[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1371/05/07
عنوان فیش :امر به معروف و نهی ‌از منکر عامل قوام حکومت اسلامی
کلیدواژه(ها) : امر به معروف و نهی از منکر, جامعه اسلامی
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
امروز فقط جنگ نظامی نیست؛ اما همه تهاجمهای دیگر، باشدّت کم سابقه‌ای وجود دارد. در مقابل این تهاجم، این جامعه اسلامی، باید زنده، هوشیار، آسیب‌ناپذیر، پرامید، آماده مقاومت، آماده ضربه‌زدن و به صورتِ یک موجود زنده مقاوم بماند و مقاومت کند. این، چگونه ممکن است؟ این است که بنده موضوع امربه‌معروف ونهی‌ازمنکر را مطرح کردم. موضوع امر به معروف که موضوع جدیدی نیست. این، تکلیف همیشگی مسلمانان است. جامعه اسلامی، با انجام این تکلیف زنده می‌ماند. قوام حکومت اسلامی، با امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر است، که فرمود: اگر این کار نشود، آن وقت «لَیُسلِّطُنَّ اللَّه عَلَیْکم شِرارُکم فَیَدْعُوا خِیارُکُم فلا یُسْتَجابُ لَهُم»(1) قوام حکومت اسلامی و بقای حاکمیت اخیار، به این است که در جامعه امربه‌معروف ونهی‌ازمنکر باشد. امربه‌معروف فقط این نیست که ما، برای اسقاط تکلیف، دو کلمه بگوییم. آن هم در مقابل منکراتی که معلوم نیست از مهمترین منکرات باشند. وقتی یک جامعه را موظّف می‌کنند که آحادش باید دیگران را به معروف امر و از منکر نهی کنند، این به چه معناست؟ چه وقت ممکن است آحاد یک ملت آمر به معروف و ناهی از منکر باشند؟ وقتی که همه، به معنای واقعی در متن مسائل کشور حضور داشته باشند؛ همه کار داشته باشند به کارهای جامعه؛ همه اهتمام داشته باشند؛ همه آگاه باشند؛ همه معروف شناس و منکر شناس باشند. این، به معنای یک نظارت عمومی است؛ یک حضور عمومی است؛ یک همکاری عمومی است؛ یک معرفت بالا در همه است. امربه‌معروف، اینهاست.
1 )
الكافی ،كلینی ج  5 ص  56 ؛
تهذيب‏الأحكام،شیخ طوسی ج 6 ص 176 ؛
 مشكاةالأنوار، على بن حسن طبرسى‏ ص50 ؛ 
بحارالأنوار ، علامه مجلسی ج 97 ص  93 ؛

لَتَأْمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَتَنْهُنَّ عَنِ الْمُنْكَرِ أَوْ لَيُسْتَعْمَلَنَّ عَلَيْكُمْ شِرَارُكُمْ فَيَدْعُو خِيَارُكُمْ فَلَا يُسْتَجَابُ لَهُمْ
ترجمه :
محمد بن عرفه گويد: از امام رضا (ع) شنيدم مى‏فرمود: بایستی كه به معروف امر و از منكر نهی كنید تا [اگر اینكار نكردید]افراد بد كردار بر شما مسلط خواهند شد و خوب هایتان دعا می كنند اما مستجاب نمى‏شوند


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1371/05/07
عنوان فیش : جامعه اسلامی
کلیدواژه(ها) : جامعه اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
حسین بن علی علیه‌السّلام، در بیانات خود فهماند كه برای دنیای اسلام در چنین شرایطی، مبارزه با اصل قدرت طاغوتی و اقدام برای نجات انسانها از سلطه شیطانی و اهریمنی این قدرت، واجب‌ترین كارهاست. بدیهی است كه حسین بن علی علیه‌السّلام، اگر در مدینه می‌ماند و احكام الهی را در میان مردم تبلیغ و معارف اهل بیت را بیان می‌كرد، عدّه‌ای را پرورش می‌داد. اما وقتی برای انجام كاری به سمت عراق حركت می‌كرد، از همه این كارها بازمی‌ماند: نماز مردم را نمی‌توانست به آن‌ها تعلیم دهد؛احادیث پیغمبر را نمی‌توانست به مردم بگوید؛ حوزه درس و بیان معارف او تعطیل می‌شد و از كمك به ایتام و مستمندان و فقرایی كه در مدینه بودند، می‌ماند. این‌ها هركدام وظیفه‌ای بود كه آن حضرت انجام می‌داد. اما همه این وظایف را، فدای وظیفه مهم‌تر كرد. حتّی آن‌چنان كه در زبان همه مبلّغین و گویندگان هست، زمان حجّ بیت‌اللَّه و در هنگامی كه مردم برای حج می‌رفتند، این، فدای آن تكلیف بالاتر شد.
آن تكلیف چیست؟ همان‌طور كه فرمود، مبارزه با دستگاهی كه منشأ فساد بود: «اریدُ ان آمُرَ بالْمَعْروف وَ أَنْهی عَنِ الْمُنْكَر وَ اسیرَ بِسیرة جَدّی .» یا آن‌چنان كه در خطبه دیگری در بین راه فرمود: «ایها النّاس! انَّ رَسول اللَّه، صلّی الله علیه و آله، قال مَنْ رأی سُلطاناً جائراً مُسْتَحِلّاً لِحُرُمِ اللَّه، ناكِثاً لِعَهْد اللَّه [تا آخر] فَلَمْ یُغَیِّر عَلَیْهِ بِفِعْلٍ و لا قَولٍ كانَ حَقّاً عَلَی الله انْ یُدْخِلَهُ مَدْخَلَه .» یعنی اغاره یا تغییر، نسبت به سلطان ظلم و جور؛ قدرتی كه فساد می‌پراكند و دستگاهی كه انسانها را به سمت نابودی و فنای مادّی و معنوی می‌كشاند. این، دلیل حركت حسین بن علی علیه‌السّلام است كه البته این را، مصداق امر به معروف و نهی از منكر هم دانسته‌اند؛ كه در باب گرایش به تكلیف امر به معروف و نهی از منكر، به این نكات هم باید توجّه شود. لذاست كه برای تكلیف اهمّ، حركت می‌كند و تكالیف دیگر را و لو مهم فدای این تكلیف اهمّ می‌كند. تشخیص می‌دهد كه امروز، كار واجب چیست؟ هر زمانی، یك حركت برای جامعه‌ اسلامی‌ متعیّن است. یك دشمن و یك جبهه خصم، جهان اسلام و مسلمین را تهدید می‌كند. آن را باید شناخت. اگر در شناخت دشمن اشتباه كردیم، در جهتی كه از آن جهت، اسلام و مسلمین خسارت می‌بینند و به آن‌ها حمله می‌شود، دچار اشتباه شده‌ایم. خسارتی كه پیدا خواهد شد، جبران‌ناپذیر است. فرصتهای بزرگ از دست می‌رود. امروز ما در دنیای اسلام، مكلَّفیم كه همین هشیاری و توجّه و دشمن‌شناسی و تكلیف‌شناسی را به اعلا درجه ممكن، برای امّت اسلام، جهان اسلام و ملت خودمان تدارك ببینیم. امروز با توجّه به تشكیل حكومت اسلامی و برافراشته شدن پرچم اسلام چیزی كه در طول تاریخ اسلام، بعد از صدرِ اوّل تا امروز سابقه ندارد چنین امكانی در اختیار مسلمانان است. امروز ما دیگر حق نداریم در شناخت دشمن اشتباه كنیم. حق نداریم در آگاهی نسبت به جهت و حمله تهاجم، دچار اشتباه شویم. لذا، از اوّل پیروزی انقلاب تا امروز، همه تلاش امام بزرگوار و دیگر كسانی كه در راه آن بزرگوار حركت كردند عَلی اخْتِلافِ مَراتِبِهْم: برحسب امكان و توانایی و بینششان این بوده است كه معلوم شود در دنیای امروز، برای مسلمانان، برای جامعه‌ اسلامی‌ در ایران و برای پایه‌های عدل و حق، چه تهدیدی از همه بالاتر و چه دشمنی از همه خطرناك‌تر است؟ امروز هم، مثل تمام این سالهای متمادی، دشمنی اساسی، حمله بزرگ و خطر بنیان كن از سوی سلطه جهانی و سلطه كفر و استكبار جهانی است. این، بزرگترین خطری است كه اسلام و مسلمین را تهدید می‌كند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1371/05/07
عنوان فیش : جامعه اسلامی
کلیدواژه(ها) : جامعه اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
یكی از این درسها، این نكته مهم است كه حسین بن علی علیه الصّلاة و السّلام، در یك‏فصل بسیار حسّاس تاریخ اسلام، وظیفه اصلی را از وظایف گوناگون و دارای مراتب مختلف اهمیت، تشخیص داد و این وظیفه را به انجام رساند. او در شناخت چیزی كه آن روز دنیای اسلام به آن احتیاج داشت، دچار توهّم و اشتباه نشد. در حالی كه این، یكی از نقاط آسیب‏پذیر در زندگی مسلمین، در دورانهای مختلف است؛ یعنی اینكه، آحاد ملت و راهنمایان آن‏ها و برجستگان دنیای اسلام، در برهه‏ای از زمان، وظیفه اصلی را اشتباه كنند. ندانند چه چیز اصلی است و باید به آن پرداخت و باید كارهای دیگر را اگر لازم شد فدای آن كرد؛ و چه چیز فرعی و درجه دوم است و هر حركت و كاری را به قدر خودِ آن باید اهمیّت داد و برایش تلاش كرد.
درهمان زمانِ حركت ابا عبد اللَّه علیه‏السّلام، كسانی بودند كه اگر با آن‏ها در باب این قضیه صحبت می‏شد كه «اكنون وقت قیام است» و می‏فهمیدند كه این كار، به دنبال خود مشكلات و دردسرهایی دارد، به تكالیف درجه دو می‏چسبیدند؛ كمااینكه دیدیم، عدّه‏ای همین كار را كردند. در میان آن‏هایی كه با امام حسین علیه‏السّلام، حركت نكردند و نرفتند، آدم‏های مؤمن و متعهّد وجود داشت. این‏طور نبود كه همه، اهل دنیا باشند. آن روز در بین سران و برگزیدگان دنیای اسلام، آدم‏های مؤمن و كسانی كه می‏خواستند طبق وظیفه عمل كنند، بودند؛ امّا تكلیف را نمی‏فهمیدند؛ وضعیت زمان را تشخیص نمی‏دادند؛ دشمن اصلی را نمی‏شناختند و كار اصلی و محوری را با كارهای درجه دو و درجه سه، اشتباه می‏كردند. این، یكی از ابتلائات بزرگ دنیای اسلام بوده است. امروز هم ممكن است ما دچار آن شویم، و آنچه را كه مهم است، با چیز كم‏اهمیّت‏تر اشتباه كنیم. باید وظیفه اساسی را كه قوام و حیات جامعه به آن است، پیدا كرد.
روزی در همین كشور ما، مبارزات ضدّ استعماری و ضدّ استبدادی و ضدّ دستگاه كفر و طاغوت، مطرح بود؛ اما بعضی، این تكلیف را تشخیص نمی‏دادند و به كارهای دیگر چسبیده بودند. احیاناً اگر كسی تدریسی داشت، اگر تألیفی داشت، اگر یك حوزه كوچك تبلیغی داشت، اگر هدایت جمع محدودی از مردم در كارهای دینی بر عهده او بود، فكر می‏كرد اگر به آن مبارزه بپردازد، آن كارها معطل خواهد ماند! مبارزه به آن عظمت و به آن اهمیت را ترك می‏كرد، برای اینكه از این كارها بازنماند! یعنی اشتباه در شناختنِ آنچه لازم بود، آنچه مهم بود و آنچه اهمّ بود.
حسین بن علی علیه‏السّلام، در بیانات خود فهماند كه برای دنیای اسلام در چنین شرایطی، مبارزه با اصل قدرت طاغوتی و اقدام برای نجات انسانها از سلطه شیطانی و اهریمنی این قدرت، واجب‏ترین كارهاست. بدیهی است كه حسین بن علی علیه‏السّلام، اگر در مدینه می‏ماند و احكام الهی را در میان مردم تبلیغ و معارف اهل بیت را بیان می‏كرد، عدّه‏ای را پرورش می‏داد. اما وقتی برای انجام كاری به سمت عراق حركت می‏كرد، از همه این كارها بازمی‏ماند: نماز مردم را نمی‏توانست به آن‏ها تعلیم دهد؛
احادیث پیغمبر را نمی‏توانست به مردم بگوید؛ حوزه درس و بیان معارف او تعطیل می‏شد و از كمك به ایتام و مستمندان و فقرایی كه در مدینه بودند، می‏ماند. این‏ها هركدام وظیفه‏ای بود كه آن حضرت انجام می‏داد. اما همه این وظایف را، فدای وظیفه مهم‏تر كرد. حتّی آن‏چنان كه در زبان همه مبلّغین و گویندگان هست، زمان حجّ بیت‏اللَّه و در هنگامی كه مردم برای حج می‏رفتند، این، فدای آن تكلیف بالاتر شد.
آن تكلیف چیست؟ همان‏طور كه فرمود، مبارزه با دستگاهی كه منشأ فساد بود: «اریدُ ان آمُرَ بالْمَعْروف وَ أَنْهی عَنِ الْمُنْكَر وَ اسیرَ بِسیرة جَدّی .» یا آن‏چنان كه در خطبه دیگری در بین راه فرمود: «ایها النّاس! انَّ رَسول اللَّه، صلّی الله علیه و آله، قال مَنْ رأی سُلطاناً جائراً مُسْتَحِلّاً لِحُرُمِ اللَّه، ناكِثاً لِعَهْد اللَّه [تا آخر] فَلَمْ یُغَیِّر عَلَیْهِ بِفِعْلٍ و لا قَولٍ كانَ حَقّاً عَلَی الله انْ یُدْخِلَهُ مَدْخَلَه.» یعنی اغاره یا تغییر، نسبت به سلطان ظلم و جور؛ قدرتی كه فساد می‏پراكند و دستگاهی كه انسانها را به سمت نابودی و فنای مادّی و معنوی می‏كشاند. این، دلیل حركت حسین بن علی علیه‏السّلام است كه البته این را، مصداق امر به معروف و نهی از منكر هم دانسته‏اند؛ كه در باب گرایش به تكلیف امر به معروف و نهی از منكر، به این نكات هم باید توجّه شود. لذاست كه برای تكلیف اهمّ، حركت می‏كند و تكالیف دیگر را و لو مهم فدای این تكلیف اهمّ می‏كند. تشخیص می‏دهد كه امروز، كار واجب چیست؟ هر زمانی، یك حركت برای جامعه اسلامی متعیّن است. یك دشمن و یك جبهه خصم، جهان اسلام و مسلمین را تهدید می‏كند. آن را باید شناخت. اگر در شناخت دشمن اشتباه كردیم، در جهتی كه از آن جهت، اسلام و مسلمین خسارت می‏بینند و به آن‏ها حمله می‏شود، دچار اشتباه شده‏ایم. خسارتی كه پیدا خواهد شد، جبران‏ناپذیر است. فرصتهای بزرگ از دست می‏رود. امروز ما در دنیای اسلام، مكلَّفیم كه همین هشیاری و توجّه و دشمن‏شناسی و تكلیف‏شناسی را به اعلا درجه ممكن، برای امّت اسلام، جهان اسلام و ملت خودمان تدارك ببینیم. امروز با توجّه به تشكیل حكومت اسلامی و برافراشته شدن پرچم اسلام چیزی كه در طول تاریخ اسلام، بعد از صدرِ اوّل تا امروز سابقه ندارد چنین امكانی در اختیار مسلمانان است. امروز ما دیگر حق نداریم در شناخت دشمن اشتباه كنیم. حق نداریم در آگاهی نسبت به جهت و حمله تهاجم، دچار اشتباه شویم. لذا، از اوّل پیروزی انقلاب تا امروز، همه تلاش امام بزرگوار و دیگر كسانی كه در راه آن بزرگوار حركت كردند عَلی اخْتِلافِ مَراتِبِهْم: برحسب امكان و توانایی و بینششان این بوده است كه معلوم شود در دنیای امروز، برای مسلمانان، برای جامعه اسلامی در ایران و برای پایه‏های عدل و حق، چه تهدیدی از همه بالاتر و چه دشمنی از همه خطرناك‏تر است؟ امروز هم، مثل تمام این سالهای متمادی، دشمنی اساسی، حمله بزرگ و خطر بنیان كن از سوی سلطه جهانی و سلطه كفر و استكبار جهانی است. این، بزرگترین خطری است كه اسلام و مسلمین را تهدید می‏كند.
درست است كه ضعفهای درونی یك جامعه‏، زمینه‏ساز حمله دشمن است؛ اما همین ضعفها را هم، دشمن با ابزارها و امكانات خود بر یك جامعه‏ سالم تحمیل می‏كند. نباید دچار اشتباه شویم. جهت حركت جامعه‏ اسلامی‏، امروز باید همان جهتِ ضدّ استكباری و ضدّ سلطه جهانی باشد كه متأسفانه پنجه بر همه دنیای اسلام افكنده است. با اسلام دشمنند؛ با بیداری مسلمین دشمنند؛ با ایران اسلامی‏، به خاطر اسلامی‏ بودنش دشمنند. همه تلاش آن‏ها این است كه حركت اسلامی در دنیا زنده نشود. در رأس این خصومت البته دولت متجبّر و متجاوز امریكاست و پشت سرِ او، همه قدرتهای كوچك و بزرگی كه نسبت به اسلام، خصومت دیرین دارند، یا اصطكاك منافع دارند، یا از اسلام می‏ترسند. با ایران اسلامی هم كه دشمنند، به سبب همین است كه بیداری اسلامی، از اینجا جوشید و امروز ملتهای مسلمان در هرجای دنیا كه هستند، امیدشان را از این حركت و این انقلابِ پیروز می‏گیرند و گامهایشان را محكم می‏كنند و به پیش می‏روند. اگر بتوانند، اسلام را در این نقطه، العیاذ باللَّه، شكست دهند، بزرگترین پیروزی خود را در مقابل موج اسلامی در سرتاسر عالم به دست آورده‏اند. این، آن حقیقتی است كه امروز وجود دارد.
