newspart/index2
نیروی هوایی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
نیروی هوایی ؛اولین بخش ارتش در ایجاد جهاد خودکفایی

نیروی هوایی در طول این سال‌ها در صفوف مقدم همه‌ی کارهای افتخارآمیزی که از نیروهای مسلح انتظار میرفت، قرار گرفت. در دوران دفاع مقدس، نیروی هوایی در بخش آفند و پدافند کارهای درخشانی کرد. من نمیدانم آیا شما جوانان عزیز از تاریخچه‌ی فعالیت‌های نیرو در این دوران پُرماجرا مطلع هستید یا نه، اما همین‌قدر بدانید که برترین مجاهدت‌هایی که در یک دفاع مقدس ممکن است برای یک نظامی پیش بیاید، در نیروی هوایی پیش آمد و دلاوران نیروی هوایی از عهده‌ی آن برآمدند. باید این مسائل دقیق، امانتدارانه و به دور از مبالغه - احتیاج به مبالغه نیست؛ واقعیات آن‌قدر شگفت‌انگیز و آن‌قدر باعظمت است که هر چشمِ‌دل و هر بصیرتی را به خود متوجه میکند - در اختیار نسل جوان گذاشته شود.

در عرصه‌ی سازندگی هم اولین بخش از ارتش که جهاد خودکفایی را به معنای حقیقی کلمه در خود ایجاد کرد، نیروی هوایی بود. بنده از نزدیک در جریان فعالیت‌های جهاد خودکفایی در نیروی هوایی و در سایر سازمان‌های ارتش بودم، که کارهای باارزشی را انجام داده‌اند. میل به استقلال، میل به این‌که ارتشىِ ایرانی و مسلمان بتواند سر خود را بالا بگیرد و به نیروی ذاتی خود افتخار کند، اول در این نیرو بود که سر کشید و به کارهای بزرگ و باارزشی منتهی شد و گره‌هایی را باز کرد.1384/11/18

لینک ثابت
اداره نیروی هوایی در دوران جنگ با وجود امکانات کم

نیروی هوایی[ در دوران جنگ تحمیلی] نقش‌آفرینی کرد و وسط میدان ظاهر شد. با این‌که نیروی هوایی نیروی پشتیبانی است، اما در برهه مهمّی از زمان در آغاز جنگ، محور دفاع مقدّس شد. بنده آن وقت نماینده مجلس شورای اسلامی بودم؛ به مجلس رفتم و از تعداد سورتیهای پرواز نیروی هوایی در جنگ گزارش دادم؛ نمایندگان مبهوت ماندند! یک بار دیگر نیروی هوایی دیگران را متعجّب کرد؛ آن زمان که دستگاههای - به گمان بعضیها - از کار افتاده و معطّل مانده و رو به تمام شدن را احیاء کرد. شاید روز اوّل یا دوم جنگ بود که چند نفر از بزرگان نظامیِ آن روز کاغذی به من دادند که در آن طبق آمار نشان داده شده بود که ما حداکثر تا بیست روز دیگر پرنده‌ای در آسمان کشور نخواهیم داشت؛ نه ترابری و نه جنگنده. من هنوز آن کاغذ را نگه داشته‌ام. به ما می‌گفتند اصلاً امکان ندارد؛ اما جوانان ما - از خلبان ما، فنّی ما، پدافندی ما، همه و همه - دست به هم دادند و هشت سال جنگ را بدون این‌که ما چیز قابل توجّهی به موجودی ارتش اضافه کرده باشیم، اداره کردند؛ آن هم در مقابل پشتیبانیهای جهانی از رژیم صدّام. به آن رژیم هواپیما و امکانات راداری و پدافندی می‌دادند و مدرنترین وسایل و تجهیزات را در اختیارش می‌گذاشتند؛ اما نیروی هوایی ایستادگی کرد: «انّ الّذین قالوا ربّنا اللَّه ثمّ استقاموا».1382/11/19
لینک ثابت
نیروی هوایی؛ اوّلین به‌وجود آورنده جهاد خودکفایی در ارتش

من بارها این نکته را گفته‌ام که یک روز در این کشور اگر قطعه‌ای از جنگنده‌هایی که امروز شما [ نیروی هوایی] دارید، خراب می‌شد، آن را داخل هواپیما می‌گذاشتند و برای تعمیر به امریکا می‌بردند و برمی‌گرداندند؛ یعنی اجازه نمی‌دادند این قطعه در ایران باز شود و مهندس و صنعتگر نظامیِ ایرانی اصلاً بداند درون این قطعه چیست! امروز خود شما هواپیما می‌سازید و آن را به پرواز درمی‌آورید. اوایل جنگ وقتی می‌گفتند فلان قطعه را نداریم، ما عزا می‌گرفتیم و می‌ماندیم آن را از کجا بیاوریم؛ اما امروز این قطعات را خودِ شما می‌سازید. اوّلین نقطه در ارتش که جهاد خودکفایی را به‌وجود آورد، نیروی هوایی بود. حدود سال شصت اینها جهاد خودکفایی را به‌وجود آوردند، بعد خبرش را به ما دادند، ما هم این سازمان را در کلّ ارتش ایجاد کردیم. بنابراین نیروی هوایی می‌تواند، شما جوانان هم می‌توانید.1382/11/19
لینک ثابت
تلاش جوانان نیروی هوایی جهت آماده‌سازی تجهیزات در ابتدای جنگ تحمیلی

چهره‌ی نیروی هواییِ ارتش جمهوری اسلامی ایران در دوران جنگ تحمیلی و دفاع مقدّس، همواره در چشم ملت ایران، یك چهره‌ی درخشان و افتخارآمیز بوده است. شهیدانی كه در این نیرو جان خود را- كه جزو قیمتی‌ترین جانها بود- در راه دفاع از نظام و انقلاب اسلامی و میهن عزیز فدا كردند، ستاره‌های درخشانی هستند كه چشمها و دلها را به سوی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران مجذوب می‌كنند. البته این مردان شجاع و مؤمن، این‌طور نبود كه فقط در جنگ با دشمنان در برهه‌ای، از خود شجاعت نشان دهند و به شهادت برسند؛ این جوانان و جوانمردان از اوّلین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی و از هنگامی كه ارتش جمهوری اسلامی ایران احساس كرد با مردم و در كنار مردم و برای مردم است و از آن لحظه‌ای كه ملت انقلابی و مؤمن ایران احساس كرد نیروهای مسلّحی از او دفاع می‌كنند كه می‌تواند به‌طور كامل به آن‌ها اعتماد كند، تلاش خود را آغاز كردند. من فراموش نمی‌كنم آن چهره‌های پُرامید و دلهای شجاع و آن مجموعه‌ی جوانان نیروی هوایی را كه در تهران و سایر مراكزی كه پایگاههای نیروی هوایی در آن مستقر بودند، با تلاشی مؤمنانه و مجاهدانه، كارها را پیش بردند؛ حتّی بدون آنكه در بسیاری از موارد، مسئولان انقلاب در روزهای اوّل، از سرمایه‌های ارزشمند خود در مجموعه‌ی نیروهای مسلّح، مطّلع باشند. همین جوانان مؤمن، نیروی هوایی را به قابلیتها و كارایی‌هایی رساندند كه توانست تجهیزات جنگی را آماده و به‌روز كند؛ آن‌ها را در دفاع از مردم به كار بیندازد و جبهه‌ی جنگ را كه به‌طور نابرابر از یك‌سو به وسیله‌ی مراكز قدرت در دنیا تقویت می‌شد و از سوی دیگر در غربت كامل بود، به نفع ملت ایران- یعنی جبهه‌ی غریب و مظلوم جنگ- بیاراید.1381/10/04
لینک ثابت
افتخار آفرینی نیروی هوایی در 19بهمن 57

[حرکت نیروی هوایی در 19 بهمن 57] افتخارى نه از شیوه معمول افتخارات نیروهاى نظامى، بلکه افتخار به وسیله یک حرکت عظیم انقلابى[است]. آن جوانها - که شاید بعضى از آنها امروز در بین همین جمعیت باشند - به مرکز اقامتگاه امام - که من خودم آن‌جا بودم - آمدند. اینها سلاح و تجهیزات نظامى نداشتند؛ اما جان خودشان را کف دست گرفته و آمده بودند. براى این که اشتباه نشود، کارتهاى شناسایى خودشان را در خیابان ایران سرِ دست گرفته بودند و جلو مى‌آمدند. این حرکت، حرکت بزرگى بود.1379/11/19
لینک ثابت
غلبه بر کمبود تجهيزات جنگي در روزهاي ابتدایی جنگ؛ نمونه ای از خودباوری

داشتن وسایل مدرن و پیشرفته‌ای كه به‌وسیله‌ی دیگران به یك كشور و به یك ارتش داده می‌شود و در مقابل، منابع آن كشور و آن ملت غارت می‌شود و بر كسانی كه صاحبان آن منابعند، تسلّط می‌یابند، ارزشی ندارد. ارزش یك ارتش و یك نیروی هوایی به این نیست كه مدرنترین هواپیماها را، دیگرانی كه ساخته‌اند، دیگرانی كه آن را می‌شناسند، دیگرانی كه آن را تعمیر می‌كنند و دیگرانی كه خود را مالك آن می‌دانند، با بهای گزافی، به یك ارتش، یا به یك نیروی هوایی بدهند و در برابر آن، خود را آقا بالاسر و همه كاره و صاحب اختیار و كلیددار آن ارتش و آن نیروی هوایی بدانند. این هیچ اعتباری برای یك ارتش و یك نیروی هوایی محسوب نمی‌شود. اعتبار یك ارتش، به استقلال آن است؛ به متّصل بودن به منافع ملت است؛ به ایستادن روی پای خود است؛ به داشتن قدرت اقدام در مقابل دشمن است؛ به سرافرازی و غرور و مناعت در مقابل بیگانگان است.
ارتشی كه در رأس آن كسانی قرار گیرند كه مجبور باشند در مقابل بیگانه تعظیم كنند، ارتش غیور و با مناعت و بلندپروازی نیست. امروز خیلی از كشورها هستند كه از لحاظ ارزیابی و تقویم موقعیت ارتششان، در آخرین ردیفهای فهرستِ ارتشهای دنیا قرار می‌گیرند؛ اما انبارهایشان هم پُر از وسایل مدرن فراوانی است! پولهای ملتشان را گرفتند و به اینها دادند، چهار نفر هم ارباب بالای سرشان گذاشتند؛ این مایه‌ی افتخار نیست و هیچ ارزشی ندارد... در روزهای اوّل جنگ، یك نفر نظامی پیش من آمد و فهرستی آورد كه انواع و اقسام هواپیماهای ما - جنگی و ترابری - در آن فهرست ذكر شده بود و مشخّص گردیده بود كه چند روز دیگر همه‌ی فروندهای این نوع هواپیماها زمینگیر خواهد شد؛ مثلاً این نوع هواپیما در روز هشتم، این نوع هواپیما در روز دهم، این نوع هواپیما در روز پانزدهم! این فهرست را به من داده بود كه خدمت امام ببرم، تا ایشان بدانند كه موجودی ما چیست. من به آن فهرست كه نگاه كردم، دیدم دیرترین زمانی كه هواپیمایی از انواع هواپیماهای ما زمینگیر خواهد شد، در حدود بیست و چند روز است؛ یعنی ما بیست و چند روز دیگر هیچ هواپیمایی نداریم كه بتواند از روی زمین بلند شود! من وظیفه‌ام بود كه این فهرست را ببرم و به امام نشان دهم. ایشان به آن كاغذ نگاه كردند و گفتند: اعتنا نكنید؛ ما می‌توانیم! برگشتم و به دوستانی كه بودند گفتم: امام می‌گویند می‌توانید. آن هواپیماها، به همّت شما و با توانستن شما هنوز پرواز می‌كنند؛ هنوز از بسیاری از تجهیزات پرنده‌ی این منطقه پیشترند؛ هنوز در مصاف با بسیاری از كسانی كه وسایل مدرن دارند، برتر و فایق‌ترند. از آن روز، نزدیك بیست سال می‌گذرد. این است معجزه‌ی همّت انسان! این است معجزه‌ی ایمان! آنها را ساختند، آنها را تعمیر كردند، با آنها كار كردند؛ البته مبالغ نسبتاً قابل توجّهی هم در اواخر به آنها اضافه شد. آنچه مهمّ است، روحیه و ایمان است؛ قدردانیِ چیزی است كه این انقلاب و این حركت عظیم به ما داده است؛ یعنی خودباوری، یعنی استقلال، یعنی عزّت، یعنی قطع رابطه‌ی آقا بالاسری كسانی كه مدّعی آقا بالاسری بر همه‌ی دنیایند.1377/11/19

لینک ثابت
ساده انگاری دولت موقت نسبت به رابطه با آمریکا

از اوّلِ انقلاب، کسانی در این کشور بودند که - شما جوانان یادتان نیست. ما وسط میدان بودیم و تک‌تک آنها را از نزدیک هم می‌شناختیم و می‌شناسیم - اعتقادشان این بود حال که حکومت پادشاهی رفت و حکومت دیگری سرِکار آمد، دیگر شعارهای انقلاب را کنار بگذاریم! نه خانی آمد، نه خانی رفت؛ وِلِش کنیم! دیگر مثل قبل بشویم؛ با امریکا و با دیگران، ارتباطات، رفتارها و مراودات، به همان شکل سابق باشد. این چیزی بود که خودِ امریکاییها آن را دنبال می‌کردند! آن آقایانی که در اوایل انقلاب، دنبال این قضیه بودند، به اعتقاد من خائن نبودند. بسیار ساده‌نگر بودند؛ ملتفت نبودند که پشت سر این چیست! خیال می‌کردند امریکا، یعنی قدرتی که سی سال در این کشور، این همه از لحاظ تصرّفِ مناطق حسّاس این کشور، پیشرفت کرده - قبل از آن هم انگلیسیها در حدود پنجاه، شصت سال در این مملکت تلاش کردند که این کشور را قبضه کنند و منابع مالی و منابع نظامیش را بگیرند - قدرتی که پنجاه سال حکومت پهلوی را این‌جا سرِپا نگه داشت، برای این‌که ایران را در دست داشته باشد، حالا حاضر است به خاطر گُل روی انقلاب و انقلابیون، به این عدّه‌ای که سرِکار هستند، بگوید ببخشید، ما دیگر با شما هیچ کار نداریم! حالا مثل دو نفر دوست برابر شویم؛ با روابط عادّی و معمولی!!

ساده لوحی است که کسی این را قبول کند. در همسایگی ما کشور ترکیه است، این طرف ما کشور پاکستان است؛ هیچ کدام از این دو کشور هم به‌قدر ایران، تحت نفوذ امریکا نبودند. شما ببینید آیا امریکا در این دو کشور و کشورهای دیگر به یک روابط ساده و طرفینی قانع است؟ آیا جز به تسلّط و تصرّف مطلق، به چیز دیگری راضی است؟!

من یادم نمی‌رود در اوایل انقلاب، جلسه‌ای به اسم جلسه‌ی شورای عالی دفاع تشکیل شد؛ نخست‌وزیر وقت و چند نفر از مسؤولین، بنده و مرحوم چمران هم به‌عنوان دو نماینده‌ی امام در آن جلسه شرکت کردیم. بعضی از مسائل نظامیِ خیلی سطحی در آن‌جا مطرح می‌شد. البته آن‌وقت، سپاه پاسداران تشکیل شده بود؛ منتها آن را به بازی نمی‌گرفتند! سپاه را جدّی فرض نمی‌کردند، چندان هم از بودن آن راضی نبودند و دلشان می‌خواست سپاه را حذف کنند! عمده، ارتش در آن‌جا مطرح بود. فرماندهان ارتش هم همان کسانی بودند که در گذشته بودند. البته فرماندهان نیروها فرار کرده، یا دستگیر شده، یا محاکمه شده بودند؛ اینها هم معاونین آنها بودند. مثلاً یک نفر معاون فرمانده نیروی هوایی رژیم شاه، آن روز همه‌کاره‌ی نیروی هوایی شده بود! فرمانده نبود؛ اما همه کاره بود و دلش می‌خواست و می‌کوبید که فرمانده شود؛ بعید هم نبود! اگر آنها بودند، فرمانده می‌گذاشتند؛ کمااین‌که برای فرماندهی نیروی دریایی، یکی مثل آنها را انتخاب کردند!

همان روزهای اوّل که ما در مدرسه‌ی رفاه بودیم - در همان جوش انقلاب - دیدیم یک جناب، با یال و کوپال - ما درست هم این گونه قیافه‌هایی را ندیده بودیم - و با آن تشکیلات و اینها آمد! گفتیم ایشان کیست؟ گفتند فرمانده‌ی نیروی دریایی از طرف نخست وزیر است! بعد هم چند روز که گذشت و یک خرده سوابق اعمالش معلوم شد، کمیته‌ی انقلاب او را گرفت، محاکمه و اعدامش کردند! وضعشان این طور بود؛ اینها را به عنوان فرمانده گذاشته بودند! فرماندهان ارتش آن روز، مثل فرماندهان صالح و مؤمن و انقلابی امروز نبودند. امروز فرماندهان ارتش، واقعاً همه انقلابی و مؤمن و سالمند.

چند نفر از این ارتشیها هم در آن جلسه بودند؛ من دیدم چیزی را برای تصویب مطرح کردند که این دفاتر امریکایی نیروی هوایی، اسمش فلان باشد. آن کس که رئیس جلسه بود - حالا نمی‌خواهم اسم بیاورم - گفت: آقایانی که موافقند، دست بلند کنند. همه - هفت، هشت نفر بودند - دست بلند کردند! ما گفتیم چه شد؟ دفاتر امریکایی چیست؟ درست توضیح بدهید. گفتند: چیزی نیست. بعد که یک خرده بیشتر تفحّص کردیم، معلوم شد که امریکاییها در زمان رژیم گذشته در داخل ارتش، دفاتری داشتند - هم در ستاد مشترک، هم در نیروها؛ بخصوص در نیروی هوایی. اسمش ظاهراً دفتر مستشاری نظامی امریکایی بود - این دفاتر با آمدن نیروهای انقلابی و بعضی از همافران و افسران مؤمن و جوانان، به‌کلّی تعطیل شده بود؛ حالا می‌خواستند مجدّداً آنها را تجدید کنند! تازه پنج ماه، یا شش ماه از انقلاب گذشته بود، می‌خواستند از شورای دفاع آن روز، اجازه بگیرند که آنها باز در ارتش بمانند!! شما ببینید چه خبر عظیمی! اینها از کنار خبر به این مهمّی، همین‌طور عادّی عبور می‌کردند! تحت چه نامی؟ می‌ترسیدند بگویند آنها بمانند که افراد، حسّاس شوند. می‌گفتند معین کنید که اسم آنها چه باشد. تحت عنوانی که اسمشان چه باشد، اسمی هم برایش معین می‌کردند! مثلاً دفتر مشورت، یا کمیته‌ی مشورت - یک ذرّه نجیبانه‌تر از آنچه که قبلاً بود - که آنها تحت این اسم، همان کارهایی را که قبل از انقلاب می‌کردند، در داخل ارتش شروع کنند! همان تصرّفات، همان جاسوسیها، همان بخور بخورها، همان یارگیریها، همان جاسوس پروریها و بالاخره کودتا! همان کارها را ادامه دهند. اهداف آنها از اوّلِ انقلاب، این طور بود. کسانی‌که آن روز بر سر مسؤولیتهای رسمی دولتی بودند، از این چیزها غفلت داشتند. واقعاً اگر هوشیاری و بیداری امام نبود - که مظهر کامل تقوا و متوجّه همه‌ی جوانب بود - انقلاب، رفته بود و ارتش را قبضه می‌کردند.

البته تقریباً در حدود یک سال بعد، کودتای معروف شهید نوژه - که البته به آن کودتای نوژه گفته می‌شود و اشتباه است؛ نوژه یکی از شهدای ماست که پایگاه همدان را به اسم شهید نوژه گذاشتند - راه افتاد که البته این‌جا بچه‌های سپاه به موقع فهمیدند و آن هم داستان عجیب و معجزه‌آسایی دارد.

طبیعت جوان، طبیعت دانشجو و نهضت دانشجویی، مقابله با نفوذ بیگانه، نفوذ دشمن، نفوذ قلدرها، زورگوها و دیکتاتورهای بین‌المللی در داخل مسائل یک کشور است. اگر جنبش دانشجویی وجود دارد، این طبیعت جنبش و بیداری دانشجویی است.1377/10/24

لینک ثابت
نوزدهم بهمن؛ روز اتصال نیروی هوایی به جناح حق

این‌که ما روز نوزدهم بهمن را یک مقطع به حساب می‌آوریم و نیروی هوایی را با این روز معرفی می‌کنیم، در حقیقت تکیه بر یک مسأله‌ی ارزشی است و یقیناً تاریخ قضاوت خواهد کرد؛ همچنان که امروز هم با این‌که در بحبوحه‌ی قضایا هستیم و معمولاً در بحبوحه‌ی مسائل، کمتر می‌شود ابعاد آن را دانست و فهمید، اما چشمهای باز و دلهای بیدار ملت ما قضاوت می‌کنند و در این چند ساله نیز قضاوت کرده‌اند.
خیلی مهم است که نیروی سوگلی رژیمی، علی‌رغم همه‌ی تبلیغات و تلقیناتی که شده بود، در یک برهه‌ی حساس، آن شجاعت و آن آگاهی را پیدا کند که با ظلم و طغیان به صورت صریح مقابله کند و خود را به جناح اسلام و حق متصل نماید؛ و این اتفاق افتاد. در روز نوزدهم بهمن، آن چهره‌های جوان و مصمم نیروی هوایی که بسیاری از آن‌ها همین امروز بحمد اللّه در خلال عناصر مسئول و کارگزار نیرو حضور دارند و بعضی از آن‌ها هم به شهادت رسیده‌اند علیه رژیم وابسته‌ی پهلوی اعلام موضع کردند و مردم را دلگرم نمودند؛ این کار اثر بسیار عجیبی داشت. من آن روز در خدمت امام شاهد قضایا بودم و این تحولی را که به صورت محسوس داشت در ارکان نظام کشور ما تحقق پیدا می‌کرد، دیدم. سبقت در جهاد و سبقت در پذیرش ارزشهای الهی و اسلامی و سبقت در فهمیدن حقیقت، یک ارزش است؛ این ارزش را نیروی هوایی ما کسب کرد و آن را با ارزش دیگری همراه نمود، که آن هم عبارت است از ایستادگی و صدق قول در میدانهای خطر. نیروی هوایی ما، چه قبل از شروع ظاهری و رسمی جنگ تحمیلی، و چه بخصوص از هنگام شروع این جنگ تحمیلیِ طولانی و پُرخسارت، در میدانها فداکارانه جنگید. همه‌ی عناصر این نیرو تلاش کردند و حقیقتاً تا همه‌ی عناصر تلاش نکنند و قشرهای مختلف زحمت نکشند، نتیجه‌ی کار به آن خوبی ظاهر نخواهد شد اما بخصوص خلبان‌های شکاری ما برجستگی‌هایی نشان دادند و فداکاریهایی کردند که زبان عاجز است از اینکه بتواند در کلمات کوتاهی، حقایقی را که در میدان جنگ از این عزیزان و از بقیه‌ی عناصر نیرو سر زد و بُروز کرد، توصیف کند. من فراموش نمی‌کنم آن روزهایی را که در شدت جنگ و در بحبوحه‌ی حوادث تلخ، جوانان و خلبانان ما در آسمان چه فداکاریهایی می‌کردند؛ و افراد فداکار مؤمن این نیرو در زمین، در مقابله‌ی با تهاجم دشمن، چه مرارتهایی می‌کشیدند؛ همه‌ی این‌ها جزو پرونده‌ی معنوی و ذخیره‌ی الهی و آسمانی نیروی هوایی در دوران سخت‌ترین آزمایشهای این ملت است.1370/11/19

لینک ثابت
وضعیت تجهیزات نیروی هوایی در شروع جنگ تحمیلی

روز اول جنگ، ما هواپیما بسیار داشتیم؛ قطعات یدکی خیلی داشتیم؛ هواپیمای آماده هم داشتیم؛ اما آنچه که نداشتیم، خودجوشی بود؛ که این خودجوشی به مرور به وجود آمد. من فراموش نمی‌کنم که چند روزی از شروع جنگ تحمیلی گذشته بود که مسئولان نیروی هوایی فهرستی برای من آوردند که نشان می‌داد که ما تا فلان مقطع زمانی که حد اکثر حدود سی و چند روز می‌شد تمام هواپیماهای اف 4 و اف 5 و اف 14 ما زمین‌گیر خواهد شد! آخر لیست که طولانی‌ترین مدت را داشت، هواپیماهای ترابری ما بود. به این فهرست که نگاه می‌کردیم، معلوم می‌شد که ما حدود یک ماه و نیم دیگر هیچ هواپیمای قابل پروازی نخواهیم داشت! مصیبت برای یک ملت، این‌هاست. عده‌یی در آن روز خیال می‌کردند که ما از بین رفتنی هستیم؛ آمریکاییها هم همین‌طور خیال می‌کردند؛ فکر می‌کردند که تمام شد؛ جنگی است و در ظرف یک ماه، دو ماه، شش ماه، تمام وسایل و تجهیزات هوایی و غیر هوایی جمهوری اسلامی را از بین خواهند برد؛ بعد این ملت مجبور است که دست‌هایش را بالا کند! آن حقیقت روشن این است که این ملت در مقابل این توطئه‌ها به خودسازی و درون‌سازی و خودجوشی پرداخت.1370/11/19
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی