[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعه - 1377/08/08 عنوان فیش : مشارکت مردم کلیدواژه(ها) : مشارکت مردم نوع(ها) : جستار متن فیش : هشت سال دفاع مقدّس ما از نماز جمعهها نیرو گرفت و در نماز جمعهها تبیین شد. سختترین دوران این انقلاب - یعنی سالهای پنجاهونه و شصت - كه توطئه عظیم سیاسی علیه امام و انقلاب و كشور طرّاحی و اجرا میشد، این توطئه در نماز جمعهها شكست خورد. مردم در طول این مدّت، در نماز جمعه، از زبان یك امام عادل و یك نَفَس امین - كه همین ائمّه جمعه محترمی هستند كه در تهران و شهرستانها با مردم حرف میزنند - نسبت به مسائل كشورشان و مسائل جهان آگاه شدند و اطّلاعاتشان بهروز شد. در هیچ جای دنیا چنین چیزی وجود ندارد. این از بركات انقلاب بود. دو نكته در این زمینه بسیار قابل توجّه است: یك نكته، دشمنیهایی است كه از اوّل انقلاب تا امروز با نماز جمعه شده است. هر هفته تبلیغات سنگین حجیمی از طرف دشمنان نسبت به نماز جمعه صورت میگرفت. حرفهایی میزدند كه تقصیر هم نداشتند؛ چون ملت ایران را نمیشناختند. به ضرر خودشان حرف میزدند؛ مثل بسیاری از جاهای دیگر كه رادیوهای بیگانه و صداهای دشمن، نسبت به مردم ایران حرف میزنند و اظهار نظر میكنند. اینها در واقع خود را پیش ملت ایران رسوا میكنند و بیخبریِ خودشان را نشان میدهند. حرفها میزدند كه مایهی خندهی مردم شركتكننده در نماز جمعه بود. میگفتند به هركدام از افراد شركتكننده در نماز جمعهی تهران، فلان قدر پول میدهند، فلان قدر جنس میدهند! اینها همان مردمی بودند كه با پشتیبانیهای مالی خودشان، آن جنگ عظیم را پشتیبانی كردند. در همین نماز جمعهی تهران، انبوه پول و جنس و هدایای مردمی به سمت جبههها روانه میشد. اینقدر این ایرانیناشناسها، در بارهی این مردم اشتباه میكردند، جفا مینمودند و سخن به یاوه میگفتند! آنها به تبلیغات هم اكتفا نكردند و نماز جمعه را مورد تهاجم خونین قرار دادند. پنج امامجمعهی معتبر معروف را به شهادت رساندند: مرحوم آیتاللّه قاضی، مرحوم آیتاللّه مدنی، مرحوم آیتاللّه صدوقی، مرحوم آیتاللّه دستغیب، مرحوم آیتاللّه اشرفی. پنج عالمِ مجتهدِ پیرمردِ باتقوای پرهیزكارِ پارسا و پاكدامن را كه هر هفته مردم با دل و جان پشت سر آنها میایستادند و به آنها اقتدا میكردند، جلوِ چشم همین مردم در نماز جمعه به شهادت رساندند. به بسیاری دیگر هم سوء قصد كردند كه بحمد اللّه به جایی نرسید. همین نماز جمعهی تهران و همین محوطهای كه در آن نشستهاید، بسیاری از شما به یاد دارید كه شاهد چه حوادثی بوده است. در موشكباران طولانی مدّت تهران كه در چند نوبت بود، مردم در نماز جمعه شركت میكردند. یك نوبت كه در حدود پنجاه روز یا دو ماه بود و هر روز و شبی موشكهای دشمن به این شهر فرود میآمد، این نماز جمعه با اجتماعی عظیم شاید بشود گفت بیش از سایر اوقات مملو از جمعیت میشد. چون خطر بود و مردم احساس میكردند كه حضورشان در اینجا خطرپذیری است و برای خداست، لذا برای ثوابِ مضاعف شركت میكردند! بنده نماز جمعههایی را به یاد دارم كه در اثنای آن، صدای انفجار موشكها از اطرافِ همین محلّ نماز جمعه میآمد. در همین نماز جمعه، دشمن انفجار خونینی را به راه انداخت و جلوِ چشم مردم در همین نقطه عدّهای به شهادت رسیدند؛ اما این مردم مثل كوه استوار ایستادند و تكان نخوردند. بنده آن روز در همینجا ایستاده بودم كه آن انفجار اتّفاق افتاد. اوّل خیال كردیم موشك یا بمباران هوایی است؛ نگران شدم كه نماز جمعه به هم خواهد خورد. معلوم میشود كه ما هم مردممان را درستنشناخته بودیم. خدا میداند كه این صفها تكان نخورد. یك گُلهجا این انفجار واقع شد و چند لحظه همان جا یك هیاهویی شد، بعد شهدا و مجروحان را بردند؛ اما مردم همان جا نشستند و نماز جمعه و خطبهها ادامه پیدا كرد! این نماز جمعه، چنین مناظری را شاهد بوده است. نماز جمعهی تهران، به خاطر همان آثار و بركاتی كه عرض شد، در این بیست سال مركز و آماج سختترین حملات دشمن قرار گرفت. |