نباید در شناخت دشمن اشتباه كرد. نباید این گمان و تصوّر را پیدا كرد كه دشمن از دشمنی با اسلام و مسلمین دست برداشته است. ببینید امروز با مسلمانان اروپا، با این كشور مسلمان كوچك در قلب اروپا مسلمانان بوسنی هرزگوین چه می‏كنند! هزاران انسان و هزاران غیر نظامی، در داخل خانه خودشان دچار سخت‏ترین شرایط و بلایا هستند. اگر نگوییم كه دشمنانِ آن‏ها، متجاوزین صرب را تشویق و كمك می‏كنند، حدّ اقل این است كه نشسته‏اند و تماشا می‏كنند، تا آن دستِ قوی‏تر و مجهّز به انواع سلاحها و آن ارتشِ منظّم و آن همه تسلیحات و تجهیزات، این یك عدّه مسلمان را در آن‏ منطقه به كلّی از بین ببرد و نابود كند. قصدشان این است. می‏خواهند این جامعه مسلمان در قلب اروپا، به صورت یك كشور مسلمان نماند. می‏خواهند آن‏ها را وادار كنند به مهاجرت؛ به تشتّت و به كلّی نابودشان سازند. می‏خواهند مجموعه مسلمان، در اروپا باقی نماند.
من قبلًا هم عرض كردم: اگر امروز، جهان اسلام در مورد این مسلمانان مظلوم حركتی نكند، در آینده، هر مجموعه مسلمانی كه در داخل اروپا، یا به شكل یك كشور، یا به شكل یك جمعیت بزرگ در یك كشور وجود داشته باشند، این خطر وجود دارد كه در معرض چنین فشارهایی قرار گیرند. ما نسبت به مسلمانان بوسنی هرزگوین، به شدّت نگرانیم. آن‏ها مسلمانند و برادران ما هستند. یك اقلیّت مظلوم، در میان مجموعه مخالف با اسلام در كشورهای گوناگون و در مقابل آن‏ها، یك جمعیت مسلّح، متّكی به یك ارتش نیرومند، دارای سلاحهای پیشرفته و مدرن؛ همانهایی كه سالهای متمادی، عراق را هم از لحاظ تجهیزات نظامی، علیه ما تجهیز می‏كردند؛ همین صربها، در مركز یوگسلاوی سابق. ما البته در مورد این مسلمانان، وظایف خودمان را تا آنجا كه توانستیم عمل كردیم. از طرف جمهوری اسلامی، از آن‏ها پشتیبانیهای همه‏جانبه و همه نوع پشتیبانی شده است. ولی این كافی نیست. مسلمانانِ سراسر جهانِ اسلام باید كمك كنند. دشمنی با اسلام، یكی از مظاهرش این است و بالاترین مظاهرش، فشار بر جمهوری اسلامی است. همان‏طور كه قرآن كریم بیان فرموده؛ و این حقیقتاً از معجزات قرآن است كه فرمود: «وَ لَنْ تَرْضی عَنْكَ الْیَهُودُ وَ لَا النَّصاری حَتّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم .» تا جامعه مسلمانان از اسلام دست برندارند، این‏ها راضی نمی‏شوند. مقصود این است كه دشمن می‏خواهد آن روح اسلامی، آن احكام زنده اسلام و آن نیروی حیاتی اسلام در میان مسلمانان نباشد. البته آن‏ها با یك عدّه مسلمانِ مرده بی‏اطّلاع از مبانی عالیه اسلام، و لو عامل به ظواهر مختصری از اسلام هم باشند، چندان كاری ندارند؛ دشمنی هم با آن ندارند. اما اینكه اسلام نیست! اسلامی اسلام است كه پیغمبر آورد و قرآن فرمود كه «كُنْتُم خَیْرَ امَّةٍ اخْرِجَت للنّاس .» آن اسلام نیست كه عدّه‏ای بنشینند و تماشاگر حوادث عالم، یا تماشاگر مسائل درون جامعه خودشان باشند. مسلمانان بیدار، مسلمانان آگاه، مسلمانانی كه نیروی خودشان را برای بنای عالم، به شكل صحیح به كار می‏گیرند و مسلمانانی كه از هیچ مانعی نمی‏ترسند؛ این اسلام و این‏گونه مسلمانان مورد حد اكثر بغض استكبار جهانی‏اند و ما در این چند سال، اعمال این بغض را به انواع مختلف دیده‏ایم و امروز هم، بیشترین شكلش را در زمینه‏های مختلف فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و تبلیغاتی، مشاهده می‏كنیم.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1371/05/07
عنوان فیش : جامعه اسلامی
کلیدواژه(ها) : جامعه اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
من قبلًا هم عرض كردم: اگر امروز، جهان اسلام در مورد این مسلمانان مظلوم حركتی نكند، در آینده، هر مجموعه مسلمانی كه در داخل اروپا، یا به شكل یك كشور، یا به شكل یك جمعیت بزرگ در یك كشور وجود داشته باشند، این خطر وجود دارد كه در معرض چنین فشارهایی قرار گیرند. ما نسبت به مسلمانان بوسنی هرزگوین، به شدّت نگرانیم. آن‌ها مسلمانند و برادران ما هستند. یك اقلیّت مظلوم، در میان مجموعه مخالف با اسلام در كشورهای گوناگون و در مقابل آن‌ها، یك جمعیت مسلّح، متّكی به یك ارتش نیرومند، دارای سلاحهای پیشرفته و مدرن؛ همانهایی كه سالهای متمادی، عراق را هم از لحاظ تجهیزات نظامی، علیه ما تجهیز می‌كردند؛ همین صربها، در مركز یوگسلاوی سابق. ما البته در مورد این مسلمانان، وظایف خودمان را تا آنجا كه توانستیم عمل كردیم. از طرف جمهوری اسلامی، از آن‌ها پشتیبانیهای همه‌جانبه و همه نوع پشتیبانی شده است. ولی این كافی نیست. مسلمانانِ سراسر جهانِ اسلام باید كمك كنند. دشمنی با اسلام، یكی از مظاهرش این است و بالاترین مظاهرش، فشار بر جمهوری اسلامی است. همان‌طور كه قرآن كریم بیان فرموده؛ و این حقیقتاً از معجزات قرآن است كه فرمود: «وَ لَنْ تَرْضی عَنْكَ الْیَهُودُ وَ لَا النَّصاری حَتّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم .» تا جامعه مسلمانان از اسلام دست برندارند، این‌ها راضی نمی‌شوند. مقصود این است كه دشمن می‌خواهد آن روح اسلامی، آن احكام زنده اسلام و آن نیروی حیاتی اسلام در میان مسلمانان نباشد. البته آن‌ها با یك عدّه مسلمانِ مرده بی‌اطّلاع از مبانی عالیه اسلام، و لو عامل به ظواهر مختصری از اسلام هم باشند، چندان كاری ندارند؛ دشمنی هم با آن ندارند. اما اینكه اسلام نیست! اسلامی اسلام است كه پیغمبر آورد و قرآن فرمود كه «كُنْتُم خَیْرَ امَّةٍ اخْرِجَت للنّاس.» آن اسلام نیست كه عدّه‌ای بنشینند و تماشاگر حوادث عالم، یا تماشاگر مسائل درون جامعه خودشان باشند. مسلمانان بیدار، مسلمانان آگاه، مسلمانانی كه نیروی خودشان را برای بنای عالم، به شكل صحیح به كار می‌گیرند و مسلمانانی كه از هیچ مانعی نمی‌ترسند؛ این اسلام و این‌گونه مسلمانان مورد حد اكثر بغض استكبار جهانی‌اند و ما در این چند سال، اعمال این بغض را به انواع مختلف دیده‌ایم و امروز هم، بیشترین شكلش را در زمینه‌های مختلف فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و تبلیغاتی، مشاهده می‌كنیم.
امروز علیه ما، تهاجم نظامی نیست. در هشت سال جنگ تحمیلی، دشمن علناً با ما صف‌آرایی داشت. ظاهر قضیه، عراق بود؛ اما پشتِ سرِ عراق، امریكا بود؛ پشت سرِ عراق، ناتو بود؛ پشت سرِ عراق، همه مرتجعین بودند. این را ما در تمام طول هشت سال جنگ، بارها و بارها گفتیم. خیلی‌ها حاضر نبودند باور كنند؛ ولی همان كسانی كه عراق را در این مدّت تجهیز كردند، امروز اعتراف می‌كنند. جنگ، جنگی نظامی بود. در حقیقت همه دنیای استكبار و كفر، با اسلام در جمهوری اسلامی‌ مبارزه می‌كرد. امروز فقط جنگ نظامی نیست؛ اما همه تهاجمهای دیگر، با شدّت كم سابقه‌ای وجود دارد. در مقابل این تهاجم، این جامعه‌ اسلامی‌، باید زنده، هوشیار، آسیب‌ناپذیر، پرامید، آماده مقاومت، آماده ضربه زدن و به صورتِ یك موجود زنده مقاوم بماند و مقاومت كند. این، چگونه ممكن است؟ این است كه بنده موضوع امر به معروف و نهی از منكر را مطرح كردم. موضوع امر به معروف كه موضوع جدیدی نیست. این، تكلیف همیشگی مسلمانان است. جامعه‌ اسلامی‌، با انجام این تكلیف زنده می‌ماند. قوام حكومت اسلامی‌، با امر به معروف و نهی از منكر است، كه فرمود: اگر این كار نشود، آن وقت «لَیُسلِّطَنَّ اللَّه عَلَیْكم شِرارُكم فَیَدْعُوا خِیارُكُم فلا یُسْتَجابُ لَهُم ». قوام حكومت اسلامی‌ و بقای حاكمیت اخیار، به این است كه در جامعه‌ امر به معروف و نهی از منكر باشد. امر به معروف فقط این نیست كه ما، برای اسقاط تكلیف، دو كلمه بگوییم. آن هم در مقابل منكراتی كه معلوم نیست از مهم‌ترین منكرات باشند. وقتی یك جامعه‌ را موظّف می‌كنند كه آحادش باید دیگران را به معروف امر و از منكر نهی كنند، این به چه معناست؟ چه وقت ممكن است آحاد یك ملت آمر به معروف و ناهی از منكر باشند؟ وقتی‌كه همه، به معنای واقعی در متن مسائل كشور حضور داشته باشند؛ همه كار داشته باشند به كارهای جامعه‌؛ همه اهتمام داشته باشند؛ همه آگاه باشند؛ همه معروف‌شناس و منكرشناس باشند. این، به معنای یك نظارت عمومی است؛ یك حضور عمومی است؛ یك همكاری عمومی است؛ یك معرفت بالا در همه است.
امر به معروف، این‌هاست. و الّا اگر ما امر به معروف را در یك دایره محدود، آن هم به وسیله افراد معلومی، زندانی كنیم، دشمن هم در تبلیغات خودش بنا می‌كند سمپاشی‌ كردن؛ كه در ایران بناست از این به بعد، نسبت به زنهای بدحجاب، این‌طور عمل شود! این واجبِ به این عظمت را، كه قوام همه چیز به آن است، بیاورند در دایره‌ای محدود، در خیابانهای تهران؛ آن هم نسبت به چند نفر زنی كه وضع حجابشان مثلًا درست نیست. این است معنای امر به معروف؟! این است معنای حضور نیروهای مؤمن در صحنه‌های گوناگون جامعه؟! قضیه، بالاتر از این حرفهاست. تخلّفها یك اندازه و یك نوع نیست. تخلّفها، تخلّف‌های فردی نیست. بالاترین تخلّفها، آن تخلّفها و جرایمی است كه پایه‌های نظام را سست می‌كند. نومید كردن مردم، نومید كردن دلهای امیدوار، كج نشان‌دادنِ راه راست، گمراه كردن انسانهای مؤمن و بااخلاص، سوءاستفاده كردن از اوضاع و احوال گوناگون در جامعه اسلامی، كمك كردن به دشمن، مخالفت كردن با احكام اسلامی و تلاش برای به فساد كشاندن نسل مؤمن. امروز دست‌هایی تلاش می‌كنند تا فساد را به صورت نامحسوس نه آن طوری كه شما در خیابان آن را ببینید و بفهمید و مشاهده كنید به شكلهای گروهكی، ترویج كنند و جوانان را به فساد بكشانند؛ پسرها را به فساد بكشانند؛ مردم را به بی‌اعتنایی بكشانند. منكرات این‌هاست؛ منكرات اخلاقی، منكرات سیاسی، منكرات اقتصادی. همه جا، جای نهی از منكر است. یك دانشجو هم، در محیط درس می‌تواند نهی از منكر كند. یك كارمند شریف هم، در محیط كار خود می‌تواند نهی از منكر كند. یك كاسب مؤمن هم، در محیط كار خود می‌تواند نهی از منكر كند. یك هنرمند هم، با وسایل هنری خود، می‌تواند نهی از منكر كند. روحانیون در محیطهای مختلف، یكی از مهم‌ترین عوامل نهی از منكر و امر به معروفند. نمی‌شود این واجبِ بزرگ الهی را در دایره‌های كوچك، محدود كرد. كار هم كار همه است. این‌طور نیست كه مخصوص عدّه خاصی باشد. البته هركس وظیفه‌ای دارد. من در پیام تشكّری كه منتشر شد، عرض كردم: قشرهای مختلف، باید جایگاه خود را در امر به معروف و نهی از منكر، پیدا كنند. هركس جایگاهی دارد. كجا باید نهی از منكر كنید؟ شما در مقابل كدام منكر می‌توانید مقاومت كنید و بایستید؟ كدام را می‌شناسید؟ كار، كار مردمی است. البته، علمای دین باید مردم را هدایت و راهنمایی كنند؛ كیفیّت نهی از منكر را بیان كنند و منكر را برای آن‌ها شرح دهند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1371/05/07
عنوان فیش : جامعه اسلامی
کلیدواژه(ها) : جامعه اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
حسین بن علی علیه‏السّلام، در بیانات خود فهماند كه برای دنیای اسلام در چنین شرایطی، مبارزه با اصل قدرت طاغوتی و اقدام برای نجات انسانها از سلطه شیطانی و اهریمنی این قدرت، واجب‏ترین كارهاست. بدیهی است كه حسین بن علی علیه‏السّلام، اگر در مدینه می‏ماند و احكام الهی را در میان مردم تبلیغ و معارف اهل بیت را بیان می‏كرد، عدّه‏ای را پرورش می‏داد. اما وقتی برای انجام كاری به سمت عراق حركت می‏كرد، از همه این كارها بازمی‏ماند: نماز مردم را نمی‏توانست به آن‏ها تعلیم دهد؛
احادیث پیغمبر را نمی‏توانست به مردم بگوید؛ حوزه درس و بیان معارف او تعطیل می‏شد و از كمك به ایتام و مستمندان و فقرایی كه در مدینه بودند، می‏ماند. این‏ها هركدام وظیفه‏ای بود كه آن حضرت انجام می‏داد. اما همه این وظایف را، فدای وظیفه مهم‏تر كرد. حتّی آن‏چنان كه در زبان همه مبلّغین و گویندگان هست، زمان حجّ بیت‏اللَّه و در هنگامی كه مردم برای حج می‏رفتند، این، فدای آن تكلیف بالاتر شد.
آن تكلیف چیست؟ همان‏طور كه فرمود، مبارزه با دستگاهی كه منشأ فساد بود: «اریدُ ان آمُرَ بالْمَعْروف وَ أَنْهی عَنِ الْمُنْكَر وَ اسیرَ بِسیرة جَدّی .» یا آن‏چنان كه در خطبه دیگری در بین راه فرمود: «ایها النّاس! انَّ رَسول اللَّه، صلّی الله علیه و آله، قال مَنْ رأی سُلطاناً جائراً مُسْتَحِلّاً لِحُرُمِ اللَّه، ناكِثاً لِعَهْد اللَّه [تا آخر] فَلَمْ یُغَیِّر عَلَیْهِ بِفِعْلٍ و لا قَولٍ كانَ حَقّاً عَلَی الله انْ یُدْخِلَهُ مَدْخَلَه .» یعنی اغاره یا تغییر، نسبت به سلطان ظلم و جور؛ قدرتی كه فساد می‏پراكند و دستگاهی كه انسانها را به سمت نابودی و فنای مادّی و معنوی می‏كشاند. این، دلیل حركت حسین بن علی علیه‏السّلام است كه البته این را، مصداق امر به معروف و نهی از منكر هم دانسته‏اند؛ كه در باب گرایش به تكلیف امر به معروف و نهی از منكر، به این نكات هم باید توجّه شود. لذاست كه برای تكلیف اهمّ، حركت می‏كند و تكالیف دیگر را و لو مهم فدای این تكلیف اهمّ می‏كند. تشخیص می‏دهد كه امروز، كار واجب چیست؟ هر زمانی، یك حركت برای جامعه‏ اسلامی‏ متعیّن است. یك دشمن و یك جبهه خصم، جهان اسلام و مسلمین را تهدید می‏كند. آن را باید شناخت. اگر در شناخت دشمن اشتباه كردیم، در جهتی كه از آن جهت، اسلام و مسلمین خسارت می‏بینند و به آن‏ها حمله می‏شود، دچار اشتباه شده‏ایم. خسارتی كه پیدا خواهد شد، جبران‏ناپذیر است. فرصتهای بزرگ از دست می‏رود. امروز ما در دنیای اسلام، مكلَّفیم كه همین هشیاری و توجّه و دشمن‏شناسی و تكلیف‏شناسی را به اعلا درجه ممكن، برای امّت اسلام، جهان اسلام و ملت خودمان تدارك ببینیم. امروز با توجّه به تشكیل حكومت اسلامی‏ و برافراشته شدن پرچم اسلام چیزی كه در طول تاریخ اسلام، بعد از صدرِ اوّل تا امروز سابقه ندارد چنین امكانی در اختیار مسلمانان است. امروز ما دیگر حق نداریم در شناخت دشمن اشتباه كنیم. حق نداریم در آگاهی نسبت به جهت و حمله تهاجم، دچار اشتباه شویم. لذا، از اوّل پیروزی انقلاب تا امروز، همه تلاش امام بزرگوار و دیگر كسانی كه در راه آن بزرگوار حركت كردند عَلی اخْتِلافِ مَراتِبِهْم: برحسب امكان و توانایی و بینششان این بوده است كه معلوم شود در دنیای امروز، برای مسلمانان، برای جامعه‏ اسلامی در ایران و برای پایه‏های عدل و حق، چه تهدیدی از همه بالاتر و چه دشمنی از همه خطرناك‏تر است؟ امروز هم، مثل تمام این سالهای متمادی، دشمنی اساسی، حمله بزرگ و خطر بنیان كن از سوی سلطه جهانی و سلطه كفر و استكبار جهانی است. این، بزرگترین خطری است كه اسلام و مسلمین را تهدید می‏كند.
درست است كه ضعفهای درونی یك جامعه، زمینه‏ساز حمله دشمن است؛ اما همین ضعفها را هم، دشمن با ابزارها و امكانات خود بر یك جامعه سالم تحمیل می‏كند. نباید دچار اشتباه شویم. جهت حركت جامعه اسلامی، امروز باید همان جهتِ ضدّ استكباری و ضدّ سلطه جهانی باشد كه متأسفانه پنجه بر همه دنیای اسلام افكنده است. با اسلام دشمنند؛ با بیداری مسلمین دشمنند؛ با ایران اسلامی، به خاطر اسلامی بودنش دشمنند. همه تلاش آن‏ها این است كه حركت اسلامی در دنیا زنده نشود. در رأس این خصومت البته دولت متجبّر و متجاوز امریكاست و پشت سرِ او، همه قدرتهای كوچك و بزرگی كه نسبت به اسلام، خصومت دیرین دارند، یا اصطكاك منافع دارند، یا از اسلام می‏ترسند. با ایران اسلامی هم كه دشمنند، به سبب همین است كه بیداری اسلامی، از اینجا جوشید و امروز ملتهای مسلمان در هرجای دنیا كه هستند، امیدشان را از این حركت و این انقلابِ پیروز می‏گیرند و گامهایشان را محكم می‏كنند و به پیش می‏روند. اگر بتوانند، اسلام را در این نقطه، العیاذ باللَّه، شكست دهند، بزرگترین پیروزی خود را در مقابل موج اسلامی در سرتاسر عالم به دست آورده‏اند. این، آن حقیقتی است كه امروز وجود دارد.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1371/05/07
عنوان فیش : جامعه اسلامی
کلیدواژه(ها) : جامعه اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
درست است كه ضعفهای درونی یك جامعه، زمینه‌ساز حمله دشمن است؛ اما همین ضعفها را هم، دشمن با ابزارها و امكانات خود بر یك جامعه سالم تحمیل می‌كند. نباید دچار اشتباه شویم. جهت حركت جامعه اسلامی، امروز باید همان جهتِ ضدّ استكباری و ضدّ سلطه جهانی باشد كه متأسفانه پنجه بر همه دنیای اسلام افكنده است. با اسلام دشمنند؛ با بیداری مسلمین دشمنند؛ با ایران اسلامی، به خاطر اسلامی بودنش دشمنند. همه تلاش آن‌ها این است كه حركت اسلامی در دنیا زنده نشود. در رأس این خصومت البته دولت متجبّر و متجاوز امریكاست و پشت سرِ او، همه قدرتهای كوچك و بزرگی كه نسبت به اسلام، خصومت دیرین دارند، یا اصطكاك منافع دارند، یا از اسلام می‌ترسند. با ایران اسلامی هم كه دشمنند، به سبب همین است كه بیداری اسلامی، از اینجا جوشید و امروز ملتهای مسلمان در هرجای دنیا كه هستند، امیدشان را از این حركت و این انقلابِ پیروز می‌گیرند و گامهایشان را محكم می‌كنند و به پیش می‌روند. اگر بتوانند، اسلام را در این نقطه، العیاذ باللَّه، شكست دهند، بزرگترین پیروزی خود را در مقابل موج اسلامی در سرتاسر عالم به دست آورده‌اند. این، آن حقیقتی است كه امروز وجود دارد.
نباید در شناخت دشمن اشتباه كرد. نباید این گمان و تصوّر را پیدا كرد كه دشمن از دشمنی با اسلام و مسلمین دست برداشته است. ببینید امروز با مسلمانان اروپا، با این كشور مسلمان كوچك در قلب اروپا مسلمانان بوسنی هرزگوین چه می‌كنند!...
دشمنی با اسلام، یكی از مظاهرش این است و بالاترین مظاهرش، فشار بر جمهوری اسلامی است. همان‌طور كه قرآن كریم بیان فرموده؛ و این حقیقتاً از معجزات قرآن است كه فرمود: «وَ لَنْ تَرْضی عَنْكَ الْیَهُودُ وَ لَا النَّصاری حَتّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم .» تا جامعه مسلمانان از اسلام دست برندارند، این‌ها راضی نمی‌شوند. مقصود این است كه دشمن می‌خواهد آن روح اسلامی، آن احكام زنده اسلام و آن نیروی حیاتی اسلام در میان مسلمانان نباشد. البته آن‌ها با یك عدّه مسلمانِ مرده بی‌اطّلاع از مبانی عالیه اسلام، و لو عامل به ظواهر مختصری از اسلام هم باشند، چندان كاری ندارند؛ دشمنی هم با آن ندارند. اما اینكه اسلام نیست! اسلامی اسلام است كه پیغمبر آورد و قرآن فرمود كه «كُنْتُم خَیْرَ امَّةٍ اخْرِجَت للنّاس .» آن اسلام نیست كه عدّه‌ای بنشینند و تماشاگر حوادث عالم، یا تماشاگر مسائل درون جامعه خودشان باشند. مسلمانان بیدار، مسلمانان آگاه، مسلمانانی كه نیروی خودشان را برای بنای عالم، به شكل صحیح به كار می‌گیرند و مسلمانانی كه از هیچ مانعی نمی‌ترسند؛ این اسلام و این‌گونه مسلمانان مورد حد اكثر بغض استكبار جهانی‌اند و ما در این چند سال، اعمال این بغض را به انواع مختلف دیده‌ایم و امروز هم، بیشترین شكلش را در زمینه‌های مختلف فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و تبلیغاتی، مشاهده می‌كنیم.
امروز علیه ما، تهاجم نظامی نیست. در هشت سال جنگ تحمیلی، دشمن علناً با ما صف‌آرایی داشت. ظاهر قضیه، عراق بود؛ اما پشتِ سرِ عراق، امریكا بود؛ پشت سرِ عراق، ناتو بود؛ پشت سرِ عراق، همه مرتجعین بودند. این را ما در تمام طول هشت سال جنگ، بارها و بارها گفتیم. خیلی‌ها حاضر نبودند باور كنند؛ ولی همان كسانی كه عراق را در این مدّت تجهیز كردند، امروز اعتراف می‌كنند. جنگ، جنگی نظامی بود. در حقیقت همه دنیای استكبار و كفر، با اسلام در جمهوری اسلامی مبارزه می‌كرد. امروز فقط جنگ نظامی نیست؛ اما همه تهاجمهای دیگر، با شدّت كم سابقه‌ای وجود دارد. در مقابل این تهاجم، این جامعه‌ اسلامی‌، باید زنده، هوشیار، آسیب‌ناپذیر، پرامید، آماده مقاومت، آماده ضربه زدن و به صورتِ یك موجود زنده مقاوم بماند و مقاومت كند. این، چگونه ممكن است؟ این است كه بنده موضوع امر به معروف و نهی از منكر را مطرح كردم. موضوع امر به معروف كه موضوع جدیدی نیست. این، تكلیف همیشگی مسلمانان است. جامعه‌ اسلامی‌، با انجام این تكلیف زنده می‌ماند. قوام حكومت اسلامی، با امر به معروف و نهی از منكر است، كه فرمود: اگر این كار نشود، آن وقت «لَیُسلِّطَنَّ اللَّه عَلَیْكم شِرارُكم فَیَدْعُوا خِیارُكُم فلا یُسْتَجابُ لَهُم ». قوام حكومت اسلامی و بقای حاكمیت اخیار، به این است كه در جامعه امر به معروف و نهی از منكر باشد. امر به معروف فقط این نیست كه ما، برای اسقاط تكلیف، دو كلمه بگوییم. آن هم در مقابل منكراتی كه معلوم نیست از مهم‌ترین منكرات باشند. وقتی یك جامعه را موظّف می‌كنند كه آحادش باید دیگران را به معروف امر و از منكر نهی كنند، این به چه معناست؟ چه وقت ممكن است آحاد یك ملت آمر به معروف و ناهی از منكر باشند؟ وقتی‌كه همه، به معنای واقعی در متن مسائل كشور حضور داشته باشند؛ همه كار داشته باشند به كارهای جامعه؛ همه اهتمام داشته باشند؛ همه آگاه باشند؛ همه معروف‌شناس و منكرشناس باشند. این، به معنای یك نظارت عمومی است؛ یك حضور عمومی است؛ یك همكاری عمومی است؛ یك معرفت بالا در همه است.
امر به معروف، این‌هاست. و الّا اگر ما امر به معروف را در یك دایره محدود، آن هم به وسیله افراد معلومی، زندانی كنیم، دشمن هم در تبلیغات خودش بنا می‌كند سمپاشی‌كردن؛ كه در ایران بناست از این به بعد، نسبت به زنهای بدحجاب، این‌طور عمل شود! این واجبِ به این عظمت را، كه قوام همه چیز به آن است، بیاورند در دایره‌ای محدود، در خیابانهای تهران؛ آن هم نسبت به چند نفر زنی كه وضع حجابشان مثلًا درست نیست. این است معنای امر به معروف؟! این است معنای حضور نیروهای مؤمن در صحنه‌های گوناگون جامعه؟! قضیه، بالاتر از این حرفهاست. تخلّفها یك اندازه و یك نوع نیست. تخلّفها، تخلّف‌های فردی نیست. بالاترین تخلّفها، آن تخلّفها و جرایمی است كه پایه‌های نظام را سست می‌كند. نومید كردن مردم، نومید كردن دلهای امیدوار، كج نشان‌دادنِ راه راست، گمراه كردن انسانهای مؤمن و بااخلاص، سوءاستفاده كردن از اوضاع و احوال گوناگون در جامعه اسلامی، كمك كردن به دشمن، مخالفت كردن با احكام اسلامی و تلاش برای به فساد كشاندن نسل مؤمن. امروز دست‌هایی تلاش می‌كنند تا فساد را به صورت نامحسوس نه آن طوری كه شما در خیابان آن را ببینید و بفهمید و مشاهده كنید به شكلهای گروهكی، ترویج كنند و جوانان را به فساد بكشانند؛ پسرها را به فساد بكشانند؛ مردم را به بی‌اعتنایی بكشانند. منكرات این‌هاست؛ منكرات اخلاقی، منكرات سیاسی، منكرات اقتصادی. همه جا، جای نهی از منكر است. یك دانشجو هم، در محیط درس می‌تواند نهی از منكر كند. یك كارمند شریف هم، در محیط كار خود می‌تواند نهی از منكر كند. یك كاسب مؤمن هم، در محیط كار خود می‌تواند نهی از منكر كند. یك هنرمند هم، با وسایل هنری خود، می‌تواند نهی از منكر كند. روحانیون در محیطهای مختلف، یكی از مهم‌ترین عوامل نهی از منكر و امر به معروفند. نمی‌شود این واجبِ بزرگ الهی را در دایره‌های كوچك، محدود كرد. كار هم كار همه است. این‌طور نیست كه مخصوص عدّه خاصی باشد. البته هركس وظیفه‌ای دارد. من در پیام تشكّری كه منتشر شد، عرض كردم: قشرهای مختلف، باید جایگاه خود را در امر به معروف و نهی از منكر، پیدا كنند. هركس جایگاهی دارد. كجا باید نهی از منكر كنید؟ شما در مقابل كدام منكر می‌توانید مقاومت كنید و بایستید؟ كدام را می‌شناسید؟ كار، كار مردمی است. البته، علمای دین باید مردم را هدایت و راهنمایی كنند؛ كیفیّت نهی از منكر را بیان كنند و منكر را برای آن‌ها شرح دهند.
باید خطر را بشناسیم. باید نقاطی را كه خطر، از آن نقاط جامعه اسلامی را تهدید می‌كند، درست بشناسیم. آن عبرتهای قضایای صدر اسلام را برای مردم و برای خودمان، باز كنیم. مهم‌ترین وظیفه‌ای كه در صراطِ امر به معروف و نهی از منكر وجود دارد، این است كه نیروهای مؤمن و آمر به معروف و ناهی از منكر و آن‌هایی كه در نظام اسلامی انگیزه دارند، باید در صحنه باشند. همه جا باید حضور داشته باشند. حزب‌اللّهی بودن، یعنی آماده كار بودن برای انجام تكلیف الهی. این، یك ارزش است؛ یك ارزش انقلابی است. در نظام اسلامی، همه جا، كسی كه دارای روحیه حزب‌اللّهی است بر كسی كه دارای روحیه حزب‌اللّهی نیست، ترجیح دارد. از جمله، یك مدیر حزب‌اللّهی، یك استاد حزب‌اللّهی، یك صاحب‌منصب حزب‌اللّهی، یك فرمانده حزب‌اللّهی، یك هنرمند حزب‌اللّهی، یك نویسنده حزب‌اللهی ... مبادا گمان شود كه حزب‌اللّهی، یعنی جوان پرسروصدا و پرهیاهویی كه نه سواد درستی دارد، نه معلومات درستی! این‌طور نیست. در میان متخصّصین ما، در میان برگزیدگان ما، در میان مدیران ما، در میان علما و اساتید ما، انسانهای حزب‌اللّهی، زیادند. مفهوم حزب‌اللّهی را در ذهن خودمان، غلط تصوّر نكنیم. در محیطهای مختلف، حضور عناصر حزب‌اللّهی، باید حضور برجسته‌ای باشد.