newspart/index2
شهید بهشتی‏ / حزب جمهوری/حزب جمهوری اسلامی/هفت تیر /7تیر/انفجار حزب جمهوری / آیت‌الله بهشتی/سید محمد حسین بهشتی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
ترجیح رضای خداوندبرمردم توسط پیامبر(ص) در ازداوج با همسر پسرخوانده خود

درس بزرگ این است كه با اعتماد و اتّكای به نفس و استمداد از خداوند متعال و تصحیح روز به روز كارها و برطرف كردن اشكالها، راه خود را به سمت اهداف عالیه ادامه دهد و بداند كه صلاح دنیا و آخرتش در این است. این، هم خدا را راضی خواهد كرد و هم دلها و افكار مردم را به حقّانیت مجموعه‌ی قضائی متوجّه خواهد نمود. «و كفی باللّه حسیبا »؛ حسابگر و قضاوت‌كننده‌ی واقعی در مورد اعمال و رفتار انسان، خداست و همین كافی است.
شما ملاحظه كنید، خداوند متعال حبیب خود، پیغمبر مكرّم و معظّم را در امتحان دشواری قرار داد كه در آن واقعه بیشترین چیزی كه در تهدید لطمه بود، آبرو و اعتبار خود پیغمبر بود؛ قضیه‌ای كه در سوره‌ی احزاب بیان شده است: «و اذ تقول للّذی انعم الله علیه و انعمت علیه، أمسك علیك زوجك و اتّق الله و تخفی فی نفسك ما الله مبدیه ». در این حادثه، افكار و عواطف عمومی ممكن بود علیه پیغمبر تحریك شود؛ موضع، موضع تهمت بود؛ «و تخشی النّاس و اللّه احقّ ان تخشاه ». خدا به پیغمبرش می‌گوید ملاحظه‌ی حرف این و آن را می‌كنی، درحالی‌كه باید ملاحظه‌ی خدا را بكنی. و پیغمبر ملاحظه‌ی خدا را كرد و این امتحان بزرگ و بسیار دشوار را از سر گذراند. در اینجاست كه این آیه‌ی تكان‌دهنده ذكر می‌شود: «الّذین یبلّغون رسالات الله و یخشونه و لا یخشون احداً الّا الله ». لازمه‌ی تبلیغ رسالات الهی این است. عدّه‌ای را بر اثر اشتباه یا سوء فهم یا تبلیغات خصمانه و موذیانه در مقابل انسان قرار می‌دهند؛ راه مقابله فقط این است كه انسان محاسبه‌ی خدایی را ملاك قرار دهد. لذا در پایان همین آیه می‌فرماید: «و كفی باللّه حسیبا»؛ خدا محاسبه‌كننده است؛ اوست كه قضاوت خواهد كرد كه من و شما در این راه، درست حركت كرده‌ایم یا نه. اگر خدا این‌طور قضاوت كرد، آن وقت خاصیت با خدا بودن این است كه خودِ خدای متعال متكفّل اصلاح نظر مردم هم خواهد بود: «من أصلح ما بینه و بین اللّه اصلح الله ما بینه و بین النّاس ». خدای متعال خودش این بخش قضیه را هم به عهده می‌گیرد؛ كمااینكه در قضیه‌ی پیغمبر به عهده گرفت و حقیقت را روشن كرد.
شهید عزیز ما، مرحوم بهشتی هم بزرگترین امتحانش این بود. آن مقداری كه در آن دوره به این سیّد بزرگوارِ نورانیِ ارزنده‌ی برجسته، دستهای تبلیغاتی دشمن تهمت زدند، به كمتر كسی از عناصر انقلاب در طول زمان این همه اهانت‌های خصمانه و بغض‌آلود كردند. گفتند انحصارطلب است، متكبّر است، قدرت‌طلب است، دنبال دیكتاتوری است؛ اما او راه خود را با قدرت و قوّت طی كرد. البته جان خودش را گذاشت؛ اما در واقع با استقامت در این راه، جان و حقیقت و هویّت خودش را به عرش اعلی رساند. همه‌ی این‌ها برای ما درس است.1382/04/07

لینک ثابت
فلج کردن نظام اسلامی؛ هدف دشمن از حادثه هفتم تیر

شهدای هفتم تیر در موقعیّت بسیار حسّاسی هدف تهاجم كینه‌ورزانه‌ی دشمنان انقلاب قرار گرفتند. هدف، فقط شهید بهشتی نبود؛ در واقع مجموعه‌ی باارزشی از مدیران نظام اسلامی هدف بودند و مقصود این بود كه نظام اسلامی را فلج كنند. این تلاشهایی كه شما امروز می‌بینید یا می‌شنوید علیه نظام اسلامی صورت می‌گیرد، از سالهای اوّل شروع شده است كه بحمداللَّه با مقاومت مردم تاكنون ناكام مانده است. یكی از مظاهر آن، همین مسأله‌ی هفتم تیر بود.1381/04/05
لینک ثابت
اهتمام شهید بهشتی، شهید باهنر و جلال الدین فارسی به تألیف کتب درسی معارف

معارف بایستی در سطح راقی و اعلی ارائه بشود. معنای اعلی‌، پیچیده بودن نیست - پیچیده‌ترین حرفها را می‌شود ساده بیان کرد - منظور ما متین‌ترین حرفهاست. باید متین‌ترین و صحیح‌ترین و پیشرفته‌ترین حرفها گفته بشود.
من خاطره‌‌‌ای را برای شما بگویم. سال 57 در ایرانشهر تبعید بودم؛ یک روز مرحوم باهنر به دیدن من آمد. قبل از تبعید، به اتفاق یک جمع ده، پانزده نفری کاری را شروع کرده بودیم؛ اما در دوره‌‌‌ی تبعید، دنباله‌‌‌ی کارها را به ایرانشهر برده بودم تا از فراغت زمان تبعید استفاده کنم. آقای باهنر که به دیدن من آمد، به عنوان سوغاتی، چند جلد از این کتابهای تعلیمات دینی که آن وقت تازه درآمده بود برای من آورد. در آن موقع این کتابها را شهید باهنر و شهید بهشتی (رحمة اللّه علیهما) و آقای جلال الدین فارسی و امثال این‌‌‌ها می‌‌‌نوشتند. در حقیقت مرحوم آقای بهشتی برنامه‌‌‌ریزی و عنوان‌‌‌بندی می‌‌‌کرد و سپس مرحوم باهنر و آقای فارسی تدوین می‌‌‌کردند؛ کار عمده هم بر دوش مرحوم دکتر باهنر بود. ایشان آن کتابها را آورد و به من داد و گفت شما این‌‌‌ها را ببینید؛ ما سطح معارفی که داریم به بچه‌‌‌های دبیرستان می‌‌‌دهیم، این‌‌‌هاست؛ اگر شما چیزی می‌‌‌خواهید بدهید، باید بالاتر از این‌‌‌ها باشد. آقای بهشتی نشسته بود و تمام محتوای ذهن خودش را که می‌‌‌توانست از مطالب اسلامی خارج کند، به زبان جوان‌‌‌پسند درآورده بود و در این کتاب تعلیمات دینی ریخته بود و مرحوم باهنر هم کار را ادامه داده بود؛ این سطح کمی نیست؛ این سطح خیلی بالایی است.1370/12/13

لینک ثابت
امام (ره) در سالهای فتنه‌ی لیبرالها می فرمودنند: اختلافات را درون خودتان تمام کنید.

امام بزرگوارمان، در پیامهای مختلف و در سخنرانیهای گوناگون و در توصیه‌های خصوصی، چه‌قدر روی وحدت کلمه تأکید میکردند.

من یادم میآید، در آن سالهایی که فتنه‌ی لیبرالها، همه‌ی حواس این کشور را به خود جلب کرده بود، ماها غالباً خدمت ایشان میرفتیم؛ یا شکایت میکردیم، یا کاری داشتیم، یا ایشان کار داشتند. در آن دیدارها، امام مکرر میفرمودند که اگر شماها با هم اختلاف و دعوا هم دارید، این دعوا را در درون خودتان تمام کنید؛ چرا در ملأ عام مطرح شود؟

البته وقتی ایشان میفرمودند، یک دسته - که ماها بودیم - گوش میکردند و دهانشان را میبستند. شما مرحوم شهید بهشتی(رضوان‌اللَّه‌علیه) را یادتان است. با این که آدمی بود که خیلی حرف داشت، خیلی هم قدرت گفتن داشت، سکوت کرد؛ ولی آن طرف دیگر، نه. امام(ره) پاس وحدت را داشتند و نگذاشتند که وضع به آن صورت پیش برود. مسأله‌ی وحدت، این‌قدر مهم است.1369/09/14

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی