این اشتباه است که ما گمان کنیم سید نورالدین تنها هشتاد ماه جنگیده است. حقیقیت این است که او و یارانش همچنان در حال جنگیدن و مجاهدهاند؛ جنگ با دردها و آلام جسمی مانده از دوران دفاع مقدس، جنگ با نفس که جهاد اکبر است و همهی مسلمانان موظف به آنند، جنگ با کسانی که به دنبال تحریف واقعیتهای دوران 8سالهی جنگ هستند و جنگ با آنانی که از این راه خسته شدهاند و بریدهاند و به بدگویی از آن میپردازند. بنابراین امثال سید نورالدین همچنان رزمندهاند و به مجاهده در راه حق ادامه میدهند. اما این کتاب واجد ویژگیهایی است که آن را برای خواننده تبدیل به یک اثر ماندگار و دلنشین میکند که من در اینجا به 10 مورد از مهمترین این ویژگیها اشاره میکنم:
ویژگی اول، بیان روان و سلیس کتاب است. بخش مهم این ویژگی مدیون زحمات سرکار خانم سپهری است که این خاطرات را امانتدارانه و شیوا و روان، پرداخت دادهاند.
ویژگی دوم، صداقت و پرهیز از هرنوع مقدسنمایی و تطهیر و بیان بزکشدهی وقایع است. یکی از مصادیق این ویژگی، قطعهای است که سید وقتی در جبهه حضور دارد، به هر حال علاقهای پیدا میکند یا ضرورت میبیند که یک جاخشابی را به دست بیاورد و به همین خاطر، جاخشابی یک برادر رزمنده را برمیدارد. از این دست بیان وقایع که بی هیچ تحریفی آمده، در کتاب بسیار هست.
سومین ویژگی کتاب، طنز مستتر در برخی گفتوگوها و منظرهها است. این طنز به بهترین شکل در کتاب حفظ شده است. یک نمونه از این ویژگی در صفحهی 235 کتاب آمده است؛ جایی که برادر رزمندهای به سید میگوید: تو که به جبهه آمدهای، بدان که دو حالت برایت اتفاق میافتد؛ یا برمیگردی یا میمیری. اگر مُردی که باز دو حالت دارد؛ یا جنازهات مفقود میشود یا برمیگردد. اگر زنده برگشتی، باز هم دو حالت دارد؛ یا زنده هستی یا زِهوار دررفته.
همچنین در صفحهی 236 کتاب که به ماجرای ازدواج سید اشاره دارد، وقتی برادران رزمنده از یک طرف و خانوادهی سید از سوی دیگر به دنبال پیدا کردن همسری شایسته و بایسته برای سید هستند، خود سید به آنها میگوید که اگر قرار باشد هر کدام شما یک عکس از من بگیرد و ببرد آن را پخش کند که بهزودی یک گردان دختر برای من پیدا میشود.
ویژگی چهارم این کتاب، واقعنمایی و بیان صادقانه و مواجههی بسیار واقعی با زندگی است که نمونهی آن در صفحات 330 به بعد به چشم میخورد؛ آنجا که سید برای تأمین نیازهای زندگی خود و خانوادهاش، برای اولین بار با گریه و تضرع دعا میکند و از خداوند کمک میطلبد.
ویژگی پنجم، اشارات معرفتی اثرگذار این کتاب است که نمونهی آن در صفحهی 334 کتاب است: پزشک وقتی سید را با آن وضعیت میبیند، به او میگوید میدانی این بدن روز قیامت از تو سؤال میکند که تو در دنیا با من چه کردی؟ سید پاسخی عجیب و عرفانی و سطح بالا به او میدهد که دیدگاه جوانان رزمندهی امثال او را بهخوبی مینمایاند. میگوید: چرا نمیدانم؟! اما گمان نمیکنم این بدن از من شکایتی داشته باشد، چون این بدن را در خوشگذرانی و ولگردی به این روز نینداختهام. خدا خودش قصهی هر زخم مرا میداند که در کجا و به چه کاری مشغول بودم. بنابراین این بدن خیلی هم باید از من تشکر کند.
