newspart/index2
خصوصیات امام خمینی(ره) / خصوصیت امام/ ویژگی امام
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
متهم شدن امام (ره) به خشونت توسط دشمنان انقلاب

بنده بارها گفته‌ام، در نماز جمعه هم گفته‌ام که با یکى دانستن معناى خشونت و مجازات اسلامى مخالفم؛ از هر جناحى هم باشد، فرق نمى‌کند. وقتى کار بدى صورت گرفت، نمى‌شود گفت که مثلاً فلان جوانِ خوب، یا فلان جوانِ فلان جناح، یا فلان جوان وابسته به فلان جا این کار را کرده، پس از بدى آن کار یک مقدار کم مى‌شود؛ نه. وقتى بد است، بد است؛ در این هیچ بحثى نیست. اما یک فاز تبلیغاتى هم وجود دارد که یک جنگ روانى علیه انقلاب راه انداخته است. اوّلین بار چه کسانى اسم خشونت را به عنوان یک نقطه منفى براى کشور ما در دنیا مطرح کردند؟ همان کسانى که دستشان تا مرفق در خون بیگناهان فرو رفته است - یعنى امریکاییها - همان کسانى که تا به‌حال هر کسى را مى‌خواستند، در دنیا غیرقانونى ترور مى‌کردند؛ اما حالا مى‌خواهند آن را قانونى کنند! اینها هستند که از خشونت دم مى‌زنند و خشونت را تقبیح مى‌کنند. رادیوى صهیونیستى و صهیونیستها هستند که راجع به خشونت بحث مى‌کنند. اینها به صورت مسائل سیاسى و تبلیغاتى مطرح مى‌شود. چیزى نیست که انسان بتواند آن را به عنوان یک واقعیت در نظر بگیرد، تا بخواهد درباره آن اظهارنظرى کند. از این هم نباید غفلت کرد. عدّه‌اى تشنه قدرتند، یا مریضند و یا سفیه‌اند؛ لذا همان حرفها را مجدّداً تکرار مى‌کنند. امام بزرگوار را که مظهر رحمت و عطوفت بود، به خشونت متّهم مى‌کنند. امام یک انسان عارف و حقیقتاً مظهر رحمت بود؛ مردى که آن گونه با صلابت انقلاب را پیش مى‌برد، در مقابل مسائل عاطفى آن‌قدر دقیق بود. من چند بار این را در شخص امام تجربه کردم.
در یکى از سفرهاى من به یکى از استانهاى کشور، مادر اسیرى که بعد، فرزندش به شهادت رسید، پیش من آمد و جمله‌اى را که حاکى از ارادت به امام بود، گفت و تأکید کرد که من آن را به ایشان بگویم. من آمدم به امام گفتم، دیدم ایشان مثل یک انسانِ به‌شدّت رنجور، درهم شد و اشک چشمش را پُر کرد. در زمان جنگ نیز که بچه‌ها قلّکهاى پولشان را براى کمک به جبهه به نماز جمعه آورده بودند و هدیه مى‌کردند، من فرداى آن روز خدمت امام رفتم. ایشان این منظره را از تلویزیون دیده بود و به قدرى به‌هیجان‌آمده و متأثّر به نظر مى‌رسید که من واقعاً تعجّب کردم!
امام مظهر احساس بود. انسانى عطوف، مهربان و به‌شدّت عاطفى بود. چنین انسانى را به قساوت متّهم کنند. چرا؟ چون در زمان او - در قضیه عملیات مرصاد - حکم قانون نسبت به یک عدّه محارب و آدمکشِ جنایتکار اجرا شده بود. عدّه‌اى با این مردم جنگیده بودند، که مجازات مشخّصى هم در قانون دارد. امام هم مُرّ قانون را اجرا کرده بود. البته امام که این کار را نکرده بود؛ دستگاههاى مسؤولِ آن موقع انجام داده بودند؛ اما امام را به قساوت متّهم مى‌کردند! امروز هم یک عدّه آدم غافل، یا سفیه، یا بى‌اطّلاع از نقشه دشمن، اینها را در داخل تکرار مى‌کنند. اینها واقعاً ظلم است. کسى بیاید این را - که یک دعواى تبلیغاتى و یک جنگ روانى علیه انقلاب و امام و ارزشهاى اسلامى است - به عنوان مبارزه با خشونت مطرح کند. این به مسأله خشونت چه ربطى دارد؟ نظر همه درباره خشونت معلوم است. همان وقتها امام علیه کسانى که گاهى در بعضى از برخوردها با آدمهایى که ظواهر را رعایت نمى‌کردند، قدرى تندى به‌خرج مى‌دادند، اطلاعیّه تندى صادر کرد. آنها نیروهاى انقلاب بودند، اما امام حتى علیه آنها اطّلاعیه صادر کرد؛ چون خشونت به‌خرج مى‌دادند و کارشان غیرقانونى و غیرمنطقى بود.1379/12/09

لینک ثابت
آیةاللَّه طالقانی گفتند: امام(ره) به جای دیگری متّصل است

مگر این انقلاب[اسلامی ایران] شوخی بود!؟ در کشوری که این‌گونه مورد طمع همه قدرتها بود، مگر انقلاب، شوخی بود!؟ شما ببینید که امریکا برای یک هائیتی چه‌کار میکند! برای یک پاناما چه‌کار میکند! برای یک کویت چه‌کار کرد! کویت را از دست میدادند؛ دیدید چه‌کار کردند! آن‌وقت ایرانِ به این عظمت، با این نفت و ذخایر طبیعی، با این سرزمین بزرگ و با این موقعیت استراتژیکی و جایگاه مهمِ جغرافیایی را از دست بدهد!؟ حکومت دست نشانده مطیعِ گوش به فرمان مخلصِ مریدِ خودش را جلوِ چشمش بر دارند!؟ آیا این کار شدنی بود!؟ این کار به افسانه‌ها شبیه بود؛ اما شد. اگر صد تا قسم میخوردند، خوشبین ترین آدمها میگفتند: «نمیشود.» مرحوم آیةاللَّه طالقانی که هم روحانی و دارای معرفت و مقامات علمی و هم آدم سیاسی و مبارز و زندان رفته بود و از مبارزه هم اصلاً نمیترسید، به من گفت «آن روز که امام مطرح کرد که شاه و حکومت سلطنتی باید برود، من تخطئه کردم و گفتم چه حرفها میزند! مگر میشود!؟» آن وقت که امام صریحاً این کلام را گفتند، مگر چندسال پیش از پیروزی انقلاب بود؟ یعنی تا همین اواخر، حتّی مردی مثل مرحوم طالقانىِ بزرگوارِ مؤمنِ مبارزِ زندان رفته شلاق خورده شکنجه کشیده، میگفت «امکان ندارد!» بعد ایشان به من گفت - مضمون حرف ایشان این بود - که «این مرد، به جای دیگری متّصل است و از جای دیگری حرف میزند!»

امام، یک مردِ مؤمنِ مخلصِ خدایی بود که توانست عدّه‌ای را به‌دنبال خود به‌راه بیندازد و کاری را انجام دهد که واقعاً مثل یک افسانه بود؛ یعنی اصلاً باور کردنی و شدنی نبود. در دنیایی که همه چیز علیه اسلام بود، یک نفر بیاید در جایی که همه انگیزه‌های دنیا بر این است که آن‌جا باید از اسلام و ایمان و قرآن دور بماند، حکومت اسلامی برپا کند!؟ مگر چنین چیزی ممکن بود!؟ اما امام کرد.1373/06/29

لینک ثابت
تقید امام (ره) به قانون

امام بزرگوار ما، در اواخر عمر شریفشان نامه‌یی نوشتند که جزو اسناد باقیمانده از آن بزرگوار است و در ذهن بسیاری از افراد هست و در همه جا هم پخش شد. امام(ره) حتّی در ارگانهای غیر قانونییی که به دستور خود ایشان و به خاطر مصالح زمان تشکیل شده بود - از قبیل تشخیص مصلحت و غیره - تردید کردند و گفتند، آنها متعلق به زمان جنگ بود و ما مجبور بودیم یک اقدام غیرقانونی بکنیم. امام(ره) مقید به قانون بودند. یکی از خصوصیات آن بزرگوار، تقید به قانون بود که کاری برخلاف آن انجام نگیرد. ما هم آنچه که در جهت پایبندی به قانون تکلیفمان است، آن را انجام میدهیم.1369/07/11
لینک ثابت
گریان شدن امام (ره) به هنگام شنیدن خبر شهادت یک اسیر

امام واقعاً ابعاد خیلی گوناگونی داشت و جامع‌الاطراف و جامع‌الجهات بود. در این یک سال هم، ما واقعاً همیشه امام را در بین خودمان داشتیم. من در طول این یک سال، یک روز را سراغ ندارم که امام در جامعه‌ی ما، حاضر نبوده باشد. من امیدوارم که صدها سال در کشور ما، همین‌طور باشد. سعی همه‌ی ما باید این باشد، حالا که جسم امام نیست - «اعیانهم مفقودة»- اما هویت و فکر و راه و حرف دل امام که با صد زبان، آن را گفته و فقط با فریاد سیاسی آن را نگفته است؛ بلکه در آن، فریاد سیاسی و شعر عرفانی و لبخند و اخم و گریه برای یک حادثه‌ی کوچک هست، در جامعه بماند.

مادر اسیری - نمیدانم در تبریز بود، یا در جای دیگر - به من گفت که بچه‌ام اسیر بود، امروز خبر آمد که شهید شده است. شما برو به امام بگو که فدای سرتان، من ناراحت نیستم. این زن، وضع خیلی عجیبی داشت. دیدم جمعیت را میشکافد و میآید. نمیگذاشتند بیاید؛ من گفتم بگذارید بیاید، ببینم چه میگوید. آمد این حرف را زد. از این حرف، من خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم. وقتی که خدمت امام آمدم، یادم هم رفت اول بگویم؛ بعد که بیرون آمدم، یادم آمد. به یکی از آقایانی که در آن‌جا بود، گفتم به امام عرض بکنید، یک جمله ماند. ایشان، پشت درِ حیاط اندرونی آمدند، من هم به آن‌جا رفتم. وقتی حرف آن زن را گفتم، امام آن‌چنان چهره‌یی نشان دادند و آن‌چنان رقتی پیدا کردند و گریه‌شان گرفت که من از گفتنش پشیمان شدم. این، واقعاً خیلی عجیب است. ما این‌همه شهید دادیم، مگر شوخی است؟ هفتادودو تن از یلان انقلاب قربانی شدند، ولی او مثل کوه ایستاد و اصلاً انگار نه انگار که اتفاقی افتاده است؛ حالا در مقابل این‌که یک اسیر را کشتند، چهره‌اش گریان میشود. اینها چیست؟ من نمیفهمم. آدم اصلاً نمیتواند این شخصیت و این هویت را توصیف کند. غرض، کار شما باید همه‌ی این جوانب را نشان بدهد.1369/03/01

لینک ثابت
امام (ره) فرمودند: همه‌ی ملتها با ما هستند

امام دو خصوصیت دیگر هم داشت، که این هم جز با نورانیت الهی ممکن نبود، و آن عبارت بود از: دشمن‌شناسی و دوست‌شناسی. در شناخت دشمنها و دوستها اشتباه نکرد. از اول دشمنها را شناخت و آنها را اعلام کرد و تا آخر هم در مقابلشان ایستاد، و نیز از اول دوستها را شناخت و آنها را اعلام کرد و تا آخر هم از دوستی آنها منتفع شد.
او همیشه بر مردم و ملتها تکیه می‌کرد. در سفری که می‌خواستم به خارج از کشور بروم، خدمت امام بزرگوارمان رفتم. در آن زمان جریانی وجود داشت، که به ایشان گفتم در دنیا نسبت به این جریان علیه ما خیلی حرف است. (البته می‌خواستم به ایشان گزارش بدهم؛ والّا من هم هیچ رعب و خوفی از آن جنجالهای جهانی نداشتم و بعداً هم وارد آن ماجرا شدم). ایشان تمام خبرهای دنیا را همیشه به صورت نزدیک و نقد در اختیار داشتند و غالباً خبرهای جهانی را زودتر از دیگران به دست می‌آوردند. امام(ره) در پاسخِ من با لبخند رضایتی گفتند: بلی، اطلاع دارم؛ اما همه‌ی ملتها با ما هستند. واقعاً همین‌طور بود که ایشان می‌فرمودند. در همان سفر، آن‌چنان حضور ملتها در کنار ما آشکار شد که همه را مبهوت کرد. بنابراین، او هم دوستانش را می‌شناخت، و هم دشمنانش را. از دوستانش منتفع می‌شد و به آنها اعتماد و تکیه می‌کرد. بزرگترین دوستانش شما ملت وفادار بودید، و امام چه خوب شما را شناخته بود.1368/04/23

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی