Khamenei.ir

1389/07/07

مرد مباحثه

رهبر انقلاب دیروز در جمع ائمه‌ی جمعه‌ی سراسر کشور، با اشاره به اهمیت نقش جوانان، ائمه‌ی جمعه را به شنیدن و برطرف کردن شبهات دینی، اجتماعی و سیاسی جوانان توصیه کردند. حجت‌الاسلام و المسلمین شهید هاشمی‌نژاد یکی از اشخاصی بود که همانند استاد شهید مطهری پای در این عرصه نهاد و منشأ اثرات مفیدی برای انقلاب و جمهوری اسلامی شد. آنچه درپی می‌آید، متنی است درباره‌ی نقش و تأثیرات این شهید بزرگوار در مبارزات انقلابی مشهد، تلاش ایشان در جهت شبهه‌زدایی از جوانان و... که با هم می‌خوانیم.

مرد مباحثه و مناظره

شهید هاشمی‌نژاد از کسانی بود که مباحث نو و تازه‌ را درباره‌ی مسائل اسلامی مطرح می‌کرد، مباحثی که به مسائل اجتماعی و سیاسی روز هم مربوط می‌شد. لذا مسجد «فیل» که در آن زمان موقعیت حساسی داشت و پایگاه اصلی شهید هاشمی‌نژاد به حساب می‌آمد، جزو مساجد فعال انقلابی در دهه‌ی پنجاه و دوران قبل از انقلاب بود، مثل مسجد کرامت و نیز امام حسن مجتبی(ع) که آیت‌الله خامنه‌ای در آن فعال بودند و در این مسیر هم میان آنها هماهنگی بود.

بخشی از بحث‌های شهید هاشمی‌نژاد پاسخ به شبهاتی بود که عمدتاً برای نسل جوان آن زمان مطرح بود، چون ایشان در ادامه‌ی راه استاد مطهری معتقد بودند که باید به سؤالات جوانان در مورد مسائل دینی و اعتقادی پاسخ شفاف و روشنی داد. کتاب «مناظره دکتر و پیر» که از تألیفات ایشان بود، آن زمان خیلی طرفدار داشت. در این کتاب دو نفر با هم پیرامون موضوعات مختلف مناظره و بحث می‌کنند. تألیف این کتاب از موفقیت‌های ایشان در بحث‌های مناظره‌ای بود.

شهید هاشمی‌نژاد ید طولایی در بحث و مناظره و پاسخگویی به سؤالات و رفع شبهات نسل جوان داشت. صحبت‌های ایشان مطابق با نیاز زمان بود. همه‌ی این موارد از ویژگی‌هایی بود که مردم را به سخنرانی‌ ایشان جذب می‌کرد. صحبت‌های ایشان باعث می‌شد تا به بخش قابل توجهی از ابهامات، سؤالات و تردیدهای جوانان پاسخ داده شود، ولی عمدتاً بحث‌ها و سخنرانی‌هاشان حول و حوش مباحث اعتقادی و توحیدی، مسائل اجتماعی و اخلاقی و محورهایی بود که به جامعه و سیاست مربوط می‌شد.

در آن زمان ایشان نسبت به اسرائیل و صهیونیست‌ها و انحرافات در حوزه‌ی اسلام و دین موضع‌گیری شفاف و روشنی داشتند. در دوران زندان ما خیلی در این زمینه با هم آشنا شدیم و مقاومت ما در برابر منافقین و برخوردی که با منافقین در زندان می‌کردیم، طوری شده بود که منافقین هم ما را تحریم کردند و اجازه نمی‌دادند کسی با ما حرف بزند. به قول خودشان ما را بایکوت کرده بودند.

پس از انقلاب
پس از پیروزی انقلاب، شهید هاشمی‌‌نژاد علاوه بر حزب جمهوری اسلامی، مسئولیت جامعه‌ی روحانیت مبارز مشهد را هم بر عهده گرفتند. تا جایی که به خاطر دارم، جامعه‌ی روحانیت مبارز مشهد قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1355 تشکیل شده بود. آن زمان همان‌طور که در تهران روحانیت مبارز نقش اصلی را در فرماندهی کل انقلاب بر عهده داشت، در مشهد هم فرماندهی حرکت‌ انقلاب، راه‌پیمایی‌ها، تظاهرات و برنامه‌ها همه در دست روحانیت مبارز بود که عمدتاً یا شاگردان آیت‌الله خامنه‌ای بودند یا از هم‌رزمان ایشان.

مسئولیت اصلی روحانیت مبارز در مشهد در دست شهید هاشمی‌نژاد بود. حتی زیر اطلاعیه‌ها و بیانیه‌های جامعه روحانیت مبارز مشهد و از جمله بیانیه‌ی مربوط به تحصن در بیمارستان امام رضا‌(ع)، امضای آقای هاشمی‌نژاد بود. در واقع ایشان با این قبیل کارها و فعالیت‌ها نقش اصلی را در هدایت و برنامه‌ریزی انقلاب ایفا می‌کرد. به عبارتی اتاق فرمان انقلاب در خراسان بود.

نیاز به کار تشکیلاتی برای کادرسازی
محوریت روحانیت مبارز مشهد با آیت‌الله خامنه‌ای، شهید هاشمی‌نژاد و آقای طبسی بود. این‌ها پایه‌گذار روحانیت مبارز مشهد بودند و می‌توانستند به عنوان مرکز ثقل مبارزه، همه را به سمت انقلاب و اهداف انقلاب هدایت کنند. حزب اما به منسجم کردن، سازماندهی و هدایت اقشار جامعه می‌پرداخت. آن زمان حزب جمهوری اسلامی به بخش‌های مختلف کارگری، دانشجویی، فرهنگی، مهندسی، زنان و جوانان تقسیم می‌شد و به هدایت و سازماندهی این اقشار می‌پرداخت، اما حرکت روحانیت و حرکت اصلی انقلاب متأثر از هدایت‌های جامعه روحانیت مبارز بود.

شهید هاشمی‌نژاد اعتقاد راسخی به نقش تشکیلات و تحزب داشت و آن را ضامن بقای انقلاب می‌دانست. با همین دیدگاه وقت زیادی را به عنوان دبیر حزب جمهوری اسلامی در خراسان می‌گذاشت و سرمایه‌گذاری سنگینی در حزب انجام داد. ایشان معتقد بود که کادرسازی برای اداره‌ی انقلاب بسیار مهم است و از این جهت، وقت و سرمایه‌ی زیادی را صرف آموزش مدیران اجرایی می‌کرد؛ از استاندار و مدیران کل گرفته تا دیگران. جلساتی برای آنها ترتیب می‌د‌اد و در این جلسات برای آنها درباره‌ی مسائل مدیریتی و اعتقادی صحبت می‌کرد. حتی شیوه‌های مدیریت حضرت امیر‌المؤمنین‌(ع) را از نهج‌البلاغه نقل می‌کرد.

شهید هاشمی‌نژاد در این زمینه واقعاً خالصانه و دلسوزانه عمل می‌کرد. به یاد دارم حتی اگر سه نفر هم در جلسات مدیران حاضر می‌شدند، جلسه را تشکیل می‌داد. شهید هاشمی‌نژاد می‌گفتند: اگر می‌خواهی کادر بسازی، چهره به چهره و حتی با حضور دو سه نفر هم می‌توان این کار را انجام داد.
بخشی از بحث‌های شهید هاشمی‌نژاد پاسخ به شبهاتی بود که عمدتاً برای نسل جوان آن زمان مطرح بود، چون ایشان در ادامه‌ی راه استاد مطهری معتقد بودند که باید به سؤالات جوانان در مورد مسائل دینی و اعتقادی پاسخ شفاف و روشنی داد.

همه او را قبول داشتند
آن زمان بین علمای سنتی مشهد و روشنفکران بسیار اختلاف سلیقه بود. مکتب‌های مختلفی در حوزه و جامعه‌ی اسلامی مشهد وجود داشت. مثلاً عده‌ای طرفدار مکتب تفکیک بودند و برخی هم به فلسفه اعتقادی نداشتند. جمع کردن این‌ها در حوزه کار سختی بود. در این میان شهید هاشمی‌نژاد رابطه‌ی بسیار خوبی با همه‌ی علمای مشهد داشت و توانسته بود با افراد مختلف در ارتباط باشد و طیف‌های مختلف مشهد را که در دسته‌های فکری متفاوت با یکدیگر بودند، جمع کند. همه‌ی این طیف‌ها به شهید هاشمی‌نژاد اعتقاد و ایمان داشتند.

ترور به شیوه‌ای جدید
متأسفانه روز شهادت شهید هاشمی‌نژاد من در مشهد نبودم و برای تدریس تحلیل سیاسی به دانشجویان تربیت معلم تربت حیدریه به آنجا رفته بودم. آن روز داخل حزب کلاسی تشکیل شده بود. شهید هاشمی‌نژاد به کارکنان حزب درس اخلاق می‌داد. من هم گفتم: «تعداد کسانی که برای کلاس می‌آیند مقرون به صرفه نیست که شما چنین ریسکی کنید.» از طرفی چون من نیستم، خاطرجمع نیستم که اوضاع چگونه است و به هر حال شرایط درگیری و ترور است، شما ریسک نکنید و نیایید.

