1382/02/22عرفای بیستساله
فراموش نمیکنم خاطرهی جوان نوزده یا بیست سالهای که بعد از شهادتش وصیتنامهی او را دیدم. او نوهی یکی از علمای معروف و مراجع تقلید زمان خود بود و آن مرجع تقلید و عالِم معروف، اهل سلوک و معرفت و توحید شمرده میشد. وقتی وصیتنامهی جوان را خواندم، اینطور فهمیدم که این جوانِ نوزده، بیست سالهی دانشجو، در رسیدن به آن حالت حضور، کشف و عروج معنوی و روحی - چیزی که هر سالک و عارف و هر جویای حقیقتی، آرزوی آن را دارد - اگر از پدربزرگ مجتهد و عارف خود که شاید شصت، هفتاد سال هم در آن راه زحمت کشیده بود، جلوتر نباشد، عقبتر نیست.
بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی ۱۳۸۲/۰۲/۲۲
پیوندهای مرتبط: