خطبهی اوّل(۱)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمد لله
ربّ العالمین.احمده و استعینه و استغفره و اتوکّل علیه و اصلّى و اسلّم على حبیبه و نجیبه و خیرته فى خلقه سیّد رسله و خاتم انبیائه بشیر رحمته و نذیر نقمته سیّدنا و نبیّنا ابى
القاسم محمّد و على آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین المعصومین المکرّمین سیّما بقیّة
الله
فى
الارضین. قال الله
الحکیم فى کتابه: اِتَّقُوا اللهَ حَقَّ تُقاتِه.
(۲) و قال امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) فى کلام له: اِنَّ مَن فارَقَ التَّقوى اُغرِىَ بِاللَّذّاتِ وَ الشَّهَوات وَ وَقَعَ فى تِیهِ السَّیّئاتِ وَ لَزِمَهُ کَثیرُ التَّبِعات.
(۳)
همه
ى برادران و خواهران نمازگزار عزیز را توصیه میکنم و دعوت میکنم به رعایت و حفظ تقواى الهى. این ماه رمضان را که ماه رسیدن به تقوا است و ماهى است که روزه
ى آن وسیله
اى است براى اینکه انسان به وادى تقوا قدم بگذارد، قدر بدانیم؛ خودمان را به این مرحله از دیانت که نامش «تقوا» است، هرچه ممکن است، نزدیک کنیم.
امروز در خطبه
ى اوّل، صحبت من درباره
ى تقوا با اشاره به یک تجربه
ى قرآنىِ بسیار مهم است. فواید تقوا در زندگى انسان زیاد است؛ از جمله
ى این فواید یکى این است که انسانِ باتقوا در لغزشگاه
ها و دست
اندازهاى زندگى میتواند خود را حفظ کند؛ انسان بى
تقوا نمیتواند. اگر انسان بتواند آن روح تقوا را که عبارت است از مراقبت دائم نسبت به خود و توجّه همیشگى در اعمال خود و حتّى افکار خود و فعل و ترکى که به انسان منتسب میشود، داشته باشد که معناى تقوا عبارت است از همین توجّه و دائماً پاییدنِ خود، مراقبت کردن از خود، تن به غفلت ندادن و این روحیه را اگر انسان در خود بتواند به
وجود بیاورد، نتیجه این میشود که انسان در امتحانهاى الهى سالم میماند.
و برادران و خواهران من! امتحان براى همه هست. همه
ى ملّتها وقتى در مقیاس یک ملّت ملاحظه کنیم دچار امتحان میشوند؛ در مقیاس افراد هم که نگاه کنیم، همه
ى افراد دچار امتحان میشوند؛ امتحانها مختلف است، امّا هست. آنجایى که یک لذّتى سر راه انسان پیدا میشود که نَفْس انسان به آن لذّت راغب است و آن خلاف شرع است، اینجا جاى امتحان است؛ آنجایى که یک پولى سرِ راه انسان قرار میگیرد که انسان میتواند آن را به
دست بیاورد امّا خلاف قانون خدا و مقرّرات الهى است، اینجا جاى امتحان است؛ آنجایى که یک سخنى بر زبان انسان جارى میشود که براى شخص انسان فایده دارد امّا سخن، سخن باطلى است، اینجا جاى امتحان است؛ آنجایى که گفتن حرفى لازم است و خدا از انسان میخواهد که آن حرف را بزند امّا گفتن آن حرف خطر و زحمت دارد، اینجا جاى امتحان الهى است.
در مقیاس امّتها و ملّتها که حساب کنیم، وقتى یک ملّتى به ثروت میرسد، به قدرت میرسد، به پیروزى میرسد، به رشد علمى میرسد، اینجا جاى امتحان آن ملّت است. اگر ملّتها بتوانند در اوج قدرتْ خودشان را سالم نگه دارند، از امتحان سرافراز بیرون آمده
اند؛ امّا اگر جمعیّتها و ملّتها آن
وقتى که زحمت از سر آنها کم شد، خدا را فراموش کردند، در امتحان بد از آب در آمده
اند. لذا در سوره
ى کوتاه نصر، قرآن خطاب به پیغمبر میفرماید: بِسمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیمِ * اِذا جاءَ نَصرُ اللهِ وَ الفَتحُ * وَ رَاَیتَ النّاسَ یَدخُلونَ فی دینِ اللهِ اَفواجًا. این آن اوج قدرت یک نبى است که خدا به او فتح بدهد، نصرت بدهد، مردم گروهگروه در دین او وارد بشوند؛ اینجا آنجایى است که انسان باید مواظب خود باشد؛ لذا میفرماید: فَسَبِّح بِحَمدِ رَبِّکَ وَ استَغفِرهُ اِنَّه کانَ تَوّابًا؛
(۴) در همان لحظه
ى پیروزى به یاد خدا باش، خدا را تسبیح کن، خدا را حمد بگو؛ کار تو نیست، کار خدا است؛ به خود نگاه نکن، به قدرت الهى نگاه کن. یک رهبرى حکیمانه و الهى مثل نبىّ اکرم (صلّى
الله
علیه و آله و سلّم) در یک
چنین
جاهایى مواظب است که امّت راه خود را گم نکند؛ تقوا اینجا است که به داد یک ملّت میرسد. اگر ملّتى باتقوا بود، راه پیشرفت را، راه ایمان را، راه بندگى خدا را ادامه خواهد داد. اگر ملّتها تقوا نداشتند، همان چیزى بر سر آنها خواهد آمد که ملّتهاى مقتدر دنیا در جاى
جاى تاریخ به آن دچار شدند: دچار غرور، دچار استکبار، دچار ظلم، دچار بدرفتارى، دچار انحراف، مردم را منحرف کردن، دنیا را خراب کردن و فاسد کردن، آخر هم خودشان سرنگون شدن؛ یک نمونه
اش را در همین سالهاى نزدیک درباره
ى یکى از دو امپراتورى عظیم موجود دنیا مشاهده کردید؛
(۵) این، نتیجه
ى بى
تقوایى است. و همه
ى بى
تقواهاى عالم چه افراد و چه ملّتها یک سقوطى را باید انتظار ببرند؛ این اجتناب
ناپذیر است. سقوط، دنبال بى
تقوایى حتماً هست؛ البتّه قبل از سقوط کامل، انحراف هست، فساد هست، خراب شدن هست.
و حالا آن قطعه از تجربه
ى قرآنى که من اینجا عرض میکنم، مربوط است به اصحاب نوح پیغمبر، مؤمنین به نوح؛ چون مؤمنین به حضرت نوح، واقعاً انسانهاى برگزیده
اى بودند. درباره
ى مؤمنین به نوح، این آیات شریفه
ى سوره
ى هود را بنده مورد دقّت قرار دادم که در سوره
ى هود راجع به ماجراى حضرت نوح طولانى هم صحبت شده است. حضرت نوح ۹۵۰ سال دعوت کرد؛ نتیجه
ى این دعوت و محصول این دعوت بعد از ۹۵۰ سال عبارت بود از یک جمع محدودى: وَما ءامَنَ مَعَه اِلّا قَلیل؛
(۶) یک عدّه
ى محدودى در بین آن مردم جاهل و طغیانگر، به نوح ایمان آوردند. حالا امتحان الهى براى آن قوم کافر نزدیک شده است؛ یعنى قضیّه
ى طوفان. حضرت نوح شروع کرده است به کشتى ساختن در خشکى، که مایه
ى مسخره
ى همه
ى کسانى میشود که به آن نگاه میکنند. کشتى را لب دریا باید بسازند، نه در خشکى و آنجایى که با دریا شاید فرسنگها فاصله داشته باشد. یک کشتى بزرگى که یک جماعتى را میخواهد با خود حمل بکند، چطور میشود این را با فاصله
ى از دریا درست کرد؟ کُلَّما مَرَّ عَلَیهِ مَلَاٌ مِن قَومِه سَخِروا مِنه
(۷) وقتى که از کنار نوح عبور میکردند، مسخره میکردند که ببین! بیچاره در خشکى فرض کنید در میدان بیرون شهر محلّ سکونتش شروع کرده خود و مؤمنین به او و کسانش، یک کشتى عظیمى دارند درست میکنند. این مؤمنینِ نوح کسانى بودند که این مسخره
ها را تحمّل کردند؛ آنها که نمیدانستند کشتى براى چیست و از ماجراى طوفان و آبى که از آسمان و زمین بجوشد، کسى خبر نداشت. ایمان این مؤمنین آن
قدر قوى بود که در مقابل آن مسخرگى
ها تاب آوردند و فشار افکار عمومى قدرتمندان جامعه را علیه خودشان تحمّل کردند. مردمان فرودستى هم بودند: هُم اَراذِلُنا بادِىَ الرَّأى؛
(۸) مردمان طبقه
ى سه و چهار جامعه
ى آن روز شاید محسوب میشدند. حالا شما فکر کنید یک جمعیّت کمى، در مقابل یک جمعیّت زیادى که آن جمعیّت زیاد پول دارند، قدرت دارند، زبان دارند، تبلیغات دارند، این جمعیّتِ کمِ اطرافِ پیغمبر را مسخره میکنند، اهانت میکنند، و اینها تحمّل میکنند؛ این، ایمان قوى میخواهد. این ایمان قوى را اطرافیان نوح، مؤمنین به نوح داشتند. بعد که مسئله
ى کشتى
سازى پیش آمد، باز ایمان اینها بیشتر واضح شد. نیامدند پیش پیغمبرشان فشار بیاورند که آقا این چه کارى است که میکنى؛ در خشکى کشتى میسازى؟ مایه
ى مسخره
ى ما شدى! نه، تحمّل کردند. یک کار عجیب
غریبى را فرض کنید؛ (مثلاً) در یک میدان بزرگى وسط یک شهرى که فرسنگها تا دریا فاصله دارد مثل تهران فرضاً یک نفر شروع کند کشتى ساختن؛ توجیهى ندارد این کار؛ حق دارند کسانى که مسخره میکنند، مسخره کنند. این مؤمنین به نوح، این مسخره
اى را که بجا هم تلقّى میشد، تحمّل کردند؛ این ایمان میخواهد، ایمان قوى میخواهد. بعد هم باران شروع کرد باریدن و آب از زمین جوشیدن. نوح گفت حالا سوار شوید؛ سوار شدند و حیوانات را سوار کردند؛ جورى هم سوار شدند که معلوم است باید سرتاسر دنیا آب گرفته بشود. قُلنَا احمِل فیها مِن کُلٍّ زَوجَینِ اثنَینِ وَ اَهلَکَ؛
(۹) همه
ى موجودات جفت را زَوجَینِ اِثنَین، یعنى یک جفت سوار کشتى کن. پیدا است که حادثه، حادثه
اى است که بنا است به هیچ
چیز دنیا رحم نکند. اینها سوار کشتى شدند، کشتى حرکت کرد، دنیا را آب گرفت، انسانها غرق شدند، حیوانها نابود شدند؛ این جمع برگزیده
ى مؤمن در اطراف حضرت نوح ماندند. امتحان کفّار تمام شد، امّا امتحان مؤمنین هنوز تمام نشده است. یک امتحان همین بود که در دوران ایمان به پیغمبر، در مقابل سختى
ها تحمّل کنند، صبر کنند، مسخره
ها را تحمّل کنند؛ این امتحانِ دوران سختى بود، امتحان دوران شدّت؛ این امتحان را راحت گذراندند.
اى
داد بیداد! گاهى امتحان دوران شدّت راحت
تر است از امتحان دوران رخاء
(۱۰) و رفاه و آسایش. امتحان دوران مقابله
ى مظلومانه
ى با اسرائیلى
هاى غاصبِ غاشمِ
(۱۱) ظالم، امتحان سختى بود؛ یک عدّه
اى از عهده
ى آن امتحان برآمدند. بعد که چند سالى گذشت، به برکت همان مبارزاتى که کرده بودند، یک احترامى پیدا کردند بین مردم، و پولها سرازیر شد، احترامها سرازیر شد، دوران راحتى رسید، دیگر مبارزه
اى نبود، دیگر خطر مرگى نبود، دیگر مسلسل به دوش انداختنى نبود؛ در امتحان دوران رخاء بُریدند؛ چه
جور بریدنى! دیدید فضاحت فروش فلسطین را.
(۱۲) از این
قبیل زیاد داریم. بنده دیده
ام مبارزینى را که دوران شدّتشان را به پاکیزه
ترین وضعى گذراندند، دوران رخائشان دچار کثافت و فساد شدند. گرداب امتحان، بسیار گرداب سختى است. حالا (برای) همین مردمى که آن شدّتها را تحمّل کردند در کنار نوح و در خانه
ى اصلى، دوران رخاء میرسد: قیلَ ینوحُ اهبِط بِسَلمٍ مِنّا وَ بَرَکتٍ عَلَیک. حالا رسیدیم، آب تمام شد؛ دوران گردش کشتى نوح بر روى آبى که طوفان الهى است و غضب الهى است، به پایان رسید؛ بنا است پیاده بشوند در دنیاى سالم دنیایى که دیگر مستکبرین و ملأ
(۱۳) و مترفین
(۱۴) نیستند و حالا زندگى اسلامى و الهى خودشان را شروع کنند. قرآن میفرماید: قیلَ ینوح؛ به نوح گفتیم که «اِهبِط» فرود بیا از کشتى، بِسَلمٍ مِنّا؛ درود ما بر تو یا سلامتى و امنیّت ما براى تو «وَ عَلی اُمَمٍ مِمَّن مَعَک»؛ و براى بعضى از کسانى که با تو هستند. عجبا! این درود الهى، این توجّه و لطف الهى براى مؤمنینى که در آن شرایط از امتحان بیرون آمدند، همگانى نیست؛ عدّه
اى از آنها مشمول سلام الهى هستند. وَ اُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُم ثُمَّ یَمَسُّهُم مِنّا عَذابٌ اَلیم؛
(۱۵) امّا یک عدّه
ى دیگرى، یعنى از همانهایى که با تو بودند ظاهر آیه این است «سَنُمَتِّعُهُم»؛ آنها را اوّل بهره
مند میکنیم؛ بعد به
دنبال آن بهره
ورى، به
دنبال برخوردارى از زندگى راحت، به
دنبال چشیدن مزه
ى امنیّت و رفاه و آسایش، ثُمَّ یَمَسُّهُم مِنّا عَذابٌ اَلیم؛ یک عذاب دردناکى از سوى ما به آنها خواهد رسید. یعنى آنها در امتحان الهى بد عمل خواهند کرد و خواهند بُرید، که این امتحان دوران رخاء است. چه کسى میتواند از این امتحان سربلند در بیاید؟ مردم باتقوا.
در این روایتى که از امیرالمؤمنین الان خواندم، میفرماید که آن
کسى که از تقوا جدا بشود، اُغرِىَ بِاللَّذّاتِ وَ الشَّهَوات؛ لذّتها و شهوتها او را فریب میدهند، اغراء
(۱۶) میکنند، وَ وَقَعَ فى تیهِ السَّیّئات؛ در حیرت و ضلالت و گمراهىِ بدکارگى خواهد افتاد؛ قهراً مى
افتد. وقتى تقوا نبود، وقتى مراقبت از خود نبود، وقتى ما حواسمان جمع نبود نسبت به عمل خودمان، حرف خودمان، معامله
ى خودمان، خدمتى که بر عهده گرفتیم در دستگاه دولتى، وظیفه
اى که بر دوش گرفتیم در میدان انقلاب، رفتارى که بر ما لازم است بر حکم وظیفه
ى اسلامى، لغزشها به سراغ انسان مى
آید. خیال نکنید که لغزش مال یک عدّه
ى مخصوصى است، شهوات مال یک جمع معیّنى است؛ نه آقا، همه
ى انسانها دچار شهوت میشوند؛ شهوتِ بعضى
ها گران است، شهوتِ بعضى ارزان است؛ لذّت بعضى فاخر است، لذّت بعضى ناچیز و کوچک است. لذّت، لذّت است و لذّت حرام، لذّت حرام است، فرق نمیکند؛ بزرگش هم حرام است؛ کوچکش هم حرام است؛ براى آدم بزرگ هم حرام است، براى آدم کوچک هم حرام است. امتحان، امتحان است؛ براى همه
ى قشرها امتحان است؛ البتّه آن
کسى
که توقّع و انتظار بیشترى از او هست یا به
خاطر لباسش، یا به
خاطر مقامش، یا به خاطر ظاهرش، یا به
خاطر حرفهایش مراقبتش لازم
تر و واجب
تر، و انحرافش زشت
تر و دردناک
تر است؛ امّا براى همه هست؛ امتحان، امتحان است. یک ملّت هم امتحان میشود؛ همین
طور که در قضیّه
ى حضرت نوح (بود که) «وَ اُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُم».
