Khamenei.ir

1394/02/02

مستندات قرآنی در رد پلورالیسم دینی

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif رهبر انقلاب در دیدار مسئولان نظام و میهمانان بیست و هشتمین کنفرانس بین‌المللى وحدت اسلامى، با اشاره به اینکه اسلام، پلورالیسم را رد می‌کند، چنین فرمودند: «آن‌هایی که ترویج می‌کنند که «اسلام چون از حضرت موسی‌ و حضرت عیسی‌ تجلیل کرده است، قائل به پلورالیسم است» به قرآن مراجعه کنند، متون اسلامی را ملاحظه کنند؛ از روی بی‌اطّلاعی و از روی غفلت، یک مطلبی را ذکر می‌کنند. اسلام این است: فَاِن ءامَنوا بِمِثلِ مآ ءامَنتُم به‌ فَقَدِ اهتَدَوا وَ اِن تَوَلَّوا فَاِنَّما هُم فی شِقاقٍ فَسَیَکفیکَهُمُ الله.» در یادداشت زیر تلاش شده است تا مستندات قرآنی در رد نظریه‌ی پلورالیسم آورده شود.
 
منقول است نظریه‌پرداز نظریه‌ی پلورالیسم دینی، یعنی پرفسور جان هیک، در سفر به ایران با تعجب از اینکه چرا چنین بحثی در جامعه‌ی ایران تبلیغ شده است، گفته بود که این نظریه اصلاً برای جغرافیای ایران نیست؛ چراکه زندگی مسالمت‌آمیز میان پیروان ادیان و فرق اسلامی وجود دارد و اکثریت جامعه‌ی ایران نیز دارای یک دین و آیین واحد هستند. این نظریه‌ی من برای جامعه‌ای است که در آن تنوع دینی وجود دارد و یک دین، در کثرت نیست.۱

در جایی دیگر، جان هیک بیان کرده است در محل زندگی او، پیروان ادیان متعددی وجود داشته‌اند و برای او این مسئله بسیار سخت بود که آنان را یک‌سره به جرم اینکه مسیحی نیستند، به کلیسا رفت‌وآمد ندارند و غسل تعمید انجام نداده‌اند، جهنمی بدانند. به همین دلیل، وی نظریه‌ی پلورالیسم را شرح و بسط داد. حال آنکه چنین موضوعی در جامعه‌ی اسلامی-ایرانی ما، محلی از اعراب ندارد.
منقول است نظریه‌پرداز نظریه‌ی پلورالیسم دینی، یعنی پرفسور جان هیک، در سفر به ایران با تعجب از اینکه چرا چنین بحثی در جامعه‌ی ایران تبلیغ شده است، گفته بود که این نظریه اصلاً برای جغرافیای ایران نیست؛ چراکه زندگی مسالمت‌آمیز میان پیروان ادیان و فرق اسلامی وجود دارد و اکثریت جامعه‌ی ایران نیز دارای یک دین و آیین واحد هستند.

از همین روی، می‌توان حدس زد که طیف موسوم به روشن‌فکران دینی جامعه‌ی ما، بدون توجه به دغدغه‌های جامعه‌ی خود، منفعلانه قصد الهام‌گیری از مسیحیت غرب برای الگوبرداری از آن جامعه را داشته و دارند که در ادامه به‌تفصیل به آن اشاره خواهد شد.

* کثرت ادیان
مواجهه با ادیان متعدد و بحث‌های حقانیت و زندگی مسالمت‌آمیز میان پیروان ادیان، گرچه محصول قرن بیستم نیست، اما نوع نگاهی که به کثرت ادیان در عصر حاضر می‌شود با نوع نگاهی که در گذشته می‌شد، تفاوت‌های متعددی دارد. آنچه اکنون در مواجهه با کثرت ادیان مطرح می‌شود، محصول دنیای غرب مدرن و الهیات مسیحی است. مبتنی بر انگاره‌های مدرنیته و الهیات مسیحی، در مواجهه با کثرت و تعدد ادیان، چهار رهیافت وجود دارد:

۱. طبیعت‌گرایی دینی: دیدگاهی است که تمام باورهای دینی و ادیان را برخاسته از تاریخ و فرهنگ آن جامعه می‌داند، ‌ نه امری متعالی و قدسی. فلذا با تعدد فرهنگ و تاریخ، ادیان هم متعدد می‌شوند.
۲. انحصارگرایی دینی: محصول کلیسای کاتولیکی بود، نجات را منحصر در کلیسا می‌دانست و معتقد بود که در بیرون از قلمرو کلیسا، نجات و رستگاری وجود ندارد.۲
۳. شمول‌گرایی دینی: ایده‌ی «مسیحیان گمنام»۳ را مطرح کرد و معتقد بر حقانیت مسیحیت است و برای غیرمسیحیان امکان دستیابی به فیض۴ بدون اینکه به‌طور کامل از ماهیت آن آگاه باشند.۵
۴. کثرت‌گرایی دینی:۶ طراح آن جان هیک است و فتوا به حقانیت، صدق و نجات همه‌ی متدینان ادیان متعدد می‌دهد.

* نقد و بررسی
فرصت این مقال اجازه‌ی بررسی تک‌تک این چهار رهیافت را به ما نمی‌دهد و نگارنده صرفاً به بیان اجمالی گزارش نقدهای وارد به پلورالیسم دینی از دو منظر درون‌دینی و برون‌دینی می‌پردازد.

۱. برای بررسی پلورالیسم باید سه مقام بررسی ادیان را از یکدیگر تفکیک کرد:

الف | مقام صدق: آیا همه‌ی ادیان و مذاهب متعدد برحق هستند؟
ب | مقام نجات (فرجام‌شناختی) : آیا پیروان دیگر ادیان هم نجات می‌یابند یا فقط پیروان یک دین نجات می‌یابند؟
ج | مقام اخلاق زندگی مسالمت‌آمیز: با پیروان ادیان متعدد چه رفتاری داشته باشیم؟

تفکیک این سه مقام، در بررسی پلورالیسم حائز اهمیت است. جان هیک در مقام صدق، مدعی است که همه‌ی ادیان، حق و ناجی هستند. به نظر می‌رسد که جان هیک تحت تأثیر کانت در تفکیک نومن و فنومن بوده است و لذا برای زندگی مسالمت‌آمیز میان پیروان ادیان، با نقد انحصارگرایی و شمول‌گرایی مسیحیت، برمبنای نومن و فنومن کانت (عدم دسترسی به واقع و حقیقت و دسترسی به پدیدارها)، به برحق بودن تمام ادیان و ناجی بودن آن‌ها تأکید می‌ورزد.۷

همان‌طور که در بالا گزارش شد، عامل اصلی که جان هیک را برآن داشت تا به طراحی ایده‌ی پلورالیسم بپردازد، زندگی مسالمت‌آمیز پیروان ادیان با یکدیگر بود؛ ایده‌ای که در غرب مسیحی و مدرن دیده نمی‌شد و نظریه‌ای که برخاسته از فضای فرهنگی و اجتماعی ابتدای قرن بیستم و وجود جنگ‌های جهانی اول و دوم و نیز برخوردهای غرب مسیحی با یهودیان و مسلمان بود. این در حالی است که در شرق جهان و نیز خاصتاً در جهان اسلام، موضوع تعدد ادیان علی‌رغم تأکید بر حقانیت اسلام، هیچ زمانی تهدید و عامل قتل و خون‌ریزی نبود. چنان‌که در بالا آمد، حتی یهودیان در جهان اسلام، فضای آزادانه‌تری نسبت به فضای مسیحی داشتند و حتی در جنگ‌های صلیبی نیز هیچ‌گاه خون غیرمسلمانان مباح دانسته نشد، کلیسا و کنیسه‌ها تخریب نشدند، با مدارا با آنان برخورد شد و ضمن دادن جزیه، به زندگی مسالمت‌آمیز خود ادامه دادند.

