[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار نخبگان جوان - 1385/06/25
عنوان فیش : دشمن, پیشرفت‏ علمی و فناوری, پیشرفت علمی ایران, حرکت علمی ایران
کلیدواژه(ها) : دشمن, پیشرفت‏ علمی و فناوری, پیشرفت علمی ایران, حرکت علمی ایران
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
باید بتوانیم مسلّح به علم شویم تا تهدید رقیب - یا رقیب یا دشمن، حالا همه‌شان یک جور نیستند - نتواند آن‌طوری که تاکنون کارآمد بوده است، کارآمد باشد.

مربوط به :بیانات در دیدار نخبگان جوان - 1385/06/25
عنوان فیش : نیازهای کشور, علم و نیاز جامعه, حرکت علمی ایران, پیشرفت علمی ایران
کلیدواژه(ها) : نیازهای کشور, علم و نیاز جامعه, حرکت علمی ایران, پیشرفت علمی ایران
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
نقطه‌ی اساسی این است که علم برای ما یک امر حیاتی است .

مربوط به :بیانات در دیدار نخبگان جوان - 1385/06/25
عنوان فیش : پیشرفت, پیشرفت علمی ایران, شجاعت, پشتکار, کار, تلاشگری
کلیدواژه(ها) : پیشرفت, پیشرفت علمی ایران, شجاعت, پشتکار, کار, تلاشگری
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
می‌بینم که دو عنصر از مهمترین عناصر تأثیرگذار در پیشرفتهای ملّی برای کشورها، عبارت است از: یکی «خطرپذیری» و یکی هم «کار سخت و پیگیر و پشتکار» است.

مربوط به :بیانات در دیدار نخبگان جوان - 1385/06/25
عنوان فیش : پیشرفت علمی ایران
کلیدواژه(ها) : پیشرفت علمی ایران
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
اولًا هدف از این جلسه، حل این مشکلات نیست. این مشکلات باید حل بشود، بلاشک. لیکن این جلسه‏ی ما، یک هدفِ بالاتری دارد؛ من بارها هم این را گفته‏ام. این جلسه عمدتاً یک جلسه‏ی نمادین است. این جلسه اولًا، نشان‏دهنده‏ی تکریم نظام جمهوری اسلامی به علم، ثانیاً، به تحصیل‏کننده‏ی علم و ثالثاً، به اهمیت علم در پیشرفت کشور است؛ نماد این‏هاست. کارهای نمادین هیچ منافات با این ندارد که در واقعیت خود هم یک حرکتی در آن وجود داشته باشد؛ اما بیشترین تکیه روی نمادین است؛ مثل شعائر اسلامی؛ شعائر این‏طوری است. شعائر اسلامی جنبه‏ی نمادین دارد. خودش هم یک حرکت است؛ اما بیشترین تأثیری که مورد توجه است، آن تأثیر نمادین است. مثلًا: «انّ الصّفا و المروة من شعائر الله»؛ صفا و مروه در حج؛ بیشتر اعمال حج از همین قبیل است. این‏ها اعمال نمادین است. دو نقطه را با یک فاصله‏ای معین کرده‏اند، می‏گویند بایستی بین این دو نقطه را مرتباً طی کنید و در حرکت باشید. در یک بخشی از این دو نقطه، این حرکت، باید حالت دویدن به خودش بگیرد؛ این نماد است. نماد یک حرکت دائمی برای مسلمان است. یا طواف؛ بر گرد یک محور، یک حرکت تمام‏نشدنی است؛ حرکت طواف تمام‏نشدنی است. شما حرکت طوافتان تمام می‏شود، نفر بعدی شروع می‏کند. شما کعبه را هیچ‏وقت خالی از این دایره‏ی حرکت‏کننده‏ی مردم مشاهده نمی‏کنید. این‏ها «شعائر اللّه» است؛ یعنی جنبه‏ی نمادین دارد. این درس را به جامعه‏ی انسانی می‏دهد. کارهای نمادین این است. ما می‏خواهیم در این کشور، معلوم باشد که تحصیل علم‏ و خود علم و تأثیر آن در آینده‏ی کشور، یک نقطه‏ی برجسته و اساسی برای نظام جمهوری اسلامی است. در حقیقت این نقطه‏ی اساسی و برجسته‏ای در ذهن ملت ایران و برای این ملت است. ما از این ناحیه ضربه خورده‏ایم؛ از ناحیه‏ی عقب‏ماندگی در علم ضربه خورده‏ایم. یک روزی یک حرکت علمی‏ای در دنیا به وجود آمد- حرکتهای علمی همیشه در دنیا حکم ظرفهای مرتبط را دارد و به همدیگر وصل می‏شوند. ملت و جامعه‏ی ما از علم یکدیگر استفاده می‏کنند- یک روزی مرکز پیدایش علم دنیا اسلام بود؛ بدون اینکه دنیای اسلام با داشتن ابزار علم، برود مثلًا اروپا، آفریقا یا هر نقطه‏ی دیگری را استعمار بکند. این علم گسترش پیدا کرد، به همه جا رسید و همه از آن استفاده کردند و بهره‏مند شدند. اما در این برهه‏ی اخیر- یعنی بعد از رنسانس به این طرف که علم به دست یک مجموعه‏ی اروپایی و غربی افتاد- از علم استفاده‏ی معمولی و طبیعی نشد. علم در دست آن‏ها ابزاری برای تسلط شد؛ سلطه‏ی بر کشورها، و بتدریج مسئله‏ی استعمار پیش آمد. دویست، سیصد سال شرق، یعنی اغلب مناطق آسیا و اروپا، زیر چکمه‏ی استعمار له شد و غربی‏ها از علم، نه فقط برای سلطه‏ی سیاسی و استعماری، که برای فشردن ملتها و گرفتن شیره‏ی آن‏ها و امکانات و ثروتهایشان استفاده کردند. همچنان که برای تحمیل فرهنگ خودشان بر ملتهای عقب‏افتاده‏ی از لحاظ علمی هم استفاده کردند و این آخری- یعنی تحمیل فرهنگ- موجب شد که آن‏ها در پیشرفت‏ علمی مطلقاً سهمی پیدا نکنند و به آن‏ها اجازه داده نشود، و تشویق که نمی‏شوند هیچ، بلکه موانعی هم جلوِ آن‏ها گذاشته شود. این وضعی بوده که پیش آمده است.خوب، ما این عقب‏افتادگی تاریخی را باید جبران کنیم؛ یعنی ما ضربه را از بی‏علمی خورده‏ایم. اگر امروز دنیای اسلام از لحاظ اقتصادی عقب است، از لحاظ فرهنگی یا سیاسی عقب‏مانده است، این به خاطر آن است که رقیب، یعنی دنیای غرب، مجهز به سلاح علم است. از سلاح علم برای غلبه‏ی در میدانهای سیاست، اقتصاد و فرهنگ استفاده می‏کند.
ما باید این سلاح را به دست آوریم. باید بتوانیم مسلح به علم شویم تا تهدید رقیب- یا رقیب یا دشمن، حالا همه‏شان یک‏جور نیستند- نتواند آن‏طوری که تاکنون کارآمد بوده است، کارآمد باشد. ما باید این را داشته باشیم. این یک هدف راهبردی بسیار بلند ملت و بسیار مهم و حیاتی است. علم را باید به دست آورد. البته این را می‏دانیم که علم به تنهایی کافی نیست. علم باید با اخلاق و ایمان همراه شود تا ما به همان چاله‏ای نیفتیم که غرب در آن افتاد؛ یعنی علم برای آن وسیله‏ی ظلم شد، وسیله‏ی انحراف اخلاقی شد و وسیله‏ی گسترش فرهنگهای گمراه‏کننده و هلاک‏کننده شد. ما باید دچار آن نشویم. آن به جای خود محفوظ، اما حالا نقطه‏ی اساسی این است که علم برای ما یک امر حیاتی است.
بنابراین ما در این جلسه خواستیم از علم، علم‏آموزی و کسانی که در میدان علم‏آموزی یک برجستگی از خودشان نشان داده‏اند، تجلیل کنیم. این جلسه، نماد تجلیل از این چند خصوصیت است.
من در سرنوشت و تاریخ ملتها یک‏قدری مطالعه می‏کنم- نه فقط در گذشته، در زمان خود ما هم همین‏طور است- می‏بینم که دو عنصر از مهم‏ترین عناصر تأثیرگذار در پیشرفتهای ملی برای کشورها، عبارت است از: یکی «خطرپذیری» و یکی هم «کار سخت و پیگیر و پشتکار» است. من می‏خواهم امروز این دو خصوصیت را به شماها توصیه کنم.
خطرپذیری؛ نقطه‏ی مقابل آن، ترس است. ترس از چه؟ ترس از عدم موفقیت؛ وارد نشویم که مبادا موفق نشویم؛ حرکت نکنیم که مبادا نرسیم؛ اقدام نکنیم که مبادا مورد قبول قرار نگیرد؛ اقدام نکنیم که مبادا برای ما مشکلات ایجاد کند. این‏ها همه‏اش نقطه‏ی مقابل خطرپذیری است. یکی از خصوصیات خوب غربی‏ها- که ما خصوصیات بد و خوب، هر دو را در کنار هم می‏بینیم و انکار نمی‏کنیم- خطرپذیری است. غربی‏ها این خصوصیت مثبت را و به تبع آن‏ها آمریکاییها- که فرهنگ اروپاییها را اول بار گرفتند- خطرپذیرند. خطرپذیری می‏تواند جامعه را موفق کند. شما جوانها باید آماده باشید؛ ترس از اینکه شاید نشود، این خیلی چیز بدی است. گاهی اوقات تصورات انسان، یک آینده‏ای را برای انسان تصویر می‏کند که بکلی او را مأیوس می‏کند؛ این به نظر من، یکی از ایرادهاست. حالا اگر وارد دانشگاه شدیم، اگر درس خواندیم، اگر این تحقیق را کردیم، اگر وارد رشته‏ی تحقیق و پژوهش شدیم، آیا قبول می‏شود؟ آیا دست ما را به جایی بند می‏کنند؟ آیا نمی‏کنند؟ باید وارد شوید! به قول شاعر عرب می‏گوید: «شر من الشر خوف منه عن یقعا»؛ از بلا بدتر، ترس از بلاست، ترس از فرود آمدن بلاست؛ این از خود بلا سخت‏تر است. نبادا نشود؛ خوب به این «نبادا» نباید اعتنا کرد. وارد شوید، خواهید دید که می‏شود. در همه‏ی میدانهای مادی و معنوی که انسان موفقیتی مشاهده می‏کند، این جرئت و گستاخی و نترسیدن از احتمال موفق نشدن، عامل بسیار مهمی است که ما را پیش می‏برد.
یکی هم مسئله‏ی «کار سخت» نقطه‏ی مقابل تنبلی است. نگذارید تنبلی و راحت‏طلبی و تن دادن به زندگیِ دور از مشکل، شما را وسوسه کند. اگر این حالت تنبلی وجود داشت، هیچ‏کدام از این کشفیات مهم علمی به وجود نمی‏آمد. شرح حال این کاشفان و مخترعان بزرگ را ببینید، چطور خواب را بر خودشان حرام کردند، سختیها را برای خودشان هموار کردند، با مشکلات‏ ساختند و رفتند تا به آن نقطه‏ی اساسی رسیدند. البته این موفقیتها در بسیاری از موارد- شاید بتوان گفت در اغلب موارد- در نهایت هم برایشان فایده داشته؛ فایده‏ی مادی و زندگی و عنوان و پول و این چیزها را هم داشته است. لیکن این‏ها از اول هدفشان این چیزها نبوده است؛ می‏خواستند بروند تا عمق یک مسئله و یک کار را به دست آورند و به آنجا برسند. این را به عنوان یک توصیه‏ی قطعی عرض می‏کنم.
یک نکته‏ی دیگری که به شما عرض می‏کنم، این است که (همین نکته‏ای که اشاره شد) علم با دین و اخلاق هست که برای بشریت مفید خواهد بود. این را به طور قاطع بدانید، علم هرچه هم پیشرفت کند، اگر از اخلاق و دین فاصله بگیرد، به حال بشریت مفید نخواهد بود. آن کسانی که می‏گویند ما دانش را برای ارتقاء بشریت می‏خواهیم، باید به این نکته توجه کنند. حالا مثالهای واضحی که همه شنیدید، من نمی‏خواهم این‏ها را تکرار کنم که حالا کسانی که مثلًا در علم شیمی پیشرفت کرده‏اند، به بمب‏های شیمیایی و وسایل کشتار جمعی رسیدند؛ کسانی که در علوم هسته‏ای پیشرفت کردند، به بمب اتمی و کشتار فاجعه‏آمیز ملتها رسیدند؛ این‏ها حالا مثالهای واضحی است. شما در ملتها نگاه کنید. یک ملت پیشرفته‏ی از لحاظ علمی را که در دنیا در اوج پیشرفت علمی قرار دارد، در نظر بگیرید، ببینید آیا مردم این کشور حقیقتاً به سعادت رسیده‏اند؟ آیا در آن کشور عدالت وجود دارد؟ آیا در آن کشور فقر و تبعیض و بی‏عدالتی از بین رفته است؟ آیا آن‏چنان که ادعا می‏کنند، مردم با آرامش و دور از خشونت و تجاوز و تعدی زندگی می‏کنند؟ بااینکه علم در آنجا هست، این واقعیات هم در آنجا هست! آیا بر زندگی خانواده‏ها، یک حس اعتماد و آرامشی حکمفرماست؟ فرزندان در آغوش پدر و مادرها با عواطفِ خوب تربیت می‏شوند؟ قتل و ترور و جنایت و این‏ها در آنجا نیست؟ می‏بینید درست به عکس است. امروز بیشترین ناامنی در آن کشوری است که از لحاظ علمی، بالاترین رتبه را دارد؛ یعنی امریکا. هیچ کشوری در دنیا به ناامنی امریکا نیست؛ نه در اروپا، نه در آسیا. بیشترین ناآرامی روانی در آنجاست. بیشترین قتل و خشونت از ناحیه‏ی شهروندان نسبت به یکدیگر در آنجاست. بیشترین تبعیض و فاصله‏ی طبقاتی در آنجاست. ثروتهایی به بلندی کوه هیمالیا و فقرهای غیر قابل توصیف- یعنی مردن از گرسنگیِ به معنای واقعی- در آنجاست. فاصله‏ها این است. مهم‏ترین آرمان‏های بشری که از اول تاریخ تا حالا با تغییرات زمانه، تغییر نکرده، این‏هاست. آرمان مهم بشر «عدالت» و «امنیت» است؛ «آسان زندگی کردن در کنار دیگران» است- بهشت آنجاست کازاری نباشد- «آزارندیدن از دیگران» است؛ احساس آرامش کردن در روان است؛ راحت بودن در خانواده است؛ لذت بردن از زندگی خانوادگی و از دیدن فرزندان است؛ از بودن در آغوش پدر و مادر است؛ این‏ها اساسی‏ترین نیازهای بشر است؛ این‏ها چیزهایی است که بشر از اول تا امروز می‏خواسته؛ دیروز هم می‏خواسته و امروز هم می‏خواسته است. این چیزها در آن جامعه‏ای که از لحاظ علمی پیشرفته‏ترین است، مطلقاً وجود ندارد. پس ببینید وقتی‏که علم با ایمان و اخلاق همراه پیش نرفتند، دوش‏به‏دوش پیش نرفتند، نتیجه این می‏شود. عالِم اگر متدین باشد، از علم او جامعه بهره‏ی حقیقی می‏گیرد. دین جلوِ پیشرفت علم را نمی‏گیرد؛ بلکه حتّی به پیشرفت علم، کمک هم می‏کند. اما جلوِ تعدی علم و تخطی از حدود انسانیت را که ممکن است علم به آن دچار شود، می‏گیرد.