[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :پیام به کنگره عظیم حج - 1373/02/25
عنوان فیش : برائت از مشرکین
کلیدواژه(ها) : برائت از مشرکین
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
در خلال آیات حج، قرآن همه را به برائت‌ از بتهاى مشرکین فرامى‌خواند «فاجتنبوا الرّجس من الاوثان». این بتها ممکن است یک روز همان بتهاى آویخته بر کعبه باشد، اما بى‌شک امروز و همیشه، همان قدرتهایى است که حاکمیت بر نظام زندگى آدمى را به‌ناحق در دست گرفته‌اند و امروز واضح‌تر از همه- قدرت استکبار و قدرت شیطانى امریکا و قدرت فرهنگ غرب و فساد و ابتذالى است که بر کشورها و ملتهاى مسلمان تحمیل مى‌کنند. البته عالم نمایان وابسته و مزدور حکومتهاى پوشالى اصرار خواهند کرد که خیر، بتها همان منات و لات و هبل‌اند. همانها که در روز فتح مکه زیر پاى سپاهیان پیروزمند پیامبر بزرگ (صلّى الله علیه و آله) خرد و نابود شدند! مقصود این آخوندالسلطنه‌ها آن است که حج را به زعم خود از هرگونه مضمون سیاسى، تهى سازند! غافل از آنکه همین اجتماع میلیونى مسلمانان از هر گوشه‌ى جهان، در یک نقطه، در یک زمان، خود داراى بزرگترین مضمون سیاسى است. این نمایش امت اسلامى است که در آن اختلافات نژادى و زبانى و جغرافیایى و تاریخى همه رنگ باخته و از همه، یک «کلّ» پدید آمده است. آنان و اربابانشان براى اینکه مسلمین از این واحد بزرگ چیزى نفهمند و فردها احساس «جمع» نکنند، همه گونه دروغ و فریب و سخن باطل به میان آورده‌اند و مى‌آورند تا عرصه را بر دعوت‌کنندگان به وحدت و منادیان برائت‌ از سردمداران شرک، تنگ کنند. ایران اسلامى خواسته است اگرنه بیشتر، کمترین کارى را که با مضمون حج مناسب است انجام دهد، و آن دعوت مسلمین به اتحاد، و کسب خبرهاى راستِ ملتها از یکدیگر، و ابراز نفرت و بیزارى از سردمداران شرک و فساد است، هرکس با این هدفهاى ارزشمند و والا مقابله کند هرچه بگوید ناحق گفته است: که قرآن در باره‌ى آن مى‌فرماید: «و اجتنبوا قول الزّور». قول زور، سخن باطل کسانى است که بد جمهورى اسلامى را مى‌گویند، زیرا: جمهورى اسلامى حاکمیت دولت صهیونیست بر فلسطین اسلامى را ردّ مى‌کند و سازش چند فرد فاسد و مطرود با غاصبان را فاقد ارزش مى‌شمارد، دخالت مالکانه‌ى امریکا بر کشورهاى عربى را محکوم مى‌کند، خیانت بعضى از سران اسلامى به ملتهاى مسلمان خود را براى خوشامد امریکا و صهیونیستها، زشت مى‌دارد، مسلمانان را به شناختن قدرت عظیم خود که امروز هیچ ابرقدرتى تاب مقابله با آن ندارد، فرامى‌خواند، معرفت اسلامى و مقررات شریعت را قادر بر اداره‌ى کشورهاى اسلامى مى‌داند، فرهنگ تحمیلى غرب را که مظهر آن برهنگى و مستى و بى‌ایمانى است، براى کشورهاى اسلامى زیان‌بخش مى‌شمارد، و کوته‌سخن، بر پیروى از قرآن و اسلام پاى مى‌فشارد. امروز هریک از کشورهاى اسلامى که آشکارا همین سخن را بگوید و همین مواضع را اتخاذ کند، یعنى اسرائیل غاصب را نفى کند، دخالتهاى قلدرانه‌ى امریکا را نفى کند، مى‌گسارى و بى‌بندوبارى و فساد جنسى و آمیختگى زن و مرد را نفى کند، خیانت سازشکاران با صهیونیستها را نفى کند، مسلمانان را به وحدت و مقاومت در برابر ابرقدرت‌ها فرابخواند، احکام اسلامى را در حکومت و اقتصاد و سیاست و غیره عملى کند، همین تبلیغاتى که امروز بر ضدّ ایران اسلامى همه جا مى‌پراکنند، بر ضدّ آن کشور و سران آن عیناً همه‌ى این تهمتها و دشنام‌ها و نارواها را خواهند گفت و خبرگزارى‌هاى استکبارى و صهیونیستى و رادیوهاى امریکا و انگلیس و پیروان آن‌ها همین بددهنى