• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1389/01/18

تقوا یعنی لحظه لحظه خود را پائیدن

حاشیه‌های دیدار جمعی از مسئولان و شخصیتهای علمی و سیاسی
مهدی نوری
رهبر انقلاب در روزهای ابتدایی سال با سران قوا دیدارهایی جداگانه داشتند که به حسب  قرارهای هفتگی‌شان بوده و وزن کاری‌اش سنگین‌تر از بقیه بود. دیدارهایی محرمانه و پشت درهای بسته.  اما سه شنبه همه‌ی نمایندگان رهبری و برخی دیگر از مسئولین، زیر یک سقف جمع شده بودند. چای ورودی را کنار آقای نهاوندیان (اتاق بازرگانی) و دبیر (شورای شهر) خوردیم. چای در استکان‌های کوچک با قندهایی نصفِ قند حبه‌ای و قاشق چای‌خوری، عین قدیم‌ها.

وقت ورود غیر از نیمی از جماعت مدعو، مابقی با احوالپرسی از گیت‌ها رد می‌شدند نه بازرسی! در میان این عده آقای دکتر شیبانی از همه درویش‌تر بود. هم در رفتار و منش، هم در گفتار! آقا که آمدند صف‌ها به هم خورد. محافظ، مُهرِ نماز همین آقای شیبانی را از جلوی پایش به کناری انداخت، در جا گفت «مهر من رو بده!» محافظ گفت: آن جاست! سریع آن را جست و برش داشت.

آقا به روش خودشان نفر به نفر سلام علیک کردند. طوری که انگار کسی نمی‌توانست در سلام کردن پیشی بگیرد. وقتی به دکتر شیبانی رسیدند، شیخ‌ترین فرد جمع حاضر گفت: «با همه سلام و علیک می‌کنید با من باید روبوسی کنید»؛ که رهبر بلند خندیدند و دستی بر محاسن سپید عضو آرام و بی‌حاشیه‌ی شورای شهر تهران کشیده و رویش را بوسیدند.

سقفِ سرای این دیدار خیلی بلندتر از مجادلات سیاسی و دسته‌بندی و گروه‌گرایی است. خوش و بش‌ها و دیده بوسی‌هایِ هنوز نوروزی هم فارغ از بگو مگوهاست. بعضی مسئولین هم انگار چند ده سال است که در فراق هم بوده‌اند. چنان بگو و بخندی و چنان حال و احوالی می‌کنند که نگو! تکه‌ها و مزاح‌های مدیریتی هم بازار داغی دارند.

ساعت دیواری به یک که رسید، صف نماز تشکیل شد. همه جاگیر شدند. اما چرا عکس امام خمینی -پشت سر رهبر انقلاب- نبود؟ جوابش را وقتی فهمیدم که نماز عصر تمام شد و یکی از اعضای دفتر تصویر را در جای همیشگی‌اش زیر قاب «کلمة الله هی العلیا» نصب کرد. بودن عکس مقابل نمازگزاران به فتوای رهبر مکروه است. قیام نماز مصادف بود با فشرده شدن شانه‌ها به هم و سکوت...

بعد از نماز و تعقیبات، مدیران کشوری همه پشت سر هم روی موکت و مقابل رهبر انقلاب چهار زانو نشستند. سخنان رهبر با بسم‌الله آرامی آغاز شد و با تبریک سال نو و ویژگی تحول فصل‌ها ادامه یافت. آقا از بهار به تقوا رسیدند و در تکمیل معنای تقوا فرمودند: «تقوا یعنی لحظه به لحظه خود را پائیدن».

رهبر انقلاب در بخش انذاری فرمایشات‌شان هم گفتند: «اغلب، انحرافات از جاهای کوچکی آغاز می‌شود، اما این زاویه اندک از خط مستقیم، کار را به مقصدی در ناکجا آباد میرساند. استاد درس اخلاق امروز عیدی دیگری هم به مسئولین کشور دادند: «گاهی اوقات ما مثل تغییر نامحسوس و آرام فصول طبیعت تغییر می‌کنیم و ما بی خبریم».

پایان طلایی سخنان رهبر هم موضوع فلسطین و "اسلام‌زدایی از آثار اسلامی" از جمله حرم ابراهیمی بود. استفاده از ظرفیت‌های سازمان کنفرانس اسلامی و استراتژیک بودن جایگاه و سرزمین‌های اسلامی بود. اشارتی هم به تلاشی نهاد خانواده در غرب داشتند و در این بین تاکید ویژه‌ای بر درخشان بودن اسلام در رویکرد بشر امروز به دین نمودند.

بیانات که والسلام شد، چفیه را کسی گرفت و عده‌ای هم به دست‌بوسی سبقت گرفتند و آقا با تآنی و آرام از درب کوچک کنار اتاق خارج شدند. پرده که افتاد، دوباره بازگشتند. به هوای کسی! دکتر روح الامینی آقا را صدا کرده بود. رهبر برگشتند و به صورت دکتر دستی کشیدند و با لبخند حرف‌هایی زدند که ناشنیده ماند. دکتر روح الامینی با پسر، دختر و نوه‌اش آمده بود. پدر مرحوم محمد کامرانی هم که با روح الامینی آمده بودند گوشه مجلس نشسته بود.

موقع خروج حضار یکی از محافظین به حبیب کاشانی (شورای شهر) همکاران استقلالی‌اش را معرفی می‌کرد. قریب بالاتفاق هم می‌گفتند: نه بابا این حرفا چیه!

ما را که کسی نمی‌شناخت. اما بعد از دیدار دم در جایی ایستادیم که هر کس خارج می‌شد احساس می‌کرد باید با هم خداحافظی کنیم.