Khamenei.ir

1372/11/17

بیانات در دیدار جمعی از روحانیون

 بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌

 اوّلاً لازم میدانم از آقایان محترم، علمای محترم و وعّاظ و گویندگان و فضلای گرامىِ حاضر در جلسه؛ بخصوص آقایانی که از خارجِ تهران و راههای نسبتاً دور تشریف آورده‌اند تشکّر میکنم.

 دیدار شما جمع علمای محترم و روحانیون و مظاهر دین و تقوا و توجّه به خدا و علمِ دین - بخصوص که در بین جمع حاضر، بعضی از برجستگان علمای محترم تهران هم تشریف دارند - در آستانه ماه مبارک رمضان، برای بنده حُسنِ مَطلعی، هم از جهت ایام مبارک دهه فجر و هم ایام مبارک ماه رمضان است.

 اوّلاً دهه فجر، برای ملت ما دهه عزیزی است. شاید هنوز کسانی باشند که به خاطر بودن در خود قضیه، اهمیت آن را درک نمیکنند. انسان وقتی داخل یک قضیه است، عظمت و ابعاد آن را به درستی احساس نمیکند. از بیرون، از دور، از فراز موانع تاریخ و حتّی از مرزهای دورِ جغرافیایی، بهتر میشود عظمت این حادثه‌ای را که در این ایام اتّفاق افتاد، فهمید. این‌که غرب و بخصوص رژیم مستکبر امریکا، جایی را در دنیا به عنوان پایگاهی جهت مقاصد خود و پیشرفت فرهنگ فاسد غربی و ضدیّت با اسلام و هر چه که در خدمت افکار نو و اسلامی و انقلابی است، انتخاب کند و حکومت آن‌جا را به همین منظور تقویت نماید و آن‌جا را خانه امن خود به حساب آورد و منابع آن‌جا را متعلّق به خود بداند؛ بازارهای آن‌جا را ملک طلق خود بداند؛ بر ارتش آن حکومت کند؛ بر شؤون اداری و سیاسی آن، نهایت اقتدار و سلطه را به خرج دهد، و آن را پایگاهی براىِ اشراف بر بقیه کشورها در این منطقه قرار دهد، و پول خرج کند و سلاح بریزد؛ آن وقت، درست در همین نقطه، یک توفان عظیم به وجود آید که بنای همه آن خواستها و بلندپروازیها و نقشه‌های خائنانه را به هم ریزد و انقلابی رخ دهد که اسلام را، و به طور کلّی معنویت را در همه دنیا، دو مرتبه رواج دهد، موضوع عجیبی است.

 انقلاب ما، نه فقط مسلمانان را به فکرِ اسلام انداخت، بلکه برای مسیحیت هم خوب شد. کشورهایی که سالهای متمادی از دین خودشان که مسیحیت بود، دور افتاده بودند، به طرف معنویت و دین برگشتند. همین، مقدّمه‌ای برای فروریزی امپراتوری شرق و بنای حکومت مارکسیستی در دنیا شد. این حادثه چقدر عجیب است و چه ابعاد عظیمی دارد! درست همان جایی را که دشمن برای خود مکمن قرار داده است، خدای متعال مأمن دین و محل بالندگی نهال انقلاب دینی قرار دهد. ببینید این قضیه چقدر عظیم است! تهرانِ دوران حکومت وابسته و فاسد کجا و تهرانِ دوران اسلام کجا!؟ مزرعه رشد ارزشهای فاسد غربی کجا و بوستان بالندگی گلها و میوه‌های ارزشهای اسلامی کجا!؟ آن وقت آن مردی که بعد از اولیای خدا، کسی را در انسانهای معمولی به عظمت او، به قدرت او، به تجلّی صفات الهی در وجود او نمیشناسیم، با آن عظمت از تبعیدگاه خود وارد کشور شود و به محض ورود، با دستی که از آستین قدرت الهی بیرون آمده است، حکومت اسلامی را در دنیای دورافتاده از ارزشهای معنوی، پایه‌گذاری کند! این حوادث جلوِ چشم ما اتّفاق افتاد. ما امام و انقلاب را از نزدیک دیدیم. اما میخواهم عرض کنم: اکثر ما - خود من یکی از آنها - عظمت این پدیده، یعنی پدیده امام و انقلاب را حس نکردیم. خیلی عظمت دارد! بنده یک وقت به امام عرض کردم: اگر کسی شبیه شما دویست، سیصد سال پیش در تاریخ بود و نشانه‌ای از او میماند - یک دستخط، یک کلمه امضا، یک تکّه از پارچه لباس - و امروز به دست ما میرسید، آن را در موزه‌ها میگذاشتیم و به آن تبرّک میجستیم. حالا شما با وجود خودتان و با همه حقیقتتان، در مقابل ما هستید. ما چطور میتوانیم عظمت شما را درک و حس کنیم؟ این یک واقعیت است. باید گسترش این حقیقت در دلها و فضای زندگی ما و در همه دنیا و بخصوص دنیای اسلامی، هر چه زنده‌تر و ملموستر شود.

 ماه رمضان هم از یک جنبه دیگر، درخور یک توجّه اکید است که من درباره این قضیه، چند کلمه‌ای میخواستم عرض کنم. اگرچه این مطالب برای شما تازه نیست. حرفهایی است که شما خودتان، آنها را به مردم میگویید و برای شما روشن است. اما به عنوان تذکّر - برای هر کسی که بشنود - عرض میشود. ماه رمضان در هر سال، قطعه‌ای از بهشت است که خدا در جهنّم سوزان دنیای مادّی ما آن را وارد میکند و به ما فرصت میدهد که خودمان را بر سر این سفره الهی در این ماه، وارد بهشت کنیم. بعضی همان سیروز را وارد بهشت میشوند. بعضی به برکت آن سیروز، همه سال را و بعضی همه عمر را. بعضی هم از کنار آن، غافل عبور میکنند که مایه تأسّف و خسران است. حالا برای خودشان که هیچ، هر کس که ببیند این موجود انسانی، با این همه استعداد و توانایىِ عروج و تکامل، از چنین سفره با عظمتی استفاده نکند، حق دارد که متأسّف شود. این، ماه رمضان است. ماه ضیافت اللَّه است. ماه لیلةالقدر است.

 از بس اینها را تکرار کرده‌ایم و شنیده‌ایم و گفته‌ایم، برایمان عادّی شده است. انسانی به کمال راه پیدا میکند که از بین همین چیزهای تکراری، حقایق را پیدا کند. علم مادّی نیز همین طور است. همه در مدّت عمرشان دیده‌اند که وقتی سیب از درخت جدا میشود، به طرف زمین میافتد. دیگر از این کار عادّیتر، چیزی در دنیا هست!؟ اما یک نفر متوجّه شد که این یک پدیده است: چرا سیب پایین می‌آید؟ چرا از درخت که جدا میشود بالا نمیرود؟ آن وقت نیروی جاذبه کشف شد. یک باب جدید در دانش بشری باز شد. همه این چیزهای عادّی زندگی ما از این قبیل است. قرآن را ملاحظه کنید: «افلا ینظرون الیالابل کیف خلقت. (۱)» برای عربِ شترسوار چیزی عادّیتر از شتر هست!؟ انسان را به آن ابل متوجّه میکند. ما باید به این پدیده‌های الهی که دور و بر ماست، توجّه کنیم. یکی از آنها، همین ماه رمضان است. این ضیافت اللَّه چیز کمی نیست. شنیده‌ایم «ضیافت اللَّه» میهمانی است! آن هم میهمانیای که میزبان آن، خدای عظیمِ علیمِ کریمِ قدیر است که سراسر آفرینش، در قبضه قدرت اوست. «فهی بمشیتک دون قولک مؤتمره. (۲)» این، ضیافت الهی است؛ این هم ما که دعوت شده‌ایم: «دعیتم فیه الی ضیافت اللَّه. (۳)» از این باید استفاده کرد. استفاده از این به چیست؟ به همین چیزهایی که در اختیار ما گذاشته‌اند: همین روزه، همین نماز، همین نوافل، همین دعا، همین ذکر، همین توجّه، همین خشوع و همین تضرّع. اگر وارد این میدان شویم و - ما معممّین - سعی کنیم مخاطبان خودمان را هم وارد این میدان کنیم، این کشور تبدیل به یک منطقه بهشتی خواهد شد. دنیا و آخرت درست خواهد شد، که: «ولو انَّ اهل القری آمنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکاتٍ من‌السماء والارض(۴)» اینها وعده الهی است. اینها مبالغه و اغراق‌گویی نیست. خدای متعال، برکات زمین و آسمان را بر مردم با تقوا مفتوح خواهد کرد. تقوا هم به همین است.

از بزرگترین اهداف روزه ماه رمضان - یا شاید بشود به یک معنا گفت: «تمام الهدف» - تقواست. «لعلکم تتّقون.» و این دست ماست. مردم باید هرکدام خودشان، و اگر بتوانند دیگران را اصلاح کنند. این، مخصوص معممّین نیست. لکن علما و روحانیون و خطبا و وعاظ آمادگی دارند. خدای متعال به آنها این بیان، این امکان، این ذهن، این موقعیت اجتماعی و این لباس را داده است؛ و ما باید از آن استفاده کنیم. از جمله چیزهایی که در این ماه رمضان عادی است، این عبارت صریح خدای متعال است که «لیلة القدر خیر من الف شهر، تنزّل‌الملئکة و الروح فیها باذن ربهم من کل امر، سلامٌ هی حتی مطلع الفجر. (۵)» یک شب تا صبح، مظهر سلام الهی است. همان «سلامٌ قولاً من ربّ رحیم(۶)» که مخصوص مؤمنین است. مخصوص اهل بهشت است. مخصوص بندگان خالص خداست. این، در اختیار ماست که استفاده کنیم. این، آن کلمه‌ای است که من میخواهم در باب ماه رمضان عرض کنم. این، کلید اصلاح همه امور است؛ و از این‌جا شروع میشود. کما این‌که اصل انقلاب از این‌جا شروع شد: از مسجد و دین و تقوا.

 اگر به امام بزرگوار نگاه کنید، بیشتر معلوم میشود که پایه و قاعده اصلی این حرکت عظیم، تقوا بود. امام، مظهرِ تقوا و توجّه و معرفت و عمل برای خدا و اخلاص بود. اگر این نبود، نمیشد. اگر امام آن قدر خوب و اهل معنا و معرفت نبود، این کار به این‌جا نمیرسید. این مقدّمه‌ای برای اصلاح است.

 مشکلی که انسان احساس میکند روحانیون در نظام جمهوری اسلامی دارند - البته ما مشکلات زیادی داریم - این است که حکومت پهلوی، پنجاه سال علیه روحانیون در این مملکت تبلیغ کرد. البته این مخصوص حکومت پهلوی هم نبود. اینها بدترینش را کردند؛ فضیحترینش را کردند. و الّا اگر کسی به تاریخ این قرن اخیر و حول و حوش آن مراجعه کند، خواهد فهمید که مبارزه با روحانیت، از دوران قاجار به ویژه از زمان ناصرالدین شاه شروع شد. وقتی دیدند که روحانیون با امتیازات خارجی مانند امتیاز «رویتر» و امتیاز «تنباکو» مخالفت میکنند؛ با فسق و فجور روزافزون و استبداد دستگاه قاجار - بخصوص ناصرالدین شاه - مبارزه میکنند؛ با ورود اروپاییهای بیقید و شرط، به کشور ایران مبارزه میکنند؛ هم خودشان فهمیدند و هم اروپاییها به آنها فهماندند که اگر بخواهید راحت زندگی کنید، باید این طبقه را از میان بردارید. نمیشد روحانیون را از میان بردارند. نمیشد این همه نفوس از - روحانیون و علما را قلع و قمع کنند. البته گاهی کم و بیش، در گوشه و کنار این کار را میکردند. کما این‌که مرحوم نوری(۷)، مرحوم سیدعبداللَّه بهبهانی و بسیاری از بزرگان دیگر را در گوشه کنار، نابود کردند و از بین بردند.

 امروز هم میبینید که درصددند روحانیون مؤثّر و مفید برای کشور و اسلام و مسلمین را، حذف جسمانی کنند. آخرینش همین حادثه‌ای بود که میخواستند در روز دوازدهم در مرقد امام به‌وجود آورند و یک شخصیت برجسته مفیدِ فدایی برای اسلام و مسلمین و نظام جمهوری اسلامی را از ملت مسلمان بگیرند(۸). این مردی که جوانی و عمر خودش را، تا آن‌جایی که ما دیدیم و فهمیدیم و شناختیم - و کسانی هم که ایشان را میشناسند، میدانند - در این راه گذاشته است؛ یعنی رئیس جمهور محبوب ما را میخواستند از ما بگیرند که بحمداللَّه، دست شکسته شیطانها، در بسیاری از موارد، از جمله در این مورد ناکام ماند و ان‌شاءاللَّه که همیشه در خیانتها و خدعه‌هایشان ناکام خواهند ماند. وقتی نشد آنها را جسماً حذف و از صحنه خارج کنند، از طرق دیگر شروع میکنند. تبلیغات برای آنها بهترین راه است. علیه علما، انواع و اقسام تبلیغات را کردند. ما گوشه مدارس، مشغول درس و بحث بودیم؛ به کسی هم کاری نداشتیم. نمیفهمیدیم که همه دنیای استکبار، به یک معنا بسیج شده است برای این‌که این بساط و این روحانیّت و این دستگاه علم دین و علمای دین را با تبلیغات، به‌کلّی از بین ببرند. خیال نکنید اینها موفّق نشدند. خیلی کار کردند. در پنجاه سال دوران پهلوی - چه رضاخان و چه پسر رضاخان - تبلیغات فراوانی علیه روحانیون کردند. نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که در بین یک قشر، نسبت به روحانیون بدبینی به وجود آوردند. البته توده مردم، عامّه مردم، اکثریت مردم، بازهم نسبت به علما علاقه و ارادت دارند؛ جامعه علمىِ مذهبی را از اعماق قلب دوست میدارند؛ به آنها عاطفاً و فکراً وابستگی دارند. اما توانستند یک قشر را نسبت به روحانیون بدبین کنند. واقعاً شاید علمای دین و طلاّبی که همه عمرشان را در علم گذرانده‌اند و جز علمِ دین به چیز دیگری فکر نکرده‌اند، این را باور نکنند.

 در دوران رژیم پهلوی در بین عدّه‌ای از قشرهای متجدّد، تبلیغات این بود که روحانیون اصلاً سواد ندارند! اینها اصلاً اهل علم نیستند! اینها هیچ علمی را بلد نیستند! شاید اهل علم ما باور نکنند؛ چون همه عمرشان را در علم گذرانده‌اند. میگویند «مگر ممکن است کسی این‌طور اشتباهکاری کند!؟» بله؛ ممکن است. این کار را کردند. امروز، هنوز عدّه‌ای از همان بقایای نسل پرورش یافته دوران رضاخان - که دلِ سنگی داشتند و تحت تأثیر حقایق آشکار شده بعد از جمهوری اسلامی قرار نگرفتند - هستند که با نظام جمهوری اسلامی بدند؛ برای این‌که در رأس این نظام یک روحانی است. وَاِلّا میبینند که این نظام، نظام عادلانه‌ای است. میبینند که این نظام، از فساد دور است. امروز کدام کشور در دنیا وجود دارد - این را ما تحدّی میکنیم - که مسؤولان آن در بالاترین سطوح، آن چنان که در جمهوری اسلامی، به فضل پروردگار و به لطف الهی وجود دارد، این همه نسبت به زخارف و تعیّش دنیا و لذّات مادّی بیاعتنا باشند!؟

 البته این، جز به اراده الهی نیست. در این مورد ما کاره‌ای نیستیم. هرچه هست از خدای متعال است؛ از اراده ذات مقدّس ربوبی است. ما عجزِ محض هستیم. نه این‌که ما کاری کرده‌ایم؛ نه! مایی وجود ندارد. هر چه هست اوست. اراده و قدرت و خواست اوست که دلها را نرم و جانها را به حقایق متمایل میکند و نور معنویت را به بعضی دلها میتاباند. کسانی را به عبودیت خدای متعال مبتهج میکند که دیگر هیچ چیز در دنیا برای آنها لذّت بنده خدا بودن را ندارد.

 اینها را میبینند؛ پارساییها، عدالت طلبیها، ظلم ستیزیها، مردم‌گراییها، اُنس با مردم و از مردم بودن مسؤولان جمهوری اسلامی را میبینند و در عین حال، دشمنند! چرا دشمنند؟ برای این‌که در این مملکت پنجاه سال علیه روحانیت تبلیغات شده است. یک قزّاق قلدرِ بیسوادِ بیمعرفتِ وابسته فاسدِ معتادِ بدبخت، آمد و خودش و پسرش، پنجاه سال بر این مملکت حکومت کردند. آن آقایان که به اصطلاح، خودشان را «منوّرالفکر» هم میدانستند، تا کمر در مقابل آن بیسوادهای بیمعرفتِ بیدین، که واقعاً هیچ چیز نداشتند - یعنی سلسله پهلوی - خم میشدند. حالا گذشتگان گاهی در وجودشان چیزکی از علم و معرفت و فهم و عقلانیّت وجود داشت. ولی این بیچاره‌ها - این پدر و پسر - به‌کلی از همه چیز تُهی بودند. در مقابل اینها خضوع کردند و تسلیم شدند. اما نظام جمهوری اسلامی را که برمبنای معرفت و علم و تقوا و توجّه به خداست، قبول نمیکنند! برای چه؟ به سبب تبلیغاتی که علیه روحانیت شده است.

 من این را از این جهت به شما آقایانِ علما عرض میکنم که این جزو مشکلات کار شماست. در راه خدا باید این مشکل را هم تحمّل کنید. شما آقایان با این‌که همه یا اکثر، صرفاً به کارهای روحانی مشغول هستید؛ عالم دینی و امام جماعت و مدرّس و واعظ هستید؛ مشغول تبلیغ دین هستید و کاری به کار اداره کشور هم ندارید؛ اما چون روحانیاید، زیر ذرّه‌بینِ چشم بدبینِ و دلِ بدخواه دشمن قرار دارید. با توجّه به این، روحانیت باید اَعمال خودش را مورد مراقبت شدید قرار دهد: در گفتار، در کردار، در مشی شخصی، در مشی خانواده و فرزندان و کسان؛ البته آن مقدار که تحت اراده و اقتدار شماست. «لا یکلّف‌اللَّه نفساً الّا وسعها. (۹)» ممکن است کسی با کسی نسبت داشته باشد و با این‌که آن شخص خود را به او منسوب نکند و تحت نفوذ او هم نباشد، اما برایش مایه دردسر شود. این‌که دست کسی نیست! در آن حدّی که خدای متعال در قرآن به وسیله پیغمبر خطاب به مؤمنین میفرماید، باید رعایت شود: «قوا انفسکم و اهلیکم. (۱۰)»

 باید عمده تبلیغ در جهت خاضع کردن دلها در مقابل اراده الهی و تسلیم در مقابل خدای متعال باشد. این، مهمترین کار است. تسلیم در مقابل خدای متعال، مقدّمه همه خیرات و برکات است. این‌که باشد، آن وقت دلی که آگاه از حوادث جاری دنیاست، تکلیف را برای صاحب خود معیّن میکند.

 امروز در دنیا، اهل کفر و نفاق و استکبار و ظلم، دست به دست هم داده‌اند تا خود را از آسیب حملات موجِ ایمان و تقوا که بحمداللَّه در دنیا به وجود آمده است، نجات دهند. امروز کفر و نفاق و ظلم و طغیان، احساس وحشت میکند. چرا؟ چون ایمانْ سربلند کرده است.

 این‌که میبینید مسلمانان در اقطار عالم - در فلسطین، بوسنی، لبنان، الجزایر، کشمیر و نظام جمهوری اسلامی - مورد بغض شدید دشمنان اسلامند، برای این است که ظلم و طغیان، از بیداری ایمان به شدّت خائف و ترسان است. لذا از خود عکس‌العمل نشان میدهد. راه چاره این است که آحاد ملت بزرگ و عزیز ایران؛ این کسانی که نعمت و لطف الهی را بارها در زندگی خود تجربه کرده‌اند؛ این ملتی که امام را دیده است؛ این ملتی که دوران انقلاب را دیده است؛ این ملتی که دوران هشت ساله جنگ را دیده است؛ این ملتی که حوادث اعجاب‌انگیز و معجزه‌آسای بعد از جنگ را دیده است، به دیده تأمّل نگاه کند. ببیند بعد از جنگ - از سال ۶۸ تا امروز؛ یعنی در همین چهار سال - چه حوادث عظیمی در دنیا به وجود آمده است!؟ چه کشورهایی رفته‌اند!؟ چه کشورهایی به وجود آمده‌اند!؟ چه دولتهایی نابود شده‌اند!؟ چه شخصیتهای نامداری از بین رفته‌اند و چگونه اتحادها علیه اسلام، درهم شکسته است!؟ آن حمله عراق به کویت؛ آن حوادث گوناگون در منطقه خلیج فارس؛ آن حوادث در اروپا؛ آن حوادث در آسیا! اینها همه بعد از پایان جنگ ما تا امروز - در همین چند سال - اتّفاق افتاده است. اینها همه در جهت قدرت‌نمایی ذات مقدّس پروردگار و حاکی از این است که خدای متعال، علی‌رغم ظلم و طغیان و کفر روزبه‌روز، برکاتش را بر مردم مؤمن زیاد میکند. کسی که دل و ایمان دارد؛ کسی که دلش به یاد خدا زنده است، اینها را خوب میفهمد.

 دلهای مردم را با یاد خدا زنده کنید. ذکر اللَّه را در فضای جامعه زیاد کنید. ماه رمضان را، ماه دعا و تضرّع و الحاح و تعبّد در مقابل پروردگار قرار دهید. باید اوّل هم از خودمان شروع کنیم تا در مردم اثر ببخشد. آن‌گاه، در این فضای معنوی است که حرکت و مجاهدت و استقامت و معرفت و قدردانی از نعم الهی بر ملت جمهوری اسلامی ایران و کشور عزیز ایران، آشکار خواهد شد.

امیدواریم که ادعیّه زاکیّه ولىّ‌عصر ارواحنافداه و عجل‌اللَّه تعالی فرجه‌الشریف، در این ایام و در ماه مبارک رمضان، شامل حال همه شما و ملت عزیز ایران باشد و ان‌شاءاللَّه ضعف و تلاش قدرتهای مستکبر را به چشم ببینیم و ان‌شاءاللَّه روزبه‌روز، پایه‌های جمهوری اسلامی و ریشه‌های آن، مستحکم‌تر و قویتر و پایدارتر شود.

 والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته.

 

 

۱) غاشیه: ۱۷

۲) مفاتیح الجنان: دعای فَرَج.

۳) .

۴) اعراف: ۹۶

۵) قدر: ۵ - ۳

۶) یس: ۵۸

۷) شهید شیخ فضل‌اللَّه نوری.

۸) اشاره معظّمٌ‌له به حادثه روز ۱۲/۱۱/۷۲ در حرم مطهر امام خمینی (ره) است. در آن روز یکی از عوامل مزدور استکبار قصد ترور آیت‌اللَّه هاشمی رفسنجانی را داشت که خوشبختانه اقدام جنایتکارانه‌اش ناکام ماند.

۹) بقره: ۲۸۶

۱۰) تحریم: ۶

پیوندهای مرتبط:

ارسال پیوند با پیامک
بالای صفحه

دفتر حفط و نشر آثار آیت الله العظمی خامنه ای