[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : وحدت کلمه
کلیدواژه(ها) : وحدت کلمه
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
این اختلافات سیاسی و جناحی که گاهی بسیار بزرگ نشان داده می‌شود، به این بزرگی نیست؛ به این اهمیت نیست. مردم راه خودشان را می‌روند. راه مردم، راه اسلام، راه انقلاب، راه خدا و راه امام بزرگوار است. مردم با این خطکشیهای تصنعی و مصنوعی کاری ندارند. دشمن دوست می‌دارد جناحها را بیشتر به جان هم بیندازد. بنده از روی دلسوزی کامل، بارها در نماز جمعه - که مقدسترین مکانهاست - و در سایر جاها، جناحهای سیاسی را دعوت کردم؛ گفتم بیایید بنشینید با هم صحبت کنید، با هم مذاکره کنید. بیایید مواردی را که بر روی آن با هم اتفاق نظر دارید، اصل قرار دهید و اختلافات را براساس اینها حل کنید. اگر بر روی اصول پافشاری کنید، موارد جزئی اختلافی و سیاسی اهمیتی هم ندارد. عده‌ای قبول کردند؛ عده‌ای لجاجت کردند و می‌کنند. این لجاجت چه معنا دارد؟! چرا باید کسانی وحدت ملت را، وحدت ملی را، امنیت ملی را، منافع ملی و مصالح این کشور را قربانی اغراض جناحی کنند؛ که اگر بدون نفوذ دشمن باشد، بسیار بد است و اگر با نفوذ دشمن باشد، چند برابر بدتر است؟همه را دعوت می‌کنم به وحدت کلمه براساس اصول اساسی نظام اسلامی؛ بر اساس بینات قانون اساسی؛ بر اساس اسلام؛ براساس راه امام؛ براساس منافع مردم؛ براساس ستیزه با هر کسی که با این ملت ستیزه‌گری می‌کند. این خط روشنی است که همه‌ی خیرخواهان و دلسوزان و افراد صادق می‌توانند براساس آن جمع شوند.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : مفاسد اقتصادی
کلیدواژه(ها) : مفاسد اقتصادی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
آنچه امروز برای این ملت اهمیت دارد، این است که مسؤولان کشور با همه‌ی قدرت و توان، شاخصهای اصلی را برای اصلاح امور کشور در نظر بگیرند؛ همان سه شاخص عمده‌ای که گفته شد: مبارزه‌ی با فقر، مبارزه‌ی با فساد، مبارزه‌ی با تبعیض. این اساس قضیه است. اگر فقر و فساد و تبعیض به وسیله‌ی مسؤولان کشور تحمل نشود؛ رضای الهی، توفیق الهی، هدایت الهی، شامل حال همه خواهد شد؛ گره‌ها باز خواهد شد. این ملت در میدان است؛ این ملت باوفاست؛ این ملت به قرآن دل داده است. اگر بخواهیم این کارها انجام گیرد، راهش این است که جلو نفوذ دشمن با کمال قدرت بسته شود. امام بزرگوار ما، قاعده‌ای پیش خودشان داشتند و بارها هم آن را بر زبان می‌آوردند. می‌گفتند هرجا که دیدید دشمنان سوگند خورده‌ی این ملت و این کشور، آن‌جا توجه و علاقه‌مندی نشان می‌دهند و از آن‌جا دفاع می‌کنند، به کار آنها سوءظن پیدا کنید. گاهی برای این‌که شخصیتی را خراب کنند، از او جانبداری می‌کنند. گاهی برای این‌که یک دست‌نشانده‌ی خود را بزرگ کنند، از او حمایت می‌کنند و جنگ روانی به راه می‌اندازند. خوشبختانه ملت ما سیاسی است؛ ملت ما هشیار و بیدار است و فریب این چیزها را نخواهد خورد.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : منافع ملی
کلیدواژه(ها) : منافع ملی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
این اختلافات سیاسی و جناحی که گاهی بسیار بزرگ نشان داده می‌شود، به این بزرگی نیست؛ به این اهمیت نیست. مردم راه خودشان را می‌روند. راه مردم، راه اسلام، راه انقلاب، راه خدا و راه امام بزرگوار است. مردم با این خطکشیهای تصنّعی و مصنوعی کاری ندارند. دشمن دوست می‌دارد جناحها را بیشتر به جان هم بیندازد. بنده از روی دلسوزی کامل، بارها در نماز جمعه - که مقدّسترین مکانهاست - و در سایر جاها، جناحهای سیاسی را دعوت کردم؛ گفتم بیایید بنشینید با هم صحبت کنید، با هم مذاکره کنید. بیایید مواردی را که بر روی آن با هم اتفّاق نظر دارید، اصل قرار دهید و اختلافات را براساس اینها حل کنید. اگر بر روی اصول پافشاری کنید، موارد جزئیِ اختلافی و سیاسی اهمیتی هم ندارد. عدّه‌ای قبول کردند؛ عدّه‌ای لجاجت کردند و می‌کنند. این لجاجت چه معنا دارد؟! چرا باید کسانی وحدت ملت را، وحدت ملی را، امنیت ملی را، منافع ملی و مصالح این کشور را قربانی اغراض جناحی کنند؛ که اگر بدون نفوذ دشمن باشد، بسیار بد است و اگر با نفوذ دشمن باشد، چند برابر بدتر است.
بنده باز هم همه را دعوت می‌کنم به وحدت کلمه براساس اصول اساسیِ نظام اسلامی؛ بر اساس بیّنات قانون اساسی؛ بر اساس اسلام؛ براساس راه امام؛ براساس منافع مردم؛ براساس ستیزه با هر کسی که با این ملت ستیزه‌گری می‌کند. این خطّ روشنی است که همه‌ی خیرخواهان و دلسوزان و افراد صادق می‌توانند براساس آن جمع شوند.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : شاخص انقلاب اسلامی
کلیدواژه(ها) : شاخص انقلاب اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
آنچه امروز برای این ملت اهمیت دارد، این است که مسؤولان کشور با همه‌ی قدرت و توان، شاخصهای اصلی را برای اصلاح امور کشور در نظر بگیرند؛ همان سه شاخص عمده‌ای که گفته شد: مبارزه‌ی با فقر، مبارزه‌ی با فساد، مبارزه‌ی با تبعیض. این اساس قضیه است. اگر فقر و فساد و تبعیض به وسیله‌ی مسؤولان کشور تحمّل نشود؛ رضای الهی، توفیق الهی، هدایت الهی، شامل حال همه خواهد شد؛ گره‌ها باز خواهد شد. این ملت در میدان است؛ این ملت باوفاست؛ این ملت به قرآن دل داده است. اگر بخواهیم این کارها انجام گیرد، راهش این است که جلوِ نفوذ دشمن با کمال قدرت بسته شود.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : نظام سلطه
کلیدواژه(ها) : نظام سلطه
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
عزیزان من! برادران و خواهران من! نبودن استقلال، با یک کشور این‌طور عمل می‌کند. هویّت ملی را از مردم آن کشور می‌گیرد؛ افتخارات را از آنها می‌گیرد؛ سابقه‌ی تاریخی را از آنها می‌گیرد؛ منافع مادّی آنها را چپاول می‌کند؛ هویّت فرهنگی و زبان آنها را هم می‌گیرد. این وضع تسلّطِ یک قدرت بر یک کشور است. در دوران استعمار این‌گونه بود. در دوران بعد از استعمار - که معروف به دوران استثمار است - طور دیگری بود. البته کشور ما هرگز استعمار نشد؛ یعنی بیگانگان نتوانستند به این کشور بیایند و یک حکومت غیر ایرانی - حکومت مثلاً انگلیسی؛ چون انگلیسیها این‌جا مسلّط بودند - تشکیل دهند. ملت ایران این را اجازه نداد؛ اما هرچه توانستند - در آن‌جایی که می‌توانستند و در دورانی که قادر بودند - نفوذ خودشان را در ایران توسعه دادند.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : خط امام
کلیدواژه(ها) : خط امام
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
عزیزان من! این اختلافات سیاسی و جناحی که گاهی بسیار بزرگ نشان داده می‌شود، به این بزرگی نیست؛ به این اهمیت نیست. مردم راه خودشان را می‌روند. راه مردم، راه اسلام، راه انقلاب، راه خدا و راه امام بزرگوار است. مردم با این خطکشیهای تصنّعی و مصنوعی کاری ندارند. دشمن دوست می‌دارد جناحها را بیشتر به جان هم بیندازد. بنده از روی دلسوزی کامل، بارها در نماز جمعه - که مقدّسترین مکانهاست - و در سایر جاها، جناحهای سیاسی را دعوت کردم؛ گفتم بیایید بنشینید با هم صحبت کنید، با هم مذاکره کنید. بیایید مواردی را که بر روی آن با هم اتفّاق نظر دارید، اصل قرار دهید و اختلافات را براساس اینها حل کنید. اگر بر روی اصول پافشاری کنید، موارد جزئیِ اختلافی و سیاسی اهمیتی هم ندارد. عدّه‌ای قبول کردند؛ عدّه‌ای لجاجت کردند و می‌کنند. این لجاجت چه معنا دارد؟! چرا باید کسانی وحدت ملت را، وحدت ملی را، امنیت ملی را، منافع ملی و مصالح این کشور را قربانی اغراض جناحی کنند؛ که اگر بدون نفوذ دشمن باشد، بسیار بد است و اگر با نفوذ دشمن باشد، چند برابر بدتر است؟
بنده باز هم همه را دعوت می‌کنم به وحدت کلمه براساس اصول اساسیِ نظام اسلامی؛ بر اساس بیّنات قانون اساسی؛ بر اساس اسلام؛ براساس راه امام؛ براساس منافع مردم؛ براساس ستیزه با هر کسی که با این ملت ستیزه‌گری می‌کند. این خطّ روشنی است که همه‌ی خیرخواهان و دلسوزان و افراد صادق می‌توانند براساس آن جمع شوند.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : خط امام
کلیدواژه(ها) : خط امام
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
پروردگارا! همه‌ی ما را در راه خدا، در راه ائمّه‌ی هدی‌، در راه امام بزرگوارمان زنده بدار و در همین راه بمیران.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : هویت ملی
کلیدواژه(ها) : هویت ملی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
نبودن استقلال، با یک کشور این‌طور عمل می‌کند. هویت ملی را از مردم آن کشور می‌گیرد؛ افتخارات را از آنها می‌گیرد؛ سابقه‌ی تاریخی را از آنها می‌گیرد؛ منافع مادی آنها را چپاول می‌کند؛ هویت فرهنگی و زبان آنها را هم می‌گیرد. این وضع تسلط یک قدرت بر یک کشور است. در دوران استعمار این‌گونه بود. در دوران بعد از استعمار - که معروف به دوران استثمار است - طور دیگری بود. البته کشور ما هرگز استعمار نشد؛ یعنی بیگانگان نتوانستند به این کشور بیایند و یک حکومت غیر ایرانی - حکومت مثلا انگلیسی؛ چون انگلیسیها این‌جا مسلط بودند - تشکیل دهند. ملت ایران این را اجازه نداد؛ اما هرچه توانستند - در آن‌جایی که می‌توانستند و در دورانی که قادر بودند - نفوذ خودشان را در ایران توسعه دادند.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : روشنفکری
کلیدواژه(ها) : روشنفکری
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
دوران استبداد حکومت قاجار مردم را به جان آورده بود. مردم قیام کردند، دلسوزان جامعه قیام کردند؛ پیشرو آن‏ها هم علمای دین بودند. در نجف، مرجع تقلیدی مثل مرحوم آیت‏اللّه آخوند خراسانی؛ در تهران سه نفر عالم بزرگ مرحوم شیخ فضل الله نوری، مرحوم سید عبد الله بهبهانی، مرحوم سید محمّد طباطبایی پیشوایان مشروطه بودند. پشتوانه‏ی این‏ها هم دستگاه حوزه‏ی علمیه در نجف بود. این‏ها چه می‏خواستند؟ این‏ها می‏خواستند که در ایران عدالت برپا شود؛ یعنی استبداد از بین برود. وقتی‏که جوش و خروش مردم دیده شد، دولت انگلستان که آن وقت در ایران نفوذ بسیار زیادی داشت و از عواملی در میان روشن‏فکران برخوردار بود، این‏ها را دید و نسخه‏ی خودش را به این‏ها القاء کرد. البته در بین همان دلسوزان هم عدّه‏ای از روشن‏فکران بودند. حقّ آن‏ها نباید ضایع شود؛ لیکن یک عدّه روشن‏فکر هم بودند که مزدور و خود فروخته و از عوامل انگلیس محسوب می‏شدند. باری؛ مشروطه، قالب و ترکیب حکومتیِ انگلیس بود. این روشن‏فکران به جای اینکه دنبال دستگاه عدالت باشند و یک ترکیب ایرانی و یک فرمول ایرانی برای ایجاد عدالت به وجود آورند، مشروطیت را سر کار آوردند. نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که این نهضت عظیم مردم که پشت سرِ علما و به نام دین و با شعار دین خواهی بود، بعد از مدّت بسیار کوتاهی منتهی به این شد که شیخ فضل الله نوری را که این شهید بزرگوار همین‏جا مدفون است در تهران به دار کشیدند. اندک زمانی بعد، سید عبد الله بهبهانی را در خانه‏اش ترور کردند. بعد از آن‏هم سید محمّد طباطبایی در انزوا و تنهایی از دنیا رفت. آن‏وقت مشروطه را هم به همان شکلی که خودشان می‏خواستند برگرداندند؛ مشروطه‏ای که بالاخره منتهی به حکومت رضاخانی شد!

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : انقلاب اسلامی, ایالات متحده امریکا, دستاوردهای انقلاب اسلامی, دخالت‌های آمریکا در ایران
کلیدواژه(ها) : انقلاب اسلامی, ایالات متحده امریکا, دستاوردهای انقلاب اسلامی, دخالت‌های آمریکا در ایران
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
از بزرگترین کارهای انقلاب اسلامی این بود که دست امریکا را کوتاه کرد.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : انقلاب اسلامی, ایالات متحده امریکا, دستاوردهای انقلاب اسلامی, دخالت‌های آمریکا در ایران
کلیدواژه(ها) : انقلاب اسلامی, ایالات متحده امریکا, دستاوردهای انقلاب اسلامی, دخالت‌های آمریکا در ایران
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
انقلاب اسلامی جزو افتخاراتش این بود که نفوذ امریکا، دست امریکا و ریشه‌های امریکا و بند و بست‌های امریکایی را در این کشور از بین برد.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
کلیدواژه(ها) : قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
قانون اساسی ما یک قانون مترقّی، بسیار مستحکم و بسیار هوشمندانه نوشته شده است.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران, کارگزاران نظام, قانون‌‌گرایی, قانون
کلیدواژه(ها) : قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران, کارگزاران نظام, قانون‌‌گرایی, قانون
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
توصیه‌ی من به همه‌ی مسؤولان، به همه‌ی مراکز قانونگذاری، به همه‌ی مراکز قانونی و به همه‌ی آحاد ملت، رعایت قانون است. .

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران, قانون‌‌گرایی, قانون
کلیدواژه(ها) : قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران, قانون‌‌گرایی, قانون
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اگر ما قانون را رعایت کنیم، دشمن نمی‌تواند به طمع‌ورزی خود ادامه دهد.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران, قانون, نفوذ دشمن
کلیدواژه(ها) : قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران, قانون, نفوذ دشمن
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
قانون، راه نفوذ دشمن را هم بسته است.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : مردم, راه خدا, راه اسلام, راه انقلاب, راه امام خمینی
کلیدواژه(ها) : مردم, راه خدا, راه اسلام, راه انقلاب, راه امام خمینی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
راه مردم، راه اسلام، انقلاب، خدا و امام بزرگوار است.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : نظام جمهوری اسلامی ایران, عزت, عزت ملی
کلیدواژه(ها) : نظام جمهوری اسلامی ایران, عزت, عزت ملی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
امروز جمهوری اسلامی در دنیا عزیز است.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : عبرت‌های انقلاب
کلیدواژه(ها) : عبرت‌های انقلاب
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
نمونه‏ی دوم، خودِ حکومت رضا خان است. انگلیسی‏ها قراردادی را با دولت قاجاریه در میان گذاشتند که براساس آن قرارداد، تمام مسائل مالی و تمام مسائل نظامی کشور ایران در قبضه‏ی انگلیسی‏ها قرار می‏گرفت. مرحوم سید حسن مدرّس، آن عالم آگاه، با این قرارداد مخالفت کرد و نگذاشت این لایحه در مجلس شورای ملیِ آن روز تصویب شود. بعد که انگلیسی‏ها از اینجا محروم شدند و دیدند نمی‏شود این‏طوری عمل کرد، به فکر تازه‏ای افتادند. فهمیدند باید در ایران یک دیکتاتور را بر سرِ کار بیاورند تا امثال مدرّسها را قلع‏وقمع کند؛ با مردم با کمال خشونت رفتار کند؛ خواسته‏های انگلیس را اعمال کند. لذا رضا خان را بر سرِ کار آوردند. ماجرای به سلطنت رسیدن رضا خان در ایران، یکی از ماجراهای بسیار عبرت‏انگیز تاریخ ماست. ماجرایی است که همه‏ی جوانهای این کشور، امروز باید بدانند. هرج‏ومرج قبل از رضا خان، به وسیله‏ی مشت پولادین رضا خان و با کمک دولت انگلیس از بین رفت و یک نظم تحمیلی و استبدادی در کشور به وجود آمد که پنجاه و پنج سال ادامه پیدا کرد. نفوذ انگلیس در دستگاه‏های سیاسی و فرهنگی کشور ما، مردم را تحت فشار قرار داد.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : اعتماد مردم به نظام اسلامی
کلیدواژه(ها) : اعتماد مردم به نظام اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
مراکز قانونی باید مورد اعتماد باشند. قوّه قضایّیه مورد اعتماد، دولت مورد اعتماد، شورای نگهبان و مجلس مورد اعتماد، مجمع تشخیص مصلحت مورد اعتماد؛ اینها مراکز قانونی‌اند. تبلیغات دشمن، هر وقتی برای هر دسته از مخاطبان سعی می‌کند یکی از این مراکز را بمباران تبلیغاتی کند؛ برای این که رابطه و امید و اطمینان مردم را از آنها سلب کند. من عرض می‌کنم، همه این دستگاهها باید مورد اعتماد مردم باشند؛ ملت به آنها اعتماد کنند؛ آنها امین مردمند. نمی‌گویم خطا نمی‌شود؛ ممکن است خطا بشود؛ اما هر خطایی راه جبرانی دارد. اگر پیوند میان مردم و دستگاههای قانونی گسسته شود، راه جبران ندارد. دشمن این را می‌خواهد.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : حضور مردم در صحنه
کلیدواژه(ها) : حضور مردم در صحنه
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
مبارزه مردم قم، مبارزه ملت ایران را به دنبال داشت. حضور شما در خیابانهای شهرتان، به مردم شهرهای دیگر درس داد؛ راه را به آنها نشان داد؛ فهمیدند باید وارد میدان شوند، بی‌تفاوتی را کنار بگذارند و کنار گذاشتند و این توفان عظیم و این کوره آتشفشان شروع به فعّالیت کرد و دنیا را تکان داد و ملت ایران را آزاد نمود. بعد هم که دفاع از نظام نوپای اسلامی پیش آمد، باز شما مردم قم در صفوف مقدّم بودید. لشکر شما، جوانهای شما، بسیجیهای شما، خانواده‌های شما، مادرهای شما، پدرهای شما؛ اینها بودند که جوانمردانه و پُر از گذشت وارد میدان شدند و توانستند سهم بسیار درخشانی را ایفا کنند.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : حضور مردم در صحنه
کلیدواژه(ها) : حضور مردم در صحنه
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
امروز رؤسای کشور، بحمداللَّه همه به همین دعوت می‌کنند. رئیس جمهور هم همین را می‌گوید؛ رئیس قوّه قضایّیه هم همین را می‌گوید؛ رئیس مجلس هم همین را می‌گوید؛ برجستگان نظام، همه همین را می‌گویند. آنها می‌فهمند که اداره این کشور بزرگ با این جمعیت مؤمن، چه افتخار بزرگی است که خدا به آنها داده است. می‌دانند که اگر بتوانند به این نیروهای عظیم، به این ملت شجاع، به این ملت باوفا و به این مردمی که در طول این بیست سال هر جا که حضور آنها لازم بود، با قدرت حضور پیدا کردند، کمک کنند، مشکلات آنها را برطرف کنند، از منافع آنها دفاع کنند، از آرمان عزیز و بزرگ آنها - که حاکمیت قرآن و اسلام است - دفاع کنند، این افتخار بسیار بزرگی برای آنها خواهد بود؛ هم پیش خدای متعال، هم پیش فرشتگان خدا، هم پیش مردم تاریخ و هم پیش مردم امروز دنیا.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : امنیت ملّی
کلیدواژه(ها) : امنیت ملّی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
من به شما عرض کنم؛ عزیزان من! این اختلافات سیاسی و جناحی که گاهی بسیار بزرگ نشان داده می‌شود، به این بزرگی نیست؛ به این اهمیت نیست. مردم راه خودشان را می‌روند. راه مردم، راه اسلام، راه انقلاب، راه خدا و راه امام بزرگوار است. مردم با این خطکشیهای تصنّعی و مصنوعی کاری ندارند. دشمن دوست می‌دارد جناحها را بیشتر به جان هم بیندازد. بنده از روی دلسوزی کامل، بارها در نماز جمعه - که مقدّسترین مکانهاست - و در سایر جاها، جناحهای سیاسی را دعوت کردم؛ گفتم بیایید بنشینید با هم صحبت کنید، با هم مذاکره کنید. بیایید مواردی را که بر روی آن با هم اتفّاق نظر دارید، اصل قرار دهید و اختلافات را براساس اینها حل کنید. اگر بر روی اصول پافشاری کنید، موارد جزئیِ اختلافی و سیاسی اهمیتی هم ندارد. عدّه‌ای قبول کردند؛ عدّه‌ای لجاجت کردند و می‌کنند. این لجاجت چه معنا دارد؟! چرا باید کسانی وحدت ملت را، وحدت ملی را، امنیت ملی را، منافع ملی و مصالح این کشور را قربانی اغراض جناحی کنند؛ که اگر بدون نفوذ دشمن باشد، بسیار بد است و اگر با نفوذ دشمن باشد، چند برابر بدتر است؟

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش :حمایت مردم قم از نهضت امام خمینی(ره)
کلیدواژه(ها) : تاریخ نهضت امام خمینی(ره) و قیام 15 خرداد, حمایت مردم قم از نهضت امام خمینی(ره), نقش قم در انقلاب اسلامی, حمایت مردم قم از نهضت امام خمینی(ره), مردم قم
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
در اوّلی كه این نهضت پا به عرصه‌ی وجود گذاشت، مردم این شهر [قم] بودند كه پاسخ گفتند و دست یاری به سوی امام دراز كردند. من فراموش نمی‌كنم، در همین مسجد اعظم قم، در هنگامی كه تازه اوّلین هفته‌های مبارزه و نهضت عظیم روحانیت آغاز شده بود، مردم شهر قم از قشرهای مختلف به محل درس امام بزرگوار ما آمدند، صدایشان را بلند كردند و گفتند ما از شما پشتیبانی كردیم و پشتیبانی می‌كنیم؛ چرا این كار پیش نمی‌رود؟ مسأله‌ی انجمنهای ایالتی و ولایتی بود. یعنی از قدم اوّل، مردم قم امام را و مبارزه را تنها نگذاشتند. آن روزی هم كه قلمهای مزدور و خائن، به امام بزرگوار اهانت كردند، باز این شهر بود؛ همین مردم بودند؛ همین جوانها بودند؛ همین مادران و خواهران و همسران بودند كه قیام كردند؛ همین جوانها بودند كه به خیابانها آمدند؛ شهید دادند، كتك خوردند، زیر فشار قرار گرفتند؛ اما ایستادند.
مبارزه‌ی مردم قم، مبارزه‌ی ملت ایران را به دنبال داشت.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش :نابودی فرهنگها و غارت ثروتها؛ نتایج تسلط بیگانگان در هندوستان، الجزایر و پرو
کلیدواژه(ها) : اصلی ترین شعار جمهوری اسلامی, شعارهای ملت ایران, شعارهای انقلاب اسلامی, استقلال, وابستگی, سلطه طلبی, قدرتهای سلطه ‏گر, استعمار, عملکرد استعمار انگلیس در هند, عملکرد استعمارگران, عملکرد استعمار انگلیس در هند, نابودی فرهنگ ملتها توسط استعمارگران, تمدن پرو, عملکرد استعمارگران در پرو, عملکرد استعمارگران در الجزایر, تاریخ آسیا و آفریقا, تاریخ استعمار کهن
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
شعار اصلی انقلاب ما این سه كلمه بود: استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی. جمهوری اسلامی، همان نظامی است كه وارد میدان شد؛ با تلاشهای خود و چالشهایی كه با آن روبه‌رو بوده است، پیش می‌رود و راه را باز می‌كند. شعار آزادی، جزو شعارهای بسیار جذّاب است؛ تكرار شده است؛ درباره‌ی آن حرف زده‌اند؛ مقاله نوشته‌اند؛ كتاب نوشته‌اند و شعار داده‌اند. درباره‌ی آزادی، سخنها گفته شده است؛ بعضی با اعتدال، بعضی با افراط، بعضی با تفریط. شعار آزادی، زنده مانده است؛ اما شعار استقلال برخلاف آن دو شعار دیگر، در انزوا قرار گرفته است.
شعار استقلال، یكی از مهمترین شعارهاست. اگر استقلال نباشد، یك ملت به آزادی خود و به شعار آزادی خود هم نمی‌تواند خوشبین باشد. استقلال را بعضی عمداً، بعضی سهواً، بعضی از روی غفلت و بعضی از روی خباثت، می‌خواهند به دست فراموشی بسپارند. من امروز درباره‌ی مسأله‌ی استقلال - در وقتی كه گنجایش این سخن را داشته باشد - در برابر شما برادران و خواهران عزیز مطالبی را عرض می‌كنم.
معنی استقلال چیست؟ برای یك ملت، استقلال چه مفهوم و چه ارزشی دارد؟ استقلال، یعنی اینكه یك ملت بتواند بر سرنوشت خود مسلّط باشد؛ بیگانگان دست دراز نكنند و سرنوشت او را خائنانه و مغرضانه رقم نزنند. این معنای استقلال است. اگر از ملتی استقلال او گرفته شد؛ یعنی اگر بیگانگان كه یقیناً دلسوز او نیستند بر سرنوشت او مسلّط شدند، دو چیز را از دست می‌دهد: اوّل، عزّت نفس خود را، افتخارات خود را، احساس هویّت خود را؛ دوم، منافع خود را. دشمنی كه بر سرنوشت یك ملت مسلّط شود، دلسوز آن ملت نیست و منافع آن ملت برای او اهمیت ندارد. آنكه می‌آید یك ملت را مسخّر سرپنجه‌ی قدرت خود می‌كند، در درجه‌ی اوّل در حقیقت، در اوّل و آخر به فكر منافع خود است. آنچه برای او كمترین اهمیتی ندارد، منافع آن ملتی است كه استقلال خود را از دست داده است. ما در این زمینه نمونه‌های فراوانی در قرن نوزدهم و سپس به دنبال آن در قرن بیستم، داریم.
استعمارگران اروپایی آمدند و بر مناطق بسیاری از آسیا، آفریقا و امریكای لاتین تسلّط پیدا كردند؛ ملتهای آن مناطق را ذلیل كردند؛ فرهنگ آن‌ها را، هویّت آن‌ها را، ثروت آن‌ها را به تاراج بردند؛ حتی زبان آن‌ها را، خطّ آن‌ها را، سابقه و سنّت آن‌ها را زیر پا له كردند. ملتها را ذلیل كردند؛ آن‌ها را دوشیدند؛ ثروت آن‌ها را غارت كردند؛ فرهنگ آن‌ها را نابود كردند؛ تا آن وقتی‌كه ممكن بود، ماندند، بعد هم رفتند. من نمونه‌هایی از این قبیل، بعضی را به چشم خود دیده‌ام، بعضی را شنیده‌ام و بعضی را خوانده‌ام.
یك نمونه، كشور بزرگ و پهناور هندوستان است. انگلیسی‌ها از راه دور آمدند؛ اوّل با تزویر و فریب و بعد با سلاح و قوّت نظامی، سرزمین هند را گرفتند. سالهای متمادی بر این سرزمین مسلّط ماندند؛ مردم را ذلیل كردند؛ بزرگان را نابود كردند و ثروتهای هند را از بین بردند. انگلیس، خزانه‌ی خود و جیب سرمایه‌داران خود را از سرمایه‌ها و فرآورده‌های هند پر كرد؛ اما هند را در فقر و مسكنت و بدبختی باقی گذاشت. فقط ثروت مادّی نبود؛ ثروت معنوی آن‌ها را هم گرفتند و زبان خود را بر آن‌ها تحمیل كردند. زبان رسمی امروز دولتهای هند و پاكستان و بنگلادش كه مجموعاً شبه قارّه‌ی هند قدیم است كه مستعمره‌ی انگلیس بود انگلیسی است! آن منطقه دهها زبان محلی داشته است؛ این زبانها را تا آنجایی كه توانستند، منسوخ كردند و از بین بردند. یك ملت، زبان خود را كه از دست داد، یعنی از گذشته‌ی خود، از تاریخ خود، از سنّتهای خود و از میراثهای گران‌قدر خود منقطع و جدا می‌شود و از آن‌ها بی‌خبر می‌ماند.
یك نمونه‌ی دیگر عرض می‌كنم. رئیس‌جمهور كشور پرو در امریكای لاتین، در زمانی كه بنده رئیس‌جمهور بودم، به من گفت: ما اخیراً یك تمدّن بسیار باشكوه را در حفّاری‌های خود در كشورمان پیدا كرده‌ایم. او می‌گفت: سالها استعمارگران بر كشور پرو مسلّط بودند؛ اما نگذاشتند مردم و روشن‌فكران و صاحب‌نظران پرو بفهمند كه در گذشته چنین تمدّنی داشتند! یعنی این‌ها حتی از اینكه مردم، تاریخ خودشان را بدانند و به گذشته‌ی خودشان افتخار كنند، مانع می‌شدند!
یك نمونه‌ی دیگر، الجزائر، این كشور عربی و مسلمان است. فرانسویها آمدند و دهها سال بر آن كشور مسلّط شدند؛ با سلاح آنجا را قبضه كردند؛ در آنجا حكومت تشكیل دادند؛ حكّام و افسران خودشان را به حكومت و فرماندهی آن كشور گماشتند؛ اوّلین چیزی كه كمر به آن بستند، از بین بردن آثار اسلامی و حتی از بین بردن زبان عربی بود. باز زمانی كه من رئیس‌جمهور بودم، یكی از بلندپایگان دولت الجزائر در آن روز، به تهران آمد و با من ملاقات كرد. در اثنای صحبت می‌خواست مطلبی را بیان كند؛ اما تعبیر عربی آن مطلب را بلد نبود! عرب زبان، می‌خواست مفهومی را به من منتقل كند، نمی‌دانست با زبان عربی چگونه می‌شود آن را منتقل كرد! رو كرد به وزیر خارجه‌اش، به زبان فرانسوی از او پرسید كه این به عربی چه می‌شود؟ او هم در جواب گفت به عربی این می‌شود؛ بعد لغت عربی را به كار برد! یعنی زبدگان و نخبگان یك ملت، به خاطر تأثیر استعمار، از زبان خودشان دور ماندند. دلسوزان الجزایری بعد از آن با ما صحبت كردند و گفتند ما همت گماشته‌ایم كه بعد از ازاله‌ی استعمار، بتوانیم زبان عربی را برگردانیم.
عزیزان من! برادران و خواهران من! نبودن استقلال، با یك كشور این‌طور عمل می‌كند. هویّت ملی را از مردم آن كشور می‌گیرد؛ افتخارات را از آن‌ها می‌گیرد؛ سابقه‌ی تاریخی را از آن‌ها می‌گیرد؛ منافع مادّی آن‌ها را چپاول می‌كند؛ هویّت فرهنگی و زبان آن‌ها را هم می‌گیرد. این وضع تسلّطِ یك قدرت بر یك كشور است‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش :نمونه هایی از تسلط بیگانگان بر ایران در عصر مشروطه و دوران پس از آن
کلیدواژه(ها) : نفوذ بیگانگان در ایران, عملکرد استعمارگران در ایران, انقلاب مشروطه, تاریخ نهضت مشروطیت, عملکرد استعمار انگلیس در ایران, انحراف مشروطه, تاریخ بر سر کار آمدن پهلوی اول و نهضت‌های اعتراضی, برسر کار آمدن رضاخان, نفوذ بیگانگان در ایران, کودتای 28 مرداد, بر سرکار آمدن محمدرضا پهلوی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
كشور ما هرگز استعمار نشد؛ یعنی بیگانگان نتوانستند به این كشور بیایند و یك حكومت غیر ایرانی - حكومت مثلاً انگلیسی؛ چون انگلیسیها این‌جا مسلّط بودند - تشكیل دهند. ملت ایران این را اجازه نداد؛ اما هرچه توانستند - در آن‌جایی كه می‌توانستند و در دورانی كه قادر بودند - نفوذ خودشان را در ایران توسعه دادند.
من چهار نمونه را از تاریخِ نزدیكِ خودمان تاریخ صد سال پیش به این طرف به شما عرض كنم. این چهار نمونه به ما نشان می‌دهد كه وقتی یك قدرت بیگانه بر دستگاه‌های سیاسی و فرهنگی یك كشور مسلّط شود، بر سر آن كشور و آن ملت چه می‌آید.
یك نمونه، نمونه‌ی مشروطیت است. می‌دانید، دوران استبداد حكومت قاجار مردم را به جان آورده بود. مردم قیام كردند، دلسوزان جامعه قیام كردند؛ پیشرو آن‌ها هم علمای دین بودند. در نجف، مرجع تقلیدی مثل مرحوم آیت‌اللّه آخوند خراسانی؛ در تهران سه نفر عالم بزرگ مرحوم شیخ فضل الله نوری، مرحوم سید عبد الله بهبهانی، مرحوم سید محمّد طباطبایی پیشوایان مشروطه بودند. پشتوانه‌ی این‌ها هم دستگاه حوزه‌ی علمیه در نجف بود. این‌ها چه می‌خواستند؟ این‌ها می‌خواستند كه در ایران عدالت برپا شود؛ یعنی استبداد از بین برود. وقتی‌كه جوش و خروش مردم دیده شد، دولت انگلستان كه آن وقت در ایران نفوذ بسیار زیادی داشت و از عواملی در میان روشن‌فكران برخوردار بود، این‌ها را دید و نسخه‌ی خودش را به این‌ها القاء كرد. البته در بین همان دلسوزان هم عدّه‌ای از روشن‌فكران بودند. حقّ آن‌ها نباید ضایع شود؛ لیكن یك عدّه روشن‌فكر هم بودند كه مزدور و خود فروخته و از عوامل انگلیس محسوب می‌شدند. باری؛ مشروطه، قالب و تركیب حكومتیِ انگلیس بود. این روشن‌فكران به جای اینكه دنبال دستگاه عدالت باشند و یك تركیب ایرانی و یك فرمول ایرانی برای ایجاد عدالت به وجود آورند، مشروطیت را سر كار آوردند. نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد كه این نهضت عظیم مردم كه پشت سرِ علما و به نام دین و با شعار دین خواهی بود، بعد از مدّت بسیار كوتاهی منتهی به این شد كه شیخ فضل الله نوری را كه این شهید بزرگوار همین‌جا مدفون است در تهران به دار كشیدند. اندك زمانی بعد، سید عبد الله بهبهانی را در خانه‌اش ترور كردند. بعد از آن‌هم سید محمّد طباطبایی در انزوا و تنهایی از دنیا رفت. آن‌وقت مشروطه را هم به همان شكلی كه خودشان می‌خواستند برگرداندند؛ مشروطه‌ای كه بالاخره منتهی به حكومت رضاخانی شد!
نمونه‌ی دوم، خودِ حكومت رضا خان است. انگلیسی‌ها قراردادی را با دولت قاجاریه در میان گذاشتند كه براساس آن قرارداد، تمام مسائل مالی و تمام مسائل نظامی كشور ایران در قبضه‌ی انگلیسی‌ها قرار می‌گرفت. مرحوم سید حسن مدرّس، آن عالم آگاه، با این قرارداد مخالفت كرد و نگذاشت این لایحه در مجلس شورای ملیِ آن روز تصویب شود. بعد كه انگلیسی‌ها از اینجا محروم شدند و دیدند نمی‌شود این‌طوری عمل كرد، به فكر تازه‌ای افتادند. فهمیدند باید در ایران یك دیكتاتور را بر سرِ كار بیاورند تا امثال مدرّسها را قلع‌وقمع كند؛ با مردم با كمال خشونت رفتار كند؛ خواسته‌های انگلیس را اعمال كند. لذا رضا خان را بر سرِ كار آوردند. ماجرای به سلطنت رسیدن رضا خان در ایران، یكی از ماجراهای بسیار عبرت‌انگیز تاریخ ماست. ماجرایی است كه همه‌ی جوانهای این كشور، امروز باید بدانند. هرج‌ومرج قبل از رضا خان، به وسیله‌ی مشت پولادین رضا خان و با كمك دولت انگلیس از بین رفت و یك نظم تحمیلی و استبدادی در كشور به وجود آمد كه پنجاه و پنج سال ادامه پیدا كرد. نفوذ انگلیس در دستگاه‌های سیاسی و فرهنگی كشور ما، مردم را تحت فشار قرار داد.
نمونه‌ی سوم، نمونه‌ی شهریور 1320 است كه رضا خان به وسیله‌ی حامیان قبلی خود از سلطنت عزل شد و از ایران بیرون رفت. محمّد رضا را بر سرِ كار آوردند؛ با قرار تسلیم محض در مقابل انگلیسی‌ها! هر كاری آن‌ها می‌خواستند، انجام می‌داد؛ دیگر احتیاج به استعمار نبود! وقتی‌كه یك خائن ایرانی حاضر است در مقابل كمكِ بیگانه، بر ملت ایران سلطنت و حكومت كند و خواسته‌ی آن بیگانه را در ایران اعمال نماید، دیگر چه لزومی دارد زحمت استعمار را به خودشان بدهند!؟ این كار را كردند.
بعد، نمونه‌ی چهارم پیش آمد. و آن مرداد سال 1332 هجری شمسی بود. بعد از آنكه حكومت مصدّق را سرنگون كردند البته قبلًا مرحوم آیت‌اللّه كاشانی را با ترفندهای خودشان منزوی كردند، كنار زدند و با بی‌تدبیری‌هایی كه انجام گرفت كنار گذاشتند باز سرِ كار آمدند و وارد ایران شدند و توانستند با نفوذ خود، با ایادی خود، با فعالیت خود، كودتای 28 مرداد را به وجود آورند و محمّد رضا را كه از ایران فرار كرده بود، به ایران برگردانند. بیست و پنج سال بعد از آن، حكومت دیكتاتوری سیاه پهلوی ادامه پیدا كرد. این چهار مقطع است؛ این‌ها همه عبرت‌انگیز است.
یك ملت وقتی اجازه بدهد كه یك قدرت بیگانه در دستگاه‌های سیاسی او یا در دستگاه‌های فرهنگی او نفوذ كند، سرنوشت این ملت همین است‌.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش :تلاش عده ای در شورای عالی دفاعِ سال 58 برای نفوذ آمریکا در ایران
کلیدواژه(ها) : دستاوردهای انقلاب اسلامی, نفوذ بیگانگان در ایران, دخالت‌های آمریکا در ایران, نفوذ آمریکا در رژیم پهلوی, دخالت‌های انگلیس در ایران, شورای عالی دفاع, دخالت آمریکا در ارتش رژیم پهلوی, نفوذ آمریکا در رژیم پهلوی, نهضت آزادی, تاریخ مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی, استقلال, استقلال سیاسی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
اگر انقلاب اسلامی پیش نیامده بود، اگر این ملت پشتِ سر امام بزرگوار، این حركت عظیم تاریخی را به وجود نیاورده بود، می‌دانید امروز ملت ایران چگونه بود؟ ملتی كه هیچیك از پیشرفتهای علمی غرب را فرا نگرفته بود. نه اختراعی، نه اكتشافی، نه سازندگی‌ای. منابعش را از دست داده بود؛ نفتش را از آب رودخانه‌ها هم ارزانتر به همان دشمنها فروخته و در اختیار آنها گذاشته بود. نفت مال آنها، پالایش از آنها، قراردادهای طولانی مدت برای آنها! دشمنان این كشور، برای بقیه‌ی معادن و منابع كشور هم برنامه‌ریزی كرده بودند. می‌خواستند مغزهای این ملت را ببرند و دستگاه علمی كشور را در سطح پایین نگه دارند.
در روزهای نفوذ امریكا و انگلیس در ایران، ملت ایران روزهای سختی را گذراند. صد سال، اوّل انگلیسیها و بعد امریكاییها با نفوذ خود این كشور را عقب انداختند. ما امروز هر مرحله‌ای را كه وارد می‌شویم، نشانه‌های كوتاهیهای آنها، خیانتهای آنها و بدعملی آنها را به چشممان مشاهده می‌كنیم.
انقلاب اسلامی از بزرگترین كارهایی كه كرد این بود كه دست امریكا را كوتاه كرد. انقلاب اسلامی جزو افتخاراتش این بود كه نفوذ امریكا، دست امریكا و ریشه‌های امریكا و بند و بست‌های امریكایی را در این كشور از بین برد. البته عدّه‌ای كه در اوّلِ كار بر مسند حكومت در این كشور نشسته بودند و دل در گرو امریكا و امریكایی داشتند، می‌خواستند نگذارند. من در شورای عالی دفاعِ سال 58 از نزدیك خودم شاهد بودم. داشتند مصوّبه‌ای می‌گذراندند كه بر اساس آن مصوّبه، هیأتهای مستشاریِ نظامیِ امریكایی - همانهایی كه آن همه جنایت و خیانت كرده بودند - با نام دیگری در ارتش جمهوری اسلامی باقی بمانند! بنده مانع شدم، گفتم این چه كاری است كه شما می‌كنید؟! قدری بحث شد، مطلب را متوقّف گذاشتند. بعد هم خدای متعال به آنها توفیق نداد این كار را بكنند و رفتند. یك بار دیگر هنوز یك سال از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود كه همان آقایان، در الجزایر طرح گفتگوی با امریكاییها - دشمنان خونی این ملت - را ریختند؛ ولی امام مانع شدند و نگذاشتند.
انسان وقتی از این گونه افراد، نام «اصلاح» و «آزادی» را می‌شنود، حق دارد بدبین شود. كسانی كه پس از یك چنین انقلاب باشكوهی - كه لبه‌ی تیز این انقلاب هم علیه سلطه‌ی امریكا بود - می‌خواستند با تدابیر گوناگون، امریكاییها را كه از در رفته بودند، از پنجره برگردانند، اكنون دم از «آزادی» و «اصلاح» بزنند و كسانی از تفاله‌ها و از مزدوران رژیم گذشته به آنها كمك كنند! هر آدم هوشمندی حق دارد نگران شود و سوءظن پیدا بكند. استقلال، بیت‌الغزل انقلاب اسلامی بود؛ یعنی نفوذ بیگانه در این كشور ممنوع؛ یعنی امریكا و انگلیس و دیگران حق ندارند در مسائل سیاسی و فرهنگی كشور هیچ‌گونه اعمال نفوذی بكنند.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : مصالح ملّی
کلیدواژه(ها) : مصالح ملّی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
من به شما عرض كنم؛ عزیزان من! این اختلافات سیاسی و جناحی كه گاهی بسیار بزرگ نشان داده می‌شود، به این بزرگی نیست؛ به این اهمیت نیست. مردم راه خودشان را می‌روند. راه مردم، راه اسلام، راه انقلاب، راه خدا و راه امام بزرگوار است. مردم با این خطكشیهای تصنّعی و مصنوعی كاری ندارند. دشمن دوست می‌دارد جناحها را بیشتر به جان هم بیندازد. بنده از روی دلسوزی كامل، بارها در نماز جمعه - كه مقدّسترین مكانهاست - و در سایر جاها، جناحهای سیاسی را دعوت كردم؛ گفتم بیایید بنشینید با هم صحبت كنید، با هم مذاكره كنید. بیایید مواردی را كه بر روی آن با هم اتفّاق نظر دارید، اصل قرار دهید و اختلافات را براساس اینها حل كنید. اگر بر روی اصول پافشاری كنید، موارد جزئیِ اختلافی و سیاسی اهمیتی هم ندارد. عدّه‌ای قبول كردند؛ عدّه‌ای لجاجت كردند و می‌كنند. این لجاجت چه معنا دارد؟! چرا باید كسانی وحدت ملت را، وحدت ملی را، امنیت ملی را، منافع ملی و مصالح این كشور را قربانی اغراض جناحی كنند؛ كه اگر بدون نفوذ دشمن باشد، بسیار بد است و اگر با نفوذ دشمن باشد، چند برابر بدتر است؟

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : مصالح ملّی
کلیدواژه(ها) : مصالح ملّی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
توصیه آخر من این است كه مراكز قانونی باید مورد اعتماد باشند. قوّه قضایّیه مورد اعتماد، دولت مورد اعتماد، شورای نگهبان و مجلس مورد اعتماد، مجمع تشخیص مصلحت مورد اعتماد؛ اینها مراكز قانونی‌اند. تبلیغات دشمن، هر وقتی برای هر دسته از مخاطبان سعی می‌كند یكی از این مراكز را بمباران تبلیغاتی كند؛ برای این كه رابطه و امید و اطمینان مردم را از آنها سلب كند. من عرض می‌كنم، همه این دستگاهها باید مورد اعتماد مردم باشند؛ ملت به آنها اعتماد كنند؛ آنها امین مردمند. نمی‌گویم خطا نمی‌شود؛ ممكن است خطا بشود؛ اما هر خطایی راه جبرانی دارد. اگر پیوند میان مردم و دستگاههای قانونی گسسته شود، راه جبران ندارد. دشمن این را می‌خواهد.
البته دستگاههای مسؤول - هم مجلس، هم شورای نگهبان، هم قوّه قضاییّه، هم دولت و هم مجمع تشخیص مصلحت و دیگرها - باید مراقب و كوشا باشند و آن راه دقیقی را كه اسلام و قانون - شرع و قانون - برایشان معیّن می‌كند، بدون رودربایستی، بدون ملاحظه و بدون رعایت جنبه‌های غیرلازم بپیمایند. خدا را رعایت كنند، مردم را رعایت كنند، مصالح ملی را رعایت كنند؛ خدا هم به كار آنها بركت خواهد داد.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : مصالح ملّی
کلیدواژه(ها) : مصالح ملّی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
این كه بعضی بردارند طبق میل دل كارشناسان سیای امریكا، دم از نزدیكی و مذاكره و ارتباط بزنند و فضا را عادّی سازی كنند، این بزرگترین توهین و خیانت به این مردم است. اگر قرار است سخن از رفع دشمنیِ دشمنان سوگند خورده بر زبان آورد، باید آن روزی باشد كه این كشور از لحاظ اقتصادی پایه‌های خودش را مستحكم كرده باشد؛ محرومیتها را رفع كرده باشد؛ این نسبت بیكاری را از بین برده باشد؛ آینده جوانها را روشن كرده باشد؛ جوان تحصیل‌كرده و فارغ‌التحصیل دغدغه معاش و دغدغه كار نداشته باشد؛ از لحاظ مسائل فرهنگی این كشور بتواند هنرمندانی تربیت كند كه بر طبق منافع و مصالح ملی، سینمای كشور را اداره كنند؛ هنر كشور را اداره كنند؛ مطبوعات كشور را اداره كنند. اگر این‌طور شد، آن‌وقت نوبت این خواهد رسید كه برای رفع دشمنی فكر كنیم؛ والّا در غیر آن صورت، هرگونه نزدیك شدن به دشمن، هرگونه نرمش نشان دادن در مقابل دشمن، تیز كردن آتش دشمنی و ستمگری دشمن است.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : قانون‌‌گرایی
کلیدواژه(ها) : قانون‌‌گرایی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
قانون‌ اساسی ما یك قانون‌ مترقّی، بسیار مستحكم و بسیار هوشمندانه نوشته شده است. براساس این قانون‌، همه چیز در جای خود قرار دارد و قرار گرفته است. توصیه‌‌ی من به همه‌‌ی مسئولان، به همه‌‌ی مراكز قانون‌گذاری، به همه‌‌ی مراكز قانونی و به همه‌‌ی آحاد ملت، رعایت قانون‌ است. اگر ما قانون‌ را رعایت كنیم، دشمن نمی‌تواند به طمع‌‌ورزی خود ادامه دهد. قانون‌ باید رعایت شود. قانون‌، راه نفوذ دشمن را هم بسته است. اگر دیده می‌شود در مواردی اغتشاشگرانی از سوی دستگاه‌های تبلیغاتی دشمن تأیید می‌شوند، اینجا بهترین پاسخ به دشمن این است كه قانون‌ اجرا شود. اگر اغتشاشگرانِ حوادثی از قبیل حوادث خرم‌‌آباد، با قوّت و قدرت به وسیله‌‌ی دستگاه‌های قانونی به مجازات خود برسند هركه هستند دشمن دیگر جرأت نمی‌كند. با رعایت قانون‌، با رعایت انصاف، بدون تن دادن به اختلافات جزئیِ سیاسی كه همراه با هوچی‌ُ‌گرایی‌ها، بزرگ نشان داده می‌شود دشمن نمی‌تواند به طمع‌‌ورزی خود ادامه دهد.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : انگلیس
کلیدواژه(ها) : انگلیس
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
استعمارگران اروپایی آمدند و بر مناطق بسیاری از آسیا، آفریقا و امریكای لاتین تسلّط پیدا كردند؛ ملتهای آن مناطق را ذلیل كردند؛ فرهنگ آنها را، هویّت آنها را، ثروت آنها را به تاراج بردند؛ حتی زبان آنها را، خطّ آنها را، سابقه و سنّت آنها را زیر پا له كردند. ملتها را ذلیل كردند؛ آنها را دوشیدند؛ ثروت آنها را غارت كردند؛ فرهنگ آنها را نابود كردند؛ تا آن وقتی كه ممكن بود، ماندند، بعد هم رفتند. من نمونه‌هایی از این قبیل، بعضی را به چشم خود دیده‌ام، بعضی را شنیده‌ام و بعضی را خوانده‌ام.
یك نمونه، كشور بزرگ و پهناور هندوستان است. انگلیسیها از راه دور آمدند؛ اوّل با تزویر و فریب و بعد با سلاح و قوّت نظامی، سرزمین هند را گرفتند. سالهای متمادی بر این سرزمین مسلّط ماندند؛ مردم را ذلیل كردند؛ بزرگان را نابود كردند و ثروتهای هند را از بین بردند. انگلیس، خزانه خود و جیب سرمایه‌داران خود را از سرمایه‌ها و فرآورده‌های هند پر كرد؛ اما هند را در فقر و مسكنت و بدبختی باقی گذاشت. فقط ثروت مادّی نبود؛ ثروت معنوی آنها را هم گرفتند و زبان خود را بر آنها تحمیل كردند. زبان رسمی امروز دولتهای هند و پاكستان و بنگلادش - كه مجموعاً شبه قارّه هند قدیم است كه مستعمره انگلیس بود - انگلیسی است! آن منطقه دهها زبان محلی داشته است؛ این زبانها را تا آن‌جایی كه توانستند، منسوخ كردند و از بین بردند. یك ملت، زبان خود را كه از دست داد، یعنی از گذشته خود، از تاریخ خود، از سنّتهای خود و از میراثهای گرانقدر خود منقطع و جدا می‌شود و از آنها بی خبر می‌ماند.
....
من چهار نمونه را از تاریخِ نزدیكِ خودمان - تاریخ صد سال پیش به این طرف - به شما عرض كنم. این چهار نمونه به ما نشان می‌دهد كه وقتی یك قدرت بیگانه بر دستگاههای سیاسی و فرهنگی یك كشور مسلّط شود، بر سر آن كشور و آن ملت چه می‌آید.
یك نمونه، نمونه مشروطیت است. می‌دانید، دوران استبداد حكومت قاجار مردم را به جان آورده بود. مردم قیام كردند، دلسوزان جامعه قیام كردند؛ پیشرو آنها هم علمای دین بودند. در نجف، مرجع تقلیدی مثل مرحوم آیةاللَّه آخوند خراسانی؛ در تهران سه نفر عالم بزرگ - مرحوم شیخ فضل‌اللَّه نوری، مرحوم سید عبداللَّه بهبهانی، مرحوم سید محمّد طباطبایی - پیشوایان مشروطه بودند. پشتوانه‌ی اینها هم دستگاه حوزه علمیه در نجف بود. اینها چه می‌خواستند؟ اینها می‌خواستند كه در ایران عدالت برپا شود؛ یعنی استبداد از بین برود. وقتی كه جوش و خروش مردم دیده شد، دولت انگلستان كه آن وقت در ایران نفوذ بسیار زیادی داشت و از عواملی در میان روشنفكران برخوردار بود، اینها را دید و نسخه خودش را به اینها القاء كرد. البته در بین همان دلسوزان هم عدّه‌ای از روشنفكران بودند. حقّ آنها نباید ضایع شود؛ لیكن یك عدّه روشنفكر هم بودند كه مزدور و خود فروخته و از عوامل انگلیس محسوب می‌شدند. باری؛ مشروطه، قالب و تركیب حكومتیِ انگلیس بود. این روشنفكران به جای این‌كه دنبال دستگاه عدالت باشند و یك تركیب ایرانی و یك فرمول ایرانی برای ایجاد عدالت به وجود آورند، مشروطیت را سر كار آوردند. نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد كه این نهضت عظیم مردم كه پشت سرِ علما و به نام دین و با شعار دین خواهی بود، بعد از مدّت بسیار كوتاهی منتهی به این شد كه شیخ فضل‌اللَّه نوری را - كه این شهید بزرگوار همین‌جا مدفون است - در تهران به دار كشیدند. اندك زمانی بعد، سید عبداللَّه بهبهانی را در خانه‌اش ترور كردند. بعد از آن‌هم سید محمّد طباطبایی در انزوا و تنهایی از دنیا رفت. آن‌وقت مشروطه را هم به همان شكلی كه خودشان می‌خواستند برگرداندند؛ مشروطه‌ای كه بالاخره منتهی به حكومت رضاخانی شد!
نمونه دوم، خودِ حكومت رضاخان است. انگلیسیها قراردادی را با دولت قاجاریه در میان گذاشتند كه براساس آن قرارداد، تمام مسائل مالی و تمام مسائل نظامی كشور ایران در قبضه انگلیسیها قرار می‌گرفت. مرحوم سید حسن مدرّس، آن عالم آگاه، با این قرارداد مخالفت كرد و نگذاشت این لایحه در مجلس شورای ملیِ آن روز تصویب شود. بعد كه انگلیسیها از این‌جا محروم شدند و دیدند نمی‌شود این‌طوری عمل كرد، به فكر تازه‌ای افتادند. فهمیدند باید در ایران یك دیكتاتور را بر سرِكار بیاورند تا امثال مدرّسها را قلع و قمع كند؛ با مردم با كمال خشونت رفتار كند؛ خواسته‌های انگلیس را اعمال كند. لذا رضاخان را بر سرِ كار آوردند. ماجرای به سلطنت رسیدن رضاخان در ایران، یكی از ماجراهای بسیار عبرت‌انگیز تاریخ ماست. ماجرایی است كه همه جوانهای این كشور، امروز باید بدانند. هرج و مرج قبل از رضاخان، به وسیله مشت پولادین رضاخان و با كمك دولت انگلیس از بین رفت و یك نظم تحمیلی و استبدادی در كشور به وجود آمد كه پنجاه و پنج سال ادامه پیدا كرد. نفوذ انگلیس در دستگاههای سیاسی و فرهنگی كشور ما، مردم را تحت فشار قرار داد.
نمونه سوم، نمونه شهریور 1320 است كه رضاخان به وسیله حامیان قبلی خود از سلطنت عزل شد و از ایران بیرون رفت. محمّدرضا را بر سرِ كار آوردند؛ با قرار تسلیم محض در مقابل انگلیسیها! هر كاری آنها می‌خواستند، انجام می‌داد؛ دیگر احتیاج به استعمار نبود! وقتی كه یك خائن ایرانی حاضر است در مقابل كمكِ بیگانه، بر ملت ایران سلطنت و حكومت كند و خواسته آن بیگانه را در ایران اِعمال نماید، دیگر چه لزومی دارد زحمت استعمار را به خودشان بدهند!؟ این كار را كردند.
بعد، نمونه چهارم پیش آمد. و آن مرداد سال 1332 هجری شمسی بود. بعد از آن كه حكومت مصدّق را سرنگون كردند - البته قبلاً مرحوم آیةاللَّه كاشانی را با ترفندهای خودشان منزوی كردند، كنار زدند و با بی‌تدبیریهایی كه انجام گرفت كنار گذاشتند - باز سرِ كار آمدند و وارد ایران شدند و توانستند با نفوذ خود، با ایادی خود، با فعالیت خود، كودتای 28 مرداد را به وجود آورند و محمّدرضا را كه از ایران فرار كرده بود، به ایران برگردانند. بیست و پنج سال بعد از آن، حكومت دیكتاتوری سیاه پهلوی ادامه پیدا كرد. این چهار مقطع است؛ اینها همه عبرت‌انگیز است.
یك ملت وقتی اجازه بدهد كه یك قدرت بیگانه در دستگاههای سیاسی او یا در دستگاههای فرهنگی او نفوذ كند، سرنوشت این ملت همین است. اگر انقلاب اسلامی پیش نیامده بود، اگر این ملت پشتِ سر امام بزرگوار، این حركت عظیم تاریخی را به وجود نیاورده بود، می‌دانید امروز ملت ایران چگونه بود؟ ملتی كه هیچیك از پیشرفتهای علمی غرب را فرا نگرفته بود. نه اختراعی، نه اكتشافی، نه سازندگی‌ای. منابعش را از دست داده بود؛ نفتش را از آب رودخانه‌ها هم ارزانتر به همان دشمنها فروخته و در اختیار آنها گذاشته بود. نفت مال آنها، پالایش از آنها، قراردادهای طولانی مدت برای آنها! دشمنان این كشور، برای بقیه معادن و منابع كشور هم برنامه‌ریزی كرده بودند. می‌خواستند مغزهای این ملت را ببرند و دستگاه علمی كشور را در سطح پایین نگه دارند.
در روزهای نفوذ امریكا و انگلیس در ایران، ملت ایران روزهای سختی را گذراند. صد سال، اوّل انگلیسیها و بعد امریكاییها با نفوذ خود این كشور را عقب انداختند. ما امروز هر مرحله‌ای را كه وارد می‌شویم، نشانه‌های كوتاهیهای آنها، خیانتهای آنها و بدعملی آنها را به چشممان مشاهده می‌كنیم.
....
وقتی انسان می‌بیند دستگاههای تبلیغاتی دشمن - دستگاه تبلیغاتی مزدور امریكا و سازمان سیا، دستگاه تبلیغاتی دولت انگلیس، دستگاه تبلیغاتی دولت غاصب صهیونیست - برای فلان لایحه در مجلس یقه می‌درانند، جنگ روانی می‌كنند؛ به خاطر فلان زندانی، به خاطر فلان مسؤول، دلسوزیهای دایه مهربانتر از مادر را نشان می‌دهند، انسان حق دارد به شك بیفتد؛ حق دارد در صدق بسیاری از ادّعاهایی كه می‌شود، تردید كند.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : سید عبدالله بهبهانی, سید عبدالله بهبهانی
کلیدواژه(ها) : سید عبدالله بهبهانی, سید عبدالله بهبهانی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
این روشنفكران به جای این‌كه دنبال دستگاه عدالت باشند و یك تركیب ایرانی و یك فرمول ایرانی برای ایجاد عدالت به وجود آورند، مشروطیت را سر كار آوردند. نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد كه این نهضت عظیم مردم كه پشت سرِ علما و به نام دین و با شعار دین خواهی بود، بعد از مدّت بسیار كوتاهی منتهی به این شد كه شیخ فضل‌اللَّه نوری را - كه این شهید بزرگوار همین‌جا مدفون است - در تهران به دار كشیدند. اندك زمانی بعد، سید عبداللَّه بهبهانی را در خانه‌اش ترور كردند

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : عبرت‌های انقلاب, بیان عبرتهای تاریخی, عبرت‌های تاریخ, رضا شاه پهلوی
کلیدواژه(ها) : عبرت‌های انقلاب, بیان عبرتهای تاریخی, عبرت‌های تاریخ, رضا شاه پهلوی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
ماجراى به سلطنت رسيدن رضاخان در ايران، يكى از ماجراهاى بسيار عبرت‌انگيز تاريخ ماست.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : اصول انقلاب اسلامی
کلیدواژه(ها) : اصول انقلاب اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
من به شما عرض کنم؛ عزیزان من! این اختلافات سیاسی و جناحی که گاهی بسیار بزرگ نشان داده میشود، به این بزرگی نیست؛ به این اهمیت نیست. مردم راه خودشان را میروند. راه مردم، راه اسلام، راه انقلاب، راه خدا و راه امام بزرگوار است. مردم با این خطکشیهای تصنّعی و مصنوعی کاری ندارند. دشمن دوست میدارد جناحها را بیشتر به جان هم بیندازد. بنده از روی دلسوزی کامل، بارها در نماز جمعه - که مقدّسترین مکانهاست - و در سایر جاها، جناحهای سیاسی را دعوت کردم؛ گفتم بیایید بنشینید با هم صحبت کنید، با هم مذاکره کنید. بیایید مواردی را که بر روی آن با هم اتفّاق نظر دارید، اصل قرار دهید و اختلافات را براساس اینها حل کنید. اگر بر روی اصول پافشاری کنید، موارد جزئىِ اختلافی و سیاسی اهمیتی هم ندارد. عدّه‌ای قبول کردند؛ عدّه‌ای لجاجت کردند و میکنند. این لجاجت چه معنا دارد؟! چرا باید کسانی وحدت ملت را، وحدت ملی را، امنیت ملی را، منافع ملی و مصالح این کشور را قربانی اغراض جناحی کنند؛ که اگر بدون نفوذ دشمن باشد، بسیار بد است و اگر با نفوذ دشمن باشد، چند برابر بدتر است؟
بنده باز هم همه را دعوت میکنم به وحدت کلمه براساس اصول اساسىِ نظام اسلامی؛ بر اساس بیّنات قانون اساسی؛ بر اساس اسلام؛ براساس راه امام؛ براساس منافع مردم؛ براساس ستیزه با هر کسی که با این ملت ستیزه‌گری میکند. این خطّ روشنی است که همه خیرخواهان و دلسوزان و افراد صادق میتوانند براساس آن جمع شوند.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : رفع مشکلات مردم
کلیدواژه(ها) : رفع مشکلات مردم
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
امروز رؤسای کشور، بحمداللَّه همه به همین دعوت میکنند. رئیس جمهور هم همین را میگوید؛ رئیس قوّه قضایّیه هم همین را میگوید؛ رئیس مجلس هم همین را میگوید؛ برجستگان نظام، همه همین را میگویند. آنها میفهمند که اداره این کشور بزرگ با این جمعیت مؤمن، چه افتخار بزرگی است که خدا به آنها داده است. میدانند که اگر بتوانند به این نیروهای عظیم، به این ملت شجاع، به این ملت باوفا و به این مردمی که در طول این بیست سال هر جا که حضور آنها لازم بود، با قدرت حضور پیدا کردند، کمک کنند، مشکلات آنها را برطرف کنند، از منافع آنها دفاع کنند، از آرمان عزیز و بزرگ آنها - که حاکمیت قرآن و اسلام  است - دفاع کنند، این افتخار بسیار بزرگی برای آنها خواهد بود؛ هم پیش خدای متعال، هم پیش فرشتگان خدا، هم پیشمردم تاریخ و هم پیش مردم امروز دنیا.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : حماسه نوزدهم دی
کلیدواژه(ها) : حماسه نوزدهم دی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
در اوّلی که این نهضت پا به عرصه وجود گذاشت، مردم این  شهر بودند که پاسخ گفتند و دست یاری به سوی امام دراز کردند. من فراموش نمیکنم، در همین مسجد اعظم قم، در هنگامی که تازه اوّلین هفته‌های مبارزه و نهضت عظیم روحانیت آغاز شده بود، مردم شهر قم از قشرهای مختلف به محل  درس امام بزرگوار ما آمدند، صدایشان را بلند کردند و گفتند ما از شما پشتیبانی کردیم و پشتیبانی میکنیم؛ چرا این کار پیش نمیرود؟ مسأله انجمنهای ایالتی و ولایتی بود. یعنی از قدم اوّل، مردم قم امام را و مبارزه را تنها نگذاشتند. آن روزی هم که قلمهای مزدور و خائن، به امام بزرگوار اهانت کردند، باز این شهر بود؛ همین مردم بودند؛ همین جوانها بودند؛ همین مادران و  خواهران و همسران بودند که قیام کردند؛ همین جوانها بودند که به خیابانها آمدند؛ شهید دادند، کتک خوردند، زیر فشار قرار گرفتند؛ اما ایستادند.
مبارزه مردم قم، مبارزه ملت ایران را به دنبال داشت. حضور شما در خیابانهای شهرتان، به مردم شهرهای دیگر درس داد؛ راه را  به آنها نشان داد؛ فهمیدند باید وارد میدان شوند، بیتفاوتی را کنار بگذارند و کنار گذاشتند و این توفان عظیم و این کوره آتشفشان شروع به فعّالیت کرد و دنیا را تکان داد و ملت ایران را آزاد نمود. بعد هم که دفاع از نظام نوپای اسلامی پیش آمد، باز شما مردم قم در صفوف مقدّم بودید. لشکر شما، جوانهای شما، بسیجیهای شما، خانواده‌های شما، مادرهای شما، پدرهای  شما؛ اینها بودند که جوانمردانه و پُر از گذشت وارد میدان شدند و توانستند سهم بسیار درخشانی را ایفا کنند. من از این‌که در میان شمایم، خوشحالم، و از این‌که یکی از مسائل بسیار مهم و فراوان انقلاب را با شما در میان میگذارم، احساس آرامش میکنم.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : شعارهای انقلاب اسلامی
کلیدواژه(ها) : شعارهای انقلاب اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
شعار اصلی انقلاب ما این سه کلمه بود: استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی. جمهوری اسلامی، همان نظامی است که وارد میدان شد؛ با تلاشهای خود و چالشهایی که با آن روبه‌رو بوده است، پیش میرود و راه را باز میکند. شعار آزادی، جزو شعارهای بسیار جذّاب است؛ تکرار شده است؛ درباره آن  حرف زده‌اند؛ مقاله نوشته‌اند؛ کتاب نوشته‌اند و شعار داده‌اند. درباره آزادی، سخنها گفته شده است؛ بعضی با اعتدال، بعضی با افراط، بعضی با تفریط. شعار آزادی، زنده مانده است؛ اما شعار استقلال برخلاف آن دو شعار دیگر، در انزوا قرار گرفته است.
شعار استقلال، یکی از مهمترین شعارهاست. اگر استقلال نباشد، یک ملت به آزادی خود و به شعار آزادی خود هم نمیتواند خوشبین باشد. استقلال را بعضی عمداً، بعضی سهواً، بعضی از روی غفلت و بعضی از روی خباثت، میخواهند به دست فراموشی بسپارند.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
کلیدواژه(ها) : قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
قانون اساسی ما یک قانون مترقّی، بسیار مستحکم و بسیار هوشمندانه نوشته شده است. براساس این قانون، همه چیز در جای خود قرار دارد و قرار گرفته است. توصیه من به همه مسئولان، به همه مراکز قانونگذاری، به همه مراکز قانونی و به همه آحاد ملت، رعایت قانون است. اگر ما قانون را رعایت کنیم، دشمن نمیتواند به طمع‌ورزی خود ادامه دهد. قانون باید رعایت شود. قانون، راه نفوذ دشمن را هم بسته است.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
کلیدواژه(ها) : قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
قانون اساسی ما یک قانون مترقّی، بسیار مستحکم و بسیار هوشمندانه نوشته شده است..

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
کلیدواژه(ها) : قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
همه را دعوت میکنم به وحدت کلمه براساس اصول اساسىِ نظام اسلامی؛ بر اساس بیّنات قانون اساسی؛ بر اساس اسلام؛ براساس راه امام؛ براساس منافع مردم؛ براساس ستیزه با هر کسی که با این ملت ستیزه‌گری میکند. این خطّ روشنی است که همه خیرخواهان و دلسوزان و افراد صادق میتوانند براساس آن جمع شوند.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استعمار
کلیدواژه(ها) : استعمار
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
اگر از ملتی استقلال او گرفته شد؛ یعنی اگر بیگانگان - که یقیناً دلسوز او نیستند - بر سرنوشت او مسلّط شدند، دو چیز را از دست میدهد: اوّل، عزّت نفس خود را، افتخارات خود را، احساس هویّت خود را؛ دوم، منافع خود را. دشمنی که بر سرنوشت یک ملت مسلّط شود، دلسوز آن ملت نیست و منافع آن ملت برای او اهمیت ندارد. آن‌که می‌آید یک ملت را مسخّر سرپنجه قدرت خود میکند، در درجه اوّل - در حقیقت، در اوّل و آخر - به فکر منافع خود است. آنچه برای او کمترین اهمیتی ندارد، منافع آن ملتی است که استقلال خود را از دست داده است. ما در این زمینه نمونه‌های فراوانی در قرن نوزدهم و سپس به دنبال آن در قرن بیستم، داریم.
استعمارگران اروپایی آمدند و بر مناطق بسیاری از آسیا، آفریقا و امریکای لاتین تسلّط پیدا کردند؛ ملتهای آن مناطق را ذلیل کردند؛ فرهنگ آنها را، هویّت آنها را، ثروت آنها را به تاراج بردند؛ حتی زبان آنها را، خطّ آنها را، سابقه و سنّت آنها را زیر پا له کردند. ملتها را ذلیل کردند؛ آنها را دوشیدند؛ ثروت آنها را غارت کردند؛ فرهنگ آنها را نابود کردند؛ تا آن وقتی که ممکن بود، ماندند، بعد هم رفتند. من نمونه‌هایی از این قبیل، بعضی را به چشم خود دیده‌ام، بعضی را شنیده‌ام و بعضی را خوانده‌ام.
یک نمونه، کشور بزرگ و پهناور هندوستان است. انگلیسیها از راه دور آمدند؛ اوّل با تزویر و فریب و بعد با سلاح و قوّت نظامی، سرزمین هند را گرفتند. سالهای متمادی بر این سرزمین مسلّط ماندند؛ مردم را ذلیل کردند؛ بزرگان را نابود کردند و ثروتهای هند را از بین بردند. انگلیس، خزانه خود و جیب سرمایه‌داران خود را از سرمایه‌ها و فرآورده‌های هند پر کرد؛ اما هند را در فقر و مسکنت و بدبختی باقی گذاشت. فقط ثروت مادّی نبود؛ ثروت معنوی آنها را هم گرفتند و زبان خود را بر آنها تحمیل کردند. زبان رسمی امروز دولتهای هند و پاکستان و بنگلادش - که مجموعاً شبه قارّه هند قدیم است که مستعمره انگلیس بود - انگلیسی است! آن منطقه دهها زبان محلی داشته است؛ این زبانها را تا آن‌جایی که توانستند، منسوخ کردند و از بین بردند. یک ملت، زبان خود را که از دست داد، یعنی از گذشته خود، از تاریخ خود، از سنّتهای خود و از میراثهای گرانقدر خود منقطع و جدا میشود و از آنها بی خبر میماند.
یک نمونه دیگر عرض میکنم. رئیس جمهور کشور پرو در امریکای لاتین، در زمانی که بنده رئیس جمهور بودم، به من گفت: ما اخیراً یک تمدّن بسیار باشکوه را در حفّاریهای خود در کشورمان پیدا کرده‌ایم. او میگفت: سالها استعمارگران بر کشور پرو مسلّط بودند؛ اما نگذاشتند مردم و روشنفکران و صاحب‌نظران پرو بفهمند که در گذشته چنین تمدّنی داشتند! یعنی اینها حتی از این‌که مردم، تاریخ خودشان را بدانند و به گذشته خودشان افتخار کنند، مانع میشدند!
یک نمونه دیگر، الجزایر، این کشور عربی و مسلمان است. فرانسویها آمدند و دهها سال بر آن کشور مسلّط شدند؛ با سلاح آن‌جا را قبضه کردند؛ در آن‌جا حکومت تشکیل دادند؛ حکّام و افسران خودشان را به حکومت و فرماندهی آن کشور گماشتند؛ اوّلین چیزی که کمر به آن بستند، از بین بردن آثار اسلامی و حتی از بین بردن زبان عربی بود. باز زمانی که من رئیس جمهور بودم، یکی از بلندپایگان دولت الجزایر در آن روز، به تهران آمد و با من ملاقات کرد. در اثنای صحبت میخواست مطلبی را بیان کند؛ اما تعبیر عربی آن مطلب را بلد نبود! عرب زبان، میخواست مفهومی را به من منتقل کند، نمیدانست با زبان عربی چگونه میشود آن را منتقل کرد! رو کرد به وزیر خارجه‌اش، به زبان فرانسوی از او پرسید که این به عربی چه میشود؟ او هم در جواب گفت به عربی این میشود؛ بعد لغت عربی را به کار برد! یعنی زبدگان و نخبگان یک ملت، به خاطر تأثیر استعمار، از زبان خودشان دور ماندند. دلسوزان الجزایری بعد از آن با ما صحبت کردند و گفتند ما همت گماشته‌ایم که بعد از ازاله استعمار، بتوانیم زبان عربی را برگردانیم.
عزیزان من! برادران و خواهران من! نبودن استقلال، با یک کشور این‌طور عمل میکند. هویّت ملی را از مردم آن کشور میگیرد؛ افتخارات را از آنها میگیرد؛ سابقه تاریخی را از آنها میگیرد؛ منافع مادّی آنها را چپاول میکند؛ هویّت فرهنگی و زبان آنها را هم میگیرد. این وضع تسلّطِ یک قدرت بر یک کشور است. در دوران استعمار این‌گونه بود. در دوران بعد از استعمار - که معروف به دوران استثمار است - طور دیگری بود. البته کشور ما هرگز استعمار نشد؛ یعنی بیگانگان نتوانستند به این کشور بیایند و یک حکومت غیر ایرانی - حکومت مثلاً انگلیسی؛ چون انگلیسیها این‌جا مسلّط بودند - تشکیل دهند. ملت ایران این را اجازه نداد؛ اما هرچه توانستند - در آن‌جایی که میتوانستند و در دورانی که قادر بودند - نفوذ خودشان را در ایران توسعه دادند

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : نهضت امام خمینی
کلیدواژه(ها) : نهضت امام خمینی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
در اوّلی که این نهضت [اسلامی] پا به عرصه وجود گذاشت، مردم این شهر [قم] بودند که پاسخ گفتند و دست یاری به سوی امام دراز کردند. من فراموش نمیکنم، در همین مسجد اعظم قم، در هنگامی که تازه اوّلین هفته‌های مبارزه و نهضت عظیم روحانیت آغاز شده بود، مردم شهر قم از قشرهای مختلف به محل درس امام بزرگوار ما آمدند، صدایشان را بلند کردند و گفتند ما از شما پشتیبانی کردیم و پشتیبانی میکنیم؛ چرا این کار پیش نمیرود؟ مسأله انجمنهای ایالتی و ولایتی بود. یعنی از قدم اوّل، مردم قم امام را و مبارزه را تنها نگذاشتند. آن روزی هم که قلمهای مزدور و خائن، به امام بزرگوار اهانت کردند، باز این شهر بود؛ همین مردم بودند؛ همین جوانها بودند؛ همین مادران و خواهران و همسران بودند که قیام کردند؛ همین جوانها بودند که به خیابانها آمدند؛ شهید دادند، کتک خوردند، زیر فشار قرار گرفتند؛ اما ایستادند.
مبارزه مردم قم، مبارزه ملت ایران را به دنبال داشت. حضور شما [مردم قم] در خیابانهای شهرتان، به مردم شهرهای دیگر درس داد؛ راه را به آنها نشان داد؛ فهمیدند باید وارد میدان شوند، بیتفاوتی را کنار بگذارند و کنار گذاشتند و این توفان عظیم و این کوره آتشفشان شروع به فعّالیت کرد و دنیا را تکان داد و ملت ایران را آزاد نمود

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه)
کلیدواژه(ها) : امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه)
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
از قدم اوّل، مردم قم امام و مبارزه را تنها نگذاشتند.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه)
کلیدواژه(ها) : امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه)
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
راه مردم؛ راه اسلام، انقلاب و امام بزرگوار است.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه)
کلیدواژه(ها) : امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه)
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
امام بزرگوار ما، قاعده‌ای پیش خودشان داشتند و بارها هم آن را بر زبان میآوردند. میگفتند هرجا که دیدید دشمنانِ سوگند خورده این ملت و این کشور، آن‌جا توجّه و علاقه‌مندی نشان میدهند و از آن‌جا دفاع میکنند، به کار آنها سوءظن پیدا کنید.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : آزادی
کلیدواژه(ها) : آزادی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اگر استقلال نباشد، یک ملت به آزادی خود و به شعار آزادی خود هم نمیتواند خوشبین باشد.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : آزادی
کلیدواژه(ها) : آزادی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
نه استقلال میتواند جلوِ آزادی را بگیرد، نه آزادی میتواند جلوِ استقلال را بگیرد؛ و این بسیار مبنای متین و مستحکمی است.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : آزادی
کلیدواژه(ها) : آزادی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اگر کسانی به نام آزادی و با شعار آزادی بخواهند پای دشمن را باز و نفوذ او را برقرار کنند، این آزادی نیست

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : آزادی
کلیدواژه(ها) : آزادی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
شعار اصلی انقلاب ما این سه کلمه بود: استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی. جمهوری اسلامی، همان نظامی است که وارد میدان شد؛ با تلاشهای خود و چالشهایی که با آن روبه‌رو بوده است، پیش میرود و راه را باز میکند. شعار آزادی، جزو شعارهای بسیار جذّاب است؛ تکرار شده است؛ درباره آن حرف زده‌اند؛ مقاله نوشته‌اند؛ کتاب نوشته‌اند و شعار داده‌اند. درباره آزادی، سخنها گفته شده است؛ بعضی با اعتدال، بعضی با افراط، بعضی با تفریط. شعار آزادی، زنده مانده است.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : آزادی
کلیدواژه(ها) : آزادی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
انقلاب اسلامی از بزرگترین کارهایی که کرد این بود که دست امریکا را کوتاه کرد. انقلاب اسلامی جزو افتخاراتش این بود که نفوذ امریکا، دست امریکا و ریشه‌های امریکا و بند و بست‌های امریکایی را در این کشور از بین برد. البته عدّه‌ای که در اوّلِ کار بر مسند حکومت در این کشور نشسته بودند و دل در گرو امریکا و امریکایی داشتند، میخواستند نگذارند. من در شورای عالی دفاعِ سال 58 از نزدیک خودم شاهد بودم. داشتند مصوّبه‌ای میگذراندند که بر اساس آن مصوّبه، هیأتهای مستشارىِ نظامىِ امریکایی - همانهایی که آن همه جنایت و خیانت کرده بودند - با نام دیگری در ارتش جمهوری اسلامی باقی بمانند! بنده مانع شدم، گفتم این چه کاری است که شما میکنید؟! قدری بحث شد، مطلب را متوقّف گذاشتند. بعد هم خدای متعال به آنها توفیق نداد این کار را بکنند و رفتند. یک بار دیگر هنوز یک سال از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود که همان آقایان، در الجزایر طرح گفتگوی با امریکاییها - دشمنان خونی این ملت - را ریختند؛ ولی امام مانع شدند و نگذاشتند.
انسان وقتی از این گونه افراد، نام «اصلاح» و «آزادی» را میشنود، حق دارد بدبین شود. کسانی که پس از یک چنین انقلاب باشکوهی - که لبه تیز این انقلاب هم علیه سلطه امریکا بود - میخواستند با تدابیر گوناگون، امریکاییها را که از در رفته بودند، از پنجره برگردانند، اکنون دم از «آزادی» و «اصلاح» بزنند و کسانی از تفاله‌ها و از مزدوران رژیم گذشته به آنها کمک کنند! هر آدم هوشمندی حق دارد نگران شود و سوءظن پیدا بکند. استقلال، بیت‌الغزل انقلاب اسلامی بود؛ یعنی نفوذ بیگانه در این کشور ممنوع؛ یعنی امریکا و انگلیس و دیگران حق ندارند در مسائل سیاسی و فرهنگی کشور هیچ‌گونه اعمال نفوذی بکنند.
برادران و خواهران عزیز من! مسأله استقلال را مطرح کردم، برای این که قانون اساسی ما تصریح میکند، نه استقلال میتواند جلوِ آزادی را بگیرد، نه آزادی میتواند جلوِ استقلال را بگیرد؛ و این بسیار مبنای متین و مستحکمی است. اگر کسانی به نام آزادی و با شعار آزادی بخواهند پای دشمن را باز و نفوذ او را برقرار کنند، این آزادی نیست. این آن چیزی است که دشمن میخواهد. این همان دامی است که دشمن میگستراند.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : قانون
کلیدواژه(ها) : قانون
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
توصیه من به همه مسئولان، به همه مراکز قانونگذاری، به همه مراکز قانونی و به همه آحاد ملت، رعایت قانون است. اگر ما قانون ‌را رعایت کنیم، دشمن نمیتواند به طمع‌ورزی خود ادامه دهد. قانون باید رعایت شود. قانون، راه نفوذ دشمن را هم بسته است. اگر ‌دیده میشود در مواردی اغتشاشگرانی از سوی دستگاههای تبلیغاتی دشمن تأیید میشوند، این‌جا بهترین پاسخ به دشمن این است ‌که قانون اجرا شود... با رعایت قانون، با رعایت انصاف، بدون تن دادن به اختلافات جزئىِ سیاسی... دشمن نمیتواند به طمع‌ورزی ‌خود ادامه دهد.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : نماز جمعه
کلیدواژه(ها) : نماز جمعه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
نماز جمعه مقدّس ترین مکانهاست.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال سیاسی
کلیدواژه(ها) : استقلال سیاسی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
استقلال، بیت‌الغزل انقلاب اسلامی بود؛ یعنی نفوذ بیگانه در این کشور ممنوع؛ یعنی امریکا و انگلیس و دیگران حق ندارند در ‌مسائل سیاسی ... کشور هیچ‌گونه اعمال نفوذی بکنند‌.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : محمد مصدق
کلیدواژه(ها) : محمد مصدق
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
‌ [کودتای 28 مردادسال 1332]به ما نشان میدهد که وقتی یک قدرت بیگانه بر دستگاههای سیاسی و فرهنگی یک کشور مسلّط ‌شود، بر سر آن کشور و آن ملت چه می‌آید‌.‌‌.. بعد از آن که حکومت مصدّق را سرنگون کردند - البته قبلاً مرحوم آیةالله کاشانی را ‌با ترفندهای خودشان منزوی کردند، کنار زدند و با بیتدبیریهایی که انجام گرفت کنار گذاشتند - باز سرِ کار آمدند و وارد ایران ‌شدند و توانستند با نفوذ خود، با ایادی خود، با فعالیت خود، کودتای 28 مرداد را به وجود آورند و محمّدرضا را که از ایران فرار ‌کرده بود، به ایران برگردانند. بیست و پنج سال بعد از آن، حکومت دیکتاتوری سیاه پهلوی ادامه پیدا کرد.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال
کلیدواژه(ها) : استقلال
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
شعار اصلی انقلاب ما این سه کلمه بود:‌‌ ‌استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی.... شعار استقلال برخلاف آن دو ‌شعار دیگر، در انزوا قرار گرفته است‌.‌‌ شعار استقلال، یکی از مهمترین شعارهاست. اگر استقلال نباشد، یک ‌ملت به آزادی خود و به شعار آزادی خود هم نمیتواند خوشبین باشد‌. ‌استقلال را بعضی عمداً، بعضی سهواً، ‌بعضی از روی غفلت و بعضی از روی خباثت، میخواهند به دست فراموشی بسپارند. ‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال
کلیدواژه(ها) : استقلال
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
معنی استقلال چیست؟ برای یک ملت، استقلال چه مفهوم و چه ارزشی دارد؟ استقلال، یعنی این‌که یک ملت ‌بتواند بر سرنوشت خود مسلّط باشد؛ بیگانگان دست دراز نکنند و سرنوشت او را خائنانه و مغرضانه رقم نزنند. ‌این معنای استقلال است. اگر از ملتی استقلال او گرفته شد؛ یعنی اگر بیگانگان - که یقیناً دلسوز او نیستند - ‌بر سرنوشت او مسلّط شدند، دو چیز را از دست میدهد: اوّل، عزّت نفس خود را، افتخارات خود را، احساس ‌هویّت خود را؛ دوم، منافع خود را. دشمنی که بر سرنوشت یک ملت مسلّط شود، دلسوز آن ملت نیست و ‌منافع آن ملت برای او اهمیت ندارد. آن‌که می‌آید یک ملت را مسخّر سرپنجه قدرت خود میکند، در درجه ‌اوّل - در حقیقت، در اوّل و آخر - به فکر منافع خود است. آنچه برای او کمترین اهمیتی ندارد، منافع آن ‌ملتی است که استقلال خود را از دست داده است. ما در این زمینه نمونه‌های فراوانی در قرن نوزدهم و سپس ‌به دنبال آن در قرن بیستم، داریم.‌‌ ‌استعمارگران اروپایی آمدند و بر مناطق بسیاری از آسیا، آفریقا و امریکای ‌لاتین تسلّط پیدا کردند؛ ملتهای آن مناطق را ذلیل کردند؛ فرهنگ آنها را، هویّت آنها را، ثروت آنها را به تاراج ‌بردند؛ حتی زبان آنها را، خطّ آنها را، سابقه و سنّت آنها را زیر پا له کردند. ملتها را ذلیل کردند؛ آنها را ‌دوشیدند؛ ثروت آنها را غارت کردند؛ فرهنگ آنها را نابود کردند؛ تا آن وقتی که ممکن بود، ماندند، بعد هم ‌رفتند.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال
کلیدواژه(ها) : استقلال
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
معنی استقلال چیست؟ برای یک ملت، استقلال چه مفهوم و چه ارزشی دارد؟ استقلال، یعنی این‌که یک ملت ‌بتواند بر سرنوشت خود مسلّط باشد؛ بیگانگان دست دراز نکنند و سرنوشت او را خائنانه و مغرضانه رقم نزنند. ‌این معنای استقلال است. اگر از ملتی استقلال او گرفته شد؛ یعنی اگر بیگانگان - که یقیناً دلسوز او نیستند - ‌بر سرنوشت او مسلّط شدند، دو چیز را از دست میدهد: اوّل، عزّت نفس خود را، افتخارات خود را، احساس ‌هویّت خود را؛ دوم، منافع خود را. دشمنی که بر سرنوشت یک ملت مسلّط شود، دلسوز آن ملت نیست و ‌منافع آن ملت برای او اهمیت ندارد. آن‌که می‌آید یک ملت را مسخّر سرپنجه قدرت خود میکند، در درجه ‌اوّل - در حقیقت، در اوّل و آخر - به فکر منافع خود است. آنچه برای او کمترین اهمیتی ندارد، منافع آن ‌ملتی است که استقلال خود را از دست داده است. ما در این زمینه نمونه‌های فراوانی در قرن نوزدهم و سپس ‌به دنبال آن در قرن بیستم، داریم‌.‌‌ استعمارگران اروپایی آمدند و بر مناطق بسیاری از آسیا، آفریقا و امریکای ‌لاتین تسلّط پیدا کردند؛ ملتهای آن مناطق را ذلیل کردند؛ فرهنگ آنها را، هویّت آنها را، ثروت آنها را به تاراج ‌بردند؛ حتی زبان آنها را، خطّ آنها را، سابقه و سنّت آنها را زیر پا له کردند. ملتها را ذلیل کردند؛ آنها را ‌دوشیدند؛ ثروت آنها را غارت کردند؛ فرهنگ آنها را نابود کردند؛ تا آن وقتی که ممکن بود، ماندند، بعد هم ‌رفتند. من نمونه‌هایی از این قبیل، بعضی را به چشم خود دیده‌ام، بعضی را شنیده‌ام و بعضی را خوانده‌ام‌.‌‌ ‌یک نمونه، کشور بزرگ و پهناور هندوستان است. انگلیسیها از راه دور آمدند؛ اوّل با تزویر و فریب و بعد با ‌سلاح و قوّت نظامی، سرزمین هند را گرفتند. سالهای متمادی بر این سرزمین مسلّط ماندند؛ مردم را ذلیل ‌کردند؛ بزرگان را نابود کردند و ثروتهای هند را از بین بردند. انگلیس، خزانه خود و جیب سرمایه‌داران خود را ‌از سرمایه‌ها و فرآورده‌های هند پر کرد؛ اما هند را در فقر و مسکنت و بدبختی باقی گذاشت. فقط ثروت مادّی ‌نبود؛ ثروت معنوی آنها را هم گرفتند و زبان خود را بر آنها تحمیل کردند. زبان رسمی امروز دولتهای هند و ‌پاکستان و بنگلادش - که مجموعاً شبه قارّه هند قدیم است که مستعمره انگلیس بود - انگلیسی است! آن ‌منطقه دهها زبان محلی داشته است؛ این زبانها را تا آن‌جایی که توانستند، منسوخ کردند و از بین بردند. یک ‌ملت، زبان خود را که از دست داد، یعنی از گذشته خود، از تاریخ خود، از سنّتهای خود و از میراثهای گرانقدر ‌خود منقطع و جدا میشود و از آنها بی خبر میماند‌.‌‌ یک نمونه دیگر عرض میکنم. رئیس جمهور کشور پرو در ‌امریکای لاتین، در زمانی که بنده رئیس جمهور بودم، به من گفت: ما اخیراً یک تمدّن بسیار باشکوه را در ‌حفّاریهای خود در کشورمان پیدا کرده‌ایم. او میگفت: سالها استعمارگران بر کشور پرو مسلّط بودند؛ اما ‌نگذاشتند مردم و روشنفکران و صاحب‌نظران پرو بفهمند که در گذشته چنین تمدّنی داشتند! یعنی اینها ‌حتی از این‌که مردم، تاریخ خودشان را بدانند و به گذشته خودشان افتخار کنند، مانع میشدند‌!‌‌ یک نمونه ‌دیگر، الجزایر، این کشور عربی و مسلمان است. فرانسویها آمدند و دهها سال بر آن کشور مسلّط شدند؛ با ‌سلاح آن‌جا را قبضه کردند؛ در آن‌جا حکومت تشکیل دادند؛ حکّام و افسران خودشان را به حکومت و ‌فرماندهی آن کشور گماشتند؛ اوّلین چیزی که کمر به آن بستند، از بین بردن آثار اسلامی و حتی از بین ‌بردن زبان عربی بود. باز زمانی که من رئیس جمهور بودم، یکی از بلندپایگان دولت الجزایر در آن روز، به تهران ‌آمد و با من ملاقات کرد. در اثنای صحبت میخواست مطلبی را بیان کند؛ اما تعبیر عربی آن مطلب را بلد ‌نبود! عرب زبان، میخواست مفهومی را به من منتقل کند، نمیدانست با زبان عربی چگونه میشود آن را منتقل ‌کرد! رو کرد به وزیر خارجه‌اش، به زبان فرانسوی از او پرسید که این به عربی چه میشود؟ او هم در جواب ‌گفت به عربی این میشود؛ بعد لغت عربی را به کار برد! یعنی زبدگان و نخبگان یک ملت، به خاطر تأثیر ‌استعمار، از زبان خودشان دور ماندند. دلسوزان الجزایری بعد از آن با ما صحبت کردند و گفتند ما همت ‌گماشته‌ایم که بعد از ازاله استعمار، بتوانیم زبان عربی را برگردانیم‌.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال
کلیدواژه(ها) : استقلال
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
اگر از ملتی استقلال او گرفته شد؛ یعنی اگر بیگانگان - که یقیناً دلسوز او نیستند - بر سرنوشت او مسلّط ‌شدند، دو چیز را از دست میدهد: اوّل، عزّت نفس خود را، افتخارات خود را، احساس هویّت خود را؛ دوم، ‌منافع خود را... عزیزان من! برادران و خواهران من! نبودن استقلال، با یک کشور این‌طور عمل میکند. هویّت ‌ملی را از مردم آن کشور میگیرد؛ افتخارات را از آنها میگیرد؛ سابقه تاریخی را از آنها میگیرد؛ منافع مادّی آنها ‌را چپاول میکند؛ هویّت فرهنگی و زبان آنها را هم میگیرد. این وضع تسلّطِ یک قدرت بر یک کشور است. در ‌دوران استعمار این‌گونه بود. در دوران بعد از استعمار - که معروف به دوران استثمار است - طور دیگری بود. ‌البته کشور ما هرگز استعمار نشد؛ یعنی بیگانگان نتوانستند به این کشور بیایند و یک حکومت غیر ایرانی - ‌حکومت مثلاً انگلیسی؛ چون انگلیسیها این‌جا مسلّط بودند - تشکیل دهند. ملت ایران این را اجازه نداد؛ اما ‌هرچه توانستند - در آن‌جایی که میتوانستند و در دورانی که قادر بودند - نفوذ خودشان را در ایران توسعه ‌دادند‌.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال
کلیدواژه(ها) : استقلال
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
استقلال، بیت‌الغزل انقلاب اسلامی بود؛ یعنی نفوذ بیگانه در این کشور ممنوع؛ یعنی امریکا و انگلیس و ‌دیگران حق ندارند در مسائل سیاسی و فرهنگی کشور هیچ‌گونه اعمال نفوذی بکنند‌.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال
کلیدواژه(ها) : استقلال
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
برادران و خواهران عزیز من!... قانون اساسی ما تصریح میکند، نه استقلال میتواند جلوِ آزادی را بگیرد، نه ‌آزادی میتواند جلوِ استقلال را بگیرد؛ و این بسیار مبنای متین و مستحکمی است. اگر کسانی به نام آزادی و با ‌شعار آزادی بخواهند پای دشمن را باز و نفوذ او را برقرار کنند، این آزادی نیست. این آن چیزی است که ‌دشمن میخواهد. این همان دامی است که دشمن میگستراند.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال
کلیدواژه(ها) : استقلال
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
خدای متعال را شاکریم که مسئولان کشور، مسئولان طراز اوّلِ کشور، مسئولان سه قوّه و رؤسای سه قوّه، با ‌قوّت و قدرت در مقابل دشمنان ایستاده‌اند؛ برای استقلال این مملکت حاضرند همه تلاش خودشان را مبذول ‌کنند و ملت هم بیدار است. اما در این میان کسانی هستند که دلشان راضی نمیشود این استقلالی را که این ‌ملت با خون این همه شهید و با مجاهدت این همه انسان به دست آورده است، به دشمن این ملت تقدیم ‌نکنند!‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال حقیقی ملت ایران
کلیدواژه(ها) : استقلال حقیقی ملت ایران
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
شعار اصلی انقلاب ما این سه کلمه بود‌: ‌استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی.... شعار استقلال برخلاف آن دو شعار دیگر، در انزوا قرار ‌گرفته است‌.‌‌ شعار استقلال، یکی از مهمترین شعارهاست. اگر استقلال نباشد، یک ملت به آزادی خود و به شعار آزادی خود هم ‌نمیتواند خوشبین باشد‌. ‌استقلال را بعضی عمداً، بعضی سهواً، بعضی از روی غفلت و بعضی از روی خباثت، میخواهند به دست ‌فراموشی بسپارند. ‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال سیاسی
کلیدواژه(ها) : استقلال سیاسی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
معنی استقلال چیست؟ برای یک ملت، استقلال چه مفهوم و چه ارزشی دارد؟ استقلال، یعنی این‌که یک ملت بتواند بر سرنوشت ‌خود مسلّط باشد؛ بیگانگان دست دراز نکنند و سرنوشت او را خائنانه و مغرضانه رقم نزنند. این معنای استقلال است. اگر از ‌ملتی استقلال او گرفته شد؛ یعنی اگر بیگانگان - که یقیناً دلسوز او نیستند - بر سرنوشت او مسلّط شدند، دو چیز را از دست ‌میدهد: اوّل، عزّت نفس خود را، افتخارات خود را، احساس هویّت خود را؛ دوم، منافع خود را. دشمنی که بر سرنوشت یک ملت ‌مسلّط شود، دلسوز آن ملت نیست و منافع آن ملت برای او اهمیت ندارد. آن‌که می‌آید یک ملت را مسخّر سرپنجه قدرت خود ‌میکند، در درجه اوّل - در حقیقت، در اوّل و آخر - به فکر منافع خود است. آنچه برای او کمترین اهمیتی ندارد، منافع آن ملتی ‌است که استقلال خود را از دست داده است. ما در این زمینه نمونه‌های فراوانی در قرن نوزدهم و سپس به دنبال آن در قرن ‌بیستم، داریم‌.

‌ ‌استعمارگران اروپایی آمدند و بر مناطق بسیاری از آسیا، آفریقا و امریکای لاتین تسلّط پیدا کردند؛ ملتهای آن مناطق را ذلیل ‌کردند؛ فرهنگ آنها را، هویّت آنها را، ثروت آنها را به تاراج بردند؛ حتی زبان آنها را، خطّ آنها را، سابقه و سنّت آنها را زیر پا له ‌کردند. ملتها را ذلیل کردند؛ آنها را دوشیدند؛ ثروت آنها را غارت کردند؛ فرهنگ آنها را نابود کردند؛ تا آن وقتی که ممکن بود، ‌ماندند، بعد هم رفتند. من نمونه‌هایی از این قبیل، بعضی را به چشم خود دیده‌ام، بعضی را شنیده‌ام و بعضی را خوانده‌ام‌.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال سیاسی
کلیدواژه(ها) : استقلال سیاسی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
معنی استقلال چیست؟ برای یک ملت، استقلال چه مفهوم و چه ارزشی دارد؟ استقلال، یعنی این‌که یک ملت بتواند بر سرنوشت ‌خود مسلّط باشد؛ بیگانگان دست دراز نکنند و سرنوشت او را خائنانه و مغرضانه رقم نزنند. این معنای استقلال است. اگر از ‌ملتی استقلال او گرفته شد؛ یعنی اگر بیگانگان - که یقیناً دلسوز او نیستند - بر سرنوشت او مسلّط شدند، دو چیز را از دست ‌میدهد: اوّل، عزّت نفس خود را، افتخارات خود را، احساس هویّت خود را؛ دوم، منافع خود را. دشمنی که بر سرنوشت یک ملت ‌مسلّط شود، دلسوز آن ملت نیست و منافع آن ملت برای او اهمیت ندارد. آن‌که می‌آید یک ملت را مسخّر سرپنجه قدرت خود ‌میکند، در درجه اوّل - در حقیقت، در اوّل و آخر - به فکر منافع خود است. آنچه برای او کمترین اهمیتی ندارد، منافع آن ملتی ‌است که استقلال خود را از دست داده است. ما در این زمینه نمونه‌های فراوانی در قرن نوزدهم و سپس به دنبال آن در قرن ‌بیستم، داریم‌.‌‌ استعمارگران اروپایی آمدند و بر مناطق بسیاری از آسیا، آفریقا و امریکای لاتین تسلّط پیدا کردند؛ ملتهای آن ‌مناطق را ذلیل کردند؛ فرهنگ آنها را، هویّت آنها را، ثروت آنها را به تاراج بردند؛ حتی زبان آنها را، خطّ آنها را، سابقه و سنّت آنها ‌را زیر پا له کردند. ملتها را ذلیل کردند؛ آنها را دوشیدند؛ ثروت آنها را غارت کردند؛ فرهنگ آنها را نابود کردند؛ تا آن وقتی که ‌ممکن بود، ماندند، بعد هم رفتند. من نمونه‌هایی از این قبیل، بعضی را به چشم خود دیده‌ام، بعضی را شنیده‌ام و بعضی را ‌خوانده‌ام‌.‌‌ یک نمونه، کشور بزرگ و پهناور هندوستان است. انگلیسیها از راه دور آمدند؛ اوّل با تزویر و فریب و بعد با سلاح و قوّت ‌نظامی، سرزمین هند را گرفتند. سالهای متمادی بر این سرزمین مسلّط ماندند؛ مردم را ذلیل کردند؛ بزرگان را نابود کردند و ‌ثروتهای هند را از بین بردند. انگلیس، خزانه خود و جیب سرمایه‌داران خود را از سرمایه‌ها و فرآورده‌های هند پر کرد؛ اما هند را در ‌فقر و مسکنت و بدبختی باقی گذاشت. فقط ثروت مادّی نبود؛ ثروت معنوی آنها را هم گرفتند و زبان خود را بر آنها تحمیل کردند. ‌زبان رسمی امروز دولتهای هند و پاکستان و بنگلادش - که مجموعاً شبه قارّه هند قدیم است که مستعمره انگلیس بود - ‌انگلیسی است! آن منطقه دهها زبان محلی داشته است؛ این زبانها را تا آن‌جایی که توانستند، منسوخ کردند و از بین بردند. یک ‌ملت، زبان خود را که از دست داد، یعنی از گذشته خود، از تاریخ خود، از سنّتهای خود و از میراثهای گرانقدر خود منقطع و جدا ‌میشود و از آنها بی خبر میماند‌.‌‌ یک نمونه دیگر عرض میکنم. رئیس جمهور کشور پرو در امریکای لاتین، در زمانی که بنده ‌رئیس جمهور بودم، به من گفت: ما اخیراً یک تمدّن بسیار باشکوه را در حفّاریهای خود در کشورمان پیدا کرده‌ایم. او میگفت: ‌سالها استعمارگران بر کشور پرو مسلّط بودند؛ اما نگذاشتند مردم و روشنفکران و صاحب‌نظران پرو بفهمند که در گذشته چنین ‌تمدّنی داشتند! یعنی اینها حتی از این‌که مردم، تاریخ خودشان را بدانند و به گذشته خودشان افتخار کنند، مانع میشدند‌!‌‌ یک ‌نمونه دیگر، الجزایر، این کشور عربی و مسلمان است. فرانسویها آمدند و دهها سال بر آن کشور مسلّط شدند؛ با سلاح آن‌جا را ‌قبضه کردند؛ در آن‌جا حکومت تشکیل دادند؛ حکّام و افسران خودشان را به حکومت و فرماندهی آن کشور گماشتند؛ اوّلین چیزی ‌که کمر به آن بستند، از بین بردن آثار اسلامی و حتی از بین بردن زبان عربی بود. باز زمانی که من رئیس جمهور بودم، یکی از ‌بلندپایگان دولت الجزایر در آن روز، به تهران آمد و با من ملاقات کرد. در اثنای صحبت میخواست مطلبی را بیان کند؛ اما تعبیر ‌عربی آن مطلب را بلد نبود! عرب زبان، میخواست مفهومی را به من منتقل کند، نمیدانست با زبان عربی چگونه میشود آن را ‌منتقل کرد! رو کرد به وزیر خارجه‌اش، به زبان فرانسوی از او پرسید که این به عربی چه میشود؟ او هم در جواب گفت به عربی ‌این میشود؛ بعد لغت عربی را به کار برد! یعنی زبدگان و نخبگان یک ملت، به خاطر تأثیر استعمار، از زبان خودشان دور ماندند. ‌دلسوزان الجزایری بعد از آن با ما صحبت کردند و گفتند ما همت گماشته‌ایم که بعد از ازاله استعمار، بتوانیم زبان عربی را ‌برگردانیم‌.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال سیاسی
کلیدواژه(ها) : استقلال سیاسی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
اگر از ملتی استقلال او گرفته شد؛ یعنی اگر بیگانگان - که یقیناً دلسوز او نیستند - بر سرنوشت او مسلّط شدند، دو چیز را از ‌دست میدهد: اوّل، عزّت نفس خود را، افتخارات خود را، احساس هویّت خود را؛ دوم، منافع خود را... عزیزان من! برادران و خواهران ‌من! نبودن استقلال، با یک کشور این‌طور عمل میکند. هویّت ملی را از مردم آن کشور میگیرد؛ افتخارات را از آنها میگیرد؛ سابقه ‌تاریخی را از آنها میگیرد؛ منافع مادّی آنها را چپاول میکند؛ هویّت فرهنگی و زبان آنها را هم میگیرد. این وضع تسلّطِ یک قدرت ‌بر یک کشور است. در دوران استعمار این‌گونه بود. در دوران بعد از استعمار - که معروف به دوران استثمار است - طور دیگری ‌بود. البته کشور ما هرگز استعمار نشد؛ یعنی بیگانگان نتوانستند به این کشور بیایند و یک حکومت غیر ایرانی - حکومت مثلاً ‌انگلیسی؛ چون انگلیسیها این‌جا مسلّط بودند - تشکیل دهند. ملت ایران این را اجازه نداد؛ اما هرچه توانستند - در آن‌جایی که ‌میتوانستند و در دورانی که قادر بودند - نفوذ خودشان را در ایران توسعه دادند.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال فرهنگی
کلیدواژه(ها) : استقلال فرهنگی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
استقلال، بیت‌الغزل انقلاب اسلامی بود؛ یعنی نفوذ بیگانه در این کشور ممنوع؛ یعنی امریکا و انگلیس و دیگران حق ندارند در ‌مسائل سیاسی و فرهنگی کشور هیچ‌گونه اعمال نفوذی بکنند‌.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : معدن
کلیدواژه(ها) : معدن
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
اگر انقلاب اسلامی پیش نیامده بود، اگر این ملت پشتِ سر امام بزرگوار، این حرکت عظیم تاریخی را به ‌وجود نیاورده بود، میدانید امروز ملت ایران چگونه بود؟ ملتی که هیچیک از پیشرفتهای علمی غرب را فرا ‌نگرفته بود. نه اختراعی، نه اکتشافی، نه سازندگیای. منابعش را از دست داده بود؛ نفتش را از آب ‌رودخانه‌ها هم ارزانتر به همان دشمنها فروخته و در اختیار آنها گذاشته بود. نفت مال آنها، پالایش از آنها، ‌قراردادهای طولانی مدت برای آنها! دشمنان این کشور، برای بقیه معادن و منابع کشور هم برنامه‌ریزی ‌کرده بودند‌.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : هویت ملی
کلیدواژه(ها) : هویت ملی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
عزیزان من! برادران و خواهران من! نبودن استقلال، با یک کشور این‌طور عمل میکند. هویّت ملی را از مردم آن کشور میگیرد؛ ‌افتخارات را از آنها میگیرد؛ سابقه تاریخی را از آنها میگیرد؛ منافع مادّی آنها را چپاول میکند؛ هویّت فرهنگی و زبان آنها را هم ‌میگیرد. این وضع تسلّطِ یک قدرت بر یک کشور است‌. ‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : تبلیغات دشمن
کلیدواژه(ها) : تبلیغات دشمن
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
وقتی انسان میبیند دستگاههای تبلیغاتی دشمن - دستگاه تبلیغاتی مزدور امریکا و سازمان سیا، دستگاه تبلیغاتی دولت انگلیس، ‌دستگاه تبلیغاتی دولت غاصب صهیونیست - برای فلان لایحه در مجلس یقه میدرانند، جنگ روانی میکنند؛ به خاطر فلان ‌زندانی، به خاطر فلان مسئول، دلسوزیهای دایه مهربانتر از مادر را نشان میدهند، انسان حق دارد به شک بیفتد؛ حق دارد در ‌صدق بسیاری از ادّعاهایی که میشود، تردید کند‌.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : تبلیغات دشمن
کلیدواژه(ها) : تبلیغات دشمن
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
اگر دیده میشود در مواردی اغتشاشگرانی از سوی دستگاههای تبلیغاتی دشمن تأیید میشوند، این‌جا بهترین پاسخ به دشمن این ‌است که قانون اجرا شود‌.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : تبلیغات دشمن
کلیدواژه(ها) : تبلیغات دشمن
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
مراکز قانونی باید مورد اعتماد باشند. قوّه قضائیّه مورد اعتماد، دولت مورد اعتماد، شورای نگهبان و مجلس مورد اعتماد، مجمع ‌تشخیص مصلحت مورد اعتماد؛ اینها مراکز قانونیاند‌. ‌تبلیغات دشمن، هر وقتی برای هر دسته از مخاطبان سعی میکند یکی از این ‌مراکز را بمباران تبلیغاتی کند؛ برای این که رابطه و امید و اطمینان مردم را از آنها سلب کند. ‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : وحدت ملی
کلیدواژه(ها) : وحدت ملی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
عزیزان من! این اختلافات سیاسی و جناحی که گاهی بسیار بزرگ نشان داده میشود، به این بزرگی نیست؛ به این اهمیت نیست. ‌مردم راه خودشان را میروند. راه مردم، راه اسلام، راه انقلاب، راه خدا و راه امام بزرگوار است. مردم با این خطکشیهای تصنّعی و ‌مصنوعی کاری ندارند. دشمن دوست میدارد جناحها را بیشتر به جان هم بیندازد. بنده از روی دلسوزی کامل، بارها در نماز جمعه ‌‌- که مقدّسترین مکانهاست - و در سایر جاها، جناحهای سیاسی را دعوت کردم؛ گفتم بیایید بنشینید با هم صحبت کنید، با هم ‌مذاکره کنید. بیایید مواردی را که بر روی آن با هم اتفّاق نظر دارید، اصل قرار دهید و اختلافات را براساس اینها حل کنید. اگر بر ‌روی اصول پافشاری کنید، موارد جزئىِ اختلافی و سیاسی اهمیتی هم ندارد. عدّه‌ای قبول کردند؛ عدّه‌ای لجاجت کردند و میکنند. ‌این لجاجت چه معنا دارد؟! چرا باید کسانی وحدت ملت را، وحدت ملی را، امنیت ملی را، منافع ملی و مصالح این کشور را قربانی ‌اغراض جناحی کنند؛ که اگر بدون نفوذ دشمن باشد، بسیار بد است و اگر با نفوذ دشمن باشد، چند برابر بدتر است؟ بنده باز هم ‌همه را دعوت میکنم به وحدت کلمه براساس اصول اساسىِ نظام اسلامی؛ بر اساس بیّنات قانون اساسی؛ بر اساس اسلام؛ براساس ‌راه امام؛ براساس منافع مردم؛ براساس ستیزه با هر کسی که با این ملت ستیزه‌گری میکند. این خطّ روشنی است که همه ‌خیرخواهان و دلسوزان و افراد صادق میتوانند براساس آن جمع شوند‌.‌‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : وحدت ملی
کلیدواژه(ها) : وحدت ملی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
عزیزان من! این اختلافات سیاسی و جناحی که گاهی بسیار بزرگ نشان داده میشود، به این بزرگی نیست؛ به این اهمیت نیست. ‌مردم راه خودشان را میروند. راه مردم، راه اسلام، راه انقلاب، راه خدا و راه امام بزرگوار است. مردم با این خطکشیهای تصنّعی و ‌مصنوعی کاری ندارند. دشمن دوست میدارد جناحها را بیشتر به جان هم بیندازد.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : وحدت ملی
کلیدواژه(ها) : وحدت ملی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
بنده از روی دلسوزی کامل، بارها در نماز جمعه که مقدّسترین مکانهاست و در سایر جاها، جناحهای سیاسی را دعوت کردم؛ گفتم ‌بیایید بنشینید با هم صحبت کنید، با هم مذاکره کنید. مواردی را که بر روی آن با هم اتفّاق نظر دارید، اصل قرار دهید و ‌اختلافات را براساس اینها حل کنید. اگر بر روی اصول پافشاری کنید، موارد جزئىِ اختلافی و سیاسی اهمیتی هم ندارد. ‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : وحدت ملی
کلیدواژه(ها) : وحدت ملی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
چرا باید کسانی وحدت ملت، وحدت ملی، امنیت ملی، منافع ملی و مصالح این کشور را قربانی اغراض جناحی کنند؛ که اگر بدون ‌نفوذ دشمن باشد، بسیار بد است و اگر با نفوذ دشمن باشد، چند برابر بدتر است؟

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : وحدت ملی
کلیدواژه(ها) : وحدت ملی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
بنده باز هم همه را دعوت میکنم به وحدت کلمه براساس اصول اساسىِ نظام اسلامی؛ بیّنات قانون اساسی؛ اسلام؛ راه امام؛ منافع ‌مردم و ستیزه با هر کسی که با این ملت ستیزه‌گری میکند. این خطّ روشنی است که همه خیرخواهان و دلسوزان و افراد صادق ‌میتوانند براساس آن جمع شوند‌.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال ملی
کلیدواژه(ها) : استقلال ملی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
شعار اصلی انقلاب ما این سه کلمه بود‌: ‌استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی.... شعار استقلال برخلاف آن دو شعار دیگر، در انزوا قرار ‌گرفته است‌.‌‌ شعار استقلال، یکی از مهمترین شعارهاست. اگر استقلال نباشد، یک ملت به آزادی خود و به شعار آزادی خود هم ‌نمیتواند خوشبین باشد‌. ‌استقلال را بعضی عمداً، بعضی سهواً، بعضی از روی غفلت و بعضی از روی خباثت، میخواهند به دست ‌فراموشی بسپارند. ‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال ملی
کلیدواژه(ها) : استقلال ملی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
معنی استقلال چیست؟ برای یک ملت، استقلال چه مفهوم و چه ارزشی دارد؟ استقلال، یعنی این‌که یک ملت بتواند بر سرنوشت ‌خود مسلّط باشد؛ بیگانگان دست دراز نکنند و سرنوشت او را خائنانه و مغرضانه رقم نزنند. این معنای استقلال است. اگر از ‌ملتی استقلال او گرفته شد؛ یعنی اگر بیگانگان - که یقیناً دلسوز او نیستند - بر سرنوشت او مسلّط شدند، دو چیز را از دست ‌میدهد: اوّل، عزّت نفس خود را، افتخارات خود را، احساس هویّت خود را؛ دوم، منافع خود را. دشمنی که بر سرنوشت یک ملت ‌مسلّط شود، دلسوز آن ملت نیست و منافع آن ملت برای او اهمیت ندارد. آن‌که می‌آید یک ملت را مسخّر سرپنجه قدرت خود ‌میکند، در درجه اوّل - در حقیقت، در اوّل و آخر - به فکر منافع خود است. آنچه برای او کمترین اهمیتی ندارد، منافع آن ملتی ‌است که استقلال خود را از دست داده است. ما در این زمینه نمونه‌های فراوانی در قرن نوزدهم و سپس به دنبال آن در قرن ‌بیستم، داریم‌.

‌ ‌استعمارگران اروپایی آمدند و بر مناطق بسیاری از آسیا، آفریقا و امریکای لاتین تسلّط پیدا کردند؛ ملتهای آن مناطق را ذلیل ‌کردند؛ فرهنگ آنها را، هویّت آنها را، ثروت آنها را به تاراج بردند؛ حتی زبان آنها را، خطّ آنها را، سابقه و سنّت آنها را زیر پا له ‌کردند. ملتها را ذلیل کردند؛ آنها را دوشیدند؛ ثروت آنها را غارت کردند؛ فرهنگ آنها را نابود کردند؛ تا آن وقتی که ممکن بود، ‌ماندند، بعد هم رفتند. من نمونه‌هایی از این قبیل، بعضی را به چشم خود دیده‌ام، بعضی را شنیده‌ام و بعضی را خوانده‌ام‌.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال ملی
کلیدواژه(ها) : استقلال ملی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
معنی استقلال چیست؟ برای یک ملت، استقلال چه مفهوم و چه ارزشی دارد؟ استقلال، یعنی این‌که یک ملت بتواند بر سرنوشت ‌خود مسلّط باشد؛ بیگانگان دست دراز نکنند و سرنوشت او را خائنانه و مغرضانه رقم نزنند. این معنای استقلال است. اگر از ‌ملتی استقلال او گرفته شد؛ یعنی اگر بیگانگان - که یقیناً دلسوز او نیستند - بر سرنوشت او مسلّط شدند، دو چیز را از دست ‌میدهد: اوّل، عزّت نفس خود را، افتخارات خود را، احساس هویّت خود را؛ دوم، منافع خود را. دشمنی که بر سرنوشت یک ملت ‌مسلّط شود، دلسوز آن ملت نیست و منافع آن ملت برای او اهمیت ندارد. آن‌که می‌آید یک ملت را مسخّر سرپنجه قدرت خود ‌میکند، در درجه اوّل - در حقیقت، در اوّل و آخر - به فکر منافع خود است. آنچه برای او کمترین اهمیتی ندارد، منافع آن ملتی ‌است که استقلال خود را از دست داده است. ما در این زمینه نمونه‌های فراوانی در قرن نوزدهم و سپس به دنبال آن در قرن ‌بیستم، داریم‌.‌‌ استعمارگران اروپایی آمدند و بر مناطق بسیاری از آسیا، آفریقا و امریکای لاتین تسلّط پیدا کردند؛ ملتهای آن ‌مناطق را ذلیل کردند؛ فرهنگ آنها را، هویّت آنها را، ثروت آنها را به تاراج بردند؛ حتی زبان آنها را، خطّ آنها را، سابقه و سنّت آنها ‌را زیر پا له کردند. ملتها را ذلیل کردند؛ آنها را دوشیدند؛ ثروت آنها را غارت کردند؛ فرهنگ آنها را نابود کردند؛ تا آن وقتی که ‌ممکن بود، ماندند، بعد هم رفتند. من نمونه‌هایی از این قبیل، بعضی را به چشم خود دیده‌ام، بعضی را شنیده‌ام و بعضی را ‌خوانده‌ام‌.‌‌ یک نمونه، کشور بزرگ و پهناور هندوستان است. انگلیسیها از راه دور آمدند؛ اوّل با تزویر و فریب و بعد با سلاح و قوّت ‌نظامی، سرزمین هند را گرفتند. سالهای متمادی بر این سرزمین مسلّط ماندند؛ مردم را ذلیل کردند؛ بزرگان را نابود کردند و ‌ثروتهای هند را از بین بردند. انگلیس، خزانه خود و جیب سرمایه‌داران خود را از سرمایه‌ها و فرآورده‌های هند پر کرد؛ اما هند را در ‌فقر و مسکنت و بدبختی باقی گذاشت. فقط ثروت مادّی نبود؛ ثروت معنوی آنها را هم گرفتند و زبان خود را بر آنها تحمیل کردند. ‌زبان رسمی امروز دولتهای هند و پاکستان و بنگلادش - که مجموعاً شبه قارّه هند قدیم است که مستعمره انگلیس بود - ‌انگلیسی است! آن منطقه دهها زبان محلی داشته است؛ این زبانها را تا آن‌جایی که توانستند، منسوخ کردند و از بین بردند. یک ‌ملت، زبان خود را که از دست داد، یعنی از گذشته خود، از تاریخ خود، از سنّتهای خود و از میراثهای گرانقدر خود منقطع و جدا ‌میشود و از آنها بی خبر میماند‌.‌‌ یک نمونه دیگر عرض میکنم. رئیس جمهور کشور پرو در امریکای لاتین، در زمانی که بنده ‌رئیس جمهور بودم، به من گفت: ما اخیراً یک تمدّن بسیار باشکوه را در حفّاریهای خود در کشورمان پیدا کرده‌ایم. او میگفت: ‌سالها استعمارگران بر کشور پرو مسلّط بودند؛ اما نگذاشتند مردم و روشنفکران و صاحب‌نظران پرو بفهمند که در گذشته چنین ‌تمدّنی داشتند! یعنی اینها حتی از این‌که مردم، تاریخ خودشان را بدانند و به گذشته خودشان افتخار کنند، مانع میشدند‌!‌‌ یک ‌نمونه دیگر، الجزایر، این کشور عربی و مسلمان است. فرانسویها آمدند و دهها سال بر آن کشور مسلّط شدند؛ با سلاح آن‌جا را ‌قبضه کردند؛ در آن‌جا حکومت تشکیل دادند؛ حکّام و افسران خودشان را به حکومت و فرماندهی آن کشور گماشتند؛ اوّلین چیزی ‌که کمر به آن بستند، از بین بردن آثار اسلامی و حتی از بین بردن زبان عربی بود. باز زمانی که من رئیس جمهور بودم، یکی از ‌بلندپایگان دولت الجزایر در آن روز، به تهران آمد و با من ملاقات کرد. در اثنای صحبت میخواست مطلبی را بیان کند؛ اما تعبیر ‌عربی آن مطلب را بلد نبود! عرب زبان، میخواست مفهومی را به من منتقل کند، نمیدانست با زبان عربی چگونه میشود آن را ‌منتقل کرد! رو کرد به وزیر خارجه‌اش، به زبان فرانسوی از او پرسید که این به عربی چه میشود؟ او هم در جواب گفت به عربی ‌این میشود؛ بعد لغت عربی را به کار برد! یعنی زبدگان و نخبگان یک ملت، به خاطر تأثیر استعمار، از زبان خودشان دور ماندند. ‌دلسوزان الجزایری بعد از آن با ما صحبت کردند و گفتند ما همت گماشته‌ایم که بعد از ازاله استعمار، بتوانیم زبان عربی را ‌برگردانیم‌.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال ملی
کلیدواژه(ها) : استقلال ملی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
اگر از ملتی استقلال او گرفته شد؛ یعنی اگر بیگانگان - که یقیناً دلسوز او نیستند - بر سرنوشت او مسلّط شدند، دو چیز را از ‌دست میدهد: اوّل، عزّت نفس خود را، افتخارات خود را، احساس هویّت خود را؛ دوم، منافع خود را... عزیزان من! برادران و خواهران ‌من! نبودن استقلال، با یک کشور این‌طور عمل میکند. هویّت ملی را از مردم آن کشور میگیرد؛ افتخارات را از آنها میگیرد؛ سابقه ‌تاریخی را از آنها میگیرد؛ منافع مادّی آنها را چپاول میکند؛ هویّت فرهنگی و زبان آنها را هم میگیرد. این وضع تسلّطِ یک قدرت ‌بر یک کشور است. در دوران استعمار این‌گونه بود. در دوران بعد از استعمار - که معروف به دوران استثمار است - طور دیگری ‌بود. البته کشور ما هرگز استعمار نشد؛ یعنی بیگانگان نتوانستند به این کشور بیایند و یک حکومت غیر ایرانی - حکومت مثلاً ‌انگلیسی؛ چون انگلیسیها این‌جا مسلّط بودند - تشکیل دهند. ملت ایران این را اجازه نداد؛ اما هرچه توانستند - در آن‌جایی که ‌میتوانستند و در دورانی که قادر بودند - نفوذ خودشان را در ایران توسعه دادند.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال
کلیدواژه(ها) : استقلال
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
شعار استقلال، یکی از مهمترین شعارهاست. اگر استقلال نباشد، یک ملت به آزادی خود و به شعار آزادی خود ‌هم نمیتواند خوشبین باشد‌.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال
کلیدواژه(ها) : استقلال
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
استقلال را بعضی عمداً، بعضی سهواً، بعضی از روی غفلت و بعضی از روی خباثت، میخواهند به دست ‌فراموشی بسپارند.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال
کلیدواژه(ها) : استقلال
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اگر استقلال نباشد، یک ملت به آزادی خود و به شعار آزادی خود هم نمیتواند خوشبین باشد‌. ‌‌ ‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال
کلیدواژه(ها) : استقلال
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
استقلال، یعنی این‌که یک ملت بتواند بر سرنوشت خود مسلّط باشد؛ بیگانگان دست دراز نکنند و سرنوشت او ‌را خائنانه و مغرضانه رقم نزنند. این معنای استقلال است.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال
کلیدواژه(ها) : استقلال
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اگر از ملتی استقلال او گرفته شد؛ یعنی اگر بیگانگان بر سرنوشت او مسلّط شدند، دو چیز را از دست میدهد: ‌اوّل، عزّت نفس خود را، افتخارات خود را، احساس هویّت خود را؛ دوم، منافع خود را. دشمنی که بر سرنوشت ‌یک ملت مسلّط شود، دلسوز آن ملت نیست و منافع آن ملت برای او اهمیت ندارد.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال
کلیدواژه(ها) : استقلال
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
استقلال، بیت‌الغزل انقلاب اسلامی بود؛ یعنی نفوذ بیگانه در این کشور ممنوع؛ یعنی امریکا و انگلیس و ‌دیگران حق ندارند در مسائل سیاسی و فرهنگی کشور هیچ‌گونه اعمال نفوذی بکنند‌.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال
کلیدواژه(ها) : استقلال
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
قانون اساسی ما تصریح میکند، نه استقلال میتواند جلوِ آزادی را بگیرد، نه آزادی میتواند جلوِ استقلال را ‌بگیرد؛ و این بسیار مبنای متین و مستحکمی است.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال
کلیدواژه(ها) : استقلال
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اگر کسانی به نام آزادی و با شعار آزادی بخواهند پای دشمن را باز و نفوذ او را برقرار کنند، این آزادی نیست. ‌این آن چیزی است که دشمن میخواهد. این همان دامی است که دشمن میگستراند.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال
کلیدواژه(ها) : استقلال
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
قانون اساسی ما تصریح میکند، نه استقلال میتواند جلوِ آزادی را بگیرد، نه آزادی میتواند جلوِ استقلال را ‌بگیرد؛ و این بسیار مبنای متین و مستحکمی است. اگر کسانی به نام آزادی و با شعار آزادی بخواهند پای ‌دشمن را باز و نفوذ او را برقرار کنند، این آزادی نیست. این آن چیزی است که دشمن میخواهد. این همان ‌دامی است که دشمن میگستراند.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال حقیقی ملت ایران
کلیدواژه(ها) : استقلال حقیقی ملت ایران
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
شعار استقلال، یکی از مهمترین شعارهاست. اگر استقلال نباشد، یک ملت به آزادی خود و به شعار آزادی خود هم نمیتواند ‌خوشبین باشد‌. ‌استقلال را بعضی عمداً، بعضی سهواً، بعضی از روی غفلت و بعضی از روی خباثت، میخواهند به دست فراموشی ‌بسپارند. ‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال حقیقی ملت ایران
کلیدواژه(ها) : استقلال حقیقی ملت ایران
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اگر استقلال نباشد، یک ملت به آزادی خود و به شعار آزادی خود هم نمیتواند خوشبین باشد‌. ‌استقلال را بعضی عمداً، بعضی ‌سهواً، بعضی از روی غفلت و بعضی از روی خباثت، میخواهند به دست فراموشی بسپارند.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال سیاسی
کلیدواژه(ها) : استقلال سیاسی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
استقلال، یعنی این‌که یک ملت بتواند بر سرنوشت خود مسلّط باشد؛ بیگانگان دست دراز نکنند و سرنوشت او را خائنانه و ‌مغرضانه رقم نزنند. این معنای استقلال است.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال سیاسی
کلیدواژه(ها) : استقلال سیاسی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اگر از ملتی استقلال او گرفته شد؛ یعنی اگر بیگانگان - که یقیناً دلسوز او نیستند - بر سرنوشت او مسلّط شدند، دو چیز را از ‌دست میدهد: اوّل، عزّت نفس خود را، افتخارات خود را، احساس هویّت خود را؛ دوم، منافع خود را. دشمنی که بر سرنوشت یک ‌ملت مسلّط شود، دلسوز آن ملت نیست و منافع آن ملت برای او اهمیت ندارد.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال سیاسی
کلیدواژه(ها) : استقلال سیاسی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
استقلال، بیت‌الغزل انقلاب اسلامی بود؛ یعنی نفوذ بیگانه در این کشور ممنوع؛ یعنی امریکا و انگلیس و دیگران حق ندارند در ‌مسائل سیاسی و فرهنگی کشور هیچ‌گونه اعمال نفوذی بکنند‌.‌‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال فرهنگی
کلیدواژه(ها) : استقلال فرهنگی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
استقلال، بیت‌الغزل انقلاب اسلامی بود؛ یعنی نفوذ بیگانه در این کشور ممنوع؛ یعنی امریکا و انگلیس و دیگران حق ندارند در ‌مسائل سیاسی و فرهنگی کشور هیچ‌گونه اعمال نفوذی بکنند‌.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال ملی
کلیدواژه(ها) : استقلال ملی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
شعار استقلال، یکی از مهمترین شعارهاست. اگر استقلال نباشد، یک ملت به آزادی خود و به شعار آزادی خود هم نمیتواند ‌خوشبین باشد‌.‌‌ ‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال ملی
کلیدواژه(ها) : استقلال ملی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
استقلال، یعنی این‌که یک ملت بتواند بر سرنوشت خود مسلّط باشد؛ بیگانگان دست دراز نکنند و سرنوشت او را خائنانه و ‌مغرضانه رقم نزنند. این معنای استقلال است.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال ملی
کلیدواژه(ها) : استقلال ملی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اگر از ملتی استقلال او گرفته شد؛ یعنی اگر بیگانگان بر سرنوشت او مسلّط شدند، دو چیز را از دست میدهد: اوّل، عزّت نفس خود ‌را، افتخارات خود را، احساس هویّت خود را؛ دوم، منافع خود را. دشمنی که بر سرنوشت یک ملت مسلّط شود، دلسوز آن ملت ‌نیست و منافع آن ملت برای او اهمیت ندارد.‌