* مسئله‌ی فرجام‌شناختی
اما اینکه بالأخره با موضوع فرجام و نجات و سعادت پیروان سایر ادیان چگونه باید برخورد کرد، موضوعی‌ای است که نخبگان گذشته‌ی ما با آن درگیر بوده‌اند و در کتب کلامی ما تا حدودی به آن اشاره شده است؛ اینکه آیا پیروان سایر ادیان، همه خارج از نجات و سعادت‌اند یا اینکه نحوه‌ی دیگری است؟

بحث فرجام‌شناختی با مسئله‌ی گزاره‌های اعتقادی گره خورده است که نگارنده گزارشی اندک برای درک مسئله ارائه می‌دهد. از جهات مختلف می‌توان ادیان را مورد ارزشیابی قرار داد، اما دو امر در همه‌ی ادیان مشترک است: داشتن مناسک و داشتن اصول اعتقادی و اخلاقی.
مواجهه با ادیان متعدد و بحث‌های حقانیت و زندگی مسالمت‌آمیز میان پیروان ادیان، گرچه محصول قرن بیستم نیست، اما نوع نگاهی که به کثرت ادیان در عصر حاضر می‌شود با نوع نگاهی که در گذشته می‌شد، تفاوت‌های متعددی دارد. آنچه اکنون در مواجهه با کثرت ادیان مطرح می‌شود، محصول دنیای غرب مدرن و الهیات مسیحی است.

ما در این مقال، به مناسک نمی‌پردازیم و فرصت بحث را جای دیگری قرار می‌دهیم. آنچه مسئله‌ی این نوشته است، بحث اصول اعتقادی و اخلاقی است. برای دقت در موضوع، باید دو مقام را از هم تفکیک کرد:
الف | آیا همه‌ی اعتقادات همه‌ی ادیان صحیح است؟
ب | آیا اعتقادات همه‌ی ادیان صحیح است؟

برای پاسخ به این سؤال، باید اصول اعتقادی و اخلاقی را از لحاظ دستیابی عقل بشری تفکیک کرد:
الف | اصول اعتقادی پایه و مشترک: همانند قبیح بودن ظلم، قتل، ‌ دزدی، ‌زنا و... و حُسن بود عدالت و کمک به یتیم و... که تقریباً اموری هستند که عقل انسان به‌تنهایی توانایی کشف و اراده بر انجام آن را دارد.
ب | اصول اعتقادی و اخلاقی اختصاصی که بیان جزئیات و نیز اختصاصی هر دینی است.

پس از این تفکیک در این اصول اعتقادی (پایه و اختصاصی)، می‌توان گفت هرکسی حتی اگر هیچ دینی به او نرسیده باشد، باید به آن امور پایه عمل کند و هیچ دینی نیست که بر عدم آن امور دستور داشته باشد. لذا اگر فردی به آن امور پایه اعتقاد داشته باشد و عمل کند، ‌ به همان اندازه مأجور و سعادت‌مند خواهد بود.

آیات متعددی هم در قرآن بر این امر صحه می‌گذارد؛ چراکه وجدان بشریت را خطاب قرار داده است:

۱. أَمْ نجَعَلُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ کاَلْمُفْسِدِینَ فىِ الْأَرْضِ أَمْ نجَعَلُ الْمُتَّقِینَ کاَلْفُجَّار.۸ أَفَنَجْعَلُ المْسْلِمِینَ کاَلمْجْرِمِین ۹
۲. هَلْ جَزَاءُ الْاحْسَانِ إِلَّا الْاحْسَان۱۰
۳. إِنَّ اللَّهَ یأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْاحْسَنِ وَ إِیتَاى ذِى الْقُرْبىَ‌ وَ ینْهَى‌ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنکَرِ وَ الْبَغْىِ یعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُون۱۱
۴. قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبىّ‌ الْفَوَاحِشَ۱۲
۵. یأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَ ینهْئهُمْ عَنِ الْمُنکَر۱۳
۶ .وَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً قَالُواْ وَجَدْنَا عَلَیهْا ءَابَاءَنَا وَ اللَّهُ أَمَرَنَا بهِا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا یأْمُرُ بِالْفَحْشَاء۱۴

آیه‌ی اول استفهام انکاری است و سؤال می‌کند که آیا ما صالحان و مفسدان را در یک ردیف قرار می‌دهیم!؟ هرگز، چراکه با مقام عدل و حکمت خداوند مناسب نیست؛۱۵ یعنی هرکس که فعل خیر انجام دهد، مأجور خواهد بود. در آیه‌ی دوم نیز همین سیاق به‌طور روشن‌تری به کار رفته است.۱۶

در آیه‌ی سوم، چهارم و پنجم، خداوند پیامبر را به اعمال شایسته و مطابق عدل امر کرده و از کارهای ناپسند و ظلم و تعدی بر دیگران نهی کرده است. از ظاهر آیات این‌گونه فهمیده می‌شود که همان معنایی که افراد بشر از عدالت و ظلم می‌فهمند و همان کارهایی که نزد همگان معروف یا منکر به‌شمار می‌رود، مورد امر و نهی الهی هستند.۱۷

مدلول آیه‌ی شریفه‌ی آخر این است که مشرکان کارهایی ناشایست را مرتکب می‌شدند؛ یعنی پیش وجدان و عقل و فطرت خویش به ناپسندی آن‌ها اعتراف داشتند.۱۸

مطابق استنادات بالا، در اصول اعتقادی و اخلاقی پایه‌ی مشترکی وجود دارد که مخاطب آن، فطرت انسانی است و اگر انسان به آن‌ها عمل کند، فارغ از اینکه پیرو چه دین و مذهبی است، مأجور و سعادت‌مند خواهد بود. لذا تا اینجا در مقابل نظریه‌ی پلورالیسم صدق و نجات، که قائل به صدق همه‌ی گزاره‌های ادیان و نجات‌بخشی آن‌هاست، بیان کردیم که برخی اصول پایه‌ی مشترک و بدیهی وجود دارد که عقل سلیم آن‌ها را می‌یابد و عمل به آن‌هاست که نجات‌بخش است و نه همه‌ی گزاره‌های اعتقادی و اخلاقی.

اما در مورد گزاره‌های اعتقادی اختصاصی ادیان، با دو نحوه‌ی برخورد مواجه هستیم: برخورد با ادیان ابراهیمی و برخورد با ادیان غیرابراهیمی.
در شرق جهان و نیز خاصتاً در جهان اسلام، موضوع تعدد ادیان علی‌رغم تأکید بر حقانیت اسلام، هیچ زمانی تهدید و عامل قتل و خون‌ریزی نبود. حتی یهودیان در جهان اسلام، فضای آزادانه‌تری نسبت به فضای مسیحی داشتند و حتی در جنگ‌های صلیبی نیز هیچ‌گاه خون غیرمسلمانان مباح دانسته نشد، کلیسا و کنیسه‌ها تخریب نشدند، با مدارا با آنان برخورد شد و ضمن دادن جزیه، به زندگی مسالمت‌آمیز خود ادامه دادند.

در مواجهه با ادیان غیرابراهیمی، با توجه به اینکه گاه برخی آموزه‌هایشان با اصل محوری دین‌داری، یعنی اعتقاد ذات اقدس الهی و ربوبیت در تعارض هستند، اگر فرد جاهل مقصر باشد و نه جاهل قاصر، فقط همان اصول اعتقادی پایه‌ نجات‌بخش اوست، وگرنه حتی بسیاری از مناسک و اعتقادات منجر به عدم آسایش دنیوی می‌شود، چه رسد به فرجام شناختی. دقت شود که برخی از ادیان غیرابراهیمی حتی قائل به معاد و سعادت اخروی نیستند.

در مواجهه با ادیان ابراهیمی نیز دو نوع برخورد وجود دارد:
الف) ادیان ابراهیمی عصر نزول و ب) ادیان ابراهیمی عصر حاضر (پس از ظهور اسلام).

ادیان ابراهیمی عصر نزول یعنی یهودیت عصر حضرت موسی علیه‌السلام تا قبل از ظهور حضرت عیسی علیه‌السلام و نیز مسیحیت زمان عصر حضرت عیسی علیه‌السلام تا قبل از رسول اعظم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم. پیروان آنان علاوه با اعتقادات پایه، با اعتقادات اختصاصی هم فرجامی سعید داشتند. بنابراین همه‌ی ادیان در عصر خود حق بوده‌اند و نیز شریعت و منهاج هریک از انبیا در عصر خودشان حق بوده است.۱۹

اما در مورد ادیان ابراهیمی در حال حاضر وضعیت دیگری است و پلورالیسم مدعی است که اسلام توحیدمحور با مسیحیت تثلیث‌محور هر دو در نجات‌بخشی یکسان هستند. مدعیان پلورالیسم دینی برای اثبات مدعای خود مبنی بر اینکه همه‌ی ادیان در عصر حاضر نجات‌بخش هستند، علاوه بر استناد به دلایل مختلف، به آیه‌ی «إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ الَّذِینَ هَادُواْ وَ النَّصَرَى‌ وَ الصَّابِینَ مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ الْیوْمِ الاَخِرِ وَ عَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَ لَا خَوْفٌ عَلَیهْمْ وَ لَا هُمْ یحزَنُون»۲۰ و نیز «إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ الَّذِینَ هَادُواْ وَ الصَّابِونَ وَ النَّصَارَى‌ مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ الْیوْمِ الاَخِرِ وَ عَمِلَ صَالِحًا فَلَا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لَا هُمْ یحَزَنُون» ۲۱ استناد کرده‌اند و بیان داشته‌اند که شرط رستگاری بشر، نجات از عذاب قیامت و برخورداری از اجر و پاداش، سه چیز است: ایمان به خدا، ایمان به قیامت و عمل صالح. فلذا همه‌ی ادیان، هدایت‌کننده و نجات‌بخش هستند.

درحالی‌که اولاً استناد به یک آیه و نادیده گرفتن آیات دیگر، تحریف بیان قرآن و مغالطه است؛ چنان‌که نادیده گرفتن آیاتی نظیر «وَ مَن یبْتَغِ غَیرَ الْاسْلَمِ دِینًا فَلَن یقْبَلَ مِنْه»۲۲ و «قَتِلُواْ الَّذِینَ لَا یؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لَا بِالْیوْمِ الاَخِرِ وَ لَا یحُرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ لَا یدِینُونَ دِینَ الْحَقّ‌ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ حَتىَ‌ یعْطُواْ الْجِزْیةَ عَن یدٍ وَ هُمْ صَاغِرُون»۲۳ نتیجه‌ی چنان برداشتی است. فی‌الواقع با کنار هم قرار دادن آیات، متوجه می‌شویم که آیه در مقام بیان این اصل کلی است که نجات انسان در قیامت در گرو اعتقاد به اصول دین خاتم یعنی اسلام و عمل به احکام آن است؛ چراکه در آیه‌ی ۲۹ سوره‌ی توبه، خدا اهل کتاب را نکوهش می‌کند و می‌فرماید که با آن‌ها نبرد کنید تا به دین حق ایمان آورند یا جزیه پرداخت کنند و نیز در آیه‌ی ۸۵ آل‌عمران آمده است که اگر کسی غیر از اسلام را طلب و قبول کند، از او پذیرفته نیست. لذا کسی اهل نجات است که مسلمان باشد؛ یعنی به اصول سه‌گانه‌ی دین معتقد باشد و عمل صالح انجام دهد و بیان «عَمِلَ صَالِحًا» در آیه‌ی مورد بحث، دو مطلب را گزارش می‌دهد: ۱. اعتقاد به وحی و نبوت و ۲. عمل به آنچه پیامبر و حجت هر عصری آورده است، چون در فرهنگ قرآن، عمل صالح بر عملی منطبق می‌شود که مطابق با وحی و ره‌آورد حجت هر عصر باشد و زمانی انسان به وحی عمل می‌کند که آورنده‌ی وحی را به رسمیت بشناسد. پس آیه‌ی مذکور، اعتقاد به توحید و معاد را به‌صراحت و اعتقاد به نبوت را در ضمن بیان عمل صالح، ذکر کرده است.۲۴

آیه‌ی دیگری که نشان‌دهنده‌ی عدم قبول پلورالیسم دینی از سوی قرآن است، آیه‌ی «فَإِنْ ءَامَنُواْ بِمِثْلِ مَا ءَامَنتُم بِهِ فَقَدِ اهْتَدَواْ وَّ إِن تَوَلَّوْاْ فَإِنمَّا هُمْ فىِ شِقَاقٍ فَسَیکْفِیکَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیم»۲۵ است. این آیه به‌صراحت تمام بیان می‌دارد که اگر کسانی مدعی باشند پس از ظهور اسلام، با عمل به همان شریعت‌های قبل از اسلام، نجات ‌می‌یابند و اهل سعادت‌اند، ادعایی ناصحیح است.

این نگاشته را با سخن علامه طباطبایی رحمه‌الله در تفسیر این آیه به پایان می‌برم: «آوردن کلمه‌ی مثل... به این منظور بوده که با آوردن آن، شاهرگ دشمنى و جدال را زده باشد، چون اگر مى‌فرمود: آمنوا بما آمنا به (ایمان آورید به همان دینى که ما بدان ایمان آوردیم)، ممکن بود در پاسخ بگویند: نه، ما تنها به آنچه بر خودمان نازل شده ایمان مى‌آوریم و به غیر آن کافریم؛ همچنان‌که همین پاسخ را دادند.

ولى اگر به‌جاى آن بفرماید (که همین‌طور هم فرمود) : ما به دینى ایمان آوردیم که مشتمل نیست جز بر حق و در آن غیر از حق چیزى نیست، پس شما هم به دینى مثل آن ایمان بیاورید که غیر از حق چیزى در آن نباشد، در این‌صورت، خصم دیگر بهانه‌اى ندارد که جدال کند و جز پذیرفتن چاره‌اى ندارد، چون آنچه خودِ او دارد، حق خالص نیست.»۲۶

پی‌نوشت‌ها:

۱. گزارش دیدار استاد خسروپناه با جان هیک
۲. الهیات مسیحی، ‌ص ۶۶۵.
۳. عقل و اعتقاد دینی، ‌ص ۴۰۲.
۴. «فیض» در الهیات مسیحی متفاوت با الهیات اسلامی است. برمبنای الهیات مسیحی، خاصتاً با تقریر آگوستینی، انسان بعد از گناه اولیه‌ی بشر، دچار سقوط شد، اما پیامدهای گناه اولیه این است که اولاً به‌موجب این گناه، آدمی دچار سوءفهم و عدم توانایی درک راه صحیح شده است و ثانیاً این پیامد نسل‌به‌نسل انتقال می‌یابد. لذا انسان هیچ‌گاه اولاً نمی‌تواند راه صحیح را تشخیص بدهد و ثانیاً توانایی نجات خود را ندارد. بنابراین خداوند خود متجسد شد (عیسی) تا از طریق به صلیب رفتن، کفاره‌ی گناه انسان شود و این فیض الهی است که انسان نجات یابد (درآمدی بر الهیات تطبیقی، ‌ص ۱۸۹ و الهیات مسیحی، ص ۶۸۴) و این فیض از طریق کلیسا و غسل تعمید انتقال می‌یابد. (الهیات تطبیقی، ‌ص ۷۳۰)
۵. الهیات مسیحی، ‌ص ۸۴۶.
۶. pluralism
۷. حائز اهمیت است که این دیدگاه تحت تأثیر دین‌پژوهی معاصر است که در دین با عینک تجربی به تحقیق و تفحص می‌پردازد. لذا دین مقوله‌ای فرهنگی است، نه مقوله‌ای الهی و وحیانی. پس ادیان مختلف، پاسخ‌های متفاوت و روش‌های متعدد و خاص برای دستیابی به یک واقعیت متعالی‌اند. واقعیت یگانه‌ی دینی در صور مختلف و به‌شکل تفسیرها و نظام‌های گوناگون در زبان بشری پدید می‌آید. آن واقعیت یگانه به‌شکل فرهنگ‌های گوناگونی درمی‌آید که از تجربه‌ی بشری ناشی می‌شوند. (پدیدارشناسی دین، ص ۲۹)
۸. ص، ۲۸: آیا مؤمنان و کسانی را که اعمال شایسته انجام می‌دهند، در ردیف مفسدان قرار می‌دهیم.
۹. القلم، ۳۵: آیا پرهیزگاران را در ردیف تبهکاران قرار می‌دهیم.
۱۰. الرحمن، ۶۰: آیا پاداش احسان و نیکوکاری چیزی جز نیکوکاری و احسان است.
۱۱. النحل، ۹۰: خداوند به عدل و احسان و پرداخت حقوق خویشاوندی فرمان می‌دهد و از اعمال زشت و ناروا و تعدی بر دیگران بازمی‌‌دارد.
۱۲. الاعراف، ۳۳: بگو خداوند من از زشتی‌ها نهی کرده است.
۱۳. الاعراف، ۱۵۷: پیامبر خدا مردم را به کارهای پسندیده و معروف امر می‌کند و از کارهای ناپسند و منکر نهی می‌کند.
۱۴. الاعراف، ۲۸: هنگامی که کار ناشایست و عمل زشتی انجام می‌دهند، می‌گویند پدران ما این اعمال را انجام می‌داده‌اند و خداوند، ما را به آن‌ها امر کرده است. بگو خداوند به کارهای ناروا امر نمی‌کند.
۱۵. حُسن و قبح عقلی یا پایه‌های اخلاق جاودان، ص ۷۹.
۱۶. همان.
۱۷. همان.
۱۸. همان.
۱۹. دین‌شناسی، ص ۲۲۷.
۲۰. بقره، ۶۲.
۲۱. مائده، ۶۹.
۲۲. آل‌عمران، ۸۵.
۲۳. توبه، ۲۹.
۲۴. دین‌شناسی، ص ۲۲۴ و ۲۲۵ و کلام نوین اسلامی، ‌ج ۱، ‌ص ۴۱۰.
۲۵. بقره، ۱۳۷: پس اگر آن‌ها هم به آنچه شما بدان ایمان آورده‌اید، ایمان آوردند، مسلماً هدایت یافته‌اند و اگر روى گرداندند، جز این نیست که آن‌ها در مقام مخالفت و دشمنى هستند. پس به‌زودى خداوند شر آن‌ها را از تو دفع خواهد نمود و اوست شنوا و دانا.
۲۶. المیزان، ج ۱، ص ۴۷۲.

منابع:

قرآن کریم، ترجمه‌ی آیت‌الله مشکینی.
کلام نوین اسلامی، ج ۱، استاد عبدالحسین خسروپناه، انتشارات تعلیم‌وتربیت اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۹۱، قم.
مسائل جدید کلامی و فلسفه‌ی دین، استاد عبدالحسین خسروپناه، مرکز بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی، ۱۳۸۸، قم.
پدیدارشناسی، محمود خاتمی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۸، تهران.
دین‌شناسی، آیت‌الله عبدالله جوادی آملی، مرکز نشر اسراء، چاپ چهارم، ۱۳۸۵، قم.
حُسن و قبح عقلی یا پایه‌های اخلاق جاودان، آیت‌الله جعفر سبحانی، ‌ به کوشش علی ربانی گلپایگانی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ سوم، ۱۳۷۷، تهران.
درس‌نامه‌ی ادیان ابراهیمی، عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، کتاب طه، ۱۳۸۶، قم.
درآمدی بر الهیات تطبیقی اسلام و مسیحیت، عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، کتاب طه، چاپ دوم، ۱۳۸۵، قم.
درس‌نامه‌ی الهیات مسیحی، بخش دوم مفاهیم اصلی الهیات، آلیستر مک گراث، ترجمه‌ی محمدرضا بیات، وحید صفری و...، دانشگاه ادیان، ۱۳۹۲، قم.
عقل و اعتقاد دینی، مایل پترسون و دیگران، ترجمه‌ی احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، طرح نو، چاپ اول، ۱۳۷۶، تهران.

در این رابطه ببینید:

ارسال پیوند با پیامک
بالای صفحه

دفتر حفط و نشر آثار آیت الله العظمی خامنه ای