بسم الله الرّحمن الرّحیم
(۱)
به
همه
ى آقایان محترم، علما و فضلا و اساتید محترم حوزه و آقایان ائمّه
ى محترم جماعات تهران و قم که تشریف دارند و طلّاب عزیز، بخصوص طلّاب عزیز غیر ایرانى که در قم مشغول تحصیل علم و معارف هستند، خوشامد عرض میکنم. در آستانه
ى سال جدید هجرى قمرى و ورود در عرصه
ى بى
نهایت ماه محرّم و دهه
ى عاشورا و ماه پیروزى خون بر شمشیر، دو سه مطلب را لازم میدانم که عرض کنم؛ بخصوص با توجّه به این جلسه و این جمع محترم، بعضى از آن مسائل، ضرورت و اهمّیّت بیشترى هم پیدا میکند.
اوّلین مطلبى که به
عنوان حق
شناسىِ از ملّت بزرگ و هوشیارمان لازم است عرض بکنم، تشکّر از شرکت وسیع مردم در انتخابات ریاست جمهورى
(۲) است، که حقیقتاً یک نقطه
ى افتخارآمیزى شد و مایه
ى سربلندى شد براى انقلاب و نظام جمهورى اسلامى در دنیا و در چشم تحلیلگران عالم
؛ و همچنین جاى شکرگزارى از مردم و سپاس از خداوند است که این انتخابات همچنان
که شایسته بود منتهى شد به انتخاب یک شخصیّتى و چهره
ى محبوبى
(۳) که حقیقتاً عنوان ریاست جمهورى براى او، بر او چیزى نمى
افزاید. رئیسجمهورى که شما مردم انتخاب کرده
اید، یکى از ارکان انقلاب بزرگ ما است، و در این سخن هیچ مبالغه
اى نیست؛ یک چهره
اى که در طول بخش عمده
ى عمر خود، یکپارچه در خدمت انقلاب، در خدمت اسلام و در خدمت این مبارزه
ى بزرگ بوده است و جوانى خودش را یکسره در این راه، به پاى اسلام و انقلاب نثار کرده است. این براى یک ملّت افتخار است که با یک انتخابات آزاد و در یک محیط کاملاً روشن و بى
غبار و در حالى
که مردم میتوانند آزادانه تصمیم
گیرى کنند و انتخاب بکنند که دیدیم در این نوبت انتخابات این معنا از همیشه واضح
تر هم بود، در یک چنین محیطى، على
رغم تبلیغات دشمن و در زیر این بمباران تبلیغاتى که حالا عرض میکنم دشمن چه میخواست و چه میکرد و به کجا منتهى شد و بعد از این چه میکند این ملّت این رشد را، این درک والا را نشان داد که یک چهره
ى بى
غبارِ بى
خدشه
ى روشنِ افتخارآمیزى را که سرگذشت او سرگذشت فداکارى است، براى ریاست جمهورى انتخاب کرد.
قبل از این انتخابات، تبلیغات جهانى مثل یک طوفانى مشغول کار بود. البتّه ملّت عزیز ما خوشبختانه بر اثر بى
اعتنائى به این رادیوها و بوقهاى بیگانه، خیلى سروکارى با تبلیغات این
جورى دشمن ندارد امّا کسانى که دست
اندرکار هستند و ما، به
طور روشن میدیدیم که دشمن یقه
درانى میکند براى اینکه شاید بتواند انقلاب اسلامى را از انتخابات عمومى، با شرکت قشر عظیمى از مردم محروم کند، از دو ماه پیش از انتخابات یا شاید هم بیشتر شروع کردند به انواع و اقسام تبلیغات مستقیم و غیر مستقیم و استفاده
ى از هر کس و ناکسى، از این فرارى
ها و تفاله
هاى رژیم گذشته و ضدّانقلاب بى
آبرو و بى
حیثیّت در میان ملّت ایران، که شاید بتوانند یک
جورى از هر طریقى که بشود، به انتخابات ضربه وارد کنند. اینها در روز انتخابات دیدند که در ایران چه خبر است؛ دیدند که با وجود اینکه فصل امتحانات مدارس و فصل کشاورزى است، در عین
حال مردم پاى صندوقهاى رأى جمع شدند و قریب به هفده میلیون [نفر] در انتخابات شرکت کردند که از اوّل انقلاب تا حال آنطور که آمار نشان میدهد در هیچ انتخابات ریاست جمهورى به این تعداد، مردم شرکت نکرده
اند. بدیهى است که دشمن از این ضربه بشدّت پریشان شد و آشفته شد.
