• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1398/03/04
نگاهی به رسانه‌ها و تأثیرگذاری آن‌ها بر زبان فارسی

بر مدار زبان و رسانه

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار رمضانی با شاعران ضمن ابراز گله‌مندی از صدا و سیما به خاطر ترویج زبان بی‌هویّت، گاهی غلط، و تعبیرات فرنگی و خارجی گفتند:« وقتی مثلاً فلان لغت فرنگی را که حالا یک نویسنده‌ای، یک مترجمی -که ترجمه میکرده یک مقاله‌ی انگلیسی یا فرانسوی را- آورده و عیناً به کار برده، و مجری شما این را در تلویزیون، در رادیو یک بار، دو بار تکرار میکند، این میشود عمومی؛ ما بیخود و مُفتامُفت داریم زبان خودمان را آلوده میکنیم به زوائد مضر.»
به همین مناسبت، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در یادداشتی از آقای سید وحید سمنانی
، از شعرای کشورمان به بررسی نسبت زبان و رسانه و نحوه‌ی  اثرگذاری این دو بر هم پرداخته است.

* حفظ فرهنگ در چارچوب پرداخت به زبان، ضرورتی‌ است که بر هیچ اندیشمند و دلسوزی پوشیده نیست. مگر نه این که زبان ستون و تکیه‌گاه وحدت ملی‌ است؟ مگر نه این که سرزمین ما به واسطه‌ی زبان مشترک، در مواجهه‌ با تهدید بیگانگان انسجام و اتحاد خویش را حفظ کرده است؟ با نگاهی گذرا به تاریخ سرزمین‌مان به این واقعیت می‌رسیم که همواره زبان به عنوان مهم‌ترین اصل فرهنگی، پویش و استمرار حرکت‌های اجتماعی- سیاسی را اگر نه رهبری، دست کم صیانت کرده است.

با این توصیف جای این سؤال باقی نمی‌ماند که چرا باید رهبر انقلاب در پایان سخنان خویش در دیدار اخیر با شعرا از انحرافاتی که در زبان فارسی اتفاق افتاده ابراز نگرانی کنند و بیش از پیش وظیفه‌ی شعرا و نهادهای فرهنگی را در پاسداشت حریم زبان صیقل‌خورده و اصیل فارسی یادآور شوند.

تعدد کلمات بیگانه به کار رفته در رسانه‌ی ملی نشان می‌دهد که چرا ایشان از این سازمان گله‌مندند. آن‌چه در بستر تلویزیون رخ می‌دهد -چه در عرصه گفت­وگوی مجموعه­های تلویزیونی و چه در عرصه تک‌گویی مجریان- آنقدر آمیخته به کلمات و عبارات بیگانه با زبان فارسی است که گاه درک آن‌ها را نیازمند ترجمه و تفسیر دیگری می‌کند. عبارات کوتاه زیر، مشتی است از خروار جملاتی که خواسته یا ناخواسته توسط مجریان صدا و سیما به کار برده می‌شوند. عباراتی که به سادگی توسط دیگر کلمات فارسی معیار با فصاحت بیشتری می‌توانند در خدمت انتقال معنا قرار بگیرند:
- «بینندگان محترم! یک تایم کوچکی سیستم داون شده بود».
- «هافتایم دوم تایم کوچرهاست. تایمی برای آپدیت‌کردن اندیشه مربیان و هندل‌کردن تیم‌ها».

با تأملی کوتاه بر برنامه‌های پخش‌شده از صدا و سیما به عباراتی نامأنوس‌تر و غریب‌تر از آن‌چه نقل شد برمی‌خوریم؛‌ جملاتی که گاه از فرط کاربرد بسیار طبیعی جلوه می‌کنند. گاه این نحوه کاربرد برآمده از سنت غلطی‌ است که از چندی قبل‌ در جان زبان رخنه کرده و به دلیل عدم آگاهی‌بخشی‌های کافی و لازم در آن رسوب کرده است. متأسفانه باید گفت گاهی نیز به خدمت گرفتن عبارت‌های بیگانه تنها برآمده از تفاخر گوینده است و بس.

سکوت قاطبه‌ی جامعه‌ی فرهنگی و دستگاه‌های اجرایی و رسانه‌ای در مقابل تاخت‌وتازهای زبان‌های بیگانه، راوی این حقیقت تلخ است که یا آن‌ها این سطح از تغییر و تحول را امری طبیعی می‌دانند؛ تحولی که زاییده نیاز و پویایی هر زبان زنده‌ای است -که صد البته این اندیشه از بن غلط است- و یا اصولاً از اهمیت زبان و چرایی حفظ و صیانت از آن غافل‌‌اند.

وجه دیگر غفلت از تحولات مسخ‌گونه زبان، راوی بی‌تدبیری یا سوءمدیریت‌هاست. اما علّت هر چه باشد، تا دیرتر نشده باید راهی اندیشید برای برون‌رفت زبان از شرایط فرسایشی فعلی که از طریق رسانه‌ها به آن تحمیل شده است. بی‌هیچ تعارفی باید گفت مواجهه رسانه‌ها با زبان به‌هیچ عنوان مطلوب نیست و اگر نگوییم مفهوم تعامل فعلی رسانه‌ها با زبان مصداق خیانت است دست‌کم جنایتی است که از سر غفلت هر روز شاهد آن هستیم.

وقتی صحبت از مسخ زبان می‌شود جنبه‌های گوناگونی را می‌توان برای آن برشمرد. در ادامه به صورت گذرا به چند مورد اشاره می‌کنیم:

* کاربرد کلمات بیگانه‌ای که اساساً معادل‌های رایج، روشن و فصیحی در زبان فارسی دارد. مانند: «تایم: زمان»، «بای: ‌خداحافظ»، «لوکیشن: جا، مکان، موقعیت»، «آدرس: نشانی»، «پروژکتور: نورافکن»، «اپلیکیشن: برنامه،‌ نرم‌افزار»، «پِی‌پر: مقاله‌ی علمی»، «اکسپت: پذیرفتن»، «برند: نشان تجاری، نام‌‌نشان»‌، «کنکور: آزمون سراسری»، «کاندیدا: نامزد، ‌داوطلب» و... حجم این کلمات در جملاتی که به صورت روزانه به کار می‌بریم کم نیست و شدت رواج آن‌ها تا جایی است که حتی بعضی از استادان زبان و ادبیات فارسی نیز در دانشگاه‌ها از به کار بردن بسیاری از آن‌ها پروایی ندارند.

* کاربرد کلمات و عبارات بیگانه و تلفیق آن‌ها با کلمات فارسی و ساخت افعال مرکب جعلی نیز از جمله مواردی است که از فرط رواج، گاه نامتجانس‌بودنشان با زبان ما حس نمی‌شود: «اُکی بودن: هماهنگ بودن»، «اِرور دادن: اعلام خطاکردن»، «کنسل کردن: لغو کردن»، «آپدیت شدن: به‌روز شدن»، «دِمُده شدن: کهنه شدن»، «دِیلیت کردن: پاک‌کردن» و... نکته‌ای که باید در این مورد به آن اشاره کرد این است که اصولاً با تلفیق کلمات فارسی و انگلیسی، فارسی‌سازی عبارات و اصطلاحات واردشده در زبان کاری است ابتر و ناقص.

* گاه نیز تغییرات زبانی در حوزه نحو اتفاق می‌افتد. این تغییرات بسیار خزنده‌تر از ورود کلمات بیگانه عمل می‌کند: «[فلانی] به عنوان یک سیاست‌مدار باید بداند که...». این نوع خطاب، ریشه‌ای در زبان فارسی ندارد و در زبان ما برای کاربرد همراه‌سازی کلمات معرفه به عدد «یک» نیازی نیست. و این نوع ساخت محصول گرته‌برداری از نحو انگلیسی است و شکل فارسی آن این‌گونه است: «[فلانی] به عنوان سیاستمدار باید بداند که...».

حقیقت این است که کاربرد کلمات بیگانه به اعتبار ورود ابزار و وسایل نوپدید امری است ناگزیر؛ کلمات بیگانه این‌چنینی با تعلل دستگاه‌های فرهنگی در پیشنهاد کلمات جایگزین یا دست‌کم به کارنبستن آن‌ها توسط رسانه‌ها -خصوصاً رسانه ملی- به سرعت در حافظه زبانی مردم رسوب کرده و زبان معیار و سنجیده فارسی را در مصافی نرم از میدان به در می‌کند. مسخ زبان فارسی در سال‌های اخیر آن‌قدر نرم اتفاق افتاده است که جز دغدغه‌مندان حفظ زبان و استادان ادب فارسی دیگران آن را حس نکرده‌اند. حتی اگر درک این انحراف‌ها با شِکوه و ارائه‌ی راهکار هم همراه بوده باشد با شنیده نشدن یا به کار نبستن آن راه‌کارها عملاً آن دغدغه‌مندی‌ها راه به جایی نبرده است؛ زیرا آن‌چه در طی سال‌های گذشته در مواجهه با شِکوه‌های گاه و بی‌گاه علاقه­مندان زبان شنیده شده با سکوت مسئولان اجرایی راه به جایی نبرده است.

اما رسانه‌ها برای مقابله با این هجمه‌ها چه می‌توانند بکنند؟
رسانه محل ضریب‌دادن به مفاهیمی است که از طریق زبان منتقل می‌شوند. از آن‌جا که رسانه در پی جذب حداکثری مخاطب است در ذات خویش از به کار بستن کلماتی که از سوی عوام در جامعه رواج دارد ابایی ندارد. با این توصیف اصحاب رسانه باید در به کار بستن کلمات، بسیار محتاط باشند؛ زیرا با انعکاس کلمات و عبارات ناپسند و نامأنوس رایج در جامعه به آن رسمیت بخشیده و به رواج آن دامن می‌زنند.

رسانه با توجه به قابلیت‌ها و ظرفیت‌هایی که دارد می‌تواند خدمات مؤثری در راستای ترمیم زبان و ترویج زبانی صیقل‌خورده انجام دهد. سیمای جمهوری اسلامی با توجه به این‌که پر مخاطب‌ترین رسانه کشور است، دست کم می‌تواند در چند حوزه تأثیرگذار باشد؛ حوزه‌هایی که جسته‌ و گریخته به آن‌ها اشاره می‌کنیم.

سال‌ها پیش میان‌‌برنامه‌ای از سوی سیمای جمهوری اسلامی پخش می‌شد با عنوان «فارسی را پاس بداریم». این برنامه از معدود برنامه‌هایی بود که درطول مدت حیات تلویزیون تا امروز، به صورت اختصاصی به اصالت کلمات و ساخت زبان فارسی می‌پرداخت؛ هرچند در برخی موارد طرح مباحث فنی عمیق، از میزان تأثیرگذاری جدی آن برنامه کاست و تا حدودی دست‌مایه طنزپردازان آن روزها قرار گرفت اما با احیای آن برنامه در سطحی کاربردی می‌توان در فراز‌هایی کوتاه در راستای پاسداشت زبان فارسی گام‌هایی جدی برداشت.

فعالیت مهم دیگری که باید از سوی رسانه ملی صورت بگیرد نظارت دقیق‌ بر ارائه‌ها و گفتار مجریان و میهمانان است. شایسته است که مجریان صدا و سیما در کنار آموزش اجرا،‌ حتماً با بایسته‌های زبان فارسی آشنا شوند. صد البته گذراندن دوره‌های آموزشی در این زمینه کفایت نمی‌کند و آن‌چه باید در ادامه آن را مطالبه کرد اجرای این بایسته‌هاست؛ اتفاقی که تاکنون یا در سرفصل امور نظارتی آن سازمان نبوده و یا از سوی ناظران رسانه ملی اجرایی نشده است. در هر صورت وضعیت موجود، فاصله زیادی تا وضعیت مطلوب دارد و باید در راستای نظارت بر اجراها، طرحی نو درانداخت.

فعالیت دیگری که باید از سوی سازمان رسانه‌ی ملی در سرفصل‌های نظارتی صیانت از زبان قرار بگیرد، ویراستاری فنی و واژگانی زبان فارسی در کنار ممیزی‌های محتوایی است. بی‌گمان تکرار کلمات بیگانه و اصطلاحات نادرست در سریال‌های پر بیننده،‌ تأثیری ماندگار بر ذهن مخاطب خواهد گذاشت. از همین‌روی با نظارتی دقیق بر سریال‌ها می‌توان زبان را تا حدود زیادی از این آفات مصون نگه داشت و این اتفاقی است که باید در بازبینی و تصویب فیلم‌نامه‌های سینمایی نیز در چارچوب سیاست‌های وزارت فرهنگ و ارشاد قرار بگیرد.

البته مشکل کلمات بیگانه در زبان ما محدود به گفتار نیست. غم‌انگیز است وقتی به جای عبارات شیرین فارسی، کلماتی غریب را در تابلوها و نمایه‌ها نظاره‌گر هستیم: پاویون، اتاق وی آی پی، داروخانه و دراگستور و... حقیقت این است که این کلمات نیز مانند بسیاری از کلمات دیگر،‌ معادل و برابرنهاده‌های فصیحی دارد که مشخص نیست این جایگزینی محصولِ کج‌ذوقی و بی‌تعصبی است یا تفاخر و غرب‌گرایی محض.‌ در هر صورت نقش مکتوب این کلمات، تأثیری به مراتب عمیق‌تر از گفت‌وگو‌های شفاهی دارد؛ از این رو باید در نصب و نقش نمایه‌ها وسواس بیشتری به خرج داد.