یک روایتى دیدم که نبىّ اکرم (صلّى الله
علیه و آله و سلّم) براى امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) شرح میدهد آن نشانه
هاى انحراف در ملّت مسلمان را؛ این
جور میشوند، این
جور میشوند؛ همه
ى تکیه
ها در نهایت و در مآل،
(۱۷) بر روى تقوا است. در همین آیات مربوط به نوح، بعد از این آیه
اى که خواندم، خداى متعال میفرماید: تِلکَ مِن اَنباءِ الغَیبِ نوحیها اِلَیکَ ما کُنتَ تَعلَمُها اَنتَ وَلاقَومُکَ مِن قَبلِ هذا فَاصبِر اِنَّ العاقِبَةَ لِلمُتَّقین؛
(۱۸) عاقبت مال متّقین است؛ فرجام نیک، وابسته
ى به تقوا است. یعنى در قضیّه
ى نوح کأنّه این
جور اشاره میکند آیه که در آنجا هم آنهایى که زمین خوردند، به خاطر بى
تقوایى
شان بود.
و برادران و خواهران عزیز من! براى من و شما که در دوران امنیّت اسلامى زندگى میکنیم، این امتحان، امتحانِ همین امروز است؛ امتحانِ نقد است. یک روزى بود در این مملکت کسى جرئت نمیکرد یک کلمه سخن حق بر زبان بیاورد، باطل بر همه
جا مسلّط بود؛ امروز به فضل پروردگار، به برکت اسلام، سخن حق سخن رایج است؛ تازه آنهایى هم که اهل باطل هستند، امروز فرصت میکنند باطل خودشان را بگویند! نگاه کنید به فضاى جامعه، نگاه کنید به مطبوعات کشور، نگاه کنید به آدمهایى که در خانه
هایشان نشسته
اند، کسى هم با آنها کار ندارد، تماس میگیرند، ارتباط برقرار میکنند با صدها فرسنگ راه، با یک نفرى که ببینند دشمن جمهورى اسلامى است؛ حرفشان را به او میزنند تا او برایشان حرف را پشت بلندگو در دنیا پخش کند؛ حرف باطل است، دارند میگویند، آنها میزنند، کسى هم کارى به کار آنها ندارد؛ خب، بزنند حرف باطل را. وقتى
که فضا، فضاى حق است، حاکمیّت مال حق است، ملّت طرف
دار حقّند، دل ملّت به طرف حق است، حالا یک باطل
گوى یاوه
گویى هم یک چرندى یک گوشه
اى خواست بزند، بزند؛ ما حسّاسیّتى نداریم. براى همه امنیّت هست؛ حتّى براى کسى که با نظام حق و با روال حق سازگار نیست. این کجا، آن روزى که حتّى کسانى که با باطلِ حاکم همراه بودند هم امنیّت نداشتند، کجا؟ حکومت اسلام است، حکومت حق است، فضاى قرآنى است، فضاى نماز است، اَلَّذینَ اِن مَکَّنّهُم فِی الاَرضِ اَقامُوا الصَّلوةَ وَءاتَوُا الزَّکوة
(۱۹) است، فضاى دین است؛ این فضا آنجایى است که امتحان دوران رخاء براى ملّت ما هست. یک روزى همین تهران در ماه رمضان موشک
باران بود و شما روز و شب توى خانه
ى خودتان از دست دشمن متجاوز امنیّت نداشتید؛ امروز آن دشمن به برکت فداکارى جوانهاى این ملّت رزمندگان، شهیدان، جانبازان، آزادگان محکوم شده است به کوته
دستى و سر جاى
خود نشستن؛ امنیّت به شما رسید، امّا لحظه
ى امتحان است؛ مراقب باشید. اى مؤمنینى که در سخت
ترین شرایط سوار کشتى نوح شدید، مواظب باشید از امتحان سربلند بیرون بیایید؛ راهش هم این است که تقوا در خودتان ذخیره کنید. تقوا هم یعنى همین که مواظب رفتار خودتان باشید که خلاف امر خدا و نهى خدا رفتار نکنید؛ همین مراقبت، معناى تقوا است. یک
وقت هم ممکن است از دست انسان خارج بشود، یک گناهى هم سر بزند؛ مهم این است که شما مراقب باشید، بنا داشته باشید که گناه نکنید؛ این آن روحیه
ى تقوا است، روحیه
ى هشیارى است؛ که وقتى شما هشیار خودت بودى، هشیار دشمنت هم هستى؛ وقتى مواظب شیطان درون خودت بودى، مراقب شیطان بیرونى هم خواهى بود. وقتى شیطانِ درون ما نتواند به ما آسیب بزند، شیطان بیرون هم آسان نمیتواند ما را محکوم کند و به ما ضربه وارد بکند. این، آن پیام ماه رمضان است: کُتِبَ عَلَیکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَی الَّذینَ مِن قَبلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقون؛
(۲۰) (روزه) مقدّمه
ى تقوا است و تقوا غایت است.
پروردگارا! به محمّد و آل محمّد دلهاى ما را با تقوا آشنا کن؛ ما را متّقى و پرهیزکار کن؛ ما را از برکات تقوا برخوردار بفرما؛ ما را از برکات ماه رمضان برخوردار بفرما. پروردگارا! قلب ما را نورانى کن؛ ذهن ما را نورانى کن؛ عمل ما را نورانى کن؛ کلام ما را نورانى کن. پروردگارا! به محمّد و آل محمّد قوّت ما را در عمل براى خودت قرار بده. پروردگارا! به محمّد و آل محمّد ما را بندگان شایسته
ى خودت قرار بده. پروردگارا! این ملّت مؤمن، این ملّت مجاهد فىسبیل
الله
، این ملّت امتحان
داده
ى در میدان سختى و بلا را در میدانهاى رخاء هم به فضل و کرم خودت حفظ کن؛ این ملّت را از شرّ شیطان حفظ کن؛ از شرّ دشمنانش حفظ کن؛ شرّ دشمنان او را به خودشان برگردان. پروردگارا! رحمت و مغفرت و رضوان خودت را بر امام بزرگوار ما که گشاینده
ى این راه بود، لحظه
به
لحظه بیشتر فرو بفرست. پروردگارا! به محمّد و آل محمّد شهداى ما را با شهداى صدر اسلام محشور کن. پروردگارا! رزمندگان را، ایثارگران را، جانبازان را، گذشت
کنندگان را، بندگان صالح را، بندگان عالم را، بندگان باتقوا را مشمول فضل و لطف و کرم خودت بگردان. پروردگارا! آنچه گفتیم و شنیدیم، آن را ذخیره
ى آخرت ما قرار بده.
بسم الله الرّحمن الرّحیم * وَ العَصرِ اِنَّ الاِنسانَ لَفی خُسرٍ * اِلَّا الَّذینَ ءامَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحتِ وَ تَواصَوا بِالحَقِّ وَ تَواصَوا بِالصَّبرِ.
(۲۱)
خطبهی دوّم
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله
ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على سیّدنا و نبیّنا ابىالقاسم محمّد و على آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما علىّ امیرالمؤمنین و الصّدّیقة الطّاهرة سیّدة نساء العالمین و الحسن و الحسین سیّدى شباب اهل الجنّة و علىّ
بن
الحسین زین
العابدین و محمّدبن
علىّ باقر علم النّبیّین و جعفربن
محمّد الصّادق و موسى
بن
جعفر الکاظم و علىّ
بن
موسى الرّضا و محمّدبن
على الجواد و علىّ
بن
محمّد الهادى و الحسن
بن
علىّ العسکرى و حجّة
بن
الحسن القائم المهدىّ حججک على عبادک و امنائک فى بلادک و صلّ على ائمّة المسلمین و حماة المستضعفین و هداة المؤمنین و استغفر الله
لى و لکم و اوصیکم بتقوى الله
و نظم امرکم.
اوّلاً لازم میدانم از ملّت بزرگوار ایران، ملّت آگاه، ملّت موقع
شناس، ملّت دشمن
شناس، ملّت قدردان نعمتهاى بزرگ الهى با همه
ى وجود تشکّر کنم به
خاطر نمایش قدرتى که در روز بیستودوّم بهمن در مقابل چشم دشمن و دوست در دنیا نشان دادند. ما که مسائل دنیا را قدرى بیشتر از عامّه
ى مردم میدانیم و اطّلاع داریم، از قضایا و جریانات فهمیدیم که با این حرکت ملّت ایران چه ضربه
اى خورد بر تبلیغاتى که چند ماه بود دشمنان جمهورى اسلامى شروع کرده بودند. وقتى هم شروع میکنند، همه با هم شروع میکنند؛ چون طرفْ یک جبهه است. این خبرگزارى
هاى صهیونیستى و استکبارى همین چهار پنج خبرگزارى معروف که همه
ى آنتن
هاى دنیا، خبرها را و تحلیل
ها را و گزارشها را از آنها میگیرند و چند رادیویى که سالى میلیون
ها خرج میکنند براى اینکه بلکه بتوانند صدایشان را به گوش یک چند نفرى در ایران مثلاً برسانند؛ مترجمها، گوینده
ها مینویسند، استخدام میکنند، خرج فنّى میکنند، خرج تبلیغاتى میکنند، خرج مطلب
نویسى میکنند، سیاست
گذارى میکنند، پولها میدهند که این صدا را برسانند به ایران، شاید یک چند نفرى گوشه
و کنار بالاخره گوش کنند و تحت تأثیر آن حرفها قرار بگیرند؛ اینها از چند ماه پیش شروع کرده بودند یک زمزمه
اى را که البتّه مال تازه هم نیست، همیشه هست؛ منتها هر گاهى یک حمله
اى را شروع میکنند که معنا و مضمون و محصولش این بود که مردم در ایران دیگر با انقلاب و با اسلام سروکارى ندارند؛ مردم دیگر از اسلام بیزار شده
اند؛ ببینید این مسئولین جمهورى اسلامى چقدر بد عمل کرده
اند که مردم دیگر اسلام را هم بوسیدند گذاشتند کنار! در داخل هم بعضى
ها همین حرفها را تکرار میکردند و باز هم میکنند؛ این را هم به شما عرض بکنم. در همین دانشگاه
هاى ما متأسّفانه که این را به جوانهاى مسلمان حزب
اللهى دانشجو عرض میکنم تا بدانند چنین انگیزه
هایى گوشه
و کنار هست. البتّه اکثریّت اساتید خوبند، مؤمنند، طرف
دار رشد و تعالى این ملّتند، طرف
دار انقلاب اسلامى و نظام مقدّس جمهورى اسلامى
اند؛ امّا این
جور هم نیست که هیچ موذى
اى پیدا نشود. در همین دانشگاه
ها کسانى البتّه خیلى معدود هستند که سعى میکنند یک قالب و هیکل فلسفى هم بدهند به این مطلب که بله، از وقتى جمهورى اسلامى آمد سرکار، اسلام ضعیف شد. دیگر دروغ و ترفند از این رسواتر نمیشود.
اوج عظمت اسلام در همه
ى دنیا با پدید آمدن جمهورى اسلامى شده است. و آنها درست بعکس، میخواهند بگویند که جمهورى اسلامى، تشکیل حکومت اسلامى، پدید آمدن مشت کوبنده
ى قرآن و اسلام علیه دشمنان، به ضرر اسلام است؛ خب، اگر این
جور است، پیغمبر هم باید حکومت تشکیل نمیداد، امیرالمؤمنین هم باید حکومت تشکیل نمیداد، خلفاى صدر اسلام هم باید به خانه
هایشان میرفتند؛ حکومت دیگر چرا؟ اگر حکومت اسلامى مضرِّ براى دعوت اسلامى است، پیغمبر چرا این
قدر زحمت کشید، این
همه جنگ کرد، این
قدر آدم کشته شدند؟ ببینید چقدر اینها از اسلام بى
خبرند. حالا یک وقت رادیوى فلان گروه بدنام کریه
المنظر دنیا است یک حرفى میزند، او حالا خب خبر ندارد، یا لااقل در این جمعیّت نیست؛ بعضى
ها همین(جا) در داخل این میهن اسلامى از این حرفهاى بى
معنى بر زبانشان جارى میشود.
به
هر حال ملّتْ بوقت، کارى را که باید بکند، انجام داد. بیست
ودوّم بهمن آنها را متحیّر کرد، ماندند چه بگویند؛ چه بگویند. این خیابانهاى تهرانِ به این عظمتْ پُر از جمعیّت، آن میدان آزادى، آن شهرهاى مختلف، شهرهاى کوچک، شهرهاى بزرگ، شهرهایى که دشمن میخواهد وانمود کند که اینها با نظام مسئله دارند، یکى پس از دیگرى چهره
ى باصلابت مردم این شهرها نشان داده شد. خودشان دیدند، دیگران هم دیدند که ملّت ایران یکپارچه قیام کرد و حرکت کرد. و من به شما عرض کنم، امروز در دنیا یک دولت وجود ندارد چه دولتهاى بزرگى مثل آمریکا و مانند آنها، چه دولتهاى کوچک که بتواند در یک مراسم ملّى و اعتقادى، اینچنین بسیج عظیمى از ملّت خودش بکند، جز نظام جمهورى اسلامى و بس.
برادران و خواهران! نکته
ى دیگرى که وجود دارد، این است که تهاجمى علیه مسلمین در دنیا هست و مسلمین باید بدانند که مورد تهاجم همه
جانبه
اى هستند؛ ولو حالا یک کشورى یک گوشه
اى به خیال خود راحت نشسته است، خیال نکند که قضیّه این
جورى است. تهاجم هست علیه اسلام و مسلمین؛ البتّه نمونه
ى واضحش همین فاجعه
ى عظیم بوسنى و هرزگوین است؛
(۲۲) واقعاً چیز عجیبى است، بى
نظیر است. این صربها و کرواتها و پشت سرشان انگلیسى
ها و بعضى از دولتهاى اروپایى و آمریکا، در فاجعه
آفرینى و قساوت قلب زدند رو دست صهیونیست
هاى غاصب اسرائیل. بنده حالا در این خطبه
ى عربى گفته
ام که آن روز آن فاجعه
هاى صهیونیست
ها در غیبت افکار عمومى دنیا انجام میگرفت، کسى خبر نداشت چه دارد اتّفاق مى
افتد در فلسطین اشغالى؛ امروز در مجلّات آمریکا، مطبوعات آمریکا، مطبوعات اروپا، تلویزیون
هاى اروپا و آمریکا همه
ى قضایا دیده میشود و غرب سنگین
دل
(۲۳) و دولتهاى استکبارىِ ستمگر نشسته
اند و آن ظالم
(۲۴) را اوّل تجهیز کرده
اند، هر کارى که لازم بوده برایش بکنند کرده
اند، میدان به او داده
اند؛ حالا هم نشسته
اند تا آن
کسى که دستش قوى
تر است، سر این ضعیف را گرداگرد ببُرد؛ هر گاهى یک
بار هم یک کلمه حرفى میزنند: فلان کنفرانس تشکیل شد، فلان (اجلاس) تشکیل شد. همه
اش هم حرف مفت. البتّه دولتهاى اسلامى هم خیلى بى
تقصیر نیستند؛ بعضى
هایشان چرا، خوب عمل کردند که ملّت و دولت ایران از همه بهتر عمل کرد بعضى هم بد عمل کردند؛ والّا اگر دولتهاى اسلامى میگفتند ما یک ماه رابطه
مان را با کسانى
که از صربها حمایت بکنند، قطع خواهیم کرد و معامله با آنها نمیکنیم، قضیّه این
جورى نمیشد؛ کوتاهى کردند. به
هر حال حادثه
ى عظیمى است. البتّه به شما عرض بکنم که این حادثه حالا خواهید دید، ان
شاءالله
در آینده همه
ى دنیا خواهند دید به نفع اسلام در اروپا و به ضرر قدرتهاى استکبارى اروپا تمام خواهد شد؛ یعنى طبیعت این حادثه این
جورى است. و این یک مبدأ تحوّلى خواهد شد به فضل الهى براى مسئله
ى اسلام و حالت اسلامى در اروپا. این یک نمونه از آن تهاجم است.
یک نمونه
ى دیگر، فلسطین اشغالى است که جلوى چشم مردم دنیا امروز اسرائیلى
ها غصب کردهاند؛ زندانى میکنند، شکنجه میکنند، محکوم میکنند، تبعید میکنند، بمباران میکنند، دنیا هم هیچ
چیز نمیگوید؛ تازه دنیا به آن مظلومها تشر میزند که چرا میکنید! دنیا که عرض میکنم، یعنى دنیاى استکبار؛ در درجه
ى اوّل آمریکا که از همه شریرتر و خبیث
تر است، بعد هم دنبالش آنهایى که دنبال آمریکا هستند.
و (یک نمونهی دیگر،) آنچه در لبنان انجام میگیرد. لبنانى
ها دارند مبارزه میکنند با دشمن صهیونیست غاصب که هم فلسطین را، هم بخشى از لبنان را غصب کرده است. دنیا به جاى اینکه به آن غاصب بگوید چرا غصب کردى، به این دفاع
کنندگان از خانه
ى خودشان میگوید آقا شما چرا دفاع میکنید! ببینید واقعاً چه نظام نوین پلیدى بر دنیا حاکم است. این نظم نوین جهانى
(۲۵) که میگفتند، همین است؟ یک گردن
کلفتِ زورگویى وارد خانه
ى یک مشت بچّه
ى یتیم میشود، خانه را میگیرد، اثاث را میگیرد، آذوقه را میگیرد، اتاقهاى راحت را میگیرد، اتاق خواب را میگیرد، فضاى خانه را میگیرد، اینها را هم مثلاً در یک انبارى
زندانى میکند، یا یک محدودیّتى برایشان قرار میدهد، تا این بچّه
ها یک وقتى یک فرصتى پیش بیاید و دادى بزنند بگویند چرا، فوراً اخم میکند که شما هم که همه
اش دم از مبارزه میزنید؛ بابا پس صلح کجا رفت؟ چقدر شماها بداخلاقید! ببینید، دنیا الان این
جورى است.
علیه مسلمانها تهاجم میکنند، قتلعام میکنند، قتل
عام
کننده را تشویق میکنند مثل قضیّه
ى کشمیر
(۲۶) یا تاجیکستان
(۲۷) همکارى میکنند براى نابودى اسلام. تا مسلمانها یک
جایى صدا بلند کنند، میگویند اى بابا، شما هم که همیشه دم از مبارزه میزنید، شما هم که همیشه بداخلاقى میکنید! قضیّه اینجورى است.
یک مبارزه
ى خطرناک خشنى را علیه اسلام شروع کردهاند؛ البتّه مبارزهای که با اینکه ده دوازده سال هم هست که بشدّت شروع شده است و (همراه) با برنامه
ریزى، بحمدالله هر چه استکبار در این مبارزه پیش میرود، مشکلاتش بیشتر میشود، کار بر او سخت
تر میشود، ناکامى
اش بیشتر میشود، دولتهاى طرف
دارش متزلزل
تر میشوند؛ این را همه
ى مسلمانان دنیا باید بدانند، شما مردم مسلمان ایران هم باید بدانید. آنجایى در دنیا که اسلام میتواند با قدرت حرف بزند، آنجا ایران اسلامى است؛ این قدرت را قدر بدانید، این عظمت را قدر بدانید، این استقلال را قدر بدانید، این توان اَداء مافى
الضّمیر را که این ملّت دارد و این دولت دارد علیه هر قدرتى از قدرتها که باشد قدر بدانید؛ دیگران از این برخوردار نیستند. ما هم بحمدالله
از این جهت روزبه
روز بهتر شدیم، به فضل الهى روزبه
روز قوى
تر شدیم؛ و دشمن در مقابل اسلام، در این قلّه
ى اقتدارش حسابى درمانده است. ملّت قدر بدانند، دولت قدر بدانند، مسئولین قدر بدانند. از اسلام جدا نشویم، دشمن را فراموش نکنیم.
آن امتحان بیستودوّم بهمن بود که ملّت خوب از عهده برآمد؛ امتحان روز قدس هم در آخر ماه رمضان در پیش است. در (هر) سال یکى دو بار از این
جور تظاهرات عمومى و نمایش قدرت نظام اسلامى بحمدالله
در ایران هست، یکى از یکى بهتر؛ روز قدس را هم در یاد داشته باشید. البتّه راه پایدارى در این میدان این است که با خدا آشتى باشیم تا خداى متعال فضل خود را و رحمت خود را از ما دریغ نکند.
السّلام على ابناء امّتنا الاسلامیّة فى جمیع ارجاء العالم ورحمة الله
و برکاته. ابارک لکم جمیعاً حلول شهر رمضان، الّذى انزل فیه القرءان، هدًى للنّاس وبیّنات من الهدى والفرقان، شهر الصّیام وشهر القیام، وشهر التّوبة والإنابة، وشهر السّموّ إلى المعرفة عن طریق التّوکّل والعمل، وشهر تقویة إرادة الإنسان و شخصیّته. سائلاً الله
سبحانه ان یمنّ علیکم بتوفیق اداء هذه الواجبات، و یرعاکم بعینه الّتى لاتنام.
أیّها المؤمنون و المؤمنات! المسلمون الیوم یتحمّلون مسئولیّة بذّل الجهد فى ساحتین الأولى ساحة بناء النّفس و الکفاح الجادّ ضدّ نفوذ عوامل ثقافة الغرب والاستکبار فى افکار ونفوس المسلمین وجمیع شعوب العالم. الإعلام الغربیّ الاستکباریّ لایفتأً یدین فکرة الجهاد والتّحرّک والمقاومة بین المسلمین الواعین والنّاهضین، مدّعیاً انّ الفصائل الإسلامیّة الواعیة الیقظة لاتنهج طریق السّلام والاستقرار، بل تنحوا دائماً منحى الخصام والعداء. هذه فریةٌ خبیثةٌ خادعة. انّهم هم الّذین یشنّون، منذ امدٍ، هجوماً شاملاً على المسلمین و حملةً ضاریةً مسعورة على کلّ مقدّراتهم. و نرى الیوم الوانا من ذلک متمثّلة بهجوم الغرب على الثّقافة الاسلامیّة هجوماً لایتورّع حتّى عن ارتکاب فضیحة التّحریک لتدوین کتاب کالایات الشّیطانیّة. ولکن حین ینبرى المسلمون للدّفاع عن قیمهم الاسلامیّة السّامیة، وللحفاظ على هویّتهم واصالتهم، ترفع ابواق الاعلام الغربىّ والصّهیونىّ عقیرتها، مولولةً بأنّ المسلمین یهدّدون الامن والاستقرار والتّعایش السّلمى.
من هنا، فانّ اصلاح النّفوس و تهذیبها و نشر الاخلاق والفضیلة والمعنویّة فى الوسط الاسلامىّ هو من واجبات المسلمین الکبرى. بل هو فى الحقیقة ایضاً کفاحٌ شاقّ و جهادٌ مقدّس.
والسّاحة الثّانیة هى ساحة العمل و الواقع. فبعد اقامة الدّولة الاسلامیّة المبارکة فى ایران، وبدء مرحلةٍ جدیدةٍ فى حیاة الامّة الاسلامیّة، وانّکشاف تلک الطّاقة الضّخمة فى الامّة الاسلامیّة، طاقة إقامة نظامٍ سیاسىٍّ منبثقٍ عن عقیدتها؛ بعد ذلک، تصاعدت عملیّات المجابهة والتّامر المعاندة المتعصّبة الاستکباریّة، وخاصّة الامریکیّة، ضدّ الاسلام فى جمیع ارجاء العالم. ومأساة البوسنة و الهرسک نموذجٌ لذلک.
لو انّ حوادث فلسطین فى نصف القرن الماضى قد مرّت فى غیابٍ من الرّأى العام العالمىّ و بمعزل عن مراقبة وسائل الاعلام العالمیّة، فانّ الهجوم الظّالم القاسىّ الوحشىّ الصربىّ والکرواتىّ على المسلمین فى البلقان، یتمّ الیوم أمام الرّأى العامّ العالمىّ و أمام عدسات التّصویر الغربیّة، و على مرأى و مسمع ملایین الغربیّین. ألا أنّ ما فى هذه المذبحة من فظاعة وابعاد، تفوّق بکثیرٍ ما نزل بالمسلمین من قبل من مجازر.
سنّتان، وأمریکا وبریطانیا وبعض البلدان الاوروبیّة الاخرى لم تتّخذ خطوةً سوى دعم الظّالمین والمعتدین والقتلة والمجرمین الصّرب والکرواتیّین، رغم ادّعائها أنّها صاحبة الحقّ، وأنّها حاضرةٌ ومراقبةٌ للسّاحة. هذه المأساة لو تواصلت بهذا الشّکل، ولم
یهبّ المسلمون لإنقاذ إخوانهم فى البوسنة، فإنّ هذا المصیر نفسه ینتظر، دون شکّ، کلّ المناطق المسلمة فى اوروبا. أینما تجد مجزرةً للمسلمین تجد حضوراً مباشراً من الاستکبار، أو تحریکاً و تشجیعاً منه، أو سکوتاً ذا معناً واضح یعبّر أجلى تعبیر عن التّشجیع، مثل السّکوت أمام مجازر المسلمین فى تاجیکستان و کشمیر.
المسلمون أمام هذا الوضع یتحمّلون مسئولیّاتٍ جساماً. الرّأى العام یستطیع أن یلعب کثیراً من الدّور. الضّغط على الحکومات والاعلام الفاعل ضدّ مرتکبى هذه الجرائم یشکّل جزءً من هذا الجهاد العملیّ. إتّخاذ موقفٍ واضح من قبل الحکومات والشّعوب ضدّ عوامل الظّلم الّذى یحلّ بالمسلمین، خاصّةً فى اوروبا وفلسطین ولبنان، هو لونٌ من الوان هذا الجهاد. إدانة العاملین على بیع فلسطین للعدوّ الصّهیونىّ هو ایضاً بعدٌ من ابعاد هذا الکفاح. الدّفاع عن المسلمین العاملین و عن المؤسّسات الاسلامیّة المقتدرة، و على رأسها الدّولة الاسلامیّة المبارکة الکبرى فى إیران، هو ایضاً ممّا یتحمّله المسلمون من مسئولیّة على ساحة الجهاد العملی.
أیّها الإخوة والأخوات! انّه شهر رمضان، وشهر بدر وحنین وفتح مکّة، شهر الجهاد فى ساحة الذّات وخارجها. فتوجّهوا إلى الله
بقلوبٍ خاشعة. وتضرّعوا الیه. واطلبوا منه سبحانه التّوفیق. وتوکّلوا علیه. واسئلوه المعرفة. واعملوا على تقویة عزمکم وارادتکم. واستشعروا اهداف الاسلام الکبرى بارواحکم وافکارکم وقلوبکم. قال الله
سبحانه وقوله الحقّ و وعده الصّدق: «وَسئلُوا اللهَ مِن فَضلِه اِنَّ اللهَ کانَ بِکُلِّ شَیءٍ عَلیمًا».
(۲۸) وقال سبحانه: «وَ اِذا سَاَلَکَ عِبادى عَنّی فَاِنّى قَریبٌ اُجیبُ دَعوَةَ الدّاعِ اِذا دَعانِ فَلیَستَجیبوا لی وَ لیُؤمِنوا بی لَعَلَّهُم یَرشُدون».
(۲۹) و اتّقوا الله
حقّ تقاته. و أستغفر الله
لى و لکم.
(۳۰)
بسم الله الرّحمن الرّحیم* قُل هُوَ اللهُ اَحَدٌ * اَّللهُ الصَّمَدُ * لَم یَلِد وَلَم یولَد * وَ لَم یَکُن لَه کُفُوًا اَحَدٌ.
(۳۱)
والسّلام علیکم و رحمةالله