خب، عمده
ى تبلیغات دشمن دست صهیونیست
ها است؛ اغلب این خبرگزارى
هاى معروفى که در دنیا هستند، متعلّقند به صهیونیست
ها و بعضى از رادیوهاى معروف دنیا هم متعلّق به آنها هستند. صهیونیست
ها هم در این منطقه مثل سگ زنجیرى استکبار عمل میکنند؛ پارس کردن و پاچه گرفتن و به این و آن پریدن، شأن صهیونیست
ها است؛ از آنها غیر از این هم انتظارى نیست. البتّه کسى اهمّیّتى هم به آنها نمیدهد امّا کسى که نگاه کند وضع تبلیغات اینها را در بُرهه
هاى مختلف، چیزهاى شگفت
آورى را حس میکند. اگر کسى نگاه میکرد به تبلیغات، میفهمید که چقدر براى آنها انتخابات ایران مهم است؛ بخصوص انتخابات ریاست جمهورى. چقدر براى آنها مهم است کارى کنند که مردم در انتخابات شرکت نکنند؛ این را از تبلیغات آنها میشد فهمید؛ ولى تودهنى خوردند؛ ملّت ایران با حضور خودشان تودهنى زدند.
شما ملاحظه بفرمایید، کشور ما فلان کشور اروپایى نیست که از این سر کشور تا آن سر کشور در ظرف دو ساعت میشود رفت؛ کشورها کوچک است و جادّه
ها اتوبان است. در کشور ما که بعد از انقلاب این
همه جادّه
کشى شده است، در عین
حال هنوز روستاهایى وجود دارد که دسترسى به آنها آسان نیست. شصت هزار روستا گسترده
ى در نقاط مختلف کشور که تقریباً نیمى از جمعیّت را در خودشان جا داده
اند، [با این وجود] صندوق رأى هم به بسیارى از آنها نمیرسد، به آنهایى هم که میرسد توقّف نمیکند، [تنها] نیم ساعت، یک ساعت در یک دِه [میماند]؛ همه
ى اینها موجب میشود که آراء کم بشود. در عین
حال، از جمعیّتى که شایستگى رأى دارند، هفده میلیون [نفر] که یک درصد بالایى هم هست رأى میدهند؛ این اقبال مردم است، این علاقه
ى مردم به انقلاب است، این حضور مردم در صحنه است؛ و این است که تودهنى به تبلیغات استکبار به
حساب مى
آید. و بعد هم انتخاب آن
چنان چهره
اى و شخصیّتى.
حالا بعد از انتخابات که توى دهن آنها خورده است، باز تبلیغاتشان به
نحو دیگرى شروع شده است. تحلیل کردن و خلاصه نتیجه گرفتن اینکه مردم ایران با انقلاب اسلامى و با جمهورى اسلامى قهرند؛ این، حاصل آن [چیزى] است که آنها میخواهند بِزور ثابت کنند، [در حالى] که معلوم است جز به مغزهاى علیل خودشان و پیروانشان بر کس دیگرى هم چنین حرفى ثابت نمیشود. ملّت ایران باید خدا را شاکر باشد که در این بُرهه توانست دشمن را به خشم بیاورد. حضور شما مردم ایران در صحنه
ى انتخابات و شرکتتان در این انتخابات عظیم و تعیین
کننده و مهم، استکبار جهانى را و عُمّالشان را و بوقهایشان را و تبلیغاتچى
هایشان را تا سرحدّ جنون عصبانى کرد. ملّت عزیز! خدا از شما راضى باشد؛ کار بزرگى بود که انجام دادید.
البتّه من میخواهم این نکته را هم عرض بکنم که دولتمردان جمهورى اسلامى باید قدر این فداکارى مردم و حضور آنها در صحنه را بدانند. مبادا مسئولین بخشهاى مختلف کشور در تحلیل اشتباه کنند و خیال کنند که مردم که در انتخابات با این وسعت شرکت کرده
اند، معنایش این است که مردم از یکایک کارهاى مسئولین خشنودند؛ این
جور نیست؛ مردم انقلاب را دوست دارند، امام را دوست دارند، دولت جمهورى اسلامى را دوست دارند، نظام را دوست دارند. معناى [حضور مردم در انتخابات] این نیست که مردم روى یکایک کارهاى مسئولین بخشهاى مختلف صحّه میگذارند. باید مسئولین حواسشان را جمع کنند؛ باید همه
ى ماها به خودمان برگردیم؛ ببینیم کارهاى ما چقدر براى این مردم فداکار و عزیز و هوشمند و باگذشت شایسته است؛ و اگر دیدیم که بخشى از کارهاى ما شایسته نیست و این را فهمیدیم، مردانه همّت کنیم و کارمان را اصلاح کنیم؛ مردم این را از ما میخواهند؛ مردم از مسئولین این را میخواهند.
دو نکته را مسئولین بایستى در سرلوحه
ى کارهایشان قرار بدهند: یکى گزینش خوب است. انسانهاى پاک را، امین را، دلسوز را، صمیمى را، مردم
دوست را انتخاب بکنند. یار براى این کار بزرگ گرفتن، کار مهمّى است. این
جور نباشد که به هر کس و ناکسى اعتماد بکنیم و مردم را مواجه کنیم با کسى که براى مردم یا براى کار مردم ارزشى قائل نباشد و [فقط] به فکر خودش باشد. این یک نکته است که مسئولین بایستى رعایت کنند. دوّم اینکه [مسئولین] این خدمت را، این مسئولیّت را براى بهره
ى دنیایى خودشان نخواهند. دندان لذایذ بى
شمارى را مسئول در این نظام بایستى بِکند؛ از خیلى از لذّتها باید بگذرد، کمااینکه مى
بینیم هم بحمدالله
میگذرند.
من یک
وقتى گفتم،
(۴) اگر امروز مسئولین جمهورى اسلامى با آنچه در زمان امیرالمؤمنین بود تفاوت زیادى دارند، با آنچه امروز مسئولین در دنیا هستند هم، تفاوتشان بسیار زیاد و فاصله
شان ناپیمودنى است. آن کسانى که در دنیا رئیس
جمهور میشوند یا وزیر میشوند، مجموعه
اى از لذایذ را و استفاده
هاى شخصى را در طول مدّت مسئولیّت خودشان براى خودشان ردیف میکنند؛ اصلاً به شوق همانها جلو مى
آیند؛ غالباً این
جور است. حالا ممکن است مواردى هم در دنیا استثنا باشد. لذا شما مى
بینید، خوشبخت
ترین رئیس
جمهورهاى سابق که مال غالب کشورهاى غربى از جمله آمریکا [هستند] آنهایى هستند که توانسته باشند در اواخر دوران ریاست جمهورى با چند شرکتى، کمپانى
اى، چیزى مذاکره کنند تا بعد از دوران ریاست جمهورى، بشوند دلّال آن شرکتها، مشاور اقتصادى آن شرکتها؛ کار آنها این
جورى است؛ [البتّه] اگر به
خاطر جرایم قبلى
شان کارشان به زندان و دادگاه و محاکمه نیفتد که بسیارى هم این
جورى میشود. این کجا، جمهورى اسلامى کجا که مسئولش براى خود حسابى باز نمیکند و نباید بکند؛ یک زندگى معمولى را بگذراند، به
قدرى که بتواند براى مردم کار کند، متمتّع بشود و از بسیارى از لذایذ و تمتّعات بایستى چشم بپوشد؟ این، قدردانى از کار مردم است.
و این
جور که باشد، [مردم اعتنائی نمیکنند به] دنیاى استکبار با همه
ى جنجالهایش و تبلیغاتش و تندخویى
هایى که بعضى از این سیاستمداران نپخته و نسنجیده
ى دنیا میکنند. مى
بینید [دیگر]؛ مى
نشینند اینجا، مى
نشینند آنجا، علیه ملّتها، علیه کشورها، علیه حقایق عالم بنا میکنند به حرفهاى بى
معنا و اباطیل بر زبان جارى کردن و حرفهاى آن
چنانى گفتن که یک نمونه
اش همین حضرات مسئولین کنونى آمریکا هستند که در گیرودار فشارهاى مشکلات فراوان داخلى که کمر این تشکیلاتِ چندماهه روکارآمده
ى جدید را دارد میشکند، براى اینکه خودشان را از زیر بار آنها خلاص کنند، آن سیاستمدار ضدّایرانى، آن وزیر خارجه
ى
(۵) ضدّایرانىِ بدخُلقِ تندخوى
شان را میفرستند اینجا و آنجاى دنیا که مدام علیه این کشور، علیه آن کشور حرف بزند. حالا مردم عزیز ما که به حرفهاى او و بالاتر از او و اربابهاى آنها هم اعتنائى نکرده
اند و هرگز جز لبخند مسخره
آمیز به آنها چیزى تحویل نداده
اند.
