[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار برگزیدگان استان کردستان - 1388/02/24 عنوان فیش : عزت ملی کلیدواژه(ها) : عزت ملی نوع(ها) : جستار متن فیش : نظام جمهوری اسلامی یکسخن نو را به میدان آورده؛ برخلاف آنچه که تبلیغ میکنند و میگویند- که این تبلیغ هم باز از سوی دشمنان و مخالفین نظام جمهوری اسلامی است- جمهوری اسلامی دشمنتراش نیست، تشنجآفرین نیست، دعوا درستکن نیست، دنبال دردسر نیست. اگر دردسری وجود دارد، ناشی از طبیعت نظام جمهوری اسلامی است. این طبیعت عبارت است از نگاه مستقل به مسائل عالم و تحت تأثیر قدرتها قرار نگرفتن در کوچک و بزرگِ مسائل. این از تعالیم اسلام است، این آموزش اسلام است، این هم دستوری است که اسلام به ما داده است. اسلام نخواسته است که ملت مسلمان در جهتگیریاش، در حرکتش، در سیاستهایش، در تصمیمگیریهایش تابع مراکزی باشد که مصالح استکباری خودشان و نگاه منفعتطلبانهی خودشان را دارند. باید نگاه کند آنچه را که منافع ملت و امت اسلام اقتضاء میکند، مسئولان حکومت موظفند آن را رعایت کنند. ما بر این اساس تحت تأثیر سیاستهای قدرتهای مستکبر و مسلط قرار نگرفتیم. در قضایای گوناگون رأی آنها چیزی بود، رأی نظام جمهوری اسلامی چیز دیگری بود. این برای آنها قابل قبول نیست، بنابراین دشمنی را آغاز میکنند. نظام جمهوری اسلامی ناچار است از خودش دفاع کند. طبیعت ایستادگی، طبیعت استقلال همین است؛ اصطکاک به وجود میآورد. میشد ملت ایران هم حکومتی داشته باشند که این حکومت زیر بار زورگوئیهای این و آن برود. آنوقت این اصطکاکها مسلماً وجود نمیداشت؛ اما آنچه که وجود نمیداشت، فقط این اصطکاکها نبود؛ چیزهای دیگری هم بود که آنها هم دیگر وجود نمیداشت: عزت ملی دیگر وجود نداشت، پیشرفت ملی دیگر وجود نداشت؛ همچنانی که در دوران طاغوت دیدیم. این آماری که من آن روز در میدان بزرگ این شهر گفتم، آمار عبرتآموزی است. این استان شما با این همه امکانات، سی سال قبل، تعداد دانشجویش سیصد و شصت و پنجتاست؛ طبق آماری که آمار رسمی و محفوظ است. نسبت سواد در استان بیست و نه درصد است. بله، آن روز این مشکلاتی که امروز برای استان تصور میشود، نبود؛ اما با این هویت، با این وضعیت، با این ضعف و حقارت. این قابل تحمل است؟ و این را شما تعمیم بدهید به ملت ایران؛ همه جا همینجور بود. کتابها و خاطراتی را از دوران طاغوت، کسانی که خودشان جزو آن مجموعهها بودند، نوشتهاند که انسان وقتی میخواند، عرق شرم بر پیشانیاش مینشیند. بزرگان و تصمیمگیران کشور برای انتخاب نخستوزیر، برای تصمیمگیری در مسائل صددرصد داخلی، برای خطوط اصلی کشور، ناچار بودند سراغ سفیر آمریکا و سفیر انگلیس بروند، استمزاج کنند ببینند آنها مخالف نباشند! این حرفی نیست که مخالفین آن رژیم بخواهند درست کرده باشند؛ نه، حرفهائی است که خودِ آنها نوشتهاند. البته تو همین اسنادی هم که در اختیار ما قرار گرفت، این چیزها وجود داشت و حالا هم صریحاً دارند مینویسند. همین روزها کتابی دست من است دارم میخوانم که انسان واقعاً حیرت میکند. کو آن غرور ملی؟! کو آن عزت ملی؟! کو آن احساس افتخار به ایرانی بودن؟! کو آن تکیهی به این ملتی که این همه گذشته و میراث تاریخیِ شرافتمندانه دارد؟! هیچکدام در دوران رژیم طاغوت وجود نداشت؛ پهلویها یکجور، قبل از او قاجارها یکجور دیگر؛ یکی از یکی بدتر. نظام جمهوری اسلامی این بساطها را به هم زده. بایستی ما این را به عنوان یک حقیقت بدیع، روشن، ارزشمند در نظر داشته باشیم و محاسبات و اقدامها را بر این اساس قرار بدهیم. من احساس میکنم نخبگان محترم و عزیز این استان میتوانند نقشهای مهمی را در این بخش که در واقع یک بخش فرهنگی- سیاسی است، ایفاء کنند. |