...
شعر اول
منم که میرسدم نو به نو ز خویش غمی
ز دست خویش نیاسودهام به عمر دمی
گیاه آبزیام بیبهار میرویم
مگر همان گذرد گاه از سرم بلمی
...
... قدمی
شعر دوم
ای خوش آنان کاندرین نامهربان دنیای بد
عمر را در کار خوب مهربانی کردهاند
خود چو خور پیوسته سرگردان عالم بودهاند
پیش پای دیگران ...