خبرنگار: بسم الله الرّحمن الرّحیم. شما امروز بازدید چند ساعتهاى از غرفههاى مختلف ششمین نمایشگاه بینالمللى کتاب تهران داشتید. بفرمایید که ارزیابىتان از این نمایشگاه و همچنین محتواى برگزارى این نمایشگاه و مقایسهاش با نمایشگاه سال گذشته چگونه است؟
بسم الله الرّحمن الرّحیم. نمایشگاه کتاب یکى از پدیده
هاى بسیار خوب و شیرین و پُرفایده
ى جمهورى اسلامى است؛ در گذشته چنین چیزهایى را ما به یاد نداریم و سابقه نداشته. و میدانى است براى عرضه
ى بهترین و تازه
ترین عناوین کتاب در متنوّع
ترین موضوعات. من به یاد دارم که سابقها که ما میرفتیم سراغ کتاب، میدیدیم افراد کتاب
خواه و کتاب
خوان از این دکّان به آن دکّان، همینطور میگشتند چندین خیابان را تا کتابهاى روز را و کتابهاى تازهمنتشرشده را بتوانند پیدا کنند، [امّا] این نمایشگاه همه
ى آنچه را در اختیار مردم میتواند قرار بگیرد بخصوص که اینجا چون بین
المللى است، کتابهاى خارجى هم محکوم به همین حکم است در یک صحنه
ى خیلى در دسترس و سهل
التّناولى
(۱) در اختیار همه میگذارد؛ بنابراین این نمایشگاه بسیار پدیده
ى خوبى است.
بنده هم که هر سال به این نمایشگاه مى
آیم و شرکت میکنم در اینجا، به دو منظور است: یک منظور، اشباع و پاسخگویى به آن خواست قلبى خودم است، چون من ...... مثل همه
ى شهروندان که وقتى این فصل میشود، مى
آیند سراغ کتاب براى اینکه مقصود خودشان و مطلوب خودشان را پیدا کنند، بنده هم با همان انگیزه مى
آیم؛ این یکى از دو قسمت انگیزه
ى بنده است. بخش دوّم که شاید بر این بخش اوّل در مواقعى برترى هم پیدا بکند، این است که میخواهم این کار، این سنّت سنّت کتاب
خوانى، کتاب
خواهى، در جستجوى کتاب حرکت کردن یک مقدارى قدردانى بشود و آقایانى که زحمت میکشند و این نمایشگاه را هر سال میگذارند، [یعنی] وزیر محترم ارشاد، مسئولین وزارت ارشاد، مسئولین نمایشگاه که این کار به این خوبى را فراهم میکنند، با این کار مورد تقدیر ما قرار گرفته باشند.
امّا اینکه من بخواهم مقایسه کنم بین امسال و سالهاى قبل؛ نه، این میسور نیست براى بنده و شاید براى کمتر کسى هم میسور باشد؛ چون ما همه
ى غرفه
ها را که نتوانستیم نگاه کنیم و نخواهیم توانست؛ یعنى من نمیتوانم در یک روز همه
ى این غرفه
ها را نگاه کنم. گمان میکنم ما دو غرفه نمیدانم حالا چند غرفه شد دیدیم، فکر میکنم حدود چهار پنج ساعت تا حالا طول کشیده که هنوز هم برنامه
ى ما به پایان نرسیده است و باز ادامه خواهد داشت؛ بنابراین اگر من بخواهم صرف وقت بکنم براى همه
ى غرفه
ها، بیش از یک روز بایستى وقت بگذارم و این براى من میسور نیست؛ پس حالا ارزیابى
اى ندارم.
امّا آنچه در مورد این نمایشگاه میتوانم بگویم، این است که خیلى خوب است. من همینطور که نگاه میکنم، در این سالنها حرکت میکنم و این دکّانها و فروشگاه
هاى خاص را یکىیکى نگاه میکنم یا وارد میشوم یا سؤال میکنم، میبینم انصافاً وضع کتاب و فراوانى کتاب از لحاظ کمّیّت که خیلى چشمگیر است و از لحاظ کیفیّت هم تا حدودى در بعضى جاها من عناوین خوبى را مشاهده کردم که جالب است. بنابراین بله، نمایشگاه، نمایشگاه خوبى است و اقبال مردم همان
طور که انسان احساس میکند، اقبال زیادى است. الان همین سالنها و محوّطه را من دیدم که شلوغ بود و پُر از جمعیّت بود.
خبرنگار: به نظر حضرتعالى، برگزارى اینگونه نمایشگاهها چه تأثیرى در رونقِ بخش فرهنگى خواهد داشت و حضرتعالى چه توصیه و رهنمودى براى دستاندرکاران چاپ و انتشارات دارید؟
حالا اینکه این نمایشگاه
ها چه اثرى دارد، خب قهراً آثارى دارد؛ عدّه
اى را تشویق میکند، بعد هم در تلویزیون و رادیو اخبار اینجا منتشر میشود و کسانى باز علاقه
مندند، به فکر مى
افتند، یا حالا مى
آیند یا بعدها براى کتاب مراجعه میکنند و کسانى کتاب میخرند؛ اینکه معلوم است. امّا من آنچه میخواهم عرض بکنم، دو توصیه است راجع به امر کتاب؛ یکى به دست
اندرکاران کار کتاب، از قبیل وزارت ارشاد و بقیّه
ى کسانى که به کار کتاب اشراف دارند و از لحاظ مقرّرات کشور و نظام دولت جمهورى اسلامى، امور کتاب به آنها مربوط است؛ یکى هم به عامّه
ى مردم و عموم ملّت ایران و خواهران و برادران عزیز ایرانى
مان.
امّا در مورد آن بخش اوّل، من میخواهم به آقایان که در وزارت ارشاد مشغول خدمت هستند، توصیه کنم که این کار را، هم در سطح کشور گسترش بدهند، هم از لحاظ زمانى گسترش بدهند، یعنى تکثیر بکنند. مثلاً اگر چنانچه نمایشگاه
هایى در مراکز استانها تشکیل بشود یا اینکه بهانه
هایى براى مطرح شدن مسئله
ى کتاب مطرح بشود، مثلاً فرض کنید همچنان
که حالا بهترین مؤلّفها را جایزه میدهند یا بهترین نویسنده
ها را یا مترجمها را، مثلاً بهترین کتابدارها، بهترین کتابخانه
دارها، [یا اینکه] بیشترین کتابخانه در کدام شهر است، در کدام محلّه است، مربوط به کدام قشر از قشرهاى مردم است، مورد تشویق قرار بگیرند. یعنى هر آنچه مربوط به کتاب و کتابخانه و کتاب
خوانى و کتاب
سازى یعنى تولید کتاب است، مورد توجّه و تشویق و تقدیر قرار بگیرند. من فکر میکنم اگر ما بتوانیم فرهنگ کتاب
خوانى را در کشور رایج بکنیم و البتّه در کنار آن، تولید کتابِ خوب را هم گسترش بدهیم، بخش عمده
اى از وظایف فرهنگى دولت جمهورى اسلامى بدین
وسیله انجام خواهد گرفت. کتاب بسیار مقوله
ى مهمّى است؛ من البتّه به کارهاى هنرى و تصویرى تلویزیون یا سینما یا از این قبیل چیزها خیلى اعتقاد دارم امّا کتاب یک نقش مخصوصى دارد؛ جاى کتاب را هیچ چیزى پُر نمیکند و باید کتاب را ترویج کرد. این در مورد آقایانى است که مربوط به وزارت ارشاد هستند و کارهاى کتاب از لحاظ مقرّرات کشور به آنها ارتباط پیدا میکند.
و امّا آنچه مربوط به عموم ملّت ایران است؛ من همیشه که به این نمایشگاه آمدهام و صحبتى کردهام، همین را گفتهام، باز هم میخواهم عرض بکنم که مردم باید عادت کنند به کتاب
خوانى، و کتاب بایستى وارد زندگى بشود. من دیدم یک مصاحبه
اى کرده بودند با بعضى از جوانها همین تلویزیون چندى پیش مصاحبه کرده بود، من تماشا میکردم از تلویزیون از بعضى
ها میپرسیدند شما کتاب میخوانید؟ میگویند نه. اصلاً کتاب را جزو ضروریّات زندگى نمیدانند. خب، چطور شما اگر چنانچه اینجا نشسته
اید و این بغل
دستتان یک اتاقى است که آنجا یک خبرى هست، یک چیزى هست، یک چیز تازه
اى هست، یک حرف تازه
اى هست، کمتر کسى است که طاقت بیاورد اینجا بنشیند و بلند نشود سر بکشد ببیند این اتاق بغلى چه خبر است. خب آقا، همه
ى اطراف ما را خبرهاى تازه پُر کرده؛ اینقدر معلومات، اینقدر معارف، در همه
ى زمینه
ها؛ خب ما چطور حاضر نیستیم سَرَک بکشیم یک نگاهى بکنیم ببینیم چه خبر است؟ در این دنیاى معارف چه میگذرد؟ خب راهش این است که کتاب بخوانیم. هر کسى که کتاب بخواند، از بخشى از معارف موجود عالم مطّلع خواهد شد؛ از خبرهایى که در دنیا هست، از خبرهایى که بوده است، حتّى از آنچه خواهد بود؛ در همه
ى زمینه
ها. و لذاست که ما کتاب
خوانى را بایستى عادت قرار بدهیم براى خودمان؛ بچّه
هایمان را هم از اوّل از کودکى عادت بدهیم که کتاب بخوانند؛ مثلاً وقتى میخواهند بخوابند، کتاب بخوانند و بخوابند؛ وقتى که ایّام روز فراغتى هست، روز جمعه
اى مثلاً هست که بازى میکنند، یک بخشى
اش را حتماً براى کتاب قرار بدهند؛ در تابستانها که بچّه
ها، جوانها، تعطیل هستند، حتماً کتاب بخوانند؛ کتابهایى را معیّن کنند بخوانند و تمام کنند؛ یا افرادى که کار روزانه دارند ادارى است، کاسب است، روستایى است، کشاورز است، یا امثال اینها شب که مى
آیند خانه، یا اگر بین روز مثلاً به خانه مى
آیند، یک بخشى از زمان را ولو مثلاً نیم ساعت بگذارند براى کتاب خواندن. چقدر کتابها را در همین نیمساعتها میشود خواند.
بنده خودم دوره
هاى بیستجلدى، بیستوچند جلدى کتاب را در همین فاصله
هاى ده دقیقه، بیست دقیقه، یک ربع ساعت خوانده
ام؛ کتابهاى زیادى که حالا اگر اسم بیاورم [وقتگیر است] البتّه من پشت کتابها معمولاً یادداشت میکنم؛ یادداشت شده است، معلوم است شاید صدها جلد کتاب را من همین
طور در این فاصله
هاى کوتاه استفاده کردم از دیدارهاى ده دقیقه
اى با کتاب و خواندم و بسیارى را من مى
شناسم که اینجور هستند. ما [باید] از این فرصتها استفاده کنیم؛ فرض بفرمایید کسى در اتوبوس مى
نشیند؛ من یک دوره کتاب هشتجلدى را کتابى است در تاریخ ادبیّات و علوم و معارف اسلامى که مال یک نویسنده
ى عرب است، از کتابهاى معروف هم هست که البتّه نمیخواهم اسم بیاورم در سالهاى قبل که یک وقتى تهران آمده بودم و در اتوبوس زیاد معطّل میشدم، این کتاب را برداشتم، شاید اغلبش را یا همه
اش را در اتوبوس مطالعه کردم. و این بایستى یک سیره
اى بشود، یک سنّت رایجى بشود بین مردم ما که کتاب را بخوانند، به بچه
هایشان یاد بدهند، خودشان تمرین کنند، خانمها در خانه
ها کتاب بخوانند و معلومات را فرابگیرند.
البتّه در کنار این، ما بایستى به فکر باشیم و دغدغه
ى نوع کتابهایى را که تولید میشود داشته باشیم؛ باید کتابِ خوب تولید بشود. کتاب، یک غذا است؛ یک غذاى روح است، یک نوشیدنى روح است، اگر چنانچه مقوّى باشد، روح را تقویت میکند. ما که حالا داریم مدام سفارش میکنیم که از این نوشیدنى بخورید، نوع نوشیدنى
اش را معیّن نکردیم؛ پس بایستى مواظب باشیم که نبادا نوشیدنى مسموم، خطرناک، فاسد، گندیده، مضر، دست مردم داده بشود با رنگ
آمیزى
هاى خیلى خوب، بدون اینکه مردم بدانند. چطور اداره
ى مخصوص این کار اگر ببیند که یک غذاى فاسدى به مردم فروخته میشود، با آن مقابله میکند امّا اگر چنانچه ببینند یک کتاب فاسدى به مردم داده میشود، با آن مقابله نکنند؟ البتّه من اعتقاد ندارم که بایستى جلوى هر چیزى را که به یک سلیقه
ى خاصّى مضر به نظر میرسد بگیریم، لکن یک چیزهایى هست که واضح است براى مردم مضر است؛ ترویج فحشا، ترویج فساد و از این قبیل چیزهایى که خب معلوم است که اینها براى مردم مضر است؛ اینها را نبایستى اجازه بدهند که نشر بشود امّا بیشتر بایستى تلاش کنند تا کتابهاى خوب تولید بشود و پخش بشود و وسایلى هم براى اینکه مردم به کتاب
خوانى روبیاورند، باید باشد. امروز قبل
از ظهر، یکى از آقایان مطرح کردند که مثلاً فرض بفرمایید که ما نمایشگاه دائمى داشته باشیم، خوب است؛ یا هفته
ى کتاب
خوانى داشته باشیم که در این هفته جایزه
هایى معیّن بشود براى کسانى که مقدارى کتاب را میخوانند؛ از این قبیل بایستى باشد تا ان
شاءالله
مردم تشویق بشوند به کتابخوانى هرچه بیشتر.