پس از اقامهى نماز ظهر در حسینیّهى امام خمینى (قدّس سرّه الشّریف)(۱)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمد لله
ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على سیّدنا و نبیّنا ابى
القاسم محمّد و آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة
الله
فى الارضین.
اوّل و دوّم از مبطلات روزه، خوردن و آشامیدن است؛ اگر عمداً انجام بگیرد. حالا اگر آب دهان جمع بشود، آیا فرو دادن آن اشکالى دارد و آشامیدن یا خوردن محسوب میشود که مبطل روزه است؟ جواب این است که نه؛ ولو آب دهان به
خاطر یادآورى غذا در دهان جمع شده باشد. اخلاط سینه یا غیر سینه، اگر در محوّطه
ى دهان ــ یعنى داخل آن محوّطه
اى که به آن دهان گفته میشود ــ وارد بشود، فرو دادن آن اشکال دارد و مبطل روزه است. اگر خرده
هاى غذا و ذرّه
هاى غذا در لابه
لاى دندان مانده باشد، بعد اینها بیاید روى زبان شما و عمداً فرو بدهید، این مبطل روزه است و در حکم خوردن است. حتّى اگر کسى مثل خیّاط که نخ خیّاطى را داخل دهان کرده و آن را با آب دهان آغشته کرده، بیاورد بیرون و طبق عادت دوباره همان را ببرد داخل دهان، اشکال دارد؛ البتّه این در صورتى است که رطوبتى که متّصل میشود به آن نخ خیّاطى، رطوبت قابل توجّهى باشد که نتوانیم بگوییم در داخل رطوبتِ دهان گم شد و احساس نشد. غرض این است که در روز ماه رمضان که قرار است شما ــ از جمله ــ نخورید و نیاشامید، باید کمال دقّت و مراقبت بشود تا این نخوردن و نیاشامیدن به وجه درست و با دقّت انجام بگیرد. در همه
ى شئونِ روزه همین دقّت لازم است و نسبت به بقیّه
ى مبطلات روزه هم فروعى هست که ان
شاءالله
لابد آقایان در روزهاى آینده آنها را خواهند گفت. صلوات بفرستید.
امسال جلسه
ى ما دیر شروع شد. هر سال از روز اوّل ماه، ما این جلسه را داشتیم و امسال ده روز عقبیم.
(۲) خدا کند در فهم معناى ماه مبارک رمضان و استفاده از ضیافت الهى در این ماه، عقب نباشیم و عقب نمانیم. مسئله
ى اساسى در باب ماه رمضان این است که بشر ــ که در میان انواع عوامل غفلت و موجبات غفلت از خدا و از راه خدا محاصره شده و انگیزه
هاى گوناگون او را به سمت پایین، به سمت تنزّل و سقوط میکشاند ــ یک فرصتى پیدا کند که در آن فرصت بتواند روح را ــ که روح انسان و باطن بشر و باطن انسانى تمایل به عروج و اعتلاء دارد ــ عروج و اعتلاء [بدهد] و این تقرّب به خدا و تخلّق به اخلاق الهى را پیدا کند. ماه رمضان یک چنین فرصتى است. البتّه غیر از ماه رمضان فرصتهاى دیگر هم هست، مثلاً همین نمازهاى پنج
گانه؛ اینها همان فرصتهایى است که ما میتوانیم با استفاده
ى از آنها عروج کنیم؛ خودمان را اصلاح کنیم؛ زنگارها را، پوسیدگى
ها را، غفلتها را، بیمارى
هاى معنوى را از خودمان دور کنیم؛ نماز هم همین فرصت است و فرصت بسیار خوبى هم هست. شما اگر امتحان نکرده
اید ــ که قاعدتاً امتحان کرده
اید و ان
شاءالله
عمل دائمى شما همین
جور باشد ــ توجّه بکنید که در حال نماز، اگر متوجّه خودتان و کارى که دارد از شما سر میزند باشید، قطعاً بعد از نمازِ شما با قبل از نمازِ شما متفاوت خواهد بود. شرط آن همین است: توجّه کنید که در حال نماز مشغول چه کارى هستید. بهتر این است که اذکار نماز را بفهمید؛ کارِ بسیار آسانى است. نباید بگوییم که ما فارسى
زبانیم و نمیتوانیم عبارات عربى را بفهمیم؛ یاد گرفتنِ مجموع عباراتى که در نماز خوانده میشود از اوّل تا به آخر، براى آدمهاى متوسّط، یک ساعت هم کار ندارد؛ خیلى آسان است. کتابهایى هم نوشته شده که اینها را ترجمه کرده
اند. اگر توجّه کنید به معانى و بفهمید که مضمون این کلمات چیست و در آنها تدبّر کنید، البتّه بهتر؛ اگر این مقدار هم ممکن نشد، حدّاقل وقتى در حال سجده
اید، بدانید که دارید با خدا حرف میزنید؛ وقتى در حال رکوعید، بدانید که دارید پروردگار عالم را تعظیم میکنید؛ وقتى در حال قرائت و ذکر هستید، بدانید که دارید با چه کسی حرف میزنید؛ نفْس همین [توجّه]. اگر این توجّه حاصل بشود و یاد خدا در نماز تأمین بشود ــ که «وَ لَذِکرُ اللهِ اَکبَر»
(۳) ــ این نماز براى شما «معراج المؤمن»
(۴) خواهد بود؛ شما را عروج خواهد داد و عروج همین است که شما در باطن خودتان، صفاى بیشترى را، لطافت بیشترى را، نورانیّت بیشترى را بعد از نماز احساس میکنید؛ عبادات مالى هم همین
جور است؛ انواع عبادات براى ما فرصتهایى هستند، لکن ماه رمضان یک فرصت استثنائى است در دوران سال.
۲۹ روز یا ۳۰ روز به
طور مداوم غیر از نمازهاى موظّف پنج
گانه و نوافلى که همیشه انسان میتواند آنها را بخواند، دعاهایى هست که توجّه به آن دعاها، خواندن آنها، انسان را نورانیّت مضاعفى میبخشد؛ این دعاها را در اختیار ما گذاشته
اند و به ما کیفیّت حرف زدن با خدا را و مناجات کردن با خدا را یاد داده
اند؛ معیّن کرده
اند که چه حرفهایى را میشود با خدا زد. بعضى از این جملات، ادعیه
ى مأثوره
ى از ائمّه (علیهم
السّلام) است که اگر اینها نبود، آدم نمیتوانست خودش تشخیص بدهد که میشود با خدا با این زبان حرف زد؛ این
جور از خدا خواست و التماس کرد پیش خداى متعال؛ [اینها را] به ما یاد داده
اند. و علاوه
ى بر اینها همین روزه [است] که نفْسِ روزه
ى ماه رمضان یک زمینه
ى روحانیّت و نورانیّت است براى روزه
دار که او را آماده میکند براى کسب فیوضات الهى. خب، این مجموعه
ى ماه رمضان است با نماز، با وظایف مقرّره
ى همیشگى، با روزه، با دعاها، که اگر شما به اینها توجّه کنید و تلاوت قرآن را هم به آن اضافه بکنید ــ که گفتند ماه رمضان بهار قرآن است
(۵) ــ یک دوره
ى بازسازى و بازیابى خود و نجات خود از پوسیدگى
ها و فسادها و مانند اینها خواهد بود؛ خیلى دوره
ى مغتنمى است. اصل قضیّه این است که ما بتوانیم در ماه رمضان این سِیر الى
الله
را بکنیم؛ و میشود. من گاهى در قبل هم عرض کرده
ام؛
(۶) ماه رمضان
ها که تمام میشد، ما وقتى خدمت امام (رضوان الله
تعالى علیه) میرسیدیم، محسوس بود که ایشان نورانى
تر شده
اند. حرف
زدنشان، نگاهشان، اشاره
شان، حرکت دستشان، اظهار نظرشان [فرق کرده بود]. این دوره
ى ماه رمضان براى یک انسان مؤمن و والا این
جورى است؛ آن قدر به او و به قلب او و باطن او نورانیّت میبخشد که انسان این را در مشاهده
ى حضورى او حس میکند؛ از حرف زدن او میفهمد که نورانى
تر شده؛ منوّرتر شده؛ این را انسان احساس میکرد. و بندگان خدا همین
جور هستند و این فرصت را خیلى ما باید استفاده کنیم.
یک نکته
اى را در زندگى عملى خودمان عرض کنم که براى خود من و براى همه
ى شما برادران و خواهران شاید ان
شاءالله
وسیله
اى باشد براى تحرّک بهتر و بیشتر و آن، این است که اصل قضیّه براى نزدیکى به خدا ترک گناهان است؛ انجام مستحبّات و نوافل و توسّلات و دعا و بقیّه
ى امور، فرع است. اصل قضیّه این است که انسان مانع بشود از صدور گناه و خلاف از خود؛ این، همان تقوا را میطلبد. تقوا و پرهیزکارى، مهم
ترین یا بگوییم اوّلى
ترین مظهرى که در وجود انسان باید داشته باشد، همین است که انسان را از گناه مانع بشود. گناه نمیگذارد که انسان حتّى خود را به لبه
ى دریاى عظیم مغفرت الهى برساند و از آن استفاده کند. گناه نمیگذارد که ما حال دعا پیدا کنیم، توجّه پیدا کنیم؛ گناه نمیگذارد که ما به فکر بازنگرى و بازسازى خودمان بیفتیم. کوشش بکنیم از گناه فاصله بگیریم؛ این شرط اوّل قضیّه است. آن کسى که دعا هم میخواند، مستحبّات را هم انجام میدهد، وظایف شرعى
اش را هم انجام میدهد، امّا در کنار آنها از گناه هم اجتناب ندارد ــ حالا گناهان البتّه مختلفند دیگر، گناه
هاى گوناگون، از فردى، از اجتماعى، از گناه
هایى که به
وسیله
ى دست یا به
وسیله
ى چشم و یا به
وسیله
ى زبان و از طرق گوناگون حاصل میشود؛ گناهان شاید مخفى نباشد براى افراد مسلمان و میدانند که گناه
ها چه چیزهایى است ــ مثل آن کسى است که در حال سرماخوردگى، در حال تب، هم داروهایى را که ضدّ سرماخوردگى است و شفابخش است میخورد، هم غذاهایى را که مضرّ براى سرماخوردگى است! معلوم است که آن داروها اثر نخواهد کرد؛ معلوم است که آدم بیمار اگر آن غذائى را که براى او مضر است، آن عملى را که براى او مضر است، به آنها ارتکاب بکند، دارو در او اثرى نخواهد کرد. باید زمینه
ى استفاده
ى از رحمت و مغفرت الهى و افاضات معنوى الهى را آماده کرد و آن، با ترک گناه است. لذا شما در دعاى کمیل مى
بینید که امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) میفرماید: اَللٰهُمَّ اغفِر لِىَ الذُّنوبَ الَّتى تَحبِسُ الدُّعاء؛
(۷) یعنى خدایا! آن گناهانى که دعاى مرا حبس خواهد کرد، بیامرز. گناهان مانع از اجابت دعا میشوند. در همین شبها و سحرها در دعاى شریف ابى
حمزه میخوانید: اِلٰهی فَرِّق بَینى وَ بَینَ ذَنبِى [اَلمانِعِ لى مِن لُزومِ طاعَتِک]؛
(۸) خدایا فاصله بینداز میان من و گناه من، آن گناهى که مانع میشود که من وظایف خودم را انجام بدهم و خودم را به تو نزدیک کنم. اصل قضیّه، مسئله
ى ترک گناه است.
مهم
ترین حُسن یک نظام اسلامى و حکومت اسلامى در این است که فضا را فضاى گناه
آلود نمیکند. در نظامهاى طاغوتى، فضا گناه
آلود است؛ اگر هم انسان بخواهد گناه نکند، گویى براى او میسور نیست؛ همه چیز انسان را به
طرف گناه سوق میدهد. در نظام اسلامى این
جور نیست؛ در نظام اسلامى، فضا گناه
آلود نیست؛ [البتّه] گناهکار هست، در سطوح مختلف هم هست، در مشاغل مختلف هم هست، با اختیارات گوناگون هم هست ــ نه اینکه نیست ــ امّا گناه فقط ممکن است جاذبه
ى شخصى داشته باشد؛ یعنى هوا و هوس انسان، او را به
طرف گناه بکشاند. [نظام اسلامی] غیر از نظام طاغوتى و شیطانى است که گناه، معیار پیشرفت اجتماعى هم هست. در نظام اسلامى گناه ضدّ پیشرفت است؛ نه فقط معیار پیشرفت نیست، بلکه معیار تنزّل است؛ ضدّ ارزش است؛ از هر کسى صادر بشود.
نباید گفت این گناه را چون این شخص انجام میدهد، پس اشکالى ندارد یا لابد اشکالى ندارد؛ نه، گناه را بایستى شناخت و گناهکار را به
وسیله
ى گناه باید شناخت. هر کسى گناه را انجام داد، گناهکار است؛ هر کس میخواهد باشد. این تصوّر غلط است که ما بگوییم «این کار را چون فلانى میکند، لابد اشکالى ندارد که میکند؛ اگر اشکال داشت که نمیکرد». البتّه حمل بر صحّت ایرادى ندارد، خوب است، مستحسن است؛ در کار همه
ى مؤمنین انسان باید حمل بر صحّت بکند؛ تا آنجایى که ممکن است، حمل بر فساد نباید کرد، امّا وقتى یک عمل خلافِ بیّن و واضحى از کسى سر زد، هیچ تفاوت نمیکند این کس چه کسى باشد؛ هر کس باشد، گناه، گناه است؛ بلکه افراد ممتاز وقتى گناه را انجام بدهند، جرم گناه در آن افراد بیشتر هم خواهد بود. بنابراین اصل قضیّه، اجتناب از گناه است که باید سعى کنیم در این ماه رمضان ان
شاءالله
با تمرین، با حدیث نفْس،
(۹) با ریاضت، گناه را از خودمان دور کنیم. اگر گناه از ما دور شد، آن
وقت راه براى عروج و براى پرواز در ملکوت آسمانها ممکن خواهد شد و انسان خواهد توانست آن سِیر معنوى و الهى و آن طیران معیّن
شده
ى براى انسان را انجام بدهد؛ امّا با سنگینى بارِ گناه چنین چیزى ممکن نیست. و این ماه رمضان فرصت خوبى است.
امیدواریم که ان
شاءالله
خداوند، هم براى شما برادران و خواهرانى که اینجا حضور دارید و هم براى همه
ى مسلمین و مؤمنین در سرتاسر کشور و سرتاسر عالم، این توفیق را عنایت کند که از این ماه رمضان بتوانند استفاده کنند و خودشان را متخلّق به اخلاق الهى کنند؛ لااقل این سِیر را شروع کنند که با پیشرفت انسان در این سِیر، همه
ى مشکلات بشریّت هم کاسته خواهد شد و از بین خواهد رفت.
خب، من بیش از این دیگر صحبت را طول ندهم. برنامه
ى امسال ما هم مثل سالهاى گذشته نماز است و سخنرانى، و گویندگانى هم که ان
شاءالله خواهند آمد
، همه را موظّف و مقیّد کردیم که زمان صحبتشان طولانى نشود ــ همین حدود نیم ساعت ــ که همه بتوانیم استفاده کنیم. برادران و خواهرانى که حضور پیدا میکنند و حضور دارند، کوشش کنند که از سخن گویندگان، لُبّ کلام را استفاده کنند؛ و گوش کردن حرف را، منبر را، فقط به
عنوان اینکه یک مشغولیّتى است، به
حساب نیاورند؛ بلکه این را یک وظیفه، یک فریضه بدانند در ماه رمضان که یکى از فرایض، همین فرایض تعلیم و تعلّم است که ان
شاءالله
در این ماه هم انجام بگیرد.
نسئلک اللهمّ و ندعوک باسمک العظیم الاعظم الاعزّ الاجلّ الاکرم یا الله
... اللهمّ یا حمید بحقّ محمّد و یا عالى بحقّ علىّ و یا فاطر بحقّ فاطمة و یا محسن بحقّ الحسن و یا قدیم الاحسان بحقّ الحسین. اللهمّ بحقّ حجّتک المهدىّ صلّ على محمّد و آل محمّد.
پروردگارا! به محمّد و آل محمّد تو را سوگند میدهیم، روزبه
روز ما را به خودت نزدیک
تر بفرما؛ روزبه
روز ما را به کمالات انسانى و معنوى نزدیک
تر بفرما. پروردگارا! توفیق خودسازى به
طور کامل به ما عنایت کن؛ توفیق انجام وظیفه
ى دیگرسازى را هم به ما عنایت کن. پروردگارا! توفیق فهمِ معارف اسلامى را به ما مرحمت کن؛ توفیق اجتناب از گناهان را به ما عنایت کن؛ توفیق انجام واجبات و مستحبّات را مخصوصاً در این ماه مبارک به ما عنایت کن. پروردگارا! ما را به قرآن نزدیک کن. پروردگارا! جامعه
ى ما را، جامعه
ى اسلامى به معناى کامل کلمه قرار بده. پروردگارا! روزبه
روز بر عزّت و شوکت جمهورى اسلامى بیفزا. پروردگارا! دشمنان این انقلاب و این نظام مقدّس را مورد خشم و سَخَط خود قرار بده. پروردگارا! به حقّ محمّد و آل محمّد امام عزیز و راحل ما و رهبر فقید ما را که حقّ حیات بر گردن این نظام و این کشور و آحاد مسلمانِ باوجدان عالم دارد، در دریاهاى رحمت و فیض خود غریق بفرما. پروردگارا! به حقّ محمّد و آل محمّد انوار لطف و فیض و رحمت خود را بر روح آن بزرگوار نازل بگردان. پروردگارا! روح مطهّر او را از ما راضى کن. پروردگارا! آنچه گفتیم و شنیدیم و انجام دادیم، براى خودت و در راه خودت قرار بده؛ به فضل و کرمت آن را از ما قبول بفرما. پروردگارا! زندگى ما را زندگى طیّبه
اى قرار بده؛ مرگ ما را مرگ طیّبه
اى قرار بده. و عجّل فى فرج مولانا صاحب الزّمان.