گفتاری از مصطفی محدثی خراسانی، شاعر، نویسنده و منتقد به بهانهی دیدار شاعران آئینی با رهبر انقلاب.
درست است که شعر به لحاظ موضوعی و محتوایی به موضوعات مختلفی تقسیم میشود اما نکتهای را باید توجه داشته باشیم که اصلاً «آئین»، مبنای شعر فارسی است و شعر فارسی، به این لحاظ که در دامن آموزههای اسلام و قرآن متولد شده، رشد و نمو کرده و به کمال رسده است، شعر آیینی است. قلههای کمال شعر فارسی هم به شکل هویتی و زیربنایی با مباحث آئینی پیوند خورده است و نهایتاً اوج شعر فارسی که عرفان اسلامی است، با یک نگاه کلی میتواند همان شعر آئینی محسوب شود. بنابراین شعر ما جدای از آموزههای اسلام، قرآن و عرفان اسلامی تعریفپذیر نیست و نمیتوانیم برایش ماهیتی تصور کنیم.
اما در نگاه تخصصی، شعر آئینی به اشعاری گفته میشود که در مدح و منقبت و سوگ پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) سروده میشود که یکی از شاخههای پربار و ارزشمند شعر فارسی است که در طول تاریخ شعر فارسی، این مضامین همواره الهامبخش شاعران فارسی بودهاند. شاعران ما در کنار آثار ارزشمند خود، همواره به سیره و زندگی و شخصیت پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) پرداختهاند.
امام(ره) افق جدیدی فراروی شعر آئینی قرار داد
در دوره معاصر و با توجه به نگاهی که امام خمینی(ره) و انقلاب به ما داد و با توجه به اینکه شکلگیری انقلاب و سیر پیروزی آن با تأسی و اقتدا به پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)، خصوصاً امام حسین(ص) و فرهنگ شهادت عاشورایی بود، این پیوند در بستر شعر انقلاب یک خانهتکانی و ترمیم ایجاد کرد و افقهای تازهای را فراروی شعر آئینی ما گشود. به این معنا که اگر در گذشته بیشتر اشعار، توصیف اهل بیت(ع) و زندگی آن بزرگواران بود، در جریان شعر انقلاب، شاعران ما به تبیین زندگی و به چرایی فلسفی حرکتها و موضوعگیریهای اهل بیت(ع) پرداختند. از این شعر آئینی برآمده از ارزشهای انقلاب، یک فصل شکوهمند و متفاوت است. شعر آیینی شاخههای مختلفی مثل انتظار، ولایت، عاشورایی، نیایشها و... دارد.
«بسمه تعالی
بفرمائید اگر دوستان مایلاند، این مطلع را بسازند
خطاب به جانبازِ شهید:
رندانه آخر ربودی جامی ز خمخانهی دل
خونین چو برگ شقایق، رنگین چو افسانهی دل»
اما اوج شعر آئینی انقلاب، شعر دفاع مقدس است، بهطوریکه حتی شعر انقلاب را نیز تحتالشعاع قرار داد. امروز اگر بخواهیم شعر انقلاب را تعریف کنیم، بیشترین دستمایهمان باید شعر دفاع مقدس باشد. باید گفت که تمام ارزشهای انقلاب را در شعر دفاع مقدس میبینیم و نیز به لحاظ تکنیکی و ارجمندی هنری، اوج شعر انقلاب همان شعرهای دفاع مقدس هستند. به این دلیل که اولاً شاعران انقلاب در طی آن سالها به ثمر رسیده بودند و درخت شعر آنها در بیان و انتقال ارزشها تنومند شده بود، و از طرفی اوج شور و جذبه و خلوصی که ما در دوران جنگ داشتیم -که یک مؤلفه دیگر برای خلق شعر ناب است- دست به دست هم داد تا به نظر بنده، دوران طلایی شعر انقلاب را بین سال 62 تا 68 رقم زند.
اما امروز یک مقداری از جنگ فاصله گرفتیم و طبیعتاً نمیتوان انتظار داشت که همان شعرهای روزهای جنگ با وجود گذشت بیش از دو دهه از آن و با همان ذهن و زبان سروده شود. اما اگر با توجه به شرایط کنونی، یک بازتعریفی از شعر دفاع مقدس داشته باشیم، خواهیم دید که امروز به نحو چشمگیری آن ارزشها در شعر ما زنده است.
امروز، رزمندهای اسلحه به دست نیست که روبهروی دشمن ایستاده باشد، اما آن ارزشها و رزمندهها هستند و در سنگرهای دیگری مانند فرهنگ، اقتصادی و عقیده مشغول مبارزه هستند و مدافع و مروج ارزشها. طبیعتاً شعر دفاع مقدس هم باید سنگرش را عوض کرده باشد. به نظر من شعر هم در ترویج ارزشها حضور دارد اما سنگر خود را بنا به شرایط کنونی عوض کرده است.
آیا فرهنگ دفاع مقدس منتقل شده است؟
وقتی بسیاری از شعرهایی که نسل امروز میسراید را تحلیل و واکاوی میکنید، متوجه میشوید که با وجود اینکه جنگ را درک نکردهاند، اما فرهنگ عمیق شهادت و ایثار دفاع مقدس به این نسل منتقل شده است. برای مثال شاعری در ظاهر شعر اجتماعی میسراید اما پشتوانه، گشاینده افق و الهامبخش او ارزشهای دفاع مقدس بودند. یا ظاهراً شعر عاشقانه است، اما عشقی که در آن شعر مطرح میشود خیلی نزدیک به عشقی است که شهدای ما به خدا داشتند و میخواستند از زمین به آسمان پر بکشند.
این رباعی ظاهراً عاشقانه، از شاعران دورههای اخیر است، اما عشقی که کاملاً آسمانی و از نوع عشق شهدای ما به خداوند و فرهنگ شهادت و ایثار است.
اگر آن پشتوانه بلند فرهنگ شهادت و ایثار نبود، شعر ما به اینجا نمیرسید که در حوزه عشق هم اینگونه به بیان احساسات خود بپردازد. بنابراین اگر ما یک بازتعریفی با توجه به شرایط امروز که نه هیجانات آن زمان وجود دارد و نه جنگ رو در رو است، به نظر من بین آثاری که خلق میشود، کماکان ارزشهای انقلاب و فرهنگ شهادت سهم بسزایی دارد.
رهبر انقلاب: به برخی از موضوعات در شعرهای آئینی کم پرداخته میشود... یکی از همین چیزهائی که مربوط به جنگ است و از چیزهائی است که ذهن من را مشغول میکند، این جانبازهائی هستند که بعد از مدتی به شهادت میرسند؛ این خودش یک موضوع ویژه است...
باید این افتخار حفظ شود
از طرفی علاوهبر الهام گرفتن از دفاع مقدس در خلق اثر هنری، باید دفاع مقدس و افتخارات آن را که موجب سربلندی و عزت ایران در جهان شده را زنده نگه دارند. همانطور که در قالبهای دیگر هنری تلاش میشود تا آن عزتمندیها یادآوری شود، باید در حوزه شعر هم این تلاشها بیشتر شود. این امر نیاز به برنامهریزیهای عمیقتر و کارشناسانهتر از طرف متولیان امور فرهنگی دارد تا بتوانند این پیوند را بین این نسل و آن ارزشها برقرار کنند.
مثلاً یکی از کارهایی که میتوان انجام داد، توجه به مسائل مغفولمانده از جنگ است نظیر رزمندگان، بازماندگان و جانبازان هستند که نمادهای واقعی زنده دفاع مقدس هستند. این عزیزان، برای جوانی که جنگ را ندیده اما تبعات و عوارض جنگ را میبیند قابل لمس هستند. اگر نمیتوان امروز به شکل مستقیم به جنگ پرداخت، باید به عوارض و تبعات جنگ که ملموس هستند، پرداخته شود؛ مسائلی نظیر جانبازان شیمیایی، شهدای تفحص، آزادگان و... قطعاً ثمرات خوبی خواهد داشت.