اما مسئول آموزش اصرار کرده بود که بچه‌ها می‌خواهند بیایند و شما هم بیایید. شهید هاشمی‌نژاد هم پذیرفته بود و آمده بود. آن شخصی که شهید هاشمی‌نژاد را ترور کرد - جوانی بود که از قوچان آمده بود و در روزنامه‌ی «عروه‌الوثقی» کار می‌کرد. مسئول فروش مجله‌ی «عروه‌الوثقی» دانش‌آموزی بود. من احساس کردم که او باید از نفوذی‌های منافقین باشد و طبق مسئولیتم در حزب او را اخراج کردم و اجازه‌ی ورود به حزب را به او ندادم- نیز به بهانه‌ی این‌که شکایت دارد و می‌خواهد آن را نزد حاج‌آقا مطرح کند، داخل ساختمان حزب شد. بچه‌ها هم که دیده بودند او جزو اخراجی‌هاست و می‌خواهد شکایتش را مطرح کند، بازرسی خیلی سطحی از او کرده بودند و او هم نارنجک را داخل فتق‌‌بندش جاسازی کرده بود. ما تا آن روز در ترورها این نوع جاسازی را ندیده بودیم و این اولین باری بود که از این روش برای بردن ابزار ترور استفاده می‌شد.

آن جوان نارنجک را به این ترتیب با خود به حزب آورده بود و روی پله‌ها نشسته بود. بعد از این‌که شهید هاشمی‌نژاد از کلاس بیرون آمده بود، آن جوان خودش را به کمر شهید هاشمی‌نژاد چسباند و نارنجک را همان جا منفجر کرد. حتی به خاطر دارم یکی دو روز قبل از این حادثه، با آقای هاشمی‌نژاد درباره‌ی به شهادت رسیدن و ترور آیت‌الله مدنی در تبریز صحبت می‌کردیم. ایشان گفتند: «باید شیوه‌هایی را که منافقین در ترور شخصیت‌ها استفاده می‌کنند، بشناسیم و مراقب آنها باشیم تا از این سوراخ‌ها دوباره گزیده نشویم.» اما متأسفانه آن جوان قوچانی از روش جدیدی برای ترور شهید هاشمی‌نژاد استفاده کرد و از این طریق توانست نارنجک را وارد محدوده‌ی امن حزب جمهوری اسلامی کند.

بارها اصرار کرده بودیم که برای محافظت از آقای هاشمی‌نژاد محافظ باتجربه‌ای بفرستند، منتهی چون آن زمان علیه حزب جمهوری اسلامی و شهید بهشتی از طرف جریان لیبرال و بنی‌صدر تبلیغات وسیعی شده بود، در این قضیه کوتاهی می‌کردند و می‌گفتند: چون شما حزبی هستید، ما مسئولیتی در قبال حفاظت از این‌ها نداریم. با این حال محافظی فرستاده بودند که کلاشینکفی به دست می‌گرفت، اما اصلاً قدرت مانور نداشت و خیلی ضعیف بود، لذا ما مجبور می‌شدیم خودمان به این مسائل بیشتر توجه کنیم.

آن زمان در مشهد شرایطی بحرانی داشتیم و اکثر روحانیت مبارز مشهد، از جمله آقای طبسی در مکه بودند. رهبر انقلاب هم که مدت‌ها بود به دستور امام به تهران عزیمت کرده بودند. هیچ‌کس به عنوان محور انقلاب جز شهید هاشمی‌نژاد در مشهد نبود. شهید هاشمی‌نژاد هم که به شهادت رسید، تقریباً دیگر هیچ‌کس در مشهد نبود.

تلفنی حادثه را به آیت‌الله خامنه‌ای اطلاع دادم که آن‌وقت دبیرکل حزب بودند. ایشان هم تلفنی دستورهایی صادر کردند. فرمودند: «ابتدا بیانیه‌ای در باب شهادت آقای هاشمی‌نژاد صادر کنید و این حادثه را محکوم کنید و با قاطعیت بگویید که این پرچم هیچ‌گاه نمی‌افتد و شخص دیگری جانشین آقای هاشمی‌نژاد خواهد شد.» بعد هم فرمودند: «آقای فرزانه را به عنوان جانشین ایشان انتخاب کنید.» در پی فرمایش حضرت آقا، بیانیه‌ای نوشتیم و من به عنوان مسئول تشکیلات حزب، بیانیه را در صحن حرم امام رضا‌(ع) مقابل دار‌الضیافه خواندم؛ جایی که مردم برای شرکت در مراسم تشییع جنازه‌ی شهید هاشمی‌نژاد جمع شده بودند. همان‌جا هم اعلام کردم که آقای فرزانه به عنوان جانشین شهید هاشمی‌نژاد انتخاب شده‌اند. خلاصه با هدایت‌ها و راهنمایی‌های حضرت آقا اوضاع را در مشهد مهار کردیم و بعد هم به ریشه‌یابی این حادثه پرداختیم.

در این رابطه ببینید:

ارسال پیوند با پیامک
بالای صفحه

دفتر حفط و نشر آثار آیت الله العظمی خامنه ای