[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی - 1382/04/07 عنوان فیش :ملاک قرار دادن محاسبه خدایی، راه مقابله با تبلیغات خصمانه کلیدواژه(ها) : قوه قضائیه, عملیات روانی نوع(ها) : نهجالبلاغه متن فیش : دربارهی قوّهی قضاییّه دو سه نکته را عرض میکنم. یکی اینکه اهمیت این قوّه به این است که با اعتماد به نفس و رعایت ضوابط و موازین، کار خود را با قدرت و قاطعیت دنبال کند. خدای متعال موفّقیتها را نصیب مجموعهای خواهد کرد که با ایمان به کار و راه خود و با بهکارگیری شیوههای درست و منطقی، دنبال هدف باشد؛ این هرگز تخلّف نمیشود. همهی توفیقات شما هم در این سالها - که جناب آقای شاهرودی به بسیاری از آنها اشاره فرمودند - ناشی از این معناست. اگر انگیزههای سیاسی و موذیانه را نادیده بگیریم، در وضع عادّی هم قوّهی قضاییّه کسانی را دارد که از آن ناراضی باشند؛ چون طبیعت قضاوت این است. اگر انگیزههای گوناگون موذیانه هم دخالت کرد، آنگاه این معنا تشدید میشود. در چنین اوضاع و شرایطی که برای مجموعهی قضایی پیش آید، درس بزرگ این است که با اعتماد و اتّکای به نفس و استمداد از خداوند متعال و تصحیح روزبهروز کارها و بر طرف کردن اشکالها، راه خود را به سمت اهداف عالیه ادامه دهد و بداند که صلاح دنیا و آخرتش در این است. این، هم خدا را راضی خواهد کرد و هم دلها و افکار مردم را به حقّانیت مجموعهی قضایی متوجّه خواهد نمود. «و کفی باللَّه حسیبا(1)»؛ حسابگر و قضاوت کنندهی واقعی در مورد اعمال و رفتار انسان، خداست و همین کافی است. شما ملاحظه کنید، خداوند متعال حبیب خود، پیغمبر مکرّم و معظّم را در امتحان دشواری قرار داد که در آن واقعه بیشترین چیزی که در تهدید لطمه بود، آبرو و اعتبار خود پیغمبر بود؛ قضیهای که در سورهی احزاب بیان شده است: «و اذ تقول للّذی انعم اللَّه علیه و انعمت علیه، أمسک علیک زوجک واتّق اللَّه و تخفی فی نفسک ما اللَّه مبدیه» در این حادثه، افکار و عواطف عمومی ممکن بود علیه پیغمبر تحریک شود؛ موضع، موضع تهمت بود؛ «و تخشی النّاس واللَّه احقّ ان تخشاه»(2) خدا به پیغمبرش میگوید ملاحظهی حرف این و آن را میکنی، در حالیکه باید ملاحظهی خدا را بکنی. و پیغمبر ملاحظهی خدا را کرد و این امتحان بزرگ و بسیار دشوار را از سر گذراند. در اینجاست که این آیهی تکان دهنده ذکر میشود: «الّذین یبلّغون رسالات اللَّه و یخشونه و لا یخشون احداً الّا اللَّه» لازمهی تبلیغ رسالات الهی این است. عدّهای را بر اثر اشتباه یا سوءفهم یا تبلیغات خصمانه و موذیانه در مقابل انسان قرار میدهند؛ راه مقابله فقط این است که انسان محاسبهی خدایی را ملاک قرار دهد. لذا در پایان همین آیه میفرماید: «و کفی باللَّه حسیبا»(3) خدا محاسبه کننده است؛ اوست که قضاوت خواهد کرد که من و شما در این راه، درست حرکت کردهایم یا نه. اگر خدا اینطور قضاوت کرد، آن وقت خاصیت با خدا بودن این است که خودِ خدای متعال متکفّل اصلاح نظر مردم هم خواهد بود: «من أصلح ما بینه و بیناللَّه اصلح اللَّه ما بینه و بین النّاس»(4) خدای متعال خودش این بخش قضیه را هم به عهده میگیرد؛ کمااینکه در قضیهی پیغمبر به عهده گرفت و حقیقت را روشن کرد. شهید عزیز ما، مرحوم بهشتی هم بزرگترین امتحانش این بود. آن مقداری که در آن دوره به این سیّد بزرگوارِ نورانیِ ارزندهی برجسته، دستهای تبلیغاتی دشمن تهمت زدند، به کمتر کسی از عناصر انقلاب در طول زمان این همه اهانتهای خصمانه و بغضآلود کردند. گفتند انحصارطلب است، متکبّر است، قدرتطلب است، دنبال دیکتاتوری است؛ اما او راه خود را با قدرت و قوّت طی کرد. البته جان خودش را گذاشت؛ اما در واقع با استقامت در این راه، جان و حقیقت و هویّت خودش را به عرش اعلی رساند. 1 ) سوره مبارکه النساء آیه 6 وَابتَلُوا اليَتامىٰ حَتّىٰ إِذا بَلَغُوا النِّكاحَ فَإِن آنَستُم مِنهُم رُشدًا فَادفَعوا إِلَيهِم أَموالَهُم ۖ وَلا تَأكُلوها إِسرافًا وَبِدارًا أَن يَكبَروا ۚ وَمَن كانَ غَنِيًّا فَليَستَعفِف ۖ وَمَن كانَ فَقيرًا فَليَأكُل بِالمَعروفِ ۚ فَإِذا دَفَعتُم إِلَيهِم أَموالَهُم فَأَشهِدوا عَلَيهِم ۚ وَكَفىٰ بِاللَّهِ حَسيبًا ترجمه : و یتیمان را چون به حد بلوغ برسند، بیازمایید! اگر در آنها رشد (کافی) یافتید، اموالشان را به آنها بدهید! و پیش از آنکه بزرگ شوند، اموالشان را از روی اسراف نخورید! هر کس که بینیاز است، (از برداشت حق الزحمه) خودداری کند؛ و آن کس که نیازمند است، به طور شایسته (و مطابق زحمتی که میکشد،) از آن بخورد. و هنگامی که اموالشان را به آنها بازمیگردانید، شاهد بگیرید! اگر چه خداوند برای محاسبه کافی است. 1 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 39 الَّذينَ يُبَلِّغونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَيَخشَونَهُ وَلا يَخشَونَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ ۗ وَكَفىٰ بِاللَّهِ حَسيبًا ترجمه : (پیامبران) پیشین کسانی بودند که تبلیغ رسالتهای الهی میکردند و (تنها) از او می ترسیدند، و از هیچ کس جز خدا بیم نداشتند؛ و همین بس که خداوند حسابگر (و پاداشدهنده اعمال آنها) است! 2 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 37 وَإِذ تَقولُ لِلَّذي أَنعَمَ اللَّهُ عَلَيهِ وَأَنعَمتَ عَلَيهِ أَمسِك عَلَيكَ زَوجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخفي في نَفسِكَ مَا اللَّهُ مُبديهِ وَتَخشَى النّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخشاهُ ۖ فَلَمّا قَضىٰ زَيدٌ مِنها وَطَرًا زَوَّجناكَها لِكَي لا يَكونَ عَلَى المُؤمِنينَ حَرَجٌ في أَزواجِ أَدعِيائِهِم إِذا قَضَوا مِنهُنَّ وَطَرًا ۚ وَكانَ أَمرُ اللَّهِ مَفعولًا ترجمه : (به خاطر بیاور) زمانی را که به آن کس که خداوند به او نعمت داده بود و تو نیز به او نعمت داده بودی [به فرزند خواندهات «زید»] میگفتی: «همسرت را نگاهدار و از خدا بپرهیز!» (و پیوسته این امر را تکرار میکردی)؛ و در دل چیزی را پنهان میداشتی که خداوند آن را آشکار میکند؛ و از مردم میترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او بترسی! هنگامی که زید نیازش را از آن زن به سرآورد (و از او جدا شد)، ما او را به همسری تو درآوردیم تا مشکلی برای مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خواندههایشان -هنگامی که طلاق گیرند- نباشد؛ و فرمان خدا انجام شدنی است (و سنّت غلط تحریم این زنان باید شکسته شود). 3 ) قصار 89 : وَ قَالَ ( عليه السلام ) : مَنْ أَصْلَحَ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّاسِ وَ مَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْيَاهُ وَ مَنْ كَانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ وَاعِظٌ كَانَ عَلَيْهِ مِنَ اللَّهِ حَافِظٌ . ترجمه : و آن حضرت فرمود: هر كس آنچه را ميان او و خداست اصلاح نمايد، خداوند آنچه را بين او و مردم است اصلاح كند. و هر كس كار آخرتش را به اصلاح آورد، خداوند كار دنيايش را اصلاح كند. و آن را كه از خود بر خود واعظ است از خدا بر او نگهبان است مربوط به :بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیأت دولت - 1374/06/08 عنوان فیش :ارتباط واقعی با خدا و توجه به مردم دو پایه اقتدارملی کلیدواژه(ها) : اقتدار ملی, رابطه با خدا, توجه به عامه مردم نوع(ها) : نهجالبلاغه متن فیش : اقتدار ملی که در حقیقت قدرت دولت است، دو پایه دارد: یکی ارتباط واقعی با خدا؛ یعنی کار برای خدا انجام گیرد و هیچ کس برای جهات مادّی و مسائل شخصی آن را انجام ندهد. نمیخواهیم بگوییم منظور از «هیچ کس» این است که در سطح کارکنان دولت احدی این گونه نباشد. طبعاً این یک آرزوی دوری است؛ ولی منظور ما مسؤولان و سررشتهداران امورند که میباید رابطهی خودشان را با خدا خوب کنند. اگر ما دیدیم که اقتدار ملی وجود دارد و دولت توانایی کار دارد، باید کشف کنیم که این امر تأمین شده است. رکن دیگر توجّه مردم است که: «من کان للَّه کان اللَّه له»(1)«من اصلح ما بینه و بین اللَّه اصلح اللَّه ما بینه و بین الناس»(2)؛ اگر انسان رابطهی خود با خدا را درست کرد، خداوند رابطهی او با مردم را درست خواهد کرد. همهی اینها ارتباطها و مکانیسمهای علمیِ جامعه شناسی و روانشناسی دارد که فعلاً نمیخواهیم آنها را تبیین کنیم. آنچه که بیان شرعِ متکفّل است، تبیین علمی این مسائل نیست. آنچه که شرع بیان میکند، حکمت است. حکمت یعنی بیان حقایق. این حقیقتی است که اگر شما خودتان را با خدا مرتبط کردید، رابطهی شما با مردمی که به خدا معتقدند و بندهی او هستند، خوب خواهد شد. 1 ) بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج 79، ص 197 ؛ روضة المتقين ، محمد تقی مجلسی، ج13 195؛ الوافی، فیض كاشانی، ج 8، ص 784 ؛ كما ورد من كان لله كان الله له و من أصلح أمر دينه أصلح الله أمر دنياه و من أصلح ما بينه و بين الله أصلح الله ما بينه و بين الناس ترجمه : هر كس كه از برای خدا باشد، خداوند برای اوست، و هر كس امر دینش را اصلاح نماید خداوند امر دنیایش را اصلاح كند و هر كس آنچه را ميان او و خداست اصلاح نمايد، خداوند آنچه را بين او و مردم است اصلاح كند. 2 ) قصار 89 : وَ قَالَ ( عليه السلام ) : مَنْ أَصْلَحَ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّاسِ وَ مَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْيَاهُ وَ مَنْ كَانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ وَاعِظٌ كَانَ عَلَيْهِ مِنَ اللَّهِ حَافِظٌ . ترجمه : و آن حضرت فرمود: هر كس آنچه را ميان او و خداست اصلاح نمايد، خداوند آنچه را بين او و مردم است اصلاح كند. و هر كس كار آخرتش را به اصلاح آورد، خداوند كار دنيايش را اصلاح كند. و آن را كه از خود بر خود واعظ است از خدا بر او نگهبان است مربوط به :بیانات در دیدار نمایندگان مجلس - 1371/03/20 عنوان فیش :اخلاص در کار ، راه جلب کردن دلهای مردم کلیدواژه(ها) : اخلاص نوع(ها) : نهجالبلاغه متن فیش : چیزی که میتواند دل مردم را به طرف ما جلب کند - اگر جلب دل مردم لازم باشد؛ که البته لازم هم هست - اخلاص للَّه است. این، راز قضیه است. یکی از حکم قرآنی و یکی از حکم اسلامی، این است. این، خودش حکمت است. حکمت یعنی اینکه «من اصلح ما بینه و بین اللَّه، اصلح اللَّه ما بینه و بین الناس(1).» یعنی من و شما، اگر میانهی خودمان را با خدا درست کنیم، خدا میانهی ما را با مردم، درست خواهد کرد. راه دیگری وجود ندارد. حکمت، یعنی این! حقیقتی است فراتر از محاسبات مادی و حقیر؛ که «چه ارتباطی دارد ما مخلصانه به این لایحه رأی بدهیم یا مخلصانه رأی ندهیم؟ یا مخلصانه این حرف را بگوییم؟ یا مخلصانه، از گفتن این حرف استنکاف کنیم؟ این امضا را بکنیم، یا این امضاء را نکنیم؟ این، چه ربطی دارد به اینکه مردم به ما علاقهمند شوند؟» طبق محاسبات مادی و ظاهری، گاهی اینها، هیچ ارتباطی با هم ندارد. اما، ماورای این محاسبات بسیار حقیر و کوتهبینانهی مادی، محاسباتی حقیقی در عالم وجود، وجود دارد که آن، محاسبات حکمت آمیز الهی است. 1 ) قصار 89 : وَ قَالَ ( عليه السلام ) : مَنْ أَصْلَحَ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّاسِ وَ مَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْيَاهُ وَ مَنْ كَانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ وَاعِظٌ كَانَ عَلَيْهِ مِنَ اللَّهِ حَافِظٌ . ترجمه : و آن حضرت فرمود: هر كس آنچه را ميان او و خداست اصلاح نمايد، خداوند آنچه را بين او و مردم است اصلاح كند. و هر كس كار آخرتش را به اصلاح آورد، خداوند كار دنيايش را اصلاح كند. و آن را كه از خود بر خود واعظ است از خدا بر او نگهبان است مربوط به :بیانات در دیدار فرماندهان و جمعی از پاسداران کمیتههای انقلاب اسلامی - 1369/10/10 عنوان فیش :عمل به تکلیف، انگیزه حرکت امام کلیدواژه(ها) : امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه), تکلیف, نصرت الهی نوع(ها) : نهجالبلاغه متن فیش : اعتقادم این است که مهمترین خصلت امام بزرگوار ما این بود که خویش و بیگانه و دوست و آشنا، برایش فرقی نداشت. حقیقتاً خدا میداند که آن بزرگوار در این دنیای تاریک ظلمانی، مثل یک خورشید، چند صباحی آمد درخشید و رفت، تا مردم بدانند که خورشیدی هم هست. دیگر بعد از ائمه و معصومین، ما و دیگران هم مثل آن آدم سراغ نداریم. اگر کسی هم بگوید، به نظر من بیانصافی کرده است. انسانیت باید بفهمد که این گوهر در خزانهی الهی وجود دارد. آن مرد، اگر میفهمید که تکلیف است، عمل میکرد. نگفت که اگر من تنها بمانم، راه حق را خواهم پیمود؟ او، این را راست میگفت. آن روزی که او به مردم خطاب کرد و مبارزه را شروع نمود، در بین علما و بزرگان و شخصیتهای برجسته و انسانهای لایقی که بودند، انصافاً هیچکس گمان نمیکرد که مردم پشت سر کسی که صاحب این دعوت و فریاد است، راه بیفتند. البته امام به مردم ایمان داشت و معتقد بود که میآیند؛ اما درعینحال، آن دریادلی از توکل به خدا و اینکه من تکلیفم را عمل میکنم، میخواهند بیایند، میخواهند نیایند، مهم بود. خدای متعال هم قاعدهیی دارد: «من کان للَّه کان اللَّه له»(1). «من اصلح فیما بینه و بین اللَّه اصلح اللَّه فیما بینه و بین النّاس»(2). هر کس بین خود و خدا را درست و اصلاح کند، خدا بین او و مردم را درست خواهد کرد. در زندانهای فلسطین، در گوشهی کشورهای آفریقایی، در تونس و مراکش، تحت اختناق به نام او شعار میدهند. چه کسی این کار را کرده است؟ ما تبلیغ کردهایم؟ آیا دستگاههای تبلیغی میتوانند بگویند که این کارها را ما کردهایم؟ من هشت سال رئیس جمهور بودم؛ میدانم که در این مملکت چه خبر است. هیچکس نمیتواند بگوید که اسم امام را من در فلان جا بردم. اسم امام، خودش مثل سرازیر شدن آب در یک سرزمین صاف و مستعد رفت. نمیخواهد کسی آن را پارو بزند؛ خودش سرازیر میشود و میرود، تا چشنده و نوشندهی خودش را پیدا کند. 1 ) بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج 79، ص 197 ؛ روضة المتقين ، محمد تقی مجلسی، ج13، ص 195؛ الوافی، فیض كاشانی، ج 8، ص 784 . كما ورد من كان لله كان الله له و من أصلح أمر دينه أصلح الله أمر دنياه و من أصلح ما بينه و بين الله أصلح الله ما بينه و بين الناس. ترجمه : پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: هر كس كه از برای خدا باشد، خداوند برای اوست، و هر كس امر دینش را اصلاح نماید خداوند امر دنیایش را اصلاح كند و هر كس آنچه را ميان او و خداست اصلاح نمايد، خداوند آنچه را بين او و مردم است اصلاح كند. 2 ) قصار 89 : وَ قَالَ ( عليه السلام ) : مَنْ أَصْلَحَ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّاسِ وَ مَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْيَاهُ وَ مَنْ كَانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ وَاعِظٌ كَانَ عَلَيْهِ مِنَ اللَّهِ حَافِظٌ . ترجمه : و آن حضرت فرمود: هر كس آنچه را ميان او و خداست اصلاح نمايد، خداوند آنچه را بين او و مردم است اصلاح كند. و هر كس كار آخرتش را به اصلاح آورد، خداوند كار دنيايش را اصلاح كند. و آن را كه از خود بر خود واعظ است از خدا بر او نگهبان است 2 ) كافی،الشیخ الكلینی ج8 ص307ح477؛ الفقیه،الشیخ الصدوق،ج4ص396ح5845 ثواب الاعمال،الشیخ الصدوق،ص181 بحار الانوار،علامه مجلسی،ج74ص381ح2 قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع كَانَتِ الْفُقَهَاءُ وَ الْعُلَمَاءُ إِذَا كَتَبَ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ كَتَبُوا بِثَلَاثَةٍ لَيْسَ مَعَهُنَّ رَابِعَةٌ مَنْ كَانَتْ هِمَّتُهُ آخِرَتَهُ كَفَاهُ اللَّهُ هَمَّهُ مِنَ الدُّنْيَا وَ مَنْ أَصْلَحَ سَرِيرَتَهُ أَصْلَحَ اللَّهُ عَلَانِيَتَهُ وَ مَنْ أَصْلَحَ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَصْلَحَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّاسِ ترجمه : امير المؤمنين «ع» فرمود شيوه فقها و حكما اين بود كه در نگارشات خود بهم سه چيز مينوشتند و چهارمى نداشت. هر كه هم خود را آخرتش كند خدا هم دنيايش را كفايت كند. هر كه درونش را اصلاح كند خدا برونش را اصلاح كند. هر كه ميان خود و خدا را اصلاح كند خدا ميان او و خلق را اصلاح نمايد |