• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1393/07/14

کم فروشی

آنچه در زیر می‌آید، درس "هشتم" از جلد دوم «رساله‌ی آموزشی» احکام و مسائل شرعی است که مطابق با فتاوای حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای مدظله‌العالی تهیه، تنظیم و منتشر شده است.

احکام کم­‌فروشی
۱. اگر کسی را برای تطفیف و کم‌­فروشی اجیر کنند، چنین اجاره­‌ای باطل و حرام است.
۲. اگر کسی برای توزین (۱) یا اکتیال (۲) صحیح اجیر شود، ولی کم‌فروشی و خیانت کند، این اجاره صحیح است. اما مستحق اُجرت نیست؛ مثلا اگر به مدت یک ماه تطفیف کرده، یک ماه را مستحق اجرت نیست؛ چون اجاره او بر اکتیال و توزینِ صحیح واقع شده، که به مقتضای این اجاره عمل نکرده است. اگر مال­‌الاجاره، بر ایام، توزیع شده است، اگر یک روز خیانت کرده باشد، به همان نسبت مستحق اُجرت نیست  و اگر اجرت موزع بر دفعات اکتیال و توزین باشد، به سهم و اندازه آن دفعاتی که خیانت کرده، مستحق اُجرت نیست.
۳. اگر کسی را اجیر کند، بدون اینکه قید توزین صحیح یا فاسد را داشته باشد، این هم ملحق به صورتی است که شرط اکتیال و توزین صحیح را می­کند؛ یعنی آنجا هم اگر خیانت کرد، مستحق اُجرت نخواهد بود.
۴. کم­‌فروشی به چیزهایی­ که مَکیل و موزون است، اختصاص ندارد. بلکه شامل اشیایی که با شمارش، یا پارچه­‌ای‌ که با متر، یا زمینی که با متر مربع اندازه‌گیری می­‌شود نیز می­‌شود.
۵. تطفیف و کم­‌فروشی فقط در مورد خرید و فروش نیست و شامل معاملات دیگر هم می­‌شود.
https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif نکته
گاهی کم‌دادن حق است؛ مثل جایی که مشتری از بایع طلبکار است. در این معامله آن مقدار را، در جایی­‌که تقاص جایز است، برمی­‌دارد.

حکم معامله­‌ای که در آن کم­‌فروشی شده است:
۱. معامله به غیرمجانس است:
الف) بایع کلی را می‌فروشد، نه جنس معین مشخص خارجی را. مشتری هم همان کلی را می‌پذیرد، ولی در مقام تسلیم، آنچه به عنوان مصداق کلی به مشتری می­‌دهد، کمتر از آن مقداری است که معامله بر آن واقع شده است »» این معامله صحیح است. ولی به همان مقدار ­که بایع از وزن آن مبیع کم گذاشته است، مدیون مشتری بوده و باید آن را بپردازد و فرقی هم نمی‌کند که کلی در معین باشد(۳) یا در غیر معین. (۴)
ب) معامله بر شخص موجود خارجی واقع شده است که به چند صورت متصور است:
یک- خریدار اهمیتی به کمیت آن نمی­‌دهد »» این معامله صحیح است.
مثال: شیرینی­ فروشی وزن کیکی ­را دو کیلو نوشته است، درحالی­که می‌داند این کیک از آنچه مشخص شده صد گرم کمتر است. با توجه به اینکه ظاهر این کیک متناسب با آن چیزی است که مشتری می‌خواهد، لذا اهمیتی نمی­‌دهد که کیک ۲ کیلو باشد یا ۱/۵ کیلو. »» این معامله صحیح است؛ چون مشتری مبالاتی به وزن ندارد. بنابراین خسارت زدن به مشتری محسوب نمی‌شود.
دو- کمیت و وزن، شرطی است که معامله بر مبنای آن واقع شده است یا ضمن معامله شرط شده است. »» معامله صحیح است، اما مشتری حق خیار دارد و می‌تواند مبیع را پس دهد.
مثال: مشتری از میان کیسه‌های ده کیلویی برنج، یک کیسه را برمی‌دارد به اعتقاد اینکه وزن آن ده کیلو است. انگیزه او هم برای معامله این است که این کیسه، ده کیلو است؛ لذا وزن شرط ضمنی می‌شود. یا حتی هنگام معامله شرط می‌کند که من این کیسه را می‌خواهم، مشروط بر اینکه ده کیلو باشد.
سه- مقدار، قید مبیع است:(۵)
 https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif قرائن حال اقتضا کند که اگر مبیع به این مقدار نباشد، مشتری اصلا آن را نمی‌خواهد »» در این صورت معامله باطل است.
 https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif قرائن حال اقتضا می‌کند که مراد او شرط ضمنی است »» معامله صحیح است، ولی خیار ثابت می‌شود.
 https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif قرائن حال نشان می‌دهد که برای تقسیط است؛ یعنی می‌خواهد با ذکر مقدار و کمیت، مشخص کند که این پول گرفته شده، چگونه بر مثمن تقسیط می‌شود و قیمت هر کیلو را می‌خواهد معین کند »» در این صورت معامله در همین مقدار از مبیع که تسلیم شده، صحیح و نسبت به آن مقداری که تطفیف کرده، باطل است؛ یعنی چنانچه این کیسه ۵/۹ کیلو بود، معامله این ۵/۹ کیلو درست و مالک ثمن آن است. اما چون نسبت به آن نیم کیلو معامله‌ای انجام نگرفته، ثمن آن، ملک بایع نیست و باطل است.
­­۲. معامله به مجانس است:
الف) بیع کلی فی­‌الذمه است »» این معامله صحیح است؛ اگر چه در ثمن یا مثمن کم‌فروشی شده است. ولی این کم‌فروشی در مقام تسلیم و تسلم موجب نمی‌شود که معامله باطل باشد؛ چون معامله‌ی همجنس با تفاضل آن، وقتی باطل است که در اصل معامله تفاضل وجود داشته باشد؛ مثلا بگوید: "یک مَن گندم را فروختم به یک من و نیم از فلان گندم"، که این رباست. ولی چون در اینجا معامله بر عنوان کلی یک من گندم است (نه یک من مشخص) و در معامله، از لحاظ وزن، تفاضلی بین آنها وجود ندارد، معامله صحیح است. ولی بایع به همان مقدار که از وزن مبیع کم گذاشته است، مدیون مشتری است و باید آن را ادا کند و تصرف او در معادل آن مقدار از ثمن، حرام است.
ب) متعلق معامله، یعنی مبیع، یک عین شخصی خارجی است، نه یک امر کلی فی­الذمه، و این مبیع موزون است:
یک- مشتری به وزن آن اهمیتی نمی‌دهد. فرض کنید کیک دو کیلویی را به دو کیلو شیرینی مربایی از همان جنس می‌خرد و اهمیتی هم به وزن آن کیک نمی­‌دهد، ولی آن کیک صد گرم کم است. »» معامله باطل است؛ زیرا آنچه واقع شده است، بیع متجانس به متجانس با تفاضل است و این رباست و معامله‌ی ربوی باطل است.
دو- متعلق معامله عین خارجی مشخصی است، به شرط کمیت معین »» اینجا هم بیع ربوی است و معامله باطل است.
سه- بیع روی عین شخصی خارجی واقع می‌شود، لکن معنون به عنوان این کمیت معین(۶):
 https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif اگر متعلق بیع را به کمیت خاص مقید می‌کند(۷) »» معامله باطل است. 
https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif اگر این را می‌خرد به شرط اینکه وزنش مثلا سه کیلو باشد (که رجوعش به آن صورت دوم خواهد بود) در این صورت معامله باطل است. 
 https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif غرض تقسیط (۸) است. »» معامله صحیح است و هر کس کم گذاشته است، ثمن آن مقدار در ذمه او باقی است.
مثال: فروشنده سه کیلو برنج طارم را در مقابل سه کیلو برنج صدری می­‌فروشد؛ به طوری­­که یک کیلو از این، در برابر یک کیلو از آن است. بیع نسبت به هر مقداری که این برنج با مقابل خودش از همجنس قرار دارد، صحیح واقع شده است و آن مقداری که کم گذاشته است، در آن مقدار ذمه‌ی او مشغول است و معامله در همان مقدار مساوی، صحیح و در غیر آن، معامله باطل است.
 

(۱) وزن کردن
(۲) پیمانه کردن
(۳) کلی در معین مثل خرید یک کیسه از کیسه­‌های ده کیلویی برنج داخل مغازه.
(۴) کلی در غیر معین مثل اینکه از شخصی مقداری برنج خریداری شود که متعلق معامله در ذمه اوست.
(۵) فرق این صورت با صورت سابق این است که در صورت سابق متعلق معامله خود این عین است. مقدار، شرطی است خارج از متعلق معامله، عنوان ده کیلو جزو متعلق معامله نیست، بلکه متعلق معامله همین عین خارجی است، (کیسه برنج خارجی)، اما در این شق اشاره می‌کند به این برنج خارجی و مقید می‌کند او را به ده کیلو و می‌گوید:" این برنج خارجی را که ده کیلو است، از تو می‌خرم". پس مقدار، قید مبیع محسوب می­‌شود.
(۶) اینکه وزنش این قدر است از تو خریدم.
(۷) یعنی تعلیق در انشاء
(۸) یعنی تعیین قیمت هر واحد

در این مجموعه‌ی آموزشی، علاوه بر موارد موجود در رساله‌ی «اجوبه‌ی الإستفتائات»، استفتائات جدید نیز اضافه و از جزوه‌های دروس خارج فقه معظم‌له نیز بهره گرفته شده است، تا بر غنای آموزشی مجموعه،‌ بر طبق اسلوب و بیان معظم‌له اضافه شود.
شایان ذکر است که دفتر استفتائات حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای این رساله‌ی آموزشی را تأیید و عمل به آن را مجزی اعلام کرده است.
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR، دروس این رساله‌ی آموزشی را برای استفاده مقلدان، به مرور منتشر می‌کند.