[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش : استعمار فرانو
کلیدواژه(ها) : استعمار فرانو
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
امروز سیاست استکباری، استعمار فرانو است؛ یعنی از استعمار نوینی که در ده‌ها سالِ قرن گذشته وجود داشت، یک قدم بالاتر. استعمار فرانو یعنی چه؟ یعنی دستگاه استکباری کاری کند که عناصری از ملتی که این مستکبر می‌خواهد آن را قبضه و تصرف کند، بدون این‌که بدانند، به او کمک کنند. دشمن، ایمان شما را سد مستحکمِ خود می‌بیند و دلش می‌خواهد این سد برداشته شود. حالا عناصری از میان خود ما بیایند و بنا کنند این دیوار را تراشیدن یا سوراخ کردن. اینها گرچه خودی هستند، اما دارند برای دشمن کار می‌کنند؛ دشمن هم روی اینها سرمایه‌گذاری می‌کند. دیدید که امریکایی‌ها حتّی در کنگره‌شان تصویب کردند که به عناصری در داخل کشور ما پول بدهند تا برای آنها کار کنند؛ این‌طور علنی و صریح! این استعمارِ فرانو است. این، مثل این است که دونده‌یی نتواند بر رقیبش فائق بیاید؛ کاری کند که رقیب، خودزنی کند؛ مثلاً وادارش کند معتاد شود. وقتی طرف معتاد شد، دیگر حال دویدن ندارد؛ به خودی خود به نفع رقیبش کار کرده است. بنابراین وقتی حال دویدن نداشت، رقیبش برنده می‌شود. در استعمارِ فرانو این کار را می‌کنند؛ جوان‌ها خیلی باید هشیار باشند؛ دخترها خیلی باید هشیار باشند؛ معلمین و معلمات و پدر و مادرها خیلی باید متوجه و هشیار باشند؛ بخصوص کسانی که جایگاهی در اشاره به افکار عمومی دارند؛ گوینده‌اند، نویسنده‌اند، اهل هنر و اهل فعالیت گوناگون هستند.


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش :شهادت؛ هدیه‌ای الهی
کلیدواژه(ها) : شهید
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
شهادت، نعمت و هدیه‌ی خداست؛ این هدیه را آسان به کسی نمی‌دهند. چرا هدیه‌ی خداست؟ چون مرگِ ناگزیرِ همگانیِ همه‌ی انسان‌ها را به یک پدیده‌ی افتخارآمیزِ در دنیا و آخرت تبدیل می‌کند؛ این هدیه نیست؟ آیا ممکن است کسی از مرگ بگریزد؟ وقتی انسان به لحظه‌ی مرگ رسید، آیا فرق می‌کند که پشت سرِ خودش 90 سال را گذرانده باشد یا 20 سال؟ آیا بزرگترین دغدغه‌ی هر انسانی از مرگ به خاطر این نیست که از بعد از آغاز سفر مرگ بی‌خبر است و نمی‌داند چه بر سر او خواهد آمد؟ اینها را در کنار هم بگذارید و ببینید انسانی همین مرگ و همین حادثه‌ی قطعی و ناگزیر و همین آینده‌ی مبهم و نگرانی‌آور را تبدیل کند به یک حادثه‌ی پُرافتخار، به یک واقعه‌ی نامدارِ در دنیا و آخرت، به یک وسیله‌ی عزتِ پیش خدا و پیش کروبیانِ ملأ اعلی، به یک اطمینان و یک سکینه‌ی قلبی و یک آرامش؛ «و یستبشرون بالّذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الاّ خوف علیهم و لا هم یحزنون»(1)؛ هیچ خوف و اندوهی برای آنها نیست. آیا این هدیه‌ی الهی نیست؟ این‌که آدم روغنِ ریخته‌ی جانِ خودش را نذر امامزاده کند و قبول شود، نعمت خدا نیست؟ این روغن که ریخته شده است، این عمر که از دست رفته است، این مرگ که ناگزیر است؛ آنگاه انسان باید همین مرگ ناگزیر را به خدا بفروشد، به قیمت بهشت و سعادت ابدی؛ «انّ اللَّه اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بأنّ لهم الجنّة یقاتلون فی سبیل اللَّه فیقتلون و یقتلون»؛ این، وعده‌ی الهی است. این جانِ رفتنی را - که انسان بناچار باید از دست بدهد - خدا از شما می‌خرد و در مقابلش به شما بهشت می‌دهد. این فقط مخصوص ما مسلمان‌ها نیست؛ در ادیان قبل از اسلام هم بوده؛ «وعدا علیه حقّا فی‌التورات والانجیل والقرآن»(2)؛ این وعده را خدا در تورات و انجیل و قرآن هم داده است. پس شهادت یک هدیه‌ی الهی است.
1 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 170
فَرِحينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِن فَضلِهِ وَيَستَبشِرونَ بِالَّذينَ لَم يَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم أَلّا خَوفٌ عَلَيهِم وَلا هُم يَحزَنونَ
ترجمه :
آنها بخاطر نعمتهای فراوانی که خداوند از فضل خود به ایشان بخشیده است، خوشحالند؛ و بخاطر کسانی که هنوز به آنها ملحق نشده‌اند [= مجاهدان و شهیدان آینده]، خوشوقتند؛ (زیرا مقامات برجسته آنها را در آن جهان می‌بینند؛ و می‌دانند) که نه ترسی بر آنهاست، و نه غمی خواهند داشت.

2 ) سوره مبارکه التوبة آیه 111
إِنَّ اللَّهَ اشتَرىٰ مِنَ المُؤمِنينَ أَنفُسَهُم وَأَموالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ ۚ يُقاتِلونَ في سَبيلِ اللَّهِ فَيَقتُلونَ وَيُقتَلونَ ۖ وَعدًا عَلَيهِ حَقًّا فِي التَّوراةِ وَالإِنجيلِ وَالقُرآنِ ۚ وَمَن أَوفىٰ بِعَهدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ فَاستَبشِروا بِبَيعِكُمُ الَّذي بايَعتُم بِهِ ۚ وَذٰلِكَ هُوَ الفَوزُ العَظيمُ
ترجمه :
خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خریداری کرده، که (در برابرش) بهشت برای آنان باشد؛ (به این گونه که:) در راه خدا پیکار می‌کنند، می‌کشند و کشته می‌شوند؛ این وعده حقّی است بر او، که در تورات و انجیل و قرآن ذکر فرموده؛ و چه کسی از خدا به عهدش وفادارتر است؟! اکنون بشارت باد بر شما، به داد و ستدی که با خدا کرده‌اید؛ و این است آن پیروزی بزرگ!


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش :مجاهدت لازمه کسب نصرت الهی
کلیدواژه(ها) : شهید, جانبازان, جهاد
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
هزاران هزار نفر رفتند در جبهه‌ها جنگیدند؛ از جان مایه گذاشتند؛ از خواب و خوراک گذشتند؛ از گرمای روزهای سرد زمستان در کنار پدر و مادرشان گذشتند؛ از پای کولر و آب خنکِ یخچال در گرمای تابستان گذشتند؛ سختی‌ها را به خودشان خریدند؛ عده‌یی از آنها جانشان را دادند؛ عده‌یی از آنها سلامتشان را دادند، که الان دارید می‌بینید و جلوی چشم ما هستند - این جانبازان عزیز - عده‌یی در دست دشمن اسیر شدند. خدای متعال به این تلاشِ جانانه و مخلصانه برکت داد؛ «و اخری تحبّونها نصر من اللَّه و فتح قریب و بشّر المؤمنین»(1)؛ خدا نصرت خودش را بر این ملت نازل کرد. خدا نصرتش را به آدم‌های تنبل و بی‌مجاهدت نمی‌دهد. خدا از انسان‌های بیکاره و تنبل و بی‌خیال و لاابالی حمایت نمی‌کند؛ ولو مؤمن باشند.
1 ) سوره مبارکه الصف آیه 13
وَأُخرىٰ تُحِبّونَها ۖ نَصرٌ مِنَ اللَّهِ وَفَتحٌ قَريبٌ ۗ وَبَشِّرِ المُؤمِنينَ
ترجمه :
و (نعمت) دیگری که آن را دوست دارید به شما می‌بخشد، و آن یاری خداوند و پیروزی نزدیک است؛ و مؤمنان را بشارت ده (به این پیروزی بزرگ)!


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش :بیداری دشمن در صورت غفلت ما
کلیدواژه(ها) : بیداری دشمن, خانواده شهدا
نوع(ها) : نهج‌البلاغه

متن فیش :
خانواده‌های شهدا یادآور و مظهر افتخار ملتند؛ اما یک چیز دیگر هم در کنار این وجود دارد: خانواده‌های شهدا ما را همیشه به یاد دشمنی‌هایی که با این ملت شده، نگه می‌دارند. دشمن را نباید فراموش کرد. از دشمنیِ دشمن نباید غافل شد. امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه فرمود: «و من نام لم ینم عنه» (1) اگر شما در جبهه‌ی نبرد خوابتان برد، معنایش این نیست که سرباز خط مقابل هم خوابش برده؛ نه، او بیدار است؛ منتظر است شما خوابتان ببرد تا بر سر شما بتازد. در میدان نبرد، کارزار همیشه نظامی نیست؛ گاهی سیاسی است؛ گاهی هم فرهنگی است. دشمن سعی می‌کند رخنه ایجاد کند؛ چشم‌ها را باید باز نگه داریم؛ نقطه‌ی رخنه را ببینیم و مراقب باشیم این رخنه توسعه پیدا نکند. باید جلوی رخنه‌های فرهنگی و سیاسی را بگیریم.
1 ) نامه 62 : از نامه‏هاى آن حضرت است به اهل مصر كه با مالك اشتر فرستاد، زمانى كه او را به حكومت مصر منصوب كرد
أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بَعَثَ مُحَمَّداً ( صلى الله عليه وآله ) نَذِيراً لِلْعَالَمِينَ وَ مُهَيْمِناً عَلَى الْمُرْسَلِينَ فَلَمَّا مَضَى ( عليه السلام ) تَنَازَعَ الْمُسْلِمُونَ الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ فَوَاللَّهِ مَا كَانَ يُلْقَى فِي رُوعِي وَ لَا يَخْطُرُ بِبَالِي أَنَّ الْعَرَبَ تُزْعِجُ هَذَا الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ ( صلى الله عليه وآله ) عَنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ لَا أَنَّهُمْ مُنَحُّوهُ عَنِّي مِنْ بَعْدِهِ فَمَا رَاعَنِي إِلَّا انْثِيَالُ النَّاسِ عَلَى فُلَانٍ يُبَايِعُونَهُ فَأَمْسَكْتُ يَدِي حَتَّى رَأَيْتُ رَاجِعَةَ النَّاسِ قَدْ رَجَعَتْ عَنِ الْإِسْلَامِ يَدْعُونَ إِلَى مَحْقِ دَيْنِ مُحَمَّدٍ ( صلى الله عليه وآله ) فَخَشِيتُ إِنْ لَمْ أَنْصُرِ الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ أَنْ أَرَى فِيهِ ثَلْماً أَوْ هَدْماً تَكُونُ الْمُصِيبَةُ بِهِ عَلَيَّ أَعْظَمَ مِنْ فَوْتِ وِلَايَتِكُمُ الَّتِي إِنَّمَا هِيَ مَتَاعُ أَيَّامٍ قَلَائِلَ يَزُولُ مِنْهَا مَا كَانَ كَمَا يَزُولُ السَّرَابُ أَوْ كَمَا يَتَقَشَّعُ السَّحَابُ فَنَهَضْتُ فِي تِلْكَ الْأَحْدَاثِ حَتَّى زَاحَ الْبَاطِلُ وَ زَهَقَ وَ اطْمَأَنَّ الدِّينُ وَ تَنَهْنَهَ وَ مِنْهُ : ‏إِنِّي وَ اللَّهِ لَوْ لَقِيتُهُمْ وَاحِداً وَ هُمْ طِلَاعُ الْأَرْضِ كُلِّهَا مَا بَالَيْتُ وَ لَا اسْتَوْحَشْتُ وَ إِنِّي مِنْ ضَلَالِهِمُ الَّذِي هُمْ فِيهِ وَ الْهُدَى الَّذِي أَنَا عَلَيْهِ لَعَلَى بَصِيرَةٍ مِنْ نَفْسِي وَ يَقِينٍ مِنْ رَبِّي وَ إِنِّي إِلَى لِقَاءِ اللَّهِ لَمُشْتَاقٌ وَ حُسْنِ ثَوَابِهِ لَمُنْتَظِرٌ رَاجٍ وَ لَكِنَّنِي آسَى أَنْ يَلِيَ أَمْرَ هَذِهِ الْأُمَّةِ سُفَهَاؤُهَا وَ فُجَّارُهَا فَيَتَّخِذُوا مَالَ اللَّهِ دُوَلًا وَ عِبَادَهُ خَوَلًا وَ الصَّالِحِينَ حَرْباً وَ الْفَاسِقِينَ حِزْباً فَإِنَّ مِنْهُمُ الَّذِي قَدْ شَرِبَ فِيكُمُ الْحَرَامَ وَ جُلِدَ حَدّاً فِي الْإِسْلَامِ وَ إِنَّ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ يُسْلِمْ حَتَّى رُضِخَتْ لَهُ عَلَى الْإِسْلَامِ الرَّضَائِخُ فَلَوْ لَا ذَلِكَ مَا أَكْثَرْتُ تَأْلِيبَكُمْ وَ تَأْنِيبَكُمْ وَ جَمْعَكُمْ وَ تَحْرِيضَكُمْ وَ لَتَرَكْتُكُمْ إِذْ أَبَيْتُمْ وَ وَنَيْتُمْ أَ لَا تَرَوْنَ إِلَى أَطْرَافِكُمْ قَدِ انْتَقَصَتْ وَ إِلَى أَمْصَارِكُمْ قَدِ افْتُتِحَتْ وَ إِلَى مَمَالِكِكُمْ تُزْوَى وَ إِلَى بِلَادِكُمْ تُغْزَى انْفِرُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ إِلَى قِتَالِ عَدُوِّكُمْ وَ لَا تَثَّاقَلُوا إِلَى الْأَرْضِ فَتُقِرُّوا بِالْخَسْفِ وَ تَبُوءُوا بِالذُّلِّ وَ يَكُونَ نَصِيبُكُمُ الْأَخَسَّ وَ إِنَّ أَخَا الْحَرْبِ الْأَرِقُ وَ مَنْ نَامَ لَمْ يُنَمْ عَنْهُ وَ السَّلَامُ .
ترجمه :
اما بعد، خداوند سبحان محمّد صلّى اللّه عليه و آله را ترساننده جهانيان از عذاب فردا، و گواه بر انبيا فرستاد. چون از جهان در گذشت- صلّى اللّه عليه و آله- پس از او مسلمانان در رابطه با خلافت به نزاع برخاستند. به خدا قسم در قلبم‏ نمى‏افتاد، و بر خاطرم نمى‏گذشت كه عرب پس از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله خلافت را از خاندانش بيرون برند، يا آن را بعد از او از من دور دارند. چيزى مرا شگفت زده نكرد مگر شتافتن مردم به جانب فلان كه با او بيعت مى‏كردند. از مداخله در كار دست نگاه داشتم تا آنكه مشاهده نمودم گروهى از اسلام باز گشته، و مردم را به نابود كردن دين محمّد صلّى اللّه عليه و آله دعوت مى‏كنند، ترسيدم اگر به يارى اسلام و اهلش برنخيزم رخنه‏اى در دين ببينم يا شاهد نابودى آن باشم كه مصيبت آن بر من بزرگتر از فوت شدن حكومت بر شماست، حكومتى كه متاع دوران كوتاه زندگى است، و همچون سراب از بين مى‏رود، يا همچون ابر از هم مى‏پاشد. بنا بر اين در ميان آن فتنه‏ها قيام كردم تا باطل از بين رفت و نابود شد، و دين به استوارى و استحكام رسيد. و قسمتى از اين نامه است به خدا قسم اگر به تنهايى با دشمنان روبرو شوم در حالى كه تمام زمين را پر كرده باشند، مرا نه باك است و نه ترس. من بر گمراهى آنان و هدايت خويش از جانب خود بر بصيرت از سوى پروردگارم بر يقينم. هر آينه من آرزومند لقاى خدايم و به پاداش نيك او در انتظار و اميد، اما تأسّفم از اين است كه حكومت اين امت به دست بى‏خردان و تبهكاران افتد، و مال خدا را در بين خود دست به دست كنند، و عباد حق را به بردگى گيرند، و با شايستگان به جنگ خيزند، و فاسقان را همدست خود نمايند، زيرا از اينان كسى است كه در ميان شما شراب حرام نوشيد، و حدّى كه در اسلام مقرر بود بر او جارى گشت، و هم از اينان كسى است كه مسلمان نشد تا اينكه براى اسلام آوردنش به او بخشش كمى شد. اگر از حكومت اين نابكاران بر شما نمى‏ترسيدم اين مقدار شما را ترغيب و توبيخ نمى‏كردم، و در جمع و تحريك شما كوشش روا نمى‏داشتم، و زمانى كه سر باز زديد و سستى نموديد رهايتان مى‏كردم. آيا شما نمى‏بينيد سرزمين شما با حمله دشمن كم شده، و شهرهايتان تحت فرمان آنان در آمده، و كشورهايتان ربوده شده، و در شهرهاى شما جنگ در گرفته خدا شما را بيامرزد، به جانب جنگ با دشمنانتان كوچ كنيد، و خود را بر زمين سنگين مسازيد كه تن به خوارى بسپاريد، و به ذلّت برگرديد، و پست‏ترين برنامه نصيب شما شود. مرد جنگجو هميشه بيدار و هوشيار است، و هر كه از دشمن آسوده بخوابد دشمن نسبت به او نخواهد خفت. و السلام


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش : وعده‌های الهی
کلیدواژه(ها) : وعده‌های الهی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
شهادت، نعمت و هدیه‏ی خداست؛ این هدیه را آسان به کسی نمی‏دهند. چرا هدیه‏ی خداست؟ چون مرگِ ناگزیرِ همگانیِ همه‏ی انسان‏ها را به یک پدیده‏ی افتخارآمیزِ در دنیا و آخرت تبدیل می‏کند؛ این هدیه نیست؟ آیا ممکن است کسی از مرگ بگریزد؟ وقتی انسان به لحظه‏ی مرگ رسید، آیا فرق می‏کند که پشت سرِ خودش 90 سال را گذرانده باشد یا 20 سال؟ آیا بزرگترین دغدغه‏ی هر انسانی از مرگ به خاطر این نیست که از بعد از آغاز سفر مرگ بی‏خبر است و نمی‏داند چه بر سر او خواهد آمد؟ این‏ها را در کنار هم بگذارید و ببینید انسانی همین مرگ و همین حادثه‏ی قطعی و ناگزیر و همین آینده‏ی مبهم و نگرانی‏آور را تبدیل کند به یک حادثه‏ی پُرافتخار، به یک واقعه‏ی نامدارِ در دنیا و آخرت، به یک وسیله‏ی عزتِ پیش خدا و پیش کروبیانِ ملأ اعلی، به یک اطمینان و یک سکینه‏ی قلبی و یک آرامش؛ «و یستبشرون بالّذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الّا خوف علیهم و لا هم یحزنون»؛ هیچ خوف و اندوهی برای آن‏ها نیست. آیا این هدیه‏ی الهی نیست؟ اینکه آدم روغنِ ریخته‏ی جانِ خودش را نذر امامزاده کند و قبول شود، نعمت خدا نیست؟ این روغن که ریخته شده است، این عمر که از دست رفته است، این مرگ که ناگزیر است؛ آنگاه انسان باید همین مرگ ناگزیر را به خدا بفروشد، به قیمت بهشت و سعادت ابدی؛ «انّ الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بأنّ لهم الجنّة یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون»؛ این، وعده‏ی الهی است. این جانِ رفتنی را- که انسان به‏ناچار باید از دست بدهد- خدا از شما می‏خرد و در مقابلش به شما بهشت می‏دهد. این فقط مخصوص ما مسلمان‏ها نیست؛ در ادیان قبل از اسلام‏ هم بوده؛ «وعدا علیه حقّا فی التوراة و الإنجیل و القرآن»؛ این وعده را خدا در تورات و انجیل و قرآن هم داده است. پس شهادت یک هدیه‏ی الهی است.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش : شهادت, نعمت الهی, عطیه الهی, شهید
کلیدواژه(ها) : شهادت, نعمت الهی, عطیه الهی, شهید
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
این شهادت‌ها آسان به‌دست نیامد. شهادت، نعمت و هدیه‌ی خداست؛ این هدیه را آسان به کسی نمی‌دهند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش : نصرت الهی, جهاد, تنبلی, تلاشگری, کار
کلیدواژه(ها) : نصرت الهی, جهاد, تنبلی, تلاشگری, کار
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
خدا نصرتش را به آدم‌های تنبل و بی‌مجاهدت نمی‌دهد. خدا از انسان‌های بیکاره و تنبل و بی‌خیال و لاابالی حمایت نمی‌کند؛ ولو مؤمن باشند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش : خانواده شهدا, افتخارات ملی, افتخارات ملی
کلیدواژه(ها) : خانواده شهدا, افتخارات ملی, افتخارات ملی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
خانواده‌های شهدا یادآور و مظهر افتخار ملتند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش : استعمار فرانو, استعمار, استکبار
کلیدواژه(ها) : استعمار فرانو, استعمار, استکبار
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
امروز سیاست استکباری، استعمار فرانو است؛ یعنی از استعمار نوینی که در ده‌ها سالِ قرن گذشته وجود داشت، یک قدم بالاتر.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش : نصرت الهی
کلیدواژه(ها) : نصرت الهی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
خدای متعال دو اجر بزرگ به این‏ها داد: یکی شهادت- که متعلق به خود آن‏هاست- یکی هم نجات این کشور، حفظ آبروی ملت ایران و حفظ آبروی امام. مگر شوخی است؟ در دوران تسلط مادی‏گری در دنیا، یک مرد معنوی بلند می‏شود؛ یک ملت مؤمن و مخلص و پُرشور زیر پرچم او حرکت می‏کنند؛ میلیون‏ها دل، میلیون‏ها انسان و میلیون‏ها اراده در هم تنیده می‏شوند و نظام جمهوری اسلامی را به وجود می‏آوردند- که به تنهایی در مقابل دنیای استکبار ایستاده است- آن‏وقت دشمن حقیر و حکومت خودکامه‏ی خون‏ریزِ جلادی مثل حکومت بعثیِ صدام بیاید و امریکا و شوروی و اروپای آن روز و مرتجعان منطقه هم به او کمک کنند تا بر این نظام و این ملت و این کشور غلبه پیدا کند؛ مرزهای او را بشکند؛ خاکش را بگیرد و آبروی این ملت را بریزد؛ این چیز کمی بود؟ خدای متعال نگذاشت. دست نصرت خدا از آستین بچه‏های شما بیرون آمد و اسلام یاری شد. هزاران هزار نفر رفتند در جبهه‏ها جنگیدند؛ از جان مایه گذاشتند؛ از خواب و خوراک گذشتند؛ از گرمای روزهای سرد زمستان در کنار پدر و مادرشان گذشتند؛ از پای کولر و آب خنکِ یخچال در گرمای تابستان گذشتند؛ سختی‏ها را به خودشان خریدند؛ عده‏یی از آن‏ها جانشان را دادند؛ عده‏یی از آن‏ها سلامتشان را دادند، که الآن دارید می‏بینید و جلوی چشم ما هستند- این جانبازان عزیز- عده‏یی در دست دشمن اسیر شدند. خدای متعال به این تلاشِ جانانه و مخلصانه برکت داد؛ «و اخری تحبّونها نصر من الله و فتح قریب و بشّر المؤمنین»؛ خدا نصرت خودش را بر این ملت نازل کرد. خدا نصرتش را به آدم‏های تنبل و بی‏مجاهدت نمی‏دهد. خدا از انسان‏های بیکاره و تنبل و بی‏خیال و لاابالی حمایت نمی‏کند؛ و لو مؤمن باشند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش : خودی و غیرخودی
کلیدواژه(ها) : خودی و غیرخودی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
امروز سیاست استکباری، استعمار فرانو است؛ یعنی از استعمار نوینی که در ده‌ها سال قرن گذشته وجود داشت، یک قدم بالاتر. استعمار فرانو یعنی چه؟ یعنی دستگاه استکباری کاری کند که عناصری از ملتی که این مستکبر می‌خواهد آن را قبضه و تصرف کند، بدون این‌که بدانند، به او کمک کنند. دشمن، ایمان شما را سد مستحکم خود می‌بیند و دلش می‌خواهد این سد برداشته شود. حالا عناصری از میان خود ما بیایند و بنا کنند این دیوار را تراشیدن یا سوراخ کردن. اینها گرچه خودی هستند، اما دارند برای دشمن کار می‌کنند؛ دشمن هم روی اینها سرمایه‌گذاری می‌کند. دیدید که امریکایی‌ها حتی در کنگره‌شان تصویب کردند که به عناصری در داخل کشور ما پول بدهند تا برای آنها کار کنند؛ این‌طور علنی و صریح! این استعمار فرانو است. این، مثل این است که دونده‌یی نتواند بر رقیبش فائق بیاید؛ کاری کند که رقیب، خودزنی کند؛ مثلا وادارش کند معتاد شود. وقتی طرف معتاد شد، دیگر حال دویدن ندارد؛ به خودی خود به نفع رقیبش کار کرده است. بنابراین وقتی حال دویدن نداشت، رقیبش برنده می‌شود. در استعمار فرانو این کار را می‌کنند؛ جوان‌ها خیلی باید هشیار باشند؛ دخترها خیلی باید هشیار باشند؛ معلمین و معلمات و پدر و مادرها خیلی باید متوجه و هشیار باشند؛ بخصوص کسانی که جایگاهی در اشاره به افکار عمومی دارند؛ گوینده‌اند، نویسنده‌اند، اهل هنر و اهل فعالیت گوناگون هستند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش : سکینه الهی
کلیدواژه(ها) : سکینه الهی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
آیا بزرگترین دغدغه‏ی هر انسانی از مرگ به خاطر این نیست که از بعد از آغاز سفر مرگ بی‏خبر است و نمی‏داند چه بر سر او خواهد آمد؟ این‏ها را در کنار هم بگذارید و ببینید انسانی همین مرگ و همین حادثه‏ی قطعی و ناگزیر و همین آینده‏ی مبهم و نگرانی‏آور را تبدیل کند به یک حادثه‏ی پُرافتخار، به یک واقعه‏ی نامدارِ در دنیا و آخرت، به یک وسیله‏ی عزتِ پیش خدا و پیش کروبیانِ ملأ اعلی، به یک اطمینان و یک سکینه‏ی قلبی و یک آرامش؛ «و یستبشرون بالّذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الّا خوف علیهم و لا هم یحزنون»؛ هیچ خوف و اندوهی برای آن‏ها نیست. آیا این هدیه‏ی الهی نیست؟ اینکه آدم روغنِ ریخته‏ی جانِ خودش را نذر امامزاده کند و قبول شود، نعمت خدا نیست؟ این روغن که ریخته شده است، این عمر که از دست رفته است، این مرگ که ناگزیر است؛ آنگاه انسان باید همین مرگ ناگزیر را به خدا بفروشد، به قیمت بهشت و سعادت ابدی؛ «انّ الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بأنّ لهم الجنّة یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون»؛ این، وعده‏ی الهی است.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش : پیشرفت علمی ایران
کلیدواژه(ها) : پیشرفت علمی ایران
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
امروز در عرصه‏های اقتصادی، سیاسی، علمی‏، فناوری و فعالیت‏های بین‏الملل، کشور ایران پیشرفت‏های‏ بسیار زیادی کرده. این را به شما عرض کنم؛ پیشرفت ما نسبت به همسانانِ ما بسیار بیشتر و جلوتر است. ما خیلی پیشرفت کرده‏ایم؛ اما این پیشرفت‏ها مرهون آن دفاع‏ها و مجاهدت‏هاست. ملت ایران با همه‏ی وجود مرهون تلاش و مجاهدت این ایثارگران است؛ چه ایثارگرانی که شهید شدند، چه ایثارگرانی که شهید دادند- مثل شماها- چه ایثارگرانی که جانباز شدند، چه ایثارگرانی که زندگی دشوار جانبازی را برای عزیزان خودشان تحمل کردند- پدران این‏ها، مادران این‏ها، همسران این‏ها- چه آن‏هایی که در بند دشمن جبارِ جرّار اسیر شدند و پدر و مادرها لحظه‏لحظه‏ی دوران اسارت را با خون دل تحمل کردند، و چه آن‏هایی که از اسارت برنگشتند و در همان‏جا شهید شدند؛ و چه آن‏هایی که به جبهه‏های جنگ رفتند و خطر را پذیرفتند و جان خودشان را کف دست گرفتند و همه‏ی نیروی خودشان را صرف کردند، اما خدای متعال خواست این‏ها زنده بمانند و برکاتشان برای کشورشان و دنیای اسلام ادامه پیدا کند. سردار سلیمانی هم ایثارگر است- او هم یک شهید است- سردار رئوفی هم همین‏طور؛ سردار احمدیان هم همین‏طور. این سرداران، شهید زنده‏اند؛ به شرطی که این راه را ادامه دهند. البته این شرط و شروط برای همه است.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش : شهید شهسواری
کلیدواژه(ها) : شهید شهسواری
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
استان کرمان با بیش از شش هزار شهید و حدود بیست و پنج هزار ایثارگر- شهید و جانباز و آزاده- و با داشتن شهدای عالی‏مقام و نامدار- از قبیل شهید باهنر- و با چهره‏های ماندگاری در میان آزادگان، مثل شهید محمد شهسواری- که یاد و خاطره و صدای او همچنان در گوش همه‏ی ما هست- و با داشتن روستاها و بخش‏هایی که در تقدیم شهیدان، رتبه‏ی اول را در کشور احراز کرده‏اند- مثل رابُر و روستای گُنجان- یک استان ممتاز است.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش :نقش برجسته لشگر 41 ثارالله و کرمانی ها در عملیات والفجر 8
کلیدواژه(ها) : کرمان, تاریخ دفاع مقدس, حضور جوانان در صحنه دفاع مقدس, شجاعت رزمندگان, لشکر ۴۱ ثارالله, عملیات والفجر8
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
شما كرمانی‌ها شهدای زیادی دارید؛ اما عمده‌ی شهدای شما متعلق به لشكر 41 ثاراللَّه است. می‌دانید این لشكر یعنی چه؟ یك لشكر مقتدر، شجاع، فداكار و افتخارآفرین. بعضی از بچه‌های شما كه در لشكر ثاراللَّه شهید شدند، در شب عملیات والفجر 8 كه عرض اروند متلاطم را باید طی می‌كردند، 1300 متر غواصی كردند و از این طرف به آن طرفِ آب رفتند؛ برای این‌كه خودشان را به دشمن برسانند. آب در اروندرود، هم از طرف سرچشمه پایین می‌آید؛ هم آب مدّ دریا از بالا داخل می‌شود. اروند، معبر عجیبی است. جوان‌های شما لباس غواصی به تن كردند - طوری كه دشمن نفهمید - و نه 10 متر و 20 متر و 100 متر، بلكه 1300 متر را كه عریض‌ترین بخش اروند بود، طی كردند و خودشان را به آن طرف رساندند و توانستند ساحل مقابل را از دست دشمن بگیرند و آن فتح‌الفتوحِ عجیب را بیافرینند، كه دنیا را منقلب كرد. در این عملیات، قایق‌های سپاه به طرف ساحل اروند منتقل شد؛ اما دشمن نفهمید. این همه نیرو و این همه امكانات از راه دور پای آب اروند آمد؛ اما دشمن با آن همه تجهیزات، و با آن‌كه ماهواره‌های امریكا و انگلیس و شوروی كمكش می‌كردند، نتوانست حركت عظیم سپاه را - كه از لشكرهای مختلف این همه نیرو لب آب آورده بود - بفهمد. قایق‌ها را باید بچه‌های لشكر ثاراللَّه كنار ساحل می‌بردند.
یكی از شهدای نامدار این لشكر، كسی است كه در طول بیست روزی كه این قایق‌ها را محرمانه منتقل می‌كردند، نتوانست استراحت كند. از قول فرمانده محترمش - كه الحمدللَّه خدای متعال او را برای ما نگه داشته و جزو عزیزان ماست - نقل كردند كه گفته بود این جوان سه شبانه‌روز چشم به هم نگذاشت و نخوابید. بعد از سه شبانه‌روز كه رفته بود در سنگر بخوابد، مأموریتی ایجاد شد؛ رفتم صدایش كردم و او را با خودم به مأموریت بردم! اینها این‌طوری جهاد می‌كردند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش : استعمار فرانو, استعمار
کلیدواژه(ها) : استعمار فرانو, استعمار
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
استعمار فرانو یعنی دستگاه استكباری كاری كند كه عناصری از ملتی كه این مستكبر می‌خواهد آن را قبضه و تصرف كند، بدون این‌كه بدانند، به او كمك كنند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش : شهادت, عطیه الهی
کلیدواژه(ها) : شهادت, عطیه الهی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
شهادت یك هدیه‌ی الهی است.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش : جهاد
کلیدواژه(ها) : جهاد
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
كسانی كه در راه خدا جهاد كردند، جهادشان محفوظ است؛ این ذخیره‌یی است كه خدای متعال در آن دنیا برای آنها نگه داشته است.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش : جهاد, جهاد فرهنگی, جهاد سیاسی, جهاد نظامی, جنگ سیاسی, جنگ فرهنگی
کلیدواژه(ها) : جهاد, جهاد فرهنگی, جهاد سیاسی, جهاد نظامی, جنگ سیاسی, جنگ فرهنگی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
در میدان نبرد، كارزار همیشه نظامی نیست؛ گاهی سیاسی است؛ گاهی هم فرهنگی است.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش : شهدای دولت, شهید باهنر, شهید شهسواری
کلیدواژه(ها) : شهدای دولت, شهید باهنر, شهید شهسواری
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
استان كرمان با بیش از شش هزار شهید و حدود بیست‌وپنج هزار ایثارگر - شهید و جانباز و آزاده - و با داشتن شهدای عالی‌مقام و نامدار - از قبیل شهید باهنر - و با چهره‌های ماندگاری در میان آزادگان، مثل شهید محمد شهسواری - كه یاد و خاطره و صدای او همچنان در گوش همه‌ی ما هست - و با داشتن روستاها و بخش‌هایی كه در تقدیم شهیدان، رتبه‌ی اول را در كشور احراز كرده‌اند - مثل رابر و روستای گُنجان - یك استان ممتاز است.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش :شهادت ؛ مرگ تاجرانه
کلیدواژه(ها) : تاریخ فعالیتها و مبارزات آیت الله خامنه ای قبل از, شهادت, جهاد, ارتباط آیت الله خامنه ای با جوانان
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
شهادت یک هدیه‌ى الهى است. بنده قبل از انقلاب در مسجدى در مشهد نماز مى‌خواندم و براى مردم صحبت مى‌کردم؛ جوان‌ها هم جمع مى‌شدند. آن وقت شهادت مثل دوران بعد از انقلاب، این‌طور ارزان نبود؛ اما شهدایى داشتیم. به آنها مى‌گفتم: جوان‌ها! برادرها! شهادت، مرگ تاجرانه و مرگ آدم‌هاى زرنگ است. این هدیه را خدا به چه کسى مى‌دهد؟ خدا این هدیه را ارزان نمى‌دهد؛ به کسانى مى‌دهد که در راه او مجاهدت کنند. جوان‌هاى شما، شهیدان شما، همسران شهدا! همسران شما؛ پدر و مادرها! فرزندان شماها؛ بچه‌هاى شهدا! پدران عزیز شما، این هدیه‌ى الهى را آسان و رایگان به‌دست نیاوردند؛ به قیمت مجاهدت به‌دست آوردند؛ در راه خدا جهاد کردند، از خودشان گذشتند و خدا این هدیه را به آنها داد.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش : فتح الفتوح انقلاب اسلامی
کلیدواژه(ها) : فتح الفتوح انقلاب اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
شما کرمانى‌ها شهداى زیادى دارید؛ اما عمده‌ى شهداى شما متعلق به لشکر 41 ثار اللّه است. مى‌دانید این لشکر یعنى چه؟ یک لشکر مقتدر، شجاع، فداکار و افتخارآفرین. بعضى از بچه‌هاى شما که در لشکر ثار اللّه شهید شدند، در شب عملیات و الفجر 8 که عرض اروند متلاطم را باید طى مى‌کردند، 1300 متر غواصى کردند و از این طرف به آن طرفِ آب رفتند؛ براى اینکه خودشان را به دشمن برسانند. آب در اروندرود، هم از طرف سرچشمه پایین مى‌آید؛ هم آب مدّ دریا از بالا داخل مى‌شود. اروند، معبر عجیبى است. جوان‌هاى شما لباس غواصى به تن کردند- طورى که دشمن نفهمید- و نه 10 متر و 20 متر و 100 متر، بلکه 1300 متر را که عریض‌ترین بخش اروند بود، طى کردند و خودشان را به آن طرف رساندند و توانستند ساحل مقابل را از دست دشمن بگیرند و آن فتح‌ الفتوحِ‌ عجیب را بیافرینند، که دنیا را منقلب کرد.
در این عملیات، قایق‌هاى سپاه به طرف ساحل اروند منتقل شد؛ اما دشمن نفهمید. این همه نیرو و این همه امکانات از راه دور پاى آب اروند آمد؛ اما دشمن با آن همه تجهیزات، و با آنکه ماهواره‌هاى امریکا و انگلیس و شوروى کمکش مى‌کردند، نتوانست حرکت عظیم سپاه را- که از لشکرهاى مختلف این همه نیرو لب آب آورده بود- بفهمد. قایق‌ها را باید بچه‌هاى لشکر ثار اللّه کنار ساحل مى‌بردند.
یکى از شهداى نامدار این لشکر، کسى است که در طول بیست روزى که این قایق‌ها را محرمانه منتقل مى‌کردند، نتوانست استراحت کند. از قول فرمانده محترمش- که الحمد للّه خداى متعال او را براى ما نگه داشته و جزو عزیزان ماست- نقل کردند که گفته بود این جوان سه شبانه‌روز چشم به هم نگذاشت و نخوابید. بعد از سه شبانه‌روز که رفته بود در سنگر بخوابد، مأموریتى ایجاد شد؛ رفتم صدایش کردم و او را با خودم به مأموریت بردم! این‌ها این‌طورى جهاد مى‌کردند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش : نفوذ دشمن
کلیدواژه(ها) : نفوذ دشمن
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
خانواده‌های شهدا ما را همیشه به یاد دشمنیهایی که با این ملت شده، نگه میدارند. دشمن را نباید فراموش کرد. از دشمنىِ دشمن نباید غافل شد. امیرالمؤمنین(ع) در نهج‌البلاغه فرمود: «و من نام لم ینم عنه»؛ اگر شما در جبهه‌ی نبرد خوابتان برد، معنایش این نیست که سرباز خط مقابل هم خوابش برده؛ نه، او بیدار است؛ منتظر است شما خوابتان ببرد تا بر سر شما بتازد. در میدان نبرد، کارزار همیشه نظامی نیست؛ گاهی سیاسی است؛ گاهی هم فرهنگی است. دشمن سعی میکند رخنه ایجاد کند؛ چشم‌ها را باید باز نگه داریم؛ نقطه‌ی رخنه را ببینیم و مراقب باشیم این رخنه توسعه پیدا نکند. باید جلوی رخنه‌های فرهنگی و سیاسی را بگیریم.
امروز سیاست استکباری، استعمار فرانو است؛ یعنی از استعمار نوینی که در ده‌ها سالِ قرن گذشته وجود داشت، یک قدم بالاتر. استعمار فرانو یعنی چه؟ یعنی دستگاه استکباری کاری کند که عناصری از ملتی که این مستکبر میخواهد آن را قبضه و تصرف کند، بدون این‌که بدانند، به او کمک کنند. دشمن، ایمان شما را سد مستحکمِ خود میبیند و دلش میخواهد این سد برداشته شود. حالا عناصری از میان خود ما بیایند و بنا کنند این دیوار را تراشیدن یا سوراخ کردن. اینها گرچه خودی هستند، اما دارند برای دشمن کار میکنند؛ دشمن هم روی اینها سرمایه‌گذاری میکند. دیدید که امریکاییها حتّی در کنگره‌شان تصویب کردند که به عناصری در داخل کشور ما پول بدهند تا برای آنها کار کنند؛ این‌طور علنی و صریح! این استعمارِ فرانو است. این، مثل این است که دونده‌یی نتواند بر رقیبش فائق بیاید؛ کاری کند که رقیب، خودزنی کند؛ مثلاً وادارش کند معتاد شود. وقتی طرف معتاد شد، دیگر حال دویدن ندارد؛ به خودی خود به نفع رقیبش کار کرده است. بنابراین وقتی حال دویدن نداشت، رقیبش برنده میشود. در استعمارِ فرانو این کار را میکنند؛ جوان‌ها خیلی باید هشیار باشند؛ دخترها خیلی باید هشیار باشند؛ معلمین و معلمات و پدر و مادرها خیلی باید متوجه و هشیار باشند؛ بخصوص کسانی که جایگاهی در اشاره به افکار عمومی دارند؛ گوینده‌اند، نویسنده‌اند، اهل هنر و اهل فعالیت گوناگون هستند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش : نقش زنان در دفاع مقدس
کلیدواژه(ها) : نقش زنان در دفاع مقدس
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
پیشرفت ما نسبت به همسانانِ ما بسیار بیشتر و جلوتر است. ما خیلی پیشرفت کرده‌ایم؛ اما این پیشرفت‌ها مرهون آن دفاع‌ها و مجاهدت‌هاست. ملت ایران با همه‌ی وجود مرهون تلاش و مجاهدت این ایثارگران است؛ چه ایثارگرانی که شهید شدند، چه ایثارگرانی که شهید دادند - مثل شماها - چه ایثارگرانی که جانباز شدند، چه ایثارگرانی که زندگی دشوار جانبازی را برای عزیزان خودشان تحمل کردند - پدران اینها، مادران اینها، همسران اینها - چه آنهایی که در بند دشمن جبارِ جرّار اسیر شدند و پدر و مادرها لحظه‌لحظه‌ی دوران اسارت را با خون دل تحمل کردند، و چه آنهایی که از اسارت برنگشتند و در همان‌جا شهید شدند؛ و چه آنهایی که به جبهه‌های جنگ رفتند و خطر را پذیرفتند و جان خودشان را کف دست گرفتند و همه‌ی نیروی خودشان را صرف کردند، اما خدای متعال خواست اینها زنده بمانند و برکاتشان برای کشورشان و دنیای اسلام ادامه پیدا کند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش :رزمندگان با مجاهدت‌شان پیشاهنگ حفظ هویت و استقلال ما بودند
کلیدواژه(ها) : ایستادگی و مجاهدت های ملت و رزمندگان
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
مسلمان‌ها هزار سال در خواب غفلت بودند؛ دویست سال استعمار بر سرزمین‌های اسلامی حاکم و مسلط بود؛ امروز هم استکبار جهانی بر بخشی از دنیای اسلام مسلط است؛ مگر این مسلمانان مؤمن نیستند؟ چرا، آنها هم ایمان دارند و نماز میخوانند؛ اما این کافی نیست. برای پیروزی و موفقیت، مؤمن بودن و نماز و روزه به‌جا آوردن کافی نیست؛ مجاهدت لازم است. در سایه‌ی مجاهدت است که یک ملت میتواند خودش را، هویتش را، ناموسش را، افتخاراتش را، تاریخش را، فرهنگش را و استقلال و آزادی‌اش را حفظ کند. ملت ما این کار را کرد و جوان‌های شما هم پیشاهنگان این راه بودند. به این مجاهدت‌ها افتخار کنید.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش :مجاهدت رزمندگان و نصرت الهی در دفاع مقدس
کلیدواژه(ها) : ایستادگی و مجاهدت های ملت و رزمندگان
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
در دوران تسلط مادیگری در دنیا، یک مرد معنوی بلند میشود؛ یک ملت مؤمن و مخلص و پُرشور زیر پرچم او حرکت میکنند؛ میلیون‌ها دل، میلیون‌ها انسان و میلیون‌ها اراده در هم تنیده میشوند و نظام جمهوری اسلامی را به‌وجود می‌آوردند - که به تنهایی در مقابل دنیای استکبار ایستاده است - آن‌وقت دشمن حقیر و حکومت خودکامه‌ی خونریزِ جلادی مثل حکومت بعثىِ صدام بیاید و امریکا و شوروی و اروپای آن روز و مرتجعان منطقه هم به او کمک کنند تا بر این نظام و این ملت و این کشور غلبه پیدا کند؛ مرزهای او را بشکند؛ خاکش را بگیرد و آبروی این ملت را بریزد؛ این چیز کمی بود؟ خدای متعال نگذاشت. دست نصرت خدا از آستین بچه‌های شما بیرون آمد و اسلام یاری شد. هزاران هزار نفر رفتند در جبهه‌ها جنگیدند؛ از جان مایه گذاشتند؛ از خواب و خوراک گذشتند؛ از گرمای روزهای سرد زمستان در کنار پدر و مادرشان گذشتند؛ از پای کولر و آب خنکِ یخچال در گرمای تابستان گذشتند؛ سختیها را به خودشان خریدند؛ عده‌یی از آنها جانشان را دادند؛ عده‌یی از آنها سلامتشان را دادند، که الان دارید میبینید و جلوی چشم ما هستند - این جانبازان عزیز - عده‌یی در دست دشمن اسیر شدند. خدای متعال به این تلاشِ جانانه و مخلصانه برکت داد؛ «و اخری تحبّونها نصر من اللَّه و فتح قریب و بشّر المؤمنین»؛ خدا نصرت خودش را بر این ملت نازل کرد. خدا نصرتش را به آدم‌های تنبل و بی‌مجاهدت نمیدهد. خدا از انسان‌های بیکاره و تنبل و بی‌خیال و لاابالی حمایت نمیکند؛ ولو مؤمن باشند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش :دو اجر بزرگ شهدا و رزمندگان دفاع مقدس
کلیدواژه(ها) : ایثار و شهادت‌طلبی در دفاع مقدس
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
خدای متعال دو اجر بزرگ به شهدا داد: یکی شهادت - که متعلق به خود آنهاست - یکی هم نجات این کشور، حفظ آبروی ملت ایران و حفظ آبروی امام. مگر شوخی است؟ در دوران تسلط مادیگری در دنیا، یک مرد معنوی بلند میشود؛ یک ملت مؤمن و مخلص و پُرشور زیر پرچم او حرکت میکنند؛ میلیون‌ها دل، میلیون‌ها انسان و میلیون‌ها اراده در هم تنیده میشوند و نظام جمهوری اسلامی را به‌وجود میآوردند - که به تنهایی در مقابل دنیای استکبار ایستاده است - آن‌وقت دشمن حقیر و حکومت خودکامه‌ی خونریزِ جلادی مثل حکومت بعثىِ صدام بیاید و امریکا و شوروی و اروپای آن روز و مرتجعان منطقه هم به او کمک کنند تا بر این نظام و این ملت و این کشور غلبه پیدا کند؛ مرزهای او را بشکند؛ خاکش را بگیرد و آبروی این ملت را بریزد؛ این چیز کمی بود؟ خدای متعال نگذاشت. دست نصرت خدا از آستین بچه‌های شما بیرون آمد و اسلام یاری شد. هزاران هزار نفر رفتند در جبهه‌ها جنگیدند؛ از جان مایه گذاشتند؛ از خواب و خوراک گذشتند؛ از گرمای روزهای سرد زمستان در کنار پدر و مادرشان گذشتند؛ از پای کولر و آب خنکِ یخچال در گرمای تابستان گذشتند؛ سختیها را به خودشان خریدند؛ عده‌یی از آنها جانشان را دادند؛ عده‌یی از آنها سلامتشان را دادند، که الان دارید میبینید و جلوی چشم ما هستند - این جانبازان عزیز - عده‌یی در دست دشمن اسیر شدند. خدای متعال به این تلاشِ جانانه و مخلصانه برکت داد؛ «و اخری تحبّونها نصر من اللَّه و فتح قریب و بشّر المؤمنین»؛ خدا نصرت خودش را بر این ملت نازل کرد.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش :شهادت؛ مرگ تاجرانه
کلیدواژه(ها) : ایثار و شهادت‌طلبی در دفاع مقدس
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
شهادت، نعمت و هدیه‌ی خداست؛ این هدیه را آسان به کسی نمیدهند. چرا هدیه‌ی خداست؟ چون مرگِ ناگزیرِ همگانىِ همه‌ی انسان‌ها را به یک پدیده‌ی افتخارآمیزِ در دنیا و آخرت تبدیل میکند؛ این هدیه نیست؟ آیا ممکن است کسی از مرگ بگریزد؟ وقتی انسان به لحظه‌ی مرگ رسید، آیا فرق میکند که پشت سرِ خودش ۹۰ سال را گذرانده باشد یا ۲۰ سال؟ آیا بزرگترین دغدغه‌ی هر انسانی از مرگ به خاطر این نیست که از بعد از آغاز سفر مرگ بیخبر است و نمیداند چه بر سر او خواهد آمد؟ اینها را در کنار هم بگذارید و ببینید انسانی همین مرگ و همین حادثه‌ی قطعی و ناگزیر و همین آینده‌ی مبهم و نگرانیآور را تبدیل کند به یک حادثه‌ی پُرافتخار، به یک واقعه‌ی نامدارِ در دنیا و آخرت، به یک وسیله‌ی عزتِ پیش خدا و پیش کروبیانِ ملأ اعلی، به یک اطمینان و یک سکینه‌ی قلبی و یک آرامش؛ «و یستبشرون بالّذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الاّ خوف علیهم و لا هم یحزنون»؛ هیچ خوف و اندوهی برای آنها نیست. آیا این هدیه‌ی الهی نیست؟ این‌که آدم روغنِ ریخته‌ی جانِ خودش را نذر امامزاده کند و قبول شود، نعمت خدا نیست؟ این روغن که ریخته شده است، این عمر که از دست رفته است، این مرگ که ناگزیر است؛ آنگاه‌انسان باید همین مرگ ناگزیر را به خدا بفروشد، به قیمت بهشت و سعادت ابدی؛ «انّ اللَّه اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بأنّ لهم الجنّة یقاتلون فی سبیل اللَّه فیقتلون و یقتلون»؛ این، وعده‌ی الهی است. این جانِ رفتنی را - که انسان بناچار باید از دست بدهد - خدا از شما میخرد و در مقابلش به شما بهشت میدهد. این فقط مخصوص ما مسلمان‌ها نیست؛ در ادیان قبل از اسلام هم بوده؛ «وعدا علیه حقّا فیالتوراة والانجیل والقرآن»؛ این وعده را خدا در تورات و انجیل و قرآن هم داده است. پس شهادت یک هدیه‌ی الهی است. بنده قبل از انقلاب در مسجدی در مشهد نماز میخواندم و برای مردم صحبت میکردم؛ جوان‌ها هم جمع میشدند. آن وقت شهادت مثل دوران بعد از انقلاب، این‌طور ارزان نبود؛ اما شهدایی داشتیم. به آنها میگفتم: جوان‌ها! برادرها! شهادت، مرگ تاجرانه و مرگ آدم‌های زرنگ است. این هدیه را خدا به چه کسی میدهد؟ خدا این هدیه را ارزان نمیدهد؛ به کسانی میدهد که در راه او مجاهدت کنند. جوان‌های شما، شهیدان شما، همسران شهدا! همسران شما؛ پدر و مادرها! فرزندان شماها؛ بچه‌های شهدا! پدران عزیز شما، این هدیه‌ی الهی را آسان و رایگان به‌دست نیاوردند؛ به قیمت مجاهدت به‌دست آوردند؛ در راه خدا جهاد کردند، از خودشان گذشتند و خدا این هدیه را به آنها داد.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش :افتخارآفرینی لشکر ۴۱ ثارالله کرمان در عملیات والفجر ۸
کلیدواژه(ها) : روایت‌های تاریخی و خاطرات رهبر انقلاب از دفاع مقدس
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
لشکر ۴۱ ثاراللَّه یک لشکر مقتدر، شجاع، فداکار و افتخارآفرین. بعضی از بچه‌های شما که در لشکر ثاراللَّه شهید شدند، در شب عملیات والفجر ۸ که عرض اروند متلاطم را باید طی میکردند، ۱۳۰۰ متر غواصی کردند و از این طرف به آن طرفِ آب رفتند؛ برای این‌که خودشان را به دشمن برسانند. آب در اروندرود، هم از طرف سرچشمه پایین می‌آید؛ هم آب مدّ دریا از بالا داخل میشود. اروند، معبر عجیبی است. جوان‌ها لباس غواصی به تن کردند - طوری که دشمن نفهمید - و نه ۱۰ متر و ۲۰ متر و ۱۰۰ متر، بلکه ۱۳۰۰ متر را که عریض‌ترین بخش اروند بود، طی کردند و خودشان را به آن طرف رساندند و توانستند ساحل مقابل را از دست دشمن بگیرند و آن فتح‌الفتوحِ عجیب را بیافرینند، که دنیا را منقلب کرد.
در این عملیات، قایق‌های سپاه به طرف ساحل اروند منتقل شد؛ اما دشمن نفهمید. این همه نیرو و این همه امکانات از راه دور پای آب اروند آمد؛ اما دشمن با آن همه تجهیزات، و با آن‌که ماهواره‌های امریکا و انگلیس و شوروی کمکش میکردند، نتوانست حرکت عظیم سپاه را - که از لشکرهای مختلف این همه نیرو لب آب آورده بود - بفهمد. قایق‌ها را باید بچه‌های لشکر ثاراللَّه کنار ساحل می‌بردند.
یکی از شهدای نامدار این لشکر، کسی است که در طول بیست روزی که این قایق‌ها را محرمانه منتقل میکردند، نتوانست استراحت کند. از قول فرمانده محترمش - که الحمدللَّه خدای متعال او را برای ما نگه داشته و جزو عزیزان ماست - نقل کردند که گفته بود این جوان سه شبانه‌روز چشم به هم نگذاشت و نخوابید. بعد از سه شبانه‌روز که رفته بود در سنگر بخوابد، مأموریتی ایجاد شد؛ رفتم صدایش کردم و او را با خودم به مأموریت بردم! اینها این‌طوری جهاد میکردند.
خدای متعال دو اجر بزرگ به اینها داد: یکی شهادت - که متعلق به خود آنهاست - یکی هم نجات این کشور، حفظ آبروی ملت ایران و حفظ آبروی امام (ره).

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش :پیشرفت‌های ایران مرهون مجاهدت‌های شهدا و ایثارگران است
کلیدواژه(ها) : دستاوردهای ایران اسلامی در دفاع مقدس
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
فرزندان شهدا! به پدران خود افتخار کنید. اینها کسانی بودند که مسیر تاریخ را عوض کردند؛ اینها کسانی بودند که قوی پنجه‌ترین و وحشیترین مستکبران دنیا را به زانو درآوردند؛ ملت خود را سرافراز کردند و دین خدا را به پا داشتند. امروز در عرصه‌های اقتصادی، سیاسی، علمی، فناوری و فعالیت‌های بین‌الملل، کشور ایران پیشرفت‌های بسیار زیادی کرده.... اما این پیشرفت‌ها مرهون آن دفاع‌ها و مجاهدت‌هاست. ملت ایران با همه‌ی وجود مرهون تلاش و مجاهدت این ایثارگران است؛ چه ایثارگرانی که شهید شدند، چه ایثارگرانی که شهید دادند - مثل شماها - چه ایثارگرانی که جانباز شدند، چه ایثارگرانی که زندگی دشوار جانبازی را برای عزیزان خودشان تحمل کردند - پدران اینها، مادران اینها، همسران اینها - چه آنهایی که در بند دشمن جبارِ جرّار اسیر شدند و پدر و مادرها لحظه‌لحظه‌ی دوران اسارت را با خون دل تحمل کردند، و چه آنهایی که از اسارت برنگشتند و در همان‌جا شهید شدند؛ و چه آنهایی که به جبهه‌های جنگ رفتند و خطر را پذیرفتند و جان خودشان را کف دست گرفتند و همه‌ی نیروی خودشان را صرف کردند، اما خدای متعال خواست اینها زنده بمانند و برکاتشان برای کشورشان و دنیای اسلام ادامه پیدا کند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش : استعمار
کلیدواژه(ها) : استعمار
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
امروز سیاست استکباری، استعمار فرانو است؛ یعنی از استعمار نوینی که در ده‌ها سالِ قرن گذشته وجود داشت، یک قدم بالاتر. استعمار فرانو یعنی چه؟ یعنی دستگاه استکباری کاری کند که عناصری از ملتی که این مستکبر میخواهد آن را قبضه و تصرف کند، بدون این‌که بدانند، به او کمک کنند. دشمن، ایمان شما را سد مستحکمِ خود میبیند و دلش میخواهد این سد برداشته شود. حالا عناصری از میان خود ما بیایند و بنا کنند این دیوار را تراشیدن یا سوراخ کردن. اینها گرچه خودی هستند، اما دارند برای دشمن کار میکنند؛ دشمن هم روی اینها سرمایه‌گذاری میکند. دیدید که امریکاییها حتّی در کنگره‌شان تصویب کردند که به عناصری در داخل کشور ما پول بدهند تا برای آنها کار کنند؛ این‌طور علنی و صریح! این استعمارِ فرانو است. این، مثل این است که دونده‌یی نتواند بر رقیبش فائق بیاید؛ کاری کند که رقیب، خودزنی کند؛ مثلاً وادارش کند معتاد شود. وقتی طرف معتاد شد، دیگر حال دویدن ندارد؛ به خودی خود به نفع رقیبش کار کرده است. بنابراین وقتی حال دویدن نداشت، رقیبش برنده میشود. در استعمارِ فرانو این کار را میکنند

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش : استعمار
کلیدواژه(ها) : استعمار
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
امروز سیاست استکباری، استعمار فرانو است.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش : استعمار
کلیدواژه(ها) : استعمار
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
مسلمان‌ها هزار سال در خواب غفلت بودند؛ دویست سال استعمار بر سرزمین‌های اسلامی حاکم و مسلط بود؛ امروز هم استکبار جهانی بر بخشی از دنیای اسلام مسلط است

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش : غفلت از دشمن
کلیدواژه(ها) : غفلت از دشمن
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
خانواده‌های شهدا ما را همیشه به یاد دشمنیهایی که با این ملت شده، نگه میدارند. دشمن را نباید فراموش کرد. از دشمنىِ دشمن نباید غافل شد. امیرالمؤمنین(ع) در نهج‌البلاغه فرمود: «و من نام لم ینم عنه»؛ اگر شما در جبهه‌ی نبرد خوابتان برد، معنایش این نیست که سرباز خط مقابل هم خوابش برده؛ نه، او بیدار است؛ منتظر است شما خوابتان ببرد تا بر سر شما بتازد. در میدان نبرد، کارزار همیشه نظامی نیست؛ گاهی سیاسی است؛ گاهی هم فرهنگی است. دشمن سعی میکند رخنه ایجاد کند؛ چشم‌ها را باید باز نگه داریم؛ نقطه‌ی رخنه را ببینیم و مراقب باشیم این رخنه توسعه پیدا نکند. باید جلوی رخنه‌های فرهنگی و سیاسی را بگیریم

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش : جهاد
کلیدواژه(ها) : جهاد
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
خدا نصرتش را به آدم‌های تنبل و بی مجاهدت نمیدهد

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش : جهاد
کلیدواژه(ها) : جهاد
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
پیشرفت ما مرهون دفاع‌ها و مجاهدت‌هاست. ملت ایران با همه‌ی وجود مرهون تلاش و مجاهدت ایثارگران است

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش : جهاد
کلیدواژه(ها) : جهاد
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
کسانی که در راه خدا جهاد کردند، جهادشان محفوظ است؛ این ذخیره‌یی است که خدای متعال در آن دنیا برای آنها نگه داشته است

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش : شهید حاج قاسم سلیمانی
کلیدواژه(ها) : شهید حاج قاسم سلیمانی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
ملت ایران با همه‌ی وجود مرهون تلاش و مجاهدت... ایثارگران است؛ چه ایثارگرانی که شهید شدند، چه ایثارگرانی که شهید دادند - مثل شماها - چه ایثارگرانی که جانباز شدند، چه ایثارگرانی که زندگی دشوار جانبازی را برای عزیزان خودشان تحمل کردند - پدران اینها، مادران اینها، همسران اینها - چه آنهایی که در بند دشمن جبارِ جرّار اسیر شدند و پدر و مادرها لحظه‌لحظه‌ی دوران اسارت را با خون دل تحمل کردند، و چه آنهایی که از اسارت برنگشتند و در همان‌جا شهید شدند؛ و چه آنهایی که به جبهه‌های جنگ رفتند و خطر را پذیرفتند و جان خودشان را کف دست گرفتند و همه‌ی نیروی خودشان را صرف کردند، اما خدای متعال خواست اینها زنده بمانند و برکاتشان برای کشورشان و دنیای اسلام ادامه پیدا کند. سردار سلیمانی هم ایثارگر است - او هم یک شهید است - ... این سرداران، شهید زنده‌اند؛ به شرطی که این راه را ادامه دهند. البته این شرط و شروط برای همه است.
تا راه خدا را ادامه میدهید، جزو صالحین‌اید؛ اگر کج رفتید، همه چیز تمام میشود. همه‌ی ما همین‌طوریم؛ بنده هم همین‌طورم. اگر کج قدم گذاشتیم، نمیشود بگوییم ما کسی هستیم که یک روز فلان کار را کردیم. کسانی که در راه خدا جهاد کردند، جهادشان محفوظ است؛ این ذخیره‌یی است که خدای متعال در آن دنیا برای آنها نگه داشته است.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش : شهید حاج قاسم سلیمانی
کلیدواژه(ها) : شهید حاج قاسم سلیمانی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
آنهایی که به جبهه‌های جنگ رفتند و خطر را پذیرفتند و جان خودشان را کف دست گرفتند و همه‌ی نیروی خودشان را صرف کردند، اما خدای متعال خواست اینها زنده بمانند و برکاتشان برای کشورشان و دنیای اسلام ادامه پیدا کند. سردار سلیمانی هم ایثارگر و هم شهید است ؛ این سرداران، شهید زنده‌اند؛ به شرطی که این راه را ادامه دهند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش : شهید حاج قاسم سلیمانی
کلیدواژه(ها) : شهید حاج قاسم سلیمانی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
آنهایی که به جبهه‌های جنگ رفتند و خطر را پذیرفتند و جان خودشان را کف دست گرفتند و همه‌ی نیروی خودشان را صرف کردند، اما خدای متعال خواست اینها زنده بمانند و برکاتشان برای کشورشان و دنیای اسلام ادامه پیدا کند. سردار سلیمانی هم ایثارگر است - او هم یک شهید است - ... این سرداران، شهید زنده‌اند؛ به شرطی که این راه را ادامه دهند. البته این شرط و شروط برای همه است.
تا راه خدا را ادامه میدهید، جزو صالحین‌اید؛ اگر کج رفتید، همه چیز تمام میشود. همه‌ی ما همین‌طوریم؛ بنده هم همین‌طورم. اگر کج قدم گذاشتیم، نمیشود بگوییم ما کسی هستیم که یک روز فلان کار را کردیم. کسانی که در راه خدا جهاد کردند، جهادشان محفوظ است؛ این ذخیره‌یی است که خدای متعال در آن دنیا برای آنها نگه داشته است.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش : گناه
کلیدواژه(ها) : گناه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
یک نفر از پیغمبر(ص) شنید که ایشان فرموده‌اند هر کس بگوید «سبحان اللَّه و الحمدللَّه و لااله‌الّااللَّه واللَّه اکبر»، خدای متعال در بهشت برای او یک درخت میرویاند. گفت: یا رسول‌اللَّه! پس ما در بهشت خیلی درخت داریم؛ چون این ذکر را خیلی تکرار کرده‌ایم. نقل میکنند پیغمبر(ص) فرمود: بله، به شرط این‌که صاعقه‌یی نفرستاده باشی که درخت‌ها را بسوزاند! گاهی صاعقه‌یی میفرستیم، درخت‌های ما را میسوزاند. گاهی مثل آن درویشِ خوش خیال با عصا میزنیم، کوزه‌ی روغنمان میشکند و روغنمان میریزد. گاهی با یک گناه سقوط میکنیم. گاهی با یک انحراف، خود را از ارزش میاندازیم. باید مراقب باشیم.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش : جهاد
کلیدواژه(ها) : جهاد
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
جوان‌ها! برادرها! شهادت، مرگ تاجرانه و مرگ آدم‌های زرنگ است... خدا این هدیه را ارزان نمیدهد؛ به کسانی میدهد که در راه ‌او مجاهدت کنند. جوان‌های شما، شهیدان شما، همسران شهدا! همسران شما؛ پدر و مادرها! فرزندان شماها؛ بچه‌های شهدا! پدران ‌عزیز شما، این هدیه‌ی الهی را آسان و رایگان به‌دست نیاوردند؛ به قیمت مجاهدت به‌دست آوردند؛ در راه خدا جهاد کردند، از ‌خودشان گذشتند و خدا این هدیه را به آنها داد.‌

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش : جهاد نظامی
کلیدواژه(ها) : جهاد نظامی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
‌‌جوان‌ها! برادرها! شهادت، مرگ تاجرانه و مرگ آدم‌های زرنگ است... خدا این هدیه را ارزان نمیدهد؛ به کسانی میدهد که در راه ‌او مجاهدت کنند. جوان‌های شما، شهیدان شما، همسران شهدا! همسران شما؛ پدر و مادرها! فرزندان شماها؛ بچه‌های شهدا! پدران ‌عزیز شما، این هدیه‌ی الهی را آسان و رایگان به‌دست نیاوردند؛ به قیمت مجاهدت به‌دست آوردند؛ در راه خدا جهاد کردند، از ‌خودشان گذشتند و خدا این هدیه را به آنها داد.‌

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش : جهاد نظامی
کلیدواژه(ها) : جهاد نظامی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
برای پیروزی و موفقیت، مؤمن بودن و نماز و روزه به‌جا آوردن کافی نیست؛ مجاهدت لازم است. در سایه‌ی مجاهدت است که یک ‌ملت میتواند خودش را، هویتش را، ناموسش را، افتخاراتش را، تاریخش را، فرهنگش را و استقلال و آزادیاش را حفظ کند. ملت ما ‌این کار را کرد و جوان‌های شما هم پیشاهنگان این راه بودند. به این مجاهدت‌ها افتخار کنید.‌

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش : شهادت
کلیدواژه(ها) : شهادت
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
شهادت، نعمت و هدیه‌ی خداست؛ این هدیه را آسان به کسی نمیدهند. چرا هدیه‌ی خداست؟ چون مرگِ ناگزیرِ همگانىِ همه‌ی ‌انسان‌ها را به یک پدیده‌ی افتخارآمیزِ در دنیا و آخرت تبدیل میکند؛ این هدیه نیست؟ آیا ممکن است کسی از مرگ بگریزد؟ ‌وقتی انسان به لحظه‌ی مرگ رسید، آیا فرق میکند که پشت سرِ خودش 90 سال را گذرانده باشد یا 20 سال؟ آیا بزرگترین ‌دغدغه‌ی هر انسانی از مرگ به خاطر این نیست که از بعد از آغاز سفر مرگ بیخبر است و نمیداند چه بر سر او خواهد آمد؟ اینها ‌را در کنار هم بگذارید و ببینید انسانی همین مرگ و همین حادثه‌ی قطعی و ناگزیر و همین آینده‌ی مبهم و نگرانیآور را تبدیل ‌کند به یک حادثه‌ی پُرافتخار، به یک واقعه‌ی نامدارِ در دنیا و آخرت، به یک وسیله‌ی عزتِ پیش خدا و پیش کروبیانِ ملأ اعلی، ‌به یک اطمینان و یک سکینه‌ی قلبی و یک آرامش؛ «و یستبشرون بالّذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الاّ خوف علیهم و لا هم ‌یحزنون»؛ هیچ خوف و اندوهی برای آنها نیست. آیا این هدیه‌ی الهی نیست؟ این‌که آدم روغنِ ریخته‌ی جانِ خودش را نذر ‌امامزاده کند و قبول شود، نعمت خدا نیست؟ این روغن که ریخته شده است، این عمر که از دست رفته است، این مرگ که ناگزیر ‌است؛ آنگاه‌انسان باید همین مرگ ناگزیر را به خدا بفروشد، به قیمت بهشت و سعادت ابدی؛ «انّ اللَّه اشتری من المؤمنین انفسهم ‌و اموالهم بأنّ لهم الجنّة یقاتلون فی سبیل اللَّه فیقتلون و یقتلون»؛ این، وعده‌ی الهی است. این جانِ رفتنی را - که انسان بناچار ‌باید از دست بدهد - خدا از شما میخرد و در مقابلش به شما بهشت میدهد. این فقط مخصوص ما مسلمان‌ها نیست؛ در ادیان ‌قبل از اسلام هم بوده؛ «وعدا علیه حقّا فیالتوراة والانجیل والقرآن»؛ این وعده را خدا در تورات و انجیل و قرآن هم داده است. پس ‌شهادت یک هدیه‌ی الهی است‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش : شهادت
کلیدواژه(ها) : شهادت
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
بنده قبل از انقلاب در مسجدی در مشهد نماز میخواندم و برای مردم صحبت میکردم؛ جوان‌ها هم جمع میشدند. آن وقت شهادت ‌مثل دوران بعد از انقلاب، این‌طور ارزان نبود؛ اما شهدایی داشتیم. به آنها میگفتم: جوان‌ها! برادرها! شهادت، مرگ تاجرانه و مرگ ‌آدم‌های زرنگ است. این هدیه را خدا به چه کسی میدهد؟ خدا این هدیه را ارزان نمیدهد؛ به کسانی میدهد که در راه او ‌مجاهدت کنند. جوان‌های شما، شهیدان شما، همسران شهدا! همسران شما؛ پدر و مادرها! فرزندان شماها؛ بچه‌های شهدا! پدران ‌عزیز شما، این هدیه‌ی الهی را آسان و رایگان به‌دست نیاوردند؛ به قیمت مجاهدت به‌دست آوردند؛ در راه خدا جهاد کردند، از ‌خودشان گذشتند و خدا این هدیه را به آنها داد‌.‌