• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1393/10/16
گفت‌وگو با رئیس پژوهشگاه مطالعات تقریبی

هشدارهای رهبر انقلاب به جهان اسلام

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif یکی از مسائلی که رهبر انقلاب همواره دغدغه‌ی آن را داشته‌اند، وحدت جهان اسلام است. امروزه که با طراحی نظام سلطه، جریان‌های تکفیری، آفت جهان اسلام شده و سعی در انحراف جریان بیداری اسلامی دارند، بهتر می‌توان به عمق دیدگاه رهبر انقلاب پی برد. با حجت‌الاسلام دکتر محمدحسین مختاری، رئیس پژوهشگاه مطالعات تقریبی درباره‌ی این موضوع به گفت‌وگو پرداختیم. دکتر مختاری، دانش‌آموخته‌ی دانشگاه دورهام انگلستان و مدیر پیشین مرکز اسلامی نیوکاسل بوده است.

* همان‌طور که استحضار دارید، بیداری اسلامی یک پدیده‌ی جدید نیست. ده‌ها سال از بیداری اسلامی می‌گذرد و به یک معنا، اوج شکوفایی‌اش در پیروزی انقلاب اسلامی ایران متبلور شد. در نقطه‌ی مقابل، دنیای غرب برای مقابله با بیداری اسلامی، طرح‌های مختلفی را از مقابله‌ی علنی گرفته تا طرح‌های غیرمستقیم، به کار بسته است. تحلیل شما از ترفندهایی غرب در مواجهه با خیزش اسلامی در دهه‌های گذشته چیست؟
رویکرد غرب در دهه‌ها و حتی سده‌های گذشته این بوده است که اولاً به‌لحاظ نظری و به‌لحاظ فکری، در اسلام تغییرات ماهوی یا محتوایی ایجاد کند. قطعاً آن‌ها روی اسلامی که حضرت امام از آن تعبیر به اسلام ناب محمدی می‌کردند، مطالعه و تحقیق و شناخت دارند؛ چنان‌که رویدادها و جریان‌های سیاسی که امروز اتفاق می‌افتد، حاصل فکر، مطالعه، تحقیق و پژوهش دیروز است. ممکن است آن «دیروز»، نیم‌قرن پیش باشد، ولی ما امروز صحنه‌های بیرونی و عینی آن را می‌بینیم.
دنیای استکبار که یک نظام فکری جهانی است، برای توجیه قدرت استکباری خودش، گروه‌هایی را در قالب متکلم، فقیه، مفتی، حاکم و... پرورش می‌دهد که به‌نوعی با تفسیرهای نابخردانه از آیات قرآن و روایات، رفتارهای دنیای استکبار را توجیه کنند.

بنده برای این حرفم سند دارم. در کتابخانه‌های انگلیس که برای مطالعه مراجعه می‌کردم، می‌دیدم که آن‌ها جریان‌ها، تحولات و مفاهیم اسلامی را مطالعه و تحلیل می‌کنند. به خصوص که قاعده‌شان این است که هر چهل پنجاه سال، برخی اسناد را رو کنند. لذا نکته‌ای که عرض کردم، یک مسئله‌ی ظنی، احتمالی یا تحلیلی نیست، بلکه یک رویداد قطعی است. می‌خواهم بگویم آن‌ها همان‌طور که برای مباحث اجتماعی-سیاسی در کشورهای مختلف، به‌خصوص کشورهای اسلامی، طرح و برنامه و مطالعه داشته‌اند و از روی فکر و برنامه جلو آمده‌اند، در مسائل اعتقادی هم همین‌طورند. در مسائل اعتقادی و مسائل دینی، آن‌ها دریافته‌اند که اسلام، این میراث گران‌بها از پیامبر بزرگوار اسلام که مخاطبش انسان در دو قلمرو فرد و اجتماع است، می‌تواند نیازهای انسان را به‌لحاظ مادی و معنوی پاسخ بگوید. به این ترتیب، به دنبال این بوده‌اند که تأثیرگذاری این مکتب و جایگاه قوی و قطعی‌اش را در میان جوامع اسلامی، با یک تفسیر و مطالعه‌ی جدید، از بین ببرند. بنابراین ضعف‌ها و معایب کشورهای اسلامی را شناسایی کردند و سعی نمودند چهره‌هایی را به‌عنوان اسلام‌شناس، متکلم، دین‌پژوه و... در دل جامعه‌ی اسلامی معرفی کنند. همان‌طور که استحضار دارید، آن‌ها در چهره‌سازی تبحر دارند. در همین زمینه، می‌توان ابن‌تیمیه را نام برد و بعد هم که وهابیت عینیت و رسمیت پیدا می‌کند. این‌ها همه ناشی از مطالعاتی است که غربی‌ها انجام داده‌اند.

* یکی از تذکرهایی که رهبر انقلاب یک سال پس از سقوط حسنی مبارک در خطبه‌ی عربی نماز جمعه‌ی تهران مطرح کردند، این بود که آن‌ها به ارائه‌ی بدیل‌های انحرافی دست خواهند زد. در جای دیگر، ایشان به دو مدل پیشنهادی غرب برای کشورهای خیزش‌یافته اشاره می‌کنند و می‌گویند آن‌ها تلاش می‌کنند که با دو بدیل تقلبی، یکی اسلام سکولار و دیگری اسلام خشک و افراطی، مسیر شما را به انحراف بکشانند.
بله، اگر اجازه بدهید، من توصیف و تفسیری از بیانات حضرت آقا داشته باشم. باید ببینیم ایشان چرا این نکات هشداردهنده را به جهان اسلام گوشزد کرده‌اند؟ مگر امروز اسلام با چه خطری مواجه است که ولی امر مسلمین مؤکداً و مکرراً در خطبه‌های نماز جمعه و سخنرانی‌های خود به این مسئله اشاره می‌کنند؟ به‌خصوص در جمع حضار و مهمانان کنفرانس وحدت که بنده حضور داشتم، ایشان مکرراً این مسائل را گوشزد کرده‌اند. این نشان می‌دهد که اسلام با یک خطر جدی مواجه است.
 
ویژگی‌هایی که رهبر انقلاب برای اسلام ناب نام می‌برند، هم به‌لحاظ تئوری و هم به‌لحاظ عملی، منطبق با واقعیت‌هاست. برای مثال، می‌فرمایند اسلام کتاب و سنت در برابر اسلام خرافه و بدعت. یعنی در عین حال که اسلام ناب را معرفی نمایند، نقطه مقابلش را هم بیان می‌کنند. این در حالی است که امروزه در جهان مشاهده می‌کنید عده‌ای در پی دور کردن ذهن‌ها از اسلام ناب و ترویج اسلامِ خرافه و بدعت هستند.

در چنین شرایطی، رهبر انقلاب اسلام ناب و محض را در برابر اسلامی مطرح می‌نمایند که از آن به‌عنوان اسلام ابوجهل و ابولهب یاد می‌کنند. در واقع، ابولهب نماد اسلام خرافه و جهالت و بدعت است؛ اسلامی براساس خرافات و بدعت‌ها و آنچه ساخته‌وپرداخته‌ی ذهن بشر است، نه آنچه منبعث از علوم وحیانی است.
رهبر انقلاب اسلام ناب را در برابر اسلامی مطرح می‌نمایند که از آن به‌عنوان اسلام ابوجهل و ابولهب یاد می‌کنند. اسلام تعقل در برابر اسلام جهالت. اسلام جهالت، فرد را به جمود و ایستایی و بی‌تحرکی وامی‌دارد، در حالی که اسلام ناب، پویایی، بالندگی و عقلانیت انسان را تقویت می‌کند. غربی‌ها به دنبال بدیل‌هایی هستند که تحجر، تصلب، سکوت و بی‌بندوباری را ترویج کند.

در بیانی دیگر، ایشان اسلام تعقل را مطرح می‌کنند. اسلام تعقل در برابر اسلام جهالت قرار دارد. اسلام جهالت، فرد را به جمود و ایستایی و بی‌تحرکی وامی‌دارد، در حالی که اسلام ناب، پویایی، بالندگی و عقلانیت انسان را تقویت می‌کند. غربی‌ها به دنبال ارائه‌ی بدیل‌هایی هستند که تحجر، تصلب، سکوت و در عین حال بی‌بندوباری را ترویج می‌کند.

* خاصیت این اسلام برای غرب چیست که به دنبال القا و تحمیل آن در جوامع اسلامی هستند و رهبر انقلاب نسبت به آن هشدار داده‌اند؟
غرب می‌خواهد با مکتبی که تفکری روشن‌بینانه و آگاهانه دارد و برپایه‌ی دین، درصدد دعوت جوامع انسانی به مبارزه، مجاهدت و پایداری علیه ظلم و ستم است، مخالفت کند. از سویی دیگر، می‌بینید که در هندوستان صدها دین و مذهب وجود دارد، ولی هیچ‌گونه ضرر و زیانی برای منافع غربی‌ها ندارد، چون با کشورگشایی و توسعه‌طلبی و روحیات استکباری و تفرعونی آن‌ها مخالفتی نمی‌کنند. چنین تفکرات و مکاتبی، ایستا و ساکن هستند. این‌ها یک نهاد دینی فردی یا نهایتاً خانوادگی محسوب می‌شوند. غربی‌ها به دنبال چنین مکاتبی هستند.

یکی از طرح‌های آمریکایی‌ها و غربی‌ها این است که با مکتبی که می‌خواهد وارد جامعه شود و جامعه را وادار به تفکر و تحرک و پویایی کند، مخالفت کنند، برای اینکه آزادانه بتوانند به مقاصد استکباری خودشان، به‌خصوص در کشورهای اسلامی، دست پیدا کنند. همه‌ی اولیای الهی و بزرگان دین در پی این بودند که به جامعه آگاهی و معرفت بدهند. بر همین اساس، رهبر معظم انقلاب بارها بحث بصیرت را گوشزد می‌کنند. وقتی جامعه‌ای بابصیرت، هوشیار و آگاه به زمانه‌ی خود باشد، پویاست و هیچ‌وقت مغلوب دشمنان نمی‌شود و تحت تأثیر افکار منحط قدرت‌های بیگانه قرار نمی‌گیرد.

بنابراین رهبری تأکیدشان بر این است که دنبال اسلام تعقل باشید. حق هم همین است. اولین پیام اسلام، مربوط به قلم، کتابت، خواندن و نوشتن است. این سیره‌ی پیغمبر است؛ کتاب و سنت یعنی همین. از این جهت، آن اسلام تحجر، تصلب و بی‌پایه قطعاً برای قدرت‌های استکباری زیان و ضرری نخواهد داشت و با آن مخالفت نخواهند کرد.
 
برخی علمای اهل سنت که با رهبری دیدار کرده بودند، صریحاً به خودم گفتند که ما وقتی رفتیم خدمت رهبر انقلاب، انگار که سال‌ها با ما رفیق بود؛ یعنی این صفا و صمیمیت، نوع برخورد و رفتار ایشان با یک عالم برجسته‌ی اهل سنت، آن‌ها را تحت تأثیر قرار داده بود.

* چه‌بسا در خدمت منافعشان هم باشد؛ یعنی اگر خروجی اسلامِ تحجر یک برداشت خشونت‌طلبانه از اسلام باشد که هست، غرب هم به اهداف خودش خواهد رسید، چون آن‌ها می‌خواهند اسلام را یک دین خشن معرفی کنند.
به نکته‌ی خیلی خوبی اشاره کردید. امروز براساس واقعیت‌های عینی جوامع اسلامی، مشاهده می‌کنیم که درست این‌گونه تفکرات، توجیه‌گر روش‌ها و متدهای استکباری غربی‌ها هم می‌توانند باشند. در واقع می‌توانند به آن‌ها کمک کنند. جعل احادیث چطور به وجود آمد؟ احادیث پیغمبر چطور تحریف شدند؟ خلفای اموی و عباسی برای اینکه به‌نوعی افکار و اعمال نابخردانه‌ی خودشان را توجیه کنند، متوسل به جعل حدیث می‌شدند؛ یعنی تفکری را پرورش می‌دادند که مزاحمت و خطری برای حکومتشان نباشد.

الان هم همین‌طور است. امروز در نگاه وسیع‌تری، دنیای استکبار که یک نظام فکری جهانی است، برای توجیه قدرت استکباری خودش، گروه‌هایی را در قالب متکلم، فقیه، مفتی، حاکم و... پرورش می‌دهد که به‌نوعی با تفسیرهای نابخردانه از آیات قرآن و روایات، رفتارهای دنیای استکبار را توجیه کنند.
 
* شما به‌خصوص در دو سه سال اخیر، به حسب سمت‌تان به‌عنوان رئیس پژوهشگاه مطالعات تقریبی، قاعدتاً در دیدار علمای کنفرانس وحدت اسلامی با رهبری، حضور داشتید. خاطره‌ای از این دیدارها دارید؟
چیزی که خیلی برای من جالب بود این بود که اخیراً در خارج از کشور بودم، برخی علمای اهل سنت که با رهبری دیدار کرده بودند، صریحاً به خودم گفتند که ما وقتی رفتیم خدمت رهبر معظم انقلاب، انگار که سال‌ها با ما رفیق بود؛ یعنی این صفا و صمیمیت، نوع برخورد و رفتار ایشان با یک عالم برجسته‌ی اهل سنت، آن‌ها را تحت تأثیر قرار داده بود. گفتند همین‌قدر که با ایشان مواجه شدیم، خوش‌وبش و صحبتی که با ما کردند، فهمیدیم این همان سیره‌ی پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم است. من تأثیر این دیدارها را علناً در خارج از کشور دیده‌ام.