ماجرای گفتگوی امام حسین علیهالسلام و حضرت زینب در شب عاشورا
انتشار به مناسبت عاشواری ۱۴۴۱
به مناسبت فرارسیدن محرم الحرام و ایام عزاداری شهادت حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام و یاران ایشان، پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در ادامه مسیر چهار سال گذشته، مجموعهی تصویری «بعثت خون» را منتشر میکند.
در بعثت خون امسال، ۱۰ قطعه فیلم از بیانات حضرت آیتالله خامنهای در شرح ماجرای عاشورا و روضهخوانی ایشان دربارهی مصائب حضرت سیدالشهدا علیهالسلام در اختیار کاربران قرار میگیرد. روز نهم «بعثت خون ۹۳»، روایتی است از ماجرای گفتگوی امام حسین علیهالسلام و حضرت زینب در شب عاشورا به روایت حضرت آیتالله خامنهای که در نماز جمعه تهران در تاریخ ۲۰ مهر ۶۳ بیان کردهاند.
متن بیانات حضرت آیتالله خامنهای که در این فیلم میبینید:
راوى این قضیه امام سجاد علیهالصّلوةوالسّلام است، که حضرت بیمار بودند - امام سجاد نقل مىکنند، مىگویند در خیمه من خوابیده بودم، عمهام زینب هم پهلوى من نشسته بود و از من پذیرایى مىکرد. خیمهى پهلویى هم پدرم حضرت ابىعبداللَّه بود، نشسته بود و جُون - غلام ابىذر - داشت شمشیر حضرت را اصلاح مىکرد، خودشان را آماده مىکردند براى نبردى که فردا در پیش داشتند. مىگوید یک وقت دیدم پدرم بنا کرد زمزمه کردن و یک اشعارى خواند که مضمون این اشعار این است که دنیا روگردان شده و عمر به انسان وفا نخواهد کرد و مرگ نزدیک است. «یا دهر افٍ لک من خلیلى کم لک بالاشراق من اصیلى» این نشاندهندهى این است که کسى که این شعر را دارد مىخواند مطمئن است که به زودى و در زمان نزدیکى دنیا را مفارقت خواهد کرد. امام سجاد مىگوید من این شعر را شنیدم پیام و معناى این شعر را هم درک کردم، فهمیدم امام حسین دارد خبر مرگ خودش را مىدهد. اما خودم را نگه داشتم ناگهان نگاه کردم، دیدم عمهام زینب به شدت ناراحت شد. برخاست رفت به خیمهى برادر، گفت برادر جان! مىبینم خبر مرگ خودت را مىدهى. ما تا به حال دلمان به تو خوش بود، وقتى پدرمان از دنیا رفت، گفتیم برادرانمان هستند .برادرم امام حسن وقتى به شهادت رسید، من گفتم برادرم امام حسین هست، سالها به تو دل خوش کردم، به اتکاء تو بودم، امروز مىبینم تو هم خبر مرگ مىدهى