newspart/index2
فرماندهان دفاع مقدس / جنگ/ جنگ تحمیلی/ جنگ 8 ساله / فرماندهان جنگ
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
شهید برنسی از عجایب انقلاب ماست

در دفاع هشت ساله - در مجموعه‌ی داوطلبان و سپاه و اینها - هیچکس بعنوان فرمانده و رئیس وارد میدان نمیشد؛ همه بر اساس تلاش خودشان به مقامات بالا میرسیدند؛ یعنی یک نفری وارد میشد، بسیجی معمولی بود؛ بعد میدیدند آدم قابلی است، میشد فرمانده‌ی دسته یا فرمانده‌ی گروهان، بعد میشد فرمانده‌ی گردان، بعد میشد فرمانده‌ی تیپ، میرفت بالا. مدیریت جنگِ آن زمان هم فقط مدیریت نظامی نبود؛ من چون اوائل کار، مدت کوتاهی از نزدیک کارها را میدیدم، بعد هم که از دور؛ تهران بودیم، لاکن جریانها را میفهمیدم و میدانستم. مدیریت، صرفاً مدیریت نظامی نبود؛ مدیریت سیاسی بود، مدیریت فکری بود، مدیریت انسانی و ادبی و اخلاقی بود؛ تا کسی این چیزها را نداشت، نمیتوانست مجموعه‌ی زیردست خودش را اداره کند و هدایت بکند. این شهید عزیز[شهید برونسی] وارد میشود؛ نه معلومات دانشگاهی دارد، نه عنوان و تیتر رسمی و دانشگاهی دارد، اما آنچنان در کار مدیریت جنگ پیشرفت میکند که به مقامات عالی میرسد و شخصیت برجسته‌ای میشود؛ شخصیت جامع‌الاطرافی که مثلاً فرمانده‌ی تیپ میشود، بعد هم به شهادت میرسد. ایشان اگر چنانچه به شهادت نمیرسید، مقامات خیلی بالاتر - از لحاظ رتبه‌های ظاهری - را هم طی میکرد.

اینها جزو عجایب انقلاب ماست. جزو چیزهای استثنائی انقلاب ماست که دیگر نظیر ندارد؛ نمیشود هیچ جای دیگر را با این مقایسه کرد. همان‌طور که آقای استاندار خراسان نقل کردند، من از افرادی شنیدم که ایشان در آن وقت، برای مجموعه‌های دانشجوئی و دانشگاهی که از مشهد میرفتند آنجا، صحبت میکرد و همه را مجذوب خودش میکرد. خود من هم نظیر این را باز دیده بودم. مرحوم شهید رستمی - که او هم از شهدای خراسان است؛ یک فرد روستائی و به ظاهر عامی - توی جمعی که فرماندهان درجه‌ی یک نشسته بودند و رئیس جمهور وقتِ آن روز هم نشسته بود، آمد صحبت کرد و گزارش میدان جنگ داد، جوری که همه‌ی این فرماندهان رسمیای که نشسته بودند مبهوت شدند! استعداد انقلاب برای پرورش شخصیتهای برجسته و افراد، تا این حد است.1388/12/03

