[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی - 1392/09/19
عنوان فیش :باور نکردن پیشرفت هسته ای ایران توسط برخی افراد
کلیدواژه(ها) : مسئله هسته‌ای ایران, پیشرفت هسته‌ای ایران, پیشرفت علمی ایران, پیشرفت ملت ایران, تاریخ پیشرفت علمی جمهوری اسلامی, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
پیشرفت علمی ما در این ده دوازده سال اخیر یك واقعیّت است؛ بعضی این را باور نكردند؛ بعضی حتّی این را انكار كردند. یك شخص عزیزی - كه حالا بعضی از دوستانی كه در جلسه هستند، توجّه دارند كه من چه كسی را میگویم؛ نمیخواهم اسم بیاورم - همان اوائلی كه این قضیّه‌ی هسته‌ای و سانتریفیوژ و این حرفها باب شده بود و مكرّر گفته میشد، در یك نامه‌ای به من نوشت كه آقا، این حرفها دروغ است، باور نكنید - هم این را، هم گمان میكنم مسئله‌ی سلّولهای بنیادی را؛ حالا الان درست یادم نیست، نامه‌ی او بین كاغذهای ما هست - اینهایی كه می‌آیند به شما گزارش میدهند، [حرف‌] اینها را باور نكنید، اینها واقعیّت ندارد، اینها خلاف واقع است! خود این شخص هم آدم دانشمندی است، آدم مورد قبول و مورد اعتماد من است، بنده هم دوست دارم آن شخص را، امّا باور نمیكرد؛ البتّه ما باور كرده بودیم و الحمدلله روزبه‌روز هم این باور تأیید شد. بعد از چندین‌سال، چندی قبل اینجا یك جلسه‌ای بود كه بعضی از دوستان این جلسه هم در آن حضور داشتند، همان شخص عزیز به من رو كرد و گفت كه در دانشگاه‌های ما از این پیشرفتهایی كه این جوانها دارند انجام میدهند استقبال نمیشود و شروع كرد شكایت از این طرف قضیّه كه حالا جوانهای ما دارند كارهای زیادی انجام میدهند و استقبال نمیشود. من یادم آمد از آن حرفی كه ایشان سالها پیش به من گفته بود كه این پیشرفتها دروغ است. نه آقا، این پیشرفتها راست است؛؛ اینكه ما سیزده برابرِ متوسّط رشد جهانی، سرعت پیشرفت [علم‌] داشته‌ایم، راست است؛ این را دیگران گفتند، مخالفین ما گفتند. در بخشهای مختلف، جوانهای ما كارهای بزرگی را بحمدالله توانستند انجام بدهند و كار كردند و پیش رفتند.

مربوط به :بیانات در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان - 1392/08/12
عنوان فیش :ارتقاء ظرفیت فکری ملت ایران در جریان تعلیق غنی سازی سال ۸۲ و ۸۳
کلیدواژه(ها) : دوران پس از رحلت امام خمینی, مسئله هسته‌ای ایران, مذاکره با آمریکا, تاریخ پیشرفت علمی جمهوری اسلامی, مسئله هسته‌ای ایران, مذاکرات هسته‌ای
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
درباره‌ی مسائل جاری ما با آمریكا - كه این روزها محلّ بحث است - چند نكته را من عرض بكنم؛ سئوال است در ذهنها. اوّلاً یك تذكّر مهم و لازمی را بدهم: هیچ‌كس نباید این مجموعه‌ی مذاكره‌كنندگان ما را با مجموعه‌ی شامل آمریكا - همان شش دولت، به‌اصطلاح پنج بعلاوه‌ی یك - سازش‌كار بداند؛ این غلط است؛ اینها مأموران دولت جمهوری اسلامی ایران هستند، اینها بچّه‌های خودمان هستند، بچّه‌های انقلابند؛ یك مأموریّتی را دارند انجام میدهند. كار سختی هم هست [كه‌] بر عهده‌ی اینها است؛ دارند با تلاش فراوان آن كاری را كه بر عهده‌ی آنها است انجام میدهند. بنابراین نباید مأموری را كه مشغول یك كاری است و مسئول یك فرایندی است مورد تضعیف یا توهین یا بعضی از تعبیراتی كه گاهی شنیده میشود - كه اینها سازش‌كارند، و مانند اینها - قرار داد؛ نه، این حرفها نیست. این را هم توجّه داشته باشید، این مذاكره‌ای كه امروز دارد انجام میگیرد با شش كشور - كه آمریكا هم جزو این شش كشور است - فقط در مورد مسائل هسته‌ای است و لاغیر. بنده هم اوّلِ امسال در مشهد مقدّس در سخنرانی گفتم [كه‌] مذاكره در موضوعات خاص اشكالی ندارد؛ منتها گفتم من اعتماد ندارم، خوشبین نیستم به مذاكره، لكن میخواهند مذاكره كنند، بكنند؛ ما هم به اذن‌الله ضرری نمیكنیم.
یك تجربه‌ای در اختیار ملّت ایران است - كه حالا من مختصراً عرض خواهم كرد - این تجربه ظرفیّت فكری ملّت ما را بالا خواهد برد؛ مثل تجربه‌ای كه در سال ۸۲ و ۸۳ در زمینه‌ی تعلیق غنی‌سازی انجام گرفت، كه آن‌وقت تعلیق غنی‌سازی را در مذاكرات با همین اروپایی‌ها، جمهوری اسلامی برای یك مدّتی پذیرفت. خب ما دو سال عقب افتادیم، لكن به نفع ما تمام شد. چرا؟ چون فهمیدیم كه با تعلیق غنی‌سازی، امید همكاری از طرف شركای غربی مطلقاً وجود ندارد. اگر ما آن تعلیق اختیاری را - كه البتّه به‌نحوی تحمیل شده بود، لكن ما قبول كردیم، مسئولین ما قبول كردند - آن روز قبول نكرده بودیم، ممكن بود كسانی بگویند خب یك ذرّه شما عقب‌نشینی میكردید، همه‌ی مشكلات حل میشد، پرونده‌ی هسته‌ای ایران عادی میشد. آن تعلیق غنی‌سازی این فایده را برای ما داشت كه معلوم شد با عقب‌نشینی، با تعلیق غنی‌سازی، با عقب افتادن كار، با تعطیل كردن بسیاری از كارها مشكل حل نمیشود؛ طرف مقابل دنبال مطلب دیگری است؛ این را ما فهمیدیم، لذا بعد از آن شروع كردیم غنی‌سازی را آغاز كردن. امروز وضعیّت جمهوری اسلامی با سال ۸۲، زمین تا آسمان فرق كرده؛ آن روز ما چانه میزدیم سرِ دو، سه سانتریفیوژ، [ در حالی كه‌] امروز چندین هزار سانتریفیوژ مشغول كارند. جوانهای ما، دانشمندان ما، محقّقین ما، مسئولین ما همّت كردند، كارها را پیش بردند. بنابراین از مذاكراتی هم كه امروز در جریان است، ما ضرری نخواهیم كرد. البتّه بنده همچنان كه گفتم خوشبین نیستم؛ من فكر نمیكنم [از]این مذاكرات آن نتیجه‌ای را كه ملّت ایران انتظار دارد، به‌دست بیاید، لكن تجربه‌ای است و پشتوانه‌ی تجربی ملّت ایران را افزایش خواهد داد و تقویت خواهد كرد؛ ایرادی ندارد امّا لازم است ملّت بیدار باشد.

مربوط به :بیانات در دیدار نخبگان و برگزیدگان کرمانشاه - 1390/07/26
عنوان فیش :تلاش صد و پنجاه ساله برای القای ناکارآمدیِ ایرانیان
کلیدواژه(ها) : از خود بیگانگی, تبلیغات منفی, اعتماد به نفس, خودباوری علمی, روحیه وابستگی به بیگانه, خودکفایی, استعداد ایرانی, گذشته پرافتخار ایران, قرون وسطی اروپا, روحیه خوداتکایی, تاریخ تمدن اسلامی, گذشته پرافتخار ایران, تاریخ پیشرفت علمی جمهوری اسلامی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
یکی از چیزهائی که ما را باید نسبت به موقعیتهای خودمان بشدت هوشیار کند، این است که در طول ده‌ها سال تبلیغات شده بود که ایرانی ناکارآمد است؛ باید از دیگران بیاموزد، باید از دیگران تقلید کند، باید به دامن دیگران متوسل و متشبث شود. در دوران جوانی و نوجوانی‌های ما این جزو چیزهای رائج بود. تا صحبت یک چیزی میشد، میگفتند اینجا که خب، نمیشود این چیزها را بسازند. میخواستند توی یک شهر بر روی یک خیابانی پل بسازند، باید مهندس خارجی می‌آمد؛ اگر میخواستند یک سد بسازند، باید چندین شرکت خارجی و مهندسین و متخصصین خارجی می‌آمدند؛ یکی دیواره‌ی سد را میساخت، یکی توربین را میساخت، یکی بقیه‌ی دستگاه‌ها را میساخت؛ اصلاً تصور نمیشد. حتّی تا اوائل انقلاب، این فکر بود. من فراموش نمیکنم؛ بنا بود یک نیروگاه گازی را یک جائی بسازند - از قبل از انقلاب نیمه‌کاره مانده بود - به مسئولینش میگفتیم این کار را انجام بدهید؛ آمدند پیش من - من آن وقت رئیس جمهور بودم - گفتند آقا اصلاً امکان ندارد. آنها باورشان نمی‌آمد. خب، امروز مهندسین کشور ما، جوانان ما، پیشرفته‌ترین نیروگاه‌ها را در شکلهای مختلف، در انواع مختلفِ خودش دارند میسازند. ما امروز میتوانیم نیروگاه هسته‌ای بسازیم. این استعدادها شناخته شده نبود.