و امّا مسئله
ى دوّم، مسئله
ى محرّم و تبلیغات است. آقایان! اساس دین با عاشورا پیوند خورد و به برکت عاشورا باقى ماند. اگر فداکارى بزرگ حسین
بن
على (علیه
السّلام) نمیبود که این فداکارى، وجدان تاریخ را بکلّى متوجّه و بیدار کرد در همان قرن اوّل یا نیمه
ى قرن دوّم هجرى، بساط اسلام بکل برچیده میشد؛ قطعاً این
جور است؛ اگر کسى اهل مراجعه
ى به تاریخ باشد و حقایق تاریخى را ملاحظه کند، این را تصدیق خواهد کرد. آن چیزى که وجدان جامعه
ى اسلامى را در آن زمان برآشفت و اسوه
اى و الگویى شد براى بعدى
ها، همین حادثه
ى عجیبى بود که تا آن روز در اسلام سابقه نداشت. بعد از آن هم نظایر بسیارى پیدا کرد امّا هیچ
کدام از آن نسخه
ها مطابق اصل نبود؛ امّت اسلام شهیدهاى زیادى داد، شهداى دسته
جمعى داد امّا هیچ
کدام به پاى حادثه
ى عاشورا نرسید؛ یعنى حادثه
ى عاشورا در آن اوج قلّه
ى فداکارى و شهادت باقى ماند و همچنان تا قیامت باقى خواهد ماند که «لا یَومَ کَیَومِکَ یا اَباعَبدِالله
».
(۶) این حادثه، این[جورى] است.
ما شیعیان از این حادثه خیلى بهره برده
ایم؛ البتّه غیر شیعه هم استفاده کرده
اند. همین الان در کشور مصر، مسجد «رأس
الحسین» آنجایى که خیال میکنند سر مقدّس آن بزرگوار مدفون است محلّ تجمّع عواطف مردمِ محبّ اهل
بیت مصر است. ملّت مصر ملّت خوبى هستند، کار به رژیمشان و دولتشان نداریم؛ ملّتِ محبّ اهلبیت هستند. و همهجاى دنیا متأثّر از این [حادثه است]؛ امّا شیعه یک استفاده
ى فوق
العاده
اى کرد؛ ما ما یعنى آن طایفه
ى روحانیّون و مبلّغین، در طول چند قرن گذشته دین را به
وسیله
ى این حادثه حفظ کردیم، احکام را به مردم بیان کردیم، عواطف مردم را در خدمت دین و ایمان قرار دادیم. و آخرین برکت عظیم این حادثه، همین انقلاب شکوهمند ما است که اگر حادثه
ى کربلا نبود و اسوه
گیرى از آن نبود، این انقلاب پیروز نمیشد. و امام بزرگوارمان در محرّم سال ۵۷ که فرمودند ماهى که خون بر شمشیر پیروز است،
(۷) این خط را دادند و این درس را از محرّم دادند. بعد هم بروید سراغ جنگ.
و من اینجا فراموش نکنم عرض کنم، آقایان مبلّغین، وعّاظ، گویندگان مذهبى، خوانندگان و مدّاحهاى مذهبى، فراموش نکنند که در زمان ما نمونه
ى کاملى از آن حوادث عاشورا، همین بسیجى
هایند؛ همین بچّه
هاى بسیجى و جوانهاى بسیجى
اند؛ این یادتان نرود! عدّه
اى از آنها شهید شدند، عدّه
اى هم هستند. اینهایى که هستند، اگر شهید نشدند به
خاطر این نبود که از شهادت گریختند؛ رفتند به سراغ شهادت [امّا] شهادت به سراغ آنها نیامد. فراموش نشود که ماجراى عاشورا و محرّم پیوند دارد با شهداى ما و با بقایاى آن بسیجى
ها که امروز بحمدالله در جامعهی ما زیادند از پیر و جوان؛ بخصوص جوانها
خب، این ماه تبلیغ، مقابل ما و شما است. مواظب باشید از این حدّاکثر بهره را ببرید در راه دین و براى خدا. در ماه محرّم معارف حسینى را، معارف علوى را که همان معارف قرآنى و اسلامى اصیل و صحیح است، خوبش را، منطقى
اش را، زبده
اش را براى مردم بیان کنید. بنده مکرّر عرض کرده
ام که بى
مطالعه منبر رفتن، منبرى که انسان برود و بگوید حالا ببینیم چه خواهیم گفت، هر چه به دهان انسان بیاید در منبر، آن را بگوید، گاهى حرف سست، خداى نکرده نقل نادرست، خداى نخواسته حرفى که موهِن مذهب باشد، ناسپاسى حقّ عاشورا است.
آقایان محترم، روحانیّون، علما و خطباى گرامى و زحمتکش و ارزشمند! امروز جوانان ما با ذهن سیّال خودشان سؤالهایى دارند، این سؤالها را حملِ بر ایرادگیرى نباید بکنید؛ تا یک جوانى یک سؤالى کرد، بگوییم آقا ساکت، ساکت! گویا دارد کفر میگوید. خب جوان است؛ ذهن جوان، ذهن سیّال است. افکار غلط و استدلالهاى نادرست، در همه
جاى دنیا امروز با این روابط صوتى و بصرى
اى که وجود دارد گسترده است؛ خب برای این جوان ما سؤال به
وجود مى
آید؛ چه کسى باید این را برطرف کند؟ من و شما باید برطرف کنیم. اگر شما نروید آن خلأ فکرى را، آن سؤال را، به شکل درست پُر نکنید و اشکال را برطرف نکنید، یک کس دیگرى میرود به شکل غلط، آن را جواب میگوید؛ نمیگوییم هم حالا حتماً عمداً غلط [میگوید]؛ نه، نمیخواهد حرف غلط بزند امّا بیش از این درک و سواد و فهم ندارد؛ اطّلاع ندارد.
روحانى باید مجهّز به اندیشه
ى ناب اسلامى باشد، [آن هم] از بهترینش، مستدل
ترینش و قوى
ترینش؛ و ما داریم این
جور حرفهایى. یک نفر مثل شهید مطهّرى (رضوان الله
تعالى علیه) یک جامعه
ى دانشگاهى را در مقابل خود به قبول و اذعان و تسلیم وامیداشت. در همان دانشکده
اى که آن بزرگوار تدریس میکرد، کسانى بودند که درست ضدّ دین به
طور صریح تبلیغات میکردند و درس میگفتند. آن بزرگوار نرفت با آنها دعوا کند و دستبهیقه بشود؛ حرف زد، فکر داد، حقایق را گفت، از ذهنیّت صحیح استفاده کرد و فضا را قبضه کرد. پیش از انقلاب این
جورى بود؛ پیش از انقلاب، روحانیّونى که با این دانشگاه
ها و محیطهاى فکرى و جوان و احیاناً مرتبط با افکار بیگانه اتّصال داشتند، ابزارى که قدرت و زورى به آنها بدهد نداشتند امّا فضا در قبضه
ى آنها بود، دست آنها بود. در یک مسجدى میدیدید یک روحانى
اى مى
ایستد براى مردم حرف میزند، کلاسهاى درس در دانشگاه تعطیل میشود، خلوت میشود، مى
آیند پاى صحبت این آقا که چهار کلمه مثلاً تفسیر از او بشنوند یا نهج
البلاغه
از او یاد بگیرند؛ قبل از انقلاب این
جورى بود. ما باید این
جورى خودمان را مجهّز کنیم؛ منبرها این
جور باید باشد.
البتّه این مخصوص منبرها هم نیست؛ من نسبت به همه
ى مراسم عزادارى عرض میکنم؛ نوحه
خوانى هم همینجور است، روضه
خوانى هم همین
جور است. مرحوم حاجى نورى
(۸) (رضوان الله
علیه) کتاب نوشت درباره
ى شرایط روضه
خوان؛ «لؤلؤ و مرجان در شرایط پلّه
ى اوّل و دوّم منبر روضه
خوانان»، اسم کتاب ایشان بود. روضه
خوانى هم شرایط دارد؛ مدّاحى هم شرایط دارد؛ نوحه
ى سینه
زنى خواندن هم شرایط دارد؛ باید آن کسانى که اینها را تهیّه میکنند، میسرایند، میخوانند، مواظب باشند که درست بر طبق معارف اسلامى حرف بزنند تا این سینه
زنى، تا این روضه
خوانى، تا این نوحه
خوانى قدمى باشد در راه عروج مردم به اوج قلّه
ى افکار اسلامى؛ این امروز لازم است براى ما. و باید سعى کنند که از اباطیل و مطالب خلاف و کارهاى ناشایسته که وَهن مذهب است که بعضى
ها باز رومى
آورند به بعضى از کارهایى که حقیقتاً شایسته
ى دستگاه حسین
بن
على (علیه
السّلام) نیست؛ از اینها بایستى اجتناب بشود.
امیدواریم که خداوند متعال برکات و فضل خودش را نازل کند و مشمول ادعیه
ى زاکیه
ى ولىّ
عصر (ارواحنا فداه) باشید و ان
شاءالله
خداوند این ماه محرّم را، ماه رشد و اعتلای جامعه
ى اسلامى قرار بدهد.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته