• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1395/04/28
چرا رهبر انقلاب در پدیده حقوق‌های نجومی قاطعانه موضع گرفتند؟

خیانت اشرافی‌گری

سرمقاله‌ی نشریه‌ی خط حزب‌الله (شماره‌ی چهل‌ویکم)
توجه دادن مسئولان نظام به خدمت صادقانه و دوری از منفعت‌جویی‌ها و بهره‌برداری‌های شخصی و نگاه مادی به قدرت و تذکر نسبت به دوری از روحیه‌ی اشرافی یکی از توصیه‌ها و مطالبات جدی رهبر انقلاب در طول سالیان متمادی بوده است. در سال‌های پس از پایان دفاع مقدس و ورود کشور به دوران سازندگی نیز شاهد تأکیدات مکرر ایشان در زمینه  ساده‌زیستی، مردم‌داری، پرهیز از تجمل‌گرایی و... کاملا مشهود بوده است.

* وظیفه رهبر انقلاب: جلوگیری از انحراف در مسیر نظام
اکنون نیز زمان زیادی از مطرح شدن بحث «حقوق‌های نجومی» در جامعه نمی‌گذشت که رهبر معظم انقلاب اسلامی نسبت به این مسئله موضع‌گیری کرده و آن را «هجوم به ارزش‌ها»(۱۳۹۵/۰۴/۰۲) دانستند. رهبر انقلاب چند روز پس از این و در خطبه‌های عیدفطر به شکل صریح‌تری به این موضوع پرداخته و ضمن «نامشروع و گناه» دانستن این برداشت‌ها، از آن به عنوان «خیانت به آرمانهای انقلاب اسلامی»(۱۳۹۵/۰۴/۱۶) تعبیر کرده و خواستار عزل و برکناری افراد متخلف شدند. اما چرا رهبری نسبت به این موضوع که مسئولیت آن به دولت و دستگاه‌های اجرایی و... برمی‌گردد، اینگونه واکنش نشان داده و موضع‌گیری و مطالبه‌گری کردند؟ فهم درستِ «وظیفه‌ی رهبری» در نظام اسلامی پاسخ این سوال را روشن می‌سازد: «وظیفه‌ی رهبری آنجایی است که احساس کند یک حرکتی دارد انجام میگیرد که این حرکت، مسیر نظام را دارد منحرف میکند. اینجا وظیفه‌ی رهبری است که بیاید در میدان و به هر شکلی که ممکن است بِایستد و نگذارد؛ ولو مورد جزئی باشد.»(۱۳۹۵/۰۴/۱۶) در واقع اگر با پدیده‌ی حقوق‌های نجومی و برداشت‌های نامشروع به شکل صحیح و قاطعانه مبارزه نشود این مسئله می‌تواند موجب انحراف در مسیر حرکتیِ نظام اسلامی شود. برای درک بهتر توجه به برخی نکات ضروری است:

۱. دونگاه به قدرت: خدمت یا طعمه
در یک تقسیم‌بندی کلان در حکومت‌های گوناگون دو نوع جهت‌گیری و نگاه نسبت به «قدرت» وجود دارد. در حکومت اسلامی «قدرت» فرصتی برای «خدمت به بندگان خدا» است، هیچ کارگزار نظام اسلامی حق ندارد خود را با «اشراف» مقایسه کرده و بدتر از آن با «روحیه‌ی اشرافی‌گری و کاسبی» با مسئولیت برخورد کند. در این نگاه قدرت به هیچ‌ عنوان «طعمه» و انقلاب به مثابه "سفره" و فرصتی برای بهره‌برداری شخصی نیست: «پذیرفته نیست که مامور عالی‌رتبه‌ی نظام جمهوری اسلامی، مثل بقیه‌ی کاسبیها، مسوولیت خود را یک کاسبی حساب کند. مسوولیتهای والا در نظام جمهوری اسلامی، کاسبی و سرمایه نیست که انسان برای اداره‌ی دنیای خود به دنبال آن برود. مسوول نظام جمهوری اسلامی حق ندارد به اعیان و اشراف و پولدارها نگاه کند و زندگی خود را با آنها بسنجد... در نظام اسلامی، این ماموریت، طعمه نیست؛ یک مسوولیت و یک خدمت و یک وظیفه بر گردن انسان است.»(۱۳۸۰/۰۹/۱۶) در این نگاه: «قدرت، هدف نیست؛ وسیله‌یی است برای این‌که انسان بتواند به اهداف والا برسد.»(۱۳۸۴/۰۵/۱۰) و مسئولان «نوکر مردم» هستند: «فلسفه وجود بنده و امثال بنده و دیگرمسؤولان، خدمت است. ما نوکر و خدمتگزار مردم هستیم. اعتبار و آبروی ما به این است. اسلام این را برای ما معیّن کرده است.»(۱۳۸۲/۱۱/۱۵) این نگاه درست بر خلاف نگاهِ حاکم بر حکومت‌های طاغوتی است که در آنها «یک وزیر، یک مدیر کل و یک رئیس، از زندگیهای آن‌چنانی برخوردارند.»(۱۳۸۰/۰۹/۱۶) نگاهی که امروزه در حکومت‌های لیبرال سرمایه‌داری تجلی یافته است. باتوجه به این مبانی اعتقادی است که برخورد با «روحیه‌ی اشرافی‌گری» و «نگاه مادی و منفعت‌جویانه به قدرت» از سالیان دور مورد توجه رهبری قرار گرفته است؛ چنانکه پس از دوران دفاع مقدس نیز نسبت به این موضوع هشدار داده‌اند: «عدّه‌ای، سازندگی را با مادّیگرایی، اشتباه گرفته‌اند. سازندگی چیزی است، مادّیگری چیز دیگری است.»(۱۳۷۱/۰۴/۲۲)

۲- اشرافی‌گری مانع تحقق عدالت
وقتی رهبر انقلاب صحبت از پدیده‌ای چون «مستیِ اشرافی‌گری» می‌کنند در واقع به یک «روحیه» و «شیوه و سبک حکومت‌داری» اشاره دارند. روحیه‌ای که پدیده‌ی زشت حقوق‌های نجومی ناشی از آن است: «آسیب‌های ناشی از مستی اشرافی‌گری را کأنّه درست نمی‌شناسیم؛ وقتی اشرافی‌گری، اسراف، و تجمّل در جامعه وجود داشته باشد و ترویج بشود، این قضایا به دنبالش پیش می‌آید و به وجود می‌آید و همه دنبال این هستند که یک طعمه‌ای به دست بیاورند و خودشان را از آن سیر کنند، شکم‌ها را از این مال‌های حرام پُر کنند.»(۱۳۹۵/۰۴/۱۶) روحیه‌ی اشرافی‌گریِ مسئولان از همین نگاه مادی و طاغوتی به قدرت نشأت می‌گیرد و آفت‌ها و مصیبت‌های زیادی را برای جامعه‌ی اسلامی تولید می‌کند: «از جمله چیزهایی که روند حرکت به سمت عدالت را در جامعه کُند میکند، نمود اشرافی‌گری در مسؤولان بالای کشور است... عیب اوّلِ اشرافی‌گری، اسراف است... عیب دوم بدتر است و آن این است که فرهنگ‌سازی میکند؛ یعنی چیزی برای مسابقه دادن همه درست میکند.»(۱۳۸۰/۰۶/۰۵)

۳- پیشرفت کشور یا کاهش اعتماد مردم؟
پیشرفت انقلاب و کشور با اتکاء به روحیه‌ی انقلابی و کار جهادی بوده: «ما از اول انقلاب، هر کار بزرگی که توانسته‌ایم انجام بدهیم، به برکت اعتماد به نفس و بلندپروازی و کار جهادی بوده است.»(۱۳۸۴/۱۰/۱۴) و تنها راه پیشرفت ایران اسلامی نیز همین روحیه است: «راه پیشرفت ایران اسلامی، احیاء روحیّه‌ی انقلابی و احیاء روحیّه‌ی مجاهدت است. ۵/۴/۹۵» البته «هرجور کاری، جهادی نیست.»(۱۳۸۶/۰۴/۲۵) بلکه: «روحیّه‌ی جهادی یعنی کار را برای خدا انجام دادن، کار را وظیفه‌ی خود دانستن، همه‌ی نیروها را در راهِ کارِ درست به میدان آوردن.»(۱۳۹۴/۰۷/۲۲) حال دو راه پیش‌روی خواص، مسئولان و کارگزاران کشور است. اگر مسئولان اشرافی‌گری را در پیش بگیرند، علاوه بر توقف روند پیشرفت کشور باید بیش از پیش شاهد پدیده‌هایی چون حقوق‌های نجومی و «کاهش اعتماد مردم به نظام»(۱۳۹۵/۰۴/۱۶) بود؛ در صورتی‌که با انقلابی‌گری و روحیه و کار جهادی علاوه بر پیشرفت کشور اجر «بالاترین عبادت‌ها» را کسب می‌کنند: «شاید هیچ عبادتى بالاتر از عبادت مسئولى نیست که به خاطر تلاش و خدمت به مردم، از راحت و آسایش و امنیت خود صرف‌نظر مى‌کند.»(۱۳۸۴/۰۵/۱۲)