طرح اتهام علیه ایران در مورد توطئه برای ترور سفیر سعودی در واشنگتن، با زنجیرهی گستردهای از تحولات منطقه مرتبط است. در اظهارات آمریکاییها دربارهی این ادعا، تنها یک داستان پلیسی بیارزش دیده میشود که هدف آن چیزی جز سرپوش گذاردن بر شکستهای چندجانبهی آمریکا نیست؛ شکستهایی مثل مسئلهی عراق. در عراق فرمانده ارتش آمریکا خواستار تمدید حضور نیروهای آمریکایی تا سال 2016 و کسب مصونیت قضایی برای آنان شده بود، اما جریان مقاومت اجازه نداد که آنها با وجود جرایمی که در عراق مرتکب میشوند، به این برگ برنده دست یابند. به همین خاطر آمریکاییها سعی کردند از طرفی بر قتل عامهای خود در عراق سرپوش بگذارند و از طرف دیگر با رواج ایرانهراسی، روابط کشورهای عربی با ایران را تیره کنند.
سؤال اصلی
سؤالی که مطرح میشود، این است که اهداف این حرکت چیست؟ بعید است که این حرکت رسانههای آمریکایی با هدف تدارک یک جنگ علیه ایران باشد، بلکه این حرکت فقط با هدف ترساندن اعراب است تا با ایران وارد مذاکره نشوند و به این ترتیب از توافق میان ایران و اعراب جلوگیری کنند.
همهی این برنامهها در سازمان اطلاعات آمریکا طراحی شده تا آنها با تمام توان خود، مقاومت و بازوان آن را مورد هدف قرار دهند. هدف اصلی آنها بستن پروندهی اصلی، یعنی خاتمهی درگیری اسلام و رژیم صهیونیستی است.
در این میان سعودیها با موضعی که اتخاذ کردند، یک بار دیگر در برداشت صحیح از اتفاقات منطقهی عربی شکست خوردند. آنها متوجه این مطلب نشدند که آمریکا و غرب در قمار خود برای ساقط کردن بشار اسد شکست خوردهاند. گمان آنها این بود که این معرکه هنوز داغ است و نظام سوریه ممکن است از هم بپاشد. آنها به سبب این برداشت اشتباه از مسئلهی سوریه به این قمار ادامه دادند و در دام آمریکا گرفتار شدند. البته همین باور کردن سخنان آمریکا موجب شده است تا سعودیها بر همپیمان استراتژیک سوریه یعنی ایران فشار بیاورند.
چرا سعودی در کنار اسرائیل قرار گرفته است؟
آنچه که برای مشاهدهگر بیرونی عجیب مینماید، این است که عربها و سعودیها چگونه از مسئلهی دست داشتن صهیونیستها در این مسئله غفلت کردهاند؟ زیرا اتهامی که متوجه ایران شده، دست داشتن در توطئهای برای هدف قرار دادن همزمان سفارت عربستان و اسرائیل است. کنار هم گذاشتن این دو هدف چه معنایی دارد؟ آیا به خاطر این نیست که عربستان برنامههای اسرائیل را دنبال میکند؟ عربستان چگونه میتواند قبول کند که هدف تهاجم مسلمانان قرار گرفته باشد، در حالی که مسلمانان میان صهیونیستها و عربها تفاوت قائلند. اگر عربستان عاقلانهتر بیندیشد و از همسایگان مسلمان خود مطمئن باشد، در توطئهی رواج ایرانهراسی شرکت نمیکند و ایران را به جای اسرائیل، دشمن خود نمیداند.
ما میبینیم که تمامی خبرهای منتشرشدهی آنها تحت عنوان دلایل اثبات نقش ایران در این ماجرا مانند مسألهی شاهدان دروغین و دادگاه بینالمللی ماجرای ترور رفیق حریری در لبنان و مسئلهی ادعاهای آنها دربارهی سوریه ساختگی است. یعنی همهی این برنامهها در سازمان اطلاعات آمریکا طراحی شده تا آنها با تمام توان خود، مقاومت و بازوان آن را در ایران، سوریه، لبنان و فلسطین و دیگر کشورها هدف قرار دهند. هدف اصلی آنها بستن پروندهی اصلی، یعنی خاتمهی درگیری اسلام و رژیم صهیونیستی است.
با اینکه کمتر کسی از تحلیلگران توقع دارد که آمریکاییها در سایهی معادلات کنونی منطقهای و توازن قوای فعلی و میدانی در منطقه، جرأت جسارت یا دستدرازی به سوی ایران را داشته باشند، اما اگر از سلطهگران توسعهطلب آمریکایی یا صهیونیستها چنین حماقتی سر بزند، منطقه به جهنمی تبدیل خواهد شد که بساط امپراطوری آمریکا را برخواهد چید.
به عبارت دیگر، آنهایی که این سناریوی هالیوودی را برای ارعاب ایران یا ایجاد فتنه بین مسلمانان طراحی کردهاند، باید بدانند که ایران هر حرکت مخربی را در منطقه با کمال دقت رصد میکند و در صورت لزوم امپراطوری آمریکا را نیز به زانو درخواهد آورد.
آمریکاییهای کمحافظه باید یادشان باشد که اگر مرتکب چنین حماقتی، آن هم در آستانهی اجتماع عظیم مسلمانان در مراسم حج شوند، همان مصیبتی بر سرشان خواهد آمد که در ابتدای انقلاب و در ایران اسلامی بر سرشان آمد، اما این بار با دستان متحد تمامی مسلمانان جهان.