سالهای متمادی روی این قضیه کار شد. از حدود صد و پنجاه سال پیش که بتدریج فرهنگ غربی، روش غربی، نمودارهای تمدن غربی و پیشرفت فناوری غربی وارد کشور شد، بتدریج این مسئله جا افتاد؛ هم گفته شد و تأکید شد، هم در عمل اینجور معلوم شد که از ایرانی کاری برنمی‌آید. فراموش کردند که تاریخ ما، میراث گذشته‌ی ما سرشار از افتخارات علمی است. آن روزی که در دنیای غرب خبری نبود، آن روزی که آنجا اگر یک پیشرفت علمی به وجود می‌آمد، یک کشف علمی میشد، کاشف را به جرم جادوگری آتش میزدند، آن روزی که تاریکی علمیِ مطلق بر منطقه‌ی اروپا حاکم بود - که در این زمینه حرفها هست - آن روز کشور ما پیشرو کشورهای اسلامی بوده. این پیشرفتها مال دنیای اسلام است، اما ایران پیشانی کشورهای اسلامی بود در پیشرفتهای گوناگون علمی؛ در فلسفه، در علوم عقلی، حتّی در علوم شرعی، در فقه، در حدیث. بیشترین کتابهای حدیث در آن دوره‌ها - چه حدیث اهل سنت، چه حدیث شیعه - مال ایرانی‌هاست؛ نویسندگان ایرانی، محدثین ایرانی، فقهای ایرانی؛ آن وقت تا برسد به علوم طبیعی، در پزشکی، در داروسازی، در مهندسی، در ستاره‌شناسی و در بقیه‌ی علوم. خب، این گذشته‌ی ماست؛ این نشان‌دهنده‌ی وجود یک استعداد برتر و یک ذخیره‌ی استعدادیِ سرشار در این منطقه‌ی از جغرافیای عالم است. ما چرا باید این را فراموش میکردیم؟ فراموش کردیم. امروز میخواهیم نشان بدهیم که اینجوری نیست.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم کرمانشاه‌ - 1390/07/20
عنوان فیش :تحریمها و محدودیتها؛ زمینه ساز پیشرفت کشور
کلیدواژه(ها) : تحریم اقتصادی, تاریخ دفاع مقدس, تاریخ پیشرفت علمی جمهوری اسلامی, فرصت تحریم, تبدیل تهدید به فرصت
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
تحریم برای ما چیز تازه‌ای نیست. از سال اول پیروزی انقلاب، تحریمهای یکجانبه از طرف آمریکا و کشورهای اروپائی شروع شد و در طول جنگ، این تحریمها و محدودیتها به اوج خود رسید. من یک وقتی گفته‌ام؛ ما میخواستیم از خارج از کشور سیم خاردار تهیه کنیم. کشوری که این سیم خاردار باید از آنجا عبور میکرد - شوروی سابق - اجازه نمیداد که این کالا از داخل خاک او عبور کند، بیاید ایران! حالا کالا نه کالای نظامی است، نه سلاح تهاجمی است؛ سیم خاردار است! اینقدر محدودیت علیه کشور ما به وجود آوردند. در همه‌ی زمینه‌های اقتصادی به دنبال ایجاد تحریم بودند؛ غرضشان هم این بود که ملت ایران را به زانو در بیاورند، نظام را به زانو در بیاورند؛ اما نظام جمهوری اسلامی به کمک صبر و بصیرت شما مردم، همه‌ی آن سیاستها و سیاستگذاران را به زانو درآورد.
ما توانستیم از همین محدودیتها به عنوان یک فرصت استفاده کنیم. همین منعها و تحریمها و محدودیتها موجب شد که ما در میدانهای نوآوری و ابتکار، در همه‌ی زمینه‌ها، به پیشرفتهائی دست پیدا کنیم که کشورهای منطقه در طول سالهای متمادی هم نتوانستند به آن پیشرفتها دست پیدا کنند.

مربوط به :بیانات در بازدید از توانمندی‌های صنعت خودروسازی - 1389/01/09
عنوان فیش :تقلیدی بودن صنعت خودرو ایران از دهه‌ی 40 تا 70
کلیدواژه(ها) : پیشرفت علمی ایران, پیشرفت جهشی صنعت, صنعت داخلی, صنعت خودروسازی ایران, موتور ملی خودرو, تاریخ بر سر کار آمدن و حکمرانی محمدرضا پهلوی, تاریخ پیشرفت علمی جمهوری اسلامی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
امروز حركت ما رو به جلو است؛ حركت جهشی است و باید اینجور باشد؛ هم در زمینه‌های علمی، هم در زمینه‌های معنوی و اخلاقی. صنعت میتواند یك صنعت پیشرفته باشد، در عین حال ملاحظات دینی، ملاحظات اخلاقی، ملاحظات انسانی در صنعت كاملاً رعایت بشود. ما میخواهیم شما صنعتگران كشورمان، مدیران صنعت، نماد این حقیقت باشید. پایبند به دین و در همان حال و به همان استناد، پایبند به پیشرفت جهشی صنعت.
خب، ما در قضیه‌ی صنعت قانع نیستیم به آنچه كه تا امروز به دست آمده. اگرچه آنچه تا امروز به دست آمده، بسیار ارزشمند است؛ نه اینكه ارزش اینها را ندانیم، قدر اینها را نشناسیم، كوشش ارزشمندی كه در راه آن انجام گرفته، ندیده بگیریم؛ نه، اینها همه به جای خود محفوظ، اما این آغاز كار است، آغاز راه است.
ما در خصوص صنعت خودرو یك عقب‌افتادگی طولانی‌ای را آزمودیم و تحمل كردیم. هنر بزرگ شماها این است كه توانسته‌اید این عقب‌ماندگی طولانی را با همت خودتان قطع كنید؛ یعنی این حال چُرت و خواب و خواب‌آلودگی را كه تقریباً از بعد از ورود صنعت خودرو به كشور حدود سی سال طول كشیده، به هم بزنید. ما از سالهای دهه‌ی 40 كه صنعت خودروسازی وارد كشور شده - در حدود سی سال تقریباً - همین‌طور درجا زدیم. در مرحله‌ی تقلید محض و تقلید صرف باقی ماندیم. نمیتوان مسئولین كشور را در دهه‌ی 60 مؤاخذه كرد؛ زیرا دهه‌ی 60، دهه‌ی انقلاب است، دهه‌ی دفاع مقدس است؛ به قول مسئول محترم، این سالن، سالن تسلیح رزمندگان است؛ همه‌ی خانه‌های ملت ایران در واقع به یك نحوی عقبه‌ی میدان جنگ بوده. دهه‌ی 60 را نمیشود مؤاخذه كرد؛ اما قبل از دهه‌ی 60 را، قبل از دوران انقلاب را، چرا؛ باید محاسبه كرد، باید مؤاخذه كرد. دوران حركت تقلیدی برای خودروسازی در كشورهائی كه خواستند خودروساز بشوند، چهار پنج سال است. چرا باید در اینجا این قدر طول بكشد؟ این گناه آن كسانی است كه به منافع كشور فكر نمیكردند؛ برای عزت كشور دل نمیسوزاندند؛ برای ضایع شدن و دور ریخته شدن سرمایه‌های مادی كشور اهمیتی قائل نبودند. اما در نظام جمهوری اسلامی از دهه‌ی 70 شما شروع كردید؛ خب، پیشرفت هم خوب بوده. امروز این موتور ملی كه از ایده و طراحی تا آخرین اجزائش را هنر ایرانی و سرانگشت ایرانی و فكر ایرانی و تلاش ایرانی ساخته، یك نماد عزت برای كشور است؛ این خیلی چیز پرمعنائی است. مسئله فقط این نیست كه ما توانسته‌ایم یك موتور خودرو تولید بكنیم؛ مسئله فراتر از اینهاست. امروز دنیا میدان مسابقه‌ی وسائل انواع موتورهاست و موتور خودرو به عنوان یك وسیله‌ی متعارف زندگی و جلو چشم و مورد استفاده‌ی همه، یكی از برجسته‌ترین اقلام است. توی این دنیای پر كشمكش، شما توانستید هنر سرانگشتِ هنرمندِ ایرانی را اینجا نشان بدهید؛ این خیلی باارزش است. دل انسان خون میشود وقتی به یاد می‌آورد كه ما در طول سالهای متمادی در خودروهای كشورمان - چه آنهائی كه از خارج می‌آمده، چه آنهائی كه به‌ظاهر در داخل تولید میشده - موتورهائی كار میكرده كه یكسره بیگانه بوده؛ دیگران ساخته بودند؛ كارگر دیگری این را ساخته. ما به جای اینكه كارگر خودمان را به كار مشغول كنیم، از هنر او استفاده كنیم، به او سود برسانیم و كشور را پیش ببریم، در واقع به دیگران كمك كردیم. امروز بحمداللَّه این زمینه را شما فراهم كردید، این امكان را به وجود آوردید؛ این خیلی باارزش است. من از این كارِ خوب تقدیر میكنم؛ منتها همانطور كه عرض كردم، این گام اول است.

مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه‌های استان یزد - 1386/10/13
عنوان فیش :نمونه‌هایی از تلاش دشمن برای ایجاد يأس و مانع‌تراشی در روند پیشرفت کشور
کلیدواژه(ها) : اعتماد به نفس ملی, پیشرفت علمی ایران, خانواده در غرب, بحران غرب, انحطاط غرب, نقشه دشمن, یأس‌پراکنی دشمن, مسئله هسته‌ای ایران, منافع انرژی هسته ای, صنعت سیلوسازی, سدسازی, تاریخ پیشرفت علمی جمهوری اسلامی, خودکفایی, جهاد خودکفایی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
سه مانع اصلی در راه فرایند اعتماد به نفس و به ثمر رسیدنش وجود دارد كه ما باید متوجه این سه رخنه باشیم. این سه رخنه می‌توانند فرایند اعتماد به نفس ملی و منتهی شدن آن به پیروزی‌های پی‌درپی و رسیدن به آرمان‌ها را مخدوش كنند.
اول، ایجاد یأس است؛ تیره كردن افق، به رخ كشیدن فاصله‌های علمی...
در مورد این مسئله‌ی اول كه پراكندن نومیدی و یأس است، من اصرار دارم شما جوانها بیشتر فكر كنید، تأمل كنید و نشانه‌هایش را ببینید. همین الآن دارند این كار را می‌كنند؛ یك عده‌ای هم برای آن‌ها و از زبان آن‌ها و از حنجره‌ی آن‌ها به نفع آن‌ها حرف می‌زنند.
حالا این چند مورد را ببینید: یكی از آن‌ها مسئله‌ی انرژی هسته‌ای است. در داخل كشور خودمان جنجال راه انداختند كه آقا انرژی هسته‌ای هزینه‌ی بدون سود است؛ چرا دارید این كار را می‌كنید؟ حالا تبلیغات جهانی كه این مسئله را كاملًا دنبال می‌كرد و هنوز هم می‌كند؛ اما در داخل كشور خودمان از اولی كه این مسئله‌ی هسته‌ای مطرح شد، از پنج شش سال قبل از این تا حالا مرتباً این مطلب را گفته‌اند و تكرار كرده‌اند. حتّی عده‌ای نامه نوشتند و گفتند آقا ما فیزیكدانیم. اینكه می‌گویند ما توانسته‌ایم دستگاه‌های سانتریفیوژ را راه بیندازیم، اصلًا واقعیت ندارد! به قدری قرص این را گفتند كه ما مجبور شدیم افرادی را بفرستیم و بگوئیم بروند بازرسی كنند، درست ببینند؛ نكند كه همینی كه این‌ها می‌گویند، باشد. این، مال پنج شش سال قبل است. رفتند، آمدند گفتند نه آقا! كار، بسیار خوب، صحیح، علمی و محكم دارد انجام می‌گیرد. اول گفتند نمی‌شود، نمی‌توانیم؛ بعد كه دیدند توانستیم، گفتند آقا این هزینه‌ای است كه سود ندارد، فایده‌ای ندارد. بنده در سخنرانی عمومی عید نوروز سال گذشته مفصل در باره‌ی این صحبت كردم و نمی‌خواهم تكرار كنم. چطور فایده‌ای ندارد؟ ما برای بیست سال دیگر حداقل بایستی بیست هزار مگاوات برق از انرژی هسته‌ای به دست بیاوریم. برآوردی كه برای مصرف انرژی در كشور و تولید برقِ مورد نیاز كرده‌اند، حداقل بیست هزار مگاوات باید از طریق انرژی هسته‌ای باشد؛ و الّا ما باید برق را از دیگران گدائی كنیم؛ یا اگر نتوانستیم گدائی كنیم، یا ننگمان آمد، یا به ما ندادند، از خیر چیزهائی كه با نیروی برق می‌چرخد، باید بگذریم؛ از كارخانه، از تولید، از بسیاری از ابزارهای پیشرفت. خب، ما كِی شروع كنیم تا بتوانیم بیست هزار مگاوات را بیست سال دیگر به دست بیاوریم؟ الآن اگر دیر هم نشده باشد، قطعاً زود نیست. ممكن است دیر هم شده باشد. ببینید چه مغالطه‌ی عجیبی است كه «آقا احتیاج نداریم»! یا می‌گویند: شما نیروگاه هسته‌ای كه نمی‌توانید بسازید؛ این اورانیوم‌های غنی‌شده‌ی سه چهار درصد را برای چه می‌خواهید؟ باز بحث «نمی‌توانید» است. چرا نمی‌توانیم؟ ملتی كه بدون كمك و بدون استاد توانست یك چنین مراكز عظیم غنی‌سازی را به وجود بیاورد، چرا نتواند نیروگاه بسازد؟ باید بتوانیم. چرا نتوانیم؟ یك روزی می‌گفتند: شما نمی‌توانید نیروگاه بخاری هم بسازید. من یادم هست دوره‌ی ریاست جمهوری خود من بود؛ نیروگاهی بود كه در زمان رژیم گذشته شروع شده بود، نصفه‌كاره مانده بود. می‌آمدند می‌رفتند تا دلالهای بین‌المللی از یك‌ كشوری بیایند آن را درست كنند. بعضی‌ها هم می‌گفتند ما در داخل می‌توانیم درست كنیم. ما چند نفر از مسئولین مرتبط با این مسائل را در دفتر ریاست جمهوری خواستیم- چند تا از رؤسای كشور را- نخست‌وزیر و دیگران را هم دعوت كردیم تا بحث كنیم. این‌ها آمدند گفتند: آقا امكان ندارد كه ما بتوانیم آن نیروگاه را- كه نزدیك تهران هم هست- به آخر برسانیم و افتتاح كنیم. این، قضاوت آن‌ها بود. گفتند: اصلًا امكان ندارد؛ حتماً بایستی خارجی بیاید. ما خارجی را نیاوردیم؛ متخصص داخلی رفت آن را كامل كرد، درست هم كرد، الآن هم سالهاست كه دارد برق می‌دهد و از تولید او دارد كشور استفاده می‌كند.
اول انقلاب جهاد سازندگی می‌خواست سیلو بسازد. می‌دانید سیلوهای ما را در دوران طاغوت، شوروی‌ها می‌ساختند. رژیم طاغوت گندم را از آمریكا می‌گرفت، سیلویش را شوروی می‌ساخت! سیلو ظاهرش ساده است، اما نسبتاً فناوری پیچیده‌ای است. جهاد سازندگی گفت می‌خواهیم سیلو بسازیم؛ از اطراف صدا بلند شد كه آقا نمی‌توانید؛ بیخود خودتان را معطل نكنید، سرمایه‌ی كشور را هم به باد ندهید. یك نمونه‌ی سیلوی كوچكی در خوزستان ساختند كه بنده آن وقت رفتم بازدید كردم. امروز كشور جمهوری اسلامیِ شما یكی از سیلوسازهای درجه‌ی یك دنیاست؛ جزء كشورهای سیلوساز برجسته‌ی درجه‌ی یك است.
یكی از سدهای نزدیك تهران آب می‌داد. گفتند بروند این را درست كنند؛ گفتند خود كمپانی سازنده‌ی این سد باید بیاید؛ رفتند آوردند. این هم مربوط به اوائل ریاست جمهوری ماست. می‌گفتند: مگر ما می‌توانیم سد درست كنیم؟ همین تلقیناتِ گذشته بود. جوانهای ما همت كردند، رفتند سراغ سدسازی. امروز كشور جمهوری اسلامی به فضل الهی بهترین سدساز این منطقه است. در منطقه‌ی ما هیچ كشوری مثل جمهوری اسلامی مسلط بر ساختن سدهای بزرگ- چه سد بتونی، چه سد خاكی- نیست. سدهائی كه ما ساختیم، از مشابه‌های خودش كه زمان طاغوت به وسیله‌ی شركتهای خارجی ساخته شده، بهتر و با ظرفیت بیشتر و البته با هزینه‌ی بسیار بسیار كمتر است؛ كار خودمان هم هست. چرا نمی‌توانیم؟ نخیر، نیروگاه هسته‌ای هم می‌توانیم بسازیم؛ باید بسازیم. امروز شروع بكنیم، چند سال دیگر جواب خواهد داد. چند سال دیگر شروع بكنیم، چند سال بعدش جواب خواهد داد. اگر شروع نكنیم، عقب می‌مانیم. امروز اگر غنی‌سازی را شروع نمی‌كردیم، بایستی ده سال بعد، بیست سال بعد بالاخره شروع می‌كردیم. می‌گویند آقا روس‌ها كه به شما اورانیوم غنی‌سازی‌شده می‌دهند، سوخت نیروگاه هسته‌ای می‌دهند؛ خودتان می‌خواهید چه كار كنید؟ این از آن حرف‌هائی است كه این آقای رئیس‌جمهور محترم كم‌دان آمریكا هم اخیراً بیان فرمودند، كه خب روس‌ها كه دارند می‌دهند، ایران می‌خواهد چه كار كند! اینجا هم یك عده‌ای كه نه به قدر او محترمند، نه به قدر او كم‌دانند، همان حرف را تكرار كردند كه آقا روس‌ها كه دارند می‌فروشند. دیدید دیگر؛ محموله‌ی اول آمد، محموله‌ی دوم آمد؛ دیگر شما می‌خواهید چه كار كنید كه خودتان غنی‌سازی كنید؟ این مثل این می‌ماند كه به كشوری كه ذخائر نفتیِ زیر زمینش پر است، بگویند آقا چرا چاه می‌زنی؛ خب برو نفت را بخر از بیرون بیاور! یعنی كشوری كه دارای ذخائر نفتی است، بشود واردكننده‌ی نفت! چقدر خنده‌آور است. اگر یك روزی دلشان نخواست این سوخت را بدهند، یا گفتند به این قیمت می‌دهیم، یا گفتند به این شرط می‌دهیم، ملت ایران ناچار است قبول كند.
ببینید، این‌ها آن چیزهائی است كه اگر چنانچه توجه كنید، خواهید دید همان نقشه‌ی ایجاد یأس دشمن است كه حالا یك كار به این عظمت انجام گرفته- مسئله‌ی انرژی هسته‌ای- این همه در باره‌اش مردم شادی و خوشحالی كردند، آقا در بیاید كه: چرا شما بیخود مملكت را به این چالشهای این‌چنینی می‌كشانید، برای خاطر یك چیز كم‌اهمیتِ انرژی هسته‌ای؟! ببینید، این همان ایجاد یأس است؛ این همان چیزی است كه شما باید مراقبش باشید. این یكی از آن رخنه‌هاست كه اعتماد به نفس ملی را ضربه می‌زند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از مهندسان - 1383/12/05
عنوان فیش :مصادیق پیشرفت ایران با وجود تحریم های خارجی
کلیدواژه(ها) : تاریخ آسیا و آفریقا, تاریخ مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی, کمبود امکانات در دفاع مقدس, تحریم اقتصادی, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, تاریخ دفاع مقدس, جهاد سازندگی, پیشرفت‏ علمی و فناوری, پیشرفت ملت ایران, تاریخ پیشرفت علمی جمهوری اسلامی, خودکفایی, جهاد خودکفایی, جهاد سازندگی, فرصت تحریم
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
تحریم‌ها و اخم و تخم‌هایی كه [دنیای صنعتی و دنیای غربی ]از اول انقلاب تا الان با ما داشته‌اند[در پیشرفت ما کمک کرده است]. بعضی‌ها از تصور این تحریم‌ها دلشان آب می‌شود؛ من می‌خواهم بگویم نه، این به ما كمك كرد. بارها من این خاطره را ذكر كرده‌ام. اوایل جنگ، ما سیم خاردار لازم داشتیم؛ آن را از یك كشور خارجی خریدیم تا به داخل كشور بیاوریم. این محموله باید از شورویِ آن روز عبور می‌كرد. چون آنها پشتیبان عراق بودند، اجازه‌ی عبور ندادند! سیم‌خاردار كه نه بمب اتم است، نه توپ است، نه تانك است؛ اما اجازه‌ی عبور ندادند! این‌قدر با ما بد بودند. وقتی ما می‌خواستیم توپ بخریم، به ما نمی‌فروختند؛ تانك می‌خواستیم بخریم، به ما نمی‌فروختند؛ سیم‌خاردار می‌خواستیم بخریم، به ما نمی‌دادند؛ امكانات می‌خواستیم، به ما نمی‌دادند؛ اما قاچاقچی با قیمت دو برابر و سه برابر می‌فروخت و ما مجبور بودیم بالاخره این لوازم را به قدر نیاز، با قیمت بالا تأمین كنیم. نتیجه‌ی این تحریم‌ها این شد كه امروز ما در زمینه‌ی ضد زره، جزو ده كشور سطح اول دنیا هستیم. امروز ما در زمینه‌ی غنی‌سازی اورانیوم جزو ده، یازده كشور دنیا هستیم كه این فناوری را در این حد داریم. این فناوری، بومی هم هست. ما فرق داریم با آن كشوری كه چون نظام كمونیستی داشت، شورویِ آن روز به او كمك كرد. بعضی‌ها چین را به رخ ما می‌كشند. چین در ده سالِ اولِ انقلابش تمام امكانات را از شورویِ آن روز گرفت؛ آن موقعی كه هنوز میانه‌شان به‌هم نخورده بود. اما در هیچ سالی از سالها، هیچ قدرتِ دارای دانش و صنعت به ما كمك نكرد. هر كار كردیم، خودمان كردیم.
قبل از انقلاب جزو حرفهایی كه ما همیشه می‌زدیم، این بود كه ما گندم را از امریكا می‌خریم و سیلوی ما را هم شوروی‌ها می‌سازند. بنده اوایل انقلاب به منطقه‌ی جنوب رفتم و دیدم بچه‌های جهاد سازندگی و مهندسان شما یك سیلوی با ظرفیت كم ساخته‌اند. به نظرم همان‌جا به سجده افتادم؛ چون سیلو، سازه‌ی دشواری است؛ خیلی آسان نیست. وقتی انسان به ظاهر آن نگاه می‌كند، چیز ساده‌یی به‌نظر می‌آید؛ اما سازه‌ی پیچیده‌یی است. ما این چیز پیچیده را توانستیم درست كنیم. امروز ما یكی از سیلوسازهای معتبر بین‌المللی با ظرفیت‌های بالا هستیم؛ برای خیلی جاهای دیگر هم ساخته‌ایم. بنابراین قهر و ناهمدلی و كج‌تابیِ دنیای غرب با ما، به ضرر ما تمام نشد.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانش‌آموزان - 1382/06/26
عنوان فیش :نقش برجسته جوانان در دفاع مقدس
کلیدواژه(ها) : تاریخ دفاع مقدس, عملیات بیت‌المقدّس, عملیات والفجر8, فرماندهان دفاع مقدس, پیشرفت علمی ایران, پژوهشگاه رویان, تاریخ پیشرفت علمی جمهوری اسلامی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
تاریخ ما پُرشکوه و پُربار و پُرافتخار است. جغرافیای ما یک جغرافیای بسیار حسّاس است. ما در منطقه‌ای از لحاظ جغرافیایی قرار گرفته‌ایم که در عصر ارتباطات و در عصر اتّصال کشورها، خبرها، سرمایه‌ها و فناوریها به یکدیگر، یکی از حسّاسترین جایگاهها در سراسر روی زمین محسوب می‌شود. من در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام، آمارِ ریز دادم که کشور ما از لحاظ منابع طبیعی یکی از پُرذخیره‌ترین کشورهاست. از لحاظ نفت و گاز و فلزّات حسّاس و مواد معدنی و دیگر منابع طبیعی که معلوم است. از لحاظ انسانی هم کشور ما یکی از با استعدادترینهاست. این را گذشته نشان داده، زمان حالِ ما هم نشان می‌دهد. هر وقت میدانی باز شده، این حقیقت - یعنی استعدادهای درخشان - خود را آشکار کرده است. متوسّط استعداد کشور ما از متوسّط جهانی بالاتر است. به عنوان نمونه، شما به صحنه هشت سال دفاع مقدّس - یعنی سالهای 59 تا 67 - که میدان برای بروز استعدادها باز شد، نگاه کنید. نیاز فراوان بود، اما درهای دنیا به روی ما بسته بود. هر چیزی که به جنگ ما کمک می‌کرد، دنیا حاضر نبود آن را در اختیار ما بگذارد - نه سلاح، نه مهمّات، نه پشتیبانی و نه اطّلاعات - از طرفی هم کشور درگیر دفاع از هویّت خود، از خاک خود، از مرزها و از خانه خود بود؛ بنابراین به آن امکانات نیاز داشت. این نیاز موجب شد استعدادها در همه زمینه‌ها - هم در زمینه علمی و هم در زمینه جنگی و نظامی - به جریان افتد. پایه پیشرفتهای علمی کشور - که امروز شما برخی از نمونه‌های آن را می‌شنوید - در دوران دفاع مقدّس گذاشته شد. امروز بسیاری از جوانانی که در بخشهای بسیار حسّاسِ علمی کشور مشغول کار هستند، همان عناصر دفاع مقدّسند که با همان روحیه و انگیزه مشغول کار شده‌اند و امروز یک نمونه از کارهای شگفت‌آمیز آنها همین غنی‌سازیِ مواد هسته‌ای است که جزو محرمانه‌ترین فناوریهای جهانی است که قدرتها آن را دربست در اختیار خود نگاه داشته‌اند؛ اما جوانان ما توانستند با تکیه به استعداد و هوش و دستانِ ماهر خود این کار بزرگ را انجام دهند، که شما عکس‌العملهای مستکبران عالم را می‌بینید. جنجالهایی که امروز در دنیا وجود دارد، عکس‌العمل در مقابل استعداد و توانایی و افتخارات شماست.

یک نمونه دیگر، تولید و تکثیر سلّولهای بنیادی است که من ماه گذشته گفتم؛ اخیراً هم خودشان آمدند و توضیح دادند. متخصّصان و دانشمندان جهانی مجبور شده‌اند اعتراف کنند که جوانان ما با پشتوانه ایمان و همّت و غیرت توانسته‌اند استعداد جوشانِ پنهان خود را آشکار کنند و این راه بزرگ را بروند. از این قبیل، ما نمونه‌های متعدّدی در صحنه تحقیقات داریم. در زمینه‌های نظامی هم همین‌طور است.
شاید برای شما جوانان و نوجوانان عزیز، جالب باشد که بدانید در دوران هشت سال دفاع مقدّس، بزرگترین ضرباتی که از طرف رزمندگان دلاور ما به ارتش مجهّز عراق وارد شد- درحالی‌که آن ارتش از سوی آمریکا، شورویِ آن‌روز، اروپا و بسیاری از کشورهای منطقه حمایت مالی و تسلیحاتی و اطّلاعاتی می‌شد- غالباً کار طرّاحان و فرماندهان جوان و استراتژیستهای جنگیِ بیست و پنج شش‌ساله بود که توانستند ژنرالهای پیرِ سالها دوره‌های مختلف دیده‌ی ارتش عراق را به زانو درآورند! وقتی جوانان ما خرّمشهر را بازپس گرفته بودند، اوایل ریاست جمهوری بنده بود. یک هیئت جهانی به ایران آمد و رئیس آن- قریب به این مضمون- به من گفت: امروز در دنیا وضع شما با یک سال پیش از زمین تا آسمان تفاوت کرده است. او راست می‌گفت. دنیا باور نمی‌کرد جوانان ما، بسیجیان ما، سپاه نورسِ ما و ارتش ضربت دیده‌ی ما بتوانند خرّمشهر را با آن‌ همه استحکاماتی که دشمن و پشتیبانانش درست کرده بودند، پس بگیرند. وقتی جوانان ما خرّمشهر را پس گرفتند، مرزها را پس گرفتند و توانستند خطّ آبی مشترک را هم پس بگیرند و با رفتن به فاو، دشمن را تحقیر کنند. ما که قصد نداشتیم فاو را نگه داریم؛ این تحقیر رژیمِ صدّام بود؛ این به ذلّت کشاندن ارتش بعثِ عفلقی بود. این کار را جوانان ما کردند؛ آن‌هم نه با تجهیزات پیشرفته‌ی آن‌چنانی که نداشتند و نه با پشتیبانیهای اطّلاعاتی یا نظامی که در اختیارشان نبود؛ بلکه با قدرت اراده و فکر و هوشمندی و با جوانیِ کارساز. آن روز فرماندهان ما بیست‌وسه‌ساله، بیست‌وپنج‌ساله، بیست‌وشش‌ساله و بیست‌وهفت‌ساله بودند؛ یعنی در همین سنین نزدیک به شما این کارهای بزرگ را انجام دادند.