لینک ثابت
نقش برجسته جوانان در دفاع مقدس

تاریخ ما پُرشکوه و پُربار و پُرافتخار است. جغرافیای ما یک جغرافیای بسیار حسّاس است. ما در منطقه‌ای از لحاظ جغرافیایی قرار گرفته‌ایم که در عصر ارتباطات و در عصر اتّصال کشورها، خبرها، سرمایه‌ها و فناوریها به یکدیگر، یکی از حسّاسترین جایگاهها در سراسر روی زمین محسوب می‌شود. من در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام، آمارِ ریز دادم که کشور ما از لحاظ منابع طبیعی یکی از پُرذخیره‌ترین کشورهاست. از لحاظ نفت و گاز و فلزّات حسّاس و مواد معدنی و دیگر منابع طبیعی که معلوم است. از لحاظ انسانی هم کشور ما یکی از با استعدادترینهاست. این را گذشته نشان داده، زمان حالِ ما هم نشان می‌دهد. هر وقت میدانی باز شده، این حقیقت - یعنی استعدادهای درخشان - خود را آشکار کرده است. متوسّط استعداد کشور ما از متوسّط جهانی بالاتر است. به عنوان نمونه، شما به صحنه هشت سال دفاع مقدّس - یعنی سالهای 59 تا 67 - که میدان برای بروز استعدادها باز شد، نگاه کنید. نیاز فراوان بود، اما درهای دنیا به روی ما بسته بود. هر چیزی که به جنگ ما کمک می‌کرد، دنیا حاضر نبود آن را در اختیار ما بگذارد - نه سلاح، نه مهمّات، نه پشتیبانی و نه اطّلاعات - از طرفی هم کشور درگیر دفاع از هویّت خود، از خاک خود، از مرزها و از خانه خود بود؛ بنابراین به آن امکانات نیاز داشت. این نیاز موجب شد استعدادها در همه زمینه‌ها - هم در زمینه علمی و هم در زمینه جنگی و نظامی - به جریان افتد. پایه پیشرفتهای علمی کشور - که امروز شما برخی از نمونه‌های آن را می‌شنوید - در دوران دفاع مقدّس گذاشته شد. امروز بسیاری از جوانانی که در بخشهای بسیار حسّاسِ علمی کشور مشغول کار هستند، همان عناصر دفاع مقدّسند که با همان روحیه و انگیزه مشغول کار شده‌اند و امروز یک نمونه از کارهای شگفت‌آمیز آنها همین غنی‌سازیِ مواد هسته‌ای است که جزو محرمانه‌ترین فناوریهای جهانی است که قدرتها آن را دربست در اختیار خود نگاه داشته‌اند؛ اما جوانان ما توانستند با تکیه به استعداد و هوش و دستانِ ماهر خود این کار بزرگ را انجام دهند، که شما عکس‌العملهای مستکبران عالم را می‌بینید. جنجالهایی که امروز در دنیا وجود دارد، عکس‌العمل در مقابل استعداد و توانایی و افتخارات شماست.

یک نمونه دیگر، تولید و تکثیر سلّولهای بنیادی است که من ماه گذشته گفتم؛ اخیراً هم خودشان آمدند و توضیح دادند. متخصّصان و دانشمندان جهانی مجبور شده‌اند اعتراف کنند که جوانان ما با پشتوانه ایمان و همّت و غیرت توانسته‌اند استعداد جوشانِ پنهان خود را آشکار کنند و این راه بزرگ را بروند. از این قبیل، ما نمونه‌های متعدّدی در صحنه تحقیقات داریم. در زمینه‌های نظامی هم همین‌طور است.
شاید برای شما جوانان و نوجوانان عزیز، جالب باشد که بدانید در دوران هشت سال دفاع مقدّس، بزرگترین ضرباتی که از طرف رزمندگان دلاور ما به ارتش مجهّز عراق وارد شد- درحالی‌که آن ارتش از سوی آمریکا، شورویِ آن‌روز، اروپا و بسیاری از کشورهای منطقه حمایت مالی و تسلیحاتی و اطّلاعاتی می‌شد- غالباً کار طرّاحان و فرماندهان جوان و استراتژیستهای جنگیِ بیست و پنج شش‌ساله بود که توانستند ژنرالهای پیرِ سالها دوره‌های مختلف دیده‌ی ارتش عراق را به زانو درآورند! وقتی جوانان ما خرّمشهر را بازپس گرفته بودند، اوایل ریاست جمهوری بنده بود. یک هیئت جهانی به ایران آمد و رئیس آن- قریب به این مضمون- به من گفت: امروز در دنیا وضع شما با یک سال پیش از زمین تا آسمان تفاوت کرده است. او راست می‌گفت. دنیا باور نمی‌کرد جوانان ما، بسیجیان ما، سپاه نورسِ ما و ارتش ضربت دیده‌ی ما بتوانند خرّمشهر را با آن‌ همه استحکاماتی که دشمن و پشتیبانانش درست کرده بودند، پس بگیرند. وقتی جوانان ما خرّمشهر را پس گرفتند، مرزها را پس گرفتند و توانستند خطّ آبی مشترک را هم پس بگیرند و با رفتن به فاو، دشمن را تحقیر کنند. ما که قصد نداشتیم فاو را نگه داریم؛ این تحقیر رژیمِ صدّام بود؛ این به ذلّت کشاندن ارتش بعثِ عفلقی بود. این کار را جوانان ما کردند؛ آن‌هم نه با تجهیزات پیشرفته‌ی آن‌چنانی که نداشتند و نه با پشتیبانیهای اطّلاعاتی یا نظامی که در اختیارشان نبود؛ بلکه با قدرت اراده و فکر و هوشمندی و با جوانیِ کارساز. آن روز فرماندهان ما بیست‌وسه‌ساله، بیست‌وپنج‌ساله، بیست‌وشش‌ساله و بیست‌وهفت‌ساله بودند؛ یعنی در همین سنین نزدیک به شما این کارهای بزرگ را انجام دادند.1382/06/26

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی