در آستانهی ماه محرّم
بسم الله الرّحمن الرّحیم
اوّلاً لازم میدانم که تشکّر کنم از آقایان محترم، علماى محترم و وعّاظ و گویندگان و فضلاى گرامى حاضر در جلسه، بخصوص آقایانى که از خارج تهران و راه
هاى نسبتاً دور تشریف آورده
اید. و در آستانه
ى ماه مبارک رمضان، دیدار شما جمع علماى محترم و روحانیّون و مظاهر دین و تقوا و توجّه به خدا و علم دین بخصوص که در بین جمع حاضر، بعضى از برجستگان علماى محترم تهران هم تشریف دارید براى بنده یک حُسن مطلعى از جهت این ایّام مبارک و هم ایّام مبارک ماه رمضان است. دهه
ى فجر براى ملّت ما دهه
ى عزیزى است. شاید هنوز باشند کسانى که به
خاطر بودن در خود قضیّه، اهمّیّت آن را درک نمیکنند. انسان وقتى وارد یک قضیّه است، عظمت آن را و ابعاد آن را بدرستى احساس نمیکند. از بیرون، از دور، از فراز موانع تاریخ و حتّى از مرزهاى دور جغرافیایى، بهتر میشود عظمت این ایّام را و این حادثه
اى را که در این ایّام اتّفاق افتاد، فهمید.
یک جایى را در دنیا، غرب و بخصوص رژیم مستکبر آمریکا انتخاب کند به
عنوان پایگاهى جهت مقاصد خود و پیشرفت فرهنگ فاسد غربى و ضدّیّت با اسلام و ضدّیّت با هر چه در خدمت افکار نو و افکار اسلامى و انقلابى است، و حکومت آنجا را به همین منظور تقویت کند و آنجا را خانه
ى امن خود به
حساب بیاورد و منابع آنجا را متعلّق به خود بداند، بازارهاى آنجا را مِلک طِلق خود بداند، بر ارتش آن حاکمیّت کند، بر شئون ادارى و سیاسى آن نهایت اقتدار و سلطه را به خرج بدهد، و آن را یک پایگاهى قرار بدهد براى اِشراف بر بقیّه
ى کشورها در این منطقه و پول خرج کند و سلاح بریزد، آن
وقت درست در همین نقطه، یک طوفان عظیمى به
وجود بیاید که بناى همه
ى آن خواستها و بلندپروازى
ها و نقشه
هاى خائنانه را به هم بریزد و یک انقلابى رخ بدهد که اسلام را و به
طور کلّى معنویّت را در همه
ى دنیا، دومرتبه رواج بدهد. انقلاب ما نهفقط مسلمانها را به فکر اسلام انداخت، [بلکه] براى مسیحیّت هم خوب شد. کشورهایى که سالهاى متمادى از دین خودشان که مسیحیّت بود، دور افتاده بودند، به
طرف معنویّت و دین برگشتند؛ و همین مقدّمه
اى شد براى فروریزى امپراتورى شرق و بناى حکومت مارکسیستى در دنیا. این حادثه چقدر عجیب است و چه ابعاد عظیمى دارد! درست همان جایى را که دشمن براى خود مَکمن
(۱) قرار داده است، خداى متعال آنجا را مأمن دین و محلّ بالندگى نهال انقلاب دینى قرار بدهد؛ ببینید این قضیّه چقدر عظیم است! تهرانِ دوران حکومتِ وابسته و فاسد کجا، تهران دوران اسلام کجا؟ ایرانِ مزرعه
ى رشد ارزشهاى فاسد غربى کجا، و تهران بوستان بالندگى گلها و میوه
هاى ارزشهاى اسلامى کجا؟ و آن
وقت آن مردى که بعد از اولیاى خدا، ما کسى را در انسانهاى معمولى، به عظمت او، به قدرت او و به تجلّى صفات الهى در وجود او نمى
شناسیم، از تبعیدگاه خود، با آن عظمت وارد کشور بشود و لدى
الورود،
(۲) با دستى که از آستین قدرت الهى بیرون آمده است، حکومت اسلامى را در دنیاى دورافتاده
ى از ارزشهاى معنوى پایه
گذارى کند. این حوادث، در همین جلوى چشم ما اتّفاق افتاد.
ما امام را از نزدیک دیدیم، انقلاب را از نزدیک دیدیم امّا میخواهم عرض کنم که اکثر ما خود من یکى از آنها عظمت پدیده
ى امام را و پدیده
ى انقلاب را حس نکردیم؛ خیلى عظمت دارد. بنده یک وقتى به امام عرض کردم که اگر کسى شبیه شما در تاریخ بود، مثلاً در دویست سال پیش یا سیصد سال پیش، یک نشانه
اى از او میماند یک دستخطّى، یک کلمه امضائى، یک تکّه از لباس او، از پارچه
ى او و امروز بعد از دویست سال به دست ما میرسید، آن را در موزه
ها میگذاشتیم و به آن تبرّک میجستیم؛ حالا شما با وجود خودتان و با همه
ى حقیقتتان در مقابل ما هستید؛ ما چطور میتوانیم عظمت شما را درک کنیم و حس کنیم؟ و این یک واقعیّتى است. باید این حقیقت را در دلهایمان و در فضاى زندگى
مان، که امروز کشور ایران است، و در همه
ى دنیا بخصوص دنیاى اسلامى که کم
وبیش فضاى گسترش این حقیقت است، هر چه زنده
تر و ملموس
تر کنیم.
و ماه رمضان هم از یک جنبه
ى دیگرى درخور یک توجّه اکیدى است که من نسبت به این قضیّه چند کلمه
اى میخواهم عرض بکنم؛ اگرچه این مطالب براى شما تازه نیست؛ حرفهایى است که خود شما آنها را به مردم میگویید و براى شما روشن است امّا تذکّرتاً براى هر کسى که بشنود، عرض میشود.
آقایان محترم! ماه رمضان در هر سالى، قطعه
اى از بهشت است که خدا در جهنّم سوزان دنیاى مادّى ما، این قطعه
ى بهشتى را وارد میکند و به ما فرصت میدهد که خودمان را بر سر سفره
ى الهى در این ماه وارد بهشت کنیم. بعضى همان سى روز را وارد بهشت میشوند، بعضى به برکت آن سى روز همه
ى سال را، بعضى همه
ى عمر را، بعضى هم از کنار آن غافل عبور میکنند که مایه
ى تأسّف و خسران است؛ خودشان که هیچ، هر کسى که ببیند این موجود انسانى، با اینهمه استعداد و توانایى عروج و تکامل، از یک چنین سفره
ى باعظمتى در مقابل چشم خود استفاده نکند، حق دارد که متأسّف بشود. این ماه رمضان است، ماه ضیافت
الله
است، ماه لیلة
القدر است. از بس اینها را ما تکرار کرده
ایم و شنیده
ایم و گفته
ایم، برایمان عادّى شده است. آن انسانى به کمال راه پیدا میکند که از بین همین چیزهاى تکرارى و معتاد،
(۳) حقایق را پیدا کند. علم مادّى هم همین
جور است. همه، در مدّت عمر، میدیدند که سیب وقتى از درخت جدا میشود، به
طرف زمین مى
آید؛ دیگر از این کار عادّى
تر چیزى در دنیا هست؟ [امّا] یک نفر متوجّه شد که عجب، این یک پدیده
اى است، خب چرا سیب پایین مى
آید، چرا از درخت که مى
افتد بالا نمیرود؛ آن
وقت نیروى جاذبه کشف شد و یک باب جدیدى در دانش بشرى باز شد. همه
ى این چیزهاى عادّى زندگى ما از این
قبیل است. قرآن را ملاحظه کنید: اَفَلا یَنظُرونَ اِلَی الاِبِلِ کَیفَ خُلِقَت؛
(۴) دیگر از شتر براى عرب شترسوار، چیزى عادّى
تر؟ انسان را متوجّه میکند به آن اِبِل.
ما باید به این پدیده
هاى الهى که دُوروبَر ما هست توجّه کنیم، که یکى همین ماه رمضان است؛ این ضیافت
الله
چیز کمى نیست. دائماً شنیده
ایم ضیافت
الله
. میهمانى است؛ آن هم میهمانى
اى که میزبان آن خداى عظیمِ علیمِ کریمِ قدیر است که همه
ى شَراشِر
(۵) آفرینش در قبضه
ى قدرت او است؛ فَهىَ بِاِرادَتِکَ دونَ اَمرِکَ مُؤتَمِرَة.
(۶) این ضیافت الهى است. از این هم که ما دعوت شده
ایم دُعیتُم فِیهِ اِلىٰ ضِیافَةِ الله
(۷) باید استفاده کرد. استفاده
ى از این به چیست؟ به همین چیزهایى که در اختیار ما گذاشته
اند؛ همین روزه، همین نماز، همین نوافل، همین دعا، همین ذکر، همین توجّه، همین خشوع، همین تضرّع. اگر وارد این میدان بشویم و ما معمّمین سعى کنیم مخاطبین خودمان را هم وارد این میدان کنیم، کشور ایران تبدیل خواهد شد به یک منطقه
ى بهشتى، دنیا و آخرت درست خواهد شد؛ وَلَو اَنَّ اَهلَ القُریًّ ءامَنوا وَ اتَّقَوا لَفَتَحنا عَلَیهِم بَرَکتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الاَرض.
(۸) اینها وعده
ى الهى است، اینها مبالغه و اغراق
گویى که نیست. خداى متعال برکات زمین و آسمان را بر روى مردمِ باتقوا باز خواهد کرد، مفتوح خواهد کرد. تقوا هم به همین است. از بزرگ
ترین اهداف یا شاید بشود به یک معنا گفت تمام
الهدف روزه
ى ماه رمضان تقوا است؛ لَعَلَّکُم تَتَّقُون؛
(۹) و این دست ما است. هر کدام از مردم دیگر، خودشان باید خودشان را اصلاح کنند، و البتّه اگر بتوانند دیگران را؛ این مخصوص معمّمین نیست لکن علما و روحانیّون و خطبا و وعّاظ و مانند اینها آمادگى دارند؛ خداى متعال به آنها این بیان را، این امکان را و این ذهن را [داده است]، این موقعیّت اجتماعى را [هم] این لباس داده است به ما؛ بایستى از این استفاده کنیم. این، ماهِ رمضان است. و از جمله
ى چیزهایى که در این ماه رمضان عادّى است، این عبارت صریح خداى متعال است که «لَیلَةُ القَدرِ خَیرٌ مِن اَلفِ شَهرٍ * تَنَزَّلُ المَلئِکَةُ وَ الرّوحُ فیها بِاِذنِ رَبِّهِم مِن کُلِّ اَمر * سَلمٌ هِیَ حَتّی مَطلَعِ الفَجر»؛
(۱۰) یک شب تا صبح، مظهر سلام الهى است؛ همان «سَلمٌ قَولًا مِن رَبٍّ رَحیم»
(۱۱) که مخصوص مؤمنین، مخصوص اهل بهشت و مخصوص بندگان خالص خدا است؛ این در اختیار ما است و [باید] استفاده کنیم. این، آن کلمه
اى است که در باب ماه رمضان من میخواهم عرض بکنم؛ این، کلید اصلاح همه
ى امور است و [اصلاح امور] از اینجا شروع میشود؛ کمااینکه اصل انقلاب از اینجا شروع شد؛ از مسجد و دین و تقوا. اگر به امام بزرگوار نگاه کنید، بیشتر معلوم میشود که آن پایه و قاعده
ى اصلى این حرکت عظیم تقوا بود؛ خب امام مظهر تقوا و توجّه و معرفت و عمل براى خدا و اخلاص بود. اگر این نبود، نمیشد؛ اگر امام آن
قدر خوب نبود، آنقدر اهل معنا و معرفت نبود، این کار به اینجا نمیرسید. این، مقدّمه است براى اصلاح.
یک مشکلى که در تحلیل، انسان احساس میکند روحانیّون در نظام جمهورى اسلامى دارند البتّه ما مشکلات زیادى داریم این است که حکومت پهلوى پنجاه سال علیه روحانیّون در این مملکت تبلیغ کرد؛ البتّه مخصوص حکومت پهلوى هم نبود؛ اینها بدترینش را کردند، فظیع
ترینش
(۱۲) را کردند، وَالّا کسى اگر به تاریخ این قرن اخیر و حول
و حوش قرن اخیر مراجعه کند، خواهد فهمید که مبارزه
ى با روحانیّت از زمان ناصرالدّین شاه شروع شد، از دوران قاجار شروع شد. وقتى دیدند که روحانیّون با امتیازات مخالفت میکنند، با امتیاز رویتر
(۱۳) مخالفت میکنند، با امتیاز تنباکو
(۱۴) مخالفت میکنند، با فسق و فجور روزافزون و استبداد دستگاه قاجار بخصوص ناصرالدّین شاه مبارزه میکنند، با ورود بى قید و شرط اروپایى
ها به کشور ایران مبارزه میکنند، هم خودشان فهمیدند و هم اروپایى
ها به اینها فهماندند که اگر بخواهید راحت زندگى کنید، باید این طبقه را از میان بردارید. خب نمیشد که از میان بردارند، نمیشد که اینهمه نفوس را که روحانیّون و علما بودند قلعوقمع کنند. البتّه چرا، گاهى کم
وبیش در گوشه
و کنار [کارهایى] میکردند؛ کمااینکه مرحوم نورى،
(۱۵) مرحوم سیّدعبدالله
بهبهانى و بسیارى از بزرگان دیگر را همین
طور در گوشه
و کنار نابود کردند و از بین بردند. امروز هم مى
بینید که درصددند روحانیّون مؤثّر و مفید براى کشور را و براى اسلام و مسلمین را حذف جسمانى بکنند؛ آخرینش همین حادثه
اى است که در روز دوازدهم، در مرقد امام، میخواستند به
وجود بیاورند و یک شخصیّت برجسته
ى مفید فدائى براى اسلام و مسلمین و نظام جمهورى اسلامى را از ملّت مسلمان بگیرند.
(۱۶) این مردى که جوانى خودش را در این راه گذاشت، عمر خودش را گذاشت؛ تا آنجایى که ما دیده
ایم و فهمیده
ایم و شناخته
ایم و کسانى هم که بوده
اند ایشان را این رئیس
جمهور محبوب ما را مى
شناسند، همه این را تصدیق میکنند. بحمدالله
دست شکسته
ى شیطانها در بسیارى از موارد ناکام ماند، از جمله در این مورد؛ و ان
شاءالله
همیشه در موارد خیانتها و خدعه
هایشان، ناکام خواهد ماند. وقتى جسماً نشد آنها را حذف کنند و از صحنه خارج کنند، شروع میکنند از طرق دیگر؛ و تبلیغات براى آنها بهترین راه است. علیه علما تبلیغات کردند؛ انواع و اقسام تبلیغات. ماها گوشه
ى مدارس مشغول درس و بحث بودیم، به کسى هم کارى نداشتیم و نمیفهمیدیم که همه
ى دنیاى استکبار، به یک معنا، بسیج شده است براى اینکه این بساط را و این روحانیّت را و این دستگاه علم دین را و علماى دین را بکلّى از بین ببرد؛ با تبلیغات از بین ببرند.
خیال نکنید اینها موفّق نشدند. خیلى کار کردند؛ در پنجاه سالِ دوران پهلوى [هر] دو پهلوى؛ چه رضاخان و چه پسر رضاخان تبلیغات فراوانى علیه روحانیّون کردند؛ نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که توانستند یک قشرى را البتّه توده
ى مردم، عامّه
ى مردم و اکثریّت مردم، باز هم نسبت به علما علاقه دارند، ارادت دارند، جامعه
ى علمىِ مذهبى را از اعماق قلب دوست دارند و به آنها عاطفاً و فکراً وابستگى دارند نسبت به روحانیّون بدبین کنند. علماى دینى و طلّابى که همه
ى عمرشان را در علم گذرانده
اند و جز به علم دین به چیز دیگرى فکر نکرده
اند، واقعاً شاید این را باور نکنند که تبلیغات در بین عدّه
اى از قشرهاى متجدّد در دوران رژیم پهلوى این بود که روحانیّون اصلاً سواد ندارند! اینها اصلاً اهل علم نیستند، هیچ علمى را اینها بلد نیستند! حالا این را عرض کردم که اهل علم ما باور نمیکنند، چون همه
ى عمرشان را در علم گذرانده
اند؛ میگویند مگر ممکن است کسى این
جور اشتباه
کارى کند؟ بله آقا! ممکن است؛ کردند این کار را.
از همان بقایاى نسل پرورش
یافته
ى دوران رضاخان که دل سنگى داشتند و تحت تأثیر حقایق آشکارشده
ى بعد از جمهورى اسلامى قرار نگرفتند، هنوز عدّه
اى هستند که با نظام جمهورى اسلامى بدند، براى خاطر اینکه در رأس این نظام یک روحانى است؛ وَالّا مى
بینند که این نظام، نظام عادلانه
اى است، مى
بینند که این نظام از فساد دور است. امروز کدام کشور در دنیا وجود دارد این را ما تحدّى
[۱۷] میکنیم که مسئولین آن کشور در بالاترین سطوح، اینهمه نسبت به زخارف
[۱۸] دنیا و تعیّش
[۱۹] دنیا و لذّات مادّى، بى
اعتنا باشند، آنچنان
که در جمهورى اسلامى، به فضل پروردگار و به لطف الهى وجود دارد؟ این جز به اراده
ى الهى نیست؛ ماها در این مورد کاره
اى نیستیم؛ هر چه هست، از خداى متعال و از اراده
ى ذات مقدّس ربوبى است، ما عجز محضیم. نه اینکه ما کارى کردیم؛ نه، «ما»یى وجود ندارد؛ هر چه هست، او است؛ اراده
ى او است، قدرت او و خواست او است که دلها را نرم میکند و جانها را متمایل به حقایق میکند و نور معنویّت را به بعضى از دلها میتاباند و کسانى را به عبودیّت خداى متعال مبتهج
[۲۰] میکند که دیگر هیچ چیزى در دنیا، براى آنها لذّت بنده
ى خدا بودن را ندارد. اینها را مى
بینند، پارسایى
ها را مى
بینند، عدالت
طلبى
ها را مى
بینند، ظلم
ستیزى
ها را مى
بینند، مردم
گرایى
ها را مى
بینند، اُنس با مردم و از مردم بودن مسئولین جمهورى اسلامى را مى
بینند، در عین
حال دشمنند! چرا دشمنند؟ براى اینکه پنجاه سال علیه روحانیّت در این مملکت، تبلیغات شده است. یک قزّاق قلدر بى
سواد بى
معرفت وابسته
ى فاسدِ معتادِ بدبختى، خودش و پسرش آمدند و پنجاه سال بر این مملکت حکومت کردند، آن آقایانى [هم] که خودشان را، به
اصطلاح منوّر هم میدانند، تا کمر در مقابل آن بى
سوادهاى بى
معرفتِ بى
دین و بى
انسانیّت واقعاً سلسله
ى پهلوى هیچ چیز نداشتند؛ باز گذشتگان گاهى یک چیزکى در وجودشان از علم و معرفت و فهم و عقلانیّت و مانند اینها وجود داشت [امّا] اینها که بیچاره
ها پدر و پسر بکلّى برّانى
[۲۱] بودند از همه
چیز خضوع کردند و تسلیم شدند امّا نظام جمهورى اسلامى را که بر مبناى معرفت و علم و بر مبناى تقوا و توجّه به خدا است، قبول نمىکنند! براى چه؟ براى خاطر تبلیغاتى که علیه روحانیّت شده است.
آقایان! من این را از این
جهت به شما آقایان علما عرض میکنم که این جزو مشکلات کار شما است؛ در راه خدا باید این مشکل را تحمّل کنید. حالا همه یا اکثر شما آقایان صرفاً به کارهاى روحانى مشغول هستید، عالِم دینى هستید، امام جماعت هستید، مدرّس هستید، واعظ هستید، مشغول تبلیغ دین هستید؛ کارى به کار اداره
ى کشور هم ندارید امّا در عین
حال روحانى هستید و زیر ذرّه
بین چشم بدبینِ دشمن و دل بدخواه دشمن هستید. با توجّه به این، روحانیّت بایستى اعمال خودش را مورد مراقبت شدید قرار بدهد؛ در گفتار، در کردار، در مشى شخصى، در مشى خانوادگى، فرزندان، کسان؛ البتّه آن مقدارى که تحت اراده و اقتدار انسان است؛ لایُکَلِّفُ اللهُ نَفسًا اِلّا وُسعَها.
(۲۲) ممکن است کسى با کسى نسبت داشته باشد، خود را به او منسوب هم بکند، تحت نفوذ او هم نباشد، ...... براى او مایه
ى دردسر هم بشود. اینکه دست کسى نیست؛ [امّا] در آن حدّ «قوِّا اَنفُسَکُم وَاَهلیکُم»
(۲۳) که خداى متعال، در قرآن، به
وسیله
ى پیغمبر خطاب به مؤمنین میفرماید، باید رعایت بشود. عمده
ى تبلیغ بایستى در جهت خاضع کردن دلها در مقابل اراده
ى الهى و تسلیم در مقابل خداى متعال باشد؛ این مهم
ترین کار است. تسلیم در مقابل خداى متعال، مقدّمه
ى همه
ى خیرات و برکات است؛ این که باشد، آن
وقت دلى که آگاه از حوادث جارى دنیا باشد، تکلیف را براى صاحب خود معیّن میکند.
امروز در دنیا اهل کفر و نفاق و استکبار و ظلم و مانند اینها، دست
به
دست هم داده
اند تا خود را از آسیب حملات موج ایمان و تقوا که بحمدالله
در دنیا به
وجود آمده است، نجات بدهند. کفر و نفاق و ظلم و طغیان، امروز احساس وحشت میکند؛ چرا؟ چون ایمان سر بلند کرده است. اینکه مى
بینید نسبت به مسلمانها در اقطار
(۲۴) عالم سخت
گیرى میشود در فلسطین، در بوسنى،
(۲۵) در لبنان،
(۲۶) در الجزایر،
(۲۷) در کشمیر
(۲۸) و نظام اسلامى که نظام جمهورى اسلامى است مورد بغض شدید دشمنان اسلام است، براى این است که ظلم و طغیان، از بیدارى ایمان بشدّت خائف و ترسناک است و از خود عکس
العمل نشان میدهد. و راه این است که بندگان خدا، این ملّت بزرگ و عزیز ایران، این کسانى که نعمت الهى و لطف الهى را در زندگى خود بارها تجربه کرده
اند، این ملّتى که امام را دیدند، این ملّتى که دوران انقلاب را دیدند، این ملّتى که دوران هشت
ساله
ى جنگ را دیدند، این ملّتى که حوادث اعجاب
انگیز و معجزآساى بعد از جنگ را دیدند، ببینند بعد از جنگ تا امروز از سال ۶۸ تا امروز، چهار سال و خرده
اى چه حوادث عظیمى در دنیا به
وجود آمده است، چه کشورهایى رفتند، چه کشورهایى به
وجود آمدند، چه دولتهایى نابود شدند، چه شخصیّت
هاى نامدارى از بین رفتند و چگونه اتّحادها علیه اسلام در هم شکست. آن حمله
ى عراق به کویت،
(۲۹) آن حوادث گوناگون در منطقه
ى خلیج فارس،
(۳۰) آن حوادث در اروپا،
(۳۱) آن حوادث در آسیا،
(۳۲) همه
ى اینها بعد از پایان جنگ ما تا امروز و در همین چند سال اتّفاق افتاده است؛ همه در جهت قدرت
نمایى ذات مقدّس پروردگار و حاکى از این است که خداى متعال برکاتش را بر مردم مؤمن، على
رغم ظلم و طغیان و کفر، روزبه
روز دارد زیاد میکند. اینها را کسى که دل دارد، کسى که ایمان دارد، کسى که دلش به یاد خدا زنده است، خوب میفهمد.
دلهاى مردم را به یاد خدا زنده کنید؛ ذکرالله
را در فضاى جامعه زیاد کنید؛ ماه رمضان را ماه دعا و تضرّع و الحاح
(۳۳) و تعبّد در مقابل پروردگار قرار بدهید. از خودمان هم باید شروع کنیم؛ اوّل از خودمان شروع کنیم تا در مردم اثر ببخشد. و آنگاه، در این فضاى معنوى است که حرکت و مجاهدت و استقامت و معرفت و قدردانى از نِعَم الهى، بر ملّت جمهورى اسلامى ایران و کشور عزیز ایران آشکار خواهد شد.
امیدواریم که ادعیه
ى زاکیه
ى ولىّ
عصر (ارواحنا فداه و عجّل الله
تعالى فرجه الشّریف) در این ایّام و در ماه مبارک رمضان، شامل حال همه
ى شما و شامل حال ملّت عزیز ایران باشد و ان
شاءالله
ضعف و تلاشىِ
(۳۴) قدرتهاى مستکبر را به چشم ببینید و روزبه
روز ان
شاءالله
پایه
هاى جمهورى اسلامى و ریشه
هاى آن مستحکم
تر و قوى
تر و پایدارتر بشود.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته