[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از مداحان - 1383/05/17 عنوان فیش :متعددبودن نشانههای عظمت حضرت فاطمه زهرا(سلاماللَّهعلیها) کلیدواژه(ها) : حضرت زهرا(سلام الله علیها), تقوا نوع(ها) : حدیث متن فیش : دربارهی مقامات صدیقهی طاهره (سلاماللَّهعلیها) زبان و گفتار ما یارای بیان ندارد؛ نمیشود توصیف کرد؛ وصف او از حد این قالبهای معمولی بیانی ما بالاتر است؛ اما با زبان هنر تا حدودی میشود ذهنها را نزدیک برد؛ اینکه بنده روی مداحی و شعر و سرودهای اسلامی تکیه میکنم، به همین خاطر است. با بال و پر هنر میشود مقداری ذهن را نزدیک کرد، ولی به حقیقت آنها در مقام توصیف نمیشود رسید. البته کسانی که دلها و عملشان را پاک کنند، جسم و جان خودشان را تطهیر کنند، تقوا و پرهیزگاری و پاکدامنی را پیشهی خودشان کنند و خودشان را تربیت کنند و مقداری از این آلودگییی که بنده و امثال بنده دچارش هستیم، خودشان را بیرون بیاورند، چشمهایشان میتواند ببیند؛ اما باز آنها هم نمیتوانند توصیف کنند، لیکن دلهای پاک و چشم دل بینای آنها میتواند انوار قدسیهی اهل بیت و از جمله صدیقهی کبری (سلاماللَّهعلیها) را تا حدودی از نزدیک ببیند و مقامات آنها را درک کند. ما نشانههایی داریم. اینکه از قول پیغمبر اکرم نقل شده است که: «فداها ابوها»(1) خودش یک نشانه است. اینکه در روایت دارد که وقتی فاطمهی زهرا (سلاماللَّهعلیها) وارد خانهی پیغمبر میشد، یا آنجایی که پیغمبر نشسته بودند وارد میشد، «قام الیها» - حضرت پیش پای او بلند میشد؛ به طرف او میرفت –(2) این یک نشانه است؛ اینها عظمت است. اینکه همهی دنیای اسلام از آن روز تا امروز - شیعه و سنی فرقی ندارد - این بانوی بزرگوار را با چشم عظمت و جلالت نگاه میکنند، این هم خودش یکی از آن نشانهها و علامتهاست. امکان ندارد که همهی عقلا، علما و متفکران با نحلهها و عقاید مختلف در همهی تاریخ یک امت و ملت، بر مدح و ستایش یک مرکز متفقالقول باشند. این نیست مگر عظمت توصیفناپذیر آن مرکز؛ این خودش یک علامت است. همهی این عظمتها مربوط به یک بانوی هجده ساله؛ یک دختر جوان است! بیشترین سنی که برای فاطمهی زهرا (سلاماللَّهعلیها) طبق تواریخ مختلف گفته میشود، از هجده سال است تا بیستودو سال. از آن تکریمی که امیرالمؤمنین برای ایشان قائل است، و از آن تکریمی که در روایات و کلمات همهی ائمه (علیهمالسّلام) دربارهی فاطمهی زهرا (سلاماللَّهعلیها) آمده انسان میفهمد که چه عظمت و شیفتگییی در کلمات ائمه نسبت به فاطمهی زهرا موج میزند. هر یک از ائمه شط خروشانی هستند که فضای معرفت و استعدادهای بشری را سیراب و بارور کردهاند و همهی این جویبارها از این چشمه سرازیر میشوند؛ چشمهی جوشان فاطمهی زهرا (سلاماللَّهعلیها). روایات صادقین (علیهمالسّلام)، عظمت حضرت رضا و موسیبنجعفر و ائمهی بعدی، مقام والای حضرت بقیّةاللَّه (ارواحنافداه)، همه جویبارهای آن کوثرند؛ آن کوثر تمام نشدنی، آن چشمهی جوشان؛ برکات فاطمهی زهرا اینهاست. 1 ) الأمالي للصدوق، شیخ صدوق ص234 ؛ روضةالواعظين ، محمد بن حسن فتّال نيشابورى ج 2 ص443 المناقب ، ابن شهر آشوب مازندرانى ج3 ص343 ؛ بحارالأنوار، علامه مجلسی ج 43 ص 20 1) « حدثنا الحسن بن محمد بن سعيد الهاشمی الكوفی حدثنا جعفر بن محمد بن جعفر العلوی الحسينی قال حدثنا محمد بن علی بن خلف العطار قال حدثنا حسن بن صالح بن أبی الأسود قال حدثنا أبو معشر عن محمد بن قيس قال كان النبی ص إذا قدم من سفر بدأ بفاطمة ع فدخل عليها فأطال عندها المكث فخرج مرة فی سفر فصنعت فاطمة ع مسكتين من ورق و قلادة و قرطين و سترا لباب البيت لقدوم أبيها و زوجها ع فلما قدم رسول الله ص دخل عليها فوقف أصحابه على الباب لا يدرون أ يقفون أو ينصرفون لطول مكثه عندها فخرج عليهم رسول الله ص و قد عرف الغضب فی وجهه حتى جلس عند المنبر فظنت فاطمة ع أنه إنما فعل ذلك رسول الله ص لما رأى من المسكتين و القلادة و القرطين و الستر فنزعت قلادتها و قرطيها و مسكتيها و نزعت الستر فبعثت به إلى رسول الله ص و قالت للرسول قل له ص تقرأ عليك ابنتك السلام و تقول اجعل هذا فی سبيل الله فلما أتاه و خبره قال ص فعلت فداها أبوها ثلاث مرات ليست الدنيا من محمد و لا من آل محمد و لو كانت الدنيا تعدل عند الله من الخير جناح بعوضة ما سقى منها كافرا شربة ماء ثم قام فدخل عليها ترجمه : محمد بن قيس گفت شيوه پيغمبر بود كه چون از سفرى باز ميگشت اول بفاطمه وارد ميشد و مديد مدتى نزد او ميماند، بسفرى رفت و فاطمه در غياب او دو دست بند نقره و گلوبند و دو گوشواره و پرده درى ساخت كه پذيرائى پدر و شوهرش باشد چون رسول خدا (ص) برگشت و داخل خانه فاطمه (ع) شد يارانش در خانه ماندند و ندانستند بمانند يا بروند چون بسيار مكث ميكرد از خانه فاطمه رسول خدا فورا بيرون آمد و خشم در روى او عيان بود و نزد منبر نشست و فاطمه حس كرد كه اين عمل رسول خدا (ص) بخاطر دستبند و گلوبند و گوشوارهها و پرده است آنها را از خود برآورد و پرده را از در كند و نزد رسول خدا (ص) فرستاده خود گفت بگو دخترت بتو سلام ميرساند و خواهش دارد اينها را در راه خدا صرف كنيد چون فرستاده نزد رسول خدا (ص) آمد فرمود چنين كرد سه بار فرمود پدرش قربانش دنيا از محمد و آل محمد نيست، اگر دنيا پيش خدا باندازه بال پشهاى ارزش داشت شربتى از آب آن بكافرى نميداد سپس برخاست و نزد فاطمه (ع) رفت. 2 ) سنن ابی داود، ابوداوود، ج 2، ص 522 ؛ سنن ترمذی، ترمذی، ج 5، ص 361 ؛ الادب المفرد ، بخاری، ص 202 ؛ الصحیح ابن حبان ، ابن حبان، ج 15، ص 403 ؛ ما رایت أحدا كان أشبه سمتا و هدیا و دلا، (و قال الحسن: حدیثا و كلاما، و لم یذكر الحسن السمت و الهدی و الدل) برسول الله صلی الله علیه و سلم من فاطمه كرم الله وجهها: كانت اذا دخلت علیه قام الیها فأخذ بیدها و قبلها و أجلسها فی مجلسه، و كان إذ دخل علیها قامت إلیه فأخذت بیده فقبلته و أجلسته فی مجلسها. ترجمه : عایشه نقل كرده است: من كسی را شبیهتر از فاطمه (س) در هیأت و وقار و سیرت به رسول خدا (ص) نديدم (و حسن بن علی گفت در گفتار و كلام و حسن بن علی هیات و وقار و سیرت را ذكر نكرده است) و چون بر پيامبر وارد می شد بلند میشد و به سمت او میرفت و دست او را میگرفت و ميبوسيد و بر جاى خودش مینشانيد، و چون پیامبر بر او وارد میشد از جای خود بلند میشد و به سمت او میرفت و دست او را میگرفت و می بوسيد و بر جاى خودش مینشانيد. |