• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1395/12/05

دیدار شاعران مذهبی‌سُرا | شعرخوانی آقای یوسف رحیمی

در آستانه‌ی ایام شهادت حضرت صدیقه‌ی کبری (سلام‌الله‌علیها) پنجشنبه ۱۳۹۵/۱۲/۵ جمعی از شاعران مذهبی‌سُرا با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دیدار کردند. در ابتدای این دیدار و پیش از بیانات رهبر انقلاب، تعدادی از شاعران، اشعار خود را در حضور ایشان قرائت کردند. آقای یوسف رحیمی از شاعران کشورمان نیز در این دیدار چندین رباعی را قرائت نمود که پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR متن این اشعار را منتشر می‌کند.


دریای کرامتت ندارد ساحل
آورده پناه سویت «اَمَّا السّائل»
«یا غافر! شَرُّنا إلیکَ صاعِد
یا راحم! خَیرُکَ إلینا نازِل»


نومید نمی‌شویم یک آن از تو
دیدیم مگر به غیر احسان از تو؟
جرم و گنه و خطا و عصیان از ما
جود و کرم و عطا و غفران از تو


این بنده‌ی روسیاه برمی‌گردد
از جاده‌ی اشتباه برمی‌گردد
افتاد از پا اگرچه در بیراهه
یک روز ولی به راه برمی‌گردد


با این دل مرده و کویری چه کنم؟
با این همه جرم و سربه‌زیری چه کنم؟
«مِن أینَ لى النُّجات» یارب یارب
تو دست مرا اگر نگیری چه کنم؟


نَفس است که درگیر غرورم کرده‌ست
این تیر معاصی است کورم کرده‌ست
«فَرِّق بَینی وَ بَینَ ذَنبی» یارب
از درگه تو گناه دورم کرده‌ست


گفتم که برای خاطر او باید...
گفتم بیرم توشه‌ی نیکی شاید...
افسوس نماند فرصتی تا حتی...
هیهات که عمر رفته کی باز آید؟


یک عُمر اسیر پیله‌ی تن افسوس
ماندن ماندن دوباره ماندن افسوس
پروانه‌ترین مسافران ملکوت
از خویش گذشتند ولی من افسوس


این قلب به خون تپیده را دریابید
این جان به لب رسیده را دریابید
عمری‌ست که دلتنگ شهادت هستم
این از همه‌جا بریده را دریابید


از چشم تو عطر زندگی می‌بارد
عطر ملکوت و بندگی می‌بارد
محراب تو معراج ملائک شده است
از سجده‌ی تو پرندگی می‌بارد


خونبار اگر نگاهِ پُر ابر علی‌ست
این خاک، بدون فاطمه قبر علی‌ست
در معرکه‌های خندق و خیبر، نه
در کوچه عیان حماسه‌ی صبر علی‌ست


با شوقِ سفر چشم به راهی زهرا
می‌ماندی اگر چند صباحی... زهرا
ای کاش غم از دل علی می‌بردی
مانند گذشته با نگاهی زهرا


بی تو منم و دو چشم پُربارانم
شب‌های غریب و غم بی‌پایانم
بانو امروز، روز مرگ من و توست
هر چند تو می‌روی و من می‌مانم


ای خاک! بهارِ بی‌خزان باش ای خاک!
همسایه‌ی ماه و آسمان باش ای خاک!
این یاسِ کبود پهلویش مجروح است
با جانِ رسول مهربان باش ای خاک!


هر گوشه ببین نشانه‌ی دلتنگی‌ست
هر لحظه‌ی من بهانه‌ی دلتنگی‌ست
زنده‌ست تمام خاطراتت مادر
این خانه پس از تو خانه‌ی دلتنگی‌ست