و این غلط است. برخی از این دوستان با هجمه‌های فرهنگی و با رفتار تندِ ما به حاشیه رفته‌اند، ولی نباید با آن‌ها رفتار دفعی کرد. به همین خاطر، این مراقبت از نهال انقلاب که رهبر انقلاب فرموده‌اند، در نوع سلوک و رفتار مرحوم فردی وجود داشت. همچون رفتار پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم که اگر کسی بر سر ایشان خار و خاشاک می‌ریخت، راهی برای بازگشت او می‌گذاشتند. آقای فردی تخلق به چنین اخلاق الهی را واقعاً داشتند.
 
* همان‌طور که از دوستان و اطرافیان مرحوم فردی شنیده‌ایم، ایشان رابطه‌ی قلبی عمیقی با رهبر انقلاب داشتند. لطفاً از ارتباط متقابل ایشان و حضرت آقا برایمان بگویید.
ایشان مثل همه‌ی بچه‌های انقلاب که ابتدا به امام عشق می‌ورزیدند، به رهبر انقلاب نیز به‌واسطه‌ی جایگاه قانونی ایشان به‌عنوان نماینده‌ی خبرگان و همچنین جایگاه روحانی و الگوی انقلابی حضرت آقا، این ارادت و احترام را همیشه داشت و در رفتار و گفتارش کوچک‌ترین چیزی که نشان‌دهنده‌ی تخلف از این مشی باشد، من ندیدم. از کسی هم نشنیدم که حتی کمی اختلاف دیدگاه با رهبری انقلاب داشته باشند. اگرچه ایشان دیدار زیادی با رهبری نداشتند و بیشتر از سه چهار بار در دیدارهای عمومی با رهبر انقلاب شرکت نکردند، ولی سلوک، رفتار و گفتارش همواره ارادت، ادب و احترام را نسبت به رهبری نشان می‌داد. یکی از دلایل ارادت بچه‌های فرهنگی انقلاب، از جمله مرحوم فردی، نسبت به رهبر انقلاب، اشراف حضرت آقا به مسائل فرهنگی و هنری است.

پیوندهای مرتبط:

در این رابطه ببینید:

ارسال پیوند با پیامک
بالای صفحه

دفتر حفط و نشر آثار آیت الله العظمی خامنه ای