[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانش‌آموزان - 1382/06/26
عنوان فیش : اسلام منهای سیاست
کلیدواژه(ها) : اسلام منهای سیاست
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
این استعداد جوشان، این سرزمین غنی، این موقعیّت جغرافیاییِ حسّاس، این تاریخ پُرشکوه- که پشتوانه‏ی فرهنگی و پشتوانه‏ی افتخارات ماست- و بالاتر از همه، نور ایمانی که امروز در دلهای جوانان ما می‏درخشد و دنیا را متوجّه خود می‏کند، همه نوید دهندگان به نسل جوان و نوجوان ما برای آینده است. تلاش شما باید این باشد که آن آینده را هرچه بهتر بسازید. ما همین جوان، همین موقعیت و همین گذشته‏ی تاریخی را قبل از انقلاب هم داشتیم؛ اما این درخشندگی و پیشرفت را نداشتیم. چرا؟ چون آن روز دستگاه سیاسی و قدرتی که بر این کشور و بر همه‏ی مراکزِ تلاش و توان در این کشور حاکم بود، اوّلًا از دین و ایمان و اعتقادات ارزشی بی‏بهره‏ی محض بود- یک‏مُشت افراد پوک بدون اینکه در درون خود ارزش والایی داشته باشند، بر مردم حکومت می‏کردند- ثانیاً همین‏ها موجب شده بود که خود آن‏ها وابسته‏ی به دشمنان باشند. ایران عزیز ما بهشتِ غارتگران و چپاولگران بود. چرا؟ چون کدخدا را دیده بودند، ده را می‏چاپیدند! مسئولان نظام را در چپاولگری‏های خودشان شریک کرده بودند و این ملت را می‏چاپیدند. انقلاب آمد و بزرگترین مانع را در مقابل نفوذ خائنانه‏ی بیگانگان و همچنین سلطه‏ی غیر مشروع و غیر منطقی افراد فاسد ایجاد کرد. آن مانع چه بود؟ اسلام بود. تا وقتی اسلام در جایگاه خود قرار داشته باشد، تبلیغاتچی‏های استکبار جهانی و بین‏المللی از اسلام به شدّت بیمناکند. بله؛ اگر اسلام از سیاست و زندگی و محیط اجتماعی دور و مخصوص کُنج عبادتگاه و خلوت مساجد باشد، از آن باکی ندارند. اگر یک عدّه در خلوت، خود را به عبادت مشغول کنند، درحالی‏که عرصه‏ی جامعه، اداره‏ی جامعه، مدیریّت کشور و سررشته‏داریِ امور، دستِ افکار و اهواء و مکتبهای گوناگون باشد، آن‏ها از این اسلام ابایی ندارند و به آن اهمیتی نمی‏دهند؛ اما اگر اسلام آن‏چنان که خدا خواسته و قرآن تشریع کرده، به معنای برنامه‏ی زندگی تلقّی شد و مورد پذیرش قرار گرفت، از آن می‏ترسند. چرا؟ چون این اسلام، در وهله‏ی اوّل دو عنصر بزرگ در درون خود دارد که یکی عبارت است از احترام به شخصیت و اهتمام به رشد انسان، و دوم جلوگیری از نفوذ غارتگران و طاغوتها و قدرتمندان نابحق و ظالم و ستمگر جهانی. در کلمه‏ی توحید، این‏ها وجود دارد؛ «لا إله إلّا اللّه». یکی از مصرعهای برجسته و مهمِّ قصیده‏ی «لا إله إلّا اللّه» این است که با طاغوتها، طغیان‏گرهای جهانی، قدرتهای ظالم بین‏المللی و ستمگرانی که امروز شما می‏بینید در دنیا چگونه تاخت‏وتاز می‏کنند و با ملتها چه می‏کنند، نمی‏شود کنار آمد. توحید اجازه نمی‏دهد مسلمان در مقابل قدرتهای بدون مهار که با فلسطین و عراق و افغانستان آن‏طور رفتار کردند و قبلًا با بوسنی و لبنان و دیگر کشورهای اسلامی و سایر نقاط دنیا طور دیگر رفتار کردند، کرنش کند. همین کرنشها از سوی برخی از ملتهای ضعیف شده است که این‏طور این خون‏آشام‏ها را قدرتمند کرده است. اگر ملتها حقِّ خود را بشناسند و بخواهند زیر بار زورگویی‏های بین‏المللی نروند و شعارهای دروغین این ریاکاران بین‏المللی را قبول نکنند، این‏ها این‏طور قدرتمند نمی‏شوند.

اسلام اجازه نمی‏دهد ملتهای مسلمان زیر بار زور و سلطه بروند و لگدکوب شوند. شخصیت و عزّت و رشد انسان اسلامی در هر شرایطی باید محفوظ بماند؛ این‏ها در درون اسلام است. اسلام وقتی به عنوان برنامه‏ی زندگی مطرح شد، این‏ها هم مطرح می‏شود. جامعه‏ی ما بحمد اللّه از میلیونها جوانِ دختر و پسر برخوردار است. این مایه‏ی افتخار برای ملت ماست. این ملت باید به وجود این همه جوان، این همه استعداد و این همه دلِ پاک و نورانی ببالد و جوان هم باید به کشور خود، به انقلاب خود، به نظام اسلامی خود و به پرچم برافراشته‏ی اسلام خود ببالد و آینده را بسازد. آینده با حرف ساخته نمی‏شود؛ با کار هوشمندانه و مؤمنانه ساخته می‏شود. باید کار کنید؛ آن هم کار هوشمندانه و برخوردار از پشتوانه‏ی ایمان. جوانانی که امروز شما می‏بینید ناگهان در قالب یک کارِ بزرگ فنّی و یا ایجاد یک فناوریِ بزرگ ظاهر می‏شوند، مدّتها مؤمنانه تلاش و کار کرده‏اند و ناگهان در عرصه‏های علم این‏طور ظاهر شده‏اند.