[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانشآموزان و دانشجویان - 1372/08/12 عنوان فیش : ایالات متحده امریکا, انقلاب, لانه جاسوسی, تسخیر لانه جاسوسی کلیدواژه(ها) : ایالات متحده امریکا, انقلاب, لانه جاسوسی, تسخیر لانه جاسوسی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : قضیهی لانهی جاسوسی، این آخرین رشتهی ارتباط ممکن را بین انقلاب و امریکا برید و قطع کرد. این، خدمت بزرگ و ذیقیمت را به انقلاب ما کرد. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانشآموزان و دانشجویان - 1372/08/12 عنوان فیش :تعریف دوگانه ایران و آمریکا از قضیه 13 آبان 58 کلیدواژه(ها) : دخالتهای آمریکا در ایران, دشمنی آمریکا با انقلاب و نظام اسلامی, تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, تسخیر لانه جاسوسی, سیزده آبان, حمایت آمریکا از رژیم پهلوی, تاریخ مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : این ایام[13آبان]، مناسبت بسیار مهمّی برای ملت ایران است. یعنی خاطرهی درگیری ملت ایران با استکبار، که مظهر آن مظهر استکبار و استبداد جهانی، یعنی همان دولت امریکاست. عجیب این است که در این سه حادثهای که در روز سیزدهم آبان مجتمع شدهاند، درگیری بین این دو طرف است. بعضی از این حوادث طوری است که ملت ایران، مظلوم و مضروب واقع شده و مورد ستم قرار گرفته است؛ و کیفیّت بعضی دیگر، طوری است که طرفِ امریکایی، سزای آن ظلمها و ستمهای قبلی خود را دیده است. به نظر من، با قضیهی تسخیر لانهی جاسوسی بهوسیلهی عدّهای از جوانان مؤمن و مبارز و رشید ملت ایران، باید اینگونه برخورد کرد. امروزه در عرف سیاستی که امریکاییها آن را هدایت میکنند، قضیه اینگونه مطرح نمیشود. قضیه را اینطور مطرح میکنند که امریکا مثل همهی کشورهای دیگر در داخل تهران سفارتخانهای داشت و عدّهای از روی بیتربیتی و بیاعتنایی به موازین بینالمللی، ریختند و این سفارتخانه را که خانهی امریکاییها بود، تسخیر کردند و دیپلماتها را دستگیر نمودند. اینطور، قضیه را در دنیا منعکس میکنند. در حالی که طرح این قضیه به این شکل، خلاف واقع و غلط است. قضیه اینطور نیست. قضیه این است که دولت امریکا، یک نظام جبّار را در کودتای بیستوهشتم مرداد سال 32، در ایران بر سرِ کار آورد. بیستوپنج سال، انواع پشتیبانیها را از آن نظام جبّارِ ظالمِ غاصبِ خائن و فاسد انجام داد. در همان سالِ آخر؛ یعنی تقریباً آخرین سالی که آن رژیم نابجا و نابحق و فاسد بر سرِ کار بود، همان آقایی که امروز در دنیا چهرهی مردم دوستی به خود گرفته است و این گوشه و آن گوشهی دنیا، در قضایای بینالمللی دخالتهای بیجا و حضور بیفایده میکند، رئیس جمهور آمریکا بود. رئیس جمهور دمکراتِ امریکا، در همان حالی که ملت ایران نهایت شدّتها و سختیها را از دست آن رژیمِ فاسدِ غاصب میکشید، به ایران آمد، نان ملت ایران را اینجا خورد، بر سر سفرهی رنگین غاصبان حکومت در ایران نشست و لذّتهایش را برد، بعد هم با حالت سرمستی، ایستاد و اعلام کرد که: «ایران صاحب بهترین حکومتهاست. امنترین جاهاست و اینها که بر سرِ کارند، بهترین حکّامند!» انگار نه انگار که دستِ شاه تا مِرفق به خون این ملت آلوده است. این کار را امریکاییها کردند. بعد از مدّتی هم در مثل چنین روزی یکعدّه دانشآموزان و نوجوانان ما این گلهای هنوز درست باز نشده را پرپر کردند. این ضربه را، اوّل آنها وارد آوردند. با همهی اینها، ملت ایران نجابت به خرج داد: وقتی که انقلاب پیروز شد، در اینجا هیچکس به امریکاییها صدمهای نزد؛ آنها را اذیّت نکردند؛ سفارت را از آنها نگرفتند. آنها را روانه کردند؛ با احترام به خانهی خودشان رفتند. کسی کاری به کارِ آنها نداشت. عدّهای از آنها هم در داخل سفارت ماندند. لکن شروع به توطئه کردند: تماس با مخالفین انقلاب؛ درس دادن به عناصر پس مانده و واماندهی رژیم پهلوی که در اینجا از ادامهی حیات مأیوس شده بودند. خوب؛ ملت ایران هوشیار است. ملت ایران غافل نیست و میفهمد که قضیه چیست. جوانان دانشجو، در روز سیزدهم آبان 58 که راهپیمایی میکردند، رفتند این مادهی فساد را از بین بردند. قضیه اینگونه است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانشآموزان و دانشجویان - 1372/08/12 عنوان فیش :تسخیر لانه جاسوسی؛ عامل قطع آخرین رشته ارتباط بین انقلاب اسلامی و آمریکا کلیدواژه(ها) : سیزده آبان, تسخیر لانه جاسوسی, مقایسهی انقلابهای جهان, تفاوت انقلاب اسلامی با سایر انقلابها, رابطه ایران و امریکا, تاریخ مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : یکی از بهترین کارها[در انقلاب اسلامی]، همان کار[تسخیر لانه جاسوسی] بود. چرا؟ به خاطر اینکه عمدتاً بعد از جنگ بینالملل دوم، انقلابهای متعدّدی در سرتاسر عالم به وقوع پیوست. در آفریقا، در آسیا، در اروپا، خیلی کشورها حکومتهای خودشان را از دست دادند. این کشورها دو دسته بودند: بعضی، کشورهایی بودند که خودشان را دربست به بلوک شرق؛ یعنی به روسها و یا بعدها به چینیها تسلیم کردند و وابستهی آنها شدند. یکعدّه که اینطور شدند؛ زیر چتر کمونیستها و بلوک شرق رفتند و جزو یک خانواده شدند. آن هم عضو درجهی دوی آن خانواده، نه عضو درجهی یک. یک دسته اینها بودند، که انقلابهایشان و زحمات مردمانشان واقعاً هدر رفت. آن همه فداکاریهای مردم، در حقیقت ضایع و باطل شد. دستهی دیگر کشورهایی بودند که اگر ارتباطی هم با بلوک شرق داشتند، این ارتباط، آن چنان مستحکم نبود. بعد، عمدتاً امریکاییها، شروع به نفوذ در داخل اینها کردند. ارادهی مردم، ارادهی رهبران و عزم عمومی ملتها را، طوری تغییر دادند که بتدریج، انقلابی که انجام شده بود، صددرصد به حال اوّل برگشت و بلکه به شکل بدتر درآمد. نمونههای این را در کشورهایی از آفریقا و جاهای دیگر داریم؛ که بنده بنا ندارم از آن کشورها اسم بیاورم. اگر به تاریخ سی، چهل سال اخیر نگاه کنید، این کشورها را میبینید که به رژیم امریکایی وابسته شدند. از چه راهی؟ یا از راه مرعوب کردن، یا تطمیع کردن، یا محتاج کردن و یا فشار وارد آوردن. انواع فشارها را روی این کشورها و ملتهای مستقل وارد میکردند. آنها هم رابطه را به کلّی قطع نکرده بودند. سفیر هم بود، مسؤولین امریکایی هم بودند. وسوسه میکردند، میرفتند، میآمدند و حتّی دل رهبران انقلابها و رهبران ملتها را خالی میکردند. آنها را میترساندند، مرعوبشان میکردند، و کسی که مرعوب شد، با اندک تشری میشود او را از میدان خارج کرد. این سرنوشتِ اگر نگوییم همه اغلبِ انقلابهاست. آنچه که ما از نزدیک دیدیم، آنچه در خبرهای همزمان در دنیا خواندیم یا چه قبل از انقلاب، چه دنبالههایش هم، بعضی در بعد از انقلاب دیدیم، همین بود. عامل این برگشتن چه بود؟ این بود که آن پیوند تحمیلی میان قدرت فائقهی حکومت متجاوز و مستبد امریکا با این کشورها، منقطع نشده بود. چون رابطهای برقرار بود، آن رابطه، خود موجب میشد که طرفِ قویتر، از آن رابطه استفاده کند و مدام روی طرف ضعیفتر در مجالس مذاکره، پشت میزها، در معاملات گوناگون فشار بیاورد تا بالاخره وادارش کند که میدان را به نفع او خالی کند. قضیهی لانهی جاسوسی، این آخرین رشتهی ارتباط ممکن را بین انقلاب و امریکا برید و قطع کرد. این، خدمت بزرگ و ذیقیمت را به انقلاب ما کرد . مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانشآموزان و دانشجویان - 1372/08/12 عنوان فیش : لانه جاسوسی, تسخیر لانه جاسوسی کلیدواژه(ها) : لانه جاسوسی, تسخیر لانه جاسوسی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : تسخیر لانه در سال ۵۸ یکی از بهترین کارهایی بود که در این انقلاب انجام گرفت. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانشآموزان و دانشجویان - 1372/08/12 عنوان فیش : تسخیر لانه جاسوسی کلیدواژه(ها) : تسخیر لانه جاسوسی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : عجیب... است که در این سه حادثهای که در روز سیزدهم آبان مجتمع شدهاند، درگیری بین این دو طرف طرف [ایران و آمریکا] است. بعضی از این حوادث طوری است که ملت ایران، مظلوم و مضروب واقع شده و مورد ستم قرار گرفته است؛ و کیفیّت بعضی دیگر، طوری است که طرفِ آمریکایی، سزای آن ظلمها و ستمهای قبلی خود را دیده است. به نظر من، با قضیه تسخیر لانه جاسوسی بهوسیله عدّهای از جوانان مؤمن و مبارز و رشید ملت ایران، باید اینگونه برخورد کرد. امروزه در عرف سیاستی که آمریکاییها آن را هدایت میکنند، قضیه اینگونه مطرح نمیشود. قضیه را اینطور مطرح میکنند که آمریکا مثل همه کشورهای دیگر در داخل تهران سفارتخانهای داشت و عدّهای از روی بیتربیتی و بیاعتنایی به موازین بینالمللی، ریختند و این سفارتخانه را که خانه آمریکاییها بود، تسخیر کردند و دیپلماتها را دستگیر نمودند. اینطور، قضیه را در دنیا منعکس میکنند. در حالی که طرح این قضیه به این شکل، خلاف واقع و غلط است. قضیه اینطور نیست. قضیه این است که دولت آمریکا، یک نظام جبّار را در کودتای بیست و هشتم مرداد سال ۳۲، در ایران بر سرِ کار آورد. بیست و پنج سال، انواع پشتیبانیها را از آن نظام جبّارِ ظالمِ غاصبِ خائن و فاسد انجام داد. در همان سالِ آخر؛ یعنی تقریباً آخرین سالی که آن رژیم نابجا و نابحق و فاسد بر سرِ کار بود، همان آقایی[جیمی کارتر: رئیس جمهور وقت آمریکا] که امروز در دنیا چهره مردم دوستی به خود گرفته است و این گوشه وآن گوشه دنیا، در قضایای بینالمللی دخالتهای بیجا و حضور بیفایده میکند، رئیس جمهور آمریکا بود. رئیس جمهور دمکراتِ آمریکا، در همان حالی که ملت ایران نهایت شدّتها و سختیها را از دست آن رژیمِ فاسدِ غاصب میکشید، به ایران آمد، نان ملت ایران را اینجا خورد، بر سر سفره رنگین غاصبان حکومت در ایران نشست و لذّتهایش را برد، بعد هم با حالت سرمستی، ایستاد و اعلام کرد که: «ایران صاحب بهترین حکومتهاست. امنترین جاهاست و اینها که بر سرِ کارند، بهترین حکّامند!» انگار نه انگار که دستِ شاه تا مِرفق به خون این ملت آلوده است. این کار را آمریکاییها کردند. بعد از مدّتی هم - در مثل چنین روزی - یکعدّه دانشآموزان و نوجوانان ما - این گلهای هنوز درست باز نشده - را پرپر کردند. این ضربه را، اوّل آنها وارد آوردند. با همه اینها، ملت ایران نجابت بهخرج داد: وقتی که انقلاب پیروز شد، در اینجا هیچکس به آمریکاییها صدمهای نزد؛ آنها را اذیّت نکردند؛ سفارت را از آنها نگرفتند. آنها را روانه کردند؛ با احترام به خانه خودشان رفتند. کسی کاری به کارِ آنها نداشت. عدّهای از آنها هم در داخل سفارت ماندند. لکن شروع به توطئه کردند: تماس با مخالفین انقلاب؛ درس دادن به عناصر پس مانده و وامانده رژیم پهلوی که در اینجا از ادامه حیات مأیوس شده بودند. خوب؛ ملت ایران هوشیار است. ملت ایران غافل نیست و میفهمد که قضیه چیست.جوانان دانشجو، در روز سیزدهم آبان ۵۸ که راهپیمایی میکردند، رفتند این ماده فساد را از بین بردند. قضیه اینگونه است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانشآموزان و دانشجویان - 1372/08/12 عنوان فیش : تسخیر لانه جاسوسی کلیدواژه(ها) : تسخیر لانه جاسوسی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : این کار [تسخیر لانه جاسوسی]دانشجویان ما در سال ۵۸ یکی از بهترین کارهایی بود که در این انقلاب انجام گرفت. مبادا تلقینهای یک عدّه آدمهایی را که - به اعتقاد بنده - تعریف واقعی از آنها این است که «انسانهای سطحی و ضعیفی هستند» باور کنید. نمیخواهیم بگوییم اینها وابستهاند. نمیخواهیم بگوییم مغرضند. نه! ضعیفند. انقلابها را هم غالباً ضعیفها از بین بردهاند. کشورها را هم ضعیفها به بادِ فنا دادهاند. ملتهای نیرومندِ پرقدرت را هم غالباً ضعیفها و زبونهایی که بر مراکز قدرت دست پیدا میکنند، از بین میبرند. یک عدّه ضعیف، امروز نیایند وسوسه کنند و طوری شود که جوان ما، دانشجوی ما، با خودش فکر کند: «این چه کاری بود که لانه جاسوسی را تسخیر کردیم!؟» نه آقا! یکی از بهترین کارهایی که در انقلاب ما شد، همان کار بود. امام یک جوان نبود که شما بگویید «احساساتی شد و حرفی زد.» امام، آن پیر حکمت و مردِ حکیمِ دنیا دیده مجرّب، با دید نافذ خود، آنطور از حرکت دانشجویان در آن روز تجلیل کرد. پس امام، به حقیقتی پی برده بود که این را گفت. ما نیز همان را - نه فقط از روی تبعیت؛ بلکه از روی احساس، از روی بینش و از روی منطق - تأیید و تصدیق میکنیم. یکی از بهترین کارها، همان کار بود. چرا؟ بهخاطر اینکه عمدتاً بعد از جنگ بینالملل دوم، انقلابهای متعدّدی در سرتاسر عالم به وقوع پیوست. در آفریقا، در آسیا، در اروپا، خیلی کشورها حکومتهای خودشان را از دست دادند. این کشورها دو دسته بودند: بعضی، کشورهایی بودند که خودشان را دربست به بلوک شرق؛ یعنی به روسها و یا بعدها به چینیها تسلیم کردند و وابسته آنها شدند. ... دسته دیگر کشورهایی بودند که اگر ارتباطی هم با بلوک شرق داشتند، این ارتباط، آن چنان مستحکم نبود. بعد، عمدتاً آمریکاییها، شروع به نفوذ در داخل اینها کردند. اراده مردم، اراده رهبران و عزم عمومی ملتها را، طوری تغییر دادند که بتدریج، انقلابی که انجام شده بود، صددرصد به حال اوّل برگشت و بلکه به شکل بدتر درآمد. نمونههای این را در کشورهایی از آفریقا و جاهای دیگر داریم؛ که بنده بنا ندارم از آن کشورها اسم بیاورم. ...این سرنوشتِ -اگر نگوییم همه- اغلبِ انقلابها است. آنچه که ما از نزدیک دیدیم، آنچه در خبرهای همزمان در دنیا خواندیم یا -چه قبل از انقلاب، چه دنبالههایش هم، بعضی در بعد از انقلاب- دیدیم، همین بود. عامل این برگشتن چه بود؟ این بود که آن پیوند تحمیلی میان قدرت فائقه حکومت متجاوز و مستبد آمریکا با این کشورها، منقطع نشده بود. چون رابطهای برقرار بود، آن رابطه، خود موجب میشد که طرفِ قویتر، از آن رابطه استفاده کند و مدام روی طرف ضعیفتر - در مجالس مذاکره، پشت میزها، در معاملات گوناگون - فشار بیاورد تا بالاخره وادارش کند که میدان را به نفع او خالی کند. قضیه لانه جاسوسی، این آخرین رشته ارتباط ممکن را بین انقلاب و آمریکا برید و قطع کرد. این، خدمت بزرگ و ذیقیمت را به انقلاب ما کرد! ممکن است جوانانی که در آن لحظه رفتند و آن اقدام را کردند، دنبالههای عمیق و دارای درجات گوناگون آن کار را، آن روز ندیده بودند. احتمال این هست. جوان از روی ایمان و احساس خود، کاری را انجام میدهد. اما خدای متعال، در آن کار، این برکتهای بزرگ را قرار داده بود. |