یکی از محورهای مهم حکم رهبر انقلاب در آغاز دورهی جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی، «توجه به رویشهای معتنابه و جوششهای فراوان فعالیتهای فرهنگی در سطوح مردمی، خصوصاً جوانان مؤمن و انقلابی» است. ایشان از دستگاههای فرهنگی و مخصوصاً شورای عالی انقلاب فرهنگی میخواهند که «نقش حلقات مکمل و تسهیلگر و الهامبخش را در فعالیتهای خودجوش و فراگیر مردمی عرصهی فرهنگ برای خود قائل باشند و موانع را از سر راه آنها کنار بزنند.» همزمان با سیامین سالروز تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی در گفتوگو با دکتر بابک نگاهداری، معاون نظارت و راهبری مصوبات دبیرخانهی این شورا به بحث پیرامون نقش شورا در تحقق این محور مورد تأکید رهبر انقلاب پرداختیم.
با توجه به خواستهی رهبر معظم انقلاب از شورای عالی انقلاب فرهنگی در بند سوم حکم جدید شورا مبنی بر ایفای نقش حلقات مکمل، تسهیلگر و الهامبخش در فعالیتهای خودجوش و فراگیر مردمی عرصهی فرهنگ، به نظر شما منظور از ایفای هر کدام از این نقشها چیست؟ همچنین برای تحقق انجام این وظایف، شورا ملزم به انجام چه کارهایی است؟
مدیریت فرهنگی نوع خاصی از مدیریت است و به تعبیر رهبر معظم انقلاب، کار با دل، روح، جان و فکر انسانها است. از طرفی حرکت فرهنگی اگر در میان انسانهایی که برای آنها انجام میشود، پایگاه پیدا نکند، نمیتواند یک حرکت فرهنگی محسوب شود، اما متأسفانه در برخی موارد، ممکن است برخی مدیران فرهنگی به این بُعد از کار فرهنگی توجه نکنند و در نتیجه، کارشان در میان مردم جایگاه و پایگاهی پیدا نکند. پس در حقیقت، راز ماندگاری هر حرکت فرهنگی، در مردمی شدن آن است و اینکه مردم خود داعیهدار این حرکات باشند. بنابراین اینجا نقش جوششهای مردمی در عرصهی فرهنگ خودنمایی میکند و تمام مدیران فرهنگی، بهخصوص دبیرخانهی شورای عالی انقلاب فرهنگی، برای ماندگاری پیام، باید متوجه این موضوع باشند.
انقلاب ما از همان ابتدا با تکیه بر مردم، با رهبری حضرت امام خمینی
رحمهالله شکل گرفت. همچنین ادارهی جنگ نیز با اتکا بر همین مردم بود. در زمان حاضر هم که ما در شرایط مقابله با جنگ نرم قرار داریم، رهبر انقلاب با ادامهی همین رویکرد، میفرمایند ما باید بر مردم تکیه کنیم. در شرایط کنونی نمیتوان با تکیه بر چند نهاد دولتی امیدوار بود که به پیروزی خاصی در تبیین و ترویج فرهنگ انقلاب اسلامی دست پیدا کنیم. به نظر میرسد رهبر انقلاب در حکم امسال شورا و در همین بند سوم، یک معبر جدید و یک راه تازه برای شورای عالی انقلاب فرهنگی گشودهاند و آن همین ارتباط مستقیم شورا با جوششهای مردمی در عرصهی فرهنگ است که عموماً توسط جوانان مؤمن انقلابی شکل گرفتهاند؛ نظیر همین تشکلهای فرهنگی، گروههای جهادی و ... که به اشکال مختلف به فعالیتهای فرهنگی میپردازند.
اینطور میشود گفت که با مبنایی که تا امروز و پیش از این حکم در شورا حاکم بوده است، مصوبات شورا چندان ارتباط مستقیمی با مردم نداشته و شورا مصوبات خود را به دستگاههای علمی و فرهنگی ابلاغ میکرد و پس از آن، مردم برای بهرهمندی از این مصوبات، به وزارتخانههای مربوطه و دستگاههای فرهنگی ذیربط مراجعه میکردند و تأثیر میپذیرفتند؛ اما در رویکرد جدید، رهبر انقلاب توجه شورا را معطوف به حرکتهای مردمی کردهاند و خواستهاند یک حلقهی رابط و تکمیلی شکل بگیرد و از این طریق، شورا از جوششها مردمی حمایت نماید. این رویکرد میتواند بسیار مفید باشد؛ یعنی با توجه به سابقهی جوششهای مردمی در عرصههای مختلف تاریخ انقلاب اسلامی، میتوان گفت که ظرفیت عظیمی برای انجام فعالیتهای بزرگ فرهنگی شکل گرفته است و به نظرم شورا باید از این فضای پیشآمده برای ترویج فرهنگ انقلاب اسلامی و فرهنگ ایرانی-اسلامی در بین مردم استفاده کند.
این فعالیتها میتواند بهصورت سازمانیافته در جغرافیای ایران اجرایی شود. همچنین باید حمایتهای مادی و معنوی از حرکات خودجوش، تشکلها، هیئتهای مذهبی و... به عمل آید. شورا میتواند با توجه به رویکرد آمایش سرزمینی، حمایت مناسبی از این جوششهای مردمی داشته باشد. بُعد دیگر این است که شورا سازوکارهای قانونی پیش روی این جوششها را رفع و تسهیل نماید تا مردم بتوانند آسانتر در فعالیتهای خودجوش فرهنگی شرکت کنند.
رویکرد دیگر برای تحقق این مطلوب، طراحی ظرفیتهای تخصصی مردمی از جانب شورا در قالب شرکتهای دانشبنیان در عرصهی فناوریهای نرم و فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی است؛ یعنی توسط همین شرکتهای دانشبنیان، ما کالای فرهنگی را تولید و وارد زیستجهان زندگی مردم کنیم، چون یکی از رموز ماندگاری کار فرهنگی این است که پیام خود را تبدیل به یک کالای فرهنگی کنیم و آن را به مردم عرضه نماییم. همچنین در آخر باید گفت شورا علاوه بر این، میتواند حمایتهای تسهیلاتی، رفع مالیات و... را نیز اجرایی کند.
با توجه به همین بند از حکم جدید شورا، یکی از خواستههای رهبر انقلاب، رفع موانع این جوششهای مردمی در عرصهی فرهنگ است. به نظر شما، موانع پیش روی این حرکتهای مردمی کدام است؟
موانع را میتوان به چند دسته تقسیم کرد. یکی از این موانع، موانع فرهنگی است. مردم ما، انقلابی و دینمحورند و باید با یک اعتماد کامل وارد تعامل با مردم شویم. ببینید همانطور که ما در عرصهی اقتصاد و در زمینهی خصوصیسازی، شاهد مخالفتهای برخی سازمانهای دولتی هستیم، در عرصهی جوششهای فرهنگی مردمی نیز همین موضوع وجود دارد؛ یعنی برخی نهادهای دولتی نسبت به سپردن امور فرهنگی به جوششهای مردمی، نظر مثبتی ندارند و از این کار ممانعت به عمل میآورند. به نظرم برای رفع این مشکل، باید به مردم اطمینان کنیم و رویکرد خود را از «تصدیگری» در امور فرهنگی به «تولیگری» در امور فرهنگی تغییر بدهیم.
از طرف دیگر، شاید به دلیل اینکه این جوششهای مردمی عرصهی فرهنگ بعد از سالها ظرفیتافزایی، اخیراً به این بلوغ رسیدهاند که بتوان به آنها اتکا کرد، شورا کمتر به طراحی سازوکارهای حقوقی برای فعالیت آنها و تعریف قانونی نقش و جایگاه آنها پرداخته است و این امر مانعی حقوقی بر سر راه تشکلهای مردمی بهشمار میرود. بنابراین شورا در دورهی جدید، باید به طراحی این سازوکارها و تعریف این نقشها توجه کند. اگر ما قوانین شفاف در این زمینه داشته باشیم، میتوانیم از دخالت سلیقهای برخی مدیران تصدیگرا ممانعت به عمل آوریم.
یکی دیگر از موانعی که میتوان از آن نام برد جریانهای مخرب فرهنگی است که با پیچیدگی خاصی توسط نظام سلطه تولید میشود و در گردونهی جریان آزاد اطلاعات، با سرعتی غیرقابلباور، به کشورهای دیگر سرایت میکند. در این زمینه نیز نظام آموزش عالی ما باید کمبود سرمایهی انسانی متخصص در حوزههای مختلف فرهنگی و هنری را برطرف نماید تا بتوانیم از طریق راهاندازی شرکتهای دانشبنیان فرهنگی و هنری در عرصهی فناوریهای نرم، به مقابله با هجمهی فرهنگی دشمنان بپردازیم. پس در نهایت، کمبود نیروی انسانی متخصص در زمینههای گوناگون، یکی از موانع پیشرفت و تعالی این جوششهای مردمی به سوی تولیدات تخصصی با فناوریهای پیشرفته در عرصهی فرهنگی است.
مانع دیگر هم مانع اقتصادی است که میتوان با حمایتهای مالی و قانونی مناسب، آنها را برطرف کرد. اگرچه بنده معتقدم در صورتی که موانع قانونی، نگرشی و مدیریتی برطرف شوند و سازوکارهای مناسب برای فعالیت این جوششهای مردمی طراحی شود، نقش جوششهای مردمی در شکلدهی ذائقهی فرهنگی جامعه در کنار فعالیتهای تولیدی فرهنگی شرکتهای دانشبنیان، ارزش افزودهی زیادی تولید خواهد کرد و این درآمد، آنها را از دریافت هر کمکی بینیاز میکند.
یکی از کلیدواژههای مورد استفادهی رهبر انقلاب، «جوان مؤمن انقلابی» است. در همین بند مذکور هم میبینیم هنگامی که ایشان از جوششهای مردمی یاد میکنند، میفرمایند خصوصاً «جوان مؤمن و انقلابی». چرا ایشان تأکید بسیار زیادی دارند که کارهای فرهنگی بیشتر توسط این گروه پیگیری شود؟
یک عنصر فعال فرهنگی نمیتواند مولد ارزش و فرهنگی باشد که در درون او نهادینه نشده باشد. به قول معروف، از کوزه همان برون تراود که در اوست. بنابراین وقتی ما به دنبال ترویج فرهنگ انقلاب اسلامی هستیم، سرمایهی انسانی که در این زمینهها فعالیت میکند باید این ارزشها و مفاهیم را در خود درونی ساخته باشد و به آنها ایمان داشته باشد.
فرهنگ انقلابی، تحولگرا، پرخروش، ظلمستیز، کفرستیز و استکبارستیز است و ترویج آن نیازمند سرمایهای انسانی از جنس جوانان انقلابی است که با شور و خروش جوانی به دنبال تحولهای بنیادی هستند و با روحیهی خستگیناپذیر، توان گذر از مسیر طولانی و پرپیچوخم ترویج فرهنگ و آرمانهای انقلاب اسلامی را دارند. از سوی دیگر، «ایمان» ستون فرهنگ دینی و اسلامی است که در جوان مؤمن تجلی مییابد. بنابراین برای دستیابی به آرمانهای انقلاب اسلامی، چارهای جز تکیه بر نیروی انسانی جوان مؤمن انقلابی نداریم و این تأکید رهبری بر این قشر فرهنگی، تأکیدی مدبرانه و هوشمندانه است.
یکی از تکالیفی که ایشان طی این حکم برای شورا مشخص نمودهاند، «مواجههی هوشمندانه با معارضههای مهاجمان و ستیزهگران» است که با عناوینی نظیر تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی ارتباط تنگاتنگ دارد. به عقیدهی شما، نقش جوان مؤمن انقلابی در تحقق این خواسته چیست؟
جبههبندی بین جبههی فرهنگی انقلاب با جبههی تهاجم فرهنگی استکبار و معارضهی ستیزهگران داخلی و خارجی، امروزه یک واقعیت انکارناپذیر عرصهی فرهنگی کشور است و نهادهای انقلابی حوزهی فرهنگ، فعالان فرهنگی انقلاب و جوانان مؤمن انقلابی باید به ساماندهی جبههی فرهنگی انقلاب در برابر سیل عظیم مهاجمان و معارضان این جبهه بپردازند. در این ساماندهی، تبیین و انفاذ اهداف فرهنگ انقلاب اسلامی، سازماندهی دستگاههای فرهنگی و تقسیم کار ملی بین آنها و اتخاذ رویکردهای جدید و موثر فرهنگی، بسیار مفید است.
بهعنوان مثال، یکی از رویکردهایی که دشمن در زمینهی تهاجم فرهنگی از آن بسیار بهره میبرد، تمرکز بر شبکههای اجتماعی و فعالیت در این عرصه است. بنابراین یکی از اصلیترین حوزههایی که جوانان مؤمن انقلابی میتوانند در جهت تقویت جبههی فرهنگی انقلاب برابر معارضان ایفای نقش کنند، عرصهی مهم شبکههای اجتماعی است که در دایرهی توجه دشمن قرار گرفته است. رویکردی که بخواهد با این استراتژی هوشمندانهی جبههی استکبار مقابله کند، باید بسیار هوشمندانه و با ارتقای ظرفیت در همین جبهه فعالیت کند. وقتی دشمن با حضور گسترده در زمینهی شبکههای اجتماعی به اختلافافکنی و جبههسازی در میان مردم میپردازد، وظیفهی جوانان مؤمن انقلابی هم حضور مؤثر در همین جبهه و اقدام مؤثر برای تبیین صحیح رویکردهای فرهنگی انقلاب و خنثیسازی فعالیت دشمنان از همین طریق است. رهبر انقلاب توجه شورا را به این موضوع جلب میکنند که با توجه به استراتژی دشمن در این زمینه، شما هم باید فعالیتهای خود را از طریق همین حرکتها و جوششهای مردمی و با استفاده از آنان شکل دهید تا بتوانید اثر این موضوع را خنثی سازید.
سه اولویت فرهنگی مهم کشور، یعنی تبیین و تثبیت «هویت دینی، ملی و انقلابی» در سطح باورها و ارزشهای جامعه از طریق فعالیتهای تبیینی و گفتمانی، «توسعه و ارتقای سبک زندگی اسلامی-ایرانی» در سطح هنجارها و رفتارهای مردم از طریق فعالیتهای تولیدی و صنایع فرهنگی، «مدیریت تهاجم فرهنگی» با تمرکز بر «رفع آسیبها و مخاطرات در حوزهی رسانههای نوظهور» و «مقابله با خردهفرهنگهای کجرو و خرافات»، از جمله مهمترین اولویتهای فرهنگی کشور در شرایط فعلی هستند که نیاز به فرهنگسازی دارند.