[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1377/10/04 عنوان فیش :استجابت دعا، وعده قطعی الهی کلیدواژه(ها) : دعا, وعدههای الهی نوع(ها) : قرآن, حدیث متن فیش : امروز در خطبهی اوّل میخواهم صحبت کوتاهی درباب وعدهی الهی در استجابت دعا عرض کنم. یکی از وظایف ما در ماه رمضان، دعا کردن است. دعا انسان را به خدا نزدیک میکند؛ معارف را در دل انسان ماندگار و مؤثّر میکند؛ ایمان را قوی میکند؛ علاوه بر اینکه مضمون دعا - که خواستن از خداست - انشاءاللَّه مستجاب میشود و خواستهی انسان برآورده میگردد؛ یعنی دعا از چند سو دارای برکات بزرگ است. لذاست که در قرآن کریم، بارها در باب دعا و دعایی که بندگان صالح خدا کردهاند، سخن گفته شده است. همه اینها برای آن است که به ما درس داده شود. انبیای الهی در مواقع سختی دعا میکردند و از خدای متعال کمک میخواستند: «فدعا ربه انّی مغلوب فانتصر»(1) که از قول حضرت نوح علیهالسّلام نقل شده است. یا از قول حضرت موسی علیهالسّلام نقل شده است: «فدعا ربه ان هؤلاء قوم مجرمون»(2). موسی به خدا شکایت کرد و به او پناه برد. خدای متعال در چند آیه از آیات قرآن وعده کرده است که دعا را مستجاب خواهد کرد. یکی از آیات، همین آیهی مبارکهی «و قال ربّکم ادعونی استجب لکم»(3) است؛ یعنی پروردگار شما فرموده است که مرا دعا کنید، تا استجابت کنم. ممکن است استجابت به معنای برآورده شدنِ صددرصد آن خواسته هم نباشد. گاهی ممکن است قوانین خلقت، اقتضای این را نکند که خدا آن حاجت را حتماً برآورده کند. در مواردی قوانینی وجود دارد که آن خواسته برآورده شدنی نیست، یا بهزودی برآورده شدنی نیست. در غیر این موارد، قاعدتاً خدای متعال پاسخش این است که خواستهی شما را برآورده میکند؛ همچنان که در دعای شریف ابیحمزهی ثمالی- که در سحرهای ماه رمضان خوانده میشود - به همین معنا اشاره میکند. در قرآن فرموده است: «و سئلوا اللَّه من فضله ان اللَّه کان بکلّ شیءٍ علیما»(4)؛ اگرچه خدا عالم است و نیازهای شما را میداند، اما شما از خدا بخواهید و به خدا عرض کنید. این آیه را در دعا ذکر میکند. البته در دعای شریف: «ان اللَّه کان بکلّ شیءٍ رحیما» دارد؛ اما در قرآن «کان بکلّ شیءٍ علیما» است. بعد میفرماید: «و لیس من صفاتک یا سیدی ان تأمر بالسؤال و تمنع العطیّه»(5). امام سجاد علیهالسّلام عرض میکند: پروردگارا! عادت تو این نیست که مردم را به خواستن امر کنی؛ اما آنچه که آنها خواستند به آنها ندهی. یعنی معنای کرم الهی و رحمت الهی و قدرت محیطهی الهی این است که اگر میگوید بخواهید، اراده فرموده است که آن خواسته را اجابت کند. این همان وعدهی الهی است که در همین آیهای که در اوّل خطبه تلاوت کردم، صریح این معنا را بیان میکند: «و اذا سألک عبادی عنّی فانّی قریبٌ اجیب دعوة الدّاع اذا دعان»(6)؛ هرگاه بندگان من دربارهی من از تو سؤال کنند که کجاست، بگو ای پیامبر، من نزدیکم و پاسخ میگویم و دعوت و خواستهی آن کسی را که از من میخواهد و مرا میخواند، اجابت میکنم. هر کس خدا را بخواند، پاسخی در مقابلش هست: «لکلّ مسألة منک سمع حاضر و جواب عتید»(7)؛ هر سؤالی از خدا، هر خواستهای از خدا، یک پاسخ قطعی در مقابل دارد. این خیلی مهمّ است و باید بندگان مؤمن خدا آن را خیلی قدر بدانند. حالا کسی که ایمان ندارد، طبیعی است که از این موقعیت - مثل خیلی از موقعیتهای دیگر - استفاده نمیکند. این وعدهی قطعی الهی است؛ یعنی خدای متعال هر خواستهای را جواب خواهد داد. 1 ) سوره مبارکه القمر آیه 10 فَدَعا رَبَّهُ أَنّي مَغلوبٌ فَانتَصِر ترجمه : او به درگاه پروردگار عرضه داشت: «من مغلوب (این قوم طغیانگر) شدهام، انتقام مرا از آنها بگیر!» 2 ) سوره مبارکه الدخان آیه 22 فَدَعا رَبَّهُ أَنَّ هٰؤُلاءِ قَومٌ مُجرِمونَ ترجمه : (آنها هیچ یک از این پندها را نپذیرفتند، و موسی) به پیشگاه پروردگارش عرضه داشت: اینها قومی مجرمند! 3 ) سوره مبارکه غافر آیه 60 وَقالَ رَبُّكُمُ ادعوني أَستَجِب لَكُم ۚ إِنَّ الَّذينَ يَستَكبِرونَ عَن عِبادَتي سَيَدخُلونَ جَهَنَّمَ داخِرينَ ترجمه : پروردگار شما گفته است: «مرا بخوانید تا (دعای) شما را بپذیرم! کسانی که از عبادت من تکبّر میورزند به زودی با ذلّت وارد دوزخ میشوند!» 4 ) سوره مبارکه النساء آیه 32 وَلا تَتَمَنَّوا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعضَكُم عَلىٰ بَعضٍ ۚ لِلرِّجالِ نَصيبٌ مِمَّا اكتَسَبوا ۖ وَلِلنِّساءِ نَصيبٌ مِمَّا اكتَسَبنَ ۚ وَاسأَلُوا اللَّهَ مِن فَضلِهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُلِّ شَيءٍ عَليمًا ترجمه : برتریهایی را که خداوند برای بعضی از شما بر بعضی دیگر قرار داده آرزو نکنید! (این تفاوتهای طبیعی و حقوقی، برای حفظ نظام زندگی شما، و بر طبق عدالت است. ولی با این حال،) مردان نصیبی از آنچه به دست میآورند دارند، و زنان نیز نصیبی؛ (و نباید حقوق هیچیک پایمال گردد). و از فضل (و رحمت و برکت) خدا، برای رفع تنگناها طلب کنید! و خداوند به هر چیز داناست. 5 ) مصباح المتهجد ، شیخ طوسی، ص 583 اقبال الاعمال ، سید بن طاووس : ص 67 ؛ بحارالانوار،علامه مجلسی : ج 95 ص 83 ؛ مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 186 (دعای ابوحمزه ثمالی)؛ ... وَ أَعْلَمُ أَنَّكَ لِلرَّاجِی بِمَوْضِعِ إِجَابَةِ وَ لِلْمَلْهُوفِينَ بِمَرْصَدِ إِغَاثَةٍ وَ أَنَّ فِی اللَّهْفِ إِلَى جُودِكَ وَ الرِّضَا بِقَضَائِكَ عِوَضاً مِنْ مَنْعِ الْبَاخِلِينَ وَ مَنْدُوحَةً عَمَّا فِی أَيْدِی الْمُسْتَأْثِرِينَ وَ أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَيْكَ قَرِيبُ الْمَسَافَةِ وَ أَنَّكَ لَا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِكَ إِلَّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ دُونَكَ وَ قَدْ قَصَدْتُ إِلَيْكَ بِطَلِبَتِی وَ تَوَجَّهْتُ إِلَيْكَ بِحَاجَتِی وَ جَعَلْتُ بِكَ اسْتِغَاثَتِی وَ بِدُعَائِكَ تَوَسُّلِی مِنْ غَيْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِكَ مِنِّی وَ لَا اسْتِيجَابٍ لِعَفْوِكَ عَنِّی بَلْ لِثِقَتِی بِكَرَمِكَ وَ سُكُونِی إِلَى صِدْقِ وَعْدِكَ وَ لَجَئِی إِلَى الْإِيمَانِ بِتَوْحِيدِكَ وَ ثِقَتِی بِمَعْرِفَتِكَ مِنِّی أَنْ لَا رَبَّ لِی غَيْرُكَ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْقَائِلُ وَ قَوْلُكَ حَقٌّ وَ وَعْدُكَ صِدْقٌ- وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ ... إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحِيماً وَ لَيْسَ مِنْ صِفَاتك يَا سَيِّدِی أَنْ تَأْمُرَ بِالسُّؤَالِ وَ تَمْنَعَ الْعَطِيَّةَ وَ أَنْتَ الْمَنَّانُ بِالْعَطِيَّاتِ عَلَى أَهْلِ مَمْلَكَتِكَ وَ الْعَائِدُ عَلَيْهِمْ بِتَحَنُّنِ رَأْفَتِك ... ترجمه : می دانم كه تو انسان امیدوار را اجابت می كنی و انسان گرفتار را دادرس و كمك كننده ای و می دانم پناه به جود و بخششت و خشنودی به تقدیرت جانشین دریغ داشتن بخيلان و راه چاره ایست از آنچه در دستان خودخواهان است و اى پروردگار من آنكه به سوى تو سفر می كند فاصله او به تو نزديك است و تو از آفريدگان خود پنهان نمىشوى مگر آنكه كردارشان آنان را از تو بپوشاند و من با خواسته و حاجت خویش رو به تو آورده ام و كمك خواهیم را به تو قرار داده ام و به دعای تو تقرب می جویم بدون اینكه استحقاق شنیدنش از من و لزوم عفو و گذشتت داشته باشم بلكه به اطمینانم از بزرگواریت و اعتمادم به وعده راستینت و پناهم به ایمان به یگانگیت و اعتمادم به شناخت از تو كه پروردگاری جز تو برای من نیست و خدایی نیست جز تو كه یگانه هستی و شریكی برای تو نیست. خدایا تو گفتی و سخن تو حقیقت است و و عده ات راست است كه «از فضل خداوند بخواهید كه براستی خداوند نسبت به شما مهربان است» و ای سرور من در وصف تو نیست كه به خواستن فرمان دهی و حال آنكه از بخشش دریغ ورزی و براستی كه تو نسبت به عطایا بر آفریده هایت بسیار بخشنده ای و بر ایشان مهربان و دلسوزی، 6 ) سوره مبارکه البقرة آیه 186 وَإِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنّي فَإِنّي قَريبٌ ۖ أُجيبُ دَعوَةَ الدّاعِ إِذا دَعانِ ۖ فَليَستَجيبوا لي وَليُؤمِنوا بي لَعَلَّهُم يَرشُدونَ ترجمه : و هنگامی که بندگان من، از تو در باره من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم! دعای دعا کننده را، به هنگامی که مرا میخواند، پاسخ میگویم! پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند (و به مقصد برسند)! 7 ) مصباحالمتهجد،شیخ طوسی ص801 ؛ إقبالالأعمال،سید بن طاووس، ص621 ؛ البلدالأمين،كفعمی ،ص 178 ؛ بحارالأنوار،مجلسی، ج 83 ص 58 ؛ « يا من يملك حوائج السائلين و يعلم ضمير الصامتين لكل مسألة منك سمع حاضر و جواب عتيد اللهم و مواعيدك الصادقة و أياديك الفاضلة و رحمتك الواسعة فأسألك أن تصلی على محمد و آل محمد و أن تقضی حوائجی للدنيا و الآخرة ». ترجمه : جابر جعفی روایت كرده است كه امام صادق (ع) در روز جمعه اول ماه رجب سال پنچاه و هفت گفته است كه مستحب است كه هر روز ماه رجب این دعا خوانده شود : ای كسی كه مالك حاجت ونیاز های درخواست كنندگانی و نهان انسان های خاموش را می دانی برای هر خواستنی از تو گوشی شنوا و جوابی آماده است. خدایا وعده هایت راست و نعمت هایت فراوان و رحمت تو گسترده پس از تو می خواهم برمحمد و خاندانش درود فرستی و حاجت های مرا در دنیا و آخرت برآورده سازی. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1377/10/04 عنوان فیش :وعدهی الهی در بازگشت اثر عمل به انجام دهنده آن کلیدواژه(ها) : وعدههای الهی نوع(ها) : قرآن متن فیش : [آیاتی دربارهی وعدههای الهی:] خداوند متعال، وعدههای فراوانی به بندگان خود داده است. مثلاً یکی از وعدههای الهی این است: «من عمل صالحا فلنفسه و من اساء فعلیها»(1)؛ هرکس کار بد بکند، این بدی به خود او بر میگردد و علیه خود اوست. 1 ) سوره مبارکه فصلت آیه 46 مَن عَمِلَ صالِحًا فَلِنَفسِهِ ۖ وَمَن أَساءَ فَعَلَيها ۗ وَما رَبُّكَ بِظَلّامٍ لِلعَبيدِ ترجمه : کسی که عمل صالحی انجام دهد، سودش برای خود اوست؛ و هر کس بدی کند، به خویشتن بدی کرده است؛ و پروردگارت هرگز به بندگان ستم نمیکند! مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1377/10/04 عنوان فیش :ضایع نشدن پاداش نیکو کاران، وعدهای الهی کلیدواژه(ها) : وعدههای الهی نوع(ها) : قرآن متن فیش : [آیاتی دربارهی وعدههای الهی:] یکی دیگر از وعدههای الهی این است: «انا لانضیع اجر من احسن عملا»(1)؛ کسی که کار خوب انجام دهد، خدای متعال پاداش او را ضایع نمیکند. فقط هم در آخرت نیست. شامل دنیا و آخرت است؛ یا در دنیا، یا در آخرت. 1 ) سوره مبارکه الكهف آیه 30 إِنَّ الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ إِنّا لا نُضيعُ أَجرَ مَن أَحسَنَ عَمَلًا ترجمه : مسلّماً کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، ما پاداش نیکوکاران را ضایع نخواهیم کرد! مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1377/10/04 عنوان فیش :رسیدن به نتیجه در صورت تلاش کردن ، سنتی الهی کلیدواژه(ها) : ثواب و عقاب, وعدههای الهی نوع(ها) : قرآن متن فیش : [آیاتی دربارهی وعدههای الهی:] وعدهی دیگر این است: «من کان یرید العاجله عجلنا له فیها ما نشاء لمن نرید»(1)؛ هر کس که خیر نزدیک - یعنی دنیا - را هدف گیرد و به آخرت کاری نداشته باشد، «عجلنا له»؛ ما کمک میکنیم آنچه را که او هدف گرفته است؛ یعنی او را به آن هدف میرسانیم: «ما نشاء لمن نرید». البته قید و شرطهایی هم دارد: اگر تلاش کند، اگر زحمت بکشد و اگر بکوشد به آن هدفها میرسد. مثل اینکه میبینید بعضی از ملتها تلاش کردند، کوشش کردند، زحمت کشیدند، قناعت کردند، آن جایی که باید صرفهجویی کرد، صرفهجویی کردند و توانستند به جاهای بزرگی برسند. در دنبالهی همین آیه میفرماید: «و من اراد الاخرة و سعی لها سعیها و هو مؤمن فاولئک کان سعیهم مشکورا. کلّا نمدّ هؤلاء و هؤلاء»(2)؛ هم کسانی که درصدد کسب دنیا هستند، ما کمکشان میکنیم، هم کسانی که درصدد کسب آخرت هستند. در اینجا تلاش دنیوی را با رضای الهی تطبیق میکنند. میفرماید آنها را هم کمک میکنیم. این سنّت آفرینش است، این سنّت الهی در عالم است؛ یعنی اگر تلاش کردید و زحمت کشیدید، حتماً به نتیجه خواهید رسید. خدای متعال هیچ تلاشی را بینتیجه نمیگذارد؛ حتماً نتیجهای دنبالش هست. گاهی افراد انسان میتوانند آن نتیجه را بشناسند، همان را هدف میگیرند و به آن هم میرسند؛ اما گاهی آن نتیجهای که بر آن عمل مترتّب است، آن را درست نمیشناسند و دنبال نتیجهی دیگری میگردند؛ ولی آن عمل نتیجهی خودش را میدهد و بالاخره به نتیجه میرسند. بنابراین، خدای متعال هیچ تلاشی را بدون پاداش نگذاشته است. 1 ) سوره مبارکه الإسراء آیه 18 مَن كانَ يُريدُ العاجِلَةَ عَجَّلنا لَهُ فيها ما نَشاءُ لِمَن نُريدُ ثُمَّ جَعَلنا لَهُ جَهَنَّمَ يَصلاها مَذمومًا مَدحورًا ترجمه : آن کس که (تنها) زندگی زودگذر (دنیا) را میطلبد، آن مقدار از آن را که بخواهیم -و به هر کس اراده کنیم- میدهیم؛ سپس دوزخ را برای او قرار خواهیم داد، که در آتش سوزانش میسوزد در حالی که نکوهیده و رانده (درگاه خدا) است. 2 ) سوره مبارکه الإسراء آیه 19 وَمَن أَرادَ الآخِرَةَ وَسَعىٰ لَها سَعيَها وَهُوَ مُؤمِنٌ فَأُولٰئِكَ كانَ سَعيُهُم مَشكورًا ترجمه : و آن کس که سرای آخرت را بطلبد، و برای آن سعی و کوشش کند -در حالی که ایمان داشته باشد- سعی و تلاش او، (از سوی خدا) پاداش داده خواهد شد. 2 ) سوره مبارکه الإسراء آیه 20 كُلًّا نُمِدُّ هٰؤُلاءِ وَهٰؤُلاءِ مِن عَطاءِ رَبِّكَ ۚ وَما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحظورًا ترجمه : هر یک از این دو گروه را از عطای پروردگارت، بهره و کمک میدهیم؛ و عطای پروردگارت هرگز (از کسی) منع نشده است. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1377/10/04 عنوان فیش :خلیفه خدا شدن هر ملتی درصورت وجود توأمان ایمان و عمل صالح کلیدواژه(ها) : ایمان, وعدههای الهی, عمل صالح نوع(ها) : قرآن متن فیش : [آیاتی دربارهی وعدههای الهی:] وعدهی الهی دیگر این است: «وعداللَّه الذین امنوا منکم و عملوا الصّالحات لیستخلفنّهم فیالارض کما استخلف الّذین من قبلهم». این هم یک وعدهی قطعی است. هر قومی، هر ملتی و هر جمعیتی که ایمان و عمل صالح داشته باشد، خلیفهی خدا در زمین خواهد شد؛ یعنی قدرت را در زمین در دست خواهد گرفت. بروبرگرد ندارد. آنهایی که ایمان داشتند، اگر عمل صالح را با آن همراه کردند، همین اتّفاق افتاد؛ کمااینکه در ایران اسلامی اتّفاق افتاد؛ کمااینکه در هر دورهای از دورههای تاریخ خود ما که چنین چیزی پیش آمد، اتّفاق افتاد؛ «لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم»(1). اگر ایمان باشد، ولی عمل صالح نباشد، خلیفهی خدا در زمین نخواهند شد. ایمان خشک و خالی و ایمان بیعمل، نتیجهای ندارد؛ اما اگر ایمان با عمل همراه باشد، حتماً محقّق خواهد شد. 1 ) سوره مبارکه النور آیه 55 وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنوا مِنكُم وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ لَيَستَخلِفَنَّهُم فِي الأَرضِ كَمَا استَخلَفَ الَّذينَ مِن قَبلِهِم وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُم دينَهُمُ الَّذِي ارتَضىٰ لَهُم وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِن بَعدِ خَوفِهِم أَمنًا ۚ يَعبُدونَني لا يُشرِكونَ بي شَيئًا ۚ وَمَن كَفَرَ بَعدَ ذٰلِكَ فَأُولٰئِكَ هُمُ الفاسِقونَ ترجمه : خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند وعده میدهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید؛ و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشهدار خواهد ساخت؛ و ترسشان را به امنیّت و آرامش مبدّل میکند، آنچنان که تنها مرا می پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت. و کسانی که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقانند. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1377/10/04 عنوان فیش :تحقق وعده هدایت الهی ، در تلاش مردم ایران برای نهضت اسلامی کلیدواژه(ها) : جهاد, مردم, وعدههای الهی نوع(ها) : قرآن متن فیش : [آیاتی دربارهی وعدههای الهی:] وعدهی الهی دیگر «والّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا»(1) است. هر کس که در راه خدا مجاهدت کند، خدا قطعاً راه را به او نشان خواهد داد. اینها چیزهایی است که یک روز خودمان در دورهی جوانی - اوایلی که با معارف اسلامی و با این حرفها آشنا میشدیم - میخواندیم، میگفتیم، اعتقاد هم داشتیم، ایمان هم داشتیم؛ اما برای ما بهوضوح اتّفاق نیفتاده بود. میدانستیم کلام خدا راست است؛ اما آن را تجربه نکرده بودیم. امروز تجربه شده است. همان اوقات در زمان مبارزات نهضت اسلامی در ایران - که شما جوانان هیچ یادتان نیست، میانسالان هم بعضی یادشان است، بعضی یادشان نیست - اگر کسی میخواست در این کشور، که امروز مهد اسلام و مأذنهی اسلام است، یا در این تهران فقط خودش مسلمان زندگی کند، واقعاً ممکن نبود؛ مشکل بود! یعنی اگر کسی میخواست منهای هدایت و تربیت دیگران، خودش بهطور کامل مسلمان زندگی کند، نمیشد و انواع و اقسام موانع وجود داشت! اگر کسی میگفت این نهضتی که در قم آن آقا شروع کرده است و عدّهای طلبه هم دور و برش هستند و تا فریادی هم میکشند، فوراً آنها را میگیرند و به زندان میبرند و میزنند و میکوبند و شکنجه میکنند، یک روز بر اثر صبر و استقامت مردان خدا و مردان راه حق و آن رهبری راشدهی مهدیّه، همهی کشور را به خود متوجّه خواهد کرد و همهی دلها را جذب خواهد نمود و آحاد ملت را به صحنه خواهد آورد، کسی باور نمیکرد! و اگر میگفتند یک روز به برکت ورود مردم در صحنه، حکومت، حکومت اسلامی خواهد شد، کسی باور نمیکرد؛ اما وعدهی الهی بود و محقّق گردید؛ چون عمل شد 1 ) سوره مبارکه العنكبوت آیه 69 وَالَّذينَ جاهَدوا فينا لَنَهدِيَنَّهُم سُبُلَنا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ المُحسِنينَ ترجمه : و آنها که در راه ما (با خلوص نیّت) جهاد کنند، قطعاً به راههای خود، هدایتشان خواهیم کرد؛ و خداوند با نیکوکاران است. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1377/10/04 عنوان فیش :وعده پیروزی الهی در صورت ایستادگی در مبارزه کلیدواژه(ها) : وعدههای الهی نوع(ها) : قرآن متن فیش : آری؛ وقتیکه قدرت الهی، قدرت اسلام، قدرت قرآن، قدرت معنویت، در یک جا عَلَم برمیافرازد، کسانی که مخالف معنویتند، دشمنی میکنند؛ کسانی که اهل ظلمند، دشمنی میکنند؛ کسانی که اهل فسادند، دشمنی میکنند؛ کسانی که به هر جهتی معنویت و دین را برنمیتابند، دشمنی میکنند. «و لما رأی المؤمنون الاحزاب قالوا هذا ما وعدنااللَّه و رسوله و صدق اللَّه و رسوله»(1). وقتی در جنگ احزاب، قریش از یک طرف، یهود از یک طرف، سقیف از یک طرف و انواع و اقسام دشمنان از اطراف حمله کردند و مدینه را محاصره نمودند، در آنجا مردم دو دسته شدند؛ مؤمنین یکطور، غیرمؤمنین و کسانی که «فی قلوبهم مرض»(2) بود، یک طور دیگر. آنهایی که در دلشان مرض بود میگفتند: «ما وعدنااللَّه و رسوله الا غرورا»(3)؛ ما فریب خوردیم؛ اسلام نتوانست به ما عزّت و امنیت دهد و ما را نجات بخشد. ببینید؛ اطراف مؤمنین را محاصره کرده بودند. این حزبها و گروههای دشمن، شرقیاش، غربیاش، همسایهاش، دوردستش، همه دست به دست هم داده بودند، سر به هم آورده بودند و به دولت اسلامی حمله کرده بودند؛ اما مؤمنین میگفتند: «هذا ما وعدنا اللَّه و رسوله»(4)؛ ما تعجّب نمیکنیم. این همان چیزی است که خدا و پیامبر به ما وعده کرده بودند. وعدهی خدا و پیامبر این است که «الّذین امنوا یقاتلون فی سبیلاللَّه والّذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطاغوت». شما که مؤمنید، در راه خدا مبارزه میکنید. آنهایی که با خدا میانهای ندارند، در راه طاغوت مبارزه میکنند. آری؛ آنها هم مبارزه میکنند؛ ولی «فقاتلوا اولیاء الشیطان ان کید الشیطان کان ضعیفا»(5). اگر مبارزه کردید، اگر ایستادید، اگر صبر و ثبات خودتان را از دست ندادید، شما پیروزید؛ اما اگر رها کردید، احساس ضعف کردید، احساس نومیدی کردید، عقبگرد کردید، نه. پس، حضور دشمن و حملهی دشمن، مایهی تعجّب نیست؛ «هذا ما وعدنا اللَّه و رسوله و صدق اللَّه و رسوله و مازادهم الا ایمانا و تسلیما». بنابراین، وعدهی الهی مسلّم است؛ یعنی هم در صورت مبارزه، در صورت صبر و در صورت ایستادگی، پیروزی به دست میآید و هم در صورتی که شما صادق باشید، دشمنیها به سمت شما توجّه پیدا میکند. 1 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 22 وَلَمّا رَأَى المُؤمِنونَ الأَحزابَ قالوا هٰذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسولُهُ ۚ وَما زادَهُم إِلّا إيمانًا وَتَسليمًا ترجمه : (امّا) مؤمنان وقتی لشکر احزاب را دیدند گفتند: «این همان است که خدا و رسولش به ما وعده داده، و خدا و رسولش راست گفتهاند!» و این موضوع جز بر ایمان و تسلیم آنان نیفزود. 1 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 22 وَلَمّا رَأَى المُؤمِنونَ الأَحزابَ قالوا هٰذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسولُهُ ۚ وَما زادَهُم إِلّا إيمانًا وَتَسليمًا ترجمه : (امّا) مؤمنان وقتی لشکر احزاب را دیدند گفتند: «این همان است که خدا و رسولش به ما وعده داده، و خدا و رسولش راست گفتهاند!» و این موضوع جز بر ایمان و تسلیم آنان نیفزود. 2 ) سوره مبارکه البقرة آیه 10 في قُلوبِهِم مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا ۖ وَلَهُم عَذابٌ أَليمٌ بِما كانوا يَكذِبونَ ترجمه : در دلهای آنان یک نوع بیماری است؛ خداوند بر بیماری آنان افزوده؛ و به خاطر دروغهایی که میگفتند، عذاب دردناکی در انتظار آنهاست. 2 ) سوره مبارکه المائدة آیه 52 فَتَرَى الَّذينَ في قُلوبِهِم مَرَضٌ يُسارِعونَ فيهِم يَقولونَ نَخشىٰ أَن تُصيبَنا دائِرَةٌ ۚ فَعَسَى اللَّهُ أَن يَأتِيَ بِالفَتحِ أَو أَمرٍ مِن عِندِهِ فَيُصبِحوا عَلىٰ ما أَسَرّوا في أَنفُسِهِم نادِمينَ ترجمه : (ولی) کسانی را که در دلهایشان بیماری است میبینی که در (دوستی با آنان)، بر یکدیگر پیشی میگیرند، و میگویند: «میترسیم حادثهای برای ما اتفاق بیفتد (و نیاز به کمک آنها داشته باشیم!)» شاید خداوند پیروزی یا حادثه دیگری از سوی خود (به نفع مسلمانان) پیش بیاورد؛ و این دسته، از آنچه در دل پنهان داشتند، پشیمان گردند! 2 ) سوره مبارکه الأنفال آیه 49 إِذ يَقولُ المُنافِقونَ وَالَّذينَ في قُلوبِهِم مَرَضٌ غَرَّ هٰؤُلاءِ دينُهُم ۗ وَمَن يَتَوَكَّل عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزيزٌ حَكيمٌ ترجمه : و هنگامی را که منافقان، و آنها که در دلهایشان بیماری است میگفتند: «این گروه (مسلمانان) را دینشان مغرور ساخته است.» (آنها نمیدانستند که) هر کس بر خدا توکّل کند، (پیروز میگردد؛) خداوند قدرتمند و حکیم است! 2 ) سوره مبارکه التوبة آیه 125 وَأَمَّا الَّذينَ في قُلوبِهِم مَرَضٌ فَزادَتهُم رِجسًا إِلىٰ رِجسِهِم وَماتوا وَهُم كافِرونَ ترجمه : و امّا آنها که در دلهایشان بیماری است، پلیدی بر پلیدیشان افزوده؛ و از دنیا رفتند در حالی که کافر بودند. 2 ) سوره مبارکه الحج آیه 53 لِيَجعَلَ ما يُلقِي الشَّيطانُ فِتنَةً لِلَّذينَ في قُلوبِهِم مَرَضٌ وَالقاسِيَةِ قُلوبُهُم ۗ وَإِنَّ الظّالِمينَ لَفي شِقاقٍ بَعيدٍ ترجمه : هدف این بود که خداوند القای شیطان را آزمونی قرار دهد برای آنها که در دلهایشان بیماری است، و آنها که سنگدلند؛ و ظالمان در عداوت شدید دور از حقّ قرار گرفتهاند! 2 ) سوره مبارکه النور آیه 50 أَفي قُلوبِهِم مَرَضٌ أَمِ ارتابوا أَم يَخافونَ أَن يَحيفَ اللَّهُ عَلَيهِم وَرَسولُهُ ۚ بَل أُولٰئِكَ هُمُ الظّالِمونَ ترجمه : آیا در دلهای آنان بیماری است، یا شکّ و تردید دارند، یا میترسند خدا و رسولش بر آنان ستم کنند؟! نه، بلکه آنها خودشان ستمگرند! 3 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 12 وَإِذ يَقولُ المُنافِقونَ وَالَّذينَ في قُلوبِهِم مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسولُهُ إِلّا غُرورًا ترجمه : و (نیز) به خاطر آورید زمانی را که منافقان و بیماردلان میگفتند: «خدا و پیامبرش جز وعدههای دروغین به ما ندادهاند!» 3 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 12 وَإِذ يَقولُ المُنافِقونَ وَالَّذينَ في قُلوبِهِم مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسولُهُ إِلّا غُرورًا ترجمه : و (نیز) به خاطر آورید زمانی را که منافقان و بیماردلان میگفتند: «خدا و پیامبرش جز وعدههای دروغین به ما ندادهاند!» 5 ) سوره مبارکه النساء آیه 76 الَّذينَ آمَنوا يُقاتِلونَ في سَبيلِ اللَّهِ ۖ وَالَّذينَ كَفَروا يُقاتِلونَ في سَبيلِ الطّاغوتِ فَقاتِلوا أَولِياءَ الشَّيطانِ ۖ إِنَّ كَيدَ الشَّيطانِ كانَ ضَعيفًا ترجمه : کسانی که ایمان دارند، در راه خدا پیکار میکنند؛ و آنها که کافرند، در راه طاغوت [= بت و افراد طغیانگر]. پس شما با یاران شیطان، پیکار کنید! (و از آنها نهراسید!) زیرا که نقشه شیطان، (همانند قدرتش) ضعیف است. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1377/10/04 عنوان فیش : وعدههای الهی کلیدواژه(ها) : وعدههای الهی نوع(ها) : جستار متن فیش : امروز در خطبهی اوّل میخواهم صحبت کوتاهی در باب وعدهی الهی در استجابت دعا عرض کنم. یکی از وظایف ما در ماه رمضان، دعا کردن است. دعا انسان را به خدا نزدیک میکند؛ معارف را در دل انسان ماندگار و مؤثّر میکند؛ ایمان را قوی میکند؛ علاوه بر اینکه مضمون دعا که خواستن از خداست إن شاء اللّه مستجاب میشود و خواستهی انسان برآورده میگردد؛ یعنی دعا از چند سو دارای برکات بزرگ است. لذاست که در قرآن کریم، بارها در باب دعا و دعایی که بندگان صالح خدا کردهاند، سخن گفته شده است. همه اینها برای آن است که به ما درس داده شود. انبیای الهی در مواقع سختی دعا میکردند و از خدای متعال کمک میخواستند: «فدعا ربه انّی مغلوب فانتصر» که از قول حضرت نوح علیهالسّلام نقل شده است. یا از قول حضرت موسی علیهالسّلام نقل شده است: «فدعا ربه ان هؤلاء قوم مجرمون». موسی به خدا شکایت کرد و به او پناه برد. خدای متعال در چند آیه از آیات قرآن وعده کرده است که دعا را مستجاب خواهد کرد. یکی از آیات، همین آیهی مبارکهی «و قال ربّکم ادعونی أستجب لکم» است؛ یعنی پروردگار شما فرموده است که مرا دعا کنید، تا استجابت کنم. ممکن است استجابت به معنای برآورده شدنِ صددرصد آن خواسته هم نباشد. گاهی ممکن است قوانین خلقت، اقتضای این را نکند که خدا آن حاجت را حتماً برآورده کند. در مواردی قوانینی وجود دارد که آن خواسته برآورده شدنی نیست، یا بهزودی برآورده شدنی نیست. در غیر این موارد، قاعدتاً خدای متعال پاسخش این است که خواستهی شما را برآورده میکند؛ همچنان که در دعای شریف ابیحمزهی ثمالی که در سحرهای ماه رمضان خوانده میشود به همین معنا اشاره میکند. در قرآن فرموده است: «و سئلوا الله من فضله ان الله کان بکلّ شیءٍ علیما»؛ اگرچه خدا عالم است و نیازهای شما را میداند، اما شما از خدا بخواهید و به خدا عرض کنید. این آیه را در دعا ذکر میکند. البته در دعای شریف: «ان الله کان بکلّ شیءٍ رحیما» دارد؛ اما در قرآن «کان بکلّ شیءٍ علیما» است. بعد میفرماید: «و لیس من صفاتک یا سیدی ان تأمر بالسؤال و تمنع العطیّة». امام سجّاد علیهالسّلام عرض میکند: پروردگارا! عادت تو این نیست که مردم را به خواستن امر کنی؛ اما آنچه که آنها خواستند به آنها ندهی. یعنی معنای کرم الهی و رحمت الهی و قدرت محیطهی الهی این است که اگر میگوید بخواهید، اراده فرموده است که آن خواسته را اجابت کند. این همان وعدهی الهی است که در همین آیهای که در اوّل خطبه تلاوت کردم، صریح این معنا را بیان میکند: «و اذا سألک عبادی عنّی فانّی قریبٌ اجیب دعوة الدّاع اذا دعان» ؛ هرگاه بندگان من در بارهی من از تو سؤال کنند که کجاست، بگو ای پیامبر، من نزدیکم و پاسخ میگویم و دعوت و خواستهی آن کسی را که از من میخواهد و مرا میخواند، اجابت میکنم. هرکس خدا را بخواند، پاسخی در مقابلش هست: «لکلّ مسألة منک سمع حاضر و جواب عتید»؛ هر سؤالی از خدا، هر خواستهای از خدا، یک پاسخ قطعی در مقابل دارد. این خیلی مهمّ است و باید بندگان مؤمن خدا آن را خیلی قدر بدانند. حالا کسی که ایمان ندارد، طبیعی است که از این موقعیت مثل خیلی از موقعیتهای دیگر استفاده نمیکند. این وعدهی قطعی الهی است؛ یعنی خدای متعال هر خواستهای را جواب خواهد داد. این یک وعده است و البته هر وعدهای هم شرایطی دارد. من در اینجا آیاتی را در بارهی وعدههای الهی جمع کردهام که حالا نمیخواهم تفصیلًا وارد بحث شوم؛ اما بهطور مختصر نکاتی را یادآور میشوم: خداوند متعال، وعدههای فراوانی به بندگان خود داده است. مثلًا یکی از وعدههای الهی این است: «من عمل صالحا فلنفسه و من اساء فعلیه» ؛ هرکس کار بد بکند، این بدی به خود او برمیگردد و علیه خود اوست. یکی دیگر از وعدههای الهی این است: «انا لا نضیع اجر من احسن عملا» ؛ کسی که کار خوب انجام دهد، خدای متعال پاداش او را ضایع نمیکند. فقط هم در آخرت نیست. شامل دنیا و آخرت است؛ یا در دنیا، یا در آخرت. وعدهی دیگر این است: «من کان یرید العاجلة عجلنا له فیها ما نشاء لمن نرید» ؛ هرکس که خیر نزدیک یعنی دنیا را هدف گیرد و به آخرت کاری نداشته باشد، «عجلنا له»؛ ما کمک میکنیم آنچه را که او هدف گرفته است؛ یعنی او را به آن هدف میرسانیم: «ما نشاء لمن نرید». البته قید و شرطهایی هم دارد: اگر تلاش کند، اگر زحمت بکشد و اگر بکوشد به آن هدفها میرسد. مثل اینکه میبینید بعضی از ملتها تلاش کردند، کوشش کردند، زحمت کشیدند، قناعت کردند، آن جایی که باید صرفهجویی کرد، صرفهجویی کردند و توانستند به جاهای بزرگی برسند. در دنبالهی همین آیه میفرماید: «و من اراد الآخرة و سعی لها سعیها و هو مؤمن فأولئک کان سعیهم مشکورا. کلًّا نمدّ هؤلاء و هؤلاء» ؛ هم کسانی که درصدد کسب دنیا هستند، ما کمکشان میکنیم، هم کسانی که درصدد کسب آخرت هستند. در اینجا تلاش دنیوی را با رضای الهی تطبیق میکنند. میفرماید آنها را هم کمک میکنیم. این سنّت آفرینش است، این سنّت الهی در عالم است؛ یعنی اگر تلاش کردید و زحمت کشیدید، حتماً به نتیجه خواهید رسید. خدای متعال هیچ تلاشی را بینتیجه نمیگذارد؛ حتماً نتیجهای دنبالش هست. گاهی افراد انسان میتوانند آن نتیجه را بشناسند، همان را هدف میگیرند و به آن هم میرسند؛ اما گاهی آن نتیجهای که بر آن عمل مترتّب است، آن را درست نمیشناسند و دنبال نتیجهی دیگری میگردند؛ ولی آن عمل نتیجهی خودش را میدهد و بالاخره به نتیجه میرسند. بنابراین، خدای متعال هیچ تلاشی را بدون پاداش نگذاشته است. وعدهی الهی دیگر این است: «وعد اللّه الذین آمنوا منکم و عملوا الصّالحات لیستخلفنّهم فی الأرض کما استخلف الّذین من قبلهم» . این هم یک وعدهی قطعی است. هر قومی، هر ملتی و هر جمعیتی که ایمان و عمل صالح داشته باشد، خلیفهی خدا در زمین خواهد شد؛ یعنی قدرت را در زمین در دست خواهد گرفت. بروبرگرد ندارد. آنهایی که ایمان داشتند، اگر عمل صالح را با آن همراه کردند، همین اتّفاق افتاد؛ کمااینکه در ایران اسلامی اتّفاق افتاد؛ کمااینکه در هر دورهای از دورههای تاریخ خود ما که چنین چیزی پیش آمد، اتّفاق افتاد؛ «لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم» (306). اگر ایمان باشد، ولی عمل صالح نباشد، خلیفهی خدا در زمین نخواهند شد. ایمان خشک و خالی و ایمان بیعمل، نتیجهای ندارد؛ اما اگر ایمان با عمل همراه باشد، حتماً محقّق خواهد شد. وعدهی الهی دیگر «و الّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا» است. هرکس که در راه خدا مجاهدت کند، خدا قطعاً راه را به او نشان خواهد داد. اینها چیزهایی است که یک روز خودمان در دورهی جوانی اوایلی که با معارف اسلامی و با این حرفها آشنا میشدیم میخواندیم، میگفتیم، اعتقاد هم داشتیم، ایمان هم داشتیم؛ اما برای ما بهوضوح اتّفاق نیفتاده بود. میدانستیم کلام خدا راست است؛ اما آن را تجربه نکرده بودیم. امروز تجربه شده است. همان اوقات در زمان مبارزات نهضت اسلامی در ایران که شما جوانان هیچ یادتان نیست، میانسالان هم بعضی یادشان است، بعضی یادشان نیست اگر کسی میخواست در این کشور، که امروز مهد اسلام و مأذنهی اسلام است، یا در این تهران فقط خودش مسلمان زندگی کند، واقعاً ممکن نبود؛ مشکل بود! یعنی اگر کسی میخواست منهای هدایت و تربیت دیگران، خودش بهطور کامل مسلمان زندگی کند، نمیشد و انواع و اقسام موانع وجود داشت! اگر کسی میگفت این نهضتی که در قم آن آقا شروع کرده است و عدّهای طلبه هم دور و برش هستند و تا فریادی هم میکشند، فوراً آنها را میگیرند و به زندان میبرند و میزنند و میکوبند و شکنجه میکنند، یک روز بر اثر صبر و استقامت مردان خدا و مردان راه حق و آن رهبری راشدهی مهدیّه، همهی کشور را به خود متوجّه خواهد کرد و همهی دلها را جذب خواهد نمود و آحاد ملت را به صحنه خواهد آورد، کسی باور نمیکرد! و اگر میگفتند یک روز به برکت ورود مردم در صحنه، حکومت، حکومت اسلامی خواهد شد، کسی باور نمیکرد؛ اما وعدهی الهی بود و محقّق گردید؛ چون عمل شد. لازم نیست دعا همیشه قوانین طبیعی را به هم بزند و برخلاف قوانین طبیعی عمل کند؛ نه. دعا در چارچوب قوانین طبیعی مستجاب میشود و خواستهی شما برآورده میگردد. این قدرت خداست که قوانین را جور میآورد، کنار هم میگذارد و مقصود شما برآورده میشود. البته آنجایی که دعای شما با یک قانون الهیِ دیگری تصادم پیدا کند، مستجاب نمیشود. وعدهی الهی حقّ است؛ اما آن وعده هم درست است. آدمهایی که بیکار باشند و در راه اهداف خودشان تلاش نکنند، تضمینی نیست که به هدف و مقصد برسند. حالا شما دعا کن، معلوم است که این دعا خیلی اقبال استجابت ندارد. البته یکوقت هم دیدید مستجاب شد؛ اما تضمینی نیست. در جایی برخلاف یک قانون طبیعیِ مسلّم، شما دعا کنید؛ معلوم نیست تضمینی داشته باشد. اگرچه در مواردی بلاشک دعا قوانین را هم خرق میکند؛ اما اینطور نیست که وقتی میگوییم دعا مستجاب میشود، یعنی دعای شما اگر با قوانین دیگر الهی منافات داشته باشد و عملی همراهش نباشد و یا حتّی خود دعا از روی توجّه هم نباشد، باز مستجاب میشود؛ نه. در دعا، طلب کردن و خواستن از خدای متعال و حقیقتاً مطالبه کردن لازم است. این دعا مستجاب میشود. اگر عمل و تلاش در راه اهداف بزرگ، همراه این دعا باشد، اقبال استجابت این دعا واقعاً بیشتر است. آن وقتیکه دعا استمرار پیدا کند، حتماً اقبال استجابت در این دعا بیشتر است. اگر دیده شد که یک دعا چند بار تکرار گردید و مستجاب نشد، نباید مأیوس شد؛ بخصوص در مسائل بزرگ، بخصوص در مسائل مربوط به سرنوشت انسان و سرنوشت کشور و سرنوشت ملتها؛ چون گاهی طبیعت کارهای بزرگ چنین است که تحقّقش زمان میطلبد. من در پایان صحبتم یک ماجرای قرآنی را برای شما عرض میکنم، تا هم شاهدی بر این گفته باشد و هم دلهای شما در روز جمعهی ماه رمضان، با ذکر این ماجرا نورانی شود. وقتی در آن حکومت استبدادی ظالمانهی فرعونی، مادر موسی، موسی را به دنیا آورد و مسلّم بود که این بچه پسر را خواهند کشت، این مادر ماند که چه کند. اگر دختر بود، خیالش راحت بود. دل مادر مالامال از محبّت بچه است، اما مانده است که چه کند. اینجا وحی الهی به این مادر رسید: «و اوحینا الی ام موسی ان ارضعیه» ؛ شیرش بده، نترس. «فإذا خفت علیه فألقیه فی الیم»؛ وقتی خطر زیاد شد و ترسیدی که بچه بهدست دشمن بیفتد، نگذار او را از تو بگیرند؛ او را به دریا بینداز. در چند جای قرآن، این داستان را خدای متعال ذکر کرده است. در هرجایی با یک ظرافتها و لطافتهایی آن را بیان کرده است. این مادر در شرایطی قرار گرفت که فهمید خطر تهدید میکند. به خانهی این خانوادهی محترم بنی اسرائیلی ریختند، تا بچه را بگیرند. مادر موسی فهمید که بالاخره بچه از دست خواهد رفت؛ اینجا بود که بچه را به رود نیل انداخت. تعبیر قرآن «فی الیم» است؛ اما قرائن نشان میدهد که مراد همان رود نیل است. خیلی مهمّ است؛ مادر چطور طاقت میآورد بچهی خود را داخل صندوقی بگذارد و او را داخل رودخانهای بیندازد که خروشان میرود؟! اما وحی الهی به مادر چنین گفت: «انا رادوه الیک و جاعلوه من المرسلین» . خدای متعال در اینجا دو وعده به این مادر داد: اوّل اینکه این بچه را به تو برمیگردانیم، دوم اینکه او را از مرسلین قرار میدهیم. بعد که این بچه را در میان رود خروشان انداخت، به خواهر موسی گفت: «و قالت لاخته قصیه»؛ برو دنبالش ببین چه میشود و سرنوشت این بچه به کجا خواهد انجامید؟ نگرانند؛ بچهی کوچک، شیرخوار، چند روزه! تا اینکه این بچه از طریق رود نیل به نزدیک خانهی فرعون رسید. «فالتقطه آل فرعون»؛ خانوادهی فرعون او را گرفتند و خدا در دلشان انداخت که او را نگهدارند. زن فرعون گفت که این بچه را برای خودمان نگهداریم: «قرّة عین لی و لک». «و حرمنا علیه المراضع»؛ پستانها را نگرفت. هرچه دایه آوردند که به این بچه شیر بدهند، پستان آنها را نگرفت. گرسنه است و شیر میخواهد. در این بین، خواهر موسی آمد و گفت: «هل ادلکم علی اهل بیت یکفلونه لکم» ؛ میخواهید من یک مرضعه پیدا کنم؟ ببینید وقتی خدای متعال میخواهد دعا را مستجاب کند و وعده را محقّق نماید، اینگونه شرایط را جور میآورد؛ به دل این دختر میاندازد و به او شجاعت میدهد که بیاید و به مأموران فرعونی اینچنین پیشنهادی بکند. آنها گفتند عیبی ندارد. او رفت مادر موسی را برداشت آورد و گفت که این زن، زن شیردهی است. موسی را به او دادند؛ بوی مادرش را شنید و بنا کرد به شیر خوردن! در اینجا سوءظنّ فرعونیها تحریک نشد و به ذهنشان نرسید که شاید او مادر این بچه باشد. خدای متعال میخواهد وعدهی خود را عمل کند. «فرددناه الی امه»؛ این بچه را به مادرش برگرداندیم. «کی تقر عینها و لا تحزن» ؛ تا چشمش روشن شود و محزون نگردد. «و لتعلم ان وعد اللّه حق» ؛ تا بداند وعدهی خدا درست است. این وعده را که خودش دید درست است؛ اما وعدهی بعدی: «و جاعلوه من المرسلین» . در واقع پیام بعثت موسی پس از گذشت سالها همینجا داده شد: همهی بنی اسرائیل بدانند که این بچه، پیامبر خواهد شد و مبعوث خواهد گردید و شما را نجات خواهد داد، و شد. البته از آن روزی که خدای متعال به دل مادر موسی وحی کرد که «و جاعلوه من المرسلین»، تا آن روزی که موسی در طور مقام نبوت و رسالت را گرفت و مأمور شد که بیاید بنی اسرائیل را نجات دهد، شاید سی، چهل سال فاصله شد. البته در روایات چیزهایی هست، منتها آدم به سندهای این روایات خیلی مطمئن نیست؛ لیکن آنچه که از قرائن آیات به دست میآید، اقلًّا حدود سی سالی فاصله شد. عزیزان من! اینگونه است که وعدهی الهی تحقّق پیدا میکند؛ منتها بعد از مدّت زمانی. وعدهی الهی این است که ملتهای مسلمان را عزیز کند. این یکشبه که ممکن نیست؛ بدون تلاش و عمل هم ممکن نیست. وعدهی الهی این بود که هر ملتی در راه خدا مبارزه کند و ایمان داشته باشد، پیروز شود. بسیار خوب؛ شما ملت ایران ایمان داشتید، مبارزه کردید، پیروز شدید. وعدهی الهی این است که شما بعد از این پیروزی، با دشمنان خدا درگیر خواهید شد و اگر پافشاری و صبر و ایستادگی کنید، بازهم پیروز خواهید شد؛ یعنی هم وعدهی پیروزی هست، هم وعدهی درگیری هست. آری؛ وقتیکه قدرت الهی، قدرت اسلام، قدرت قرآن، قدرت معنویت، در یکجا عَلَم برمیافرازد، کسانی که مخالف معنویتند، دشمنی میکنند؛ کسانی که اهل ظلمند، دشمنی میکنند؛ کسانی که اهل فسادند، دشمنی میکنند؛ کسانی که به هر جهتی معنویت و دین را برنمیتابند، دشمنی میکنند. «و لما رأی المؤمنون الاحزاب قالوا هذا ما وعدنا اللّه و رسوله و صدق الله و رسوله». وقتی در جنگ احزاب، قریش از یک طرف، یهود از یک طرف، ثقیف از یک طرف و انواع و اقسام دشمنان از اطراف حمله کردند و مدینه را محاصره نمودند، در آنجا مردم دو دسته شدند؛ مؤمنین یک طور، غیر مؤمنین و کسانی که «فی قلوبهم مرض» بود، یک طور دیگر. آنهایی که در دلشان مرض بود میگفتند: «ما وعدنا اللّه و رسوله الا غرورا»؛ ما فریب خوردیم؛ اسلام نتوانست به ما عزّت و امنیت دهد و ما را نجات بخشد. ببینید؛ اطراف مؤمنین را محاصره کرده بودند. این حزبها و گروههای دشمن، شرقیاش، غربیاش، همسایهاش، دوردستش، همه دست به دست هم داده بودند، سر به هم آورده بودند و به دولت اسلامی حمله کرده بودند؛ اما مؤمنین میگفتند: «هذا ما وعدنا الله و رسوله»؛ ما تعجّب نمیکنیم. این همان چیزی است که خدا و پیامبر به ما وعده کرده بودند. وعدهی خدا و پیامبر این است که «الّذین آمنوا یقاتلون فی سبیل الله و الّذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطاغوت». شما که مؤمنید، در راه خدا مبارزه میکنید. آنهایی که با خدا میانهای ندارند، در راه طاغوت مبارزه میکنند. آری؛ آنها هم مبارزه میکنند؛ ولی «فقاتلوا اولیاء الشیطان ان کید الشیطان کان ضعیفا» . اگر مبارزه کردید، اگر ایستادید، اگر صبر و ثبات خودتان را از دست ندادید، شما پیروزید؛ اما اگر رها کردید، احساس ضعف کردید، احساس نومیدی کردید، عقبگرد کردید، نه. پس، حضور دشمن و حملهی دشمن، مایهی تعجّب نیست؛ «هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق الله و رسوله و ما زادهم الا ایمانا و تسلیما» . بنابراین، وعدهی الهی مسلّم است؛ یعنی هم در صورت مبارزه، در صورت صبر و در صورت ایستادگی، پیروزی به دست میآید و هم در صورتی که شما صادق باشید، دشمنیها به سمت شما توجّه پیدا میکند. شما ببینید چند کشور در دنیا هستند که اینها ادّعای اسلامیت دارند؛ اما در رادیوهای بیگانه، در تبلیغات استکبار جهانی و امپراتور تبلیغی دنیا هیچگاه شنیده نشده است که آن کشورها را به خاطر مسلمان بودنشان سرزنش کنند. ایران اسلامی از روز پیروزی انقلاب به این طرف، به خاطر مسلمان بودنش، در تمام بوقهای تبلیغاتی، مورد حمله و سرزنش و تهمت و افترا و بدگویی قرار گرفت. اگر در راهتان صادق باشید، این صدق شما در راه خدا، حتماً دشمنی دشمنان خدا را جلب خواهد کرد؛ اما اگر ایستادگی کردید، پیروزی شما بر آنها هم قطعاً تحقّق پیدا خواهد کرد. همهی اینها وعدهی خداست. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1377/10/04 عنوان فیش :تحقق یافتن دو وعده الهی به مادر حضرت موسی(ع) کلیدواژه(ها) : وعدههای الهی, حضرت موسی(علی نبینا و اله و علیه السلام) نوع(ها) : قرآن متن فیش : [بیان یک ماجرای قرآنی:] وقتی در آن حکومت استبدادی ظالمانهی فرعونی، مادر موسی، موسی را به دنیا آورد و مسلّم بود که این بچه پسر را خواهند کشت، این مادر ماند که چه کند. اگر دختر بود، خیالش راحت بود. دل مادر مالامال از محبّت بچه است، اما مانده است که چه کند. اینجا وحی الهی به این مادر رسید: «و اوحینا الی ام موسی ان ارضعیه»؛ شیرش بده، نترس. «فاذا خفت علیه فالقیه فی الیم»؛ وقتی خطر زیاد شد و ترسیدی که بچه بهدست دشمن بیفتد، نگذار او را از تو بگیرند؛ او را به دریا بینداز. در چند جای قرآن، این داستان را خدای متعال ذکر کرده است. در هر جایی با یک ظرافتها و لطافتهایی آن را بیان کرده است. این مادر در شرایطی قرار گرفت که فهمید خطر تهدید میکند. به خانهی این خانوادهی محترم بنیاسرائیلی ریختند، تا بچه را بگیرند. مادر موسی فهمید که بالاخره بچه از دست خواهد رفت؛ اینجا بود که بچه را به رود نیل انداخت. تعبیر قرآن «فی الیم» است؛ اما قرائن نشان میدهد که مراد همان رود نیل است. خیلی مهمّ است؛ مادر چطور طاقت میآورد بچهی خود را داخل صندوقی بگذارد و او را داخل رودخانهای بیندازد که خروشان میرود؟! اما وحی الهی به مادر چنین گفت: «انا رادوه الیک و جاعلوه من المرسلین»(1)خدای متعال در اینجا دو وعده به این مادر داد: اوّل اینکه این بچه را به تو بر میگردانیم، دوم اینکه او را از مرسلین قرار میدهیم. بعد که این بچه را در میان رود خروشان انداخت، به خواهر موسی گفت: «و قالت لاخته قصیه»(2)؛ برو دنبالش ببین چه میشود و سرنوشت این بچه به کجا خواهد انجامید؟ نگرانند؛ بچهی کوچک، شیرخوار، چند روزه! تا اینکه این بچه از طریق رود نیل به نزدیک خانهی فرعون رسید. «فالتقطه آل فرعون»؛(3)خانوادهی فرعون او را گرفتند و خدا در دلشان انداخت که او را نگهدارند. زن فرعون گفت که این بچه را برای خودمان نگهداریم: «قرّة عین لی و لک»(4). «و حرمنا علیه المراضع»؛ پستانها را نگرفت. هرچه دایه آوردند که به این بچه شیر بدهند، پستان آنها را نگرفت. گرسنه است و شیر میخواهد. در این بین، خواهر موسی آمد و گفت: «هل ادلکم علی اهل بیت یکفلونه لکم»(5) میخواهید من یک مرضعه پیدا کنم؟ ببینید وقتی خدای متعال میخواهد دعا را مستجاب کند و وعده را محقّق نماید، اینگونه شرایط را جور میآورد؛ به دل این دختر میاندازد و به او شجاعت میدهد که بیاید و به مأموران فرعونی اینچنین پیشنهادی بکند. آنها گفتند عیبی ندارد. او رفت مادر موسی را برداشت آورد و گفت که این زن، زن شیردهی است. موسی را به او دادند؛ بوی مادرش را شنید و بنا کرد به شیرخوردن! در اینجا سوءظنّ فرعونیها تحریک نشد و به ذهنشان نرسید که شاید او مادر این بچه باشد. خدای متعال میخواهد وعدهی خود را عمل کند. «فرددناه الی امه»؛ این بچه را به مادرش برگرداندیم. «کی تقر عینها و لاتحزن»؛ تا چشمش روشن شود و محزون نگردد. «و لتعلم ان وعداللَّه حق»(6)؛ تا بداند وعدهی خدا درست است. این وعده را که خودش دید درست است؛ اما وعدهی بعدی: «و جاعلوه من المرسلین»(7). در واقع پیام بعثت موسی پس از گذشت سالها همین جا داده شد: همهی بنیاسرائیل بدانند که این بچه، پیامبر خواهد شد و مبعوث خواهد گردید و شما را نجات خواهد داد، و شد. البته از آن روزی که خدای متعال به دل مادر موسی وحی کرد که «و جاعلوه من المرسلین»، تا آن روزی که موسی در طور مقام نبوت و رسالت را گرفت و مأمور شد که بیاید بنیاسرائیل را نجات دهد، شاید سی، چهل سال فاصله شد. البته در روایات چیزهایی هست، منتها آدم به سندهای این روایات خیلی مطمئن نیست؛ لیکن آنچه که از قرائن آیات به دست میآید، اقلاً حدود سی سالی فاصله شد. عزیزان من! اینگونه است که وعدهی الهی تحقّق پیدا میکند؛ منتها بعد از مدّت زمانی. وعدهی الهی این است که ملتهای مسلمان را عزیز کند. این یکشبه که ممکن نیست؛ بدون تلاش و عمل هم ممکن نیست. 1 ) سوره مبارکه القصص آیه 7 وَأَوحَينا إِلىٰ أُمِّ موسىٰ أَن أَرضِعيهِ ۖ فَإِذا خِفتِ عَلَيهِ فَأَلقيهِ فِي اليَمِّ وَلا تَخافي وَلا تَحزَني ۖ إِنّا رادّوهُ إِلَيكِ وَجاعِلوهُ مِنَ المُرسَلينَ ترجمه : ما به مادر موسی الهام کردیم که: «او را شیر ده؛ و هنگامی که بر او ترسیدی، وی را در دریا (ی نیل) بیفکن؛ و نترس و غمگین مباش، که ما او را به تو بازمیگردانیم، و او را از رسولان قرار میدهیم!» 2 ) سوره مبارکه القصص آیه 11 وَقالَت لِأُختِهِ قُصّيهِ ۖ فَبَصُرَت بِهِ عَن جُنُبٍ وَهُم لا يَشعُرونَ ترجمه : و (مادر موسی) به خواهر او گفت: «وضع حال او را پیگیری کن!» او نیز از دور ماجرا را مشاهده کرد در حالی که آنان بیخبر بودند. 3 ) سوره مبارکه القصص آیه 8 فَالتَقَطَهُ آلُ فِرعَونَ لِيَكونَ لَهُم عَدُوًّا وَحَزَنًا ۗ إِنَّ فِرعَونَ وَهامانَ وَجُنودَهُما كانوا خاطِئينَ ترجمه : (هنگامی که مادر بفرمان خدا او را به دریا افکند) خاندان فرعون او را از آب گرفتند، تا سرانجام دشمن آنان و مایه اندوهشان گردد! مسلّماً فرعون و هامان و لشکریانشان خطاکار بودند. 4 ) سوره مبارکه القصص آیه 9 وَقالَتِ امرَأَتُ فِرعَونَ قُرَّتُ عَينٍ لي وَلَكَ ۖ لا تَقتُلوهُ عَسىٰ أَن يَنفَعَنا أَو نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُم لا يَشعُرونَ ترجمه : همسر فرعون (چون دید آنها قصد کشتن کودک را دارند) گفت: «نور چشم من و توست! او را نکشید شاید برای ما مفید باشد، یا او را بعنوان پسر خود برگزینیم!» و آنها نمیفهمیدند (که دشمن اصلی خود را در آغوش خویش میپرورانند)! 5 ) سوره مبارکه القصص آیه 12 وَحَرَّمنا عَلَيهِ المَراضِعَ مِن قَبلُ فَقالَت هَل أَدُلُّكُم عَلىٰ أَهلِ بَيتٍ يَكفُلونَهُ لَكُم وَهُم لَهُ ناصِحونَ ترجمه : ما همه زنان شیرده را از پیش بر او حرام کردیم (تا تنها به آغوش مادر بازگردد)؛ و خواهرش (که بیتابی مأموران را برای پیدا کردن دایه مشاهده کرد) گفت: «آیا شما را به خانوادهای راهنمایی کنم که میتوانند این نوزاد را برای شما کفالت کنند و خیرخواه او باشند؟!» 6 ) سوره مبارکه القصص آیه 13 فَرَدَدناهُ إِلىٰ أُمِّهِ كَي تَقَرَّ عَينُها وَلا تَحزَنَ وَلِتَعلَمَ أَنَّ وَعدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلٰكِنَّ أَكثَرَهُم لا يَعلَمونَ ترجمه : ما او را به مادرش بازگرداندیم تا چشمش روشن شود و غمگین نباشد و بداند که وعده الهی حق است؛ ولی بیشتر آنان نمیدانند! 7 ) سوره مبارکه القصص آیه 7 وَأَوحَينا إِلىٰ أُمِّ موسىٰ أَن أَرضِعيهِ ۖ فَإِذا خِفتِ عَلَيهِ فَأَلقيهِ فِي اليَمِّ وَلا تَخافي وَلا تَحزَني ۖ إِنّا رادّوهُ إِلَيكِ وَجاعِلوهُ مِنَ المُرسَلينَ ترجمه : ما به مادر موسی الهام کردیم که: «او را شیر ده؛ و هنگامی که بر او ترسیدی، وی را در دریا (ی نیل) بیفکن؛ و نترس و غمگین مباش، که ما او را به تو بازمیگردانیم، و او را از رسولان قرار میدهیم!» |