[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :خطبههای نماز جمعه تهران - 1365/11/17 عنوان فیش : جامعه اسلامی کلیدواژه(ها) : جامعه اسلامی نوع(ها) : جستار متن فیش : عقیدهی مذهبی هم تا آنجائی كه در صدد مبارزهی با عقیدهی اسلامی نباشد، دارا بودن آن عقیده ممنوع نیست؛ یعنی مجازات ندارد. البته «ممنوع نیست» یا «آزاد است»، بعد در بحثهای بعدی باید درست شكافته بشود تا حدود این مسئله آشكار بشود. به طور اجمال اگر كسی در جامعهی اسلامی عقیدهی غیر اسلامی داشت، اما عقیدهای كه او را امر به مخالفت و معارضهی با نظام اسلامی نمیكند، دارا بودن آن عقیده اشكالی ندارد. لذا در جامعهی اسلامی یهودیان، مسیحیان، زردشتیان، صابئیان و دیگر مذاهب كه مسلمان نیستند، زندگی میكنند، از حقوق خودشان استفاده میكنند و طبق اصل بیست و سوم قانون اساسی اینها آزاد در عقیدهی خودشان هستند و عقیده در جامعهی اسلامی و بنا بر اسلام ممنوع نیست. در ذیل این آیهی شریفهی «لا اكراه فی الدّین»،(6) اینجور نوشتند كه عدهای از جوانان یثرب قبل از آمدن پیغمبر به مدینه كه هنوز مردم مدینه مسلمان نشده بودند و مدینه یثرب نامیده میشد، عدهای از این جوانها با یهود كه در اطراف مدینه سكنا داشتند، معاشرت پیدا كردند و چون یهودیها با فرهنگتر از كفار و مشركین بودند، این جوانها به مقتضای جوانی به آن یهودیها گرایش پیدا كردند. بعضی از آنها یهودی شدند، بعضی هم كه به دین یهود در نیامدند، اما قلباً نسبت به آنها اعتقاد و گرایش پیدا كردند. بعد كه رسول خدا به مدینه آمدند و مدینه، مدینهی اسلام شد و مردم مسلمان شدند و چند سالی هم با یهود پیغمبر مماشات كرد، بعد به خاطر اینكه قبیلهی بنیالنظیر علیه پیغمبر و اسلام توطئه میكردند، خدای متعال دستور داد كه بنیالنظیر را از اطراف مدینه دور كنند و آنها را وادار به جلای این منطقه كنند. پیغمبر آنطوری كه در سورهی حشر هم آمده، اینها را از اطراف مدینه اخراج كرد و یهودیان بنیالنظیر رفتند. وقتی كه یهودیها میرفتند، عدهای از این جوانها كه خانوادههایشان هم مسلمان شده بودند و خود این جوانها هنوز به اسلام نگرویده بودند، اظهار علاقه كردند كه با یهودیها آنها هم جلای وطن كنند. خانوادههایشان مانع میشدند، به آنها میگفتند باید بمانید و باید مسلمان هم بشوید. اینجا آیهی شریفه وارد شد كه: «لا اكراه فی الدّین قد تبیّن الرّشد من الغیّ».(7) اكراه و اجبار در ایمان مذهبی وجود ندارد؛ چون امروز روزی نیست كه حقیقت بر مردم پنهان مانده باشد و راه اسلام و راه هدایت از راه كفر آشكار شده. این جوانها را حق ندارید شما اجبار كنید كه باید مسلمان بشوید؛ بلكه میتوانند بمانند و مسلمان هم نباشند. این آیهی شریفهی «لا اكراه فی الدّین قد تبیّن الرّشد من الغیّ» هست و این هم حدیثی است كه در ذیل آن آیه وارد شده. البته این نكته هم گفتنی است كه «این عقیده آزاد هست» بدین معناست كه آیا اسلام موافق و راضی است به اینكه كسانی به غیر عقیدهی حق باشند؟ قهری است كه نه. «آزاد است» یعنی مؤاخذهای دنبال این كار نیست؛ مجازاتی نمیكنند؛ كسی را كه در جامعهی اسلامی عقیدهی غیر اسلامی را داشته باشد، مادام كه آن عقیده در صدد معارضه و مبارزهی با نظام اسلامی و عقیدهی اسلامی نباشد؛ با نكات و تفاصیلی كه در خطبهی دیگری باید عرض بشود. محور سوم فكر سیاسی است كه گرایشهای سیاسی و اندیشههای سیاسی در جامعهی اسلامی آزاد است. هیچ كس را به جرم داشتن یك فكر سیاسی یا یك فكر علمی نمیتوان مورد تعقیب قرار داد و اسلام اجازهی این كار را نمیدهد. آنطوری كه در قرون وسطی در اروپا رایج بود و دانشمندانی را به خاطر اعتقاد به كشفیات جدید و اكتشافات علمیِ روزبهروز زیر فشار قرار میدادند، عدهای را میكشتند، بعضی را به خاطر عقاید سیاسی از بین میبردند، هیچ كدام از اینها در اسلام نیست و اجازهی این سختگیریها هم به مسلمانها داده نمیشود. علاوهی بر همهی اینها، تفتیش عقاید در اسلام نیست. اینكه كسی را زیر فشار قرار بدهند، كه تو عقیدهات راجع به فلان كس، فلان جریان سیاسی، فلان عقیدهی مذهبی چیست؟ این یك فكر غلط است. یعنی همان چیزی كه در اروپا بود، سالهای متمادی بلكه قرنهای متمادی و اروپا آن روزی كه علیه تفتیش عقاید در نهضت علمی اروپا - كه اصطلاحاً رنسانس به آن میگویند - شورید، خیال كرد چیز جدیدی را در دنیا آورده. در حالی كه در دنیای اسلام از این مسائل خبری نبود. در دنیای اسلام همیشه افرادی بودند با عقایدی بر ضد یا خلاف عقاید دستگاههای مسلمان حاكم، كسی متعرض آنها نمیشده. یهود و نصاری بودند، ادیان دیگر بودند. البته برهههائی را هم ما در تاریخ، چه تاریخ خلفای بنیعباس و بنیامیه و چه تاریخ سلاطین سلجوقی و غزنوی در كشور خودمان داشتیم كه با عقاید گوناگون مبارزه میشده و نسبت به آنها فشار وارد میآمده؛ لكن این از اسلام نیست. اسلام سلطان محمود غزنوی مثلاً مثل اسلام بسیاری از رهبران و زمامداران مسلمان امروز است كه به پای اسلام نمیشود گذاشت آنها را. اسلام اجازهی سختگیری در عقاید سیاسی را نمیدهد، تفتیش عقاید ممنوع است، مؤاخذهی كسی به خاطر عقیده و زیر فشار قرار دادن او ممنوع است، كما اینكه در قانون اساسی جمهوری اسلامی هم به این همه تصریح شده. خب، پس خلاصهی صحبت كوتاه امروز ما این شد كه آزادی تفكر در اسلام تأمین شده است، آزادی عقاید مذهبی تضمین شده است، آزادی عقاید سیاسی و علمی و غیره هم تضمین شده است؛ اما ضدیت و معارضهی با نظام اسلامی و سعی در به انحراف كشاندن مردم در جامعهی اسلامی این البته قابل قبول نیست و اجازهی این كار داده نمیشود. یك مواردی هم وجود دارد از قبیل ارتداد و غیره كه اینها را باید بحث كنیم و انشاءاللّه در خطبهی آینده نسبت به این مسئله، بحث مشروحتر و مفصلتری را خواهیم كرد. |