[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : قانون‌شکنی
کلیدواژه(ها) : قانون‌شکنی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
در حوزه اندیشه، قانون‌شکنی می‌کنند. حوزه اندیشه و فکر هم قوانینی دارد و باید از آن قوانین پیروی کرد. اگر کسی درباره یک مبنای فکری شبهه‌ای دارد، قانونش این است که آن را در مراکز تخصّصی و محافل علمی مطرح کند. یا باید شبهه را برطرف کرد و از ذهن خود زدود، یا اگر شبهه اشکال واقعی است، آن را به یک نظریّه تبدیل کرد و ذهنهای اهل علم و اهل نظر را نسبت به آن منقاد نمود. این حضرات از این قانون پیروی نمی‌کنند. شبهه‌ای به ذهن آنها می‌آید، خودشان دچار بی‌اعتقادی می‌شوند و بر اثر هزار گونه ابتلاء و گرفتاری، پایه‌های ایمان عمیق قلبی‌شان را موریانه هوی و هوس و رفاه‌زدگی و دنیاطلبی می‌جود و می‌خورد و شبهه‌دار می‌شوند؛ آن‌گاه می‌آیند شبهه را در افکار عمومی مطرح می‌کنند و اسمش را هم تجدیدنظر می‌گذارند! این خیانت به افکار عمومی است. تجدیدنظر یعنی چه؟ یک وقت معنای تجدیدنظر این است که انسان از خطایی، اندیشمندانه و منصفانه برمی‌گردد. این امر بسیار خوبی است؛ اما تجدیدنظرهای سیاسی، مصلحتی و ناشی از تغییر موقعیّتها و تطمیع دشمن، تجدیدنظر نیست؛ اینها هُرهُری‌مسلکی است.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : نظام سلطه
کلیدواژه(ها) : نظام سلطه
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
من در زمان ریاست جمهوری، در کنفرانس غیر متعهّدها در زیمباوه شرکت کردم. کنفرانس غیر متعهّدها عمدتاً در اختیار چپ‌ها بود. البته دولتهای متمایل به غرب و امریکا هم در آن‌جا بودند؛ اما کارگردان عمده، یکی رابرت موگابه و یدیگری فیدل کاسترو بود - که اینها چپ بودند - بقیه رؤسای جمهورِ چپ دنیا هم که طرفدار شوروی بودند، حضور داشتند و عمده کارگردانی در دست اینها بود. من رفتم در آن‌جا سخنرانی کردم. سخنرانی من صددرصد ضدّ امریکایی و ضدّ استکباری بود. حقایق انقلاب، حقایق کشور، جرایم امریکا، جرایم علیه ملت ایران، مسائل مربوط به جنگ تحمیلی و امثال اینها را گفتم. بعد با همان صراحت و شدّت، به تجاوز شوروی به افغانستان حمله کردم. اینها مبهوت مانده بودند! یکی از همان رؤسای جمهور چپ به من گفت، تنها غیر متعهّد در این کنفرانس، ایران است. ببینید؛ نظام اسلامی در ابعاد جهانی، این‌طور اهمیت و جلوه پیدا می‌کند و حتّی دشمنانش مجبور می‌شوند به آن احترام کنند.

علاوه بر اینها، آن چیزی که بخصوص برای توده‌های مردم در جهان غیر اسلامی جاذبه داشت، معنویّت بود. درست است که معنویّت را از زندگی مردم زدوده‌اند؛ اما همان مردمی که از معنویّت محرومند و در زندگی مادّی غوطه‌ورند، احساس خلأ و کمبود می‌کنند. مثل آدم معتادی که حاضر نیست ترک اعتیاد کند؛ اما اگر به او بگویند یک نفر با زور تو را وادار می‌کند تا اعتیادت را ترک کنی، خوشحال می‌شود و از خدا می‌خواهد که با زور دستش را ببندند و به او مواد نرسانند تا راحت شود! بسیاری از جوامع غربی در چنین حالتی بودند و هستند. آری؛ آنها در مادیّت غرق و از معنویت دورند؛ اما احساس خلأ و کمبود می‌کنند. آنها دیدند که نظامی با این قدرت سیاسی، با این روحیه بالا، با این همه حرفهای نو برای دنیا و با این نَفَس تازه به میدان آمده و معنویّت هم همراه اوست؛ کار را با نام خدا آغاز می‌کند و برای خدا به پایان می‌برد؛ می‌خواهد دنیا را با نام خدا بسازد و از دنیا هم مثل دستگاه رهبران کلیسایی عبور نمی‌کند. ببینید؛ هویّت جمعی ملت ایران - یعنی نظام اسلامی - داستانش این است. چیزی است که هم از لحاظ ملی، هم از لحاظ اسلامی و هم از لحاظ جهانی اهمیت دارد. این نظام در آغاز پیدایش، آن‌چنان دنیا را به خودش جذب کرد که به همان اندازه که دلهای بی‌طرف و بی‌غرض جذب آن شدند، کارگردانان و سردمداران و نگهبانان سلطه بین‌المللی و جهانی از آن نگران و ناراحتند و در مقابلش ایستادگی می‌کنند.

راجع به دشمنی سلطه‌گران و نظام استکبار با جمهوری اسلامی خیلی حرف زده‌ام و خیلی تکرار کرده‌ام. دلم می‌خواهد روی این جمله قدری تأمل و فکر کنید؛ مسأله بسیار مهم است. کار مهمی در این‌جا صورت گرفته و می‌گیرد. حقیقتا سردمداران سلطه جهانی که همه دنیا و منافع آن را برای خود مباح می‌دانند، احساس می‌کنند در دردسر بزرگی افتاده‌اند. نمونه‌ای که همه دنیا را مال خودشان می‌دانند، همین چیزی است که ملاحظه می‌کنید. امریکاییها می‌گویند ما ناوگان خود را به خلیج فارس آوردیم، چون منافع ما در آن‌جاست! سلطه و استکبار جهانی، خود را محتاج این نمی‌بیند که از روشهای متداول و قانونی و متعارف کسب منفعت استفاده کند. همه دنبال منافع خودشان هستند؛ منتها به دنبال منافع رفتن، راه دارد. انسان می‌رود چیزی می‌دهد و چیزی می‌گیرد؛ مذاکره‌ای می‌کند و امتیازی می‌دهد؛ اما اینها حاضر نیستند از این قوانین پیروی کنند؛ کشتی جنگی می‌فرستند! هر جا منافع نظام سلطه اقتضاء کند، باید در آن‌جا حضور قدرتمندانه پیدا کند! اگر اندکی این منافع تهدید شود، چنانچه بتوانند، همان کاری را می‌کنند که در افغانستان کردند؛ بدون هیچ‌گونه اشکال و مانع و رادعی برای خودشان. هیچ فکر نمی‌کنند. مگر سرشان به سنگ بخورد؛ والا مانعی در راه خودشان نمی‌بینند و آن را حس نمی‌کنند؛ اصلا احتیاجی نمی‌بینند. به امریکا می‌گویند آیا شما در قضیه حمله به افغانستان، از شورای امنیت مجوز دارید؟ وزیر محترمشان(!) مصاحبه می‌کند و می‌گوید احتیاجی به شورای امنیت نیست! شما که ادعا می‌کنید فلان کس یا فلان گروه یا فلان سازمان، برجهای دو قلوی عزیزتان را در نیویورک هدف قرار داده و نابود کرده و به خاک سیاه نشانده است، آیا دلیل و شاهد و مدرکی هم به کسی ارائه کرده‌اید؟ می‌گویند احتیاج به ارائه مدرک نیست! یعنی دیکتاتوری در سطح بین‌المللی. ملتها با دیکتاتورهای کشور خود مبارزه می‌کنند و جان می‌دهند، برای این‌که دیکتاتور را از بین ببرند و یک حاکم مردمی بر سرکار بیاورند؛ بعد همین مردم مجبور باشند دیکتاتوری بین‌المللی بیگانه امریکا را در امور کشور خود قبول کنند. این‌که من بارها دشمنی سلطه جهانی با ایران را تکرار کرده‌ام، با توجه به این حقایق است.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : افکار عمومی
کلیدواژه(ها) : افکار عمومی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
وقتی عدّه‌ای متفکّر می‌خواستند به جنایات آشکار امریکا در ویتنام اعتراض کنند، یا باید به اعتراضات خیابانی متوسّل می‌شدند - مثل همین کارهایی که امروز در دنیا علیه جهانی‌گری می‌شود. هرجا کنفرانس جهانی‌سازی (گلوبالیسم تحت رهبری امریکا) تشکیل می‌شود، تظاهرات خیابانی شکل می‌گیرد و عدّه‌ای شعار می‌دهند و چهار نفر پلیس هم با باتوم می‌آیند؛ ولی این تظاهرات چندان اهمیتی ندارد و تأثیرگذار نیست؛ صرف یک ابراز اعتراض است - یا اگر می‌خواستند کاری بکنند که بتواند در افکار عمومی دنیا اثر بگذارد، هیچ نقطه‌ای در دنیا وجود نداشت که آنها بتوانند به آن متّکی باشند؛ لذا یک کشتی انتخاب کردند و وسط آبها رفتند و بدون اتّصال به هیچ مردمی و بدون داشتن امتداد ملّی‌ای، این کار را کردند. در چنین دنیایی؛ در قحط یک فضا و محیط مناسب برای زدن یک حرف حساب، ناگهان بر روی خاک، روی همین زمین، آن هم نه در یک زمین اجاره‌ای یا میدان فوتبال؛ بلکه در یک کشور، آن هم نه در یک نقطه دورافتاده دنیا؛ بلکه در خاورمیانه و حسّاسترین منطقه جغرافیای سیاسی دنیا، یک ملت چند ده میلیونی، با یک انگیزه تمام نشدنی، ناگهان وسط میدان آمد و نه فقط به امریکا و پشتیبانان او اعتراض کرد و به همه انگیزه‌های استکباری امریکا «نه» گفت که حتّی به شوروی هم که قطب مقابل امریکا بود، اعتراض می‌کرد!

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : انزوای سیاسی
کلیدواژه(ها) : انزوای سیاسی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
در ابعاد جهانی - حتّی در دنیای غیر اسلام - هم انقلاب اسلامی تأثیر گذاشت و توجّه به قدرت مذهب در بسیج انسانها را در دنیا مطرح کرد. مذهب - که یک پدیده منزوی و تشریفاتیِ محض بود - ناگهان آن‌چنان یک ملت را بسیج کرد که توانست یک نظام متّکی به حمایتهای بین‌المللی را به‌کلّی به خاک سیاه بنشاند و اجازه ندهد بر روی ویرانه‌های آن، خلأ به وجود آید؛ بلکه نظامی با حرفهای نو بر سر پا کند. قائلین همه حرفهایی که برای بشریّت ایده‌آل بود - مسأله عدالت، انسانیّت و تکریم انسان، برابری انسانها، برابری نژادها، لزوم مبارزه و مقابله با زورگوییهای بین‌المللی - و کسانی که در دلهایشان حرفهایی بود، ولی جرأت نمی‌کردند آنها را ابراز کنند و یا میدانی برای ابراز نمی‌یافتند، دیدند نظام سیاسیِ مستقرّیِ در یک گوشه از دنیا به وجود آمده، این حرفها را روی پلاکارد نوشته و در مقابل چشم جهانیان بلند کرده است. این برای آنها، بسیار فوق‌العاده بود.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : آسیب‌شناسی‌ انقلاب‌ اسلامی
کلیدواژه(ها) : آسیب‌شناسی‌ انقلاب‌ اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
مهمترین نقاط ضعفی که در زمینه مسؤولان وجود دارد - که من آن روز هم در میدان امام اشاره مختصری به آن کردم و الان آن را برای شما جوانان بیشتر باز می‌کنم - چند مورد است:

یکی مسأله سستی بینش و ایمان انقلابی و اسلامی در بعضی از مسؤولان است. اینها مجذوب نسخه‌های سیاسی غربند؛ آن هم نسخه‌های غلط از آب درآمده. لیبرال دمکراسی غرب که یک روز گفته می‌شد اوج تکامل فکر و عمل انسان است و بالاتر از آن چیزی وجود ندارد - که به نظر من خود این حرف نشانه کوته‌فکری است که آدم نقطه‌ای را پیدا کند و بگوید از این بالاتر ممکن نیست انسان حرکت کند؛ نه. انسان در حرکت خود بی‌نهایت است - امروز به دست خود، خودش را رسوا کرده است. این لیبرالیسم، همان چیزی است که امروز ماجرای افغانستان و سالهاست مسأله فلسطین را به وجود آورده است. این اومانیسمِ دروغینِ غرب، همان چیزی است که پنجاه سال ملت فلسطین را ندیده می‌گیرد و می‌خواهد آن را به‌کلّی حذف کند. از خودشان سؤال نمی‌کنند که اصلاً ملت فلسطین در دنیا وجود داشته یا دروغ است. اگر قبول دارید سرزمینی به نام فلسطین وجود دارد، پس کو آن ملت؟ خواستند یک ملت و یک نام جغرافیایی را به‌کلّی از روی کره زمین حذف کنند. امروز اومانیسم و لیبرالیسم و دمکراسیِ آنها به اختناق و خفقانی رسیده است که حتّی نمی‌خواهند به یک رسانه خارجی اجازه دهند که اخبار افغانستان را پخش کند! این، جریان آزاد خبر از نظر غرب است. این نسخه، رسواشده و غلط از آب درآمده است؛ درعین‌حال فلان مسؤول ما که به برکت انقلاب اسلامی عزّت و احترامی پیدا کرده و به خاطر اظهار طرفداری از اسلام و امام و انقلاب، ممکن است چهار نفر به او احترامی بگذارند، ناگهان طرفدار لیبرال دمکراسی غربی بشود که نقطه مقابل مردم‌سالاری اسلامی است! اصلاً مردم‌سالاری اسلامی و آزادی در اسلام، آن نیست؛ یک حقیقت دیگر است. گاهی چنین مواردی به‌ندرت پیدا می‌شود. البته من خدا را شکر می‌کنم که مسؤولان طراز اوّلِ کشور، عمیقاً معتقد به مبانی اسلامی‌اند. دشمن نتوانسته است نفوذ فکری و سیاسی خود را به جاهای حسّاس برساند. امروز رؤسای سه قوّه و مسؤولان طراز اوّل، عمیقاً به آرمان امام و انقلاب معتقدند؛ اما در بعضی از دستگاهها چنین مواردی پیدا می‌شود که من آن روز هم اشاره‌ای کردم.

در حوزه اندیشه، قانون‌شکنی می‌کنند. حوزه اندیشه و فکر هم قوانینی دارد و باید از آن قوانین پیروی کرد. اگر کسی درباره یک مبنای فکری شبهه‌ای دارد، قانونش این است که آن را در مراکز تخصّصی و محافل علمی مطرح کند. یا باید شبهه را برطرف کرد و از ذهن خود زدود، یا اگر شبهه اشکال واقعی است، آن را به یک نظریّه تبدیل کرد و ذهنهای اهل علم و اهل نظر را نسبت به آن منقاد نمود. این حضرات از این قانون پیروی نمی‌کنند. شبهه‌ای به ذهن آنها می‌آید، خودشان دچار بی‌اعتقادی می‌شوند و بر اثر هزار گونه ابتلاء و گرفتاری، پایه‌های ایمان عمیق قلبی‌شان را موریانه هوی و هوس و رفاه‌زدگی و دنیاطلبی می‌جود و می‌خورد و شبهه‌دار می‌شوند؛ آن‌گاه می‌آیند شبهه را در افکار عمومی مطرح می‌کنند و اسمش را هم تجدیدنظر می‌گذارند! این خیانت به افکار عمومی است. تجدیدنظر یعنی چه؟ یک وقت معنای تجدیدنظر این است که انسان از خطایی، اندیشمندانه و منصفانه برمی‌گردد. این امر بسیار خوبی است؛ اما تجدیدنظرهای سیاسی، مصلحتی و ناشی از تغییر موقعیّتها و تطمیع دشمن، تجدیدنظر نیست؛ اینها هُرهُری‌مسلکی است.

ما در اسلام اجتهادِ دائم داریم. اجتهاد دائم، یعنی انسانِ صاحب‌نظر همیشه در صدد تکمیل فکر خود است. در راه تکامل، گاهی انسان خطایی را تصحیح می‌کند؛ این درست و خوب است. در طریق فکر اسلامی، صاحب‌نظران، اندیشمندان و انسانهایی که قدرت اجتهاد و استنباط در مبانی فکری و نظری انقلاب را دارند - نه هر کسی که ادّعا دارد، نه کسی که صلاحیتهای علمی و فکری لازم را کسب نکرده است - دائم باید فکر کنند و اندیشه را تکمیل نمایند. این امر خوبی است.

نباید تابع حزب باد باشیم و هر روز، باد به هر طرف که وزید، آن‌گونه تصمیم بگیریم؛ یا نگاه کنیم ببینیم دشمن چه ژستی می‌گیرد، ما هم ژست خود را با او تطبیق کنیم؛ اگر او اخم کرد، ما چهره ترس‌آلود بگیریم؛ اگر او حرف تندی زد، ما چهره معذرت‌طلبانه به خود بگیریم! این‌که نشد.

انسان اگر زندگی سیاسی بعضی افراد را از اوّلِ انقلاب تا به‌حال نگاه کند، می‌بیند ملغمه عجیبی از انواع و اقسام فکرهاست! یک روز بود که چنین آدمهایی به این اکتفا نمی‌کردند که در شعارها، مردم فقط «مرگ بر امریکا و مرگ بر شوروی» بگویند. می‌گفتند باید بگوییم «مرگ بر شرق و غرب»! ما می‌گفتیم شوروی سمبل یک تفکّر و یک راه غلط است؛ امریکا سمبل جنایت و ستم است؛ چه دلیلی دارد شما بگویید «مرگ بر شرق و غرب»؟! می‌گفتند شما محافظه‌کار و سازش‌طلبید! از جمله همین حضرات، امروز کسانی هستند که حاضرند بروند رسماً در مقابل امریکا و انگلیس عذرخواهی کنند و بگویند ما غلط کردیم، اشتباه کردیم به شما بدگویی کردیم؛ ما را ببخشید! بعضی از همین افراد، آن روز در اوایل انقلاب، روی تندیهای بی‌رویّه، چنان نظرات عجیب و غریب اقتصادی‌ای مطرح می‌کردند که انسان شاخ درمی‌آورد! می‌گفتیم اینها کجایش اسلامی است؟ می‌خواستند تفکّرات بسیار تندِ چپِ سوسیالیستی را به اسم اسلام تحمیل و پیاده کنند. بعضی از آنها که مسؤولیت داشتند، کارهای بدی هم در آن روز انجام دادند. من فراموش نمی‌کنم، ما در شورای انقلاب - سالهای 57 و 58 - قانونی داشتیم که سرمایه‌داران قبل از انقلاب را به چهار دسته تقسیم کرده بود: بند (الف)، بند (ب)، بند (ج)، بند (د). بند (ب) کسانی بودند که سرمایه‌های آنها از طریق نامشروع و غیرقانونی به دست آمده بود؛ حکمش هم این بود که دولت باید آن سرمایه‌ها را تصرّف کند. بند (ج) کسانی بودند که سرمایه‌های آنها از راه نامشروع به دست نیامده بود؛ لیکن وامهای کلانی از بانکها گرفته بودند، تقلّب کرده بودند و پول را پس نداده بودند. بنابراین آنها می‌بایست وامهای خود را ادا می‌کردند. اگر ادا می‌کردند، کارخانه‌ها مال خودشان می‌شد؛ اما اگر پرداخت نمی‌کردند، کارخانه‌های آنها تصرّف می‌شد. اوایل ریاست جمهوریِ من گروهی مسؤول تشخیص بند (ب) و (ج) و این‌طور کارها بودند. البته این کارها دست بنده به عنوان رئیس جمهور نبود؛ دست نخست‌وزیر و دستگاه هیأت دولت بود. من اطّلاع پیدا کردم یک عدّه در این هیأت هستند و اصرار دارند که بند (ج) را به بند (ب) تبدیل کنند؛ یعنی کارخانه‌ای که می‌شد صاحب آن بدهکاری‌اش را به بانک بدهد، بعد کارخانه‌اش را راه بیندازد و کار کند و کارگرانش هم بی‌کار نباشند، می‌خواستند نگذارند این کار انجام گیرد. در آن موقع، چنین گرایش چپ ضدّ سرمایه‌داری افراطیِ نابحق وجود داشت. همان آدمها امروز کسانی هستند که حاضرند در مقابل کمپانی‌داران و سرمایه‌داران صهیونیستی فرش قرمز پهن کنند تا به ایران بیایند و سرمایه‌گذاری کنند! انسان از چپ‌ترین ایده مارکسیستی، به افراطی‌ترین ایده دست راستیِ اقتصادی متحوّل شود؛ اسمش را هم تجدیدنظر بگذارد! این تجدیدنظر نیست؛ این هُرهُری مسلکی است. آن روز افراط بود، امروز هم افراط است. وجود این آدمهای تجدیدنظرطلب در برخی از دستگاههای گوناگون، اسباب زحمت و خطر است. اگر در دانشگاه باشند، ضرر می‌رسانند؛ اگر در دولت باشند، ضرر می‌رسانند؛ اگر در مجلس باشند، ضرر می‌رسانند؛ هرجا و در هر نقطه‌ای باشند، ضرر می‌رسانند. یکی از آسیبهای ما این است.

یک آسیب دیگر، دنیازدگی است. خیلی از ما - آنهایی که قدرت و پست را طعمه دانستند - متأسفانه دچار دنیازدگی شده‌ایم. پنج، شش سال پیش از این، در پیامی به انجمن اسلامی دانشجویان - چون آن روز چیزهایی را حس می‌کردم - به این نکته تصریح کردم و گفتم بعضی افراد باید مواظب باشند اسیر چرب و شیرین دنیا نشوند. کسی که برای خود مسؤولیتی قائل است، اگر دنیازده و رفاه‌زده شد، کارش زار خواهد شد و کار مردم را هم زار خواهد کرد.

بعضی از مشکلات ما ناشی از ضعف بعضی از مدیریّتهاست که به کارهای جزئی و فعّالیتهای سیاسی و حزبی سرگرم و مشغول می‌شوند. این‌قدر که من در این خصوص تأکید می‌کنم، بعضی کسان می‌گویند فلانی با حزب و تحزّب مخالف است؛ در صورتی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اوّلین حزب را ما درست کردیم. اگر تحزّب به معنای واقعی کلمه وجود داشته باشد، من طرفدار آن هستم. منتها من تحزّب را این نمی‌دانم که عدّه‌ای از داعیه‌داران سیاسی، به دنبال کسب قدرت، دور هم جمع شوند - ده نفر، پانزده نفر، بیست نفر - و با شعار و ایجاد هیجان و جذّابیتهای دروغین، مردم یا گروههایی از مردم را به این طرف و آن طرف بکشانند و مرتّب دعوا و اختلاف راه بیندازند و برای این‌که بی‌کار نمانند، یک مسأله کوچک را بزرگ کنند؛ یک چیز کم‌اهمیت را پُراهمیت جلوه دهند و روزها و هفته‌ها درباره‌اش بحث و تحلیل کنند؛ بر اساس آن، دوست و دشمن معیّن کنند؛ فلان کس، فلان طرفی است، پس دشمن است؛ فلان کس، فلان طرفی است، پس دوست است. بنده اینها را تحزّب نمی‌دانم. اینها روشهای غلط سیاسی است که در دنیا هم رایج است. دل ما خوش بوده است که در ایران این چیزها رایج نباشد؛ اما متأسفانه بعضی کسان به این چیزها دلبستگی دارند. بسیار خوب؛ اما اگر کسی مسؤولیتی را قبول کرد، چنانچه بنا شد چنین دلبستگی‌ای پیدا کند، به آن مدیریّت ضربه خواهد زد. من یک وقت به بعضی از مسؤولان دولتی پیغام دادم و گفتم ساعاتی را که شما در جلسه حزبیِ خود صرف می‌کنید - البته نمی‌گویم پول و امکانات می‌گیرید - متعلّق به دولت و مردم است. شما حق ندارید آن را صرف مسائل حزبی و جناحی و گروهی و امثال اینها بکنید. یک مقدار ضعفهای ما ناشی از اینهاست؛ والّا ما مدیران خوبی داریم. بعضی افراد به مدیران دولتی ایراد می‌گیرند؛ نه. مدیران ما در بخشهای مختلف بر روی هم خوشبختانه مدیران خوبی هستند. بعضی از آنها حقیقتاً در جاهایی همّت می‌گمارند، که من نمی‌خواهم از آنها اسم بیاورم؛ والّا جا داشت این کار را بکنم. از همین مسؤولان دولتی افرادی هستند که می‌شود اسمشان را آورد و به عنوان آدمهای موفّق به مردم معرفی کرد. منتها اسم آوردن از بعضی، ممکن است نفی بعضی دیگر تلقّی شود؛ بنابراین اسم نمی‌آورم؛ اما خوشبختانه از این‌گونه افراد داریم؛ به شرطی که آن کارهایی که گفتم، نباشد.

یکی دیگر از عیوب و آفتها، عدم اتّحاد کلمه است. اتّحاد کلمه هم لازم است، که من چون آن روز در میدان امام، بیشتر روی این نکته تکیه کردم، دیگر نمی‌خواهم آن را در این‌جا تکرار کنم. لازم است مسؤولان مواضع واحدی اتّخاذ کنند؛ بخصوص در مسائل جهانی و مسائل عمده کشور. وقتی اندک اختلافی در حرف مسؤولان پیدا می‌شود، شما می‌بینید رادیوهای بیگانه چگونه اینها را بزرگ و چند برابر می‌کنند. حتّی آن‌جایی که اختلافی نیست، اختلاف را جعل می‌کنند؛ برای این‌که نشان دهند بین مسؤولان اتّحاد کلمه نیست. آنها از جمع منسجمی که با هم کار کنند و همدل باشند، خیلی می‌ترسند. خوشبختانه ترکیب قانون اساسی ما، راه حلّ مشکلات را معیّن کرده و رهبری را به عنوان محور، در نقطه مرکزی همه مسؤولان قرار داده است. این امکان و فرصتِ بسیار بزرگی است تا مسؤولان بتوانند با وحدت کلمه، با همدیگر کار کنند.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : جنبش عدالتخواهی
کلیدواژه(ها) : جنبش عدالتخواهی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
از جوانان این انتظار وجود دارد که عدالتخواهی را از یاد نبرند. آزادی را با همان مفهوم بسیار والای اسلامی - چه آزادی فردی، چه آزادی اجتماعی و سیاسی، چه آزادی معنوی و روحی - جزو خواستهای همیشگی خود بدانند و از یاد نبرند. مبارزه با فقر و ایجاد رفاه عمومی را جزو مطالبات خود بدانند. امر به معروف و نهی از منکر هم جزو مهمترین مسائلی است که جوانان باید به آن اهتمام کنند. همچنین در برابر فریب رسانه‌ها در واژگونه جلوه دادن حقایق، تسلیم نشوند. امروز مهمترین تلاش دشمن این است که از پیشرفته‌ترین ابزار و روشهای ارتباطاتی مدرن و فوق مدرن استفاده کند؛ برای این‌که حقایق کشور ما را واژگونه جلوه دهد. تسلیم خواسته آنها نشوید و اندیشمندانه با مسائل برخورد کنید. تسلیم اختلافاتی که بین بعضی از مسؤولان وجود دارد و متأسفانه بعضی از مطبوعات هم به آن دامن می‌زنند، نشوید. بین دو نفر مسؤول، مسأله‌ای پیش می‌آید؛ چنان به آن پر و بال می‌دهند که به یک مسأله اجتماعی و عمومی تبدیل می‌شود و ذهنها را به خود مشغول می‌کند. آن روز من اشاره کردم که سر قضیه‌ای، رئیس قوه مجریه و رئیس قوه قضاییه نظرات مختلفی دارند که هم در قانون راه حل آن مشخص است و هم راه حل نظری و عملی آن مشخص است. من شنیدم که رئیس جمهور محترم از این‌که نامه‌شان به رئیس قوه قضاییه در رسانه‌ها پخش شده، نگران و ناراحت بوده‌اند. آن‌طور که به من خبر دادند، از طرف دفتر ایشان پخش نشده بود. شما ببینید همین را دستمایه اختلاف قرار دادند و جنجال به پا کردند. در مجلس بارها آن را تکرار کردند و مطبوعات هم مکررا به آن دامن زدند و به یک مسأله اساسی مملکت تبدیل کردند؛ در حالی که مشکل مملکت، این نیست. مشکل مملکت، مسأله ایجاد اشتغال، آبادانی کشور، آب کشاورزی و امثال اینهاست. ما در کشور این همه مشکل داریم؛ پرداختن به این مسائل کوچک چه اهمیتی دارد؟ در جریان همکاری قوا با همدیگر، از این گونه موارد اختلاف بارها پیش می‌آید. آیا باید روزنامه‌ها و افراد سیاسی‌کار این را به مشغله عمده ذهنی جوانان تبدیل کنند؟! شما تسلیم نشوید و این چیزها را مشغله عمده خود ندانید. مشغله عمده‌ای که باید جوان را به خود متوجه کند، همینهایی است که گفتم: عدالت‌طلبی، حفظ نظام اسلامی، دشمن‌شناسی، اهمیت دادن به استقلال کشور، اهمیت دادن به پیوند و ارتباط بین مسؤولان و مردم. البته چیزهایی هم هست که مخصوص جوانان عزیز ماست؛ بخصوص جوانانی که مشغول تحصیل علم هستند؛ و آن پرداختن به خود است.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : خط امام
کلیدواژه(ها) : خط امام
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
نقاط کلیدی که باید مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد، اینهاست: حفظ قانون اساسی و خط امام - که در وصیت‌نامه آن بزرگوار مجسم و متبلور است - و شعارهای اساسی و سیاستهای کلی کشور. اینها چیزهایی است که باید با همه وجود از آنها پاسداری کرد و آنها را گرامی داشت.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : هویت ملی
کلیدواژه(ها) : هویت ملی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
جوانان باید از سرمایه هویت ملی و جمعی کشور، با همه وجود و همت خود دفاع کنند. هر مجموعه‌ی انسانی به یک هویت جمعی احتیاج دارد و باید احساس اجتماع و بستگی و هویت جمعی کند. در کشورهای دنیا معمولا روی مفهوم ملیت تکیه می‌کنند. بعضی جاها هم روی قومیت تکیه می‌کنند. ملیت چیست؟ یک هویت جمعی است که با برخورداری از آن، هر کشور می‌تواند از همه امکانات خود برای پیشرفت و موفقیت استفاده کند. اگر این احساس هویت جمعی وجود نداشته باشد، بسیاری از مشکلات برای آن مجموعه پیش می‌آید و بسیاری از موفقیتها برای آنها حاصل نخواهد شد؛ یعنی پاره‌ای از موفقیتها در یک کشور، جز با احساس هویت جمعی به دست نخواهد آمد. این هویت ملی و جمعی در کشور ما حتی از ملیت هم فراتر است. ما با این‌که ملیت را محترم و مقدس می‌شمریم و بسیار هم روی ملیت - به معنای مثبت آن، نه به معنای منفی آن؛ همان چیزی که در عرف سیاسی دنیا به آن «ناسیونالیسم» گفته می‌شود - تکیه می‌کنیم؛ اما هویت جمعی و ملی ملت ایران، نظام اسلامی است که حتی از ملیت ایرانی، کارایی و جذابیت بیشتر و حوزه تأثیر وسیعتری دارد. اهمیت این هویت جمعی به این است که هم در مقیاس ایرانی دارای بازده و تأثیر است، هم در مقیاس اسلامی چنین تأثیری دارد و هم در مقیاس جهانی مؤثر است؛ یعنی چیزی که دیگر ملیتها هیچکدام اینها را ندارند؛ یک چیز فراملی است.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : سرمایه‌های انقلاب
کلیدواژه(ها) : سرمایه‌های انقلاب
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
آنچه را که من امروز به عنوان یک تکلیف برای جامعه جوان کشور حس می‌کنم، این است که جوانان باید از سرمایه هویت ملی و جمعی کشور، با همه وجود و همت خود دفاع کنند. هر مجموعه‌ی انسانی به یک هویت جمعی احتیاج دارد و باید احساس اجتماع و بستگی و هویت جمعی کند. در کشورهای دنیا معمولا روی مفهوم ملیت تکیه می‌کنند. بعضی جاها هم روی قومیت تکیه می‌کنند. ملیت چیست؟ یک هویت جمعی است که با برخورداری از آن، هر کشور می‌تواند از همه امکانات خود برای پیشرفت و موفقیت استفاده کند. اگر این احساس هویت جمعی وجود نداشته باشد، بسیاری از مشکلات برای آن مجموعه پیش می‌آید و بسیاری از موفقیتها برای آنها حاصل نخواهد شد؛ یعنی پاره‌ای از موفقیتها در یک کشور، جز با احساس هویت جمعی به دست نخواهد آمد.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : شجاعت علمی
کلیدواژه(ها) : شجاعت علمی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
به معنای حقیقی کلمه، برای این کشور هیچ کار اساسی‏ای قبل از انقلاب انجام نگرفته است. امروز در محیط دانشگاه چشم شما به حقایق علمی باز شده است؛ می‏بینید که ما چقدر کارِ نکرده و راهِ نرفته داریم. می‏شد این راه‏ها را رفت، می‏شد با کاروان علم همراه شد، می‏شد علم و عالم و دانشمند و تحقیق و استقلال در علم و تحقیق را در کشور آزمایش کرد؛ اما این کار را نکردند؛ بلکه بعکس عمل کردند.

در دوران ورود دانش جدید به کشور ما، آنچه که وارد شد، عبارت بود از تقلید و ترجمه. البته منظورم ترجمه یک اثر ارزشمند نیست- که یک کار لازم است- منظورم فکر و ذائقه و روحیه ترجمه‏ای است؛ یعنی قدرت ابتکار را از یک ملت گرفتن؛ شجاعت حرف نو را از یک ملت گرفتن؛ همه‏اش توی سر او زدن؛ به او این‏طور تلقین کردن که اگر می‏خواهی به جایی برسی و آدم شوی، باید همان کاری را بکنی که غربی‏ها کردند و از آن سرسوزنی تخطّی نکنی! به مردم ما و محیطهای علمی، این‏گونه یاد دادند. اجازه ابتکار و نوآوری و خلاقیت علم را ندادند. علم و فکر را باید تولید کرد. این‏ها نه در علوم تجربی، نه در علوم انسانی و نه در علوم سیاسی و اجتماعی، برای آفرینش علمی میدان ندادند. لذا وضع این‏گونه است که امروز ملاحظه می‏کنید.

البته در این بیست سال بعد از انقلاب، با همه گرفتاریهایی که وجود داشته، ورق برگردانده شده است؛ و الّا قبل از آن که انقلاب به میدان بیاید و شجاعتِ خواستن، اندیشیدن، اعتماد به نفس و اتّکاء به استعداد ایرانی در کشور مطرح شود- که این‏ها از برکات انقلاب بود- غایت آمال و آرزوی یک انسان این بود که بتواند برطبق نسخه‏ای که غربی‏ها عمل کرده‏اند، عمل کند؛ یعنی افراد اصلًا به خود اجازه نمی‏دادند که از آن روند تخطّی کنند! پس استبداد، وابستگی، فساد، عدم ابتکار، عدم پیشرفت و بی‏کفایتی وجود داشت؛ اما انقلاب و نظام اسلامی در مقابل همه این‏ها قد علم کرد و شورشی علیه همه این‏ها بود. این انقلاب و این نظام، کار یک دسته و یک گروه خاص نبود؛ کار ملت بود.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش :لزوم چاره اندیشی برای ضد حمله و مقابله با توطئه های دشمن
کلیدواژه(ها) : آمادگی برابر دشمن, نقشه دشمن, بیداری
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
برای دستگاه استکبار غیر قابل تحمّل است که می‌بیند جمعیتهایی مثل شما جوانان می‌نشینید و به سخن یک مسؤول در کشورتان صمیمانه گوش می‌دهید. نظامی که به افکار و آراء و عواطف و همّت و انگیزه و آگاهی مردم متّکی است، در یک نقطه بسیار حسّاس جغرافیایی نشسته و بدون هیچ‌گونه ترس و بیمی، حرف خود را می‌زند و کار خودش را می‌کند. اگر با این نظام دشمنی نکنند، چه کنند؟! باید دشمنی کنند. من و شما هستیم که باید این دشمنی را بشناسیم.
همان‌طور که آن روز در میدان امام به آن جمعیت عظیم عرض کردم، آنها مکر و توطئه می‌کنند؛ ما باید در مقابل آنها ضدّ مکر، ضدّ توطئه و ضدّ حمله کنیم؛ «و مکروا و مکراللَّه»؛(1) «انّهم یکیدون کیدا و أکید کیدا».(2) اگر از دشمنی آنها غفلت کردیم، باخته‌ایم. اگر برای ضدّ حمله آنها چاره‌ای نیندیشیم، دشمن را به دست خود موفّق کرده‌ایم. این‌که من مرتّب به مسؤولان، به مردم و بخصوص به جوانان هشدار می‌دهم، به این خاطر است.
1 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 54
وَمَكَروا وَمَكَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَيرُ الماكِرينَ
ترجمه :
و (یهود و دشمنان مسیح، برای نابودی او و آیینش،) نقشه کشیدند؛ و خداوند (بر حفظ او و آیینش،) چاره‌جویی کرد؛ و خداوند، بهترین چاره‌جویان است.

2 ) سوره مبارکه الطارق آیه 15
إِنَّهُم يَكيدونَ كَيدًا
ترجمه :
آنها پیوسته حیله می‌کنند،

2 ) سوره مبارکه الطارق آیه 16
وَأَكيدُ كَيدًا
ترجمه :
و من هم در برابر آنها چاره می‌کنم!


مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : روشنفکری
کلیدواژه(ها) : روشنفکری
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
ما امروز در دوران حساسی هستیم. آیا جوان می‏تواند بی‏تفاوت بماند؟ حمله دشمن به ما یک امر طبیعی است. هیچ لازم نیست که ما دستگاه‏های ویژه‏ای داشته باشیم تا از اعماق کارهای آن‏ها برای ما خبر بیاورند- که البته خبرهای ویژه هم داریم؛ این‏طور نیست که نداشته باشیم- اما اگر آن خبرها را هم نداشتیم، خیلی واضح و منطقی و طبیعی است که دشمن علیه ما توطئه کند. عدّه‏ای می‏آیند و بحث توهّم توطئه را مطرح می‏کنند. در دانشگاه و محیط روشن‏فکری کشور، انسانی خجالت نکشد و بگوید توطئه توهّم است؛ دشمن علیه ما توطئه نمی‏کند؛ امریکا علیه ما توطئه نمی‏کند! گفت: مادر من چه اشتباه کند به خیالش که گربه هم لولوست! آمریکایی‏های به این نازنینی!

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : محاصره اقتصادی
کلیدواژه(ها) : محاصره اقتصادی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
در دوره جنگ تحمیلی، شخصیّتهای متعدّدی به ایران می‏آمدند و می‏رفتند. یکی از شخصیّتهایی که من او را فراموش نمی‏کنم، احمد سکوتوره است. او رئیس جمهور گینه کوناکری در غرب آفریقا و یکی از شخصیّتهای برجسته و بسیار محترم در قارّه آفریقا بود. متأسفانه مطالعات تاریخی، سیاسی جوانان ما ضعیف است. اینها را باید شما خیلی مطالعه کنید و بدانید. در کشور غنا در غرب آفریقا انقلاب شد و شخصیت آفریقاییِ بسیار برجسته‏ای به نام قوام نکرومه بر سر کار آمد که بعد علیه او توطئه‏های زیادی - توطئه‏های غربی و امریکایی و غیرامریکایی - صورت گرفت. در یکی از سفرهایی که قوام نکرومه به خارج رفته بود، در غیاب او یک کودتای دستِ راستیِ غربی در این کشور راه انداختند که او دیگر مجبور شد به کشورش نیاید. همان موقع احمد سکوتوره از قوام نکرومه دعوت کرد و گفت به کشور من بیا و تو رئیس جمهور کشور من باش. چنین شخصیتی، قوام نکرومه را به کشور خودش آورد. در زمان ریاست جمهوری و آن دوره‏ای که بنده در سیاست خارجی به طور اجرایی و عملی فعّال بودم، از رجال سیاسی دنیا، کمتر شخصیتی را به قوّت او دیدم. او تقریباً سه مرتبه به ایران آمد. البته فشار آورده بودند تا برای میانجیگری جنگ به ایران بیاید. او در دیدارهای خصوصی - داخل اتومبیل و در رفت و آمدها - حرفهای خوبی می‏زد. می‏گفت اگر بعد از انقلاب به شما حمله نظامی نمی‏شد، من تعجّب می‏کردم؛ بنابراین تعجبی ندارد که به شما حمله کرده‏اند. تصریح می‏کرد که حمله عراق علیه شما، سازمان‏یافته، از پیش طرّاحی شده و کار بین‏المللی است، نه کار کشور عراق. راست هم می‏گفت، همین‏طور بود. حمله نظامی کردند، به خیالشان قضایا تمام می‏شود، اما نشد. محاصره اقتصادی کردند، اما نشد. این بیست‏ودو سال مرتّب فشار می‏آورند و اذیّت می‏کنند. این دشمنیها طبیعی است. راه مقابله با این دشمنیها تسلیم شدن نیست.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : توهم توطئه
کلیدواژه(ها) : توهم توطئه
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
امروز نظامی وجود دارد که هم مستقرّ است، هم مستحکم است و هم پشتوانه عظیم مردمی دارد. با پشتوانه عظیم مردمی هم بسیار مبارزه کرده‏اند. برای دستگاه استکبار غیر قابل تحمّل است که می‏بیند جمعیتهایی مثل شما جوانان می‏نشینید و به سخن یک مسئول در کشورتان صمیمانه گوش می‏دهید. نظامی که به افکار و آراء و عواطف و همّت و انگیزه و آگاهی مردم متّکی است، در یک نقطه بسیار حسّاس جغرافیایی نشسته و بدون هیچ‏گونه ترس و بیمی، حرف خود را می‏زند و کار خودش را می‏کند. اگر با این نظام دشمنی نکنند، چه کنند؟! باید دشمنی کنند. من و شما هستیم که باید این دشمنی را بشناسیم.
همان‏طور که آن روز در میدان امام به آن جمعیت عظیم عرض کردم، آن‏ها مکر و توطئه می‏کنند؛ ما باید در مقابل آن‏ها ضدّ مکر، ضدّ توطئه و ضدّ حمله کنیم؛ «و مکروا و مکر اللَّه»؛ «انّهم یکیدون کیدا و أکید کیدا». اگر از دشمنی آن‏ها غفلت کردیم، باخته‏ایم. اگر برای ضدّ حمله آن‏ها چاره‏ای نیندیشیم، دشمن را به دست خود موفّق کرده‏ایم. اینکه من مرتّب به مسئولان، به مردم و بخصوص به جوانان هشدار می‏دهم، به این خاطر است.
ما امروز در دوران حساسی هستیم. آیا جوان می‏تواند بی‏تفاوت بماند؟ حمله دشمن به ما یک امر طبیعی است. هیچ لازم نیست که ما دستگاه‏های ویژه‏ای داشته باشیم تا از اعماق کارهای آن‏ها برای ما خبر بیاورند- که البته خبرهای ویژه هم داریم؛ این‏طور نیست که نداشته باشیم- اما اگر آن خبرها را هم نداشتیم، خیلی واضح و منطقی و طبیعی است که دشمن علیه ما توطئه کند. عدّه‏ای می‏آیند و بحث توهّم توطئه را مطرح می‏کنند. در دانشگاه و محیط روشن‏فکری کشور، انسانی خجالت نکشد و بگوید توطئه توهّم است؛ دشمن علیه ما توطئه نمی‏کند؛ امریکا علیه ما توطئه نمی‏کند! گفت: مادر من چه اشتباه کند به خیالش که گربه هم لولوست! آمریکایی‏های به این نازنینی!

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : تولید علم
کلیدواژه(ها) : تولید علم
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
در دوران ورود دانش جدید به کشور ما، آنچه که وارد شد، عبارت بود از تقلید و ترجمه. البته منظورم ترجمه یک اثر ارزشمند نیست- که یک کار لازم است- منظورم فکر و ذائقه و روحیه ترجمه‏ای است؛ یعنی قدرت ابتکار را از یک ملت گرفتن؛ شجاعت حرف نو را از یک ملت گرفتن؛ همه‏اش توی سر او زدن؛ به او این‏طور تلقین کردن که اگر می‏خواهی به جایی برسی و آدم شوی، باید همان کاری را بکنی که غربی‏ها کردند و از آن سرسوزنی تخطّی نکنی! به مردم ما و محیطهای علمی، این‏گونه یاد دادند. اجازه ابتکار و نوآوری و خلاقیت علم را ندادند. علم و فکر را باید تولید کرد. این‏ها نه در علوم تجربی، نه در علوم انسانی و نه در علوم سیاسی و اجتماعی، برای آفرینش علمی میدان ندادند. لذا وضع این‏گونه است که امروز ملاحظه می‏کنید.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : جهانی‌سازی
کلیدواژه(ها) : جهانی‌سازی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
در زمان جنگ ویتنام که علیه امریکا تبلیغات زیاد بود، اما کسی گوشش بدهکار نبود و اعتنا نمی‏کرد، ژان پل سارتر نویسنده و فیلسوف فرانسوی و برتراند راسل فیلسوف و نویسنده انگلیسی و چند نفر دیگر دور هم جمع شدند و گفتند بیاییم علیه امریکا دادگاهی تشکیل دهیم و جنایات این رژیم در ویتنام را در این دادگاه محاکمه کنیم. آن‏طور که به ذهنم می‏آید، برتراند راسل به عنوان دادستان، ژان پل سارتر به عنوان رئیس دادگاه، و چند نفر دیگر هم از متفکران سیاسی دنیای غرب بودند. آن‏ها در دنیا هیچ نقطه‏ای را پیدا نکردند که این دادگاه را در آنجا تشکیل دهند! کشورهای غربی- از جمله فرانسه و انگلیس- کشورهای خودِ این‏ها بود و شریک جرم امریکا بودند؛ بنابراین معنا نداشت چنین دادگاهی در این کشورها تشکیل شود. در کشورهای کمونیستی هم اگر این دادگاه تشکیل می‏شد، صبغه کمونیستی پیدا می‏کرد و چون این‏ها ضدّ مارکسیسم بودند، نمی‏خواستند در این کشورها برگزار شود. بنابراین هیچ نقطه آزادی در دنیا وجود نداشت که این‏ها دادگاه را در آنجا تشکیل دهند. راه حلّی که به نظرشان رسید، این بود که رفتند یک کشتی اجاره کردند و در آبهای آزاد اقیانوس‏ها این دادگاه نمایشی را تشکیل دادند! بنابراین وقتی عدّه‏ای متفکّر می‏خواستند به جنایات آشکار امریکا در ویتنام اعتراض‏ کنند، یا باید به اعتراضات خیابانی متوسّل می‏شدند- مثل همین کارهایی که امروز در دنیا علیه جهانی‏گری می‏شود. هرجا کنفرانس جهانی‏سازی (گلوبالیسم تحت رهبری امریکا) تشکیل می‏شود، تظاهرات خیابانی شکل می‏گیرد و عدّه‏ای شعار می‏دهند و چهار نفر پلیس هم با باتوم می‏آیند؛ ولی این تظاهرات چندان اهمیتی ندارد و تأثیرگذار نیست؛ صرف یک ابراز اعتراض است- یا اگر می‏خواستند کاری بکنند که بتواند در افکار عمومی دنیا اثر بگذارد، هیچ نقطه‏ای در دنیا وجود نداشت که آن‏ها بتوانند به آن متّکی باشند؛ لذا یک کشتی انتخاب کردند و وسط آبها رفتند و بدون اتّصال به هیچ مردمی و بدون داشتن امتداد ملّی‏ای، این کار را کردند. در چنین دنیایی؛ در قحط یک فضا و محیط مناسب برای زدن یک حرف حساب، ناگهان بر روی خاک، روی همین زمین، آن هم نه در یک زمین اجاره‏ای یا میدان فوتبال؛ بلکه در یک کشور، آن هم نه در یک نقطه دورافتاده دنیا؛ بلکه در خاورمیانه و حسّاس‏ترین منطقه جغرافیای سیاسی دنیا، یک ملت چند ده میلیونی، با یک انگیزه تمام نشدنی، ناگهان وسط میدان آمد و نه فقط به امریکا و پشتیبانان او اعتراض کرد و به همه انگیزه‏های استکباری امریکا «نه» گفت که حتّی به شوروی هم که قطب مقابل امریکا بود، اعتراض می‏کرد!

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : شعر, شاعر, جلسات شعر
کلیدواژه(ها) : شعر, شاعر, جلسات شعر
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
شعر فارسی را با آهنگهای زیبای فارسی و با شیوه جذّاب هنری و با انتخاب مضامینی که از آن درس بگیرند، بخوانید.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : ملی‌گرایی, هویت ملی
کلیدواژه(ها) : ملی‌گرایی, هویت ملی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
ملیّت یک هویّت جمعی است که با برخورداری از آن، هر کشور می‌تواند از همه امکانات خود برای پیشرفت و موفقیّت استفاده کند.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : حکومت‎ اسلامی, هویت ملی, هویت اسلامی
کلیدواژه(ها) : حکومت‎ اسلامی, هویت ملی, هویت اسلامی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
هویّت جمعی و ملی ملت ایران، نظام اسلامی است که حتّی از ملیّت ایرانی، کارایی و جذابیّت بیشتر و حوزه تأثیرِ وسیعتری دارد.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : تاریخ ایران معاصر, عقب‏ افتادگی‏‌‌های مزمن, عقب‌ ماندگی
کلیدواژه(ها) : تاریخ ایران معاصر, عقب‏ افتادگی‏‌‌های مزمن, عقب‌ ماندگی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
در صد سال اخیر، به معنای حقیقی کلمه، برای این کشور هیچ کار اساسی‌ای قبل از انقلاب انجام نگرفته است.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : تقلیدگرایی, عقب‌ماندگی علمی ایران, ترجمه
کلیدواژه(ها) : تقلیدگرایی, عقب‌ماندگی علمی ایران, ترجمه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
در دوران ورود دانش جدید به کشور ما، آنچه که وارد شد، عبارت بود از تقلید و ترجمه.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : اجتهاد, اسلام
کلیدواژه(ها) : اجتهاد, اسلام
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
ما در اسلام اجتهاد دائم داریم.اجتهاد دائم، یعنی انسانِ صاحب‌نظر همیشه در صدد تکمیل فکر خود است.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : مسئولیت‏‌پذیری, کارگزاران نظام, دنیاگرایی, دل‏دادن به دنیا, دلبستگی به دنیا
کلیدواژه(ها) : مسئولیت‏‌پذیری, کارگزاران نظام, دنیاگرایی, دل‏دادن به دنیا, دلبستگی به دنیا
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
کسی که برای خود مسؤولیتی قائل است، اگر دنیازده و رفاه‌زده شد، کارش زار خواهد شد و کار مردم را هم زار خواهد کرد.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : جوان, عقب‌ماندگی علمی ایران, شجاعت علمی, خیلی خوب درس خواندن, تحصیل علم و دانش
کلیدواژه(ها) : جوان, عقب‌ماندگی علمی ایران, شجاعت علمی, خیلی خوب درس خواندن, تحصیل علم و دانش
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
عزیزان من! کمبود علم و عقب‌افتادگی علمی ما را جبران کنید؛ و این با درس خواندن، فکر کردن، کار کردن و شجاعت علمی داشتن حاصل می‌شود.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : استکبارستیزی
کلیدواژه(ها) : استکبارستیزی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
من در زمان ریاست جمهوری، در کنفرانس غیر متعهّدها در زیمبابوه شرکت کردم. کنفرانس غیر متعهّدها عمدتاً در اختیار چپ‏ها بود. البته دولتهای متمایل به غرب و امریکا هم در آنجا بودند؛ اما کارگردان عمده، یکی رابرت موگابه و دیگری فیدل کاسترو بود- که این‏ها چپ بودند- بقیه رؤسای جمهورِ چپ دنیا هم که طرف‏دار شوروی بودند، حضور داشتند و عمده کارگردانی در دست این‏ها بود. من رفتم در آنجا سخنرانی کردم. سخنرانی من صددرصد ضدّ امریکایی و ضدّ استکباری بود. حقایق انقلاب، حقایق کشور، جرایم امریکا، جرایم علیه ملت ایران، مسائل مربوط به جنگ تحمیلی و امثال این‏ها را گفتم. بعد با همان صراحت و شدّت، به تجاوز شوروی به افغانستان حمله کردم. این‏ها مبهوت مانده بودند! یکی از همان رؤسای جمهور چپ به من گفت، تنها غیر متعهّد در این کنفرانس، ایران است. ببینید؛ نظام اسلامی در ابعاد جهانی، این‏طور اهمیت و جلوه پیدا می‏کند و حتّی دشمنانش مجبور می‏شوند به آن احترام کنند.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : دیکتاتوری بین‌المللی
کلیدواژه(ها) : دیکتاتوری بین‌المللی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
راجع به دشمنی سلطه‌گران و نظام استکبار با جمهوری اسلامی خیلی حرف زده‌ام و خیلی تکرار کرده‌ام. دلم می‌خواهد روی این جمله قدری تأمّل و فکر کنید؛ مسئله بسیار مهم است. کار مهمّی در اینجا صورت گرفته و می‌گیرد. حقیقتاً سردمداران سلطه جهانی که همه دنیا و منافع آن را برای خود مباح می‌دانند، احساس می‌کنند در دردسر بزرگی افتاده‌اند. نمونه‌ای که همه دنیا را مال خودشان می‌دانند، همین چیزی است که ملاحظه می‌کنید. آمریکاییها می‌گویند ما ناوگان خود را به خلیج فارس آوردیم، چون منافع ما در آنجاست! سلطه و استکبار جهانی، خود را محتاج این نمی‌بیند که از روشهای متداول و قانونی و متعارفِ کسب منفعت استفاده کند. همه دنبال منافع خودشان هستند؛ منتها به دنبال منافع رفتن، راه دارد. انسان می‌رود چیزی می‌دهد و چیزی می‌گیرد؛ مذاکره‌ای می‌کند و امتیازی می‌دهد؛ اما این‌ها حاضر نیستند از این قوانین پیروی کنند؛ کشتی جنگی می‌فرستند! هرجا منافع نظام سلطه اقتضاء کند، باید در آنجا حضور قدرت‌مندانه پیدا کند! اگر اندکی این منافع تهدید شود، چنانچه بتوانند، همان کاری را می‌کنند که در افغانستان کردند؛ بدون هیچ‌گونه اشکال و مانع و رادعی برای خودشان. هیچ فکر نمی‌کنند. مگر سرشان به سنگ بخورد؛ و الّا مانعی در راه خودشان نمی‌بینند و آن را حس نمی‌کنند؛ اصلًا احتیاجی نمی‌بینند. به امریکا می‌گویند آیا شما در قضیه حمله به افغانستان، از شورای امنیّت مجوّز دارید؟ وزیر محترمشان مصاحبه می‌کند و می‌گوید احتیاجی به شورای امنیّت نیست! شما که ادّعا می‌کنید فلان‌کس یا فلان گروه یا فلان سازمان، برجهای دوقلوی عزیزتان را در نیویورک هدف قرار داده و نابود کرده و به خاک سیاه نشانده است، آیا دلیل و شاهد و مدرکی هم به کسی ارائه کرده‌اید؟ می‌گویند احتیاج به ارائه مدرک نیست! یعنی دیکتاتوری در سطح بین‌المللی. ملتها با دیکتاتورهای کشور خود مبارزه می‌کنند و جان می‌دهند، برای اینکه دیکتاتور را از بین ببرند و یک حاکم مردمی بر سرِ کار بیاورند؛ بعد همین مردم مجبور باشند دیکتاتوری بین‌المللیِ بیگانه امریکا را در امور کشور خود قبول کنند. اینکه من بارها دشمنیِ سلطه جهانی با ایران را تکرار کرده‌ام، با توجّه به این حقایق است.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : ملا مهر علی تبریزی
کلیدواژه(ها) : ملا مهر علی تبریزی
نوع(ها) : كتاب

متن فیش :
من خودم از چند سال قبل، این همخوانیهای عربی را تشویق کرده‏ام؛ لیکن عقیده دارم در غیر مواردی که شعر عربی یک شعر فوق‏العاده یا برجسته است و خصوصیاتی دارد، نیکو این است که از شعر فارسی با مضامین عالی استفاده شود. اتّفاقاً شاعر شعرِ«ها عَلیٌّ بَشَر» هم مثل خود شهریار، یک شاعر ترک تبریزی است؛ ملا مهرعلی تبریزی که در حدود صد یا صدوپنجاه سال پیش زندگی می‏کرده است:
ها عَلیٌّ بَشَرٌ َکْیَف بَشَر
رَبُّهُ فیه تَجَلّی‏ و ظَهَر

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : راسل، برتراند
کلیدواژه(ها) : راسل، برتراند
نوع(ها) : كتاب

متن فیش :
در زمان جنگ ویتنام که علیه امریکا تبلیغات زیاد بود، اما کسی گوشش بدهکار نبود و اعتنا نمی‏کرد، ژان پل سارتر(3) نویسنده و فیلسوف فرانسوی و برتراند راسل(4) فیلسوف و نویسنده انگلیسی و چند نفر دیگر دور هم جمع شدند و گفتند بیاییم علیه امریکا دادگاهی تشکیل دهیم و جنایات این رژیم در ویتنام را در این دادگاه محاکمه کنیم. آن‏طور که به ذهنم می‏آید، برتراندراسل به عنوان دادستان، ژان پل سارتر به عنوان رئیس دادگاه، و چند نفر دیگر هم از متفکران سیاسی دنیای غرب بودند. آنها در دنیا هیچ نقطه‏ای را پیدا نکردند که این دادگاه را در آن‏جا تشکیل دهند! کشورهای غربی - از جمله فرانسه و انگلیس - کشورهای خودِ اینها بود و شریک جرم امریکا بودند؛ بنابراین معنا نداشت چنین دادگاهی در این کشورها تشکیل شود. در کشورهای کمونیستی هم اگر این دادگاه تشکیل می‏شد، صبغه کمونیستی پیدا می‏کرد و چون اینها ضدّ مارکسیسم بودند، نمی‏خواستند در این کشورها برگزار شود. بنابراین هیچ نقطه آزادی در دنیا وجود نداشت که اینها دادگاه را در آن‏جا تشکیل دهند. راه حلّی که به نظرشان رسید، این بود که رفتند یک کشتی اجاره کردند و در آبهای آزاد اقیانوسها این دادگاه نمایشی را تشکیل دادند! بنابراین وقتی عدّه‏ای متفکّر می‏خواستند به جنایات آشکار امریکا در ویتنام اعتراض کنند، یا باید به اعتراضات خیابانی متوسّل می‏شدند - مثل همین کارهایی که امروز در دنیا علیه جهانی‏گری می‏شود. هرجا کنفرانس جهانی‏سازی (گلوبالیسم تحت رهبری امریکا) تشکیل می‏شود، تظاهرات خیابانی شکل می‏گیرد و عدّه‏ای شعار می‏دهند و چهار نفر پلیس هم با باتوم می‏آیند؛ ولی این تظاهرات چندان اهمیتی ندارد و تأثیرگذار نیست؛ صرف یک ابراز اعتراض است - یا اگر می‏خواستند کاری بکنند که بتواند در افکار عمومی دنیا اثر بگذارد، هیچ نقطه‏ای در دنیا وجود نداشت که آنها بتوانند به آن متّکی باشند؛ لذا یک کشتی انتخاب کردند و وسط آبها رفتند و بدون اتّصال به هیچ مردمی و بدون داشتن امتداد ملّی‏ای، این کار را کردند.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : ژان پل سارتر
کلیدواژه(ها) : ژان پل سارتر
نوع(ها) : كتاب

متن فیش :
در زمان جنگ ویتنام که علیه امریکا تبلیغات زیاد بود، اما کسی گوشش بدهکار نبود و اعتنا نمی‏کرد، ژان پل سارتر(3) نویسنده و فیلسوف فرانسوی و برتراند راسل(4) فیلسوف و نویسنده انگلیسی و چند نفر دیگر دور هم جمع شدند و گفتند بیاییم علیه امریکا دادگاهی تشکیل دهیم و جنایات این رژیم در ویتنام را در این دادگاه محاکمه کنیم. آن‏طور که به ذهنم می‏آید، برتراندراسل به عنوان دادستان، ژان پل سارتر به عنوان رئیس دادگاه، و چند نفر دیگر هم از متفکران سیاسی دنیای غرب بودند. آنها در دنیا هیچ نقطه‏ای را پیدا نکردند که این دادگاه را در آن‏جا تشکیل دهند! کشورهای غربی - از جمله فرانسه و انگلیس - کشورهای خودِ اینها بود و شریک جرم امریکا بودند؛ بنابراین معنا نداشت چنین دادگاهی در این کشورها تشکیل شود. در کشورهای کمونیستی هم اگر این دادگاه تشکیل می‏شد، صبغه کمونیستی پیدا می‏کرد و چون اینها ضدّ مارکسیسم بودند، نمی‏خواستند در این کشورها برگزار شود. بنابراین هیچ نقطه آزادی در دنیا وجود نداشت که اینها دادگاه را در آن‏جا تشکیل دهند. راه حلّی که به نظرشان رسید، این بود که رفتند یک کشتی اجاره کردند و در آبهای آزاد اقیانوسها این دادگاه نمایشی را تشکیل دادند! بنابراین وقتی عدّه‏ای متفکّر می‏خواستند به جنایات آشکار امریکا در ویتنام اعتراض کنند، یا باید به اعتراضات خیابانی متوسّل می‏شدند - مثل همین کارهایی که امروز در دنیا علیه جهانی‏گری می‏شود. هرجا کنفرانس جهانی‏سازی (گلوبالیسم تحت رهبری امریکا) تشکیل می‏شود، تظاهرات خیابانی شکل می‏گیرد و عدّه‏ای شعار می‏دهند و چهار نفر پلیس هم با باتوم می‏آیند؛ ولی این تظاهرات چندان اهمیتی ندارد و تأثیرگذار نیست؛ صرف یک ابراز اعتراض است - یا اگر می‏خواستند کاری بکنند که بتواند در افکار عمومی دنیا اثر بگذارد، هیچ نقطه‏ای در دنیا وجود نداشت که آنها بتوانند به آن متّکی باشند؛ لذا یک کشتی انتخاب کردند و وسط آبها رفتند و بدون اتّصال به هیچ مردمی و بدون داشتن امتداد ملّی‏ای، این کار را کردند.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : سیدمحمدحسین شهریار
کلیدواژه(ها) : سیدمحمدحسین شهریار
نوع(ها) : كتاب

متن فیش :
در حالی که آنها این شعر را با آهنگها و لهجه عربی می‏خواندند، این نکته به ذهنم خطور کرد که ای کاش به جای این شعر، شعر شهریار را می‏خواندند:
علی آن شیر خدا شاه عرب‏
الفتی داشته با این دل شب‏
اتّفاقاً بلافاصله دیدم که این شعر را هم شروع به خواندن کردند.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : قبّانی، نزار
کلیدواژه(ها) : قبّانی، نزار
نوع(ها) : كتاب

متن فیش :
شعرای بزرگ عرب که ما نام آنها را نشنیده بودیم و مطلقاً با ایران ارتباطی نداشتند، در وصف تهران، ایران و مردم ایران قصاید غرّایی سرودند. نزار قبّانی(2) - که شاعر بسیار برجسته‏ای بود و سه چهار سال پیش فوت شد - به این معروف بود که شعرش دائم با قدرتهای عربی گلاویز است. او در شعرهایش - که بسیار هم جاذبه داشت - خاندانهای سلطنتی و حرمسراهای آنها را تحقیر می‏کرد. البته او هیچ وقت به ایران نیامده بود و هیچ رگ ایرانی هم نداشت؛ اما درباره تهران - تهرانی که ندیده بود و نمی‏شناخت، و ایرانی که ناسیونالیسم عربی همیشه با آن مقابله کرده است - قصیده مفصّلی دارد.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : حرف نو جمهوری اسلامی
کلیدواژه(ها) : حرف نو جمهوری اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
در ابعاد جهانی - حتّی در دنیای غیر اسلام - هم انقلاب اسلامی تأثیر گذاشت و توجّه به قدرت مذهب در بسیج انسانها را در دنیا مطرح کرد. مذهب - که یک پدیده منزوی و تشریفاتیِ محض بود - ناگهان آن‌چنان یک ملت را بسیج کرد که توانست یک نظام متّکی به حمایتهای بین‌المللی را به‌کلّی به خاک سیاه بنشاند و اجازه ندهد بر روی ویرانه‌های آن، خلأ به وجود آید؛ بلکه نظامی با حرفهای نو بر سر پا کند. قائلین همه حرفهایی که برای بشریّت ایده‌آل بود - مسأله عدالت، انسانیّت و تکریم انسان، برابری انسانها، برابری نژادها، لزوم مبارزه و مقابله با زورگوییهای بین‌المللی - و کسانی که در دلهایشان حرفهایی بود، ولی جرأت نمی‌کردند آنها را ابراز کنند و یا میدانی برای ابراز نمی‌یافتند، دیدند نظام سیاسیِ مستقرّیِ در یک گوشه از دنیا به وجود آمده، این حرفها را روی پلاکارد نوشته و در مقابل چشم جهانیان بلند کرده است. این برای آنها، بسیار فوق‌العاده بود.

در زمان جنگ ویتنام که علیه امریکا تبلیغات زیاد بود، اما کسی گوشش بدهکار نبود و اعتنا نمی‌کرد، ژان پل سارتر نویسنده و فیلسوف فرانسوی و برتراندراسل فیلسوف و نویسنده انگلیسی و چند نفر دیگر دور هم جمع شدند و گفتند بیاییم علیه امریکا دادگاهی تشکیل دهیم و جنایات این رژیم در ویتنام را در این دادگاه محاکمه کنیم. آن‌طور که به ذهنم می‌آید، برتراندراسل به عنوان دادستان، ژان پل سارتر به عنوان رئیس دادگاه، و چند نفر دیگر هم از متفکران سیاسی دنیای غرب بودند. آنها در دنیا هیچ نقطه‌ای را پیدا نکردند که این دادگاه را در آن‌جا تشکیل دهند! کشورهای غربی - از جمله فرانسه و انگلیس - کشورهای خودِ اینها بود و شریک جرم امریکا بودند؛ بنابراین معنا نداشت چنین دادگاهی در این کشورها تشکیل شود. در کشورهای کمونیستی هم اگر این دادگاه تشکیل می‌شد، صبغه کمونیستی پیدا می‌کرد و چون اینها ضدّ مارکسیسم بودند، نمی‌خواستند در این کشورها برگزار شود. بنابراین هیچ نقطه آزادی در دنیا وجود نداشت که اینها دادگاه را در آن‌جا تشکیل دهند. راه حلّی که به نظرشان رسید، این بود که رفتند یک کشتی اجاره کردند و در آبهای آزاد اقیانوسها این دادگاه نمایشی را تشکیل دادند! بنابراین وقتی عدّه‌ای متفکّر می‌خواستند به جنایات آشکار امریکا در ویتنام اعتراض کنند، یا باید به اعتراضات خیابانی متوسّل می‌شدند - مثل همین کارهایی که امروز در دنیا علیه جهانی‌گری می‌شود. هرجا کنفرانس جهانی‌سازی (گلوبالیسم تحت رهبری امریکا) تشکیل می‌شود، تظاهرات خیابانی شکل می‌گیرد و عدّه‌ای شعار می‌دهند و چهار نفر پلیس هم با باتوم می‌آیند؛ ولی این تظاهرات چندان اهمیتی ندارد و تأثیرگذار نیست؛ صرف یک ابراز اعتراض است - یا اگر می‌خواستند کاری بکنند که بتواند در افکار عمومی دنیا اثر بگذارد، هیچ نقطه‌ای در دنیا وجود نداشت که آنها بتوانند به آن متّکی باشند؛ لذا یک کشتی انتخاب کردند و وسط آبها رفتند و بدون اتّصال به هیچ مردمی و بدون داشتن امتداد ملّی‌ای، این کار را کردند. در چنین دنیایی؛ در قحط یک فضا و محیط مناسب برای زدن یک حرف حساب، ناگهان بر روی خاک، روی همین زمین، آن هم نه در یک زمین اجاره‌ای یا میدان فوتبال؛ بلکه در یک کشور، آن هم نه در یک نقطه دورافتاده دنیا؛ بلکه در خاورمیانه و حسّاسترین منطقه جغرافیای سیاسی دنیا، یک ملت چند ده میلیونی، با یک انگیزه تمام نشدنی، ناگهان وسط میدان آمد و نه فقط به امریکا و پشتیبانان او اعتراض کرد و به همه انگیزه‌های استکباری امریکا «نه» گفت که حتّی به شوروی هم که قطب مقابل امریکا بود، اعتراض می‌کرد!

من در زمان ریاست جمهوری، در کنفرانس غیر متعهّدها در زیمباوه شرکت کردم. کنفرانس غیر متعهّدها عمدتاً در اختیار چپ‌ها بود. البته دولتهای متمایل به غرب و امریکا هم در آن‌جا بودند؛ اما کارگردان عمده، یکی رابرت موگابه و دیگری فیدل کاسترو بود - که اینها چپ بودند - بقیه رؤسای جمهورِ چپ دنیا هم که طرفدار شوروی بودند، حضور داشتند و عمده کارگردانی در دست اینها بود. من رفتم در آن‌جا سخنرانی کردم. سخنرانی من صددرصد ضدّ امریکایی و ضدّ استکباری بود. حقایق انقلاب، حقایق کشور، جرایم امریکا، جرایم علیه ملت ایران، مسائل مربوط به جنگ تحمیلی و امثال اینها را گفتم. بعد با همان صراحت و شدّت، به تجاوز شوروی به افغانستان حمله کردم. اینها مبهوت مانده بودند! یکی از همان رؤسای جمهور چپ به من گفت، تنها غیر متعهّد در این کنفرانس، ایران است. ببینید؛ نظام اسلامی در ابعاد جهانی، این‌طور اهمیت و جلوه پیدا می‌کند و حتّی دشمنانش مجبور می‌شوند به آن احترام کنند.

علاوه بر اینها، آن چیزی که بخصوص برای توده‌های مردم در جهان غیر اسلامی جاذبه داشت، معنویّت بود. درست است که معنویّت را از زندگی مردم زدوده‌اند؛ اما همان مردمی که از معنویّت محرومند و در زندگی مادّی غوطه‌ورند، احساس خلأ و کمبود می‌کنند. مثل آدم معتادی که حاضر نیست ترک اعتیاد کند؛ اما اگر به او بگویند یک نفر با زور تو را وادار می‌کند تا اعتیادت را ترک کنی، خوشحال می‌شود و از خدا می‌خواهد که با زور دستش را ببندند و به او مواد نرسانند تا راحت شود! بسیاری از جوامع غربی در چنین حالتی بودند و هستند. آری؛ آنها در مادیّت غرق و از معنویت دورند؛ اما احساس خلأ و کمبود می‌کنند. آنها دیدند که نظامی با این قدرت سیاسی، با این روحیه بالا، با این همه حرفهای نو برای دنیا و با این نَفَس تازه به میدان آمده و معنویّت هم همراه اوست؛ کار را با نام خدا آغاز می‌کند و برای خدا به پایان می‌برد؛ می‌خواهد دنیا را با نام خدا بسازد و از دنیا هم مثل دستگاه رهبران کلیسایی عبور نمی‌کند. ببینید؛ هویّت جمعی ملت ایران - یعنی نظام اسلامی - داستانش این است. چیزی است که هم از لحاظ ملی، هم از لحاظ اسلامی و هم از لحاظ جهانی اهمیت دارد. این نظام در آغاز پیدایش، آن‌چنان دنیا را به خودش جذب کرد که به همان اندازه که دلهای بی‌طرف و بی‌غرض جذب آن شدند، کارگردانان و سردمداران و نگهبانان سلطه بین‌المللی و جهانی از آن نگران و ناراحتند و در مقابلش ایستادگی می‌کنند.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : استقلال علمی
کلیدواژه(ها) : استقلال علمی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
در صد سال اخیر، به معنای حقیقی کلمه، برای این کشور هیچ کار اساسی‏ای قبل از انقلاب انجام نگرفته است. امروز در محیط دانشگاه چشم شما به حقایق علمی باز شده است؛ می‏بینید که ما چقدر کارِ نکرده و راهِ نرفته داریم. می‏شد این راه‏ها را رفت، می‏شد با کاروان علم همراه شد، می‏شد علم و عالم و دانشمند و تحقیق و استقلال‏ در علم‏ و تحقیق را در کشور آزمایش کرد؛ اما این کار را نکردند؛ بلکه بعکس عمل کردند.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : شجاعت علمی
کلیدواژه(ها) : شجاعت علمی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
عزیزان من! کمبود علم و عقب‌افتادگی علمی ما را جبران کنید؛ و این با درس خواندن، فکر کردن، کار کردن و شجاعت علمی داشتن حاصل می‌شود. ایمان خود را تقویت کنید. احساسات پاک و دلهای روشن و نورانی و صفاهای شما، بهترین فرصت برای شماست تا پایه‌های ایمان را در دلهای خود مستحکم کنید، که بحمداللَّه وجود دارد.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : کرامت انسان
کلیدواژه(ها) : کرامت انسان
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
در ابعاد جهانی - حتّی در دنیای غیر اسلام - هم انقلاب اسلامی تأثیر گذاشت و توجّه به قدرت مذهب در بسیج انسانها را در دنیا مطرح كرد. مذهب - كه یك پدیده منزوی و تشریفاتیِ محض بود - ناگهان آن‌چنان یك ملت را بسیج كرد كه توانست یك نظام متّكی به حمایتهای بین‌المللی را به‌كلّی به خاك سیاه بنشاند و اجازه ندهد بر روی ویرانه‌های آن، خلأ به وجود آید؛ بلكه نظامی با حرفهای نو بر سر پا كند. قائلین همه حرفهایی كه برای بشریّت ایده‌آل بود - مسأله عدالت، انسانیّت و تكریم انسان، برابری انسانها، برابری نژادها، لزوم مبارزه و مقابله با زورگوییهای بین‌المللی - و كسانی كه در دلهایشان حرفهایی بود، ولی جرأت نمی‌كردند آنها را ابراز كنند و یا میدانی برای ابراز نمی‌یافتند، دیدند نظام سیاسیِ مستقرّیِ در یك گوشه از دنیا به وجود آمده، این حرفها را روی پلاكارد نوشته و در مقابل چشم جهانیان بلند كرده است. این برای آنها، بسیار فوق‌العاده بود.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : تحزب
کلیدواژه(ها) : تحزب
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
بعضی از مشكلات ما ناشی از ضعف بعضی از مدیریّتهاست كه به كارهای جزئی و فعّالیتهای سیاسی و حزبی سرگرم و مشغول می‌شوند. این‌قدر كه من در این خصوص تأكید می‌كنم، بعضی كسان می‌گویند فلانی با حزب و تحزّب مخالف است؛ در صورتی كه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اوّلین حزب را ما درست كردیم. اگر تحزّب به معنای واقعی كلمه وجود داشته باشد، من طرفدار آن هستم. منتها من تحزّب را این نمی‌دانم كه عدّه‌ای از داعیه‌داران سیاسی، به دنبال كسب قدرت، دور هم جمع شوند - ده نفر، پانزده نفر، بیست نفر - و با شعار و ایجاد هیجان و جذّابیتهای دروغین، مردم یا گروههایی از مردم را به این طرف و آن طرف بكشانند و مرتّب دعوا و اختلاف راه بیندازند و برای این‌كه بی‌كار نمانند، یك مسأله كوچك را بزرگ كنند؛ یك چیز كم‌اهمیت را پُراهمیت جلوه دهند و روزها و هفته‌ها درباره‌اش بحث و تحلیل كنند؛ بر اساس آن، دوست و دشمن معیّن كنند؛ فلان كس، فلان طرفی است، پس دشمن است؛ فلان كس، فلان طرفی است، پس دوست است. بنده اینها را تحزّب نمی‌دانم. اینها روشهای غلط سیاسی است كه در دنیا هم رایج است. دل ما خوش بوده است كه در ایران این چیزها رایج نباشد؛ اما متأسفانه بعضی كسان به این چیزها دلبستگی دارند. بسیار خوب؛ اما اگر كسی مسؤولیتی را قبول كرد، چنانچه بنا شد چنین دلبستگی‌ای پیدا كند، به آن مدیریّت ضربه خواهد زد. من یك وقت به بعضی از مسؤولان دولتی پیغام دادم و گفتم ساعاتی را كه شما در جلسه حزبیِ خود صرف می‌كنید - البته نمی‌گویم پول و امكانات می‌گیرید - متعلّق به دولت و مردم است. شما حق ندارید آن را صرف مسائل حزبی و جناحی و گروهی و امثال اینها بكنید. یك مقدار ضعفهای ما ناشی از اینهاست؛ والّا ما مدیران خوبی داریم. بعضی افراد به مدیران دولتی ایراد می‌گیرند؛ نه. مدیران ما در بخشهای مختلف بر روی هم خوشبختانه مدیران خوبی هستند. بعضی از آنها حقیقتاً در جاهایی همّت می‌گمارند، كه من نمی‌خواهم از آنها اسم بیاورم؛ والّا جا داشت این كار را بكنم. از همین مسؤولان دولتی افرادی هستند كه می‌شود اسمشان را آورد و به عنوان آدمهای موفّق به مردم معرفی كرد. منتها اسم آوردن از بعضی، ممكن است نفی بعضی دیگر تلقّی شود؛ بنابراین اسم نمی‌آورم؛ اما خوشبختانه از این‌گونه افراد داریم؛ به شرطی كه آن كارهایی كه گفتم، نباشد.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : انگلیس
کلیدواژه(ها) : انگلیس
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
آن‌جاهایی كه استعمارِ مستقیم نكردند - مثل عراق - حكومت پادشاهی درست كردند و آدم غیر عراقی را (خانواده فیصل، خانواده سلطنتیِ عراقی نبودند) آوردند و بر مردم حاكم كردند؛ اما در واقع انگلیسیها حكومت می‌كردند. سیاست، سیاست انگلیسیها بود؛ خواست، خواست انگلیسیها بود و مردم عراق تسلیم و مقهور سرپنجه یك حكومت بیگانه بودند. شما ببینید برای یك ملت، كدام تحقیر از این بالاتر است؟ همه چیزشان را تحقیر كردند و دین و دنیا و شخصیت و ادب و فرهنگ و استقلالشان را به‌كلّی از بین بردند.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : انگلیس
کلیدواژه(ها) : انگلیس
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
در زمان جنگ ویتنام كه علیه امریكا تبلیغات زیاد بود، اما كسی گوشش بدهكار نبود و اعتنا نمی‌كرد، ژان پل سارتر(3) نویسنده و فیلسوف فرانسوی و برتراندراسل(4) فیلسوف و نویسنده انگلیسی و چند نفر دیگر دور هم جمع شدند و گفتند بیاییم علیه امریكا دادگاهی تشكیل دهیم و جنایات این رژیم در ویتنام را در این دادگاه محاكمه كنیم. آن‌طور كه به ذهنم می‌آید، برتراندراسل به عنوان دادستان، ژان پل سارتر به عنوان رئیس دادگاه، و چند نفر دیگر هم از متفكران سیاسی دنیای غرب بودند. آنها در دنیا هیچ نقطه‌ای را پیدا نكردند كه این دادگاه را در آن‌جا تشكیل دهند! كشورهای غربی - از جمله فرانسه و انگلیس - كشورهای خودِ اینها بود و شریك جرم امریكا بودند؛ بنابراین معنا نداشت چنین دادگاهی در این كشورها تشكیل شود.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : حفظ نظام اسلامی
کلیدواژه(ها) : حفظ نظام اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
نقاط كلیدی كه باید مورد توجّه شما عزیزان قرار گیرد، اینهاست: حفظ قانون اساسی و خطّ امام - كه در وصیت‌نامه آن بزرگوار مجسّم و متبلور است - و شعارهای اساسی و سیاستهای كلی كشور. اینها چیزهایی است كه باید با همه وجود از آنها پاسداری كرد و آنها را گرامی داشت.
.
.
.
.
ما در كشور این همه مشكل داریم؛ پرداختن به این مسائل كوچك چه اهمیتی دارد؟ در جریان همكاری قوا با همدیگر، از این گونه مواردِ اختلاف بارها پیش می‌آید. آیا باید روزنامه‌ها و افراد سیاسی‌كار این را به مشغله عمده ذهنی جوانان تبدیل كنند؟! شما تسلیم نشوید و این چیزها را مشغله عمده خود ندانید. مشغله عمده‌ای كه باید جوان را به خود متوجّه كند، همینهایی است كه گفتم: عدالت‌طلبی، حفظ نظام اسلامی، دشمن‌شناسی، اهمیت دادن به استقلال كشور، اهمیت دادن به پیوند و ارتباط بین مسؤولان و مردم. البته چیزهایی هم هست كه مخصوص جوانان عزیز ماست؛ بخصوص جوانانی كه مشغول تحصیل علم هستند؛ و آن پرداختن به خود است.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : جوان
کلیدواژه(ها) : جوان
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
آنچه را كه من امروز به عنوان یك تكلیف برای جامعه جوان كشور حس می‌كنم، این است كه جوانان باید از سرمایه هویت ملی و جمعی كشور، با همه وجود و همت خود دفاع كنند.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : جوان
کلیدواژه(ها) : جوان
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
جوان، با هوشیاری و حوصله و همت جوانی‌اش باید در محیط كار و تحصیل و مسوولیتهای آینده، همه همتش این باشد كه از نظام حراست كند.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران, رفع مشکلات, رفع مشکلات مردم
کلیدواژه(ها) : قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران, رفع مشکلات, رفع مشکلات مردم
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
قانون اساسی ما، راه حل مشكلات را معین كرده و رهبری را به عنوان محور، در نقطه مركزی همه مسوولان قرار داده است.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : اصلاح‌طلبی, جوان
کلیدواژه(ها) : اصلاح‌طلبی, جوان
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
جوان، اصلاح‌طلب است؛ يعنى به‌طور طبيعى طالب عدالت، آزاديهاى مشروع و تحقق آرمانهاى اسلامى است.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش :مستعمره شدن قطعات دولت عثمانی توسط دولتهای اروپایی
کلیدواژه(ها) : تاریخ حکومت عثمانی, عملکرد استعمار انگلیس در عراق, اثرات انقلاب اسلامی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
نظام اسلامى در سرتاسر دنیاى اسلام و هرجا که مسلمانى وجود داشت، هویّت اسلامى و احساس شخصیت را هم در افراد و هم در ملتها زنده کرد. اقلیتهاى مسلمان که در دنیا متفرّق بودند، احساس شخصیّت کردند. ملتهاى مسلمان، بخصوص در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا - یعنى در واقع اجزاى امپراتورىِ متلاشى شده قدیمى عثمانى که سالهاى سال رنج استعمار را تحمّل کرده بودند - احساس کردند مجدّداً نسیمى وزیده است. البته ما امپراتورى عثمانى را اصلاً تأیید نمى‌کنیم؛ یک حکومت سلطنتى بود مثل بقیه حکومتهاى سلطنتى، با همان مشکلات و گرفتاریها؛ اما اروپاییها - فاتحان جنگ بین‌الملل اوّل - وقتى این حکومت بزرگ را که از منطقه بالکان تا تمام آسیاى صغیر و خاورمیانه و شمال آفریقا گسترش داشت - از بوسنى و هرزگوین تا مصر و ترکیه کنونى و عراق و سوریه و فلسطین - متلاشى نمودند، به این اکتفا نکردند که حکومت را زایل کنند؛ از ملتها انتقام کشیدند و آنها را تحقیر کردند! قطعه قطعه بخشهاى این حکومت به دست یکى از دولتهاى اروپایى افتاد و همان داستان غمبار استعمار تکرار شد؛ داستانى که هرگز از یاد این ملتها نخواهد رفت و از تاریخ آنها زایل نخواهد شد. در یک کشور، بیگانه‌اى بیاید حکومت کند و تمام امکانات آن کشور در خدمت شخص بیگانه و دستگاه بیگانه و نظام بیگانه باشد و مردم آن کشور مجبور باشند از بیگانه‌اى که بر آنها حکومت مى‌کند، اطاعت کنند و جرأت نکنند اندکى برخلاف مصالح او حرف بزنند یا حرکت کنند. واقعیت استعمار این بود.
آن‌جاهایى که استعمارِ مستقیم نکردند - مثل عراق - حکومت پادشاهى درست کردند و آدم غیر عراقى را (خانواده فیصل، خانواده سلطنتىِ عراقى نبودند) آوردند و بر مردم حاکم کردند؛ اما در واقع انگلیسیها حکومت مى‌کردند. سیاست، سیاست انگلیسیها بود؛ خواست، خواست انگلیسیها بود و مردم عراق تسلیم و مقهور سرپنجه یک حکومت بیگانه بودند. شما ببینید براى یک ملت، کدام تحقیر از این بالاتر است؟ همه چیزشان را تحقیر کردند و دین و دنیا و شخصیت و ادب و فرهنگ و استقلالشان را به‌کلّى از بین بردند.
آن روزى هم که به اصطلاح موج مدرنیته را وارد این منطقه کردند، در واقع باید گفت فاضلابهاى مدرنیته را به این منطقه فرستادند! علم و ابتکار و اختراعات جدید و پیشرفت فکرى و دانشگاههاى پیشرو را که به کشورهاى الجزایر و مصر و عراق و بقیه مناطق تحت استعمار نیاوردند. اوّل چیزى که آوردند، ابتذال فرهنگى، کشف حجاب و کالاهاى مصرفى پس‌مانده بود؛ یا حدّاکثر نظامهاى نسخ‌شده درجه دو و سه آموزش و پرورش خود را آوردند؛ یعنى مردم را از همه جهت تحقیر کردند.
وقتى موج چپ در دنیا بلند شد، بسیارى از روشنفکران در دنیاى اسلام، شعارهاى چپ - شعارهاى سوسیالیستى و مارکسیستى - مى‌دادند و در واقع مى‌خواستند از غرب انتقام بگیرند؛ اما وقتى نظام اسلامى و انقلاب اسلامى پدید آمد، غوغا به پا شد و تمام کشورهاى اسلامى از این‌که دیدند یک ملت آمده و پرچم اسلام را بلند کرده و در مقابل سخت‌ترین تهدیدها ایستاده است؛ نه فقط در مقابل غرب، بلکه در مقابل شرق و غرب، شعار «نه شرقى، نه غربى» مى‌دهد و در مقابل جذّابترین تطمیعها، بى‌اعتنایى نشان مى‌دهد، یکپارچه هیجان شدند.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش :نزار قبانی، شاعری عرب با سروده هایی برای ایران
کلیدواژه(ها) : قبّانی، نزار, تاریخ مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی, اثرات فرهنگی انقلاب اسلامی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
انقلاب در ابتدا آن‌چنان انفجارى در دنیاى اسلام به وجود آورد که همه را به وحشت فرو برد. تحلیل کردند و گفتند اگر جلوِ این انقلاب را سد نکنیم و این نظام را از پا نیندازیم، دنیاى اسلام را تسخیر و منافع غرب را در دنیاى اسلام تهدید خواهد کرد. راست هم مى‌گفتند؛ لذا توطئه‌ها علیه انقلاب اسلامى شروع شد. پس، نظام اسلامى و انقلاب اسلامى همان کارى را کرد که ملیّت براى یک ملت مى‌کند؛ یعنى همه احساس خودمانى‌گرى کردند و شعار دادند. در کشورهاى دوردست، نام فرزندان خود را، نام شخصیتهاى انقلاب گذاشتند. شعراى بزرگ عرب که ما نام آنها را نشنیده بودیم و مطلقاً با ایران ارتباطى نداشتند، در وصف تهران، ایران و مردم ایران قصاید غرّایى سرودند. نزار قبّانى- که شاعر بسیار برجسته‌اى بود و سه چهار سال پیش فوت شد - به این معروف بود که شعرش دائم با قدرتهاى عربى گلاویز است. او در شعرهایش - که بسیار هم جاذبه داشت - خاندانهاى سلطنتى و حرمسراهاى آنها را تحقیر مى‌کرد. البته او هیچ وقت به ایران نیامده بود و هیچ رگ ایرانى هم نداشت؛ اما درباره تهران - تهرانى که ندیده بود و نمى‌شناخت، و ایرانى که ناسیونالیسم عربى همیشه با آن مقابله کرده است - قصیده مفصّلى دارد.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش :تاثیرگذاری انقلاب اسلامی در ابعاد جهانی
کلیدواژه(ها) : اثرات انقلاب اسلامی, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, سفرهای خارج از کشور آیت الله خامنه ای, ژان پل سارتر, راسل، برتراند, جنگ ویتنام, تاریخ آسیا و آفریقا
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
در ابعاد جهانى - حتّى در دنیاى غیر اسلام - هم انقلاب اسلامى تأثیر گذاشت و توجّه به قدرت مذهب در بسیج انسانها را در دنیا مطرح کرد. مذهب - که یک پدیده منزوى و تشریفاتىِ محض بود - ناگهان آن‌چنان یک ملت را بسیج کرد که توانست یک نظام متّکى به حمایتهاى بین‌المللى را به‌کلّى به خاک سیاه بنشاند و اجازه ندهد بر روى ویرانه‌هاى آن، خلأ به وجود آید؛ بلکه نظامى با حرفهاى نو بر سر پا کند. قائلین همه حرفهایى که براى بشریّت ایده‌آل بود - مسأله عدالت، انسانیّت و تکریم انسان، برابرى انسانها، برابرى نژادها، لزوم مبارزه و مقابله با زورگوییهاى بین‌المللى - و کسانى که در دلهایشان حرفهایى بود، ولى جرأت نمى‌کردند آنها را ابراز کنند و یا میدانى براى ابراز نمى‌یافتند، دیدند نظام سیاسىِ مستقرّىِ در یک گوشه از دنیا به وجود آمده، این حرفها را روى پلاکارد نوشته و در مقابل چشم جهانیان بلند کرده است. این براى آنها، بسیار فوق‌العاده بود.
در زمان جنگ ویتنام که علیه امریکا تبلیغات زیاد بود، اما کسى گوشش بدهکار نبود و اعتنا نمى‌کرد، ژان پل سارتر نویسنده و فیلسوف فرانسوى و برتراندراسل فیلسوف و نویسنده انگلیسى و چند نفر دیگر دور هم جمع شدند و گفتند بیاییم علیه امریکا دادگاهى تشکیل دهیم و جنایات این رژیم در ویتنام را در این دادگاه محاکمه کنیم. آن‌طور که به ذهنم مى‌آید، برتراندراسل به عنوان دادستان، ژان پل سارتر به عنوان رئیس دادگاه، و چند نفر دیگر هم از متفکران سیاسى دنیاى غرب بودند. آنها در دنیا هیچ نقطه‌اى را پیدا نکردند که این دادگاه را در آن‌جا تشکیل دهند! کشورهاى غربى - از جمله فرانسه و انگلیس - کشورهاى خودِ اینها بود و شریک جرم امریکا بودند؛ بنابراین معنا نداشت چنین دادگاهى در این کشورها تشکیل شود. در کشورهاى کمونیستى هم اگر این دادگاه تشکیل مى‌شد، صبغه کمونیستى پیدا مى‌کرد و چون اینها ضدّ مارکسیسم بودند، نمى‌خواستند در این کشورها برگزار شود. بنابراین هیچ نقطه آزادى در دنیا وجود نداشت که اینها دادگاه را در آن‌جا تشکیل دهند. راه حلّى که به نظرشان رسید، این بود که رفتند یک کشتى اجاره کردند و در آبهاى آزاد اقیانوسها این دادگاه نمایشى را تشکیل دادند! بنابراین وقتى عدّه‌اى متفکّر مى‌خواستند به جنایات آشکار امریکا در ویتنام اعتراض کنند، یا باید به اعتراضات خیابانى متوسّل مى‌شدند - مثل همین کارهایى که امروز در دنیا علیه جهانى‌گرى مى‌شود. هرجا کنفرانس جهانى‌سازى (گلوبالیسم تحت رهبرى امریکا) تشکیل مى‌شود، تظاهرات خیابانى شکل مى‌گیرد و عدّه‌اى شعار مى‌دهند و چهار نفر پلیس هم با باتوم مى‌آیند؛ ولى این تظاهرات چندان اهمیتى ندارد و تأثیرگذار نیست؛ صرف یک ابراز اعتراض است - یا اگر مى‌خواستند کارى بکنند که بتواند در افکار عمومى دنیا اثر بگذارد، هیچ نقطه‌اى در دنیا وجود نداشت که آنها بتوانند به آن متّکى باشند؛ لذا یک کشتى انتخاب کردند و وسط آبها رفتند و بدون اتّصال به هیچ مردمى و بدون داشتن امتداد ملّى‌اى، این کار را کردند. در چنین دنیایى؛ در قحط یک فضا و محیط مناسب براى زدن یک حرف حساب، ناگهان بر روى خاک، روى همین زمین، آن هم نه در یک زمین اجاره‌اى یا میدان فوتبال؛ بلکه در یک کشور، آن هم نه در یک نقطه دورافتاده دنیا؛ بلکه در خاورمیانه و حسّاسترین منطقه جغرافیاى سیاسى دنیا، یک ملت چند ده میلیونى، با یک انگیزه تمام نشدنى، ناگهان وسط میدان آمد و نه فقط به امریکا و پشتیبانان او اعتراض کرد و به همه انگیزه‌هاى استکبارى امریکا «نه» گفت که حتّى به شوروى هم که قطب مقابل امریکا بود، اعتراض مى‌کرد!
من در زمان ریاست جمهورى، در کنفرانس غیر متعهّدها در زیمباوه شرکت کردم. کنفرانس غیر متعهّدها عمدتاً در اختیار چپ‌ها بود. البته دولتهاى متمایل به غرب و امریکا هم در آن‌جا بودند؛ اما کارگردان عمده، یکى رابرت موگابه و یدیگرى فیدل کاسترو بود - که اینها چپ بودند - بقیه رؤساى جمهورِ چپ دنیا هم که طرفدار شوروى بودند، حضور داشتند و عمده کارگردانى در دست اینها بود. من رفتم در آن‌جا سخنرانى کردم. سخنرانى من صددرصد ضدّ امریکایى و ضدّ استکبارى بود. حقایق انقلاب، حقایق کشور، جرایم امریکا، جرایم علیه ملت ایران، مسائل مربوط به جنگ تحمیلى و امثال اینها را گفتم. بعد با همان صراحت و شدّت، به تجاوز شوروى به افغانستان حمله کردم. اینها مبهوت مانده بودند! یکى از همان رؤساى جمهور چپ به من گفت، تنها غیر متعهّد در این کنفرانس، ایران است. ببینید؛ نظام اسلامى در ابعاد جهانى، این‌طور اهمیت و جلوه پیدا مى‌کند و حتّى دشمنانش مجبور مى‌شوند به آن احترام کنند.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش :احمد سکوتوره شخصیتی قوی دربین رجال سیاسی دنیا
کلیدواژه(ها) : تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, احمد سکوتره, حمایت استکبار از عراق در جنگ تحمیلی, تاریخ آسیا و آفریقا, آمادگی برابر دشمن, دشمنی آمریکا با انقلاب و نظام اسلامی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
ما امروز در دوران حساسى هستیم. آیا جوان مى‌تواند بى‌تفاوت بماند؟ حمله دشمن به ما یک امر طبیعى است. هیچ لازم نیست که ما دستگاههاى ویژه‌اى داشته باشیم تا از اعماق کارهاى آنها براى ما خبر بیاورند - که البته خبرهاى ویژه هم داریم؛ این‌طور نیست که نداشته باشیم - اما اگر آن خبرها را هم نداشتیم، خیلى واضح و منطقى و طبیعى است که دشمن علیه ما توطئه کند. عدّه‌اى مى‌آیند و بحث توهّم توطئه را مطرح مى‌کنند. در دانشگاه و محیط روشنفکرى کشور، انسانى خجالت نکشد و بگوید توطئه توهّم است؛ دشمن علیه ما توطئه نمى‌کند؛ امریکا علیه ما توطئه نمى‌کند! گفت: مادر من چه اشتباه کند به خیالش که گربه هم لولوست! امریکاییهاى به این نازنینى!
در دوره جنگ تحمیلى، شخصیّتهاى متعدّدى به ایران مى‌آمدند و مى‌رفتند. یکى از شخصیّتهایى که من او را فراموش نمى‌کنم، احمد سکوتوره است. او رئیس جمهور گینه کوناکرى در غرب آفریقا و یکى از شخصیّتهاى برجسته و بسیار محترم در قارّه آفریقا بود. متأسفانه مطالعات تاریخى، سیاسى جوانان ما ضعیف است. اینها را باید شما خیلى مطالعه کنید و بدانید. در کشور غنا در غرب آفریقا انقلاب شد و شخصیت آفریقایىِ بسیار برجسته‌اى به نام قوام نکرومه بر سر کار آمد که بعد علیه او توطئه‌هاى زیادى - توطئه‌هاى غربى و امریکایى و غیرامریکایى - صورت گرفت. در یکى از سفرهایى که قوام نکرومه به خارج رفته بود، در غیاب او یک کودتاى دستِ راستىِ غربى در این کشور راه انداختند که او دیگر مجبور شد به کشورش نیاید. همان موقع احمد سکوتوره از قوام نکرومه دعوت کرد و گفت به کشور من بیا و تو رئیس جمهور کشور من باش. چنین شخصیتى، قوام نکرومه را به کشور خودش آورد. در زمان ریاست جمهورى و آن دوره‌اى که بنده در سیاست خارجى به طور اجرایى و عملى فعّال بودم، از رجال سیاسى دنیا، کمتر شخصیتى را به قوّت او دیدم. او تقریباً سه مرتبه به ایران آمد. البته فشار آورده بودند تا براى میانجیگرى جنگ به ایران بیاید. او در دیدارهاى خصوصى - داخل اتومبیل و در رفت و آمدها - حرفهاى خوبى مى‌زد. مى‌گفت اگر بعد از انقلاب به شما حمله نظامى نمى‌شد، من تعجّب مى‌کردم؛ بنابراین تعجبى ندارد که به شما حمله کرده‌اند. تصریح مى‌کرد که حمله عراق علیه شما، سازمان‌یافته، از پیش طرّاحى شده و کار بین‌المللى است، نه کار کشور عراق. راست هم مى‌گفت، همین‌طور بود. حمله نظامى کردند، به خیالشان قضایا تمام مى‌شود، اما نشد. محاصره اقتصادى کردند، اما نشد. این بیست‌ودو سال مرتّب فشار مى‌آورند و اذیّت مى‌کنند. این دشمنیها طبیعى است. راه مقابله با این دشمنیها تسلیم شدن نیست.
این نکته را داخل پرانتز بگویم؛ عدّه‌اى نگویند دشمنى که این‌قدر اذیّت مى‌کند، شما چه داعى‌اى دارید؟ بروید با او کنار بیایید! در قضایاى مهم سیاسى که به سرنوشت ملتها ارتباط پیدا مى‌کند، کنار آمدن یعنى تسلیم شدن؛ یعنى همان چیزى را که دشمن مى‌خواهد، عمل کردن. مثل یک نفر که مى‌خواهد خانه شما را بگیرد و شما زیر بار نمى‌روید؛ مرتّب سنگ مى‌اندازد و شیشه‌ها را مى‌شکند و اذیّت مى‌کند. آن وقت یکى به شما بگوید با دشمنى که این‌قدر اذیّت مى‌کند، کنار بیایید! کنار آمدن این است که شما از خانه بیرون بروید و کلید خانه را به او بدهید! کنار آمدن، یعنى تحقیر و به اسارت دادن یک ملت؛ یعنى تأمین خواسته دشمن درباره یک ملت. نجات از این دغدغه‌ها و مشکلات، یک راه بیشتر ندارد و آن، فکر کردن، اندیشیدن، ضدّ حمله فراهم کردن و دشمن را به ستوه آوردن است. نسل جوان در چنین میدانى است که تکلیف و مسؤولیت دارد.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش :تغییر تفکر عده ای از مسئولان از کمونیستی به سرمایه داری
کلیدواژه(ها) : لغزش مسئولین, مسئولان نظام, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, تاریخ جمهوری اسلامی در زمان حیات امام خمینی(ره), شبهه‏‌افکنی, شورای انقلاب
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
مهمترین نقاط ضعفى که در زمینه مسؤولان وجود دارد - که من آن روز هم در میدان امام اشاره مختصرى به آن کردم و الان آن را براى شما جوانان بیشتر باز مى‌کنم - چند مورد است: ... در حوزه اندیشه، قانون‌شکنى مى‌کنند. حوزه اندیشه و فکر هم قوانینى دارد و باید از آن قوانین پیروى کرد. اگر کسى درباره یک مبناى فکرى شبهه‌اى دارد، قانونش این است که آن را در مراکز تخصّصى و محافل علمى مطرح کند. یا باید شبهه را برطرف کرد و از ذهن خود زدود، یا اگر شبهه اشکال واقعى است، آن را به یک نظریّه تبدیل کرد و ذهنهاى اهل علم و اهل نظر را نسبت به آن منقاد نمود. این حضرات از این قانون پیروى نمى‌کنند. شبهه‌اى به ذهن آنها مى‌آید، خودشان دچار بى‌اعتقادى مى‌شوند و بر اثر هزار گونه ابتلاء و گرفتارى، پایه‌هاى ایمان عمیق قلبى‌شان را موریانه هوى و هوس و رفاه‌زدگى و دنیاطلبى مى‌جود و مى‌خورد و شبهه‌دار مى‌شوند؛ آن‌گاه مى‌آیند شبهه را در افکار عمومى مطرح مى‌کنند و اسمش را هم تجدیدنظر مى‌گذارند! این خیانت به افکار عمومى است. تجدیدنظر یعنى چه؟ یک وقت معناى تجدیدنظر این است که انسان از خطایى، اندیشمندانه و منصفانه برمى‌گردد. این امر بسیار خوبى است؛ اما تجدیدنظرهاى سیاسى، مصلحتى و ناشى از تغییر موقعیّتها و تطمیع دشمن، تجدیدنظر نیست؛ اینها هُرهُرى‌مسلکى است.
ما در اسلام اجتهادِ دائم داریم. اجتهاد دائم، یعنى انسانِ صاحب‌نظر همیشه در صدد تکمیل فکر خود است. در راه تکامل، گاهى انسان خطایى را تصحیح مى‌کند؛ این درست و خوب است. در طریق فکر اسلامى، صاحب‌نظران، اندیشمندان و انسانهایى که قدرت اجتهاد و استنباط در مبانى فکرى و نظرى انقلاب را دارند - نه هر کسى که ادّعا دارد، نه کسى که صلاحیتهاى علمى و فکرى لازم را کسب نکرده است - دائم باید فکر کنند و اندیشه را تکمیل نمایند. این امر خوبى است.
نباید تابع حزب باد باشیم و هر روز، باد به هر طرف که وزید، آن‌گونه تصمیم بگیریم؛ یا نگاه کنیم ببینیم دشمن چه ژستى مى‌گیرد، ما هم ژست خود را با او تطبیق کنیم؛ اگر او اخم کرد، ما چهره ترس‌آلود بگیریم؛ اگر او حرف تندى زد، ما چهره معذرت‌طلبانه به خود بگیریم! این‌که نشد.
انسان اگر زندگى سیاسى بعضى افراد را از اوّلِ انقلاب تا به‌حال نگاه کند، مى‌بیند ملغمه عجیبى از انواع و اقسام فکرهاست! یک روز بود که چنین آدمهایى به این اکتفا نمى‌کردند که در شعارها، مردم فقط «مرگ بر امریکا و مرگ بر شوروى» بگویند. مى‌گفتند باید بگوییم «مرگ بر شرق و غرب»! ما مى‌گفتیم شوروى سمبل یک تفکّر و یک راه غلط است؛ امریکا سمبل جنایت و ستم است؛ چه دلیلى دارد شما بگویید «مرگ بر شرق و غرب»؟! مى‌گفتند شما محافظه‌کار و سازش‌طلبید! از جمله همین حضرات، امروز کسانى هستند که حاضرند بروند رسماً در مقابل امریکا و انگلیس عذرخواهى کنند و بگویند ما غلط کردیم، اشتباه کردیم به شما بدگویى کردیم؛ ما را ببخشید! بعضى از همین افراد، آن روز در اوایل انقلاب، روى تندیهاى بى‌رویّه، چنان نظرات عجیب و غریب اقتصادى‌اى مطرح مى‌کردند که انسان شاخ درمى‌آورد! مى‌گفتیم اینها کجایش اسلامى است؟ مى‌خواستند تفکّرات بسیار تندِ چپِ سوسیالیستى را به اسم اسلام تحمیل و پیاده کنند. بعضى از آنها که مسؤولیت داشتند، کارهاى بدى هم در آن روز انجام دادند. من فراموش نمى‌کنم، ما در شوراى انقلاب - سالهاى 57 و 58 - قانونى داشتیم که سرمایه‌داران قبل از انقلاب را به چهار دسته تقسیم کرده بود: بند (الف)، بند (ب)، بند (ج)، بند (د). بند (ب) کسانى بودند که سرمایه‌هاى آنها از طریق نامشروع و غیرقانونى به دست آمده بود؛ حکمش هم این بود که دولت باید آن سرمایه‌ها را تصرّف کند. بند (ج) کسانى بودند که سرمایه‌هاى آنها از راه نامشروع به دست نیامده بود؛ لیکن وامهاى کلانى از بانکها گرفته بودند، تقلّب کرده بودند و پول را پس نداده بودند. بنابراین آنها مى‌بایست وامهاى خود را ادا مى‌کردند. اگر ادا مى‌کردند، کارخانه‌ها مال خودشان مى‌شد؛ اما اگر پرداخت نمى‌کردند، کارخانه‌هاى آنها تصرّف مى‌شد. اوایل ریاست جمهورىِ من گروهى مسؤول تشخیص بند (ب) و (ج) و این‌طور کارها بودند. البته این کارها دست بنده به عنوان رئیس جمهور نبود؛ دست نخست‌وزیر و دستگاه هیأت دولت بود. من اطّلاع پیدا کردم یک عدّه در این هیأت هستند و اصرار دارند که بند (ج) را به بند (ب) تبدیل کنند؛ یعنى کارخانه‌اى که مى‌شد صاحب آن بدهکارى‌اش را به بانک بدهد، بعد کارخانه‌اش را راه بیندازد و کار کند و کارگرانش هم بى‌کار نباشند، مى‌خواستند نگذارند این کار انجام گیرد. در آن موقع، چنین گرایش چپ ضدّ سرمایه‌دارى افراطىِ نابحق وجود داشت. همان آدمها امروز کسانى هستند که حاضرند در مقابل کمپانى‌داران و سرمایه‌داران صهیونیستى فرش قرمز پهن کنند تا به ایران بیایند و سرمایه‌گذارى کنند! انسان از چپ‌ترین ایده مارکسیستى، به افراطى‌ترین ایده دست راستىِ اقتصادى متحوّل شود؛ اسمش را هم تجدیدنظر بگذارد! این تجدیدنظر نیست؛ این هُرهُرى مسلکى است. آن روز افراط بود، امروز هم افراط است. وجود این آدمهاى تجدیدنظرطلب در برخى از دستگاههاى گوناگون، اسباب زحمت و خطر است. اگر در دانشگاه باشند، ضرر مى‌رسانند؛ اگر در دولت باشند، ضرر مى‌رسانند؛ اگر در مجلس باشند، ضرر مى‌رسانند؛ هرجا و در هر نقطه‌اى باشند، ضرر مى‌رسانند. یکى از آسیبهاى ما این است.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش :کشته شدن فرزندان امام قلی خان توسط شاه عباس
کلیدواژه(ها) : تاریخ صفویه, تاریخ سلسله ساسانیان و ورود اسلام به ایران, شاه عباس صفوی, حکومت‏ استبدادی, اهداف انقلاب اسلامی, عملکرد استعمار انگلیس در ایران, وابستگی سلسله پهلوی به مستکبرین, روحیه وابستگی به بیگانه, نابودی نظام سلطنتی در ایران, تاریخ دوران پهلوی, عقب‌ماندگی علمی ایران, انقلاب اکتبر روسیه
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
اهمیت ایرانىِ نظام اسلامى به خاطر این است که نظام سیاسىِ مستقرِّ پایدارِ ریشه‌دارى است که به دست خود مردم به وجود آمده است. یک نظام تحمیل شده بر مردم نیست؛ ضدِّ ایدئولوژى سلطنت است. سلطنت یک ایدئولوژى دارد. ایدئولوژى سلطنت همان چیزى است که شما در همه سلطنتهاى دنیا با انواع و اقسامش مشاهده مى‌کنید؛ یعنى استبداد، بهره‌مندیهاى اختصاصى و زورگویى؛ آن‌جایى که به زورگویى نیاز داشته باشند. یک روز هم پیدا مى‌شود که همین انوشیروان - که سعى کردند اسم او را عادل بگذارند - به‌خاطر یک کینه شخصى از دوره جوانى، در یک روز دهها هزار مزدکى را به قتل مى‌رساند! نقل مى‌کند که در دوره جوانى، پدرم - قباد - گفت به پاى مزدک بیفت (چون قباد، مریدِ مزدک بود)؛ هنوز بوى گند پاىِ مزدک در شامّه من هست و اکنون که به سلطنت رسیده‌ام، انتقام مى‌گیرم؛ نه از خودِ مزدک، از دهها هزار مزدکى!
پادشاهان صفوى، مایه افتخار ما هستند - مى‌دانید، ما براى پادشاهان صفوى ارزش و اعتبارى قائلیم؛ چون پیرو مکتب اهل‌بیت بودند و استقلال و تمامیّت ارضى ایران را حفظ کردند - اما شما ببینید همین شاه‌عباس که یک چهره برجسته است، چقدر ظلمِ ناشى از خودکامگىِ محض کرده است. آن‌قدر از خویشاوندان خود را کُشت و کور کرد که بعضى اشخاص مجبور شدند برخى از شاهزاده‌هاى صفوى را به گوشه‌اى ببرند و گم و گور کنند تا شاه از وجود آنها مطّلع نباشد! مثلاً دستور داد چهار پسر امام قلى‌خان را سر ببُرند و جلوِ او بگذارند؛ در صورتى که امام قلى‌خان جزو افرادى بود که به صفویه خیلى خدمت کرده بود؛ جزو خدّامِ قدیمى صفویه و سرداران و سیاستمداران صفویه بود؛ اما به خاطر وجود روح دیکتاتورى و استبداد در شاه، این بلا سرِ او آمد. ظلم و جور، مخصوص محمّدرضا و رضاخان نبود. در ایدئولوژى سلطنت، ظلم و جورِ ناشى از استبداد، قدرت مطلقه و متعهّد نبودن به هیچ مسؤولیتى و هیچ عهد الهى و مردمى وجود دارد. نظام اسلامى در مقابل ایدئولوژى سلطنت قیام کرد؛ در حالى که کشور ما قرنهاى متوالى دچار این حالت بود؛ چه قبل از اسلام، چه حتّى بعد از آمدن اسلام. اسلام در مدینه به معناى واقعى کلمه، متضمّن آزادى و - به تعبیر امروز ما - مردم‌سالارى بود. در مدینه و زادگاه و پایگاه نبوّت، این‌طور بود؛ اما در مناطق دوردستى که فلان سردار اموى در خراسان یا اصفهان یا فارس مشغول حکومت بود، این خبرها وجود نداشت؛ بلکه هر سردارى براى خود یک پادشاه مستبد بود و هر کارى مى‌توانست، مى‌کرد. البته ایمان مردم ایران به اسلام، به خاطر این شخصیتها و این سردارها نبود؛ به خاطر پیام اسلام بود، که خود داستان و ماجراى دیگرى دارد. از ایدئولوژى سلطنت که استبداد یک رکن ذاتى آن است، از صد سال پیش به این طرف، آفتهاى دیگرى هم در کشور ما بروز کرد که یکى از آنها وابستگى بود؛ دیگرى فساد سلطنت و اطرافیان و درباریان بود؛ فساد جنسى، فساد اخلاقى و فسادهاى فراوان مالى.
اینها براى مردم، شاه و قدرت مطلقه بودند؛ اما در مقابل بیگانگان تسلیم و مطیع: «اسد علىّ و فى الحروب نعامة»! در مهمترین مسائل، مطلبى به آنها دیکته مى‌شد؛ نه به وسیله یک رئیس جمهور، بلکه به وسیله سفیر! سفیر انگلیس به دربار مراجعه مى‌کرد و مى‌گفت مصلحت شما این است که این‌طور باشد؛ شاه هم مى‌فهمید «مصلحت شما این است» یعنى چه! در کنار وابستگى مطلق و مطیع بودن در مقابل بیگانگان، بى‌کفایتى هم الى ماشاءاللَّه وجود داشت.
من به شما عرض کنم؛ در صد سال اخیر، به معناى حقیقى کلمه، براى این کشور هیچ کار اساسى‌اى قبل از انقلاب انجام نگرفته است. امروز در محیط دانشگاه چشم شما به حقایق علمى باز شده است؛ مى‌بینید که ما چقدر کارِ نکرده و راهِ نرفته داریم. مى‌شد این راهها را رفت، مى‌شد با کاروان علم همراه شد، مى‌شد علم و عالم و دانشمند و تحقیق و استقلال در علم و تحقیق را در کشور آزمایش کرد؛ اما این کار را نکردند؛ بلکه بعکس عمل کردند.
در دوران ورود دانش جدید به کشور ما، آنچه که وارد شد، عبارت بود از تقلید و ترجمه. البته منظورم ترجمه یک اثر ارزشمند نیست - که یک کار لازم است - منظورم فکر و ذائقه و روحیه ترجمه‌اى است؛ یعنى قدرت ابتکار را از یک ملت گرفتن؛ شجاعت حرف نو را از یک ملت گرفتن؛ همه‌اش توى سر او زدن؛ به او این‌طور تلقین کردن که اگر مى‌خواهى به جایى برسى و آدم شوى، باید همان کارى را بکنى که غربیها کردند و از آن سر سوزنى تخطّى نکنى! به مردم ما و محیطهاى علمى، این‌گونه یاد دادند. اجازه ابتکار و نوآورى و خلاقیت علم را ندادند. علم و فکر را باید تولید کرد. اینها نه در علوم تجربى، نه در علوم انسانى و نه در علوم سیاسى و اجتماعى، براى آفرینش علمى میدان ندادند. لذا وضع این‌گونه است که امروز ملاحظه مى‌کنید.
البته در این بیست سال بعد از انقلاب، با همه گرفتاریهایى که وجود داشته، ورق برگردانده شده است؛ والّا قبل از آن که انقلاب به میدان بیاید و شجاعتِ خواستن، اندیشیدن، اعتماد به نفس و اتّکاء به استعداد ایرانى در کشور مطرح شود - که اینها از برکات انقلاب بود - غایت آمال و آرزوى یک انسان این بود که بتواند بر طبق نسخه‌اى که غربیها عمل کرده‌اند، عمل کند؛ یعنى افراد اصلاً به خود اجازه نمى‌دادند که از آن روند تخطّى کنند! پس استبداد، وابستگى، فساد، عدم ابتکار، عدم پیشرفت و بى‌کفایتى وجود داشت؛ اما انقلاب و نظام اسلامى در مقابل همه اینها قد علم کرد و شورشى علیه همه اینها بود. این انقلاب و این نظام، کار یک دسته و یک گروه خاص نبود؛ کار ملت بود.
قرن بیستم، قرن تحوّلات کوچک و بزرگ سیاسى در دنیاست و انقلابها و کودتاها و تحوّلات زیادى در آن صورت گرفته است. در قرن بیستم هرچه که شما چشم بگردانید، هیچیک از این تحوّلات را نمى‌بینید که تحت تأثیر ساخت و پاختهاى پشت پرده و اعمال نفوذ قدرتهاى بیگانه نباشد. البته در بین همه اینها، انقلاب اکتبر شوروى مستثناست - که آن، نوع دیگرى بود - اما بقیه تحوّلات سیاسى که در دنیا اتّفاق افتاد، یا تحت تأثیر گروههاى حزبى و پشت سرش شوروى بود، یا یک کودتاى قدرت‌طلبانه چند نفر نظامى بود. بنابراین کار مردم نبود؛ به شکلى که در ایران، انقلاب اتّفاق افتاد. انقلاب اکتبر شوروى هم مردمى نبود، و عرض کردم که تحلیل و تفسیر آن انقلاب، داستان مفصّل دیگرى دارد.
انقلاب اسلامى ایران صددرصد مردمى بود. در دوران انقلاب، شما وقتى به هر روستایى از روستاهاى این کشور مى‌رفتید، مى‌دیدید که در آن‌جا مردم برانگیخته‌اند، حرف دارند، مطالبه دارند، شعار دارند و همه این مطالبات و حرفها هم حول محور واحدى حرکت مى‌کرد؛ حول پیام اسلام که مظهر آن را در امام عزیز و بزرگوار ما مى‌دیدند. اهمیت نظام اسلامى از لحاظ ابعاد ایرانى در اینهاست: اوّلاً صددرصد مردمى است؛ ثانیاً نقطه مقابل چیزى است که قرنهاى متمادى کشور ما از آن رنج برده بود؛ یعنى ایدئولوژى سلطنت و کارگزاران سلطنتى. شما هیچ ملیّتى را پیدا نمى‌کنید که بتواند چنین انگیزه‌هاى عمیقى را در دلهاى تک‌تک مردم به وجود آورد. یکایک آحاد مردم، این انقلاب و این نظام را با همه وجودِ خود مطالبه و دنبال مى‌کردند؛ بى‌تفاوت‌ترین آدمها در این حرکت سهیم بودند. این در ابعاد ایرانى است.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : نفوذ دشمن
کلیدواژه(ها) : نفوذ دشمن
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
امروز اومانیسم و لیبرالیسم و دمکراسىِ آنها به اختناق و خفقانی رسیده است که حتّی نمیخواهند به یک رسانه خارجی اجازه دهند که اخبار افغانستان را پخش کند! این، جریان آزاد خبر از نظر غرب است. این نسخه، رسواشده و غلط از آب درآمده است؛ درعین‌حال فلان مسؤول ما که به برکت انقلاب اسلامی عزّت و احترامی پیدا کرده و به خاطر اظهار طرفداری از اسلام و امام و انقلاب، ممکن است چهار نفر به او احترامی بگذارند، ناگهان طرفدار لیبرال دمکراسی غربی بشود که نقطه مقابل مردم‌سالاری اسلامی است! اصلاً مردم‌سالاری اسلامی و آزادی در اسلام، آن نیست؛ یک حقیقت دیگر است. گاهی چنین مواردی به‌ندرت پیدا میشود. البته من خدا را شکر میکنم که مسؤولان طراز اوّلِ کشور، عمیقاً معتقد به مبانی اسلامیاند. دشمن نتوانسته است نفوذ فکری و سیاسی خود را به جاهای حسّاس برساند. امروز رؤسای سه قوّه و مسؤولان طراز اوّل، عمیقاً به آرمان امام و انقلاب معتقدند؛ اما در بعضی از دستگاهها چنین مواردی پیدا میشود که من آن روز هم اشاره‌ای کردم.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : استقلال ملی
کلیدواژه(ها) : استقلال ملی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
پادشاهان صفوی، مایه افتخار ما هستند - میدانید، ما برای پادشاهان صفوی ارزش و اعتباری قائلیم؛ چون پیرو مکتب اهل‌بیت بودند و استقلال و تمامیّت ارضی ایران را حفظ کردند - اما شما ببینید همین شاه‌عباس که یک چهره برجسته است، چقدر ظلمِ ناشی از خودکامگىِ محض کرده است.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : استقلال ملی
کلیدواژه(ها) : استقلال ملی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
من به شما عرض کنم؛ در صد سال اخیر، به معنای حقیقی کلمه، برای این کشور هیچ کار اساسیای قبل از انقلاب انجام نگرفته است. امروز در محیط دانشگاه چشم شما به حقایق علمی باز شده است؛ میبینید که ما چقدر کارِ نکرده و راهِ نرفته داریم. میشد این راهها را رفت، میشد با کاروان علم همراه شد، میشد علم و عالم و دانشمند و تحقیق و استقلال در علم و تحقیق را در کشور آزمایش کرد؛ اما این کار را نکردند؛ بلکه بعکس عمل کردند.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : استقلال ملی
کلیدواژه(ها) : استقلال ملی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
آن‌جاهایی که استعمارِ مستقیم نکردند - مثل عراق - حکومت پادشاهی درست کردند و آدم غیر عراقی را (خانواده فیصل، خانواده سلطنتىِ عراقی نبودند) آوردند و بر مردم حاکم کردند؛ اما در واقع انگلیسیها حکومت میکردند. سیاست، سیاست انگلیسیها بود؛ خواست، خواست انگلیسیها بود و مردم عراق تسلیم و مقهور سرپنجه یک حکومت بیگانه بودند. شما ببینید برای یک ملت، کدام تحقیر از این بالاتر است؟ همه چیزشان را تحقیر کردند و دین و دنیا و شخصیت و ادب و فرهنگ و استقلالشان را به‌کلّی از بین بردند.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : استقلال ملی
کلیدواژه(ها) : استقلال ملی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
مشغله عمده‌ای که باید جوان را به خود متوجّه کند، همینهایی است که گفتم: عدالت‌طلبی، حفظ نظام اسلامی، دشمن‌شناسی، اهمیت دادن به استقلال کشور، اهمیت دادن به پیوند و ارتباط بین مسؤولان و مردم. البته چیزهایی هم هست که مخصوص جوانان عزیز ماست؛ بخصوص جوانانی که مشغول تحصیل علم هستند؛ و آن پرداختن به خود است.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : شعار مرگ بر آمریکا
کلیدواژه(ها) : شعار مرگ بر آمریکا
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
انسان اگر زندگی سیاسی بعضی افراد را از اوّلِ انقلاب تا به‌حال نگاه کند، میبیند ملغمه عجیبی از انواع و اقسام فکرهاست! یک روز بود که چنین آدمهایی به این اکتفا نمیکردند که در شعارها، مردم فقط «مرگ بر امریکا و مرگ بر شوروی» بگویند. میگفتند باید بگوییم «مرگ بر شرق و غرب»! ما میگفتیم شوروی سمبل یک تفکّر و یک راه غلط است؛ امریکا سمبل جنایت و ستم است؛ چه دلیلی دارد شما بگویید «مرگ بر شرق و غرب»؟! میگفتند شما محافظه‌کار و سازش‌طلبید! از جمله همین حضرات، امروز کسانی هستند که حاضرند بروند رسماً در مقابل امریکا و انگلیس عذرخواهی کنند و بگویند ما غلط کردیم، اشتباه کردیم به شما بدگویی کردیم؛ ما را ببخشید! بعضی از همین افراد، آن روز در اوایل انقلاب، روی تندیهای بیرویّه، چنان نظرات عجیب و غریب اقتصادیای مطرح میکردند که انسان شاخ درمیآورد! میگفتیم اینها کجایش اسلامی است؟ میخواستند تفکّرات بسیار تندِ چپِ سوسیالیستی را به اسم اسلام تحمیل و پیاده کنند. بعضی از آنها که مسؤولیت داشتند، کارهای بدی هم در آن روز انجام دادند. من فراموش نمیکنم، ما در شورای انقلاب - سالهای 57 و 58 - قانونی داشتیم که سرمایه‌داران قبل از انقلاب را به چهار دسته تقسیم کرده بود: بند (الف)، بند (ب)، بند (ج)، بند (د). بند (ب) کسانی بودند که سرمایه‌های آنها از طریق نامشروع و غیرقانونی به دست آمده بود؛ حکمش هم این بود که دولت باید آن سرمایه‌ها را تصرّف کند. بند (ج) کسانی بودند که سرمایه‌های آنها از راه نامشروع به دست نیامده بود؛ لیکن وامهای کلانی از بانکها گرفته بودند، تقلّب کرده بودند و پول را پس نداده بودند. بنابراین آنها میبایست وامهای خود را ادا میکردند. اگر ادا میکردند، کارخانه‌ها مال خودشان میشد؛ اما اگر پرداخت نمیکردند، کارخانه‌های آنها تصرّف میشد. اوایل ریاست جمهورىِ من گروهی مسؤول تشخیص بند (ب) و (ج) و این‌طور کارها بودند. البته این کارها دست بنده به عنوان رئیس جمهور نبود؛ دست نخست‌وزیر و دستگاه هیأت دولت بود. من اطّلاع پیدا کردم یک عدّه در این هیأت هستند و اصرار دارند که بند (ج) را به بند (ب) تبدیل کنند؛ یعنی کارخانه‌ای که میشد صاحب آن بدهکاریاش را به بانک بدهد، بعد کارخانه‌اش را راه بیندازد و کار کند و کارگرانش هم بیکار نباشند، میخواستند نگذارند این کار انجام گیرد. در آن موقع، چنین گرایش چپ ضدّ سرمایه‌داری افراطىِ نابحق وجود داشت. همان آدمها امروز کسانی هستند که حاضرند در مقابل کمپانیداران و سرمایه‌داران صهیونیستی فرش قرمز پهن کنند تا به ایران بیایند و سرمایه‌گذاری کنند! انسان از چپ‌ترین ایده مارکسیستی، به افراطیترین ایده دست راستىِ اقتصادی متحوّل شود؛ اسمش را هم تجدیدنظر بگذارد! این تجدیدنظر نیست؛ این هُرهُری مسلکی است. آن روز افراط بود، امروز هم افراط است. وجود این آدمهای تجدیدنظرطلب در برخی از دستگاههای گوناگون، اسباب زحمت و خطر است. اگر در دانشگاه باشند، ضرر میرسانند؛ اگر در دولت باشند، ضرر میرسانند؛ اگر در مجلس باشند، ضرر میرسانند؛ هرجا و در هر نقطه‌ای باشند، ضرر میرسانند. یکی از آسیبهای ما این است.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : شعار مرگ بر آمریکا
کلیدواژه(ها) : شعار مرگ بر آمریکا
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
انسان اگر زندگی سیاسی بعضی افراد را از اوّلِ انقلاب تا به‌حال نگاه کند، میبیند ملغمه عجیبی از انواع و اقسام فکرهاست! یک روز بود که چنین آدمهایی به این اکتفا نمیکردند که در شعارها، مردم فقط «مرگ بر امریکا و مرگ بر شوروی» بگویند. میگفتند باید بگوییم «مرگ بر شرق و غرب»! ما میگفتیم شوروی سمبل یک تفکّر و یک راه غلط است؛ امریکا سمبل جنایت و ستم است؛ چه دلیلی دارد شما بگویید «مرگ بر شرق و غرب»؟! میگفتند شما محافظه‌کار و سازش‌طلبید! از جمله همین حضرات، امروز کسانی هستند که حاضرند بروند رسماً در مقابل امریکا و انگلیس عذرخواهی کنند و بگویند ما غلط کردیم، اشتباه کردیم به شما بدگویی کردیم؛ ما را ببخشید! بعضی از همین افراد، آن روز در اوایل انقلاب، روی تندیهای بیرویّه، چنان نظرات عجیب و غریب اقتصادیای مطرح میکردند که انسان شاخ درمیآورد! میگفتیم اینها کجایش اسلامی است؟ میخواستند تفکّرات بسیار تندِ چپِ سوسیالیستی را به اسم اسلام تحمیل و پیاده کنند. بعضی از آنها که مسؤولیت داشتند، کارهای بدی هم در آن روز انجام دادند. من فراموش نمیکنم، ما در شورای انقلاب - سالهای 57 و 58 - قانونی داشتیم که سرمایه‌داران قبل از انقلاب را به چهار دسته تقسیم کرده بود: بند (الف)، بند (ب)، بند (ج)، بند (د). بند (ب) کسانی بودند که سرمایه‌های آنها از طریق نامشروع و غیرقانونی به دست آمده بود؛ حکمش هم این بود که دولت باید آن سرمایه‌ها را تصرّف کند. بند (ج) کسانی بودند که سرمایه‌های آنها از راه نامشروع به دست نیامده بود؛ لیکن وامهای کلانی از بانکها گرفته بودند، تقلّب کرده بودند و پول را پس نداده بودند. بنابراین آنها میبایست وامهای خود را ادا میکردند. اگر ادا میکردند، کارخانه‌ها مال خودشان میشد؛ اما اگر پرداخت نمیکردند، کارخانه‌های آنها تصرّف میشد. اوایل ریاست جمهورىِ من گروهی مسؤول تشخیص بند (ب) و (ج) و این‌طور کارها بودند. البته این کارها دست بنده به عنوان رئیس جمهور نبود؛ دست نخست‌وزیر و دستگاه هیأت دولت بود. من اطّلاع پیدا کردم یک عدّه در این هیأت هستند و اصرار دارند که بند (ج) را به بند (ب) تبدیل کنند؛ یعنی کارخانه‌ای که میشد صاحب آن بدهکاریاش را به بانک بدهد، بعد کارخانه‌اش را راه بیندازد و کار کند و کارگرانش هم بیکار نباشند، میخواستند نگذارند این کار انجام گیرد. در آن موقع، چنین گرایش چپ ضدّ سرمایه‌داری افراطىِ نابحق وجود داشت. همان آدمها امروز کسانی هستند که حاضرند در مقابل کمپانیداران و سرمایه‌داران صهیونیستی فرش قرمز پهن کنند تا به ایران بیایند و سرمایه‌گذاری کنند! انسان از چپ‌ترین ایده مارکسیستی، به افراطیترین ایده دست راستىِ اقتصادی متحوّل شود؛ اسمش را هم تجدیدنظر بگذارد! این تجدیدنظر نیست؛ این هُرهُری مسلکی است. آن روز افراط بود، امروز هم افراط است. وجود این آدمهای تجدیدنظرطلب در برخی از دستگاههای گوناگون، اسباب زحمت و خطر است. اگر در دانشگاه باشند، ضرر میرسانند؛ اگر در دولت باشند، ضرر میرسانند؛ اگر در مجلس باشند، ضرر میرسانند؛ هرجا و در هر نقطه‌ای باشند، ضرر میرسانند. یکی از آسیبهای ما این است.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : سازش با آمریکا
کلیدواژه(ها) : سازش با آمریکا
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
میگفتند باید بگوییم «مرگ بر شرق و غرب»! ما میگفتیم شوروی سمبل یک تفکّر و یک راه غلط است؛ امریکا سمبل جنایت و ستم است؛ چه دلیلی دارد شما بگویید «مرگ بر شرق و غرب»؟! میگفتند شما محافظه‌کار و سازش‌طلبید! از جمله همین حضرات، امروز کسانی هستند که حاضرند بروند رسماً در مقابل امریکا و انگلیس عذرخواهی کنند و بگویند ما غلط کردیم، اشتباه کردیم به شما بدگویی کردیم؛ ما را ببخشید!

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : وصیت‌نامه امام خمینی
کلیدواژه(ها) : وصیت‌نامه امام خمینی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
از جوان چه انتظاری وجود دارد؟ ما از جوان میخواهیم راه را گم نکند. نقد، اشکالی ندارد؛ اما نفی، بزرگترین ظلم به این ملت است. بعضی کسان به زبان نقد، نظام اسلامی را نفی میکنند. بعضی کسان انتقادی که بر فلان مدیر و مسؤول وارد است، انتقاد به نظام میدانند. این غیرمنصفانه است. نظام اسلامی یعنی ترکیب قانون اساسی. روشهای اجرایی و عملیاتی این نظام، در خود قانون اساسی هست و به‌طور واضح در وصیت‌نامه و سیره و بیانات امام بزرگوار وجود دارد. مهمترین وظیفه این است که از کمربند تأمینىِ بسیار مستحکم ملت ایران که هویّت جمعی ما را به وجود میآورد - یعنی نظام اسلامی - با همه وجود پاسداری کنیم. جوان، با هوشیاری و حوصله و همت جوانیاش باید در محیط کار و تحصیل و مسؤولیتهای آینده، همه همّتش این باشد که از نظام حراست کند. تکمیل و برطرف کردن عیوب نظام یک حرف است؛ مقابله و نفی و همراهی با براندازان نظام حرف دیگری است. انسان از ته دل غمگین میشود که بشنود در یک محفل دانشگاهی، یک وقت یک عنصر به اصطلاح دانشگاهی بگوید: مرد کسی است که در کشور بماند و با این نظام مبارزه کند تا ریشه آن را بخشکاند! کسی که تلاش میکند ریشه این نظام اسلامی و الهی و مردمی را خشک کند، مَرد است؟! آن هم نظامی که این همه تلاش انسانی و مردمی در راهش به کار رفته؛ نظامی که این همه جوان برای آن فداکاری کرده‌اند؛ نظامی که خونهای این همه شهید در راهش بر زمین ریخته شده است؛ نظامی که دلسوزان این کشور، این همه سختی و ناهمواری و ناگواری را در راه استحکام آن تحمّل کرده‌اند؛ نظامی که یک ملت بزرگ با همه وجود خود، آن را سر پا نگه داشته است؛ نظامی که در دنیا مایه عزّت اسلام و شرف و سربلندی ایران شده است. تلاش برای خشکاندن ریشه این نظام، مردانگی است؟! این بزرگترین نامردی است. البته این پندارهای کاملاً کوته‌نظرانه، جز از دلهای معلول و معیوب صادر نمیشود. ریشه این نظام، بسیار مستحکم است؛ جزو عمیق‌ترین ریشه‌هاست و دشمنیهای بزرگ هم به فضل الهی نتوانسته آن را تکان دهد.
نقاط کلیدی که باید مورد توجّه شما عزیزان قرار گیرد، اینهاست: حفظ قانون اساسی و خطّ امام - که در وصیت‌نامه آن بزرگوار مجسّم و متبلور است - و شعارهای اساسی و سیاستهای کلی کشور. اینها چیزهایی است که باید با همه وجود از آنها پاسداری کرد و آنها را گرامی داشت.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : زبان فارسی
کلیدواژه(ها) : زبان فارسی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
برنامه‌هایی که عزیزان من اجرا کردند، خوب و جالب بود و از همه آنها تشکّر میکنم. یک نکته را در مورد این همخوانیها عرض کنم. البته این برادران عزیز، بسیار خوب اجرا کردند. شعری هم که خواندند، شعر خوبی بود؛ شعرِ «ها عَلىٌّ بَشَرٌ َکْیَف بَشَر». در حالی که آنها این شعر را با آهنگها و لهجه عربی میخواندند، این نکته به ذهنم خطور کرد که ای کاش به جای این شعر، شعر شهریار را میخواندند:
علی آن شیر خدا شاه عرب‌
الفتی داشته با این دل شب‌
اتّفاقاً بلافاصله دیدم که این شعر را هم شروع به خواندن کردند. در این همخوانیها علاوه بر جنبه هنری، باید جنبه پیام هم کاملاً محفوظ باشد و هنر در این‌جا هم مثل بقیه جاها، در خدمت ابلاغ و تبیین قرار گیرد. البته من خودم از چند سال قبل، این همخوانیهای عربی را تشویق کرده‌ام؛ لیکن عقیده دارم در غیر مواردی که شعر عربی یک شعر فوق‌العاده یا برجسته است و خصوصیاتی دارد، نیکو این است که از شعر فارسی با مضامین عالی استفاده شود. اتّفاقاً شاعر شعرِ«ها عَلىٌّ بَشَر» هم مثل  خود شهریار، یک شاعر ترک تبریزی است؛ ملا مهرعلی تبریزی که در حدود صد یا صدوپنجاه سال پیش زندگی میکرده است:
ها عَلىٌّ بَشَرٌ َکْیَف بَشَر
رَبُّهُ فیه تَجَلّی و ظَهَر
شعر فارسی را با آهنگهای زیبای فارسی و با شیوه جذّاب هنری و با انتخاب مضامینی که این جمعیت کثیر از آن درس بگیرند، بخوانید؛ که البته در بخش فارسی که عزیزانِ من آن را خواندند، تا حدود زیادی این مقصود تأمین شد. این را گفتم، تا کسانی  که این سخن را در سرتاسر کشور میشنوند، سراغ گزینش نمونه‌های هنرىِ پُرمغز و پُرمعنا بروند. امروز نیاز ما به فهمیدن و فهماندن، از همیشه بیشتر است.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : اهداف انقلاب اسلامی
کلیدواژه(ها) : اهداف انقلاب اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
مهمترین نقاط ضعفی که در زمینه مسؤولان وجود دارد - که من آن روز هم در میدان امام اشاره مختصری به آن کردم و الان آن را برای شما جوانان بیشتر باز میکنم - چند مورد است:
یکی مسأله سستی بینش و ایمان انقلابی و اسلامی در بعضی از مسؤولان است. اینها مجذوب نسخه‌های سیاسی غربند؛ آن هم نسخه‌های غلط از آب درآمده. لیبرال دمکراسی غرب که یک روز گفته میشد اوج تکامل فکر و عمل انسان است و بالاتر از آن چیزی وجود ندارد - که به نظر من خود این حرف نشانه کوته‌فکری است که آدم نقطه‌ای را پیدا کند و بگوید از این بالاتر ممکن نیست انسان حرکت کند؛ نه. انسان در حرکت خود بینهایت است - امروز به دست خود، خودش را رسوا کرده است. این لیبرالیسم، همان چیزی است که امروز ماجرای افغانستان و سالهاست مسأله فلسطین را به وجود آورده است. این اومانیسمِ دروغینِ غرب، همان چیزی است که پنجاه سال ملت فلسطین را ندیده میگیرد و میخواهد آن را به‌کلّی حذف کند. از خودشان سؤال نمیکنند که اصلاً ملت فلسطین در دنیا وجود داشته یا دروغ است. اگر قبول دارید سرزمینی به نام فلسطین وجود دارد، پس کو آن ملت؟ خواستند یک ملت و یک نام جغرافیایی را به‌کلّی از روی کره زمین حذف کنند. امروز اومانیسم و لیبرالیسم و دمکراسىِ آنها به اختناق و خفقانی رسیده است که حتّی نمیخواهند به یک رسانه خارجی اجازه دهند که اخبار افغانستان را پخش کند! این، جریان آزاد خبر از نظر غرب است. این نسخه، رسواشده و غلط از آب درآمده است؛ درعین‌حال فلان مسؤول ما که به برکت انقلاب اسلامی عزّت و احترامی پیدا کرده و به خاطر اظهار طرفداری از اسلام و امام و انقلاب، ممکن است چهار نفر به او احترامی بگذارند، ناگهان طرفدار لیبرال دمکراسی غربی بشود که نقطه مقابل مردم‌سالاری اسلامی است! اصلاً مردم‌سالاری اسلامی و آزادی در اسلام، آن نیست؛ یک حقیقت دیگر است. گاهی چنین مواردی به‌ندرت پیدا میشود. البته من خدا را شکر میکنم که مسؤولان طراز اوّلِ کشور، عمیقاً معتقد به مبانی اسلامیاند. دشمن نتوانسته است نفوذ فکری و سیاسی خود را به جاهای حسّاس برساند. امروز رؤسای سه قوّه و مسؤولان طراز اوّل، عمیقاً به آرمان امام و انقلاب معتقدند؛ اما در بعضی از دستگاهها چنین مواردی پیدا میشود.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : خودسازی علمی
کلیدواژه(ها) : خودسازی علمی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
بخشی از تکالیفی که ما متوجّه جوانان میدانیم، تکالیف شخصی آنهاست. خودسازی علمی، خودسازی اخلاقی، خودسازی جسمی. اینها تکالیف مهمی است؛ مطالباتی است که ما حق داریم از جوان بکنیم و جوان هم به این خودسازیها احتیاج دارد.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : حجاب
کلیدواژه(ها) : حجاب
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
آن روزی هم که]اروپائیها[ به اصطلاح موج مدرنیته را وارد این منطقه کردند، در واقع باید گفت فاضلابهای مدرنیته را به این منطقه فرستادند! علم و ابتکار و اختراعات جدید و پیشرفت فکری و دانشگاههای پیشرو را که به کشورهای الجزایر و مصر و عراق و بقیه مناطق تحت استعمار نیاوردند. اوّل چیزی که آوردند، ابتذال فرهنگی، کشف حجاب و کالاهای مصرفی پس‌مانده بود؛ یا حدّاکثر نظامهای نسخ‌شده درجه دو و سه آموزش و پرورش خود را آوردند؛ یعنی مردم را از همه جهت تحقیر کردند.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : آفت ارتجاع برای انقلاب اسلامی
کلیدواژه(ها) : آفت ارتجاع برای انقلاب اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
جوان به‌طور طبیعی طالب اصلاح است. البته من به تعبیرهای رایج اصلاح‌طلب و محافظه‌کار و امثال اینها هیچ کاری ندارم؛ اصلاح‌طلبی به عنوان یک پُز سیاسی، مورد نظر من نیست. بعضی کسان دم از اصلاح‌طلبی میزنند، در حالی که اصلاً نمیدانند چه میخواهند و دنبال چه هستند. بعضی کسان دم از اصلاح‌طلبی میزنند، در حالی که آن چیزی که ته ذهنشان قرار دارد، در واقع اصلاح‌طلبی نیست؛ نوعی ارتجاع و برگشت به عقب است. میبینید که بعضی کسان زیر نام زیبا و جذّاب اصلاح‌طلبی، دنبال این هستند که به دورانی برگردند که دین فقط جنبه تشریفات در زندگی انسان داشته باشد و نه بیشتر! این دیگر اصلاح‌طلبی نیست؛ این نقطه مقابل اصلاح‌طلبی است. اصلاح‌طلبی با تکامل و پیشرفت همراه است، نه با عقبگرد.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
کلیدواژه(ها) : قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
نظام اسلامی یعنی ترکیب قانون اساسی. روشهای اجرایی و عملیاتی این نظام، در خود قانون اساسی هست و به‌طور واضح در وصیت‌نامه و سیره و بیانات امام بزرگوار وجود دارد.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : استعمار
کلیدواژه(ها) : استعمار
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
یک ملیّت معمولاً در داخل مرزهای خود زندانی است و بیرون مرز، هیچ‌گونه ارزش و جاذبه و احترامی ندارد؛ اما نظام اسلامی در سرتاسر دنیای اسلام و هرجا که مسلمانی وجود داشت، هویّت اسلامی و احساس شخصیت را هم در افراد و هم در ملتها زنده کرد. اقلیتهای مسلمان که در دنیا متفرّق بودند، احساس شخصیّت کردند. ملتهای مسلمان، بخصوص در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا - یعنی در واقع اجزای امپراتورىِ متلاشی شده قدیمی عثمانی که سالهای سال رنج استعمار را تحمّل کرده بودند - احساس کردند مجدّداً نسیمی وزیده است. البته ما امپراتوری عثمانی را اصلاً تأیید نمیکنیم؛ یک حکومت سلطنتی بود مثل بقیه حکومتهای سلطنتی، با همان مشکلات و گرفتاریها؛ اما اروپاییها - فاتحان جنگ بین‌الملل اوّل - وقتی این حکومت بزرگ را که از منطقه بالکان تا تمام آسیای صغیر و خاورمیانه و شمال آفریقا گسترش داشت - از بوسنی و هرزگوین تا مصر و ترکیه کنونی و عراق و سوریه و فلسطین - متلاشی نمودند، به این اکتفا نکردند که حکومت را زایل کنند؛ از ملتها انتقام کشیدند و آنها را تحقیر کردند! قطعه قطعه بخشهای این حکومت به دست یکی از دولتهای اروپایی افتاد و همان داستان غمبار استعمار تکرار شد؛ داستانی که هرگز از یاد این ملتها نخواهد رفت و از تاریخ آنها زایل نخواهد شد. در یک کشور، بیگانه‌ای بیاید حکومت کند و تمام امکانات آن کشور در خدمت شخص بیگانه و دستگاه بیگانه و نظام بیگانه باشد و مردم آن کشور مجبور باشند از بیگانه‌ای که بر آنها حکومت میکند، اطاعت کنند و جرأت نکنند اندکی برخلاف مصالح او حرف بزنند یا حرکت کنند. واقعیت استعمار این بود.
آن‌جاهایی که استعمارِ مستقیم نکردند - مثل عراق - حکومت پادشاهی درست کردند و آدم غیر عراقی را (خانواده فیصل، خانواده سلطنتىِ عراقی نبودند) آوردند و بر مردم حاکم کردند؛ اما در واقع انگلیسیها حکومت میکردند. سیاست، سیاست انگلیسیها بود؛ خواست، خواست انگلیسیها بود و مردم عراق تسلیم و مقهور سرپنجه یک حکومت بیگانه بودند. شما ببینید برای یک ملت، کدام تحقیر از این بالاتر است؟ همه چیزشان را تحقیر کردند و دین و دنیا و شخصیت و ادب و فرهنگ و استقلالشان را به‌کلّی از بین بردند.
آن روزی هم که به اصطلاح موج مدرنیته را وارد این منطقه کردند، در واقع باید گفت فاضلابهای مدرنیته را به این منطقه فرستادند! علم و ابتکار و اختراعات جدید و پیشرفت فکری و دانشگاههای پیشرو را که به کشورهای الجزایر و مصر و عراق و بقیه مناطق تحت استعمار نیاوردند. اوّل چیزی که آوردند، ابتذال فرهنگی، کشف حجاب و کالاهای مصرفی پس‌مانده بود؛ یا حدّاکثر نظامهای نسخ‌شده درجه دو و سه آموزش و پرورش خود را آوردند؛ یعنی مردم را از همه جهت تحقیر کردند

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : استعمار نو
کلیدواژه(ها) : استعمار نو
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
یک ملیّت معمولاً در داخل مرزهای خود زندانی است و بیرون مرز، هیچ‌گونه ارزش و جاذبه و احترامی ندارد؛ اما نظام اسلامی در سرتاسر دنیای اسلام و هرجا که مسلمانی وجود داشت، هویّت اسلامی و احساس شخصیت را هم در افراد و هم در ملتها زنده کرد. اقلیتهای مسلمان که در دنیا متفرّق بودند، احساس شخصیّت کردند. ملتهای مسلمان، بخصوص در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا - یعنی در واقع اجزای امپراتورىِ متلاشی شده قدیمی عثمانی که سالهای سال رنج استعمار را تحمّل کرده بودند - احساس کردند مجدّداً نسیمی وزیده است. البته ما امپراتوری عثمانی را اصلاً تأیید نمیکنیم؛ یک حکومت سلطنتی بود مثل بقیه حکومتهای سلطنتی، با همان مشکلات و گرفتاریها؛ اما اروپاییها - فاتحان جنگ بین‌الملل اوّل - وقتی این حکومت بزرگ را که از منطقه بالکان تا تمام آسیای صغیر و خاورمیانه و شمال آفریقا گسترش داشت - از بوسنی و هرزگوین تا مصر و ترکیه کنونی و عراق و سوریه و فلسطین - متلاشی نمودند، به این اکتفا نکردند که حکومت را زایل کنند؛ از ملتها انتقام کشیدند و آنها را تحقیر کردند! قطعه قطعه بخشهای این حکومت به دست یکی از دولتهای اروپایی افتاد و همان داستان غمبار استعمار تکرار شد؛ داستانی که هرگز از یاد این ملتها نخواهد رفت و از تاریخ آنها زایل نخواهد شد. در یک کشور، بیگانه‌ای بیاید حکومت کند و تمام امکانات آن کشور در خدمت شخص بیگانه و دستگاه بیگانه و نظام بیگانه باشد و مردم آن کشور مجبور باشند از بیگانه‌ای که بر آنها حکومت میکند، اطاعت کنند و جرأت نکنند اندکی برخلاف مصالح او حرف بزنند یا حرکت کنند. واقعیت استعمار این بود.
آن‌جاهایی که استعمارِ مستقیم نکردند - مثل عراق - حکومت پادشاهی درست کردند و آدم غیر عراقی را (خانواده فیصل، خانواده سلطنتىِ عراقی نبودند) آوردند و بر مردم حاکم کردند؛ اما در واقع انگلیسیها حکومت میکردند. سیاست، سیاست انگلیسیها بود؛ خواست، خواست انگلیسیها بود و مردم عراق تسلیم و مقهور سرپنجه یک حکومت بیگانه بودند. شما ببینید برای یک ملت، کدام تحقیر از این بالاتر است؟ همه چیزشان را تحقیر کردند و دین و دنیا و شخصیت و ادب و فرهنگ و استقلالشان را به‌کلّی از بین بردند.
آن روزی هم که به اصطلاح موج مدرنیته را وارد این منطقه کردند، در واقع باید گفت فاضلابهای مدرنیته را به این منطقه فرستادند! علم و ابتکار و اختراعات جدید و پیشرفت فکری و دانشگاههای پیشرو را که به کشورهای الجزایر و مصر و عراق و بقیه مناطق تحت استعمار نیاوردند. اوّل چیزی که آوردند، ابتذال فرهنگی، کشف حجاب و کالاهای مصرفی پس‌مانده بود؛ یا حدّاکثر نظامهای نسخ‌شده درجه دو و سه آموزش و پرورش خود را آوردند؛ یعنی مردم را از همه جهت تحقیر کردند

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : استعمار نو
کلیدواژه(ها) : استعمار نو
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
مستعمران آن‌جاهایی که استعمارِ مستقیم نکردند - مثل عراق - حکومت پادشاهی درست کردند و آدم غیر عراقی را (خانواده فیصل، خانواده سلطنتىِ عراقی نبودند) آوردند و بر مردم حاکم کردند؛ اما در واقع انگلیسیها حکومت میکردند.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : استعمار نو
کلیدواژه(ها) : استعمار نو
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
انگلیسی ها با استعمار نو در عراق دین و دنیا و شخصیت و ادب و فرهنگ و استقلالشان را به‌کلّی از بین بردند.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : نقد و انتقاد
کلیدواژه(ها) : نقد و انتقاد
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
از جوان چه انتظاری وجود دارد؟ ما از جوان میخواهیم راه را گم نکند. نقد، اشکالی ندارد؛ اما نفی، بزرگترین ظلم به این ملت است. بعضی کسان به زبان نقد، نظام اسلامی را نفی میکنند. بعضی کسان انتقادی که بر فلان مدیر و مسؤول وارد است، انتقاد به نظام میدانند. این غیرمنصفانه است. نظام اسلامی یعنی ترکیب قانون اساسی. روشهای اجرایی و عملیاتی این نظام، در خود قانون اساسی هست و به‌طور واضح در وصیت‌نامه و سیره و بیانات امام بزرگوار وجود دارد. مهمترین وظیفه این است که از کمربند تأمینىِ بسیار مستحکم ملت ایران که هویّت جمعی ما را به وجود میآورد - یعنی نظام اسلامی - با همه وجود پاسداری کنیم. جوان، با هوشیاری و حوصله و همت جوانیاش باید در محیط کار و تحصیل و مسؤولیتهای آینده، همه همّتش این باشد که از نظام حراست کند. تکمیل و برطرف کردن عیوب نظام یک حرف است؛ مقابله و نفی و همراهی با براندازان نظام حرف دیگری است. انسان از ته دل غمگین میشود که بشنود در یک محفل دانشگاهی، یک وقت یک عنصر به اصطلاح دانشگاهی بگوید: مرد کسی است که در کشور بماند و با این نظام مبارزه کند تا ریشه آن را بخشکاند! کسی که تلاش میکند ریشه این نظام اسلامی و الهی و مردمی را خشک کند، مَرد است؟! آن هم نظامی که این همه تلاش انسانی و مردمی در راهش به کار رفته؛ نظامی که این همه جوان برای آن فداکاری کرده‌اند؛ نظامی که خونهای این همه شهید در راهش بر زمین ریخته شده است؛ نظامی که دلسوزان این کشور، این همه سختی و ناهمواری و ناگواری را در راه استحکام آن تحمّل کرده‌اند؛ نظامی که یک ملت بزرگ با همه وجود خود، آن را سر پا نگه داشته است؛ نظامی که در دنیا مایه عزّت اسلام و شرف و سربلندی ایران شده است. تلاش برای خشکاندن ریشه این نظام، مردانگی است؟! این بزرگترین نامردی است. البته این پندارهای کاملاً کوته‌نظرانه، جز از دلهای معلول و معیوب صادر نمیشود. ریشه این نظام، بسیار مستحکم است؛ جزو عمیق‌ترین ریشه‌هاست و دشمنیهای بزرگ هم به فضل الهی نتوانسته آن را تکان دهد.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : نقد و انتقاد
کلیدواژه(ها) : نقد و انتقاد
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
نقد، اشکالی ندارد؛ اما نفی، بزرگترین ظلم به این ملت است.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : معنویت‎گرایی
کلیدواژه(ها) : معنویت‎گرایی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
[در خصوص] نظام اسلامی... آن چیزی که بخصوص برای توده‌های مردم در جهان غیر اسلامی جاذبه داشت، معنویّت بود. درست است که معنویّت را از زندگی مردم زدوده‌اند؛ اما همان مردمی که از معنویّت محرومند و در زندگی مادّی غوطه‌ورند، احساس خلأ و کمبود میکنند. مثل آدم معتادی که حاضر نیست ترک اعتیاد کند؛ اما اگر به او بگویند یک نفر با زور تو را وادار میکند تا اعتیادت را ترک کنی، خوشحال میشود و از خدا میخواهد که با زور دستش را ببندند و به او مواد نرسانند تا راحت شود! بسیاری از جوامع غربی در چنین حالتی بودند و هستند. آری؛ آنها در مادیّت غرق و از معنویت دورند؛ اما احساس خلأ و کمبود میکنند. آنها دیدند که نظامی با این قدرت سیاسی، با این روحیه بالا، با این همه حرفهای نو برای دنیا و با این نَفَس تازه به میدان آمده و معنویّت هم همراه اوست؛ کار را با نام خدا آغاز میکند و برای خدا به پایان می‌برد؛ میخواهد دنیا را با نام خدا بسازد و از دنیا هم مثل دستگاه رهبران کلیسایی عبور نمیکند. ببینید؛ هویّت جمعی ملت ایران - یعنی نظام اسلامی - داستانش این است

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : عزت اسلامی
کلیدواژه(ها) : عزت اسلامی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
[نظام اسلامی] در دنیا مایه عزّت اسلام و شرف و سربلندی ایران شده است

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : عزت اسلامی
کلیدواژه(ها) : عزت اسلامی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
[نظام اسلامی] در دنیا مایه عزّت اسلام و شرف و سربلندی ایران شده است

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : ولایت فقیه
کلیدواژه(ها) : ولایت فقیه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
ترکیب قانون اساسی ما، راه حلّ مشکلات را معیّن کرده و رهبری را به عنوان محور، در نقطه مرکزی همه مسؤولان قرار داده است

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : ولایت فقیه
کلیدواژه(ها) : ولایت فقیه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
ترکیب قانون اساسی ما، راه حلّ مشکلات را معیّن کرده و رهبری را به عنوان محور، در نقطه مرکزی همه مسؤولان قرار داده است

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : غفلت از دشمن
کلیدواژه(ها) : غفلت از دشمن
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
اگر از دشمنی آنها غفلت کردیم، باخته‌ایم. اگر برای ضدّ حمله آنها چاره‌ای نیندیشیم، دشمن را به دست خود موفّق کرده‌ایم. این‌که من مرتّب به مسؤولان، به مردم و بخصوص به جوانان هشدار میدهم، به این خاطر است.
ما امروز در دوران حساسی هستیم. آیا جوان میتواند بیتفاوت بماند؟ حمله دشمن به ما یک امر طبیعی است. هیچ لازم نیست که ما دستگاههای ویژه‌ای داشته باشیم تا از اعماق کارهای آنها برای ما خبر بیاورند - که البته خبرهای ویژه هم داریم؛ این‌طور نیست که نداشته باشیم - اما اگر آن خبرها را هم نداشتیم، خیلی واضح و منطقی و طبیعی است که دشمن علیه ما توطئه کند. عدّه‌ای میآیند و بحث توهّم توطئه را مطرح میکنند. در دانشگاه و محیط روشنفکری کشور، انسانی خجالت نکشد و بگوید توطئه توهّم است؛ دشمن علیه ما توطئه نمیکند؛ امریکا علیه ما توطئه نمیکند!

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : غفلت از دشمن
کلیدواژه(ها) : غفلت از دشمن
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
این‌که من مرتّب به مسؤولان، به مردم و بخصوص به جوانان هشدار میدهم، به خاطر این است که اگر از دشمنی آنها غفلت کردیم، باخته‌ایم. اگر برای ضدّ حمله آنها چاره‌ای نیندیشیم، دشمن را به دست خود موفّق کرده‌ایم

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : آزادی
کلیدواژه(ها) : آزادی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
جوانان آزادی را با همان مفهوم بسیار والای اسلامی جزو خواستهای همیشگی خود بدانند و از یاد نبرند

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : آزادی
کلیدواژه(ها) : آزادی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
از جوانان این انتظار وجود دارد که... آزادی را با همان مفهوم بسیار والای اسلامی - چه آزادی فردی، چه آزادی اجتماعی و سیاسی، چه آزادی معنوی و روحی - جزو خواستهای همیشگی خود بدانند و از یاد نبرند.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : آزادی
کلیدواژه(ها) : آزادی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
امروز اومانیسم و لیبرالیسم و دمکراسىِ آنها به اختناق و خفقانی رسیده است که حتّی نمیخواهند به یک رسانه خارجی اجازه دهند که اخبار افغانستان را پخش کند! این، جریان آزاد خبر از نظر غرب است. این نسخه، رسواشده و غلط از آب درآمده است؛ درعین‌حال فلان مسؤول ما که به برکت انقلاب اسلامی عزّت و احترامی پیدا کرده و به خاطر اظهار طرفداری از اسلام و امام و انقلاب، ممکن است چهار نفر به او احترامی بگذارند، ناگهان طرفدار لیبرال دمکراسی غربی بشود که نقطه مقابل مردم‌سالاری اسلامی است! اصلاً مردم‌سالاری اسلامی و آزادی در اسلام، آن نیست؛ یک حقیقت دیگر است.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : آزادی
کلیدواژه(ها) : آزادی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
از جوانان این انتظار وجود دارد که... آزادی را با همان مفهوم بسیار والای اسلامی - چه آزادی فردی، چه آزادی اجتماعی و سیاسی، چه آزادی معنوی و روحی - جزو خواستهای همیشگی خود بدانند و از یاد نبرند.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : مطالعه تاریخ
کلیدواژه(ها) : مطالعه تاریخ
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
متأسفانه مطالعات تاریخی، سیاسی جوانان ما ضعیف است. اینها را باید شما خیلی مطالعه کنید و بدانید.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : ورزش
کلیدواژه(ها) : ورزش
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
من ورزش را به عنوان یک کار بین‌المللی، نمایشی و هیجانی، در درجه دوم میدانم؛ در درجه اوّل، ورزش برای تقویت و سلامت جسم است، که این را برای همه جوانان کشورمان لازم میدانم.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : کتاب و کتاب‏خوانی
کلیدواژه(ها) : کتاب و کتاب‏خوانی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
متأسفانه مطالعات تاریخی، سیاسی جوانان ما ضعیف است. اینها را باید شما خیلی مطالعه کنید و بدانید.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : آگاهی جوانان
کلیدواژه(ها) : آگاهی جوانان
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
جمعیت عظیم جوانان و آگاهی ای که امروز جوانان متعهّد کشور ما از آن برخوردارند تکالیف آنها را سنگین و مهم میکند.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : آگاهی جوانان
کلیدواژه(ها) : آگاهی جوانان
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
در کمتر جایی در دنیا مانند ایران در جوانان ، آگاهی ، حسّاسیت و برانگیختگی وجود دارد.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : آگاهی مردم
کلیدواژه(ها) : آگاهی مردم
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
جمعیت و حضور جوانان در صحنه و بخصوص آگاهی ای که امروز جوانان متعهّد کشور ما از آن برخوردارند، تکالیف آنها را سنگین ‌و مهم میکند.‌

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : آگاهی مردم
کلیدواژه(ها) : آگاهی مردم
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
نظام جمهوری اسلامی به افکار و آراء و عواطف و همّت و انگیزه و آگاهی مردم متّکی است.‌

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : فرصت جوانی
کلیدواژه(ها) : فرصت جوانی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
‌[جوان] اصلاح‌طلب است؛ یعنی به‌طور طبیعی طالب عدالت، آزادیهای مشروع و تحقّق آرمانهای اسلامی است. حقایق و آرمانهای ‌اسلامی، او را به هیجان میآورد و در او جاذبه ایجاد میکند. تصویری که در ذهن او از سیمای امیرالمؤمنین علیه‌السّلام نقش بسته، ‌او را به هیجان میآورد؛ نواقص موجود را با او تطبیق و مقایسه میکند و طالب اصلاح میشود. این ویژگی بسیار برجسته‌ای است‌.‌‌ از ‌جمله نقاط ستایش‌برانگیز جوانی، نیرو، قدرت، ابتکار و نشاط در وجود جوان است. اینها در شما به‌طور طبیعی وجود دارد. اینها ‌بخشی از فهرست طولانی امتیازات جوانی است. آیا جوان این امتیازات را کسب کرده است؟ نه. شما برای این‌که امتیاز حق‌طلبی، ‌نیرو، نشاط، حوصله و همّت جوانی را به دست آورید، تلاش بخصوصی نکرده‌اید. این یک مرحله طبیعی از عمر و زندگی است. ‌پس یک موهبت است و در مقابل آن، تکلیف وجود دارد و باید جواب داد‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : هویت
کلیدواژه(ها) : هویت
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
جوانان باید از سرمایه هویّت ملی و جمعی کشور، با همه وجود و همّتِ خود دفاع کنند. هر مجموعه‌ی انسانی به یک هویّت ‌جمعی احتیاج دارد و باید احساس اجتماع و بستگی و هویّت جمعی کند. در کشورهای دنیا معمولاً روی مفهوم ملیّت تکیه ‌میکنند. بعضی جاها هم روی قومیّت تکیه میکنند. ملیّت چیست؟ یک هویّت جمعی است که با برخورداری از آن، هر کشور ‌میتواند از همه امکانات خود برای پیشرفت و موفقیّت استفاده کند. اگر این احساسِ هویّت جمعی وجود نداشته باشد، بسیاری از ‌مشکلات برای آن مجموعه پیش می‌آید و بسیاری از موفقیّتها برای آنها حاصل نخواهد شد؛ یعنی پاره‌ای از موفقیّتها در یک کشور، ‌جز با احساس هویّت جمعی به دست نخواهد آمد. این هویّت ملی و جمعی در کشور ما حتّی از ملیّت هم فراتر است. ما با این‌که ‌ملیّت را محترم و مقدّس میشمریم و بسیار هم روی ملیّت - به معنای مثبت آن، نه به معنای منفی آن؛ همان چیزی که در عرف ‌سیاسی دنیا به آن «ناسیونالیسم» گفته میشود - تکیه میکنیم؛ اما هویّت جمعی و ملی ملت ایران، نظام اسلامی است که حتّی از ‌ملیّت ایرانی، کارایی و جذابیّت بیشتر و حوزه تأثیرِ وسیعتری دارد. اهمیت این هویّت جمعی به این است که هم در مقیاس ایرانی ‌دارای بازده و تأثیر است، هم در مقیاس اسلامی چنین تأثیری دارد و هم در مقیاس جهانی مؤثر است؛ یعنی چیزی که دیگر ملیّتها ‌هیچکدام اینها را ندارند؛ یک چیز فراملّی است. دایره بعضی از شعارهای فراملّی، محدود است. مثلاً عربها به هویّت عربی و ‌ناسیونالیسم یا قومیّت عربی تکیه میکنند؛ اما این هویّت اوّلاً محدود در دایره عربهاست و فراتر از آنها را شامل نمیشود؛ ثانیاً چون ‌عربیّت یک واقعیت است، حاوی و متضمّنِ یک آرمان فراملیّتی نیست که برای دیگر ملتهای جهان جاذبه‌ای داشته باشد. لذا در ‌یک کمربند، محصور میماند و حتّی با افرادی که آن سوی مرز هستند، تعارض هم پیدا میکند - عرب و غیر عرب، عرب و فارس، ‌عرب و ترک - چون آرمانی در آن نیست که بتواند یک دایره وسیعتر از این هویّت را فرا بگیرد. اما نظام اسلامی این‌گونه نیست. ‌نظام اسلامی، هم دارای کاربُرد ملی است، هم دارای کاربُرد اسلامی است، هم دارای کاربُرد جهانی است؛ یعنی فرااسلامی است‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : هویت
کلیدواژه(ها) : هویت
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
نظام اسلامی در سرتاسر دنیای اسلام و هرجا که مسلمانی وجود داشت، هویّت اسلامی و احساس شخصیت را هم در افراد و هم در ‌ملتها زنده کرد‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : هویت ملی
کلیدواژه(ها) : هویت ملی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
جوانان باید از سرمایه هویّت ملی و جمعی کشور، با همه وجود و همّتِ خود دفاع کنند. هر مجموعه‌ی انسانی به یک هویّت ‌جمعی احتیاج دارد و باید احساس اجتماع و بستگی و هویّت جمعی کند. در کشورهای دنیا معمولاً روی مفهوم ملیّت تکیه ‌میکنند. بعضی جاها هم روی قومیّت تکیه میکنند. ملیّت چیست؟ یک هویّت جمعی است که با برخورداری از آن، هر کشور ‌میتواند از همه امکانات خود برای پیشرفت و موفقیّت استفاده کند. اگر این احساسِ هویّت جمعی وجود نداشته باشد، بسیاری از ‌مشکلات برای آن مجموعه پیش می‌آید و بسیاری از موفقیّتها برای آنها حاصل نخواهد شد؛ یعنی پاره‌ای از موفقیّتها در یک کشور، ‌جز با احساس هویّت جمعی به دست نخواهد آمد. این هویّت ملی و جمعی در کشور ما حتّی از ملیّت هم فراتر است. ما با این‌که ‌ملیّت را محترم و مقدّس میشمریم و بسیار هم روی ملیّت - به معنای مثبت آن، نه به معنای منفی آن؛ همان چیزی که در عرف ‌سیاسی دنیا به آن «ناسیونالیسم» گفته میشود - تکیه میکنیم؛ اما هویّت جمعی و ملی ملت ایران، نظام اسلامی است که حتّی از ‌ملیّت ایرانی، کارایی و جذابیّت بیشتر و حوزه تأثیرِ وسیعتری دارد. اهمیت این هویّت جمعی به این است که هم در مقیاس ایرانی ‌دارای بازده و تأثیر است، هم در مقیاس اسلامی چنین تأثیری دارد و هم در مقیاس جهانی مؤثر است؛ یعنی چیزی که دیگر ملیّتها ‌هیچکدام اینها را ندارند؛ یک چیز فراملّی است. دایره بعضی از شعارهای فراملّی، محدود است. مثلاً عربها به هویّت عربی و ‌ناسیونالیسم یا قومیّت عربی تکیه میکنند؛ اما این هویّت اوّلاً محدود در دایره عربهاست و فراتر از آنها را شامل نمیشود؛ ثانیاً چون ‌عربیّت یک واقعیت است، حاوی و متضمّنِ یک آرمان فراملیّتی نیست که برای دیگر ملتهای جهان جاذبه‌ای داشته باشد. لذا در ‌یک کمربند، محصور میماند و حتّی با افرادی که آن سوی مرز هستند، تعارض هم پیدا میکند - عرب و غیر عرب، عرب و فارس، ‌عرب و ترک - چون آرمانی در آن نیست که بتواند یک دایره وسیعتر از این هویّت را فرا بگیرد. اما نظام اسلامی این‌گونه نیست. ‌نظام اسلامی، هم دارای کاربُرد ملی است، هم دارای کاربُرد اسلامی است، هم دارای کاربُرد جهانی است؛ یعنی فرااسلامی است‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : هویت اسلامی
کلیدواژه(ها) : هویت اسلامی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
نظام اسلامی در سرتاسر دنیای اسلام و هرجا که مسلمانی وجود داشت، هویّت اسلامی و احساس شخصیت را هم در افراد و هم در ‌ملتها زنده کرد‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : تحول
کلیدواژه(ها) : تحول
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
قرن بیستم، قرن تحوّلات کوچک و بزرگ سیاسی در دنیاست و انقلابها و کودتاها و تحوّلات زیادی در آن صورت گرفته است. در ‌قرن بیستم هرچه که شما چشم بگردانید، هیچیک از این تحوّلات را نمیبینید که تحت تأثیر ساخت و پاختهای پشت پرده و ‌اعمال نفوذ قدرتهای بیگانه نباشد. البته در بین همه اینها، انقلاب اکتبر شوروی مستثناست - که آن، نوع دیگری بود - اما بقیه ‌تحوّلات سیاسی که در دنیا اتّفاق افتاد، یا تحت تأثیر گروههای حزبی و پشت سرش شوروی بود، یا یک کودتای قدرت‌طلبانه چند ‌نفر نظامی بود. بنابراین کار مردم نبود؛ به شکلی که در ایران، انقلاب اتّفاق افتاد‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : وحدت ملی
کلیدواژه(ها) : وحدت ملی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
یکی از عیوب و آفتها، عدم اتّحاد کلمه است. اتّحاد کلمه لازم است... مسؤولان مواضع واحدی اتّخاذ کنند؛ بخصوص در مسائل ‌جهانی و مسائل عمده کشور. وقتی اندک اختلافی در حرف مسؤولان پیدا میشود، شما میبینید رادیوهای بیگانه چگونه اینها را ‌بزرگ و چند برابر میکنند. حتّی آن‌جایی که اختلافی نیست، اختلاف را جعل میکنند؛ برای این‌که نشان دهند بین مسؤولان اتّحاد ‌کلمه نیست. آنها از جمع منسجمی که با هم کار کنند و همدل باشند، خیلی میترسند. خوشبختانه ترکیب قانون اساسی ما، راه ‌حلّ مشکلات را معیّن کرده و رهبری را به عنوان محور، در نقطه مرکزی همه مسؤولان قرار داده است. این امکان و فرصتِ بسیار ‌بزرگی است تا مسؤولان بتوانند با وحدت کلمه، با همدیگر کار کنند‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : وحدت ملی
کلیدواژه(ها) : وحدت ملی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
یکی از عیوب و آفتها، عدم اتّحاد کلمه است. اتّحاد کلمه لازم است.‌

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : وحدت ملی
کلیدواژه(ها) : وحدت ملی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
وقتی اندک اختلافی در حرف مسؤولان پیدا میشود، میبینید رادیوهای بیگانه چگونه اینها را بزرگ و چند برابر میکنند. حتّی ‌آن‌جایی که اختلافی نیست، اختلاف را جعل میکنند؛ برای این‌که نشان دهند بین مسؤولان اتّحاد کلمه نیست. دشمنان از جمع ‌منسجمی که با هم کار کنند و همدل باشند، خیلی میترسند.‌

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : هویت
کلیدواژه(ها) : هویت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
جوانان باید از سرمایه هویّت ملی و جمعی کشور، با همه وجود و همّتِ خود دفاع کنند.‌

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : هویت
کلیدواژه(ها) : هویت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
هر مجموعه‌ی انسانی به یک هویّت جمعی احتیاج دارد و باید احساس اجتماع و بستگی و هویّت جمعی کند.‌

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : هویت
کلیدواژه(ها) : هویت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
هویّت ملی و جمعی در کشور ما حتّی از ملیّت هم فراتر است. ما با این‌که ملیّت را محترم و مقدّس میشمریم و بسیار هم روی ‌ملیّت تکیه میکنیم؛ اما هویّت جمعی و ملی ملت ایران، نظام اسلامی است که حتّی از ملیّت ایرانی، کارایی و جذابیّت بیشتر و ‌حوزه تأثیرِ وسیعتری دارد.‌

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : هویت
کلیدواژه(ها) : هویت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
نظام اسلامی در سرتاسر دنیای اسلام و هرجا که مسلمانی وجود داشت، هویّت اسلامی و احساس شخصیت را هم در افراد و هم در ‌ملتها زنده کرد‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : فرصت جوانی
کلیدواژه(ها) : فرصت جوانی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
از جمله نقاط ستایش‌برانگیز جوانی، نیرو، قدرت، ابتکار و نشاط در وجود جوان است. اینها در شما جوانان به‌طور طبیعی وجود ‌دارد و بخشی از فهرست طولانی امتیازات جوانی است.‌

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌ - 1380/08/12
عنوان فیش : ارتجاع
کلیدواژه(ها) : ارتجاع
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
جوان به‌طور طبیعی طالب اصلاح است. البته من به تعبیرهای رایج اصلاح‌طلب و محافظه‌کار و امثال اینها هیچ کاری ندارم؛ ‌اصلاح‌طلبی به عنوان یک پُز سیاسی، مورد نظر من نیست. بعضی کسان دم از اصلاح‌طلبی میزنند، در حالی که اصلاً نمیدانند چه ‌میخواهند و دنبال چه هستند. بعضی کسان دم از اصلاح‌طلبی میزنند، در حالی که آن چیزی که ته ذهنشان قرار دارد، در واقع ‌اصلاح‌طلبی نیست؛ نوعی ارتجاع و برگشت به عقب است. میبینید که بعضی کسان زیر نام زیبا و جذّاب اصلاح‌طلبی، دنبال این ‌هستند که به دورانی برگردند که دین فقط جنبه تشریفات در زندگی انسان داشته باشد و نه بیشتر! این دیگر اصلاح‌طلبی نیست؛ ‌این نقطه مقابل اصلاح‌طلبی است. اصلاح‌طلبی با تکامل و پیشرفت همراه است، نه با عقبگرد‌.‌