من فراموش نمیکنم در سالهای اوائل دههی ۶۰ که بنده رئیس جمهور بودم، ما در یک نقطهای از کشور که نمیخواهم بگویم کجا، یک نیروگاه گازی نصفهکاره داشتیم؛ ما اصرار میکردیم، میگفتیم به آنها که این نیروگاه را باید خودمان تمام کنیم؛ مسئولانی آمدند پیش من - بعضیشان زندهاند، بعضیشان هم خدا رحمت کند، از دنیا رفتهاند - میگفتند آقا! نمیشود؛ بیخود زحمت نکشید، بیخود تلاش نکنید. آمده بودند به بنده اثبات کنند و بنده را قانع کنند که ما نمیتوانیم؛ بایستی از آن شرکت سازنده یا یک شرکت دیگر در دنیا، بخواهیم بیاید؛ در بحبوحهی جنگ بود، دورهی جنگ، دورهی فشارهای فراوان، دورهی تحریمهای سخت
.
امروز شما جوانهای این کشور، فعّالان این کشور و مدیران جهادیِ باارزش، توانستهاید خودتان را به رتبهی بالای ساخت نیروگاههای گازی - یعنی رتبهی ششم دنیا - برسانید؛ یک شرکتی در آمریکا، شرکتی در آلمان، شرکتی در فرانسه، شرکتی در ایتالیا، شرکتی در ژاپن، ششمین در دنیا شما هستید؛ و شما نیروگاههای گازی را دارید میسازید؛ این خیلی مهم است. آن سالها به ما میگفتند نمیشود، امّا با پشتکار، با همّت، با توکّل به خدای متعال، با تشویق نیروهای بااستعداد، با عزم راسخی که مدیران ما به کار بردند، این کار اتّفاق افتاد. من میخواهم بگویم عزیزان من! شما این سطحی را که امروز هستید، بکنید ده برابر؛ آن هم قابل اتّفاق افتادن است، آن هم خواهد شد. بعضی چیزها را همّتهای کوتاه و نگاههای نزدیکبین نمیتوانند درک کنند و بفهمند، چون طبیعت انسان را نمیشناسند؛ چون کمک الهی را نمیفهمند؛ چون قدر و قیمت عزم راسخ را درک نمیکنند و استعدادهای درونی خود ما را انکار میکنند
.
بیانات در دیدار کارگران در گروه صنعتی مپنا ۱۳۹۳/۲/۱۰