و یاوه‌پردازیها را در باره‌ى آن خواهند کرد. این است قول زور که خداوند آن را همتاى شرک و در کنار آن آورده است. شگفتا که وعاظ السلاطین نیز در بعض مناطق جهان در این کار حرام و ضدّ اسلامى، مقلد تبلیغاتچى‌هاى امریکا و صهیونیست‌اند! البته تسلیم مطلق آنان در برابر حکّام جائر که متأسفانه سرنوشت روحانیون بعضى کشورهاى مسلمان است، جایى براى تعجب نمى‌گذارد! اینک حجّ، نعمت بزرگ خدا در برابر شما است، باید آحاد مسلمین و امّت اسلامى از آن سود ببرند و چنان‌که فرموده است: «جعل الله الکعبة البیت الحرام قیاما للنّاس». از آن براى اقامه و صلاح دین و دنیاى خود بهره گیرند. امروز دین مسلمانان به وسیله‌ى تهاجم فرهنگى دشمن و ترویج فساد و ظلم و بى‌ایمانى و بى‌بندوبارى در میان جوامع اسلامى که غالباً با ابتکار قدرتهاى ضدّ اسلامى و به کمک تبلیغات و رسانه‌هاى آنان و غیر آن انجام مى‌گیرد در خطر است، و دنیاى آنان به وسیله‌ى سلطه‌ى روز افزون استکبار بر امور کشورهاى اسلامى و فشار و دشمنى مضاعف بر هر دولت یا گروهى که بخواهد افکار را به سوى حاکمیّت واقعى اسلام و استقلال و اقتدار ملتهاى مسلمان متوجه کند. و البته جلودار این تهاجم همه‌جانبه به اسلام، شیطان بزرگ یعنى دولت ایالات متحده‌ى امریکا است. هر چشم دقیقى مى‌تواند دست یا اراده‌ى آن دولت ضدّ اسلام را در پشت سرِ مصائبى که بر اسلام و مسلمین وارد مى‌شود، ببیند. در فلسطین اشغالى عمده‌ترین عامل خیره‌سرى و گستاخى صهیونیستها و مهم‌ترین عامل به سازش کشانیدن بیشتر دولتهاى عرب در برابر زیاده‌طلبى در برابر اسرائیل، امریکا است. بدون پشتیبانى امریکا دولتهاى مرتجع منطقه که به سرسپردگى در برابر امریکا شناخته شده‌اند، تبدیل به مدافع دولت غاصب و مدّعى فلسطینیانِ ضدّ سازش، نمى‌شد و آن‌هایى که باید طبق وظیفه‌ى اسلامى خود، با اسرائیل مقابله کنند، لباس مقابله با مخالفان اسرائیل را نمى‌پوشیدند. و بدون حمایت بى‌قید و شرط امریکا، دولت غاصب نمى‌توانست فاجعه‌ى عظیمى مانند کشتار حرم شریف ابراهیمى (علیه‌السّلام) را پدید آورده و آن‌چنان بى‌دغدغه خود را از عواقب آن برکنار دارد. شبیه این مطلب در مورد مسلمانان بوسنى و هرزگوین نیز صادق است. قتل عام تاریخى مردم گوراژده و سارایوو، به وسیله‌ى صربها که حقیقتاً در شمار لکّه‌هاى ننگ بشریت در دوران معاصر است، مسئولیت سنگینى بر دوش قدرتهاى مسلّط جهان و بیش از همه امریکاست. اگر دخالت و سیاست‌گذارى آنان نمى‌بود، مسلمانان بوسنى در برابر صربهاى مسلّح و مجهّز، از دریافت کمکهاى تسلیحاتى ممنوع و محروم نمى‌شدند و ملّتى دست بسته و محاصره شده، قربانى مهاجمینى خونخوار و گستاخ و تشویق شده، قرار نمى‌گرفت. دردآور آن است که امریکا و ناتو پس از این زمینه‌سازى بى‌رحمانه براى قتل عام مسلمانان بوسنى، و پس از اینکه سازمان ملل و دبیر کلّ آن را کاملًا در جهت همین سیاست به کار انداخته‌اند، و پس از نشان دادن علائم رضایت خود از قلع‌وقمع مسلمانان به دست صربها، و پس از گذشت چند هفته از حمله‌ى سبعانه‌ى مهاجمین به زن و کودک و پیر و جوان مسلمان، و کشته شدن هزاران بى‌گناه و پدید آمدن محنتى بدان عظمت براى مردم شهر گوراژده. پس از این همه، با تهدید صربها به بمباران هوایى، شکنجه را متوقف مى‌کنند و آنگاه این را به حساب انسان‌دوستى و صلح دوستى و بى‌طرفى خود مى‌گذارند!! آیا اگر جلّادى پس از ساعتها و روزها، شکنجه‌ى شخصى را موقوف کند مى‌تواند مدعى انسان‌دوستى خود شود و ادامه ندادن شکنجه‌را دلیل بیاورد؟؟! همین موضع ظاهراً بى‌طرف ولى عملًا خصمانه نسبت به مسلمین، در همه‌ى قضایایى که در آن‌ مسلمانان مظلوم، یک طرف قضیه و مورد ستم و فشار دشمنان خود هستند، نیز از امریکا و همدستان اروپایى‌اش مانند انگلیس دیده مى‌شود. که نمونه‌ى آن، قضایاى گریه‌آور کشمیر و محنت شدید مسلمانان قره‌باغ و تاجیکستان است. هرجا دولت یا جمعیّتى شعار اسلام مى‌دهند و براى حاکمیت اسلام تلاش مى‌کنند، بطور بى‌قید و شرط مورد اهانت و تهمت و سخت‌گیرى و دشمنىِ خباثت‌آمیز امریکا قرار مى‌گیرند، مثال واضح، دولت سودان، نهضت اسلامى الجزائر، حزب اللّه لبنان، حماس و جهاد اسلامى فلسطین، مسلمانان مصر و امثال آن‌هایند. در همه‌ى این موارد، عناصر استکبار جهانى و بیش از همه امریکا، رفتارى همراه با تعصّب و شبیه رفتارهاى قبیله‌یى جوامع قبائلى از خود بروز مى‌دهند. ماجراى دشمنى‌هاى کینه‌توزانه و همراه با خشم و بى‌انصافى از سوى امریکا نسبت به ایران اسلامى و البته به فضل و اراده‌ى الهى، غالباً بى‌اثر هم خود داستان جداگانه‌یى دارد که بسیارى در سطح جهان از آن باخبرند. اکنون آیا امت بزرگ اسلامى و رؤسا و سیاستمداران و روشن‌فکران و علماى دینىِ آن، نسبت به این وضع دردناک مسلمانان در سراسر جهان، هیچ مسئولیتى ندارند؟ آنان که به صدق فرموده‌ى پیامبر بزرگ اسلام (صلّى الله علیه و آله) که فرمود: «من اصبح و لم یهتمّ بامور المسلمین فلیس بمسلم»، عقیده دارند آیا براى بروز دادن این اهتمام، جایى بهتر از حجّ بیت‌اللّه و زمانى مناسب‌تر از ایّام معلومات سراغ دارند؟ یقیناً بى‌دلیل نبوده است که پیامبر عظیم‌الشّأن (صلّى الله علیه و آله و سلّم) براى اعلام برائت از مشرکین که یک عمل کاملًا سیاسى و در چهار چوب سیاست کلّى نظام و دولت اسلامىِ اوّل بود ایّام حجّ را انتخاب فرمود و دستور الهى و قرآنى، اعلام کرد که: «و اذان من الله و رسوله الى النّاس یوم الحجّ الاکبر انّ الله برى‌ء من المشرکین و رسوله فإن تبتم فهو خیر لکم و ان تولّیتم فاعلموا انّکم غیر معجزى الله و بشّر الذین کفروا بعذاب الیم». آرى، حج فریضه‌یى است که مهم‌ترین گرفتاریهاى سیاسى امت اسلامى در آن و با آن قابل حلّ است. بدین معنى، حج، فریضه‌یى سیاسى است و طبیعت و خصوصیات آن، این را به روشنى نشان مى‌دهد. کسانى که این را انکار و بر ضدّ آن تبلیغات مى‌کنند در واقع با حلّ آن گرفتاریها مخالف‌اند. بطور خلاصه، حج، فریضه‌ى امت، فریضه‌ى وحدت، فریضه‌ى اقتدار مسلمین، فریضه‌ى اصلاح فرد و جمع و در یک‌کلمه: فریضه‌ى دنیا و آخرت است. آنان که نمى‌خواهند مضمون سیاسى حج را بپذیرند، در واقع اسلام را دور از سیاست، و دین را از سیاست جدا مى‌خواهند، شعار جدایى دین از سیاست، همان چیزى است که دشمنان حاکمیت اسلام بر جوامع اسلامى، دهها سال است آن را مطرح کرده‌اند و امروز که حکومتى بر اساس دین مقدس اسلام در ایران پدید آمده و شوق روز افزون به تشکیل حکومت اسلامى همه‌ى جهان اسلام را فراگرفته است، آن شعار را سراسیمه‌تر و خشن‌تر از همیشه مطرح مى‌کنند، و هرجا مقدّمات تحقّق این هدف فراهم شده باشد، اگر بتوانند با خشونت و جدیتى تمام بر ضد آن وارد میدان مى‌شوند. حاکمیت اسلام، متضمّنِ مقابله با دخالت مستکبران در کشورهاى اسلامى و نیز مستلزم کوتاه شدن دست وابستگان به این قدرتها و بندگانِ شیطانِ نفس و شیطان استکبار، از اداره‌ى این کشورهاست. پس طبیعى است که استکبار و وابستگانش و شیطانها و پیروانشان، از آن ناراضى و خشمگین باشند. و به همان اندازه باید مؤمنان به خدا و روز جزا و معتقدان راستین اسلام از آن استقبال و در راه آن مجاهدت کنند