[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دانشگاه تربیت مدرّس - 1377/06/12 عنوان فیش :تبیین حدود آزادی در غرب کلیدواژه(ها) : دیویدیها, تاریخ دوران بعد از فروپاشی شوروی و سلطه آمریکا, تاریخ استعمار و عملکرد استعمارگران, آزادی جنسی در غرب, آزادی مطبوعات, لیبرالیسم, آزادی در آمریکا, حقوق بشر آمریکایی نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : در غرب، حدّ آزادى را منافع مادّى تشکیل مىدهد. ابتدا براى آزادیهاى اجتماعى و فردى، محدودیتهایى را معیّن کردند؛ این یکى از آنهاست. آن وقتى که منافع مادّى به خطر بیفتد، آزادى را محدود مىکنند. منافع مادّى، مثل عظمت این کشورها و سلطه علمى این کشورها. تعلیم و تربیت، یکى از مقولاتى است که آزادى در آن، جزو مسلّمترین حقوق انسانهاست. انسانها حق دارند یاد بگیرند؛ اما همین «آزادى» در دانشگاههاى بزرگ دنیاى غربى محدود مىشود! دانش و فنآورى والا - به قول خودشان HIGH TEC - قابل انتقال نیست! انتقال فنآورى به کشورهاى معیّنى ممنوع است! چرا؟ چون اگر این دانش و این علم انتقال داده شد، از انحصار این قدرت خارج شده است و این قدرت مادّى و این سلطه، به حال خود باقى نخواهد ماند. آزادى مرز پیدا مىکند؛ یعنى استاد حق ندارد که فرضاً به شاگرد کشور جهان سومى - شاگرد ایرانى، یا دانشپژوه چینى - فلان راز علمى را بیاموزد! آزادى انتقال اطّلاعات و اخبار هم اینگونه است. امروز همه جنجال دنیا، براى آزادى اطّلاعات و اخبار است؛ بگذارید مردم باخبر شوند؛ بگذارید مردم بدانند. ترویج آزادى در غرب، یکى از مصادیق و مصرعهاى بلندش این است؛ اما در حمله امریکا به عراق - در زمان ریاست جمهورى بوش - براى مدّت یک هفته یا بیشتر، رسماً همه اطلاعات سانسور شد. افتخار هم کردند و گفتند که هیچ خبرنگارى حق ندارد یک عکس یا یک خبر از حمله امریکا به عراق منتقل و منتشر کند! همه مىدانستند که حمله شده؛ خود امریکاییها هم خبر دادند؛ اما از جزئیات آن هیچکس مطّلع نبود؛ چون مدّعى بودند که این کار، امنیت نظامى را به خطر مىاندازد! پس، امنیت نظامى، حقّ آزادى را محدود کرد؛ یعنى یک مرز مادّى و یک دیوار مادّى. استحکام پایههاى این حکومت هم، مرز دیگر است. چند سال قبل از این - حدود چهار، پنج سال پیش - در امریکا گروهى پیدا شدند، که خبرش را هم همه کسانى که اهل روزنامهاند، خواندهاند. البته بنده همان وقت تفاصیل بیشترى را از آن اطّلاع پیدا کردم؛ لیکن همه در روزنامههاى ما هم نوشتند و گفتند. گروهى پیدا شدند که اینها با گرایش مذهبى خاصى علیه حکومت فعلى امریکا - زمان همین آقاى کلینتون - اقدام کردند. علیه آنها مقدارى کارهاى امنیتى و انتظامى شد، اما فایدهاى نبخشید. خانهاى را که آنها در آن جمع شده بودند، محاصره کردند و آتش زدند که حدود هشتاد نفر در آتش سوختند! عکسهایش را هم منتشر کردند و همه دنیا هم دیدند. در میان این هشتاد نفر، زن هم بود، کودک هم بود، شاید یک نفرشان هم نظامى نبود. ببینید؛ آزادى زنده ماندن، آزادى عقیده، آزادى مبارزه سیاسى، به این حد محدود مىشود. بنابراین، آزادى در دنیاى مادّى غرب هم حدود و مرزهایى دارد؛ منتها این مرزها، مرزهاى مادّى است. ارزشهاى اخلاقى در آنجا، هیچ مانعى براى آزادى نیستند. مثلاً نهضت همجنسبازى در امریکا، یکى از نهضتهاى رایج است! افتخار هم مىکنند؛ در خیابانها تظاهرات هم راه مىاندازند؛ در مجلّهها عکسهایشان را هم چاپ مىکنند؛ با افتخار هم ذکر مىکنند که فلان تاجر و فلان رجل سیاسى جزو این گروه است؛ هیچ کس هم خجالت نمىکشد و انکار نمىکند! بالاتر از این، بعضى از اشخاصى که با این نهضت مخالف مىکنند، مورد تهاجم شدید بعضى از مطبوعات و روزنامهها واقع مىشوند که ایشان با نهضت همجنسبازى مخالف است! یعنى ارزش اخلاقى، مطلقاً حدّ و مرزى براى آزادى معیّن نمىکند. |