1395/01/04
| یادداشت |
معنای متفاوت نوروز از منظر رهبر انقلاب
نوروز در دو سطح تحلیل
موضوع این نوشتار پرسش از چگونگی تحلیل نوروز در ساحت تفکر انقلاب اسلامی با محوریت اندیشهی حضرت آیتالله خامنهای است. این بررسی در وهلهی اول در پی بازشناسی تحلیل نوروز از خاستگاه و در انقلاب اسلامی ایران است و بر فرصت اجتماعی- انسانی تأکید دارد که سنت نوروز به دست میدهد. در سطح کلانتر اما میتوان این تحلیل را به مثابهی یک نشانه/ الگو در تحلیلهای هویتی و نسبت «اسلام» و «انقلاب» با امر ملی (و سنتهای ملی) یا «ایران» در نظر گرفت.
مناسبات اسلام و ایران یکی از مهمترین مسألههای هویتی یک و نیم سدهی اخیر جامعهی ایرانی بوده است. معادلهای که از حدود نیم سده پیش با افزوده شدن متغیر انقلاب وجوه بدیع و متمایزی یافته است. معادلهای که حل آن ظرفیتی ذوابعاد را در سطوح هویتی تثبیت میکند و عدم حل آن چندپارگی هویتی را در پی خواهد داشت.
چیستی و تطور نوروز
نوروز از جمله مضامینی است که طول سالهایی چند، دستمایهی ارائهی تحلیلهای گوناگونی در سخنان رهبر انقلاب بوده است. عطف به خاستگاه و جایگاه حقیقی آیتالله خامنهای در اندیشهی اسلامی معاصر، ادبیاتی که از خلال این تحلیلها فراهم آمده یک تجربهی نظری بیبدیل است؛ چرا که در خصوص موضوع نوروز برای تفکر اجتهادی-اسلامی کمتر اندیشهورزی شده است.
با مروری گذرا بر بیانات آیتالله خامنهای با دو سطح از تحلیل پیرامون نوروز مواجه می شویم. در سطح اول مسألهگونگی نوروز مطرح است. منظری که ایشان به تحلیل نوروز میگشاید، منتهی به نوزایی معنای نوروز میشود. در این سطح از تحلیل ایشان به فلسفهی بودن و شدن نوروز میپردازند. چیستی نوروز یا روزِنو را با استدلالهایی برخاسته از ادبیات روایی شرح میدهند۱ و بر این نکته تأکید دارند که «نظم نوروز» یک تطور معنایی داشته و از معنایی باستانی(سلطنتی و شاهنشاهی) به یک معنای مردمی- اسلامی رسیده است.۲ حسب تأکیدی که این تحلیل بر پرسش از چیستی فلسفی و چگونگی تاریخی این سنت دارد؛ نوروز از روزمرگی خارج شده و به یک ظرفیت انسانی و اجتماعی تبدیل میشود. بر این اساس نوروز فرصتی است برای ارزیابی و اندشیدن به خود انسانی و پیوستن به دیگری اجتماعی.
سطوح معنایی نوروز
سطح دوم تحلیلی که بر اساس بیانات آیتالله خامنهای دربارهی نوروز قابل پیگیری است، در واقع نگرهای است پیرامون چیستی و چگونگی نوروز که در پاسخ به پرسش سطح اول تحلیل مطرح می شود. در تحلیل آیتالله خامنهای نوروز دستکم حامل سه لایهی معنایی است که در طول تاریخ بر نوروز و بریکدیگر مترتب شده است. سطح اول خاستگاه ملی این آیین است. اصل نوروز یک آوردهی دینی نبوده است.۳ انسان ایرانی و به تعبیر دقیقتر «شرقی»، پیش از ظهور و شکلگیری دعوت اسلامی، نوروز را به عنوان مبدأ تاریخ خود قرار داده است. این برای ملتهایی که نوروز را مبدأ تاریخ قرار دادهاند یک «امتیاز» است چرا که نوروز در ذات خود واجد و حامل معنا و ارزشهای مهم انسانی است.۴ با این حال دشوار نیست که درک کنیم در جوامع پادشاهی وقت، نوورز به مثابه یک سنت/ نهاد اجتماعیِ پرنفوذ تا چه میزان متأثر قدرتهای حاکم بوده است. حکومتهای پی در پی شاهنشاهی به نوروز معنایی سلطنتی بخشیده بودند.۵ با این حال اسلام به مثابه جهانبینی و آیین جدید و مورد پذیرش مردم ایران، با این سنت اجتماعی برخورد حذفی ندارد۶، آن را به رسمیت میشناسد ولی در عین حال از زوائد حاصلِ سیطرهی نهاد سلطنت رهایی میبخشد و بر اساس ظرفیتهای ذاتی آن۷، ارزشهای متعالی و توحیدی را در چارچوب سنت نوروز بسط میبخشد. بنابراین لایهی دیگر معنای نوروز کنونی، سطح معنوی- دینی آن است که با اسلامیشدن نوروز شکوفا میشود.
بر وفق سطح اسلامی از معنای نوروز، این سنت در تمام ساحات چهارگانهای که آموزههای ادیان تأیید، گسترش مییابد. وجهی همت عملی و آموزههای نظری ادیان، و اسلام به عنوان اکمل ادیان، حول چهار محور اساسی ارتباط انسان قابل صورتبندی است. این سطوح چهارگانه عبارتند از رابطهی انسان با «خود»، «خدا»، «دیگری» و «طبیعت». همچنین محور سوم (رابطه با دیگری) در ضمن استدلالهایی مبسوط در حکمت عملی به دو سطح منزل(خانواده) و مدن(جامعه) تقسیم میشود. اسلام نوروز را در تمام این چهار یا پنج حوزهی حیات انسانی تأیید می کند و یا معنا میبخشد. بر اساس سنت نوروز، روزگار نو با این موارد همراه است: توجه و رسیدگی مادی و معنوی به خود (محاسبه رفتارها۸ و آراستگی ظاهری۹)، نیایش با خدا۱۰ و زیارت اولیاءالهی۱۱، ارتباط با دیگران خانوادگی (صله ارحام) ارتباط با دیگران اجتماعی (صله احباب)۱۲و نزدیکی به طبیعت۱۳. معنای نوروز با این گستره شامل تمامی این روابط میشود.
نگاره شماره یک: اسلام سنت اجتماعی نوروز را نفی نمی کند؛
آن را از بند سلطنت رهایی بخشیده، به مردم بازمیگرداند و در تمام
حوزههای چهارگانهی مورد اهتمام ادیان تأیید کرده و معنایی جدید میبخشید.
سطح دیگر اما دلالتهای انقلابی است که نوروز در این نیم قرن اخیر به خود دیده است. آغاز این سطح از معنا همزاد با انقلاب اسلامی بود؛ از نوروز ۱۳۴۲ و وقتی که سخنرانی «حاجآقا روحالله» در مسجد اعظم قم این گونه آغاز شد: «امسال ما عید نداریم و این عید را عزاى ملى اعلام مىکنیم»۱۴. انقلاب در نسبت دادن معانی جدید به نوروز از متناقضترین معنا شروع کرده بود؛ از عزا. بعدها که امام خمینی نسبت نوروز و انقلاب را بیشتر توضیح داد، مشخص شد این تلاقی فراتر از یک رخداد اتفاقی، شامل یک همسنخی معرفتی نیز میشود.
یکی از مهمترین خطوط نطقها و نوشتههای امام خمینی در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب و پس از آن، تأکید و تکرار بر چیستی «انقلاب اسلامی» بود. در این رابطه امام خمینی بر مفاهیمی همچون «انقلاب باطنی»۱۵، «تحول درونی»۱۶، «انقلاب انسانی»۱۷ و مانند اینها تأکید میکردند. ایشان این استدلال را پیش میکشیدند که ابتدا با یک انقلاب الهی در درون انسانها، انسانی متمایزی خلق شده است؛ یک انسانِ انقلابی که موتور محرکهی تاریخ انقلاب است و انقلابِ درون خود را در سطح اجتماعی نیزبازتولید میکند. نوروز هم برای امام خمینی ارجاع روشنی به این تصویر و تحلیل از انقلاب داشت: مقلب القلوب و الابصار آن اسم الهی بود که انقلاب اسلامی را ممکن ساخته بود؛ از این رو نوروز فرصت بازتولید این تحول به حساب میآمد.۱۸
این معنا از نوروز در سخنان رهبر انقلاب هم بسط و شرح ویژه ای یافته است. ایشان نیز در شرح و تداوم فکر امام خمینی انقلاب اسلامی را محصول تحول انسانی و درونی میدانند۱۹و نوروز را فرصتی برای بازتولید تحول درونی۲۰. در سطح دیگر اما بازتعریفی از مناسبت نوروز مطرح میشود که طی آن نوروز برای انسانهایی که سطوحی از این تحول درونی را تجربه کردهاند، به مثابه یک سنت اجتماعی- انقلابی مطرح میشود. این بازتعریف عمدتاً طی سه فرایند روی میدهد: «پیام آغاز سال» رهبر انقلاب به مثابه یک چارچوب و جهتگیری کلان برای حرکت انقلاب در سال جدید است.۲۱ «سنت نامگذاری سالها»۲۲ که طی حدود دو دهه، تجربهی جدیدی را در سیاستگذاری عمومی انقلاب اسلامی شکل داده است۲۳ و البته «سنت سخنرانی آغاز سال نو» در پایتخت معنوی ایران، بارگاه امام رضا (علیهالسلام)؛ که بیش از یک دهه تداوم داشته است.۲۴ تحلیلی اجمالی از محتوای این سه حرکت نشان میدهد مهمترین مسائل جاری انقلاب اسلامی و جهتگیری های کلی مرتبط با این مسألهها، مهمترین مضمون این سخنرانی را تشکیل میدهد. به این ترتیب نوروز فرصتی برای بازتولید انسان و جامعهی انقلابی است و این معنای جدیدی است که سنت نوروز در ساحت انقلاب اسلامی ایران بدان دست یافته است.
نگاره شماره دو: هستهی معناییِ سنت نوروز
در ساحت انقلاب اسلامی ایران فربه شده
در ساحت انقلاب اسلامی ایران فربه شده
است و به ترتیب با سه لایه از دلالتهای مفهومی
ایرانی، اسلامی و انقلابی در بر گرفته میشود.
ایرانی، اسلامی و انقلابی در بر گرفته میشود.
بنابراین میتوان گفت طی پنج دههی اخیر در ساحت انقلاب و با محوریت رهبران آن، نوروز از حالت یک سنت تکرار شونده فراتر رفته و موضوع اندیشهورزی قرار گرفته است. توجه به چیستی و تطور نوروز، ظرفیت معنایی آن را فعال کرده است. در سایهی این اندیشهورزیها معانی سنت نوروز فربهتر شده است به گونهای که در حال حاضر میتوان آن را حامل سه لایهی ایرانی، اسلامی و انقلابی برای نوروز دانست.
نوروز: تلاقی ایران، اسلام انقلاب
با اشاراتی که پیرامون لایهها، معانی و سطوح سنت نوروز در ساحت انقلاب اسلامی ایران آمد؛ میتوانیم به سطح کلانتر تحلیل مسأله منتقل شویم. همانطور که در آغاز یادداشت اشاره شد در سطح کلان این بررسی در یک تحلیل هویتی، نوروز به مثابه یک نشانه/ الگو، در بازخوانی نسبت «ایران»، «اسلام» و «انقلاب» لحاظ میشود.
بیش از پنج دهه پیش هنوز انقلاب اسلامی در ایران تکوین نیافته بود که صحنهی اجتماعی سیاسی ایران در یک جمعبندی نمادین از تجربه جمعی خود در تاریخ معاصر، واجد سه نیروی اجتماعی عمده بود. یک نیروی اجتماعی، متجددهایی بودند که اگر چه انقلابی بودند و بر انقلاب تأکید می کردند اما اسلامی و ایرانی نبودند. روشنفکران چپگرا انقلاب را منهای اسلام و ایران میخواستند، از این رو هیچ ابایی نداشتند با «برادر بزرگتر» شان همکاری کنند. بعدها انقلاب اسلامی و صدق مفهوم «چپ امریکایی» - که از جانب امام خمینی مطرح شد- نشان داد برادر بزرگتر این جماعت، نه شوروی که دیگری است. نیروی عمدهی دیگر اما متجددینی بودند که اگر چه ملیگرا بودند و بر ایران تأکید میکردند اما در عمل اجتماعی خود نه «مسلم» بودند و نه روشهای انقلابی را بر مبارزات پارلمانتاریستی ترجیح میدادند. اگر چه بعدها تمسک منورالفکرهای راستگرا به استقلال و سپس آزادی، با انقلاب اول و دوم زیر سؤال رفت و بیبنیان شد. نیروی عمدهی سوم اما متحجرین بودند: مقدسمآبانی که اسلام را میخواستند اما نه به ایران و اوضاع آن میاندیشیدند و نه با انقلاب و روشهای دگرگونساز روی خوش نشان میدادند. بعدها هنگامی که صدق قدم انقلاب در دگرگونی وضعیت اسلام در جهان پدیدار شد، مدعای این مقدسمآبان نیز بیش از پیش بر باد رفت.
نگاره شماره سه: انقلاب اسلامی ایران در زمانهای متولد شد که تعارض اجتماعی
میان امر ملی، امر انقلابی، امر اسلامی به اوج رسیده بود. انقلاب اسلامی ایران
اما در برابر متجددان و متحجران ایستاد و در تعاطی میان اسلام، انقلاب و ایران،
هویت جدیدی را بنیان گذاشت.
هویت ما در تضاد و کشاکش میان متحجرین و متجددین به مهلکه افتاده بود و نوروز هم جزئی از این هویت بود. وقتی خرداد ۱۳۴۲، «انقلاب اسلامی ایران» در غربت و غیبت این سه نیروی اجتماعی عمده متولد شد حامل این استدلال ضمنی بود که «ما» هر سهی این جریان اجتماعی نیستم ولی واجد تعریفی متعالیتر از ارزشهایی هستم که این سه جریان مدعی آن هستند: ایرانی بودیم، اسلامی شدیم و انقلابی هستیم. در ساحت «انقلاب اسلامی ایران» این سه مفهوم در یک تعاطی و داد و ستد، هویت ما را میسازند و این تعارضهای ظاهری نه در ذات مفاهیم که محصول عدم صدق معرفتی و اجتماعی هوادانشان است. به همین دلیل «انقلاب اسلامی ایران» با روشنفکران به اصطلاح انقلابی بر سر مفهومی که داشتند و داشتهی مفهومیشان (انقلاب)، به خاطر نداشتههاشان (اسلام و ایران) درگیر میشد. «انقلاب اسلامی ایران» با منورالفکران به اصطلاح ملی و ایرانی، بر سر مفهومی که داشتند و داشتهی مفهومیشان (ایران یا ملیت) و به خاطر نداشتههاشان (اسلام و انقلاب) درگیر میشد و بالاخره «انقلاب اسلامی ایران» با مقدسمآبان به اصطلاح اسلامی بر سر مفهومی که داشتند (اسلام)، به خاطر نداشتههاشان (انقلاب و ایران) درگیر میشد. این چنین بود که هویت ما حاصل تعاطی این سه امر در یک تعریف متمایز بود، نه تعارض آنها در تعریف موجود. سنت نوروز هم که جزئی از هویت ماست، در ساحت اندیشهی انقلاب اسلامی ایران و رهبرانش واجد این سه معناست. سه معنایی که البته نقشهای متمایزی در این نمایش آیینی بر عهده دارند؛ یکی محتواست (اسلام)؛ دیگری ظرف تحقق است (ایران) و دیگری جهت تحقق(انقلاب).
نگاره شماره چهار: سنت نوروز در ساحت انقلاب اسلامی ایران حامل معنای متنوعی
در سه لایهی ایرانی، اسلامی و انقلابی شد. رهبر انقلاب اسلامی در تحلیل هایی که
پیرامون نوروز دارند به این سه لایه و معنای هر یک اشاره کردهاند.
چالشهای هویت/ نوروز
نوروز هم سرشت و هم سرنوشت هویت ماست. سنت نوروز منهای اسلام به مسلخ سرمایهداری جهانی و استکبار جهانی میرود. در این نگاه نوروز، هیچ تفاوتی با دیگر مناسبتهای وارداتی ندارد چرا که صرفاً یک جشن مجمل و بازار مفصل است برای مصرف بیشتر کالای مصرفی و تجملی. اسلام نباشد نوروز را میتوان در اتاق جنگ مدام علیه ملت ایران(کاخ سفید) جشن گرفت.۲۵ از سوی دیگر منهای ایران، مسلک متحجرانی است که در آن نیز نوروز نفی مذهبی میشود. آنانی که هر آنچه در نصوص دینی نیامده باشد را بدعت میشمارند؛ هر چند عقل و همچنین نص آن را تأیید کرده باشد.۲۶ و بالاخره منهای انقلاب، نوروز میشود یک آیین فروافتاده در ورطهی روزمرگی. یک سنت فردی و حداکثر قبیلگی، نه یک سنت اجتماعی، جامعهساز و مرتبط با سرنوشت جامعه. نوروز همسرنوشت هویت ماست؛ بدون تعاطی این سه معنای فطری که در ساحت انقلاب اسلامی ایران به هم پیوسته و نوروز را، ما را متولد کرده است، هم نوروز و هم اصل هویت ما در معرض چالشهای جدی فوق قرار خواهد گرفت.
نگاره شماره پنج: نوروزِ امروز، در ساحت انقلاب اسلامی ایران
در بالندگی معنایی قرار دارد و دوران اوج خود را تجربه میکند.
باقی اجزاء و نشانههای هویتی ما نیز وضعیتی مشابه دارد.
در سطحی کلانتر می توان از تحلیل نوروز در ادبیات رهبر انقلاب، چگونگی مواجههی اسلامی- انقلابی با سنتهای ملی را استنباط کرد. در نگرش رهبر انقلاب تکثر سهگانه در زمینهی نوروز به وحدت میرسد و تعارض و نفی جای خود را به تعاطی و تکامل و گفتگو میدهد تا الگوی نمادین باشد برای درک هویت و حل مسائل اجتماعی ما. «نظم نوروز» در ساحت انقلاب اسلامی ایران این ظرفیت را دارد که برای ما روزی نو را رقم بزند.
پینوشتها:
۱. حضرتآیتالله خامنهای این چنین استدالال میکنند: «نوروز، یعنی روز نو. در روایات ما - بخصوص همان روایت معروفِ «معلّیبنخنیس» - به این نکته توجّه شده است... برداشت من از این روایت، این نیست. من این طور میفهمم که حضرت، «روز نو» را معنا میکنند. منظور این است: امروز را که مردم، «نوروز» گذاشتهاند، یعنی روزِ نو! روزِ نو یعنی چه؟ همه روزهای خدا مثل هم است؛ کدام روز میتواند «نو» باشد؟ شرط دارد. روزی که در آن اتّفاق بزرگی افتاده باشد، نوروز است. روزی که شما در آن بتوانید اتّفاق بزرگی را محقَّق کنید، نوروزاست.»؛ بیانات مورخ (۱۳۷۳/۰۱/۰۱)
۲. رهبر انقلاب در سخنانی این تطور معنایی را این چنین توضیح میدهند «جشنهای گوناگونی که قبل از اسلام بوده است - در خدمت حکومتهای استبدادی و سلطنتهای پوسیده دوران جاهلیت ایران بود! محتوای نوروز، محتوای مردمی و خدایی نبود؛ توجّه و ارادت به حضرت حق در آن نبود؛ جهات عاطفی و انسانی و مردمی در نوروز نبود! ملت ایران نوروز را نگه داشتند؛ اما محتوای آن را عوض کردند» (۱۳۷۳/۰۱/۰۱). همچنین در توضیح دیگری دربارهی این تطور معنایی میگویند: «ایرانیِ زیرکِ مسلمان، نوروز باستانی را با عقیدهی خود و به شکل دلخواه خود، تغییر داد؛ قالب نوروز و صورت نوروز را نگه داشت، محتوای آن را عوض کرد. نوروز باستانی، نوروز پادشاهان بود؛ فرصتی برای سلاطین و حکّام مستبد بود؛ برای اینکه شکوه خود و عظمت ظاهری خود را به رخ ملّتها بکشانند و بنشینند از آنها هدیه بپذیرند. حتّی در زمان بنیامیّه و بنیعبّاس که نوروز به دربارهای خلافت اموی و عبّاسی وارد شد، همان رفتار و سیرهی پادشاهان و کسرایان فارسی باستان در دربار آنها عمل میشد. امّا ایرانیِ مسلمان، این نظم را، این قالب را بهنفع خود تغییر داد؛ اگرچه این تغییر بهصورت دفعی انجام نگرفته است امّا شما امروز بعد از گذشتن قرنها، مشاهده میکنید که نوروز بهانهای و وسیلهای است برای ارتباط قلبی میان مردم و میان مبدأ عظمت و عزّت، یعنی ذات مقدّس باریتعالی. در نوروز ایرانی، حقیقت نوروز یک حقیقت مردمی است؛ مردم بهمناسبت نوروز با یکدگر با صفا و محبّت رفتار میکنند؛ به یکدیگر تبریک میگویند و هدیه میدهند. رسم و سنّت باستانی و پادشاهی، امروز بعد از گذشت سالها و قرنها، در نوروز وجود ندارد.» بیانات مورخ (۱۳۹۴/۰۱/۰۱).
۳. رهبر انقلاب بر این مسئله تأکید دارند که «این جشن یک جشن ملی است؛ جزو اعیاد دینی نیست» (۱۳۸۹/۰۱/۰۷) اما مورد تأیید دینی قرار گرفته است.
۴. بیانات مورخ(۱۳۸۹/۰۱/۰۷).
۵. رهبر انقلاب ضمن اشاره به معنایی که نظامهای پادشاهی، شاهنشاهی، کسرایان به نوروز بخشیدهاند ورود نوروز به دربار خلافت عباسی را نیز همراه با این معانی میدانند. (۱۳۹۴/۰۱/۰۱) ایشان این چنین تحلیل میکنند که نوروز قبل از اسلام، «نوروز پادشاهان» و «سنتی پادشاهی» شده بود. (۱۳۹۴/۰۱/۰۱)
۶. رهبر انقلاب در یکی از سخنانشان میفرمایند: «من مایلم جوانان عزیز، بخصوص فرزانگان، به این مطلب، درست توجّه کنند که اسلام در برخورد با پدیدههایی که از کشورها و از ملتهای دیگر، یا از دورههای قبل به آن رسیده است، یک برخورد حکمتآمیز و همراه با دقّت و نگاهی همهجانبه دارد. هر چیزی که قابل این است تا محتوای صحیح پیدا کند، اسلام آن را میگیرد، به آن جهت و محتوای صحیح میدهد و در دسترس مردم میگذارد.»(۱۳۷۸/۰۱/۰۱) دعوت رهبر انقلاب از نخبگان برای توجه به موضوع مواجههی اسلام با پدیده های اجتماعی جالب توجه است.
۷. رهبر انقلاب نوروز را فارغ از آن بُعد دینی که بعدها پیدا میکند، «حامل ارزشهای برجسته و ممتاز» و حامل «معانی برجسته» میدانند. (۱۳۸۹/۰۱/۰۷)
۸. رهبر انقلاب در تحلیلی دینی محاسبه شخصی و اجتماعی را از جمله وظایف آغاز سال بر می شمارند: «یکی از وظایف اوّل سال این است که هر کسی به حالات و حساب خود - هم حساب شخصی، هم حساب عمومی، هم شخص، هم جماعت مثل یک ملت - رسیدگی کند.» (۴/۱/۱۳۷۵)
۹. آراستگی ظاهر از جمله آموزههایی است که معنای اسلامی نوروز آن را تأیید و تجویز میکند؛ رهبر انقلاب میفرماید: «مردم را توصیه میکند: «اغتسل و البس و انظف ثیابک» غسل کنید، خود را شستشو دهید و تمیزترین لباسها را - البته صحبتی از لباس نو نیست؛ صحبت از لباس تمیز است – بپوشید.» (۱/۱/۱۳۷۸)
۱۰. بیانات رهبر انقلاب در ۷/۱/۱۳۸۹.
۱۱. رهبر انقلاب در شمار محسنات نوروز به این مطلب اشاره میکنند که مردم «نوروز را بهانهای برای زیارت اعتاب مقدّسه قرار میدهند». ۱/۱/۱۳۷۷
۱۲. رهبر انقلاب در تحلیل نوروز به «صله رحم و صله احباب» اشاره میکنند به این سبب نوروز را یک «سنت اجتماعی خوب» میدادند. (۱/۱/۱۳۷۷)
۱۳. حضرت آیتالله خامنهای در تشریح دیدگاه اسلامی دربارهی اجزاء آیین نوروز، تأیید «دیدار تازه کردن با طبیعت» و «نزدیکی به طبیعت» میگویند: «اسلام ... هیچ اشکالی نمیبیند که مردم - فرض بفرمایید - در مناسبتی از مناسبتهای عید، به فضای باز بروند، با سبزه و طبیعت و صحرا، دیداری تازه کنند، خود و طبیعت را با یکدیگر نزدیک کنند و لذّتِ صحیح و سالم ببرند. مانعی ندارد.»(۱/۱/۱۳۷۸)
۱۴. صحیفه امام ج۱ ص ۱۵۷.
۱۵. به عنوان نمونه ن. ک به صحیفه امام، ج ۱۱ ص ۵۰۴ و ج ۱۹ ص ۴۰۹.
۱۶. به عنوان نمونه ن. ک به: صحیفه امام ج ۴ص ۲۵۱، ج ۷ ص ۵۵، ج ۱۱ ص ۵۰۴ و ۵۳۱، ج ۱۲ ص ۳۸۳، ج ۱۶ص ۹۶، ج ۱۸ ص ۵۷، ج ۱۹ ص ۲۸۶ و ۳۵۱ و ۴۷۸.
۱۷. به عنوان نمونه ن. ک به: صحیفه امام ج ۹ ص ۴۰۲.
۱۸. برای نمونه ن. ک به: صحیفه امام، ج۱۰، ص۱۳۰-۱۳۱.
۱۹. دربارهیاین دیدگاه رهبر انقلاب میتوان به مفهوم «انقلاب مردم» و استدلال «انقلابِ مناسبات اجتماعى و اقتصادى، فرع بر انقلاب مردم است»، و مفهوم «انقلاب روحى» ( ۱/۱۲/۱۳۶۹) اشاره کرد. رهبر انقلاب «اولویت» و «اهمیت» این تحول روحی را برای بازتولید انقلاب اسلامی در در دوران پس جنگ خاطنشان میکنند (۱۴/۱۱/۱۳۷۰) و در تشریح مفهوم استعاری
«فتحالفتوح» به مثابه محصول این انقلاب روحی، به عمق این «مبناى اسلامى و الهى بسیار مستحکم» این استدلال امام خمینی اشاره میکنند (۱۰/۱۰/۱۳۶۹) و «حادثهى انسانى» بودن این فتح را مورد تأکید قرار میدهند (بیانات ۲۶/۷/۱۳۷۷)
۲۰. در این زمینه میتوان به این بیانات رهبر انقلاب اشاره کرد: «اگر شما میخواهید روز اوّلِ فروردین را هم برای خودتان روز «نو» و نوروز قرار دهید، شرط دارد. شرطش این است که کاری کنید و حرکتی انجام دهید؛ حادثهای بیافرینید. آن حادثه در کجاست؟ در درون خود شما! «یا مقلّب القلوب والابصار. یا مدبّراللیل والنّهار. یا محوّل الحول والاحوال. حوّل حالنا الی احسن الحال» اگر حال خود را عوض کردید، اگر توانستید گوهر انسانی خود را درخشانتر کنید، حقیقتاً برای شما «نوروز» است! اگر توانستید پیام انقلاب، پیام پیامبران، پیام امام بزرگوار و پیام خونهای مطهّرِ بهترین جوانان این ملت را - که در این راه ریخته شده است - به دل خودتان منتقل کنید، برای شما «نوروز» است.» (۱/۱/۱۳۷۷)
۲۱. تحلیل محتوای پیامهای رهبر انقلاب از سال ۱۳۶۹ تا کنون مبین این مطلب است که پیام آغاز سال به مهمترین مسأله/راهکارهای جامعه در هر دوره اشاره دارد.
۲۲. اگر چه آیتالله خامنهای از آغاز دوران رهبری در پیام نوروزی خودشان برخی از مضامین تأکید داشتند اما از سال ۱۳۷۸ که به مناسبت یکصدمین سال تولد امام خمینی به نام ایشان نامگذاری شد تا کنون، یک و نیم دهه است که سنت نامگذاری سالها ادامه داشته است.
۲۳. این مبحث در بحثی با عنوان «نامگذاری به مثابه سیاستگذاری» توضیح داده شده است.
۲۴. سخنرانی نوروزی رهبر انقلاب در حرم امام رضا علیهالسلام از سال ۱۳۸۲ تا کنون ادامه داشته است.
۲۵. چندسالی است که برخی کاخ سفیدنشینان با جشن سال نوی ملتی همراهی میکنند که روزی میخواستند ریشهاش را بخشکاند. مردم آن پیام سال نو که از واشنگتن صادر میشود و آن سفرهی هفت سینی که در کاخ سفید پهن میشود را جدی نمیگیرند ولی «بزککنندگان» با دست مایه قراردادن این قبیل رفتارها نوروز و هویت ایرانی را به مسلخ اربابان کدخدای جهانی میبرند.
۲۶. حضرت آیتالله خامنهای ضمن ارائهی یک استدلال عقلی دربارهی مواجهه اسلام با سنتهایی که جامعهها یا تاریخهایی غیر اسلامی برخاسته است(۱/۱/۱۳۷۸)؛ در میان مجموع روایتهای «نیروز»؛ تنها به قبول روایت معلّیبنخنیس از امام صادق علیهالسلام را (به دلیل ثقه بودن راوی) تصریح دارند (۲۳/۱/۱۳۹۰) ولی در زمینهی اعتبار مضمونی و استحکام اسنادی برخی دیگر از روایتها توقف میکنند(۱۷/۱/۱۳۸۹) اگر چه به طور کل به وجود روایتهای دیگر مؤید نوروز اشاره دارند. (۷/۱/۱۳۸۹)