ویژگی ششم کتاب، نمایش وضعیت جامعهی آن هنگام و نشان دادن برخی افراد یا گروههایی است که در آن زمان که بسیاری از مردم غیور این سرزمین مشغول دفاع از دین و کشور و امامشان بودند، آنها با بیتفاوتی یا سهلانگاری یا کارشکنی، بر خلاف جهت مردم حرکت و عمل میکردند. آنجا که پرستاری به خاطر دیدن یک برنامهی تلویزیونی، با بیدقتی و عجله به سید رسیدگی میکند و موجب ناراحتی شدید او میشود. یا آنجایی که یک مأمور پلیس قضایی که متأسفانه لباس مقدسی هم به تن داشته، به سید میگوید: اصلاً چه کسی به تو گفته بود که بروی جبهه؟ و پاسخ سید را میشنود که: امام به ما گفت. و پلیس قضایی میگوید: خوب حالا امام خودش هم بیاید جواب تو را بدهد! البته در ادامهی کتاب هم آمده که آن شخص بعدها با اینکه در خط مقدم جبهه حضور هم نداشته، اما برای خودش سوابق و پروندهای درست کرده و امتیازاتی گرفته و به حج هم رفته و به قول خودش به جایی رسیده است.
ویژگی هفتم، نمایش عظمت روحی خانوادهی شهدا است. سید این کتاب را -در پیشانی آن- به شهید امیر تقدیم نموده است. وقتی شما این کتاب را میخوانید، به ارادت و محبت بین سید و شهید امیر (همان هوشنگ مارالباش) پی میبرید. جالب است که وقتی علیآقا (پدر امیر) خبر شهادت پسرش را از سید میشنود، اولین جملهای که میگوید، این است: خدا را شکر که هنوز یکیتان ماندهاید.
ویژگی هشتم، تأثیر توسل به ائمهی اطهار
علیهمالسلام و خصوصاً امام رضا
علیهالسلام است که یک نمونهی آن را از صفحهی 428 ذکر میکنم: وقتی سید با آن گرفتگی و انقباض روحی و و ناراحتی و با قلبی فشرده به حرم امام رضا
علیهالسلام مینگرد، کبوتری میآید و کنار پنجره مینشیند و چشم در چشم سید میدوزد. گویی آن کبوتر همهی غم و اندوه سید را با خود میبرد و سید با دیدن آن آرام میشود و انبساط خاطر مییابد.
ویژگی نهم، بیان دقیق برخی حوادث جبههها به صورتی واقعی و نه اغراقآمیز و نه بزکشده است. نمونهی آن هم صحنههای مربوط به مجروحیت و حتی شستوشوی آن بدنی است که پر از سنگریزه و سوختگی است.
ویژگی دهم که به آن اشاره میکنم، پرهیز از بیان خاطره برای کسب شهرت و امتیاز است. سیدنورالدین این خاطرات را سالها پس از وقوع آن گفته و همانطور که در کتاب آمده، ایشان در پی بروز یک انگیزهی معنوی و هنگامی زبان باز کرده که خواب حضرت آقا را میبیند. خواب میبیند که در محضر ایشان است و ایشان مشغول مطالعهی یادداشتهایی هستند که در حین مطالعهی آن گریه میکنند؛ و صدایی هم در آن اتاق وجود دارد که میگوید اینها خاطرات جانبازی است که چندین سال جبهه بوده و جانباز 70 درصد است و تازه میگوید من کاری نکردهام. سید بعد از دیدن این خواب، به بیان خاطرات خود پرداخته است با این نیت که وظیفه و تکلیف خود را در قبال یاران رزمندهاش و فرهنگ و معنویت جبههها و شهیدان و نیز نسلهای بعدی فرزندان ایرانزمین ادا کرده باشد.
مجموع این ویژگیها کتاب خاطرات سید نورالدین را به یک اثر ماندگار تبدیل کرده است و همانطور که حضرت آقا در یادداشت شریف خود آوردهاند، نقش سرکار خانم سپهری نیز در این زمینه برجسته است.