newspart/index2
نانی‌زاد، فاطمه
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
نانی‌زاد، فاطمه

نوبت فاطمه نانی‌زاد شد که گفت شعرش را برای جانبازان شیمیایی گفته است:
به شعر گفته‌ام این دفعه درد را بکشد
هنوز صحنه تو در نبرد را بکشد
شعرش که تمام شد زود گفت غزل دیگری را هم برای امام رضا(ع)... قزوه گفت: می‌شود خواهش کنم نخوانید که نوبت به بقیه برسد؟
نانی زاد درمانده شد چه کند. رهبر گفت: حالا که گفتند بگذارید بخوانند. قزوه گفت: پس بخوانید. و نانی‌زاد شروع کرد:
هم‌چون نسیم صبح و سحرگاه می‌رود
هرکس میان صحن حرم راه می‌رود
رهبر با هر بیت شعر یک آفرین گفت و آخرش: آفرین آفرین خیلی خوب؛ حیف بود اگر نمی‌خواندید این شعر را1389/06/05

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی