• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1390/12/07
در چه شرایطی پیشرفت کردیم؟ / 2

منطق سست تحریم‌کنندگان

|بخش دوم گفت‌وگو با دکتر دانش‌جعفری|
در بخش نخست گفت‌وگو با دکتر داود دانش‌جعفری، استاد اقتصاد و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، وی به بررسی تحریم‌ها علیه ایران تا قبل از ریاست جمهوری اوباما پرداخت. در بخش دوم این گفت‌وگو ادامه‌ی تحریم‌ها پس از روی کار آمدن اوباما و نیز دلایل عدم موفقیت آنها مورد بررسی قرار گرفته است:

+ [جدول دوره‌های تحریم علیه ایران و دلایل ناکامی آنها]

https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif با روی کار آمدن اوباما در زمستان 2009، وی در ابتدا شعارهای به ظاهر فریبنده‌ای برای بهبود روابط با ایران مطرح کرد. آیا این شعارها تأثیری بر اعمال تحریم‌ها علیه ایران داشت؟
در دوره‌ی اوباما استراتژی کلی تحریم‌ها علیه ایران مجدداً ادامه یافت. در این دوره‌ اولین قطعنامه‌ی شورای امنیت علیه ایران در ژوئن سال 2010 به تصویب رسید. اهداف ظاهری این قطعنامه عبارت بود از ممنوعیت دسترسی ایرانیان به فناوری موشک‌های قاره‌پیما، سخت‌گیری‌های بیشتر در مورد فروش سلاح به ایران، محدودیت مسافرت مقامات ایرانی مرتبط به برنامه‌های هسته‌ای ایران، مسدود کردن دارایی‌های سپاه و همچنین سازمان کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران، عدم ارائه‌ی خدمات به کشتی‌ها و هواپیماهای ایرانی، ممنوعیت ارائه‌ی خدمات مالی به فعالیت‌های هسته‌ای، نظارت بر تحرکات ایرانیان مرتبط با برنامه‌های هسته‌ای، ممنوعیت اتباع کشورهای تحریم‌کننده در بازکردن حساب در بانک‌های ایرانی و همچنین باز نمودن شعب بانک‌های خارجی در ایران و ممنوعیت افتتاح حساب بانک‌های ایرانی در بانک‌های خارجی.

البته اهداف واقعی تحریم‌های قطعنامه‌ی اخیر عملاً بسیار فراتر از دیگر قطعنامه‌های سازمان ملل بود. در این این دوره‌ فشارهای آمریکا محدود به مصوبات سازمان ملل نماند و آن مواردی را که آمریکا نتوانسته بود نظر موافق اعضای شورای امنیت را تأمین کند، در قالب‌ تحریم‌های یک‌جانبه‌ی‌ خود دنبال ‌کرد. مثلاً تحریم تعداد بیشتری از بانک‌های ایرانی مثل بانک ملی و همچنین تحریم بانک مرکزی ایران از این موارد است. مشابه همین حرکت در مورد تحریم‌های یک‌جانبه را پارلمان اروپا نیز دنبال کرد.
https://farsi.khamenei.ir/ndata/news/19153/smpf.jpg
ایران در دوره‌ی اوباما با چهار نوع تحریم مواجه بوده است؛ تحریم‌های یک‌جانبه‌ی آمریکا، تحریم‌های سازمان ملل (شورای امنیت)، تحریم‌های یک‌جانبه‌ی اروپا و تحریم‌های ویژه‌ای که برخی کشورها اعمال می‌کنند. در 27 اکتبر 2010 اولین تحریم اروپا علیه ایران وضع شد که از نظر وضع‌کنندگان آن سخت‌ترین تحریم‌ها است. در این تحریم‌ها که در حوزه‌های تجارت خارجی، خدمات مالی و فناوری‌های مرتبط با انرژی هسته‌ای بود، محدودیت مسافرت برای اشخاص حقیقی و حقوقی مؤثر در برنامه‌های ایران پیش‌بینی شده بود و دامنه‌ی پوشش آنها در مقایسه با قطعنامه‌ی شورای امنیت بسیار بیشتر بود. در مورد تحریم‌های ویژه علیه ایران نیز می‌توان به تحریم‌های مالی استرالیا یا تحریم کره‌ی جنوبی در مورد مسافرت 126 نفر از اشخاص ایرانی به کره و همچنین تحریم‌های سوئیس در مورد ممنوعیت فروش سلاح به ایران و تجهیزات نفت و گاز و ارائه‌ی خدمات مالی به ایران اشاره کرد.

https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif باتوجه به روند تحریم‌هایی که برشمردید، به نظر شما هدف اصلی اعمال این تحریم‌ها چه بوده است؟
با مروری بر تحریم‌هایی که تاکنون علیه ایران به ویژه از سوی آمریکا اعمال شده است و با توجه به مستنداتی که خود آنها ارائه داده‌اند، می‌توان گفت که چند هدف اصلی در این تحریم‌ها مورد توجه بوده است که مهمترین آنها فشار بر کشور هدف برای تغییرات در نظام سیاسی و تغییر سیاست‌ها یا تحمیل هزینه‌های اقتصادی با روش‌های مختلفی مثل محدودیت‌های تجاری یا ممنوعیت سرمایه‌گذاری بوده است. البته این تحریم‌ها دو سطح دارد: سطح اول، تحریم‌های کم دامنه‌ای مثل ایجاد محدودیت در صادرات کالاهای آمریکایی به کشورهای هدف است که علیه بسیاری از کشورها از جمله ایران اعمال شده است. سطح دوم، تحریم‌های جامعی که در اثر آن‌ها، محدودیت‌ها و ممنوعیت‌ها به مجموعه‌ی اقتصاد کشورِ هدف تسری می‌یابد. البته ناگفته نماند که در تحریم‌های اقتصادی گاهی از راهکار مکمل و سرعت‌دهنده‌ای مثل مذاکرات دیپلماسی یا حتی عملیات نظامی استفاده شده است.
یکی از اهداف جدید آمریکا در تحریم ایران، ضربه زدن به توانایی مالی ایران بوده است. از موارد ویژه‌ای که لابی صهیونیستی آی‌پک در پیش‌نویس اولیه‌ی طرح داماتو پیش‌بینی کرده بود، کاهش صادرات نفت ایران بود. یکی از اقتصاددانان نزدیک به حزب دموکرات آمریکا به نام «توماس فریدمن» چند سال پیش طرحی را برای ساقط کردن دولت ایران ارائه کرده بود. او می‌گفت آمریکا باید کاری کند که قیمت جهانی نفت آن‌قدر کاهش یابد تا دولت ایران فلج شود. به عبارت دیگر آنها علاقه‌مند بودند درآمد نفتی ما آن‌قدر کاهش یابد که ما نتوانیم خود را اداره کنیم.
اقتصاد ایران در سال‌های اخیر آن‌قدر بزرگ و متنوع شده که با یک برنامه‌ریزی جدید و البته طاقت‌فرسا و دشوار می‌تواند کل نفت تولیدی خود را در داخل اقتصاد ایران جذب کند و حتی مانند اندونزی از یک کشور صادرکننده‌ی نفت خام به واردکننده‌ی آن تبدیل شود.

اما استفاده از نفت برای تحریم ایران مشکلات بسیاری را در پی داشت؛ اولاً جامعه‌ی جهانی افزایش قیمت را تحمل نمی‌کرد و آن را نتیجه‌ی ماجراجویی‌های آمریکا می‌دانست. ثانیاً در پی کاهش قیمت جهانی نفت ضررهایی متوجه تحریم‌کنندگان نیز می‌شد. مثلاً میزان درآمد مالیاتی آمریکا به قیمت جهانی نفت بستگی دارد و لذا کاهش قیمت جهانی نفت یعنی کاهش درآمد مالیاتی دولت. بنابراین آمریکا به دنبال راهکارهای کم‌هزینه‌تر بود که تحریم مالی یکی از این موارد بوده است.

به طور کلی تحریم مالی ایران چند هدف را دنبال می‌کند:
1. ایجاد مانع در برابر دسترسی ایران به منابع مالی خود در خارج از کشور
2. ایجاد مانع برای ارائه‌ی اعتبار خارجی به ایران برای نیازهای اقتصادی؛ اعم از خریدهای خارجی ساده تا سرمایه‌گذاری‌های بزرگ نفتی که به منابع مالی هنگفتی نیاز دارد.
3. کنترل تحرکات ایران در صحنه‌ی تجارت خارجی از طریق سیستم بانکی جهانی
4. کنترل تحویل اسکناس ارزی به ایران برای ایجاد مانع در تأمین نیازهای روزمره‌ی ارزی
5. ایجاد مانع برای خرید‌های خارجی ایران از طریق روش‌های پرداخت غیر بانکی مثل خریدهای تهاتری یا خریدهایی که وجه آن در قالب دارایی‌های دیگری مثل طلا پرداخت می‌شود.
6. ایجاد مانع برای تزریق مجدد منابع صادرات غیر نفتی به اقتصاد ایران
7. افزایش هزینه‌ی صادرات و واردات ایران و در صورت امکان مختل کردن آن

بنابراین تحریم‌های اقتصادی، ساز و کارهای گسترده‌ای دارد که بسیاری از آنها در 33 سال گذشته علیه ایران به کار رفته است و هم‌اکنون تحریم مالی، کانون اصلی تحریم‌های جدید علیه جمهوری اسلامی ایران است که اخیراً با تحریم بانک مرکزی حلقه‌ای دیگر از این بسته به اجرا درآمده است. تحریم بانک مرکزی بنا بر گفته‌ی تحلیل‌گران خارجی، نوعی اعلان جنگ اقتصادی علیه ایران است؛ جنگی که هزینه‌ی آن از جنگ‌های نظامی کمتر است و از نظر آنها مشکلات اجتماعی کمتری را برای تحریم‌کنندگان به همراه دارد. باید توجه داشت که فشارهای اجتماعی درون آمریکا در مورد حضور نظامیان این کشور در عراق و البته هزینه‌ی بالای آن، مهم‌ترین دلیل خروج نیروهای آمریکا از عراق بوده است.

https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif مهم‌ترین ابزارها و سازوکارهای تحریم‌کنندگان در تحریم‌های اقتصادی و مالی علیه ایران چه بوده است؟
تحریم‌کنندگان اقتصادی معمولاً متغیرهای اقتصادی متنوعی را هدف قرار می‌دهند تا فشار بر کشور مورد نظر را شدت ببخشند. این تحریم‌ها ساز و کارهای مختلفی دارد. مثلاً هدف اصلی از تحریم‌های مالی، ممانعت از سرمایه‌گذاری در کشور هدف یا ایجاد محدودیت اعتباری یا حتی ایجاد مانع برای دسترسی به منابع مالی کشور هدف است. گاهی ساز و کار تحریم، مسدود کردن اموال و دارایی کشور هدف در خارج است؛ مانند همان اتفاقی که در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی برای ایران افتاد و دولت آمریکا دارایی‌های ایران در آمریکا را بلوکه کرد.

کنترل صادرات و واردات کشور هدف، سیاست‌های محدودکننده‌ی تجاری مثل بالا بردن تعرفه‌های صادرات، ایجاد محدودیت برای رفت‌ و آمد اتباع دو کشور، ایجاد محدودیت در انتقال اطلاعات فنی و اقتصادی و فناوری به کشور هدف و ایجاد محدودیت برای انتقال تجربیات مدیریتی از دیگر ساز و کارهای تحریم است.

https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif با توجه به حجم بالای تحریم‌ها و نوع خاص آنها در طول سه دهه‌ی گذشته، انتظار تحریم‌کنندگان این بود که ایران پس از اعمال تحریم‌ها به خواست آنها تن بدهد و از موضع خود عقب‌نشینی کند. به نظر شما چه عواملی باعث شد که تحریم‌ها اثر مورد انتظار غربی‌ها را نداشته باشد؟
البته دلایل فراوانی وجود دارد که من چند مورد از آنها را بیان می‌کنم:
دوری از کشورهای تحریم‌کننده، موقعیت استراتژیک در خلیج فارس و آسیای جنوب غربی، انسجام جامعه‌ -علیرغم اختلاف نظرهای مدیریتی- مدیریت هوشمندانه‌ی رهبری نظام و تبعیت عموم مردم از ایشان و توان نظامی بالای ایران در مجموع، ریسک تحریم ایران را برای تحریم‌کنندگان بالا برده است.


1. منطق سست تحریم‌کنندگان؛ این‌که کشوری بخواهد از انرژی هسته‌ای استفاده کند کاملاً قانونی است. مقررات آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز این اجازه را داده است. جمهوری اسلامی ایران همواره اعلام کرده آمادگی نظارت برای افزایش اعتمادسازی را دارد، اما تحریم‌کنندگان همچنان برخوردهای سیاسی را ادامه ‌داده‌اند. آنها دشمنی خود را از همان روزهای اول پیروزی انقلاب اسلامی تا امروز کنار نگذاشته‌اند. مشکل آنها فقط مربوط به انرژی هسته‌ای نیست و در هر دوره‌ای یک موضوعی را بهانه می‌کنند. اگر ما حتی همین امروز همه‌ی اختلاف نظرها درباره‌ی انرژی هسته‌ای را پایان دهیم، قطعاً آنها موضوع دیگری را شروع می‌کنند.

به نظر می‌رسد که دشمنان ما با اصل نظام جمهوری اسلامی ایران مخالفند و مردم ما نیز نشان داده‌اند که این نظام را دوست دارند و پشتیبان آن هستند. دشمنان فکر می‌کنند با ممنوعیت فروش بنزین به ایران، موتور انقلاب اسلامی از حرکت می‌ایستد! غافل از این‌که موتور انقلاب اسلامی همان باور مردم است. در حمله‌ی نظامی آمریکا به عراق، حداقل مردم آمریکا متوجه شده‌اند که سندسازی‌های دروغین دولت آمریکا علیه عراق چقدر بی‌حساب و کتاب بوده است. لذا افکار عمومی دنیا نمی‌تواند فضاسازی‌ها در مورد ایران را به‌راحتی باور کند. یادتان هست که قبل از حمله‌ی آمریکا و متحدانش به عراق، یکی از وزرای کابینه‌ی انگلستان به مشارکت انگلیس در این حمله اعتراض داشت. چند وقت بعد گفته شد که این وزیر خودکشی کرده است و اخیراً هم شایع شده که این وزیر را کشته‌اند. افکار عمومی دنیا این موارد را تجربه کرده و امروز نمی‌تواند به آن‌چه آنها در مورد ایران می‌گویند، اعتماد کند.

2. تبدیل انرژی هسته‌ای به شعار ملی ایرانیان؛
گروه‌های سیاسی ایران با هر نوع تفکر، در مورد دستیابی کشور به انرژی هسته‌ای کاملاً منسجم و یکصدا هستند. اشتباه تحریم‌کنندگان این است که هرگاه اختلاف سیاسی بین گروه‌های سیاسی و عناصر مدیریتی نظام داغ می‌شود، آن را به حساب دیگری می‌گذارند و فکر می‌کنند وقت مناسب برای فشار بیشتر به ایران است.
https://farsi.khamenei.ir/ndata/news/19137/C/13901206_0819137.jpg [گزارش تصویری]
3. روابط محدود اقتصادی ایران با تحریم‌کنندگان؛ ایران پس از انقلاب اسلامی هیچ‌گاه روابط گسترده‌ی اقتصادی با تحریم‌کنندگان و به‌ویژه آمریکا نداشته است.

4. ائتلاف شکننده‌ی تحریم‌کنندگان؛ ائتلاف‌های ایجادشده برای تحریم ایران در داخل آمریکا بین احزاب سیاسی و حتی بین اروپا و آمریکا بسیار شکننده بوده است. مثلاً بارها شرکت‌های نفتی آمریکایی اعلام کرده‌اند که قانون داماتو به ضرر منافع آمریکا است. در اروپا هم به غیر از انگلیس که خودش صادرکننده‌ی نفت است، در مورد تحریم ایران اتفاق نظر جامعی وجود ندارد. وابستگی شدید اروپا به انرژی روسیه، نگرانی فراوانی در مورد آینده‌ی این قاره به وجود آورده است. آنها نمی‌توانند خود را بی‌نیاز از منابع نفت ایران نشان دهند. ظرفیت‌های بالقوه‌ی گاز ایران نیز بسیار جذاب‌تر از نفت ایران است. اروپا متوجه این مسائل هست و لذا نمی‌تواند با تحریم گسترده‌ی ایران، فشار بر خود را بیشتر کند.

در هنگام تصویب تحریم‌ها معمولاً استدلال می‌کنند که کمی افزایش فشار بر ایران -حتی برای مدتی اندک- موجب کوتاه آمدن ایران می‌شود. در حالی که ایران نشان داده در مواضعش استوار و سرسخت است. آمریکا طرح فروپاشی شوروی را با بلوف‌زنی و ایجاد فضای روانی برای روس‌ها جلو برد. اما به نظر نمی‌رسد این روش‌ها در مورد ایران جواب بدهد.

5. اثربخش نبودن تحریم‌ها؛
در موارد بسیاری که آنها تحریم‌ها را با هدف تضعیف بنیه‌ی مالی ایران شروع کردند، با داغ شدن اخبار مربوطه، قیمت جهانی نفت نیز افزایش می‌یافت و لذا ایران به عنوان صادرکننده‌ی نفت، درآمدش افزایش پیدا می‌کرد و لذا آنها به این هدف خود نمی‌رسیدند. البته تحریم خرید نفت ایران به‌ویژه توسط اروپا، چندان جدی تلقی نشده است؛ زیرا در همین مصوبه‌ی تحریم اخیر اروپا، تعویق تحریم نفتی به ماه ژوئن با هر دلیلی که صورت گرفته باشد، محدودیت‌های اروپا را نشان می‌دهد.

جایگزینی نفت ایران با تولیدات عربستان، لیبی، عراق یا روسیه هم با چالش‌هایی جدی روبه‌رو خواهد بود. آمریکا در افکار عمومی عربستان به‌شدت منفور است. نظام سیاسی عربستان نیز متزلزل است و هر روز ممکن است شاهد انقلابی مثل مصر و تونس و لیبی در این کشور باشیم. در عراق و لیبی هنوز فضای باثباتی برای افزایش ظرفیت صادرات نفت به وجود نیامده است. استفاده از ظرفیت روسیه هم یعنی وابستگی بیشتر به روسیه. اروپایی‌ها فکر می‌کنند با تحریم ظاهری ایران، نفت ایران را باواسطه از کشورهای دیگر می‌خرند. همین الان هم آنها بخشی از نیازشان را به همین ترتیب تأمین می‌کنند و این یکی از همان محدودیت‌های پیش روی آنها است.
تحریم‌های اقتصادی، ساز و کارهای گسترده‌ای دارد که بسیاری از آنها در 33 سال گذشته علیه ایران به کار رفته است و هم‌اکنون تحریم مالی، کانون اصلی تحریم‌های جدید علیه جمهوری اسلامی ایران است که اخیراً با تحریم بانک مرکزی حلقه‌ای دیگر از این بسته به اجرا درآمده است.

6. انعطاف بالای ایران؛ اقتصاد ایران در سال‌های اخیر آن‌قدر بزرگ و متنوع شده که با یک برنامه‌ریزی جدید و البته طاقت‌فرسا و دشوار می‌تواند کل نفت تولیدی خود را در داخل اقتصاد ایران جذب کند و حتی مانند اندونزی از یک کشور صادرکننده‌ی نفت خام به واردکننده‌ی آن تبدیل شود. این سیاست به عنوان یک راهبرد بلندمدت قابل اجرا است.

تاریخ چند دهه‌ی گذشته نیز نشان داده که ایران وابستگی خود به واردات را در مقاطع حساس به‌خوبی برنامه‌ریزی و مدیریت کرده است. در سال 1378 که قیمت جهانی نفت پایین آمد و قیمت نفت ما به حدود 8 دلار در هر بشکه رسید، ایران توانست به‌سرعت نیازهای وارداتی خود را کاهش دهد تا در تراز پرداخت‌ها با مشکل جدی روبه‌رو نشود. وقتی با کمتر از 10 میلیارد دلار هم می‌توان کشور را اداره کرد، تحریم صادرات نفت ایران حتی اگر امکان‌پذیر باشد، نمی‌تواند اقتصاد ایران را متوقف کند. ضمن این‌که به نظر می‌رسد امسال صادرات غیر نفتی ایران به حدود 40 میلیارد خواهد رسید.

7. مخاطره‌ی بالای تحریم‌ها برای تحریم‌کنندگان؛
موقعیت ایران به گونه‌ای است که اثربخشی تحریم‌ها را کاهش داده است. دوری از کشورهای تحریم‌کننده، موقعیت استراتژیک در خلیج فارس و آسیای جنوب غربی، همسایگان متنوع، ارتباطات جهانی گسترده به‌ویژه با کشورهای اسلامی، انسجام جامعه‌ -علیرغم اختلاف نظرهای مدیریتی- مدیریت هوشمندانه‌ی رهبری نظام و تبعیت عموم مردم از ایشان و توان نظامی بالای ایران در مجموع، ریسک تحریم ایران را برای تحریم‌کنندگان بالا برده است. به همین دلایل بوده که در سه دهه‌ی گذشته آنها نتوانسته‌اند به مقاصد خود در این زمینه دست یابند.